شناسه ناقص است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ابن زهره

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۳۹ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«ابوالمکارم حمزة بن علی بن زهره»، معروف به «ابن زهره» (۵۱۱-۵۸۵ ق)، فقیه، اصولی، متکلم و نحوی بزرگ شیعه در قرن ششم قمری است. تذکره‌نویسان، همگی ابن زهره را عالمی بزرگ و از فقیهان نامور شمرده و کتاب‌هایش را معتبر و مشهور دانسته‌اند. «غنیة النزوع الی علمی الاصول و الفروع» و «قبس الانوار فی نصرة العترة الاخیار»، از مهمترین آثار اوست.

نام کامل حمزة بن علی بن زهره
زادروز ۵۱۱ هجری
زادگاه حلب، سوریه
وفات ۵۸۵ هجری
مدفن حلب

Line.png

اساتید

ابن شهر آشوب مازندرانی، علی بن زهره حلبی، محمد بن حسن بن منصور نقاش موصلی، حسین بن طاهر بن حسین،...

شاگردان

عبدالله بن علی بن زهره، محمد بن جعفر مشهدی، سالم بن بدران مصری مازنی، عزالدین محمد بن حسن بغدادی،...

آثار

غنیة النزوع الی علمی الاصول و الفروع، قبس الانوار فی نصرة العترة الاخیار، النکت فی النحو، اباحة المتعة، نقض شبهة الفلاسفة، مسألة فی کونه تعالى جباراً،...

ولادت و نسب

سید ابوالمکارم عزّالدین حمزة بن علی بن زهره حلبی، در ماه رمضان سال ۵۱۱ قمری در حلب به دنیا آمد. اقامت آل‌زهره در شهر حلب بدین جهت بود که یکی از فرزندان یا نوادگان اسحاق، فرزند امام صادق علیه السلام جد اعلای ابن‌زهره، از مدینه کوچ کرده و در دهکده «حران»[۱] واقع در حومه حلب رحل اقامت افکند.[۲] نیای دوم زهره، ابوابراهیم محمد بن احمد بن محمد بن حسین حرانی حجازی، مردی دانشمند و شاعر و معاصر ابوالعلای معری (متوفی ۴۴۹ هـ.ق) بود. وی در حران توانگر و نیرومند گردید و به حلب کوچ کرد. گفته‌اند: وی نخستین فرد این خاندان است که وارد حلب شده و تشیع را با خود به حلب ـ که مردمش حنفی مذهب بودند ـ برده است.[۳] سخاوی، وی را نخستین کسی می‌داند که در زمان سیف الدوله حمدانی (۳۵۶ـ۳۰۳) نقابت (ریاست) علویان حلب را بر عهده گرفت.

تمام نسب‌شناسان بر این باورند که نسب ابن زهره (ابوالمکارم) به امام صادق علیه السلام منتهی می‌شود؛ اما در تعداد واسطه‌ها اختلاف کرده‌اند. صاحب روضات الجنات می‌نویسد: نسب سید بن زهره حلبی با دوازده واسطه به امام جعفر صادق علیه السلام می‌رسد که همگی از سادات بزرگوار هستند.[۴] سید محسن امین از کتاب «سیر اعلام النبلا» ذهبی چنین نقل می‌کند که: سنگ قبری که در جمادی الاول سال (۱۲۹۷ هـ.ق) از مزار ابن زهره کشف شد؛ بر آن نگاشته شده است: بسم الله الرحمن الرحیم؛ این مرقد بزرگ یگانه، رکن‌الدین أبی المکارم حمزه بن علی بن زهره بن علی بن محمد بن أحمد بن محمد بن الحسین بن اسحاق بن جعفر الصادق صلوات الله علیه و علی آبائه و ابنائه الائمه الطاهرین است.[۵] بنابراین نسب ابوالمکارم ابن زهره را با ۹ واسطه به امام صادق علیه السلام می‌رساند.

استادان

استادانی که ابن زهره در خدمت آنان تلمذ کرده است، عبارتند از:

  • سید ابوالمحاسن زهره حلبی، جد ابن زهره، از عالمان بزرگ حلب و از شاگردان ابن قولویه به حساب می‌آید؛
  • علی بن زهره حلبی، پدر ابن زهره، از بزرگان علمای حلب بشمار می‌آمده و از پدر خود، زهره حلبی روایت نقل می‌کند؛
  • ابومنصور محمد بن حسن بن منصور نقاش موصلی: وی از شاگردان ابوعلی طوسی، پسر شیخ طوسی است. ابن زهره با یک واسطه از ابوعلی، اجازه روایت یافت و نیز النهایه شیخ طوسی را بر حاجب حلبی خواند.
  • ابوعبدالله حسین بن طاهر بن حسین، که از شیخ ابوالفتوح نقل روایت کرده است.
  • ابن شهر آشوب مازندرانی.

شاگردان

  • عبدالله بن علی بن زهره، برادر ابن زهره
  • سید محی‌الدین محمد بن عبدالله، برادرزاده‌اش
  • شیخ محمد بن جعفر مشهدی، صاحب کتاب مشهور «المزار الکبیر»
  • شیخ معین‌الدین سالم بن بدران مصری مازنی
  • عزالدین محمد بن حسن بغدادی، وی از ابن زهره اجازه روایت دریافت نموده است.

همچنین گفته اند فقیه نامدار، محمد بن ادریس الحلی، مولف کتاب «السرائر» (متوفای ۵۹۸ق) نیز با ابن زهره معاصر بوده و از او اجازه روایت یافته است.

آثار و تألیفات

ابوالمکارم آثار ارزشمندی از خود به جای نهاده که از زمان تألیف تاکنون، مورد مراجعه فقیهان بوده است. نزدیک به ۲۰ کتاب، رساله و نامه به ابن زهره نسبت داده شده است که برخی از آنها عبارتند از:

  1. غنیة النزوع الی علمی الاصول و الفروع؛ این کتاب، مجموعه کاملى از تمام مباحث فقهى است که به سبک قدما نوشته شده و مؤلف به ترتیب با باب طهارت، اثرش را آغاز کرده و با مبحث قضا و شهادت، آن را به پایان رسانیده است. کتاب گران‌قدر «غینة النزوع» مدت‌ها به عنوان کتاب درسی در حوزه‌های علمیه مورد استفاده قرار می‌گرفته، تا آنجا که محقق طوسی این کتاب را نزد معین‌الدین مازنی مصری قرائت کرده است.[۶]
  2. قبس الانوار فی نصرة العترة الاخیار: بعضی از مخالفین معاصر علامه حلی بر این کتاب ردیه‌ای به نام «المقتبس» نوشته‌اند و یکی از عالمان شیعه، به نام شیخ علی بن هلال بن فضل، ردی بر این مخالفان با نام «الانوار الجالبه لظلام الغلس من تلبیس صاحب المقتبس» نوشته است.
  3. مسألة فی کونه تعالى جباراً؛
  4. الاعتراض علی الکلام الوارد من حمص؛[۷] جواب نامه‌ای است که از شهر حمص آمده است
  5. الجواب عما ذکره مطران؛[۸] این کتاب جواب اشکالاتی است که ابن‌زهره به رئیس کاهنان داده است.
  6. الجواب عن الکلام الوارد من ناحیه الجبل: جواب از کلامی است که از ناحیه جبل عامل آورده‌اند.
  7. جواب المسائل الوارده من بغداد: جواب مسائلی است که از بغداد آمده است.
  8. مسألة فی الرد على من زعم ان الوجوب و القبح لایعلمان الا سمعاً؛ بررسی و رد نظریه کسانی که اعتقاد دارند که حسن و قبح فقط شنیدنی است نه عقلی.
  9. مسائل فی الرد علی المنجمین؛ مسائلی در رد نظریه ستاره‌شناسان که به بیست و یک مسئله می‌رسد.
  10. نوشته‌ای در بررسی مسئله تفکر و تعقل و این که آیا این مسأله به تنهایی در تحصیل معارف عقلیه کفایت می‌کند؟
  11. مسألة فی نفى الرؤیة و اعتقاد الامامیة و مخالفیهم؛ بررسی این مسئله که رویت ظاهری حق تعالی برای انسان امکان ندارد.
  12. مسأله نیت وضو هنگام مضمضه و استنشاق؛
  13. مسأله تحریم فقاع (آبجو)؛
  14. بررسی و رد قائلان به این که در دین اسلام، قیاس قابل قبول است.
  15. النکت (در علم نحو
  16. اباحة المتعة؛ بررسی مسأله جواز نکاح متعه؛
  17. نقض شبهة الفلاسفة.

در نظر عالمان

عالمان و تراجم‌نویسان، همه از ابن زهره به نیکی یاد کرده‌اند. سخن چند تن از ایشان را به عنوان نمونه ذکر می شود:

  • ابن شهر آشوب (م، ۵۸۵ ق) می گوید: حمزه بن علی بن زهره الحسینی الحلبی، صاحب کتاب «قبس الانوار فی نصرة العترة الاخیار» و «غنیة النوزع» فرد نیکویی است.[۹]
  • زبیدی صاحب «تاج العروس»: الشریف ابوالمکارم حمزه بن علی معروف به شریف الطاهر از فرزندان علی است. و ابن عدیم در «تاریخ حلب» می‌گوید: او فقیه و اصولی دقیق و اصحاب نظر از علمای امامیه می‌باشد.[۱۰]
  • در «سیر اعلام النبلا» آورده است: شریف حمزه بن زهره الاسحاقی الحسنی، ابوالمکارم سید بزرگوار و گران‌قدر و بزرگ‌مرتبه، دانشمند کامل و برجسته و مجتهد و صاحب تصنیفات نیکو، چندین کتاب تألیف کرده است.[۱۱]
  • شیخ حر عاملی درباره‌اش چنین آورده است: او شخصی فاضل و عالمی بزرگ‌مرتبه، مورد اعتماد است و تصنیفات زیادی دارد.[۱۲]
  • علامه مجلسی در بحارالانوار: «کتاب الغنیه، نویسنده آن «ابن زهره» بی نیاز از توصیف می باشد. او از فقهای بزرگوار و جلیل القدری است. کتابهای او از نهایت اشتهار برخوردار می باشند به ویژه کتاب نامبرده فوق...».[۱۳]
  • ملا عبدالله افندی اصفهانی صاحب ریاض: «فقیه نامور، عالم بزرگوار، اصولی جلیل القدر، معروف به «ابن زهره» صاحب کتاب «الغنیه» که مشتمل بر اصول فقه و فروع آن بوده، از فقهای جلیل القدر و از بزرگان طایفه امامیه می باشد. او معاصر ابن شهر آشوب و از شاگردان او می باشد».[۱۴]
  • مدرس تبریزی صاحب ریحانة الادب در حق او می نویسد: «ابن زهره، کنیه اش ابوالمکارم ملقب به عزالدین معروف به ابن زهره و یا سید بن زهره، عالم فاضل و جلیل القدر از اجلای علمای امامیه و از اکابر متکلمین و فقهای شیعه می باشد و نسب او با شش واسطه به جناب اسحق فرزند امام جعفر صادق علیه السلام موصول می شود. این خاندان آل زهره به همین جهت به «اسحاقیون» نیز موصوف هستند و فقط ابن زهره در صورت نبودن قرینه تنها بدو منصرف می گردد. او با یک واسطه از ابوعلی پسر شیخ طوسی روایت می کند. معین الدین مصری، ابن ادریس، شاذان بن جبرئیل قمی و محمد بن جعفر مشهدی صاحب مزار معروف و بعضی دیگر از او روایت می کنند.[۱۵]

دیگر بزرگان شیعه همچون قاضی نورالله شوشتری در «مجالس المومنین»،[۱۶] خوانساری،[۱۷] محدث نوری،[۱۸] محدث قمی،[۱۹] و دیگر تذکره‌نویسان، همگی ابن زهره را عالمی بزرگ و از فقیهان نامور و کتاب‌هایش مخصوصاً کتاب گرانسنگ او «غنیة النزوع» را معتبر و مشهور دانسته‌اند.

وفات

سید ابوالمکارم ابن زهره سرانجام در ماه رجب سال ۵۸۵ هـ.ق در ۷۴ سالگی به جهان باقی شتافت. هم‌اکنون قبر این سید شریف در دامنه کوه جوشن در غرب حلب - در جوار مرقد عالم جلیل القدر ابن شهر آشوب مازندرانی - قرار دارد.[۲۰]

پانویس

  1. حران: روستایی از حلب بوده. مراصد، ج ۱، ص ۳۸۹. البته حران مورد بحث غیر از حران (شهر معروف) است که در بین رها و رقه واقع بوده است.
  2. مفاخر اسلام، ج ۳، ص ۴۸۲.
  3. دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج ۲، ص ۱۵، به نقل از اعلام النبلاء، ج ۵، ص ۳۷۳.
  4. روضات الجنات، ج ۲، ص ۳۷۴.
  5. اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج ۶، ص ۲۴۹.
  6. غنیه النوزع، المقدمه، ص ۲۳.
  7. حمص: با کسره «حاء» و سکون «میم»، اسم شهر معروف و قدیمی‌ای است که مابین دمشق و حلب قرار دارد. (معجم‌البلدان، ج ۲، ص ۳۰۲؛ الذریعه، ج ۵، ص ۱۸۵).
  8. مطران با فتح «میم»، اسم رئیس کاهنان است و رتبه او بالاتر از أسقف است. المنجد ماده «مطر».
  9. معالم العماء، ابن شهر آشوب، ص ۴۶ و ۳۰۳.
  10. تاج العروس، ماده زهر، ج ۳، ص ۲۴۹.
  11. اعلام النبلاء، اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج ۶، ص ۲۴۹.
  12. أمل الآمل، ج ۲، ص ۱۰۵، رقم ۲۹۳.
  13. بحارالانوار، ج۱، ص۴۰.
  14. ریاض العلماء، ج۲، ص۲۰۲.
  15. ریحانة الادب، ج۷، ص۵۵۰ و ۵۵۱.
  16. مجالس المومنین، مرعشی، ج ۱، ص ۵۰۸.
  17. روضات الجنات، ج ۲، ۳۷۵، رقم ۲۳۵.
  18. مستدرک، الخاتمه، ج ۳؛ الفائده الثالثه، ص ۴۷۵.
  19. الکنی والالقاب، ج ۱، ص ۲۹۴.
  20. معجم البلدان، ج ۲، ص ۱۸۶.

منابع