آیه 166 سوره نساء
<<165 | آیه 166 سوره نساء | 167>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
(اگر اینان به نبوت تو گواهی نمیدهند) لیکن خدا به آنچه بر تو فرستاده گواهی دهد، که آن را به علم خود فرستاده و فرشتگان نیز گواهی دهند، و گواهی خدا کفایت است.
ولی [در برابر کبرورزی و لجاجت اهل کتاب، که به حقّانیّت قرآن و رسالت تو گواهی نمی دهند] خدا به وسیله آنچه بر تو نازل کرده گواهی می دهد که آن را به علم و دانش خود نازل کرده، و [نیز] فرشتگان هم گواهی می دهند، گرچه گواهی خدا کافی است.
ليكن خدا به [حقانيّت] آنچه بر تو نازل كرده است گواهى مىدهد. [او] آن را به علم خويش نازل كرده است؛ و فرشتگان [نيز] گواهى مىدهند. و كافى است خدا گواه باشد.
ولى خدا به آنچه بر تو نازل كرد شهادت مىدهد كه به علم خود نازل كرده است، و فرشتگان نيز شهادت مىدهند، و خدا شهادت را بسنده است.
ولی خداوند گواهی میدهد به آنچه بر تو نازل کرده؛ که از روی علمش نازل کرده است، و فرشتگان (نیز) گواهی میدهند؛ هر چند گواهی خدا کافی است.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«لکِنْ»: امّا. ولی. استدراک از مفهوم ماقبل است. «بِعِلْمِهِ»: برابر دانش خاصّ خود، قرآن را نازل کرده است و او میداند که تو شایستگی دریافت آن را داری، و در آن مصلحت بندگان را مراعات نموده است، و پیوسته در حفظ آن هم میکوشد.
نزول
محل نزول:
این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
«شیخ طوسی» گوید: ابن عباس گويد: درباره جماعتى از يهود نازل گرديده، موقعى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله آنها را به پيروى از خود دعوت كرده بود و نيز به آنها خبر داد كه از دانستن آنها از اين كه پيامبر اسلام از روى واقعيت فرستاده خدا است، آگاه بوده و در عين حال از انكار آنها نيز بااطلاع است و خداوند براى تسليت و آرامش قلب رسول خويش اين آيه را فرستاد كه تكذيب نمايد، كسانى را كه وى را تكذيب مينمايند.[۳][۴]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
لكِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ بِما أَنْزَلَ إِلَيْكَ أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَ الْمَلائِكَةُ يَشْهَدُونَ وَ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً «166»
(گرچه كفّار، بهانه مىگيرند) ولى خداوند، به آنچه بر تو نازل كرده گواهى مىدهد، كه به علم خود بر تو نازل كرد و فرشتگان نيز (بر حقّانيت تو) شهادت مىدهند و گواهى خداوند (براى تو) كافى است.
نکته ها
اين كه معارف والاى قرآن از زبان شخص درس ناخواندهاى، در منطقهى جهل و شرك و دشمنى بيان شده، و مردم تحوّل يافتند و از تفرقه به وحدت، از بخل به ايثار، از شرك به توحيد، از جهل به علم، و از سقوط به عروج معنوى و تشكيل «امّت اسلامى» رسيدند، گواهى خداوند بر لطفى است كه به پيامبر و دين او دارد.
پیام ها
1- در برابر تضعيفهاى ناحقّ، بايد تقويتهاى بجا و شايسته صورت گيرد.
«لكِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ»
2- انبيا هم در مسير دعوت، نياز به پشتيبانى خدا دارند. «لكِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ»
3- بهترين تكيهگاه ونقطهى اميد هر مبلّغ دين، بايد خدا باشد. «لكِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ»
4- سرچشمه وحى علم بىنهايت الهى است. «أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ» از اين رو با پيشرفت علوم، هر روز از معارف قرآن پردهاى برداشته مىشود.
جلد 2 - صفحه 215
5- اگر در گوشهاى از زمين، گنهكاران لجوج بهانه مىگيرند، ولى همه فرشتگان هستى، به نفع تو گواهى مىدهند. «وَ الْمَلائِكَةُ يَشْهَدُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لكِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ بِما أَنْزَلَ إِلَيْكَ أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَ الْمَلائِكَةُ يَشْهَدُونَ وَ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً (166)
شأن نزال آوردهاند كه جمعى از رؤساى يهود خدمت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آمدند و حضرت به آنها فرمود به خدا شما مىدانيد كه من پيغمبر خدايم. گفتند: ما نمىدانيم و هيچ شاهدى در اين باب نزد ما نيست.
آيه شريفه نازل شد كه ايشان شهادت نمىدهند؛ لكِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ بِما أَنْزَلَ إِلَيْكَ: لكن خدا شهادت مىدهد و تبيين و تقرير نبوت تو مىكند به آنچه نازل فرموده به تو كه قرآن باشد، معجزى است روشن و دلالتى هويدا بر نبوت خاصّه تو. در انوار گفته: آيه استدراك است از مفهوم ما قبل آن. پس گوئيا چون تعنت كردند بر آن حضرت به سؤال كتابى كه بر ايشان نازل سازد، و حق تعالى احتجاج فرمود به قوله: إِنَّا أَوْحَيْنا إِلَيْكَ. بعد از آن فرمود كه: انّهم لا يشهدون و لكن اللّه يشهد و انّهم انكروه و لكنّ اللّه يبيّنه و يقرّره.
أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ: نازل فرمود قرآن را در حالتى كه متلبس بود به علمى كه خاص بود به ذات اقدس الهى. و آن علم او بود به تأليف آن بر نظمى كه تمام فصحا و بلغاى اولين و آخرين را عاجز ساخته از اتيان يك آيه به مثل آن، چنانچه زمان حضرت نبوى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه نهايت ظهور علم فصاحت و بلاغت
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 656
بود كملين آنها هر چه جهد نمودند، در اتيان به مثل آن، نتوانستند. عاقبت به عجز خود اعتراف نمودند. يا آنكه انزال فرمود به علم او به حال كسى كه مستعد نبوت و مستاهل نزول قرآن است بر او. يا نازل فرمود به علم آنكه مردمان در معاش و معاد خود محتاجند به آن. وَ الْمَلائِكَةُ يَشْهَدُونَ: و ملائكه نيز شهادت مىدهند به نبوت تو. در اين تنبيه است بر آن كه ملائكه تأديه علم خود مىكنند به صحّت دعوت نبوت آن حضرت، بر وجهى كه مستغنى هستند از نظر، يعنى علم ايشان محيط است بر صحّت نبوت حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بدون احتياج ايشان به نظرى و تأملى در آن: و اين نوع علم از خواص ملائكه، و ايشان را داعى نيست به عالم شدن به امثال اين علم، مگر به وسيله فكر و نظر.
پس اگر اين منكران اتيان مىنمودند به نظر صحيح و فكر صواب، هر آينه عارف مىشدند به نبوت تو و شهادت مىدادند به آن، همچنان كه ملائكه عارفند به آن و شهادت مىدهند بر آن؛ و چون به سبب فرط عناد و انكار در اين باب نظر نكردند، لا جرم بر آن بماندند. وَ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً: و كافى است به خداى شاهد، به اقامه حجج و صحت نبوت تو. پس مستغنى است از استشهاد به غير، لذا ملول و غمگين مشو از آنكه اهل كتاب به جهت فرط عناد گويند: ما انزل اللّه على بشر من شىء بعد موسى. در اين آيه تسليه خاطر حضرت رسالت است از تكذيب مكذبان.
تنبيه: بدان كه حق تعالى در قرآن مجيد به هفت چيز شهادت داده: اول- بر وحدانيت خود كه: شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ. دوم- بر نبوت حضرت خاتم الانبياء صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه: وَ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً محمّد رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم. سوم- بر افعال بندگان كه وَ اللَّهُ شَهِيدٌ عَلى ما تَعْمَلُونَ. چهارم- شهادت او بر همه اشياء كه: أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ.
پنجم- بر كذب منافقان كه: وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنافِقِينَ لَكاذِبُونَ. ششم- بر شريعت مصطفويه كه: قُلِ اللَّهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ. هفتم- بر صحت قرآن كه:
لكِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ بِما أَنْزَلَ إِلَيْكَ.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 657
تبصره: قرآن نسخه جامعهاى است كه فوائد روحى و جسمى و دنيائى و آخرتى عموم طبقات مردم را در هر ازمنهاى حاوى مىباشد تا روز قيامت. كه اگر عمل به احكام آن شود، كليه فساد از عالم برطرف و نظام اتقن حاصل آيد.
امير المؤمنين عليه السّلام در نهج البلاغه فرمايد: و اعلموا انّ هذا القرآن هو النّاصح الّذى لا يغشّ و الهادى الّذى لا يضلّ و المحدّث الّذى لا يكذب و ما جالس هذا القران احد الّا قام عنه بزيادة او نقصان زيادة فى هدى او نقصان من عمى.
مىفرمايد: بدانيد بدرستى كه اين قرآن، نصيحت كنندهاى است كه خيانت نمىكند، و راه نمايندهاى است كه گمراه نمىسازد، و سخن گويندهاى است كه دروغ نمىگويد، و ننشست اين قرآن با احدى مگر كه برخاست از مجلس او به زيادهاى يا كمى، زيادتى در هدايت و فيروزى به سعادات يا كمى از كوردلى و ضلالت. و بدانيد اى مردمان بدرستى كه نيست براى احدى بعد از قرآن احتياجى به هدايت و كمالات نفسانيه، و نيست احدى را پيش از قرآن غنى به ايمان و صفاهاى روحانيه. پس طلب شفا كنيد به او از دردهاى خود كه جهل و اصناف رذائل است، و استعانت جوئيد به او بر سختى خود در دام شواغل. پس بدرستى كه در قرآن شفائى است از بزرگترين دردها كه آن كفر به توحيد و نبوت و نفاق و منحرف شدن از جاده شريعت و گمراهى در باطل است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
لكِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ بِما أَنْزَلَ إِلَيْكَ أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَ الْمَلائِكَةُ يَشْهَدُونَ وَ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً (166)
ترجمه
ولى خدا شهادت ميدهد بآنچه فرستاد بسوى تو فرستاد آن را با دانش خود و فرشتگان گواهى ميدهند و كافى است خدا بگواه بودن.
تفسير
گفتهاند چون آيه انّا اوحينا اليك نازل شد يهود گفتند ما شهادت نميدهيم باين امر و خداوند براى رد آنها اين آيه را نازل فرمود و بنظر حقير معمولا پيغمبر در موقعيكه مردم اجابت دعوتش را ننمايند از دو امر ملول ميشود يكى آنكه زحمتش بر حسب ظاهر منتج نتيجه نشده و ديگر آنكه مورد تكذيب خلق گشته و در آيه قبل بيان شد كه اگر نتيجه اصلى هم بدست نيايد نتيجه ديگرى حاصل است كه اتمام حجت باشد پس از اين جهت رفع نگرانى شد ولى از جهت ديگر نگرانى باقى بود تا خداوند
جلد 2 صفحه 160
باين آيه رفع فرمود باين بيان كه اگر يهود تكذيب تو و كتابت را نمودند خدا شهادت ميدهد بحقانيت كتاب تو كه نازل فرمود آنرا با علم باهليت و لياقت تو براى انزال كتاب بعلاوه ملائكه هم شهادت ميدهند بر طبق شهادت خدا و اگر هيچ كس تصديق ننمايد ترا شهادت خداوند كافى است براى دلخوشى و رفع نگرانى تو و بعضى گفتهاند مراد از انزال بعلم انزال كتاب است بر وفق علم الهى كه مشتمل بر تمام حقائق موجودات است و كسى نمىتواند مانند آن كتابى بياورد و در هر حال جمله مستأنفه و براى توصيف است و بعلمه متعلق است بمتلبسا محذوف كه حال است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لكِنِ اللّهُ يَشهَدُ بِما أَنزَلَ إِلَيكَ أَنزَلَهُ بِعِلمِهِ وَ المَلائِكَةُ يَشهَدُونَ وَ كَفي بِاللّهِ شَهِيداً (166)
لكن خداوند شهادت ميدهد بآنچه بر تو نازل شده نازل فرمود از روي علم خود و ملائكه هم شهادت ميدهند و كفايت ميكنند شهادت حق.
(اشكال)
در انجيل دارد که فرسيّون از يهود اعتراض كردند بمسيح که ما از كجا بفهميم که تو فرستاده خدايي، جواب داد آيا در تورات شما نيست که هر دعوايي بدو شاهد اثبات ميشود گفتند چرا گفت من هم دو شاهد دارم يكي خدا و ديگري خودم، و اينکه حرف بسيار مزخرف است زيرا هر مدّعي ميتواند اينکه دعوي را نمايد
جلد 6 - صفحه 275
بگويد خدا و من دو شاهديم و همين يك دليل است بر بطلان اينکه اناجيل و اينکه توهّم در اينجا هم ميشود که پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم براي اثبات دعوي خود بگويد خدا و ملائكه بر من شاهد هستند.
(جواب)
بعد از آني که قرآن معجزه بزرگي است و تعجيز ميفرمايد در آيات بسياري تمام اهل عالم را دليل قطعي است بر اينكه كلام خداوند است پس اگر قرآن شهادت دهد بنبوت او مثل همين آيه خدا شهادت داده زيرا كلام او است و همين كافيست بر اثبات دعوي بنبوت و شهادت ملائكه هم از جهت اينست که واسطه در نزول بودند و احتياج بشهادت آنها هم نيست لذا ميفرمايد لكِنِ اللّهُ يَشهَدُ که اگر كفار و اهل كتاب از روي عناد و عصبيت انكار ميكنند نبوت تو را و كتاب تو را لكن خداوند شهادت ميدهد بنزول قرآن بِما أَنزَلَ إِلَيكَ و بنبوت تو أَنزَلَهُ بِعِلمِهِ يعني دانسته موافق حكمت و مصلحت و صلاح ملت نازل فرمود.
وَ المَلائِكَةُ يَشهَدُونَ زيرا ملائكه مشاهده كرده بودند قرآن مجيد را چنانچه ميفرمايد إِنَّهُ لَقُرآنٌ كَرِيمٌ فِي كِتابٍ مَكنُونٍ لا يَمَسُّهُ إِلَّا المُطَهَّرُونَ واقعه آيه 79.
وَ كَفي بِاللّهِ شَهِيداً از خصوصيات قرآن چنانچه در مقدمه بيان كرديم اينست که دعوي نبوت و شرائط نبوت و ساير خصوصيات که بايد از خارج بدست آورد در خود او موجود است و با ساير معجزات ممتاز است و مئونه از خارج لازم ندارد
برگزیده تفسیر نمونه
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 3.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 261.
- ↑ ابن اسحق نيز اين موضوع را از ابن عباس نقل كرده است.
- ↑ در تفسير برهان از قول على بن ابراهيم بعد از دو واسطه از ابوبصير او از امام صادق عليهالسلام نقل نمايد كه فرمود: اين آيه درباره امام مرتضى نازل شده بدين تأويل «لكن اللَّه يشهد بما انزل اليك في علىّ»، چنان كه در تفسير عياشى نيز به نقل از ابوحمزه ثمالى و او از امام باقر عليهالسلام نظير آن ذكر شده است.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.