آیه 27 سوره فتح

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ آوریل ۲۰۱۶، ساعت ۰۰:۳۳ توسط Quran (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ ۖ لَتَد...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ ۖ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ ۖ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذَٰلِكَ فَتْحًا قَرِيبًا

مشاهده آیه در سوره


<<26 آیه 27 سوره فتح 28>>
سوره : سوره فتح (48)
جزء : 26
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

البته خدا صدق و حقیقت خواب رسولش را آشکار و محقق ساخت که در عالم رؤیا دید شما مؤمنان به خواست خدا البته به مسجد الحرام با دل ایمن وارد شوید و سرها بتراشید و اعمال تقصیر بی ترس و هراس به جای آرید، و خدا آنچه را (از مصالح صلح حدیبیه) شما نمی‌دانستید می‌دانست و قبل از آن (که فتح مکه کنید) فتح نزدیک (حدیبیّه و خیبر) را مقرر داشت.

بی تردید خدا رؤیای پیامبرش را به حق و درستی تحقق داد [که در رؤیا وعده داده بود] شما قطعاً در حال امن و امنیت در حالی که سرهایتان را تراشیده و موی [یا ناخن] کوتاه کرده اید و بیمی ندارید، وارد مسجدالحرام خواهید شد. خدا آنچه را که شما نمی دانستید [که وعده ورود به مسجدالحرام در سال آینده است] دانست و پیش از آن پیروزی نزدیکی [که صلح حدیبیه بود برای شما] قرارداد.

حقاً خدا رؤياى پيامبر خود را تحقّق بخشيد [كه ديده بود:] شما بدون شكّ، به خواست خدا در حالى كه سر تراشيده و موى [و ناخن‌] كوتاه كرده‌ايد، با خاطرى آسوده در مسجد الحرام درخواهيد آمد. خدا آنچه را كه نمى‌دانستيد دانست، و غير از اين، پيروزى نزديكى [براى شما] قرار داد.

خدا رؤياى پيامبرش را به صدق پيوست كه گفته بود: اگر خدا بخواهد، ايمن، گروهى سرتراشيده و گروهى موى كوتاه كرده، بى هيچ بيمى به مسجدالحرام داخل مى‌شويد. او چيزها مى‌دانست كه شما نمى‌دانستيد. و جز آن در همين نزديكى فتحى نصيب شما كرده بود.

خداوند آنچه را به پیامبرش در عالم خواب نشان داد راست گفت؛ بطور قطع همه شما بخواست خدا وارد مسجد الحرام می‌شوید در نهایت امنیّت و در حالی که سرهای خود را تراشیده یا کوتاه کرده‌اید و از هیچ کس ترس و وحشتی ندارید؛ ولی خداوند چیزهایی را می‌دانست که شما نمی‌دانستید (و در این تأخیر حکمتی بود)؛ و قبل از آن، فتح نزدیکی (برای شما) قرار داده است.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Certainly Allah has fulfilled His Apostle’s vision in all truth: You will surely enter the Sacred Mosque, God willing, in safety and without any fear, with your heads shaven or hair cropped. So He knew what you did not know, and He assigned [you] besides that a victory near at hand.

Certainly Allah had shown to His Apostle the vision with truth: you shall most certainly enter the Sacred Mosque, if Allah pleases, in security, (some) having their heads shaved and (others) having their hair cut, you shall not fear, but He knows what you do not know, so He brought about a near victory before that.

Allah hath fulfilled the vision for His messenger in very truth. Ye shall indeed enter the Inviolable Place of Worship, if Allah will, secure, (having your hair) shaven and cut, not fearing. But He knoweth that which ye know not, and hath given you a near victory beforehand.

Truly did Allah fulfil the vision for His Messenger: ye shall enter the Sacred Mosque, if Allah wills, with minds secure, heads shaved, hair cut short, and without fear. For He knew what ye knew not, and He granted, besides this, a speedy victory.

معانی کلمات آیه

«الرُّؤْیَا»: خواب. مراد خوابی است که پیغمبر در مدینه دیده بود. و آن این که پیغمبر قبل از عزیمت به حدیبیه، در خواب دید که او و اصحاب داخل مکه شده‌اند و کعبه را طواف می‌کنند، سپس سرها را تراشیده و موها را کوتاه نموده‌اند. «آمِنِینَ»: جمع آمِن، در امن و امان. «مُحَلِّقِینَ»: سرتراشیدگان. «مُقَصِّرِینَ»: مو کوتاه‌کردگان. حاجیان پس از فراغت از انجام مناسک حج، با تراشیدن موی سر یا کوتاه کردن موی سر، از احرام بدر می‌آیند. «مَا»: مراد مصلحت نهفته در صلح حدیبیه که ورود به مکه است. «مِن دُونِ ذلِکَ»: پیش از آن، یعنی قبل از ورود شما به مکه. «فَتْحاً قَرِیباً»: مراد فتح خیبر، یا صلح حدیبیه، و یا هردوی آنها است. (نگا: صفوة البیان، لمعانی القرآن).

نزول

مجاهد گوید: که پیامبر اسلام مادامى که در حدیبیه بود، در خواب دید که خود و لشکریان و یارانش داخل در مکه خواهند شد در حالتى که در امن و امان بوده و سرهاى خود را تراشیده و با تقصیر و احرام مى باشند ولى وقتى که از اثر ممانعت کفار قریش قربانى خود را در حدیبیه انجام دادند.

اصحاب به پیامبر گفتند: یا رسول الله پس خواب شما چگونه تعبیر مى گردد؟ سپس این آیه نازل گردید[۱] و نیز گویند: رسول خدا صلى الله علیه و آله پیش از رفتن به حدیبیه در مدینه در خواب دید که شهر مکه را فتح کرده است ولى وقت روز آن معین نشده بود. بعد از ذکر این خواب اصحاب شاد خاطر شدند و گمان بردند که در همان سال مکه فتح خواهد شد ولى وقتى که در حدیبیه معاهده صلح انجام گرفت و پیامبر با اصحاب بدون رفتن به مکه مراجعت به مدینه نمودند.

اصحاب مخصوصاً عمر بن الخطاب گفتند: یا رسول الله بنابراین خوابى را که به ما گفته بودید، چطور شد؟ و چرا فتح مکه عملى نگردید؟ پیامبر گفت: بلى خواب دیده بودم و به شما هم گفتم ولى نگفتم که امسال مکه را فتح خواهیم نمود یا سال بعد، گفتند: راست گفتى یا رسول الله سپس این آیه نازل شد.[۲]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُؤُسَكُمْ وَ مُقَصِّرِينَ لا تَخافُونَ فَعَلِمَ ما لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذلِكَ فَتْحاً قَرِيباً «27»

همانا خداوند، آن رؤيا را براى پيامبرش به حق تحقّق بخشيد. شما مسلمانان ان شاء اللّه آسوده خاطر، در حالى كه (موى) سرهاى خود را تراشيده و تقصير (و مو و ناخن) كرده‌ايد كوتاه كرده‌ايد و از هيچ‌كس ترس و وحشتى نداريد، به مسجد الحرام داخل خواهيد شد. خداوند چيزى را دانست كه شما نمى‌دانستيد، پس غير از اين، پيروزى نزديكى (در خيبر) براى شما قرار داد.

نکته ها

در سال ششم هجرى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در خواب ديدند كه مسلمانان، آسوده خاطر وارد مسجد الحرام شده، در حالى كه سرهاى خود را تراشيده و موى و ناخن كوتاه كرده‌اند،

جلد 9 - صفحه 144

مراسم عمره انجام دادند. مسلمانان پس از شنيدن اين خواب بسيار خوشحال واميدوار شدند. پس از مدتى پيامبر همراه مسلمانان به قصد انجام مراسم حج حركت كرده و تا پشت دروازه‌هاى مكّه در حديبيّه رفتند. كفّار از ماجرا آگاه شده و راه را بر آنان بستند و تصميم بر كشتار مسلمانان گرفتند. پيامبر صلى الله عليه و آله از مسلمانان همراه خود بيعت و پيمان وفادارى گرفتند، اما سرانجام به امر خداوند با دشمنان صلح و صلح‌نامه‌اى را امضاكردند، زيرا در اين هجوم، بعضى از مسلمانان مقيم مكّه كه ناشناخته بودند، به ناحق كشته مى‌شدند و مسلمانان ناخواسته گرفتار پرداخت ديه و زخم زبان كفّار شده و بسيارى در آتش فتنه مى‌سوختند، در اين صلح بركاتى بود و در اين مدت گروه زيادى به اسلام ملحق شدند.

امّا بعضى مسلمانان نگران بودند كه چرا خواب پيامبر صلى الله عليه و آله تعبير نشد؟ حضرت صلى الله عليه و آله فرمود:

لازم نيست اين خواب در اين سال تعبير و محقّق شود. به هر حال پيامبر و همراهان به مدينه بازگشتند و طبق قرارداد صلحنامه، در سال بعد سه روز مكّه را خالى كردند و مسلمانان با آسودگى خاطر اعمال عمره را با شكوه فراوان انجام دادند. البتّه پس از مدتى كفّار پيمان شكستند و مسلمانان در سال هشتم هجرى مكّه را بدون خونريزى فتح كردند.

آيات 11، 15، 16 با جملات‌ «سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ» و «سَتُدْعَوْنَ» از آينده خبر داد، همان گونه كه اين خواب نيز از آينده خبر مى‌دهد.

«فَتْحٌ قَرِيبٌ»، مى‌تواند فتح خيبر يا مكّه باشد و مى‌تواند صلح حديبيّه باشد كه در حقيقت براى مسلمانان يك پيروزى به حساب مى‌آمد.

در حديث مى‌خوانيم كه حضرت على صلى الله عليه و آله فرمود: خداوند تراشيدن سر را مقدّم بر كوتاه كردن مو ذكر كرد، بنابراين تراشيدن از كوتاه كردن بهتر است. «1»

پیام ها

1- خواب انبيا، از خواب‌هايى است كه حتماً محقّق مى‌شود. «لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيا بِالْحَقِّ»

«1». بحار، ج 96، ص 302.

جلد 9 - صفحه 145

2- ورود حتمى مسلمانان به مسجد الحرام در حال آرامش، يك پيشگويى بود كه به تحقّق پيوست و از جلوه‌هاى اعجاز قرآن بوده است. «لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ»

3- با اين‌كه رؤيا از پيامبر است، امّا در خبر دادن از هر امرى كه در آينده واقع مى‌شود، گفتن‌ «إِنْ شاءَ اللَّهُ» لازم است.

4- تراشيدن سر و كوتاه كردن مو و ناخن، از اعمال حج و عمره است. مُحَلِّقِينَ رُؤُسَكُمْ وَ مُقَصِّرِينَ‌ ...

5- امنيّت ظاهرى كافى نيست، آرامش درونى نيز لازم است. «آمِنِينَ‌- لا تَخافُونَ»

6- انسان، از تمام آثار و بركات، يا خطرات و عوارض تصميم‌هاى خود آگاه نيست و بايد مطيع فرمان خدا باشد. مسلمانان به فكر ورود به مكّه بودند ولى خداوند مى‌داند آثار و بركات صلح، بيشتر و بهتر است. «فَعَلِمَ ما لَمْ تَعْلَمُوا»

7- چه بسا صلحى كه مقدّمه پيروزى باشد. «فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذلِكَ فَتْحاً قَرِيباً»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُؤُسَكُمْ وَ مُقَصِّرِينَ لا تَخافُونَ فَعَلِمَ ما لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذلِكَ فَتْحاً قَرِيباً «27»

جلد 12 - صفحه 167

لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ‌: و هر آينه بتحقيق راست گردانيد خداى تعالى، رَسُولَهُ الرُّؤْيا بِالْحَقِ‌: پيغمبر خود را آنچه ديده بود در خواب در حالتى كه متلبس بود به كردارى درست، يعنى به فرضى صحيح و حكمتى بليغ، زيرا در آن امتحانى بود ميان مؤمن مخلص و منافق و به سبب آن اهل ايمان و نفاق از هم ممتاز شدند.

لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ‌: (جواب قسم محذوف) هر آينه به خدا قسم كه البته داخل شويد مسجد الحرام را، إِنْ شاءَ اللَّهُ‌: اگر خواسته باشد خدا.

بيان: تعلق وعده دخول به مشيت خداى تعالى:

1- به جهت تعليم بندگان است تا در عادت خود متأدب به آداب سنن الهى شده متكلم به اين كلمه شوند، يعنى به (ان شاء اللّه)؛ چنانچه از ابن عباس منقول است كه حق سبحانه آن چيزى را كه عالم است به وقوع آن معلق به اين كلمه ساخته تا بندگان آن چيزى را كه علم به آن ندارند به (ان شاء اللّه) معلق سازند «1».

مسجد الحرام داخل مى‌شديد بى‌مانعى.

آمِنِينَ‌: درآييد در مسجد الحرام در حالى كه ايمن باشيد از شرّ دشمنان، مُحَلِّقِينَ رُؤُسَكُمْ وَ مُقَصِّرِينَ‌: در حالى كه تراشندگان باشيد سر خود را و تقصير كنندگان كه موى يا ناخن خود را چيده باشيد. مراد تخيير است نه جمع هر دو كه هم سر بتراشند و هم موى يا ناخن بگيرند. و احكام آن در مناسك مذكور است. لا تَخافُونَ‌: در حالتى كه نترسيد از هيچكس، فَعَلِمَ ما لَمْ تَعْلَمُوا: پس داند خدا آنچه ندانيد از حكمت و مصلحت در صلح حديبيه و تأخير عمره تا سال آينده و تقديم و تأخير و فتح خيبر، فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذلِكَ‌:

پس قرار داد براى شما پيش از اين يعنى قبل از دخول شما در مسجد الحرام، فَتْحاً قَرِيباً: فتحى نزديك كه فتح خيبر است تا اهل ايمان به آن مسرور شوند تا زمان فتح مكه رسد.

«1» مجمع البيان ج 5 ص 126.

جلد 12 - صفحه 168


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجاهِلِيَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلى‌ رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ أَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوى‌ وَ كانُوا أَحَقَّ بِها وَ أَهْلَها وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيماً «26» لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُؤُسَكُمْ وَ مُقَصِّرِينَ لا تَخافُونَ فَعَلِمَ ما لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذلِكَ فَتْحاً قَرِيباً «27» هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‌ وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ كَفى‌ بِاللَّهِ شَهِيداً «28» مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سِيماهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى‌ عَلى‌ سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً «29»

ترجمه‌

هنگاميكه قرار دادند آنانكه كافر شدند در دلهاشان خوى بد و عصبيّت زمان نادانيرا پس فرو فرستاد خدا آرامش را بر رسولش و بر گروندگان و ثابت نمود ايشانرا بسخن پرهيزكارى و بودند سزاوارتر بآن و اهلش و بوده است خدا بهمه چيز دانا

بتحقيق راست گردانيد خدا خواب پيغمبر خود را بحق كه هر آينه داخل خواهيد شد البته در مسجد الحرام اگر خواسته باشد خدا ايمنان با آنكه تراشندگانيد سرهاتان را و كوتاه كنندگان نمى‌ترسيد پس دانست آنچه را ندانستيد پس قرار داد پيش از اين فتحى نزديك‌

او است آنكه فرستاد پيغمبرش را با هدايت و دين حق تا غالب سازدش بر همه اديان و كافى است خدا كه باشد گواه‌

محمد رسول خدا است و آنانكه با اويند سخت دلانند بر كافران و مهربانان ميان خودشان ميبينى ايشانرا ركوع كنندگان سجود كنندگان مى‌طلبند تفضّلى را از خدا و خشنودى او را نشانه ايشان در رويهاشان است از اثر سجده اينست صفتشان در تورية و صفتشان در انجيل آنان مانند كشتى باشند كه برآورد شاخه‌اش را پس قوى گرداند آنرا پس محكم شود پس راست بايستد بر ساقه‌هايش كه بشگفت‌

جلد 5 صفحه 32

ميآورد زراعت كنندگانرا تا بخشم آورد بسبب ايشان كافران را وعده داد خدا آنانرا كه ايمان آوردند و كردند كارهاى شايسته از ايشان آمرزشى و پاداشى بزرگ.

تفسير

كفّار مكّه مستحقّ عذاب موعود در آيات سابقه شدند وقتى كه در دل خودشان قرار دادند حميّت و حرارت ناشى از تأنّف و تفرعن و تعصّب زمان جاهليّت را كه مردم متخلّق بأخلاق اسلامى نبودند و در حديث قمّى ره كه اجمالى از آن در اول سوره نقل شد ذكر شده كه بعد از تراضى پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم با قريش بصلح و قرار نوشتن صلح‌نامه آنحضرت بامير المؤمنين عليه السّلام فرمود بنويس بسم اللّه الرّحمن الرّحيم پس سهيل بن عمرو كه از طرف قريش براى عقد صلح آمده بود گفت ما رحمن را نميشناسيم بنويس چنانچه پدرانت مينوشتند باسمك اللّهم حضرت بامير المؤمنين عليه السّلام فرمود بنويس آنهم اسم خدا است پس امير المؤمنين نوشت اين قرارداد محمد رسول خدا و جماعت قريش است سهيل بن عمرو گفت اگر ما محمّد را پيغمبر خدا ميدانستيم با او جنگ نميكرديم بنويس محمّد بن عبد اللّه مگر از نسب خود عار داريد پس پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود من پيغمبر خدايم اگر چه شما اقرار نداريد و بامير المؤمنين فرمود محو كن و بنويس محمّد بن عبد اللّه حضرت عرض كرد من نام تو را هرگز از نبوّت محو نميكنم و پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم آنرا بدست خود محو فرمود و بامير المؤمنين عليه السّلام گفت قسم بخدا از ابناء اين قوم براى تو چنين روزى خواهد آمد و چون در جنگ صفّين بنابر مصالحه و رأى حكمين شد نوشته گرديد اين قرارداد امير المؤمنين على عليه السّلام است با معاوية بن ابى سفيان پس عمرو بن عاص گفت اگر ما تو را امير المؤمنين ميدانستيم با تو جنگ نميكرديم و صدق فرمايش پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم ظاهر گرديد آنچه ذكر شد خلاصه مستفاد از حديث سابق است و در ذيل اين آيه فرموده حميّت جاهليّت همان بود كه در باره خدا و پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم اعمال نمودند و گفتند ما رحمن و رحيم را نمى‌شناسيم و اگر تو را پيغمبر ميدانستيم با تو جنگ نميكرديم و بنظر حقير شامل است تأنّف آنها از ورود پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم در مكّه و امثال اين تكبّرات بيجا را كه در بعضى از موارد ضروريّه بايد تحمّل نمود لذا خداوند فرموده پس نازل نمود خدا

جلد 5 صفحه 33

سكينه و وقار و قدرت تحمّل از ناملائمات را بر پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل ايمان كه خريدند آن تكبّر بيجا را بجاى خود و حفظ نمودند نفوس مسلمانانرا از تلف و ثابت فرمود ايشانرا بر كلمه لا اله الا اللّه كه دلالت دارد بر نفى شرك و هر عمل ناروائى و اثبات توحيد و هر عمل شايسته بجائى و البتّه اهل ايمان احقّ و اولى بحق و حقيقت و اهل آن كلمه طيّبه بوده و هستند و در روايات كلمه تقوى بكلمه اخلاص و ايمان و امير المؤمنين عليه السّلام و اهل بيت اطهار تفسير شده و بنظر حقير هر قول و فعلى كه ناشى از پرهيزكارى و اجتناب از محارم الهيّه و اخلاق رذيله باشد كلمه تقوى و مظهر پرهيزكارى است و در روايات بمصاديق جليّه تفسير شده و خداوند بتمام اسرار و اعمال بندگان دانا است و بر طبق آن پاداش خواهد داد و چون منافقين مذكور در آيات سابقه تصوّر نموده يا ميگفتند خواب پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم كه در حديث قمّى ره بدوا ذكر شده بود دروغ شده خداوند با تأكيد تمام آنها را ردّ فرموده كه نه چنين است خدا پيغمبر خود را در خوابى كه ديده محقّقا براستى و حق و حقيقت دلالت فرموده و قسم ياد فرموده خواب انبيا و اوليا دروغ نميشود البتّه در سال آتيه داخل در مسجد الحرام ميشويد و با كمال اطمينان موفق خواهيد شد بتمام اعمال عمره كه سر بتراشيد يا مو را كوتاه كنيد و از احرام بيرون آئيد انشاء اللّه تعالى با امنيّت و نداشتن ترس از احدى و ظاهرا تعليق بر مشيّت براى تيمّن و تبرّك بنام خدا و تعليم مردم در اخبار از آتيه است اگرچه گفته‌اند راجع بدخول با امنيّت و نداشتن ترس است يا براى خارج نمودن كسانى است كه تا سال ديگر زنده نباشند از مسلمانان يا ان بمعناى اذاست و امثال اينها كه بنظر حقير وقعى ندارد در هر حال خدا ميداند مصالح تأخير فتح را و مردم نميدانند آن و ساير حكمتها را لذا در مراجعت از حديبيّه خداوند فتح پرفائده و غنيمت قلعه خيبر را بدست امير المؤمنين عليه السّلام مرزوق مسلمانان فرمود تا دلها بآن تسكين يابد و اميد فتح بآن تقويت گردد و بشارت بالاترى بمسلمانان داد و آن مژده غلبه اسلام است بر تمام اديان بنسخ دين حق و ابطال باطل با حجّت و دليل و تسلّط مسلمانان در عالم بر ارباب اديان بسرعت تا درجه‌اى و بحدّ كمال در زمان ظهور امام زمان كه جز دين حق و مذهب اثنى عشرى در دنيا نباشد و ظلم و

جلد 5 صفحه 34

فساد مبدّل بعدل و داد گردد و در اين مقام شمّه‌ئى راجع باين آيه در سوره توبه گذشت و كافى است خدا كه شاهد باشد بر صدق اين مواعيد و آنكه محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلّم رسول خدا است و تمام وعده‌هايش حق و صدق است و آنكسانيكه واقعا و ظاهرا با او هستند و به بيان و شمشير كمك بترويج اسلام مينمايند سخت دل و سختگير بر كفّار و رحيم و مهربان با مسلمانانند و در اين صفت امير المؤمنين عليه السّلام بمقامى رسيده كه منقاربند كرده ز سستى هزار جاى تا اولين دريچه آن طائر قياس سلام اللّه عليه و على اولاده الطاهرين بايد بحالات مختلفه آنحضرت در اين دو مورد نظر نمود و مبهوت و متحيّر شد كه چگونه مظهر غضب و رحمت الهى شده است مى‌بينى تو اى بيننده ايشانرا كه غالبا مشغول نمازند و ركوع و سجود مينمايند براى نيل به تفضّلات الهى در پاداش اعمالشان چون خودش وعده ثواب داده نه آنكه بآن اعمال ذى حقّ شوند بر خدا و براى خوشنودى او چون بنده بايد موجبات خوشنودى مولى را فراهم نمايد تا بوظيفه خود عمل نموده باشد و علامت ظاهرى ايشان در صورتهاشان اثر سجود در پيشانى است و بنقل فقيه از امام صادق عليه السّلام آن اثر بيدارى شب براى نماز است و شايد اشاره باشد بحديث نبوى كه زيادى نماز در شب روى را در روز نيكو كند اين اوصاف شگفت‌آور ياران حقيقى پيغمبر آخر الزمان است كه در تورية ذكر شده و مثل ايشان در انجيل هم همين است و نكته تكرار مثلهم و اكتفا ننمودن به و الانجيل بنظر حقير تأكيد معنى و نفى احتمال ذكر بعضى از اوصاف در تورية و بعضى در انجيل است خدا ميخواهد تصريح بفرمايد كه تمام اين اوصاف هم در تورية ذكر شده هم در انجيل و از خود براى آنها مثلى زده و آن آنستكه پيروان پيغمبر خاتم مانند كشتى باشند كه شاخه‌هاى ضعيف خود را در بدو امر از زمين بيرون ميآورد و بتدريج قوى مينمايد آنرا و كمك ميرساند بآن پس درشت و محكم ميشود پس بپاى خود راست مى‌ايستد و متمايل و متزلزل نميگردد و چون زارعان آنرا ببينند خورسند شوند و بشگفت درآيند تا بخشم درآورد خدا بآنشاخه‌هاى ضعيفى كه در مدّت كمى قوى و پايدار شدند كه مسلمانانند كفار را و وعده داده است خدا آنكسانيرا كه قلبا ايمان آوردند باصول دين و مذهب و بجا آوردند اعمال صالحه را با شرط قبول‌

جلد 5 صفحه 35

آن كه ولايت ائمه اطهار است از بين اصحاب پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم آمرزش گناهان و اجر بزرگ بى‌پايان آخرت را و بنابراين كلمه من تبعيضيه است و بنظر حقير رسيده از حديث نبوى كه در امالى نقل شده راجع بشأن نزول اين آيه كه مستفاد از آن اينست كه روز قيامت امير المؤمنين عليه السّلام لوائى از نور بدست ميگيرد و از ميان مهاجر و انصار و ساير مسلمانان دسته دسته شيعيان خود را تحت لواء قرار داده ببهشت ميبرد و ديگران را بجاى خود باقى ميگذارد و بعضى من را بيانيه گرفته‌اند و بنا بر اين الّذين آمنوا و عملوا الصّالحات مبيّن اوصاف ياران پيغمبر آخر الزّمان است و انصاف آنستكه من بيانيّه در اين قبيل موارد حسنى ندارد چون اوصاف مذكوره در آيه شريفه معرّف اصحاب پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم است نه مبيّن اهل ايمان و اعمال صالحه و اللّه اعلم در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه حفظ كنيد اموال و كسان خود را از تلف بقرائت انّا فتحنا چون كسيكه مداومت بتلاوت آن داشته باشد روز قيامت منادى ندا كند او را بطوريكه تمام خلق بشنوند كه تو از بندگان شايسته منى او را در بهشت جاى دهيد و بنوشانيد باو از رحيق مختوم و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.

جلد 5 صفحه 36

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


لَقَد صَدَق‌َ اللّه‌ُ رَسُولَه‌ُ الرُّؤيا بِالحَق‌ِّ لَتَدخُلُن‌َّ المَسجِدَ الحَرام‌َ إِن‌ شاءَ اللّه‌ُ آمِنِين‌َ مُحَلِّقِين‌َ رُؤُسَكُم‌ وَ مُقَصِّرِين‌َ لا تَخافُون‌َ فَعَلِم‌َ ما لَم‌ تَعلَمُوا فَجَعَل‌َ مِن‌ دُون‌ِ ذلِك‌َ فَتحاً قَرِيباً «27»

‌هر‌ آينه‌ بتحقيق‌ خداوند راست‌ فرمود رؤياي‌ پيغمبر (ص‌) ‌را‌ ‌که‌ حق‌ و ثابت‌ ‌بود‌ ‌هر‌ آينه‌ داخل‌ ميشويد ‌شما‌ مسلمين‌ مسجد الحرام‌ ‌را‌ ‌ان‌ شاء اللّه‌ ‌با‌ كمال‌ امن‌ سر تراشيده‌ و تقصير كرده‌ بدون‌ خوف‌ ‌پس‌ ميداند ‌خدا‌ آنچه‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌شما‌ نميدانيد ‌پس‌ جعل‌ فرمود ‌از‌ پيش‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ فتح‌ نزديكي‌.

شرح‌ ‌اينکه‌ قضيه‌ ‌اينکه‌ ‌که‌: پيغمبر (ص‌) خواب‌ ديدند ‌که‌ مسلمين‌ داخل‌ مسجد الحرام‌ شدند ‌با‌ كمال‌ امن‌ و اعمال‌ عمره‌ ‌را‌ بجا آوردند و سر تراشيدند و تقصير كردند بدون‌ خوف‌. و ‌اينکه‌ خواب‌ قبل‌ ‌از‌ صلح‌ حديبيه‌ ‌بود‌ و حضرت‌ ‌با‌ اصحابش‌ آمدند و ‌در‌ حديبيه‌ ‌که‌ صلح‌ واقع‌ ‌شده‌ كفار و مشركين‌ مانع‌ شدند ‌که‌ اينها وارد مكه‌ شوند. و اينها برگشتند چنانچه‌ شرحش‌ گذشت‌ منافقين‌ كلمات‌ زشتي‌ گفتند ‌که‌ حقير نقل‌ نمي‌كنم‌ خداوند ‌اينکه‌ ‌آيه‌ ‌را‌ نازل‌ فرمود.

اقول‌: انبياء و ائمه‌ هدي‌ رؤياي‌ ‌آنها‌ بمنزله وحي‌ و الهام‌ ‌است‌ شيطاني‌ نيست‌ مثل‌ رؤياي‌ ابراهيم‌ و يوسف‌ ولي‌ لازم‌ نيست‌ ‌که‌ فوري‌ تحقق‌ پيدا كند.

رؤياي‌ يوسف‌ چندين‌ سال‌ طول‌ كشيد ‌تا‌ وقتي‌ ‌که‌ يعقوب‌ آمدند مصر ‌که‌ ميفرمايد:

وَ خَرُّوا لَه‌ُ سُجَّداً وَ قال‌َ يا أَبَت‌ِ هذا تَأوِيل‌ُ رُءياي‌َ مِن‌ قَبل‌ُ يوسف‌، ‌آيه‌ 101.

و رؤياي‌ پيغمبر (ص‌) ‌که‌ بوزينه‌ها ‌بر‌ منبرش‌ بالا مي‌روند چه‌ اندازه‌ طول‌ كشيد ‌تا‌ دوره بني‌ اميه‌ و بني‌ مروان‌ پيش‌ آمد لذا ميفرمايد:

لَقَد صَدَق‌َ اللّه‌ُ رَسُولَه‌ُ الرُّؤيا بِالحَق‌ِّ ‌که‌ ‌اينکه‌ رؤياي‌ حق‌ ‌است‌ و صدق‌ و عملي‌ ميشود.

لَتَدخُلُن‌َّ المَسجِدَ الحَرام‌َ ‌در‌ سال‌ ‌بعد‌ همان‌ ماه‌ ذي‌ القعده‌ إِن‌ شاءَ اللّه‌ُ تعليق‌ ‌بر‌ مشيت‌ ‌از‌ راه‌ ترديد نيست‌ و معني‌ ‌اينکه‌ ‌است‌: آنهايي‌ ‌که‌ مشيت‌ الهي‌ تعلق‌ گرفته‌ زيرا بسي‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ سال‌ وفات‌ ميكنند و بسي‌ مريض‌ مي‌شوند و ‌از‌ ‌اينکه‌ فيض‌ محروم‌ ميگردند.

آمِنِين‌َ مُحَلِّقِين‌َ رُؤُسَكُم‌ وَ مُقَصِّرِين‌َ ‌در‌ حج‌ حلق‌ ‌است‌ و ‌در‌ عمره‌ تقصير ‌است‌ لا تَخافُون‌َ بدون‌ خوف‌

جلد 16 - صفحه 218

فَعَلِم‌َ ما لَم‌ تَعلَمُوا بعيد نيست‌ ‌که‌ حكمتش‌ همان‌ حفظ مؤمنين‌ مكه‌ ‌باشد‌ فَجَعَل‌َ مِن‌ دُون‌ِ ذلِك‌َ فَتحاً قَرِيباً ‌که‌ فتح‌ خيبر شد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 27)- رؤیای صادقه پیامبر صلّی اللّه علیه و اله! این آیه نیز فراز دیگری از فرازهای مهم داستان «حدیبیه» را ترسیم می‌کند، ماجرا این بود:

پیامبر صلّی اللّه علیه و اله در مدینه خوابی دید که به اتفاق یارانش برای انجام مناسک «عمره» وارد مکّه می‌شوند، و این خواب را برای یاران بیان کرد، همگی شاد و خوشحال شدند، اما چون جمعی تصور می‌کردند تعبیر و تحقق این خواب در همان سال واقع خواهد شد، هنگامی که مشرکان راه ورود به مکّه را در حدیبیه به روی آنها بستند، گرفتار شک و تردید شدند، که مگر رؤیای پیامبر هم ممکن است نادرست از آب درآید؟

پیامبر صلّی اللّه علیه و اله در پاسخ این سؤال فرمود: مگر من به شما گفتم این رؤیا همین امسال تحقق خواهد یافت؟

این آیه در همین رابطه در طریق بازگشت به مدینه نازل شد و تأکید کرد که این خواب، رؤیای صادقه بوده و چنین مسأله‌ای حتمی و قطعی و انجام شدنی است.

می‌فرماید: «خداوند آنچه را به پیامبرش در عالم خواب نشان داد راست گفت» (لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیا بِالْحَقِّ).

سپس می‌افزاید: «بطور قطع همه شما به خواست خدا وارد مسجد الحرام می‌شوید در نهایت امنیت، و در حالی که سرهای خود را تراشیده، یا (ناخنهای خود را) کوتاه کرده‌اید، و از هیچ کس ترس و وحشتی ندارید» (لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُؤُسَکُمْ وَ مُقَصِّرِینَ لا تَخافُونَ).

«ولی خداوند چیزهائی را می‌دانست که شما نمی‌دانستید» و در این تأخیر حکمتی بود (فَعَلِمَ ما لَمْ تَعْلَمُوا).

«و قبل از آن، فتح نزدیکی (برای شما) قرار داده است» (فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذلِکَ فَتْحاً قَرِیباً).

ج4، ص486

تعبیر به «فَتْحاً قَرِیباً» تناسب بیشتری با فتح خیبر دارد، زیرا فاصله کمتری با تحقق عینی این خواب داشت «فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذلِکَ فَتْحاً قَرِیباً».

آیه مورد بحث یکی از اخبار غیبی قرآن، و از شواهد آسمانی بودن این کتاب، و از معجزات پیغمبر گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و اله است که با این قاطعیت و تأکید هم خبر از ورود به مسجد الحرام و انجام مراسم عمره در آینده نزدیک می‌دهد، و هم فتح قریب و پیروزی نزدیکی قبل از آن، و چنانکه می‌دانیم این هر دو پیشگوئی به وقوع پیوست.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفاسیر فریابى و عبد بن حمید و کتاب دلائل از بیهقى.
  2. تفسیر کشف الاسرار.

منابع