احمد بن اسحاق اشعری قمی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۰۵:۴۵ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (مهدی موسوی صفحهٔ احمد ابن اسحاق را به احمد بن اسحاق اشعری قمی منتقل کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«احمد بن اسحاق اشعری قمی» (متوفای حدود ۲۶۰ ق)، فقیه و محدث موثق شیعه در قرن سوم هجری و از اصحاب و راویان امام جواد، امام هادی و امام حسن عسکری علیهم‌السلام بوده و حضرت مهدی علیه‌السلام را نیز ملاقات کرده است. ابن اسحاق وکیل امام عسکری علیه‌السلام در شهر قم بود و ضمن پاسخگویی به مسائل فقهی و اعتقادی مردم، وجوهات آنان را به محضر امام می‌رسانید. او آموخته‌هایش از ائمه علیهم‌السلام را در قالب کتابهایی مانند «علل الصوم» و «علل الصلوة» جمع‌آوری کرد.

نام کامل احمد بن اسحاق اشعری قمی
زادگاه قم
وفات ۲۶۰ قمری
مدفن سرپل ذهاب، کرمانشاه

Line.png

اساتید

زکریا بن آدم، یاسر خادم قمی، عبدالله بن میمون، زکریا بن محمد،...

شاگردان

احمد بن ادریس قمی، احمد بن محمد بن عیسی اشعری، سعد بن عبدالله اشعری، عبدالله بن جعفر حمیری، محمد بن حسن صفار،...

آثار

علل الصوم، علل الصلوة، مسائل الرجال،...


خاندان احمد بن اسحاق

اجداد و آباء «ابوعلی احمد بن اسحاق بن عبدالله بن سعد بن مالک احوص» در شهر کوفه سکونت داشته و از طایفه مشهور و معروف اشعری بوده اند، جد چهارم احمد بن اسحاق، احوص بن سائل اشعری در سال ۱۲۱ ق. در قیام زید بن علی بن الحسین علیه السلام شرکت کرد و فرماندهی سپاه او را بر عهده گرفت و بعد از شهادت زید مثل دیگر یاران او دستگیر شد. بعد از چهار سال حبس، در زندان حجاج، آزاد شد و همراه برادرش به قم هجرت کرد و در این شهر اقامت گزیده، طایفه بزرگ شیعیان اشعری را بنیان نهادند.[۱]

پدرش اسحاق بن عبدالله از راویان مورد اعتماد و محدثان عادل قم است. او به محضر امام صادق و امام کاظم علیهما السلام شرفیاب شد و از محفل الهی شان توشه برچیده است. بزرگان علم رجال از او به نیکی یاد کرده و به عدالتش تصریح نموده اند. بنابر نظر شیخ طوسی، اسحاق بن عبدالله دارنده کتابی بوده است.[۲]

ابن اسحاق در محضر امامان

احمد ابن اسحاق برای تحصیل علم و کمال از محضر پیشوایان معصوم، مسافرت هایی به سامره و ناحیه حجاز داشته است. او به محضر سه امام (امام جواد و امام هادی و امام حسن عسکری علیهم السلام) نیز نائل آمد. معجزاتی را از آن بزرگوار مشاهده کرد و جواب نامه هایی هم از طرف آن حضرت (که اصطلاحاً توقیع گفته می شود) دریافت داشت.[۳]

بعضی مواقع که احمد ابن اسحاق با زحمات زیاد از قم به سامرا می آمد، به علت پیش آمدها و موانع سیاسی و...، نمی توانست به حضور امام هادی علیه السلام شرفیاب شود. روزی نزد امام آمد و از دوری راه و کم سعادتی خویش گلایه کرد و پرسید: آقای من! من بعضی وقت ها می توانم به حضور شما رسیده، بهره‌مند شوم ولی گاهی هم از این فیض محروم می شود. زمانی که نتوانستم به حضور شما بیایم، از چه کسی پیروی کنم؟ امام علیه السلام فرمود: این ابوعمرو عثمان بن سعید (نائب اول امام زمان عجل الله تعالی فرجه) مورد اعتماد من است. هر آن چه او برای شما بگوید: از طرف من می گوید و هر چه به شما برساند، از جانب من می رساند.[۴]

محرم اسرار امام عسکری علیه‌السلام:

احمد ابن اسحاق همچنین نماینده ویژه و مورد اعتماد امام حسن عسکری علیه السلام در شهر قم بود. افزون بر آن، مرجعیت دینی ویژه ای نیز در قم داشت؛ حتی زمانی متولی اوقاف و روزگاری هم کارگزار پیشوای یازدهم شد. احمد رابط بین امام عسکری و شیعیان قم بود. او وجوهات جمع آوری شده را در سفرهای متعدد به حضور امام علیه السلام تقدیم می کرد.

احمد ابن اسحاق به عنوان محرم اسرار امام حسن عسکری علیه السلام از برخی رازها آگاه می شد که یکی از آنها خبر ولادت حضرت مهدی علیه السلام است، که امام عسکری توسط پیک ویژه خویش احمد را از تولد فرزندش آگاه ساخت. متن نامه حضرت با دست خط مبارک خویش خطاب به احمد ابن اسحاق، چنین است: «فرزند ما متولد شد. باید آن را از دیگران پوشیده بداری زیرا ما به جز دوستان نزدیک خویش کسی را از آن آگاه نکرده ایم و ما دوست داشتیم که به تو خبر دهیم تا خداوند تو را به وسیله این خبر خوشحال گرداند، همان طور که ما هم خوشحال شده ایم؛ والسلام.[۵] و این مطلب از قرائن و شواهد دلالت کننده بر موقعیت ممتاز احمد بن اسحاق قمی نزد امام عسکرى علیه السلام است و امام علت این خبر رسانی را وجاهت و شأن احمد بن اسحاق در نزد خود می‌داند.

جانشین امام حسن عسکری:

در اثر اختناق سیاسی که از سوی حمکرانان عباسی اعمال می شد، موضوع جانشینی بعد از امام حسن عسکری علیه السلام در هاله ای از ابهام قرار داشت و غیر از دوستان مورد اعتماد کسی از آن آگاه نبود، شیعیان در این باره از احمد ابن اسحاق که نماینده حضرت بود، سؤالاتی کردند و او برای این که در این باره اطلاعات بیشتری کسب کند و جانشین حضرت را با چشم خود ببیند، عزم سفر کرد و در شهر سامرا به محضر حضرت عسکری علیه السلام شرفیاب شد. قبل از این که لب به سخن بگشاید و در مورد جانشین سؤال کند، امام حسن عسکری علیه السلام فرمود: «ای احمد ابن اسحاق! خداوند متعال از اول خلقت حضرت آدم تا امروز زمین را خالی از حجت قرار نداده است و تا قیامت هم خالی نخواهد گذاشت؛ حجتی که به واسطه او گرفتاری ها از اهل زمین دفع می کند و به سبب او باران نازل می شود و به میمنت وجود وی برکات نهفته در دل زمین را آشکال می سازد».

احمد پرسید: یابن رسول الله! حجت خدا بعد از شما کیست؟ حضرت به درون خانه رفت و لحظه ای بعد کودکی سه ساله را که رخسارش همچون ماه شب چهارده می درخشید، در آغوش گرفته، بیرون آورد و فرمود: «ای احمد ابن اسحاق! اگر در نزد خداوند متعال و ائمه اطهار علیهم السلام مقامی والا نداشتی، فرزندم را به تو نشان نمی دادم، این کودک هم نام و هم کنیه رسول خدا صلی الله علیه و آله است و همین کودک است که زمین را بعد از آن که از ظلم پر شد، پر از عدل خواهد کرد. ای احمد ابن اسحاق! فرزندم همانند خضر و ذوالقرنین است. به خدا سوگند او غیبتی خواهد داشت و در زمان غیبت، غیر از شیعیان ثابت قدم و دعاکنندگان در تعجیل فرجش کسی اهل نجات نخواهد بود.

احمد از امام علیه السلام پرسید: سرورم! آیا نشانه ای هست که مطمئن شوم این کودک همان قائم آل محمد صلی الله علیه و آله است؟ در این هنگام کودک لب به سخن گشود، گفت: «أنا بقیةالله فی ارضه والمنتقم من اعدائه فلا تطلب اثرا بعد عین یا احمد بن اسحاق»؛ من بقیة الله بر روی زمین ام و از دشمنان او انتقام خواهم گرفت. ای احمد وقتی حقیقت را با چشم خود دیدی، دیگر نشانه ای مخواه.

احمد فردای همان روز با اشتیاقی افزونتر به دیدار امام حسن عسکری علیه السلام شتافت تا پاسخ بقیه سؤالات خویش را دریافت کند. او به امام عرض کرد: ای فرزند رسول خدا بسیار از آنچه به من ارزانی فرمودید، مسرور شدم. اما آن سنت جاریه ای که فرمودید از خضر علیه السلام و ذوالقرنین در ایشان موجود است، چیست؟ فرمودند: غیبت طولانی اوست. عرض کردم: مگر غیبت او باید طولانی شود؟ فرمودند: آری، قسم به خدا آنقدر طولانی که اکثر آنهایی که قائل به وجود او خواهند بود، از عقیده خود باز خواهند گشت و جز آنهایی که خداوند از آنها به ولایت ما پیمان گرفته است و ایمان را در قلبشان تثبیت نموده است و آنها را به روحی از ناحیه خویش تأیید فرموده، کسی در این اعتقاد باقی نمی ماند. ای احمد بن اسحاق! این امری است از امر خدا و سرّی است از اسرار خدا و غیبی است از غیب خدا، آنچه را که به تو دادم بگیر و پنهان دار و از شاکرین باش و فردای قیامت در اعلی علّیین در کنار ما باش![۶]

بهترین شهروند قمی و شوق وصال یار:

سعد بن عبدالله اشعری یکی از محدثین نامدارد شیعه می گوید: سؤالات زیادی را یادداشت کرده بودم تا از احمد ابن اسحاق بپرسم: زیرا او بهترین همشهری من و نزدیکترین دوست امام حسن عسکری علیه السلام بود. وقتی به دنبال او رفتم. معلوم شد به قصد سفر به سامرا از شهر خارج شده است. بی درنگ به راه افتادم، در بین راه او را ملاقات و علت دیدار او را بیان کردم و گفتم طبق معمول پرسش هایی آورده ام که جواب بگیرم. وی به من گفت: خوب شد آمدی همراهم باش. زیرا من به شوق دیدار مولایمان حضرت عسکری علیه السلام به سامرا می روم و سؤالاتی در رابطه با تأویل و تنزیل قرآن دارم. با هم برویم و پاسخ هایمان را از منبع وحی بگیریم؛ زیرا اگر به محضر آقا برسی، با دریایی از شگفتی های تمام ناشدنی و غرائب بی پایان روبرو خواهی شد.

وقتی وارد سامرا شدیم، به منزل امام عسکری علیه السلام رفتیم... وقتی وارد شدیم، صحنه ای دیدیم که رخسارش مانند ماه شب چهارده می درخشید و کودکی روی زانویش نشسته بود که در شکل و زیبایی به ستاره مشتری شباهت داشت. موی سرش از دو سو تا بنا گوش می رسید و میان آن باز بود، مانند اَلِفی که در بین دو واو قرار گیرد. به حضرت سلام کردیم. آقا که مشغول نوشتن نامه بود، با مهربانی جواب فرمود و ما را به حضور پذیرفت. احمد ابن اسحاق امانت های ارسالی را که شامل صد و شصت کیسه درهم و دینار ممهور به نام صاحبانشان بود و در داخل یک کیسه بزرگ قرار داشت به محضر حضرت تقدیم کرد. امام عسکری علیه السلام رو به کودک کرد و فرمود: فرزندم! هدایای دوستان و شیعیانت را تحویل بگیر. کودک لب به سخن گشود، عرضه داشت: آقای من! آیا سزاوار است دست های پاکم را به این هدایای آلوده که حلال آن به حرامش مخلوط شده است دراز کنم؟

امام علیه السلام به احمد فرمود: ای فرزند اسحاق! محتویات کیسه را خالی کن تا فرزندم حلال را از حرام جدا کند. احمد کیسه ها را یکی پس از دیگری بیرون آورد و آن کودک آنها را با نام صاحب سکه و محل سکونت مقدار سکه ها، چگونگی بدست آوردن آن مال و علت حلال و حرام بودنش را مشخص فرمود. در این میان مهر کیسه ها را می شکست و احمد که آنها را باز می کرد همان طور می یافت که آن کودک فرموده بود تا این که کیسه ها تمام شد... امام عسکری علیه السلام فرمود: راست گفتی فرزندم! آن گاه حضرت خطاب به احمد گفت: ای پسر اسحاق! تمام این پول ها را جمع کن و به صاحبانشان برگردان و یا سفارش کن به آنها برسانند. ما نیازی به آنها نداریم، فقط پارچه آن پیرزن را بیاور! احمد که آن پارچه را در خورجین جا گذاشته بود، خواست به بیرون از خانه برود و آن را بیاورد.

امام حسن عسکری علیه السلام رو به من کرد و فرمود: ای سعد! تو برای چه آمده ای؟ عرض کردم احمد مرا به زیارت شما تشویق کرد. حضرت فرمود: مسائلی را که می خواستی بپرسی، چه شد؟ گفتم: آقا! همچنان بدون جواب مانده اند. فرمود: از نور چشم من سؤال کن و به کودک خردسال اشاره نمود. من سؤال هایم را مطرح کرده و جواب های کافی از او گرفتم، تا این که وقت نماز رسید، در این موقع امام عسکری علیه السلام با فرزند گرامی اش برخاسته، آماده نماز شدند. من نیز از خدمت آنها اجازه گرفته، به دنبال احمد بن اسحاق رفتم. وقتی او را پیدا کردم دیدم گریه می کند. پرسیدم چرا گریه می کنی؟ گفت: پارچه امانتی را که امام علیه السلام از من خواست گم کرده ام. گفتم ناراحت نشو، برو واقعیت را به حضرت بگو. او رفت و لحظه ای بعد در حالی که صلوات می فرستاد و شادی در صورتش موج می زد، برگشت. پرسیدم چه شد؟ گفت: پارچه امانتی زیر پای امام پهن بود و حضرت روی آن نماز می خواند.[۷]

ابن اسحاق مورد عنایت امام زمان:

حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه شریف در موارد گوناگونی این فقیه فرزانه را مورد عنایت قرار داد. ابومحمد رازی می گوید: به اتفاق احمد بن عبدالله برقى در محله عسکر در شهر سامرا بودیم که پیک ویژه امام زمان علیه السلام از طرف ایشان نزد ما آمد و بعد از این که چند نفر از یاران امام علیه السلام را نام برد، خطاب به ما گفت حضرت می فرماید: همه این افراد و احمد ابن اسحاق مورد اعتماد ما هستند.[۸]

همچنین در نامه ای که از ناحیه مقدسه حضرت قائم صلوات الله علیه به عنوان احمد ابن اسحاق صادر شد، عباراتی در تائید وی به چشم می خورد از جمله این که حضرت فرموده بود: خداوند نگهدار تو باشد و تو را پاینده بدارد. نامه ات به همراه ضمیمه اش به من رسید... ای احمد ابن اسحاق خدا تو را رحمت کند... خداوند توفیقات تو را افزون گرداند.[۹]

محمد بن احمد قمی نامه ای به ناحیه مقدسه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه نوشت و در ضمن آن یادآور شد که احمد بن اسحاق قمی می خواهد همراه من به سفر حج برود و به هزار دینار نیاز دارد، اگر صلاح بدانید این مبلغ پول را به عنوان قرض به احمد بپردازم تا پس از به جای آوردن مراسم و بازگشت به دیار خویش قرضش را بپردازد. امام علیه السلام در جواب چنین مرقوم فرمود: این مبلغ را به عنوان هدیه به او می دهیم و پس از بازگشت از زیارت خانه خدا نیز مبلغ دیگری به او خواهیم داد.[۱۰]

استادان و شاگردان

احمد ابن اسحاق علاوه بر امامان علیهم السلام، از مکتب عالمان عصرش استفاده کرد و از آنان حدیث نقل کرد، از جمله:

همچنین برخی از شاگردان احمد بن اسحاق که در کتب معتبر به تفصیل از آنان یاد شده عبارتند از:

جایگاه علمی

احمد ابن اسحاق افزون بر این که امین، وکیل و سفیر امام حسن عسکری علیه السلام بود و بعد از ایشان نمایندگی امام زمان علیه السلام در شهر مقدس قم را بر عهده داشت، به عنوان یک محدث راستگو و مورد اعتماد نزد دانشمندان مشهور است. بنا به نقل «معجم رجال الحدیث» او در سلسله اسناد ۶۷ روایت قرار گرفته است و روایاتش در کتب حدیثی شیعه مثل کتب اربعه و «الغیبة» شیخ طوسی موجود است.

او سفرهای متعددی به عراق و حجاز داشته که در این سفرها مسائل مختلف کلامی، علوم قرآنی و اطلاعات تاریخی را از ائمه آموخته بود و اطلاعات جامعی در این زمینه ها داشت.[۱۳] روایت ها و سؤال و جواب های این محدث عالیقدر از حضور ائمه علیهم السلام به قدری اهمیت دارد که امروزه مدرک فقهی فقهای بزرگ شیعه محسوب می شود.

وی در علم حدیث و احکام تبحر داشت، مرجع خاص و عام بود و مردم برای درک مسائل دینی به او رو می آوردند؛ موقعیت علمی و مرجعیتش مقبولیت همگانی داشت. روزی محمد بن ابی العلاء و یحیی بن محمد از دانشمندان شیعه، در بحثی تاریخی اختلاف پیدا کردند و بعد از مجادله و بحث های طولانی تصمیم گرفتند برای حل مسئله و یافتن حقیقت به احمد ابن اسحاق قمی که از یاران برجسته امامان بود، مراجعه کنند. آن دو به قم سفر کرده، به منزل احمد ابن اسحاق رفتند، احمد پاسخ صحیح را به صورتی بیان کرد که آن دو اظهار کردند: حمد و شکر خداوند را که تو را در دسترس ما قرار داد.[۱۴]

شخصیت اجتماعی

احمد ابن اسحاق وکیل ائمه علیهم السلام در شهر قم بود و تبلیغات دامنه داری در دفاع از اهل بیت علیهم السلام انجام می داد. وی پاسخگوی مسائل فقهی و اعتقادی مردم بود. وجوهات آنان را جمع آوری می کرد و به محضر امام حسن عسکری علیه السلام می رسانید.

ابن اسحاق در مورد موقوفات اقدامات لازم را انجام می داد و برای این که فعالیت هایش را در کانونی متمرکز کند، به دستور امام در قرن سوم ه.ق شروع به ساخت مسجد مهمی کرد، که به مسجد امام حسن عسکری علیه السلام معروف است. این مسجد امروزه یکی از بناهای قدیمی در قم بشمار می آید و سالهاست که شیعیان مخلص برای اقامه نماز، عزاداری و مراسم مذهبی و اجتماعی از آن استفاده می کند و علمای بزرگ شیعه مانند آیةالله اراکی در این مسجد که شبستان های متعدد دارد اقامه نماز جماعت نموده اند.

ادیب الممالک فراهانی در قصیده ای طولانی این مسجد را توصیف کرده است و بخشی از ابیاتش چنین است:

ای فلک لاجورد، گر به زمین بنگری تن به تواضع دهی، سر به سجود آوری

ور فلک آرد به طاق، مهر و مه اندر نطاق کوفته بر این رواق، رایت پیغمبری

از حسن عسکری ماند بجا این بنا معنی ام القری، زاده شاه غری

در نگاه عالمان

  • شیخ طوسی می نویسد: احمد ابن اسحاق قمی مورد اعتماد ماست. او مقامی بزرگ دارد و از یاران نزدیک امام حسن عسکری علیه السلام است. احمد که پیشوای علمای قم بود بارها به محضر ائمه معاصرش مشرف شد و مسائل دینی اش را از آن ها پرسید.[۱۵]
  • ابوالعباس نجاشی معتقد است: احمد ابن اسحاق قمی رابطه بین شیعیان قم و ائمه بود. وجوهات مردم را پیش آنان می برد و پاسخ مسائل شرعی را هم گرفته، به شیعیان می رساند. او از امام جواد و امام هادی علیهما السلام روایت دارد و یکی از یاران ویژه امام حسن عسکری علیه السلام به شمار می آید.[۱۶]
  • ابن شهر آشوب می گوید: احمد بن اسحاق بن عبدالله اشعری قمی از نزدیکان امام یازدهم علیه السلام بود و به افتخار دیدار حضرت صاحب الزمان علیه السلام نائل آمد.[۱۷]

آثار و روایات

احمد ابن اسحاق نتیجه آموخته هایش از ائمه طاهرین علیهم السلام را در قالب کتاب های متعدد و در موضوعات مختلف جمع آوری کرد که به عنوان نمونه می توان از این کتب نام برد: علل الصوم؛ علل الصلوة و مسائل الرجال.

نمونه‌ای از روایات:

  • ایمان ابوطالب علیه‌السلام: عن اسحاق بن جعفر عن ابیه علیه السلام، قال: قیل له: انهم یزعمون ان اباطالب کان کافرا فقال: کذبوا کیف کون کافرا و هو یقول: الم تعلمو وجدنا محمدا، نبیا کموسی خط فی اول الکتب.[۱۸] ابن اسحاق با واسطه از امام صادق علیه السلام نقل می کند: به آن حضرت عرض شد آنها (مخالفین ما) گمان می کنند حضرت ابوطالب کافر بود! فرمود: دروغ می گویند، چگونه او کافر است در حالی که (در شعری) می گوید: مگر نمی دانند که ما محمد را مانند موسی پیغمبر یافته ایم که در کتاب های نخستین نامش نوشته شده است.
  • نام های نیک خداوند: عن ابی عبدالله علیه السلام فی قول الله عزوجل «ولله الاسماء الحسنی فادعوه بها» قال: نحن والله الاسماء الحسنی التی لایقبل الله من العباد عملا الا بمعرفتنا»؛ امام صادق علیه السلام (در رابطه با آیه شریفه که می فرماید: خدا را نام‌های نیکوست او را به آنها بخوانید) فرمود: به خدا سوگند آن نام‌های نیکو ما هستیم که خدا عملی از بندگان نپذیرد مگر آن که همراه با شناخت ما باشد.[۱۹]
  • دیدار مؤمن: عن ابی عبدالله علیه السلام قال: «ما زار مسلم اخاه المسلم فی الله و لله الا ناداه الله عزوجل: ایها الزائر طبت و طابت لک الجنة»؛[۲۰] امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ مسلمانی نیست که از برادر مسلمانش به خاطر خدا دیدن کند مگر آن که خداوند می فرماید: ای زائر خوش باش و بهشت گوارایت باد.
  • خوشبخت ترین انسان: عن ابی عبدالله علیه السلام قال: قال رسول الله صلی الله علیه وآله: قال الله عزوجل: ان من اغبط اولیائی عندی عبدا مومنا ذا حظ من صلاح، احسن عبادة ربه و عبد الله فی السریرة و کان غامضا فی الناس، فلم یشر الیه بالاصابع و کان رزقه کفافا، فصبر علیه فعجلت به المنیه، فقلّ تراثه و قلّت بواکیه.[۲۱] رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند می فرماید: رشک برانگیزترین دوستانم نزد من، بنده مؤمنی است که بهره ای از شایستگی دارد و عبادت پروردگارش را نیکو انجام می دهد. خدا را در نهان عبادت می کند و در میان مردم گمنام است. با انگشت به او اشاره نمی شود، روزی اش به قدر کفاف است و بر آن صبر می کند، مرگش زود می رسد و میراث و گریه کننده هایش اندک هستند.

وفات

احمد ابن اسحاق قمی بعد از یک عمر تلاش در راه احیاء ارزش های اسلامی و معنویات ائمه اطهار علیهم السلام، در حدود سال های ۲۶۰ تا ۲۶۳ ق. در کرمانشاه دیده از جهان فروبست. مقبره اش امروزه در کنار شهر، زیارتگاه شیفتگان اهل بیت علیهم السلام است.

ابوعمرو کشی می گوید: ابوعبدالله بلخی طی نامه ای که به من نوشت از حسین بن روح نوبختی سخن به میان آورد و از جمله در آن نامه نوشته بود که حسین بن روح می گوید: احمد ابن اسحاق نامه ای به امام زمان علیه السلام نوشت و اجازه خواست که به حج برود. حضرت نیز به وی اجازه داد و پارچه ای (کفن) هم برایش فرستاد. احمد وقتی پارچه را دید گفت: امام علیه السلام خبر مرگ مرا داده است. او هنگام بازگشت از سفر حج در حوالی سر پل ذهاب درگذشت.[۲۲] [۲۳]

پانویس

  1. احمد بن اسحاق، امین امامت، ص ۱۵.
  2. معجم الرجال الحدیث، ج ۳، ص ۷۷.
  3. رجال شیخ طوسی، اصحاب امام علیه السلام، ص۴۲۷؛ رجال نجاشی، ص۹۱، شماره ۲۲۵.
  4. بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۲۴، ج ۱؛ باب ۱۶.
  5. همان، ج۵۱، ص۱۶، ص۷۷.
  6. کمال‌الدین و تمام النعمه، ج ۲، باب ۴۳، ش ۱۶؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۳، ج ۱۶.
  7. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۸۰، ح ۱ (با تلخیض) و مهدی موعود، ص ۶۴۹.
  8. رجال کشی، ص ۴۶۶، شماره ۴۳۲.
  9. مهدی موعود، ترجمه علی دوانی، ص ۱۰۷۸.
  10. رجال کشی، ص ۴۶۶.
  11. معجم رجال الحدیث، ج ۲، ص ۳۶.
  12. همان، ص ۳۰۴.
  13. معجم رجال الحدیث، ج ۲، ص ۴۰.
  14. «فلما تصافحنا قال لخیر لحاقک بی قلت الشوق ثم العاده فی الاسئله...».
  15. رجال و فهرست شیخ طوسی، اصحاب امام جواد و امام عسکری علیهما السلام.
  16. رجال نجاشی، ص ۹۱، شماره ۲۲۵.
  17. معالم العلماء، ص ۱۴.
  18. اصول کافی، ج ۱، ص ۳۷۳، ح ۲۹.
  19. همان، ج ۱، ص ۱۱۱، باب نوادر توحید، ح ۴.
  20. همان، ج ۲، ص ۱۴۲، ح ۱۰.
  21. همان، ج ۲، ص ۱۱۴، ح ۶ وسائل الشیعه، ج ۱، ص ۷۷.
  22. رجال کشی، ۴۶۶.
  23. گفتنی است که در مورد وفات احمد ابن اسحاق در میان رجال شناسان اتفاق نظر وجود ندارد. بعضی از روایات دلالت می کند که وفات او در زمان حیات امام عسکری علیه السلام اتفاق افتاد و خبر فوت وی توسط آن حضرت بود.

منابع

  • ستارگان حرم، عبدالکریم پاک نیا، شماره ۴.
  • "احمد بن اسحاق قمی که بود؟"، اسلام کوئست، بازیابی: ۶ اسفند ۱۳۹۲.
  • فرهنگنامه مهدویت، خدامراد سلیمیان، بنیاد فرهنگی مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه، ص ۲۰.