آیه 6 سوره اعراف
<<5 | آیه 6 سوره اعراف | 7>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
البته ما هم از امتها که پیامبران به سویشان آمدند و هم از پیغمبران آنها باز خواست خواهیم کرد.
[روز قیامت] از کسانی که پیامبران به سویشان فرستاده شده [درباره پذیرفتن و نپذیرفتن رسالت پیامبران]، و از شخص پیامبران [درباره تبلیغ دین] به طور یقین پرسش خواهیم کرد.
پس، قطعاً از كسانى كه [پيامبران] به سوى آنان فرستاده شدهاند خواهيم پرسيد، و قطعاً از [خودِ] فرستادگان [نيز] خواهيم پرسيد.
البته از مردمى كه برايشان پيامبرانى فرستاده شده و نيز از پيامبرانى كه فرستاده شدهاند سؤال خواهيم كرد.
به یقین، (هم) از کسانی که پیامبران به سوی آنها فرستاده شدند سؤال خواهیم کرد؛ (و هم) از پیامبران سؤال میکنیم!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«الْمُرْسَلِینَ»: فرستادگان. پیغمبران.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ «6»
پس قطعاً از مردمى كه (پيامبران) به سويشان فرستاده شدند، سؤال و بازخواست خواهيم كرد و قطعاً از خود پيامبران (نيز) خواهيم پرسيد.
فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيْهِمْ بِعِلْمٍ وَ ما كُنَّا غائِبِينَ «7»
پس بىشك (از هر چه كردهاند،) از روى علم برايشان بازگو خواهيم كرد، و ما (از مردم،) غايب و بىخبر نبوديم.
نکته ها
آيهى قبل، مجازات دنيوى را مطرح كرد و اينجا كيفر و محاسبهى اخروى را و با چندين تأكيد حتميّت سؤال قيامت را بيان مىكند و اينكه پرسش و بازخواست، مخصوص مردم نيست، بلكه پيامبران نيز مورد سؤال قرار مىگيرند. «يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ ما ذا أُجِبْتُمْ قالُوا لا عِلْمَ لَنا إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ» «1» سؤال: در قيامت از چه مىپرسند؟
الف: از نعمتها. «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ» «2» در روايات متعدّدى، رهبرى و ولايت را نيز از مصاديق نعمت مورد سؤال در آيه برشمردهاند. «3»
ب: از قرآن و اهلبيت عليهم السلام. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «از مردم سؤال مىشود كه با قرآن و اهلبيت من چگونه عمل كرديد؟»، «ثمّ اسألهم ما فعلتم بكتاب اللّه و باهلبيتى» «4»
«1». مائده، 109.
«2». تكاثر، 8.
«3». وسائل، ج 24، ص 299.
«4». تفسير فرقان.
جلد 3 - صفحه 21
ج: از رفتار و كردار. «لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ. عَمَّا كانُوا يَعْمَلُونَ» «1»
د: از اعضا و جوارح. «إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا» «2»
ه: از پذيرش و عدم پذيرش رسولان. يا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَ لَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ ... «3»
چنانكه در جاى ديگر از رهبران دينى نيز در مورد برخورد مردم با آنان سؤال مىشود. يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ ما ذا أُجِبْتُمْ ... «4»
و: از عمر و جوانى كه چگونه سپرى شد.
ز: از كسب و درآمد. چنانكه در روايات مىخوانيم: در روز قيامت انسان از چهار چيز به خصوص سؤال و بازخواست مىشود: «شبابك فيما أبليته و عمرك فيما أفنيتَه و مالك ممّا اكتسبته و فيما أنفقتَه»، «5» در مورد عمر و جوانى كه چگونه آن را گذراندى و دربارهى مال و دارايى كه چگونه به دست آوردى و در چه راهى مصرف كردى.
سؤال: اين آيات بيان مىكند كه سؤال از همه كس حتمى است؛ امّا در بعضى آيات از جمله آيه 39 سورهى الرّحمن آمده كه در آن روز، از هيچ انس و جنّى در بارهى به گناهانشان سؤال نمىشود، «فَيَوْمَئِذٍ لا يُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَ لا جَانٌّ» اين آيات چگونه قابل جمع است؟
پاسخ: در قيامت، مواقف و ايستگاهها متعدّد است و هر موقفى صحنهاى خاص دارد؛ در يك موقف، بر لبها مهر مىخورد و قدرت حرف زدن ندارند. در موقفى ديگر، مهر برداشته مىشود و همه به ناله و استمداد و اقرار مىكنند. در موقفى ديگر از همه مىپرسند، در موقفى نيز سكوت حاكم است و سؤالى نمىشود.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: «كُلّكم راع و كُلّكم مسؤل عن رَعيّته فالامام يسأل عن النّاس والرّجل يسأل عن أهله و المرأة تسأل عن بيت زوجها و العبد يسأل عن مال سيّده» همهى شما مسئول زيردستان خود هستيد و بايد پاسخگو باشيد؛ امام از امتش، مرد از همسرش، زن از رفتار در خانهى همسرش و بنده از مال ودارايى مولايش. همچنين فرمودند: خداوند
«1». حجر، 92- 93.
«2». اسراء، 36.
«3». انعام، 130.
«4». مائده، 109.
«5». كافى، ج 2، ص 135، بحار، ج 7، ص 259.
جلد 3 - صفحه 22
از من نيز سؤال مىكند كه آيا ابلاغ رسالت كردم يا نه؟ «1»
پیام ها
1- در روز قيامت، هم از رهبران سؤال مىشود، هم از امّتها (جنّ و انس)، هم از نيكان، هم از بدان، هم از علما وهم از پيروان آنها. «فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ»
2- سؤال در قيامت، نوعى استشهاد و اقرار گرفتن و توبيخ است و گاهى نيز تقدير و تشكّر، وگرنه چيزى از خدا پنهان نيست تا با سؤال، رفع ابهام شود. فَلَنَسْئَلَنَ ... فَلَنَقُصَّنَ ...
3- علم خداوند، دقيق است. «بِعِلْمٍ» (نكره دلالت بر عظمت و دقّت دارد.)
4- علم خداوند با حضور و نظارت خود اوست و واسطهاى در كار نيست. «... بِعِلْمٍ وَ ما كُنَّا غائِبِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيْهِمْ بِعِلْمٍ وَ ما كُنَّا غائِبِينَ «7»
«1» نهج البلاغه، خطبه 83 (معروف به غرّاء)
جلد 4 صفحه 14
فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيْهِمْ بِعِلْمٍ: پس هر آينه البته البته بخوانيم بر رسل و امم ايشان اقوال و افعال ايشان را به علم ازلى خود. يا در حينى كه رسل گويند: لا علم لنا انك انت علام الغيوب، ما بخوانيم بر ايشان آنچه ميان آنها و امم واقع شده در حالتى كه عالميم به ظواهر و بواطن ايشان. يا به سبب آنكه بدانند ما مطلع بوديم بر احوال ايشان. وَ ما كُنَّا غائِبِينَ: و نبوديم ما غائب و پنهان و دور و بى خبر از احوال و اقوالشان؛ تا بر ما مخفى شده باشد چيزى؛ بلكه علم ازلى احاطه دارد به جزئيات و كليات و ظواهر و بواطن ايشان. از حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مروى است كه فرمود: انّ اللّه يسئل كلّ احد بكلامه ليس بينه و بينه ترجمان: بدرستى كه حق تعالى هر كس را به زبان و لغت او سؤال فرمايد، بدون مترجمى در ميان ايشان.
تبصره: آيه شريفه دال است بر آنكه ذات احديت عالم است به كليات و جزئيات اشياء، و هيچ چيز بر علم ازلى او پوشيده نيست. و بطلان قائلين به آنكه خدا عالم به كليات است و جزئيات در تحت كليات مندرجند؛ و اين لازم آيد غائب بودن جزئيات از علم ازلى، كه منافى آيه شريفه و مناقض عقل باشد.
حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در ذيل خطبهاى فرمايد: عالم السّرّ من ضمائر المضمرين و نجوى المتخافتين و خواطر رجم الظّنون و عقد عزيمات اليقين و مسارق ايماض الجفون و ما ضمنته اكنان القلوب و غيابات الغيوب و ما اصغت لاستراقه مصايخ الاسماع و مصائف الذّرّ و مشاتى الهوامّ و رجع الحنين من المولهات و همس الاقدام (الخطبه). «1» خداى تعالى عالم است بر پنهانىهائى كه در دل مضمرين است؛ و از سرّ راز گويان در نهان؛ و از خاطرى كه ظن و گمان در آن واقع شود؛ و آنچه منعقد مىشود در نفس از عزيمتها و نيّتهاى يقين؛ و از مواضع دزديده نظر كردن پلكهاى چشم مردمان؛ و آنچه محتوى دارد قلوب از اسرار؛ و تاريكيهاى قعر چاههاى غيوب از امور نهانى؛ و از آنچه گوش فرا داشته براى استراق سمع آن مواضع سوراخهاى گوش سامعين؛ و موانع تابستان موران و مكانهاى زمستان جنبندگان
«1» خطبه 89 (معروف به اشباح)
جلد 4 صفحه 15
و گزندگان؛ و از بازگشت آه و ناله كه صادر شود از زنان جدا شده از فرزندان؛ و از صداى نهان قدمها.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيْهِمْ بِعِلْمٍ وَ ما كُنَّا غائِبِينَ «7»
ترجمه
پس هر آينه نقل مىكنيم براى آنها از روى علم و نبوديم غائبان.
تفسير
خداوند بهتر از امم و انبيا از احوال آنها و آنچه جارى شده است در بين
جلد 2 صفحه 410
ايشان مطّلع است و هيچ امرى از امور ظاهريه و باطنيه از علم او خارج نيست و غرض از سؤال و جواب توبيخ و تقرير و ازدياد مسرّت و افتخار سعد او كدورت و انكسار اشقيا است و اين احاطه علميه الهيه هميشه بوده و هست و خواهد بود و غيبت و غفلت و افول و ذهول در هيچ آنى براى آن متصور نيست ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيهِم بِعِلمٍ وَ ما كُنّا غائِبِينَ «7»
پس البته براي آنها جزئيات افعال و اقوال آنها را بيان خواهيم كرد که عالم بآنها هستيم و چيزي از ما مستور نخواهد بود و ما غائب از آنها نيستيم.
فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيهِم قصه شرح حالات و رفتار گذشتگان چنانچه يك قسمت مهم قرآن شرح حال انبياء و قوم آنها است در سوره يوسف ميفرمايد نَحنُ نَقُصُّ عَلَيكَ أَحسَنَ القَصَصِ آيه 2، و نيز ميفرمايد لَقَد كانَ فِي قَصَصِهِم عِبرَةٌ لِأُولِي الأَلبابِ آيه 111، و موارد بسيار ديگر از آيات و مراد در اينجا بيان شرح حالات و افعال و كردار و گفتار بنده است که در دنيا از او صادر شده و سختترين مواقف قيامت همين موقف است که بنده از شرم و خجالت ميخواهد بزمين فرورود و از عرق خجالت در آب و عرق فروميرود.
بعلم باء سببيت است يعني بواسطه علمي که بتمام جزئيات افعال آنها داريم که لا يَعزُبُ عَنهُ مِثقالُ ذَرَّةٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الأَرضِ وَ لا أَصغَرُ مِن ذلِكَ وَ لا أَكبَرُ إِلّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ سبأ آيه 3.
وَ ما كُنّا غائِبِينَ غير مطلعين علي احوالهم و افعالهم بلكه همهجا حاضر و ناظر و خبير و بصير و سميع و محيط هستيم.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 7)- در این آیه برای این که کسی تصور نکند که سؤال از امتها و پیامبرانشان دلیل بر این است که چیزی از علم خدا مخفی میماند، با صراحت و تأکید آمیخته با قسم میگوید: «ما با علم و دانش خویش تمام اعمالشان را برای آنها شرح میدهیم، زیرا ما هرگز از آنها غایب نبودیم» همه جا با آنها بودیم و در هر حال همراهشان (فَلَنَقُصَّنَّ عَلَیْهِمْ بِعِلْمٍ وَ ما کُنَّا غائِبِینَ).
سؤال برای چیست؟ ما میدانیم خدا همه چیز را میداند و اصولا در
ج2، ص27
همه جا حاضر و ناظر است. با این حال چه نیازی به سؤال دارد که انبیاء و امتها را عموما و بدون استثناء مورد بازپرسی قرار دهد؟! پاسخ این که: اگر سؤال برای استعلام و درک واقعیت چیزی باشد، در مورد کسی که عالم است معنی ندارد ولی اگر منظور توجه دادن خود شخص و اتمام حجت به او و امثال آن بوده باشد، هیچ مانعی ندارد، درست مثل این که ما به شخص فراموشکاری خدمتهای زیاد کردهایم، و او به جای خدمت مرتکب خیانتهایی شده و همه این مسائل پیش ما روشن است، او را مورد بازپرسی قرار داده و میگوییم آیا ما این همه به تو خدمت نکردیم؟ و آیا تو حق این خدمات را ادا کردی؟ این سؤال برای کسب علم نیست بلکه برای تفهیم طرف است.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم