آیه 15 سوره محمد
<<14 | آیه 15 سوره محمد | 16>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
داستان بهشتی که به متقیان وعده دادند این است که در آن باغ بهشت نهرهایی از آب زلال دگرگون ناشدنی است و نهرها از شیر بی آنکه هرگز طعمش تغییر کند و نهرها از شراب ناب که نوشندگان را به حد کمال لذّت بخشد و نهرها از عسل مصفّی و تمام انواع میوهها بر آنان مهیّاست و (فوق همه لذّات) مغفرت و لطف پروردگارشان، (آیا حال آن که در این بهشت ابد است) مانند کسی است که در آتش مخلّد است و آب جوشنده حمیم به خوردشان دهند تا اندرونشان را پاره پاره گرداند؟
صفت بهشتی که به پرهیزکاران وعده داده شده [چنین است:] در آن نهرهایی است از آبی که مزه و رنگش برنگشته و نهرهایی از شیر که طعمش دگرگون نشده و نهرهایی از شراب که برای نوشندگان مایه لذت است و نهرهایی از عسل خالص است، و در آن از هر گونه میوه ای برای آنان فراهم است، و نیز آمرزشی از سوی پروردگارشان [ویژه آنان است. آیا اینان] مانند کسانی هستند که در آتش همیشگی و جاودانه اند، واز آبی جوشان به آنان می نوشانند که روده هایشان را متلاشی می کند؟!
مَثَل بهشتى كه به پرهيزگاران وعده داده شده [چون باغى است كه] در آن نهرهايى است از آبى كه [رنگ و بو و طعمش] برنگشته؛ و جويهايى از شيرى كه مزهاش دگرگون نشود؛ و رودهايى از بادهاى كه براى نوشندگان لذتى است؛ و جويبارهايى از انگبين ناب. و در آنجا از هر گونه ميوه براى آنان [فراهم] است و [از همه بالاتر] آمرزش پروردگار آنهاست. [آيا چنين كسى در چنين باغى دلانگيز] مانند كسى است كه جاودانه در آتش است و آبى جوشان به خوردشان داده مىشود [تا] رودههايشان را از هم فرو پاشد؟
وصف بهشتى كه به پرهيزگاران وعده داده شده اين است كه در آن نهرهايى است از آبهايى تغييرناپذير و نهرهايى از شيرى كه طعمش دگرگون نمىشود و نهرهايى از شراب كه آشامندگان از آن لذت مىبرند و نهرهايى از عسل مصفى. و در آنجا هرگونه ميوه كه بخواهند هست و نيز آمرزش پروردگارشان. آيا بهشتيان همانند كسانى هستند كه در آتش جاودانهاند و آنان را از آبى جوشان مىآشامانند چنان كه رودههايشان تكهتكه مىشود؟
توصیف بهشتی که به پرهیزگاران وعده داده شده، چنین است: در آن نهرهایی از آب صاف و خالص که بدبو نشده، و نهرهایی از شیر که طعم آن دگرگون نگشته، و نهرهایی از شراب (طهور) که مایه لذّت نوشندگان است، و نهرهایی از عسل مصفّاست، و برای آنها در آن از همه انواع میوهها وجود دارد؛ و (از همه بالاتر) آمرزشی است از سوی پروردگارشان! آیا اینها همانند کسانی هستند که همیشه در آتش دوزخند و از آب جوشان نوشانده میشوند که اندرونشان را از هم متلاشی میکند؟!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«مَثَلُ»: وصف. صفت. توصیف (نگا: رعد / ). «غَیْرِ آسِنٍ»: غیر متغیر. فاسد نشده. «لَذَّةٍ»: متلذذ. لذیذ. مصدر است و به معنی اسم فاعل است، و یا این که مؤنث (لَذّ) به معنی لذیذ است. «مُصَفّیً»: خالص. پالوده. عسل بدون موم و لِرد و خاشاک. «أَمْعَآءَ»: جمع مِعیً، روده. اندرونه.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِيها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى وَ لَهُمْ فِيها مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ وَ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ كَمَنْ هُوَ خالِدٌ فِي النَّارِ وَ سُقُوا ماءً حَمِيماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ «15»
وصف بهشتى كه اهل پروا به آن وعده داده شدهاند، (چنين است:) در آن نهرهايى است از آبى كه بدبو شدنى نيست و نهرهايى از شير كه مزه آن دگرگونى ندارد و نهرهايى از شراب كه براى نوشندگان لذّتبخش است و نهرهايى از عسل مصفّا و ناب. و براى آنان در آنجا هرگونه ميوهاى موجود است و نيز آمرزشى از طرف پروردگارشان. (آيا اينان) همانند كسانى هستند كه در آتش جاودانهاند و آبى جوشان، نوشانده مىشوند، كه اندرونشان را متلاشى مىكند.
نکته ها
آنچه به اجمال در مورد بهشت در آيه دوازده مطرح شد «جَنَّاتٍ تَجْرِي»، مشروح آن در اين آيه بيان شده است. فِيها أَنْهارٌ ... وَ أَنْهارٌ ... وَ أَنْهارٌ
انواع نهرهاى بهشتى در اين آيه مطرح شده، ليكن براى گروه خاصّى در بهشت چشمهاى ويژه وجود دارد. «عَيْناً يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ» «1» چشمهاى كه تنها مقرّبان از آن مىنوشند.
براى هر چيزى كمالى است، كمال آب، بو نداشتن و كمال شير، تغيير نكردن مزه آن و كمال نوشيدنىها، لذيذ بودن و كمال عسل، خالص بودن آن است.
با توجّه به تكرار كلمه «انهار» مىتوان فهميد كه هر يك از شير و عسل و شراب و آب، داراى چندين نهر است.
امام حسين عليه السلام فرمود: مغفرتى كه در بهشت نصيب اهل بهشت مىشود، بهترين نعمت براى آنان است و آنگاه به آيه 72 سوره توبه استناد كردند. «2» «وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ»
«1». مطفّفين، 28.
«2». بحار، ج 8، ص 140.
جلد 9 - صفحه 77
ممكن است مراد از مغفرت در بهشت، زدودن ياد لغزشها از خاطر بهشتيان باشد تا به ياد لغزشهاى دنيوى خود نيفتند و خاطرشان ملول نگردد. «1»
پیام ها
1- در برابر جلوهها و زينتهاى دنيوى كه وسيلهى ارتكاب برخى گناهان مىگردد، با بيان جلوهها و زيبايىها و كاميابىهاى بهشت، مردم را به حق دعوت كنيد. مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ ...
2- كسانى كه به خاطر تقوا، از كاميابىهاى زودگذر و نامشروع پروا مىكنند، به كاميابى پايدار خواهند رسيد. «وُعِدَ الْمُتَّقُونَ»
3- اميددادن به سرانجامى نيكو، عامل گرايش به حق و تقواست. «وُعِدَ الْمُتَّقُونَ»
4- تعدّد و تنوّعطلبى، خواست طبيعى بشر است. أَنْهارٌ ... أَنْهارٌ
5- در بهشت، در كنار نعمتهاى مادّى و جسمانى، نعمتهاى معنوى و روحى نيز هست. أَنْهارٌ ... مَغْفِرَةٌ ...
6- نعمتهاى بهشتى از هر گونه آفت و نقص و تغيير به دورند. غَيْرِ آسِنٍ ... لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ ... مُصَفًّى
7- آب و هواى بهشت، نعمتها را متغيّر و مسموم و بد بو نمىكند. لَمْ يَتَغَيَّرْ ...
8- نعمتهايى را كه بهشتيان دريافت مىكنند، در سايه مغفرت پروردگار است.
«مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ»
9- در بهشت انواع ميوهها، به مقدار وفور وجود دارد. «كُلِّ الثَّمَراتِ»
10- در دوزخ، آب جوشان را با زور و ذلّت به كفّار مىنوشانند. «سُقُوا»
11- تشويق و تهديد در كنار هم سازنده است. أَنْهارٌ ... ماءً حَمِيماً
12- معاد، جسمانى است. (شير و عسل، نشانه كاميابى جسمانى است، چنانكه قطعه قطعه شدن اندرون كفّار بر آن دلالت دارد.) «فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ»
«1». تفسير راهنما.
جلد 9 - صفحه 78
13- حساب جسم و بدن انسان در قيامت، با جسم و بدن او در دنيا فرق مىكند.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِيها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى وَ لَهُمْ فِيها مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ وَ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ كَمَنْ هُوَ خالِدٌ فِي النَّارِ وَ سُقُوا ماءً حَمِيماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ «15»
جلد 12 - صفحه 112
مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي: صفت بهشت و قصه عجيبه آن كه، وُعِدَ الْمُتَّقُونَ: وعده داده شدهاند پرهيزكاران از شرك و معاصى و دورى كنندگان از مناهى، فِيها أَنْهارٌ: كه آن نهرهائى است، مِنْ ماءٍ غَيْرِ آسِنٍ: از آبى كه متغير نيست، يعنى رنگ و طعم و بوى آن از حالت اصلى و خلقى خود تغيير نيابد برخلاف آب دنيا كه متغير شود به مرور زمان. وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ: و نهرهائى از شير كه، لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ: تغيير نگردد طعم آن، يعنى ترش نگردد به جهت طول مدت برخلاف شير دنيا. وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ: و نهرهائى از شراب، لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ: كه لذيذ و خوشگوار است براى آشامندگان و از كراهت رنج و سكر و خمار و صداع مبرا باشد بلكه محض لذت و التذاذ خالص است. وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى: و ديگر در بهشت نهرها از شهد خالص صاف شده از موم و ساير فضلات، يعنى در اصل خلقت خالص باشد نه آنكه آن را خالص كرده باشند مانند عسل دنيا.
وَ لَهُمْ فِيها مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ: و براى ايشان است در بهشت از هر ميوهها كه نفس آرزوى آن نمايد به لون صاف و به طعم لذيذ و به بوى خوش. وَ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ: و مر ايشان راست با اين اشربه و اطعمه لذيذه آمرزش گناهان از پروردگارشان، يعنى حق تعالى گناهان آنها را بپوشاند و ايشان را به آن معاقب و معاتب نسازد، يا گناهان را از ياد آنها ببرد تا تذكر آن موجب نقص عيش و لذت ايشان نگردد.
بيان: آيه در مقام استفهام انكارى است، يعنى آيا مؤمن متنعم به اين بهشتى كه به وصف درنيايد، كَمَنْ هُوَ خالِدٌ فِي النَّارِ: مانند كسى است كه مخلد باشد در آتش جهنم، وَ سُقُوا ماءً حَمِيماً: و چشانيده شوند و به خورد ايشان دهند آبى در غايت جوشش، فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ: پس پاره پاره كند آن آب از شدت حرارت رودههاى ايشان را. لكن با اين حال نميرند و فانى نشوند زيرا در قيامت مرگ نخواهد بود. بهشتيان در بهشت متنعم و جهنميان در جهنم معذب خواهند بود.
جلد 12 - صفحه 113
بيان: خداى تعالى از راه لطف و مرحمت به بندگان به نوعى ديگر به طريق استفهام انكارى ارشاد فرمايد بدين تقرير كه: شنوندگان قرآن مجيد و معتقدين به وعد و وعيد، آيا كسى كه در بهشت متنعم به انواع نعم از اطعمه و اشربه و فاكهه كه شمهاى از آن ذكر شد مانند كسى باشد كه در جهنم مبتلا به اقسام عذاب كه از جمله آن آب جوشى است كه از شدت حرارت تمام امعاء و احشاء را پاره پاره كند؛ و البته شخص عاقل حكم نمايد كه اين دو هرگز مساوى نخواهند بود.
بنابراين متدين را ايجاب نمايد كه دار نعيم را بر دار جحيم اختيار نمايد.
«شأن نزول»: هرگاه حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله در خطبه، منافقان را عيب نمودى، از مسجد بيرون آمده بر طريق استهزاء از علماى صحابه پرسيدى كه اين مرد در اين ساعت چه مىگفت؛ حق تعالى از حال آنها اخبار فرمود:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ أَنَّ الْكافِرِينَ لا مَوْلى لَهُمْ «11» إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَ يَأْكُلُونَ كَما تَأْكُلُ الْأَنْعامُ وَ النَّارُ مَثْوىً لَهُمْ «12» وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ هِيَ أَشَدُّ قُوَّةً مِنْ قَرْيَتِكَ الَّتِي أَخْرَجَتْكَ أَهْلَكْناهُمْ فَلا ناصِرَ لَهُمْ «13» أَ فَمَنْ كانَ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ كَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ «14» مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِيها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى وَ لَهُمْ فِيها مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ وَ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ كَمَنْ هُوَ خالِدٌ فِي النَّارِ وَ سُقُوا ماءً حَمِيماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ «15»
جلد 5 صفحه 6
ترجمه
اين براى آنست كه خدا ياور آنان است كه ايمان آوردند و بدرستى كه كافران نيست ياورى براى آنها
همانا خدا داخل ميكند آنانرا كه ايمان آوردند و كردند كارهاى شايسته در بهشتهائى كه روان است از زير آنها نهرها و آنانكه كافر شدند بهره بردارى ميكنند و ميخورند همچنانكه ميخورند چهار پايان و آتش جايگاه آنها است
و چه بسيار بلدى كه آن شديدتر بود در قوّت از بلد تو كه بيرون كردند تو را هلاك كرديمشان پس نبود ياورى براى آنها
آيا پس كسيكه باشد بر حجّتى از پروردگارش مانند كسى است كه آراسته شده باشد براى او بدى كردارش و پيروى كرده باشند خواهشهاى خود را.
مثل اهل بهشتى كه وعده داده شدند پرهيزكاران كه در آنست نهرهائى از آب تغيير ناپذير و نهرهائى از شير كه تغيير نكرده طعمش و نهرهائى از شرابى كه لذّت است براى آشامندگان و نهرهائى از عسل صاف خالص و براى ايشان است در آن از همه ميوهها و آمرزشى از پروردگارشان آيا مانند كسى است كه او جاودانى است در آتش و آشامانيده شوند آبى جوشان پس پاره پاره كند رودههاشان را.
تفسير
اين سعادت و كاميابى و نعمت بىپايان كه نصيب اهل ايمان شده و ميشود و اين انحطاط و نگونسارى و عذابهاى گوناگون كه بكفّار ميرسد و در آيات سابقه اشاره بآنها شده بود براى آنستكه خداوند يار و ياور اهل ايمان است و كفّار يار و ياورى كه بتواند در مقابل اراده الهيّه با آنها كمك نمايد ندارند و اين منافات ندارد با آنكه خدا فرموده و ردّوا الى اللّه مولاهم الحقّ چون آنجا مولى بمعناى مالك است و خداوند اهل عقائد حقّه و اعمال صالحه را روز قيامت داخل ميكند در بهشتى كه جارى ميباشد از كنار درختان و زير قصور آن نهرهائيكه ذكر ميشود و كفّار در اين چند روزه دنيا بهرهمند ميشوند از لذائذ و آب و علف آن مانند چهارپايان يعنى شتر و گاو و گوسفند كه همّى جز خوردن و آشاميدن ندارند و جايگاه ابدى آنها آتش جهنّم است و چه بسيار از اهالى بلاديكه بمراتب
جلد 5 صفحه 7
اقوى از اهل مكّه بودند آنانكه موجبات بيرون رفتن پيغمبر اكرم را از وطن خود فراهم نمودند و آن اهالى را خدا هلاك و نابود فرمود بتفصيلى كه در سور سابقه گذشت و كسى نتوانست با آنها يارى كند و عذاب خداوند را از آنها مرتفع نمايد آيا كسيكه از روى دليل و برهان معتقد بعقائد حقّه شده مانند كسى است كه بوسوسه شيطان و هواى نفس امّاره بسوء كار بد خود را خوب پنداشته و متابعت دلخواه خود را نموده نه چنين است امير المؤمنين عليه السّلام و شيعيان او از آن قبيل و خلفاء جور و پيروان آنها از اين قبيلند آيا ميشود حال شگفتآور كسانيكه در بهشت موعود الهى باهل تقوى جاى دارند كه در آن نهرهاى متعدّدى از آب تغييرناپذير گوارا و شير تازه كه طعمش برنگشته و شراب معطّر لذيذ بىضرر و عسل صاف خالص بىگزند وجود دارد بعلاوه تمام ميوجات مبرّى از تمام عيوب و مشتمل بر تمام محسّنات و از همه بالاتر آمرزش گناهان از جانب پروردگارشان بطوريكه محو شود از نظر و بخاطرشان نيايد تا شرمنده نشوند مانند كسانى باشد كه مخلّد در آتش جهنّم باشند و بآنها آب جوش بياشامانند و از شدّت حرارت آن رودههاشان متلاشى شود و بنابراين كلمه اهل كه مضاف بجنّت است حذف شده و مقصود استفهام انكارى است و قمّى ره فرموده نيست كسيكه او در اين چنين بهشتى است مانند كسيكه او در چنين آتشى است چنانچه نيست دشمن خدا مانند دوست او و بعضى گفتهاند اوّلا خداوند بيان اوصاف شگفتآور بهشت موعود را فرموده كه در آن از هر يك از چهار نوع مشروبات مذكوره انهارى است و مزاياى ديگر و بعدا فرموده آيا كسيكه مخلّد در چنين بهشتى است مانند كسيكه مخلّد در آتش است ميباشد و بنابراين تقدير زائدى در كلام لازم است كه ذكر شد و بمقتضاى بعضى روايات تمام اين نهرها از بيخ درخت طوبى منفجر ميشود از يك نهر و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
مَثَلُ الجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ المُتَّقُونَ فِيها أَنهارٌ مِن ماءٍ غَيرِ آسِنٍ وَ أَنهارٌ مِن لَبَنٍ لَم يَتَغَيَّر طَعمُهُ وَ أَنهارٌ مِن خَمرٍ لَذَّةٍ لِلشّارِبِينَ وَ أَنهارٌ مِن عَسَلٍ مُصَفًّي وَ لَهُم فِيها مِن كُلِّ الثَّمَراتِ وَ مَغفِرَةٌ مِن رَبِّهِم كَمَن هُوَ خالِدٌ فِي النّارِ وَ سُقُوا ماءً حَمِيماً فَقَطَّعَ أَمعاءَهُم «15»
جلد 16 - صفحه 174
مثل بهشتي که وعده داده شده باهل تقوي در آن بهشت نهرهايي است از آب که تغييري در او داده نشده، و انهاري از شير که طعم آن تغيير نكرده باشد، و انهاري از خمر که لذت است بر كساني که ميآشامند، و انهاري از عسل صاف شده، و از براي آنها در بهشت از جميع انواع ميوهها و آمرزش از پروردگار آنها نظر باين که اوصاف بهشت و جهنم را نميشود بطور حقيقت بيان كرد چون نديدهايم و درك نكردهايم و نچشيدهايم از تشبيه بآنچه در دنيا مشاهده شده و درك شده خداوند بيان ميفرمايد لذا بطور مثل ميفرمايد:
مَثَلُ الجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ المُتَّقُونَ بهشت را بجنت که باغستان باشد بيان ميفرمايد. و متقون شامل جميع مراتب تقوي ميشود که اولين مرتبه تقوي از عقايد فاسده است و مرادف با ايمان است که باهل ايمان وعده داده شده.
فِيها أَنهارٌ مِن ماءٍ غَيرِ آسِنٍ آسن آب متغير را گويند که كثيف شده باشد و الا چه نسبت بآبهاي دنيا دارد بالاخص نهر كوثر که خدا بپيغمبر عطا فرموده و ساقي آن امير المؤمنين است و بعدد ستارههاي آسمان ليوان دارد که بدوستان و شيعياناش عنايت ميفرمايد:
وَ أَنهارٌ مِن لَبَنٍ لَم يَتَغَيَّر طَعمُهُ تعبير بلبن شايد براي سفيدي او که مثل شير سفيد است، يا براي التذاذ باو که از شربش لذت ميبرند وَ أَنهارٌ مِن خَمرٍ لَذَّةٍ لِلشّارِبِينَ خمر بهشت از انگور و خرما نيست و مضراتي که خمر دنيا دارد که موجب زوال عقل و مستي ميشود ندارد فقط التذاذ و كيف است و منافعي دارد چنانچه ميفرمايد:
يَسئَلُونَكَ عَنِ الخَمرِ وَ المَيسِرِ قُل فِيهِما إِثمٌ كَبِيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنّاسِ وَ إِثمُهُما أَكبَرُ مِن نَفعِهِما بقره آيه 216 بلكه از براي او حدي معين شده هشتاد تازيانه.
وَ أَنهارٌ مِن عَسَلٍ مُصَفًّي از شيريني و خوش طعمي وَ لَهُم فِيها مِن كُلِّ الثَّمَراتِ تمام اقسام ميوهها.
تنبيه: اطعمه بهشتي و اشربه آن نه گرسنگي و تشنگي دارد و نه سيرايي که
جلد 16 - صفحه 175
ديگر ميل نداشته باشند زيرا گرسنگي و بيميلي هر دو الم است و آلام در بهشت نيست لذا ميفرمايد: أُكُلُها دائِمٌ رعد آيه 35 وَ مَغفِرَةٌ مِن رَبِّهِم غفران پرده پوشي است چنانچه كلاه خود را مغفر ميگويند.
غفران الهي اينکه است که از نامه عمل محو ميشود و بجاي او حسنات نوشته ميشود:
فَأُولئِكَ يُبَدِّلُ اللّهُ سَيِّئاتِهِم حَسَناتٍ فرقان، آيه 70 و از نظر كتبه و زمين و ساير شهداء هم ميبرد که احدي نيست که در حق آنها شهادت دهد.
كَمَن هُوَ خالِدٌ فِي النّارِ وَ سُقُوا ماءً حَمِيماً فَقَطَّعَ أَمعاءَهُم آيا حال متقين مثل كسي است که مخلد در آتش باشد ابد الاباد و بآنها آب ميدهند از حميم پس پاره پاره ميكند رودههاي آنها را كَمَن هُوَ خالِدٌ فِي النّارِ غير مؤمن که از روي تقصير باشد مخلد است در آتش اما اگر از روي قصور باشد مثل اطفال كفار و مجانين و سفهاء و امثال اينها نه داخل بهشت ميشوند چون ايمان ندارند و نه در جهنم چون تقصير نكردهاند وَ سُقُوا ماءً حَمِيماً آب جوشيده که از چرك و خون گرفته شده فَقَطَّعَ أَمعاءَهُم پاره ميكند رودههاي آنها را.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 15)- توصیف دیگری از بهشت: این آیه همچنان توصیفی است برای سرنوشت دو گروه کافر و مؤمن که یکی دارای اعمال صالح و دیگری اعمال زشت و ننگینی است که در نظرش آراسته شده.
در این آیه از شش نوع مواهب بهشتیان، و دو نوع کیفرهای سخت و دردناک دوزخیان، پرده برداشته و عاقبت کار این دو گروه را مشخص میکند.
نخست میفرماید: «توصیف بهشتی که به پرهیزکاران وعده داده شده چنین است: در آن نهرهایی است از آب صاف که بدبو نشده» (مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِیها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَیْرِ آسِنٍ).
سپس میافزاید: «و نهرهایی از شیر که طعم آن دگرگون نگشته است»
ج4، ص452
(وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ).
اصولا آنجا جای فساد و تباهی نیست و مواد غذائی بهشتی با گذشت زمان دگرگون نمیشود.
بعد به سراغ سومین قسمت از نهرهای بهشتی رفته، میگوید: «و نهرهایی از شراب (طهور) که مایه لذت نوشندگان است»! (وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِینَ).
خمر و شراب بهشتی هیچ گونه ارتباطی با خمر و شراب آلوده دنیا ندارد، همان گونه که در سوره صافات آیه 47 آمده است، میفرماید: «آن خمر و شراب نه مایه فساد عقل است و نه موجب مستی میشود».
و جز هوشیاری و نشاط و لذت روحانی چیزی در آن نیست.
و بالاخره چهارمین و آخرین قسمت از نهرهای بهشتی را به این صورت بیان میکند: «و نهرهایی از عسل مصفاست» (وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّی).
علاوه بر این نهرهای گوناگون- که هر کدام به منظوری آفریده شده- در پنجمین موهبت از انواع میوههای بهشتی سخن به میان آورده، میافزاید: «و برای آنها در بهشت از تمام انواع میوهها موجود است» (وَ لَهُمْ فِیها مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ).
و بالاخره در ششمین موهبت که بر خلاف مواهب مادی قبلی، جنبه معنوی و روحانی دارد، میگوید: و برای آنها «آمرزشی است از سوی پروردگارشان» (وَ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ).
اکنون ببینیم گروه مقابل آنها چه سرنوشتی خواهند داشت؟
در دنباله آیه میفرماید: آیا این گروه همانند کسانی هستند که در آتش دوزخ جاویدانند، و از آب جوشان و سوزانی نوشانیده میشوند که امعاء آنها را از هم متلاشی میکند»؟! (کَمَنْ هُوَ خالِدٌ فِی النَّارِ وَ سُقُوا ماءً حَمِیماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ).
تعبیر به «سقوا» (نوشانیده میشوند) بیانگر این واقعیت است که آب سوزان حمیم را به زور، و نه به دلخواه، به آنها مینوشانند که به جای سیراب شدن در آن آتش سوزان، امعاء آنها را متلاشی میکند و همانطور که طبیعت دوزخ است باز به حال اول بر میگردد چرا که در آنجا مرگی نیست!
ج4، ص453
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم