آیه 105 سوره انعام
<<104 | آیه 105 سوره انعام | 106>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و این چنین ما آیات قرآن را به انواع گوناگون بیان کنیم (تا وسیله هدایت شود) ولی عاقبت کافران نادان گویند: تو (اینها را) به درس آموختهای! و تا آن را برای اهل دانش بیان کنیم.
این چنین، آیات [خود] را به صورت های گوناگون بیان می کنیم [تا هدف هایی تحقق یابد]، یکی اینکه منکران با متهم کردن تو که این آیات را از دیگران فرا گرفته ای، شقاوت خود را کامل کنند و دیگر اینکه آن را برای گروهی که دانایند، روشن سازیم.
و اين گونه آيات [خود] را گوناگون بيان مىكنيم، تا مبادا بگويند تو درس خواندهاى، و تا اينكه آن را براى گروهى كه مىدانند روشن سازيم.
آيات خدا را اينچنين گونهگون بيان مىكنيم، تا مباد كه بگويند كه از كس درس گرفتهاى و ما اين آيات را براى اهل دانش بيان مىكنيم.
و اینچنین آیات (خود) را تشریح میکنیم؛ بگذار آنها بگویند: «تو درس خواندهای (و آنها را از دیگری آموختهای)»! میخواهیم آن را برای کسانی که آماده درک حقایقند، روشن سازیم.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«أَعْرِضْ»: اعتناء مکن. اهمّیّت مده (نگا: المراغی).
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ كَذلِكَ نُصَرِّفُ الْآياتِ وَ لِيَقُولُوا دَرَسْتَ وَ لِنُبَيِّنَهُ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ «105»
و بدينسان آيات را در شكلهاى گوناگون بيان مىكنيم، (تا وسيله هدايت شود ولى كافران ايمان نياورده) و گويند: تو (نزد كسى) درس خواندهاى! (بگذار بگويند، ولى ما) براى كسانى بيان مىكنيم كه اهل فهم و علم باشند.
نکته ها
كفّار براى باز كردنِ راه تكذيب پيامبر مىگفتند: اين حرفها از خودش نيست، از ديگرى
«1». بقره، 286.
«2». فصّلت، 46.
«3». اسراء، 7.
جلد 2 - صفحه 525
آموخته است. «دَرَسْتَ» چنانكه در موارد ديگر نيز مىگفتند: «إِنَّما يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ» «1» انسانى به او ياد داده است، «أَعانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ» «2» گروهى ديگر كمكش كردهاند.
پیام ها
1- تنوّع در شيوهى بيان و استدلال و آموزش، راه پذيرش را بازتر مىكند.
«نُصَرِّفُ الْآياتِ»
2- در مقابل آيات الهى، برخى با تهمت و انكار ايستادگى مىكنند. «دَرَسْتَ»، ولى برخى كه اهلند، ارشاد مىشوند. «لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ»
باران كه در لطافت طبعش خلاف نيست
در باغ، لاله رويد ودر شوره زار، خَس
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ كَذلِكَ نُصَرِّفُ الْآياتِ وَ لِيَقُولُوا دَرَسْتَ وَ لِنُبَيِّنَهُ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (105)
وَ كَذلِكَ نُصَرِّفُ الْآياتِ: و مانند آيات گذشته جارى مىگردانيم ما آيات از خوف به رجا، و از وعد به وعيد، و از مفصل به مجمل، و از محكم به متشابه و غير آن وَ لِيَقُولُوا دَرَسْتَ: و اين تصريف آيات به معانى متعاقبه، عاقبت به اين انجامد كه كفار قريش گويند: تو از بشرى تعليم گرفتهاى، چنانچه زعم كفار آن بود كه رسول صلّى اللّه عليه و آله از خبر و يسار دو غلام از اسراء روم تعليم مىگيرد، و گويد خدا به من وحى مىنمايد وَ لِنُبَيِّنَهُ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ: و براى آنكه بيان كنيم آيات خود را براى گروهى كه مىدانند اين كلام الهى است.
تخصيص تبيين به اهل علم، جهت آنست كه ايشان به آن منتفع مىشوند نه غير آنها، و يا معنى آنكه تا بسبب تصريف آيات، محق از مبطل، و مؤمن از كافر، و صادق از منافق ممتاز شود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ كَذلِكَ نُصَرِّفُ الْآياتِ وَ لِيَقُولُوا دَرَسْتَ وَ لِنُبَيِّنَهُ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (105)
ترجمه
و همچنين گوناگون مىآوريم دليلها را و براى آنكه ميگويند درس
جلد 2 صفحه 364
گرفته و براى آنكه بيان كنيم آنرا براى گروهى كه ميدانند.
تفسير
تصريف نقل چيزى است از حالى بحالى و در اينجا مراد نقل يك معنى است در معانى متعاقبه و اين از بزرگترين هنرهاى اساتيد معانى و بيان است و از عهده شاگرد فنّ خارج است لذا خداوند ميفرمايد ما توحيد حق را كه يك معنى است در ضمن معانى و الفاظ مختلفه متعاقبه بيان و اثبات كرديم و براى آنكه كفار مىگويند قرآن را درس خوانده اين كار را كرديم و براى آنكه واضح نمائيم بطلان قول آنها را براى گروهى كه ميدانند اين امر از عهده شاگرد بلكه اين نحو كلام از قدرت بشر خارج است اين نظريّه حقير است در معنى مستفاد از ظاهر آيه شريفه ولى مفسرين فرمودهاند مراد آنستكه و هم چنين ميآوريم متعاقبا آيات را براى آنكه در نتيجه منكر شوند و بگويند درس گرفته و براى آنكه بيان نمائيم قرآن را براى گروهى كه ميدانند چون آنها منتفع مى شوند از قرآن و بنابر اين لام در و ليقولوا لام عاقبت است از قبيل آنكه ميگويند بزائيد براى مردن و بسازيد براى خراب شدن و ضمير در و لنبيّنه بمعنى آيات عود نموده و ثمر بيان عائد علماء شده است با آنكه عام است و اينها همه خلاف ظاهر است و در نظريّه اولى هيچيك از اين سه خلاف ظاهر نيست و عمده ظهور لام است در تعليل كه بعضى براى حفظ آن لاء نافيه تقدير نمودهاند و فرمودهاند مراد آنستكه تا نگويند درس گرفته و نظريه حقير مفيد اينمعنى است بدون تقدير و ضمير در و لنبيّنه راجع است بقول باطل آنها كه و ليقولوا دال بر آنست و بيان مخصوص بعلما است چون غير آنها نمىتوانند تشخيص بدهند كه اين طرز اداء يك مطلب بعناوين و عبارات مختلفه از قدرت بشر خارج است چه رسد بمتدرّس و قمى ره فرموده قريش به پيغمبر (ص) مىگفتند اين اخبار را كه تو بما خبر ميدهى از علماء يهود تعليم گرفته و نزد آنها درس خوانده و بعضى دارست قرائت نمودهاند يعنى با اهل كتاب مذاكره نموده و از آنها تعليم گرفته و بعضى درست بفتح سين و سكون تا قرائت نمودهاند يعنى آيات قرآن اخبار مندرسه است و محتمل است لام در و ليقولوا براى افاده كراهت باشد يعنى و مبادا بگويند اين گفته ناشايسته را ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ كَذلِكَ نُصَرِّفُ الآياتِ وَ لِيَقُولُوا دَرَستَ وَ لِنُبَيِّنَهُ لِقَومٍ يَعلَمُونَ (105)
و همين نحو ما آيات خود را پي در پي بيان ميكنيم و هراينه آن كفار و مشركين ميگويند بپيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم که درس خواندهاي (يعني از ديگران فراگرفتهاي) و هراينه ما بيان ميكنيم از براي قومي که ميدانند و علم دارند وَ كَذلِكَ نُصَرِّفُ الآياتِ يعني همان نحوي که ما در اينکه آيات قبل آثار قدرت و عظمت خود را براي اثبات توحيد بيان كرديم همين نحو آيات قرآني و ساير معجزات را يكي بعد از ديگري نازل نموديم که دليل باشد بر صدق نبيّ محترم و مثبت نبوّت آن سرور باشد زيرا معجزه فعل الهي است که بدست نبيّ جاري ميشود و ديگران عاجز هستند از آوردن مثل آن و اينکه نشانه خداوند است بين خدا و بندهگان که بدانيد اينکه شخص فرستاده من است چنانچه عصاي موسي عليه السّلام ثعبان گردد و سحر سحره فرعون را ببلعد، و احياء عيسي (ع) مردگان را و ساير معجزات که بانبياء عليهم السّلام اعطاء شده، اينکه آيات شريفه قرآن را و سور آن را پي در پي نجوما در ظرف بيست و دو سال بر اينکه رسول محترم نازل نموديم که معناي تصريف همين است و لذا علم صرف را صرف گفتند که هر فعل و فاعل و مفعول و صفة مشبهة و صفة مبالغه و ماضي و مضارع و امر و ثلاثي و رباعي و خماسي و مجرد و مزيد فيه را از افعال و تفعيل و افتعال و انفعال و تفعّل و استفعال را وجه اشتقاق آنها را بيان ميكند و بعقيده صرفيين مبدء اشتقاق را مصدر ميدانند اگرچه اينکه هم تمام نيست زيرا مصدر هم مشتق است و مبدء همان ماده اصليه است که ضاد و باء و راء باشد در مشتقات ضرب که اينکه ماده در تمام هيئات موجود
جلد 7 - صفحه 162
است و يكي از هيئات مصدر است که مفيد معني است نظير هيولاي صرفه که تعبير بمادة المواد اصليه ميكنند و بدون صورت جسماني تحققپذير نيست
هيولا در بقاء محتاج صورت
برگزیده تفسیر نمونه
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم