آیه 61 سوره توبه
<<60 | آیه 61 سوره توبه | 62>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و بعضی (از منافقان) هستند که دائم پیغمبر را میآزارند و (چون عذر دروغ آنها به حلم خود میپذیرد) میگویند: او شخص ساده و زودباوری است. بگو زودباوری او لطفی به نفع شماست، که به خدا ایمان آورده و به مؤمنان هم اطمینان دارد و برای مؤمنان (حقیقی) شما وجودش رحمت است، و برای آنها که رسول را آزار دهند عذابی دردناک مهیّاست.
و از منافقان کسانی هستند که همواره پیامبر را آزار می دهند، و می گویند: شخص زود باور و نسبت به سخن این و آن سراپا گوش است. بگو: او در جهت مصلحت شما سراپا گوش و زود باور خوبی است، به خدا ایمان دارد و فقط به مؤمنان اعتماد می ورزد، و برای کسانی از شما که ایمان آورده اند، رحمت است، و برای آنانکه همواره پیامبر خدا را آزار می دهند، عذابی دردناک است.
و از ايشان كسانى هستند كه پيامبر را آزار مىدهند و مىگويند: «او زودباور است.» بگو: «گوش خوبى براى شماست، به خدا ايمان دارد و [سخن] مؤمنان را باور مىكند، و براى كسانى از شما كه ايمان آوردهاند رحمتى است.» و كسانى كه پيامبر خدا را آزار مىرسانند، عذابى پر درد [در پيش] خواهند داشت.
بعضى از ايشان پيامبر را مىآزارند و مىگويند كه او به سخن هر كس گوش مىدهد. بگو: او براى شما شنونده سخن خير است. به خدا ايمان دارد و مؤمنان را باور دارد، و رحمتى است براى آنهايى كه ايمان آوردهاند. و آنان كه رسول خدا را بيازارند به شكنجهاى دردآور گرفتار خواهند شد.
از آنها کسانی هستند که پیامبر را آزار میدهند و میگویند: «او آدم خوشباوری است!» بگو: «خوشباور بودن او به نفع شماست! (ولی بدانید) او به خدا ایمان دارد؛ و (تنها) مؤمنان را تصدیق میکند؛ و رحمت است برای کسانی از شما که ایمان آوردهاند!» و آنها که رسول خدا را آزار میدهند، عذاب دردناکی دارند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«أُذُنٌ»: گوش. مراد شخصی است که همه چیز را باور کند. خوشباور و دهنبین. نامیدن انسان به اندام شنوائی (أُذُن) یا اندام بینائی (عَیْن=جاسوس) برای مبالغه است.
نزول
«شیخ طوسى» گوید: در سبب نزول این آیه گویند: عده اى از منافقین راجع به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم حرفهائى که میخواستند، میزدند و مى گفتند: اگر سخنان ما به گوش پیامبر برسد، از او عذرخواهى مینمائیم زیرا او گوش محض بوده و زودباور است آنچه به او بگوئیم از ما مى شنود سپس این آیه نازل گردید.
ابن اسحق گوید: آیه درباره نبتل بن الحرث نازل شده که میگفت هر چه دلم بخواهد به رسول خدا صلی الله علیه و آله مى گویم سپس نزد او میروم و عذرخواهى میکنم و قسم یاد میکنم از من قبول خواهد کرد در این هنگام جبرئیل نزد پیامبر آمد و گفت: مردى نزد تو خواهد آمد که داراى چشمان سرخ و صورت سیاه و چهره بسیار زشت است خبر تو را نزد منافقین مى برد از او دورى کن از آن پس پیامبر فرمود: هر که مایل است شیطان را ببیند به صورت نبتل بن الحرث نظر افکند.[۱][۲]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ «61»
برخى از منافقان، پيامبر را آزار مىدهند ومىگويند: او سراپا گوش است. (و به سخن هر كس گوش مىدهد.) بگو: گوش دادن او به نفع شماست، او به خداوند ايمان دارد و مؤمنان را تصديق مىكند و براى هر كس از شما كه ايمان آورد، مايه رحمت است و آنان كه رسول خدا را اذيّت وآزار مىدهند، عذابى دردناك دارند.
«1». آيهاى ديگر مىفرمايد: «خذ من اموالهم صدقة» توبه، 103.
جلد 3 - صفحه 451
نکته ها
مقصود از «مِنْهُمُ»؛ يا گروه منافقان است، يا برخى افراد سست ايمان كه از روى ترس در جبهه شركت نكردند و پس از جنگ، عذر و بهانه مىآوردند.
به فرمودهى روايات، به دليل تماسهاى دائمى پيامبر صلى الله عليه و آله با على عليه السلام، عدّهاى از منافقان آن حضرت را سادهلوح و زودباور معرّفى مىكردند. «1»
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «مَن آذانى فى عترتى فعليه لعنة اللَّه» كسىكه اهلبيت مرا اذيّت كند، لعنت خدا بر او باد. در مورد حضرت فاطمه عليها السلام نيز فرمود: «مَن آذاها فقد آذانى» هركس فاطمه را اذيّت كند، مرا اذيّت نموده است. «2»
پیام ها
1- گروهى دائماً پيامبراكرم صلى الله عليه و آله را اذيّت مىكردند. «يُؤْذُونَ» (فعل مضارع، رمز استمرار است)
2- همهى اصحاب پيامبر، عادل نبودند و برخى پيامبر را مىآزردند. «يُؤْذُونَ»
3- رهبرى امّت، ملازم آزار ديدن از خودى و بيگانه است. «يُؤْذُونَ النَّبِيَّ»
4- آزار پيامبر، كفر است. «3» تقابل «الَّذِينَ يُؤْذُونَ» با «الَّذِينَ آمَنُوا»
5- منافقان حتّى عليه پيامبر نيز تبليغات وجوسازى مىكردند. «يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ»
6- خداوند، پيامبرش را از حرفهاى محرمانه و درونْگروهىِ مخالفان، آگاه مىسازد. «يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ»
7- به همه مردم اجازهى سخن بدهيد تا نگويند حاضر به شنيدن حرف ما نيستيد، هرچند به سادهلوحى متّهم شويد. «يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ»
8- از آداب گوش دادن، توجّه با تمام وجود به سخنانِ گوينده است. كلمهى «أُذُنٌ» به معناى آن است كه او سر تا پا گوش است.
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». ملحقات احقاقالحق، ج 18، ص 458 و 439.
«3». تفسير المنار.
جلد 3 - صفحه 452
9- گاهى بهخاطر مصلحتِ امّت بايد از بعضى شنيدهها تغافل كرد. «أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ»
10- گاهى آثار تربيتى و اجتماعى يا سياسىِ سكوت، بيش از برخورد و اعلام موضع است. «أُذُنٌ»
11- از صفات يك رهبر آگاه، سعهى صدر، گوش دادن به حرف همهى گروهها، برخورد محبّتآميز با آنان، عيبپوشى و بازگذاشتن راه عذر و توبهى مردم است. «قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ»
12- با روى باز و از روى خيرخواهى، شنواىِ سخن مردم باشيد. «أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ»
13- سكوت در برابر شنيدهها، هميشه نشانهى رضايت نيست. «أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ»
14- آزار ديده را حمايت كنيد. خداوند در برابر سخن دشمن كه پيامبر را «أُذُنٌ» مىگفت، چهار ارزش براى آن حضرت بيان مىكند: «أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ»، «يُؤْمِنُ بِاللَّهِ»، «يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ»، «رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا»
15- اگر مؤمنى خبرى داد، سخن او را تصديق كنيد. «يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ»
16- گرچه پيامبر براى جهانيان رحمت است، ولى بهرهبردن از اين رحمت، مخصوص اهل ايمان است. «رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا»
17- از كيفر آزار پيامبر بترسيد. «لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ (61)
شأن نزول- جماعتى از منافقان در خلوت، ناشايستههائى به پيغمبر نسبت مىدادند، يكى از آنها گفت: خاموش باشيد كه اگر به سمع او رسد جميع شما رسوا شويد. گفتند: او گوش شنوا دارد، ما هرچه خواهيم مىگوئيم. چون خدمتش رويم، قسم مىخوريم كه نگفتهايم باور مىكند؛ آيه آمد:
وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَ: و بعضى از منافقين آنانند كه اذيت مىكنند پيغمبر را. وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ: و مىگويند او مردى خوش باور است كه هرچه ما مىگوئيم مىشنود و باور مىكند. تسميه حضرت به جارحه مخصوصه به جهت مبالغه است، يعنى گوئيا از فرط استماع همه حواس او سماع شده و گوش گشته، چنانكه جاسوس را عين گويند براى مبالغه.
بعد حق تعالى جواب فرمايد: قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ: بگو اى پيغمبر ايشان را كه شنواى خير است مر شما را، يعنى او شنوا است نه بر وجهى كه شما به مذمت گوئيد، بلكه شنونده و قبولكننده گفتار نيكو است. بعد تفسير آن را فرمايد: يُؤْمِنُ بِاللَّهِ: تصديق مىكند خداى تعالى را در آنچه فرموده و مىفرمايد، يعنى قبول نمىكند مگر خبر صادق از جانب اللّه را. وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ: و تصديق مىنمايد مؤمنين را و سخن ايشان را به عز قبول مىرساند به سبب خلوص نياتشان.
نكته- «لام» مزيده جهت تفرقه است ميان ايمانى كه به معنى تصديق به خدا باشد كه نقيض كفر است، و ميان ايمانى كه به معنى تصديق قول قائل،
ج5، ص 131
يعنى راستگو دانستن او را و از قبيل ثانى است قوله تعالى «وَ ما أَنْتَ بِمُؤْمِنٍ لَنا وَ لَوْ كُنَّا صادِقِينَ» و قوله تعالى «فَما آمَنَ لِمُوسى إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ» و قوله تعالى «قالُوا أَ نُؤْمِنُ لَكَ وَ اتَّبَعَكَ الْأَرْذَلُونَ» و غيره.
وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ: و حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله رحمت است براى كسانى كه ايمان آوردند از شما. يعنى تصور نشود كه به قول شما دانا نيست، بلكه صدق و كذب شما را مىداند، اما چون رحمت الهى است، پرده از كار شما برنمىدارد و به رفق با شما رفتار نمايد.
تبصره- بيان خيريت حضرت نبوى صلّى اللّه عليه و آله را فرموده به صفات ثلاثه:
1- ايمان به خدا، و هر مؤمنى خائف از حق تعالى و خائف از حضرت ذو الجلال اقدام ننمايد بر ايذاء به باطل.
2- مصدق مؤمنين، و اين منافات دارد با اغترار و اضرار.
3- رحمت است آن حضرت و اين هم موجب خيريت باشد، زيرا با شما معامله به ظاهر و مبالغه ننمايد در تفتيش بواطن و سرائر، و سعى نكند در هتك اسرار؛ پس هر يك از اوصاف ثلاثه موجب اين است كه وجود حضرت پيغمبر اذن خير است براى شما. و تخصيص رحمت به مؤمنين بسبب آنست كه ايشان قبول هدايت، و به هدايت آن سرور، مهتدى شدند.
وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ: و آن كسانى كه اذيت مىكنند پيغمبر خدا را به قول و فعل، لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ: براى ايشان است عذابى دردناك در آخرت، زيرا وجود نبوى ساعى باشد در ايصال خير و رحمت به ايشان با آنكه آنها در غايت بدى و رسوائى هستند، و بعلاوه مقابله نمايند احسان آن حضرت را به اسائه، و خيرات او را به شرورات، البته در اين صورت مستحق باشند عذاب اليم را.
نكته- ذكر رحمت بعد از خير با آنكه هر رحمتى خير است، به جهت آنست كه رحمت، اشرف اقسام خير باشد، پس جايز خواهد بود ذكر رحمت عقيب ذكر خير، كما فى قوله تعالى «وَ مَلائِكَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جِبْرِيلَ وَ مِيكالَ.»
ج5، ص 132
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ (61)
جلد 2 صفحه 594
ترجمه
و بعضى از آنها كسانى هستند كه اذيت ميكنند پيغمبر را و ميگويند او زود باور است بگو زود باور خوبى است براى شما ميگرود بخدا و تصديق ميكند اهل ايمان را و رحمت است براى آنانكه ايمان آوردند از شما و آنانكه اذيت ميكنند پيغمبر خدا را براى آنها عذابى است دردناك.
تفسير
قمى ره فرموده عبد اللّه بن نفيل مرد منافقى بود مىآمد مقابل پيغمبر (ص) مىنشست و فرمايشات آنحضرت را مىشنيد و براى منافقان نقل مينمود و نمّامى ميكرد پس جبرئيل نازل شد و پيغمبر (ص) را از حال او آگاه فرمود و بعضى از اوصاف او را براى آنحضرت بيان كرد كه كاملا شناخته شود باين تقريب كه مردى است سياه رو و موى سرش زياد است و باد و چشم گشاده تيز نظر ميكند و شيطان با زبان او سخن ميگويد و پيغمبر (ص) او را احضار فرمود و ما وقع را براى او بيان فرمود و او منكر شد و قسم ياد كرد كه اين كار را نكرده است و آنحضرت فرمود قبول كردم از تو برخيز و برو پس او رفت نزد رفقايش و گفت محمّد زود باور و ساده لوح است خدا باو خبر داد كه من نمّامى نمودم و اخبار او را بشما رساندم قبول كرد منهم گفتم نكردم قبول كرد پس اين آيه نازل شد كه دلالت دارد بر آنكه تصديق ميكند آنحضرت خدا را تصديق واقعى و تصديق ميفرمايد اهل ايمان ظاهرى را تصديق ظاهرى به اين معنى كه مىپذيرد عذر آنها را ظاهرا اگر چه ميداند نفاقشان را باطنا و عياشى ره از امام صادق (ع) نقل نموده كه مراد آنست كه تصديق ميكند آنحضرت خدا را و تصديق ميكند اهل ايمان را براى كمال رافت و رحمت او باهل ايمان حقير عرض مىكنم اذن بضمّتين بمعنى گوش و كنايه از زود باور است چون كار گوش شنيدن است مقصودشان اين است كه هر چه بگويند مىشنود و قبول ميكند چون قوّه تشخيص صحّت و سقم مطالب را ندارد مانند گوش و جاسوس را هم بهمين ملاحظه عين ميگويند چون كارش ديدن است مانند چشم خداوند ميفرمايد در جواب كسانيكه اين نسبت را بتو مىدهند بگو او زود باورى كه قوّه مميزه نداشته باشد نيست زود باورى است كه براى خير و نفع شما زود باور شده ايمان و تصديق دارد بخدا قلبا و ايمان و تصديق دارد بر نفع اهل ايمان لسانا و باين جهت ايمان اول متعدى ببا شده و دوم بلام چون وجود او رحمت است براى اهل ايمان اگر چه ايمان ظاهرى باشد لذا كشف سرّ آنها را نميكند و عذر
جلد 2 صفحه 595
آنها را مىپذيرد و با آنها مدارا و ملاطفت و مهربانى ميكند و درشتى و غلظت نمىفرمايد تا بتدريج جاذب قلوب آنها شود و از ايمان ظاهرى بواقعى نائل شوند ولى آنها هم بايد از عذاب خدا بترسند و آن وجود مبارك را كه مظهر رحمت و رأفت الهى است اذيت و آزار ننمايند و از اين حسن سلوك سوء استفاده نكنند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ مِنهُمُ الَّذِينَ يُؤذُونَ النَّبِيَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُل أُذُنُ خَيرٍ لَكُم يُؤمِنُ بِاللّهِ وَ يُؤمِنُ لِلمُؤمِنِينَ وَ رَحمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنكُم وَ الَّذِينَ يُؤذُونَ رَسُولَ اللّهِ لَهُم عَذابٌ أَلِيمٌ (61)
و بعض از اينها كساني هستند که اذيت ميكنند بپيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و ميگويند که اينکه پيغمبر اذن است يعني زود باور است هر که هر چه بگويد باور ميكند بگو اينکه رسول محترم اذن خير است براي شما و بنفع شما است ايمان و تصديق فرمايشات الهي را دارد و براي نفع شما مؤمنين هم قول شما را ميپذيرد.
وَ مِنهُمُ الَّذِينَ يُؤذُونَ النَّبِيَّ مفسرين مرجع ضمير منهم را بمنافقين که در آيات قبل ذكر شد دانسته که مراد بعض اينکه منافقين هستند و اسامي آنها را هم ذكر كردهاند لكن اينکه تفسير خلاف ظاهر آيه بلكه نصّ آيه است زيرا ايمان للمؤمنين اذن خير براي منافقين نيست بلكه مراد بعض از مؤمنين ضعيف الايمان هستند که قعود كردند از خروج بغزوه براي جهاد، پس از مراجعت خدمت حضرت شرفياب شدند و اعذاري براي ترك خروج اظهار كردند و حضرت از فرط حيائي که داشت عذر آنها را پذيرفت و متعرض آنها نشد اينها رفتند پيش خود گفتند که حضرت رسول را خداوند خبر ميدهد که ما از راه عصيان و بدون عذر خارج نشديم قبول ميفرمايد و ما ميرويم و اعتذار ميطلبيم عذر ما را هم ميپذيرد وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ هر که هر چه بگويد باور ميكند و لو دو قول متضاد
جلد 8 - صفحه 252
باشد و اينکه كلام اينها اذيّت بآن حضرت بود اذيت قولي.
قُل أُذُنُ خَيرٍ لَكُم بفرما بآنها که حضرت براي خير شما و اينكه ساير مؤمنين بدبين بشما نشوند و با شما ترك معاشرت نكنند و از زمره خود خارج نكنند عذر شما را بر حسب ظاهر پذيرفت و الّا واقعا ميدانست که شما دروغ ميگوييد و عذري نداشتيد زيرا خداوند خبر داده بود و او يُؤمِنُ بِاللّهِ تصديق فرمايشات الهي را مينمود وَ يُؤمِنُ لِلمُؤمِنِينَ و مراد از ايمان للمؤمنين همين پذيرفتن عذر آنها بود که بنفع آنها باشد، و شاهد قوي بر اينکه معني اينكه در ايمان بخدا متعدي بباء شده و در ايمان للمؤمنين بلام شده که براي نفع آنها است، بلي اخباري هم در برهان دارد که اطلاق منافق بر آنها شده لكن اينکه هم يك نوع نفاق است که در عقب سر حضرت اينکه نوع جسارتها شود و اللّه العالم.
وَ رَحمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنكُم وَ الَّذِينَ يُؤذُونَ رَسُولَ اللّهِ لَهُم عَذابٌ أَلِيمٌ وجود حضرت رسالت رحمت است براي كساني که از شما حقيقة ايمان آورده باشيد و كساني که اذيت برسول اللّه ميكنند براي آنها عذاب دردناك است.
وَ رَحمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنكُم بلكه وجود مقدسش رحمة للعالمين است وَ ما أَرسَلناكَ إِلّا رَحمَةً لِلعالَمِينَ و مسمي است بپيغمبر رحمت و مراد رحمت بر مؤمن تمام عيار است که بسعادت در اينکه و فوز نشأتين نائل شود.
وَ الَّذِينَ يُؤذُونَ رَسُولَ اللّهِ چه اذيت لساني جسارت كنند و چه اذيت فعلي بر او و اصحابش روا دارند لَهُم عَذابٌ أَلِيمٌ از اينکه جمله بضميمه حديث متواتر بين الفريقين که فرمود
(فاطمة بضعة منّي من آذاها فقد آذاني الحديث).
كساني که اينکه همه آزار و اذيت بفاطمه سلام اللّه عليها روا داشتند پهلوي او را شكستند، محسن او را سقط كردند، لطمه بصورتش زدند، فدك او را غصب كردند
جلد 8 - صفحه 253
بازوي او را خستند، بدن او را با تازيانه مجروح كردند و هكذا نسبت بائمه اطهار ابناء رسول اللّه بلكه بسادات ذراري آن سرور تكليف آنها معلوم ميشود.
برگزیده تفسیر نمونه
]
اشاره
(آیه 61)
شأن نزول:
در مورد نزول این آیه گفتهاند: این آیه در باره گروهی از منافقان نازل شده، که دور هم نشسته بودند و سخنان ناهنجار، در باره پیامبر صلّی اللّه علیه و آله میگفتند، یکی از آنان گفت: این کار را نکنید، زیرا، میترسیم به گوش محمّد برسد، و او به ما بد بگوید (و مردم را بر ضد ما بشوراند).
یکی از آنان که نامش «جلاس» بود گفت: مهم نیست، ما هر چه بخواهیم میگوییم، و اگر به گوش او رسید نزد وی میرویم، و انکار میکنیم، و او از ما میپذیرد، زیرا محمّد صلّی اللّه علیه و آله آدم خوش باور و دهن بینی است، و هر کس هر چه بگوید قبول میکند، در این هنگام آیه نازل شد و به آنها پاسخ گفت.
تفسیر:
این حسن است نه عیب! در این آیه همان گونه که از مضمون آن استفاده میشود سخن از فرد یا افرادی در میان است که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را با گفتههای
ج2، ص221
خود آزار میدادند آیه میگوید: «از آنها کسانی هستند که پیامبر را آزار میدهند و میگویند: او آدم خوش باوری است»! (وَ مِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ).
آنها در حقیقت یکی از نقاط قوت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را که وجود آن در یک رهبر کاملا لازم است، به عنوان نقطه ضعف نشان میدادند.
لذا قرآن بلافاصله اضافه میکند که: «به آنها بگو: اگر پیامبر گوش به سخنان شما فرا میدهد (و عذرتان را میپذیرد، و به گمان شما یک آدم گوشی است) این به نفع شماست»! (قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ).
زیرا از این طریق آبروی شما را حفظ کرده، و شخصیتتان را خرد نمیکند عواطف شما را جریحهدار نمیسازد، و برای حفظ محبت و اتحاد و وحدت شما از این طریق کوشش میکند، در حالی که اگر او فورا پردهها را بالا میزد، و دروغگویان را رسوا میکرد، دردسر فراوانی برای شما فراهم میآمد.
سپس برای این که عیب جویان از این سخن سوء استفاده نکنند، و آن را دستاویز قرار ندهند، چنین اضافه میکند: «او به خدا و فرمانهای او ایمان دارد، و به سخنان مؤمنان راستین گوش فرا میدهد، و آن را میپذیرد و به آن ترتیب اثر میدهد» (یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ).
یعنی در واقع پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دو گونه برنامه دارد: یکی برنامه حفظ ظاهر و جلوگیری از پردهدری، و دیگری در مرحله عمل، در مرحله اول به سخنان همه گوش فرا میدهد، و ظاهرا انکار نمیکند، ولی در مقام عمل تنها توجه او به فرمانهای خدا و پیشنهادها و سخنان مؤمنان راستین است، و یک رهبر واقع بین باید چنین باشد، و تأمین منافع جامعه جز از این راه ممکن نیست لذا بلافاصله میفرماید: «او رحمت برای مؤمنان شماست» (وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ).
تنها چیزی که در اینجا باقی میماند این است که نباید آنها که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را با این سخنان خود ناراحت میکنند و از او عیب جویی مینمایند، تصور کنند که بدون مجازات خواهند ماند.
ج2، ص222
لذا در پایان آیه میفرماید: «آنها که به رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله آزار میرسانند عذابی دردناک دارند» (وَ الَّذِینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ در تفسیر على بن ابراهیم و نیز در کتاب نهج البیان از شیبانى اسم این مرد منافق را عبدالله بن نفیل ذکر نموده اند و صاحب مجمع البیان گوید: منافقین مزبور عبارت بودند از: جلاس بن سوید، شاس بن قیس، مخشى بن حمیر، رفاعة بن عبدالمنذر و دیگران. مقاتل و کلبى گویند: درباره عده اى از منافقین نازل شد که از رفتن به غزوه تبوک تخلّف ورزیدند سپس وقتى که پیامبر مراجعت فرمود عذرخواهى نمودند و بعد این آیه نازل گردید.
- ↑ ابن ابىحاتم نیز در تفسیر خود آن را از ابن عباس نقل نموده است.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.