آیه 67 سوره واقعه

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ آوریل ۲۰۱۶، ساعت ۰۲:۱۵ توسط Quran (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ|سوره=56|آیه =67}} {{مشخصات آیه |شماره آیه = 6...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<66 آیه 67 سوره واقعه 68>>
سوره : سوره واقعه (56)
جزء : 27
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

بلکه به کلی محروم گردیدیم.

بلکه ناکام و محرومیم

بلكه ما محروم شدگانيم.»

ما بى‌نصيب ماندگانيم.

بلکه ما بکلّی محرومیم!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

No, we are deprived!’

Nay! we are deprived.

Nay, but we are deprived!

"Indeed are we shut out (of the fruits of our labour)"

معانی کلمات آیه

«مَحْرُومُونَ»: محروم از رزق و روزی. بی‌بهره از همه چیز.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّا لَمُغْرَمُونَ «66» بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ «67»

ما زيان ديده‌ايم. بلكه محروم و بدبختيم.

جلد 9 - صفحه 436

نکته ها

«حطام» به معنى شكستن و خرد شدن و «تَفَكَّهُونَ» به معناى ميوه خوردن، فكاهى گفتن و تعجب و پشيمانى آمده است. «مغرمون» از «غرامت» به معناى پرداخت خسارت و زيان ديدن است.

اگر كمى دقّت كنيم، زمين، بدن انسان را به خاك تبديل مى‌كند ولى بذر را به خاك تبديل نمى‌كند. دانه درون زمين دو حركت متضاد دارد، ساقه به سوى بالا و ريشه به سوى پايين مى‌رود. ريشه، مواد غذايى را جذب و ساقه، موانع خود را حتى اگر سفت باشد دفع مى‌كند.

يك دانه به چند خوشه تبديل مى‌شود و توليد مثل مى‌كند.

هر نوع تغيير و تحوّلى در طبيعت، براى خداوند يكسان است. حيات يا مرگ موجودات، شيرينى يا تلخى آب، همه در نزد قدرت خداوند يكسان است. خَلَقْناكُمْ‌ ... قَدَّرْنا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ‌، نَحْنُ الزَّارِعُونَ‌ ... لَجَعَلْناهُ حُطاماً، تَشْرَبُونَ‌ ... جَعَلْناهُ أُجاجاً

يكى از راه‌هاى خداشناسى، فرض خلاف وضع موجود است، چنانكه گفته‌اند: «تعرف الاشياء باضدادها» يعنى با تصور ضدّ هر چيزى، جايگاه و اهميّت آن چيز مشخص مى‌شود، مثلًا: اگر هر يك از شب يا روز طولانى شود، اگر آب‌ها به زمين فرو رود، اگر كشت‌ها همه خار شود، اگر آب‌ها تلخ شود و ... چه كسى مى‌تواند آن را به وضع موجود تبديل كند؟

آرى اگر انسان به اين نكته توجّه داشته باشد كه هر چه دارد، هر لحظه در معرض تغيير و نابودى است و به پيامدهاى از دست دادن آنها بيانديشد، ارزش نعمت‌هاى موجود را بهتر درك خواهد كرد و به لطف و قدرت الهى بيشتر پى‌مى‌برد.

پیام ها

1- همان قدرتى كه از يك دانه بذر، خوشه‌ها پديد مى‌آورد، مى‌تواند از تك سلّول انسان مرده‌اى دوباره او را زنده كند. «أَ فَرَأَيْتُمْ ما تَحْرُثُونَ»

2- فعل و انفعالات طبيعى با اراده خداوند است. «لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً»

3- برخى انسان‌ها، تا محصولشان خار و خاشاك نشود و سرشان به سنگ نخورد، وجدانشان بيدار نمى‌شود. حُطاماً ... بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ‌

تفسير نور(10جلدى)، ج‌9، ص: 437

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ (67)

بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ‌: بلكه ما محروم و بى‌بهره ماندگانيم از وى و هيچ حظى نداريم كه اگر ما را حظى و نصيبى بودى اين قضيه واقع نشدى.

بيان: وجه ترقى از مغروم به محروم آنست كه محروم كسى را گويند كه هيچ چيز نداشته باشد، و مغروم آنكه او را فى الجمله چيزى باشد.

انس بن مالك روايت نموده كه روزى حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله به زمينى ناكشته از زمينها گذر فرمود، پرسيد چرا اين زمين را حراثت نكرده‌اند؟

گفتند: مى‌ترسيم باران كم بارد، از محصول محروم مانيم. فرمود: شما تخم در زمين كنيد و امور مفروضه خود را از دست ندهيد كه روياننده، خداى سبحان است‌ «1».

تنبيه: آيه شريفه اشعار است به لطف و مرحمت الهى نسبت به بندگان در رويانيدن زراعات و حفظ آن از آفات تابندگان به فراخى و وسعت، روزى خود را دريابند و سپاسدارى و شكرگزارى نمايند منعم حقيقى را به طاعت و عبادت، و از مخالفت و نافرمانى اوامر و نواهى بيانديشند كه به شآمت ناهنجارى اگر خدا بخواهد حبوبات را از زمين نروياند يا آن را كاه گرداند كه در نتيجه‌

«1» منهج الصادقين ج 9 ص 161.

جلد 12 - صفحه 474

رفاهيت سلب و سختى و قحطى هويدا گردد، چنانچه مشاهده شد در بعضى سنوات قحط و غلا طارى به مرحله‌اى كه علف بيابان را خوردند از جمله در ايام ما قحطى هويدا شد كه از شدت گرسنگى كهنه و علف و خون دلمه را خوردند و مردند؛ احقر به چشم خود مشاهده نمودم و در پايان آن و با عارض شد كه از بسيارى و كثرت اموات براى دفن آنان به زحمت افتادند نعوذ باللّه من سخط اللّه.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


نَحْنُ خَلَقْناكُمْ فَلَوْ لا تُصَدِّقُونَ (57) أَ فَرَأَيْتُمْ ما تُمْنُونَ (58) أَ أَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخالِقُونَ (59) نَحْنُ قَدَّرْنا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ (60) عَلى‌ أَنْ نُبَدِّلَ أَمْثالَكُمْ وَ نُنْشِئَكُمْ فِي ما لا تَعْلَمُونَ (61)

وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولى‌ فَلَوْ لا تَذَكَّرُونَ (62) أَ فَرَأَيْتُمْ ما تَحْرُثُونَ (63) أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ (64) لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ (65) إِنَّا لَمُغْرَمُونَ (66)

بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ (67) أَ فَرَأَيْتُمُ الْماءَ الَّذِي تَشْرَبُونَ (68) أَ أَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ (69) لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً فَلَوْ لا تَشْكُرُونَ (70) أَ فَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ (71)

أَ أَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَها أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِؤُنَ (72) نَحْنُ جَعَلْناها تَذْكِرَةً وَ مَتاعاً لِلْمُقْوِينَ (73) فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ (74)

ترجمه‌

ما آفريديم شما را پس چرا تصديق نميكنيد

بگوئيد بدانم آنچه را كه ميريزيد در رحمها

آيا شما مى‌آفرينيد آنرا يا ما آفريننده آنيم‌

ما مقدّر و مقرّر نموديم ميان شما مرگ را و نيستيم ما عاجزشدگان‌

از آنكه بدل نمائيم شما را بأمثال خودتان و ايجاد كنيم شما را در آفرينشى كه نميدانيد

و بتحقيق دانستيد آفرينش نخستين را پس چرا ياد نميكنيد

بگوئيد بدانم آنچه را كه كشت ميكنيد

آيا شما ميرويانيد آنرا يا ما روياننده‌ايم‌

اگر بخواهيم هر آينه ميگردانيم آنرا خشك و خورد پس در روز ذكر آنرا مكرّر نمائيد

همانا ما ضرر كشيده و خسارت‌

جلد 5 صفحه 133

زدگانيم‌

بلكه ما بى‌بهرگانيم‌

بگوئيد بدانم آبى را كه مينوشيد

آيا شما فرو ريخته‌ايد آنرا از ابر يا مائيم فرو ريزندگان‌

اگر بخواهيم ميگردانيم آنرا تلخ و شور پس چرا شكر نميكنيد

آيا ديديد آتشى را كه بيرون ميآوريد

آيا شما آفريديد درختش را يا ما آفرينندگانيم‌

ما قرار داديم آنرا موجب تذكرى و مايه برخوردارى براى محتاجان‌

پس تسبيح گوى بنام پروردگارت كه بزرگ است.

تفسير

خداوند سبحان بعد از نقل انكار منكرين معاد در آيات سابقه اثبات فرموده است آنرا به بيانات مختلفه شگفت‌آورى كه حقّا الزام‌آور است از اين قبيل كه ما شما را از آب و خاك خلق نموديم و شما هم قبول داريد اين معنى را پس چرا تصديق نميكنيد كه ما شما را دو مرتبه از آب و خاك خلق ميكنيم با آنكه ميدانيد كسيكه يك مرتبه كارى را انجام داد دو مرتبه ميتواند انجام دهد خبر دهيد مرا از آبى كه ميريزيد شما در ارحام زنها كه آيا شما خلق ميكنيد آنرا و بصورت آدمى بيرون ميآوريد و جان ميدهيد او را يا ما اين كار را انجام ميدهيم ما خودمان مقدّر نموديم براى شما مرگ را در اوقات معيّنى و كسى عاجز ننموده است ما را از آنكه بعد از مردن شما و خاك شدن بدنهاتان امثال همان بدنهاتان را از همان خاك خلق نمائيم و روح شما را بآنها عودت دهيم در وقتى كه شما نميدانيد موعد آنرا كه قيامت است يا در ضمن هيئت و صورتى كه شما نميدانيد خوب است يا بد تا اشاره باشد به تبديل صورتها در قيامت از مؤمن و كافر بخوب و بد و اينكه امثال فرموده براى آنست كه وقتى بدن كه قالب روح است از روح خالى و خاك شد و دو مرتبه بصورت اوّل در آمد مثل آن بدن است تا آن روح بآن برگردد آن وقت همان شخص ميشود چون شخصيّت بروح است نه بجسم اين معنى در صورتى است كه قول خداوند على أن نبدّل متعلّق باشد بمسبوقين و محتمل است متعلق بقدّرنا باشد و ما نحن بمسبوقين جمله معترضه و بنابراين مراد آنستكه ما مقدّر نموديم ميان شما مرگ را براى آنكه شما را دو مرتبه زنده نمائيم و كسى در اين امر بر ما سبقت نگرفته است و اين معنى الطف از سابق است و آن اسهل از اين خلاصه آنكه قدرت ما باقى است و عجزى بر ما طارى نشده كه شما بگوئيد خدا دو مرتبه نميتواند ما را خلق نمايد شما كه دانستيد

جلد 5 صفحه 134

خلقت اوليّه ما را و ديديد كه چگونه از نطفه خلق شديد پس چگونه منكر ميشويد خلقت ثانويّه خودتان را و متذكّر نميشويد كه همان كس كه اوّلا شما را خلق نمود ميتواند دو مرتبه خلق كند در كافى از امام سجاد عليه السّلام نقل نموده كه خيلى تعجب است از كسيكه منكر خلقت ديگر شده با آنكه خلقت اولى را ديده در خلقت خودتان كه واضح است خودتان هيچ كاره‌ايد بفرمائيد بدانم آن تخمى را كه شما در زمين كشت ميكنيد و خودتان را زارع ميپنداريد و ميخوانيد شما از آن تخم پوسيده در زمين صد تخم يا كمتر يا بيشتر برداشت ميكنيد يا ما آنرا عمل ميآوريم و تحويل شما ميدهيم و اگر بخواهيم آنرا گياه خشك خرد يا كاه بى‌دانه ميسازيم پس شما بعدا روز خودتان را از ندامت بسخنان گوناگون اسف‌آميز در آن زمينه بپايان ميرسانيد از قبيل آنكه ما ضرر كرديم و غرامت كشيديم ما اصلا روزى نداريم بهره‌اى از دنيا خدا قسمت ما نكرده بگوئيد تا معلوم شود همين آبى كه ميآشاميد شما از ابر نازل نموديد يا ما اگر از اوامر ما تخلف نمائيد و ما بخواهيم ميتوانيم آنرا تلخ و شور كنيم كه قابل آشاميدن نباشد پس چرا شكر نميكنيد اين نعمت و امثال آنرا با آنكه با اينهمه معاصى باز ما اينكار را نكرده و نميكنيم آيا ديديد شما آتشى را كه از چوب تر بيرون ميآوريد شما آن درخت را خلق نموديد يا ما براى آنكه قدرت خودمان را بشما تذكر و ارائه دهيم و بهره‌بردارى كنند از آن محتاجان و مسافران در وقت نزول در بيابان بى‌آب و گياه چنانچه در سوره يس ذكر شد كه دو چوب تر از دو درخت را بهم ميسايند و از آن آتش بيرون ميآيد و اين از عجائب صنع الهى است در باديه عربستان و بنابراين ضمير در جعلناها بنار زناد يا شجره آن راجع است و مقصود متذكر شدن بقدرت الهى است ولى قمى ره فرموده تا متذكر آتش قيامت شوند و مقوى كه مفرد مقوين است كسى را گويند كه نازل در وادى قفر شده و قمى ره نقل فرموده كه مراد محتاجانند و جمله أ فرأيتم در اين مقامات اگر چه بمعناى اخبرونى است ولى باز معناى اصلى خود را از دست نميدهد و مقصود از استفهام گرفتن اقرار از طرف مقابل است پس بايد تنزيه و تقديس نمود خداوند را از آنچه لايق مقام او نيست و مشغول بود بذكر نام نامى او و در مجمع از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده‌

جلد 5 صفحه 135

كه چون اين آيه نازل شد فرمود قرار دهيد آنرا در ركوع خودتان و در فقيه نيز مانند آنرا نقل نموده پس بايد گفت سبحان ربّى العظيم و بحمده.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِنّا لَمُغرَمُون‌َ (66) بَل‌ نَحن‌ُ مَحرُومُون‌َ (67)

مقاله‌اي‌ ‌که‌ تفكّه‌ مي‌كنيد ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ مي‌گوئيد ‌پس‌ ‌از‌ آنكه‌ حاصل‌ ‌شما‌ ‌از‌ ‌بين‌ رفت‌ محققا ‌ما غرامت‌ كشيده‌ايم‌ ‌يعني‌ ضرر و خسران‌ برده‌ايم‌، بلكه‌ مي‌گوييد ‌ما محروم‌ شده‌ايم‌ و هيچ‌ بدست‌ نياورده‌ايم‌، و همين‌ مقاله‌ ‌را‌ فرداي‌ قيامت‌ كفار و اهل‌ ضلالت‌ دارند ‌که‌ ‌ما خسران‌ و زيان‌ برديم‌ و ‌از‌ فيوضات‌ جنت‌ ‌خود‌ ‌را‌ محروم‌ كرديم‌.

405

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 67)- «بلکه ما بکلی محرومیم» و بیچاره (بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع