سید احمد شبیری زنجانی
آیتالله العظمی سید احمد شبیری حسینی زنجانی (۱۳۰۸ - ۱۳۹۳ ق) از مراجع تقلید و مدرسین بزرگ شیعه در قرن چهاردهم هجری و از شاگردان شیخ عبدالکریم حائرى بود. احاطه فوقالعاده به فقه و مبانى فقهاء، از ویژگیهای شاخص آن عالم ربانی است. آیتالله العظمی سید موسى زنجانی از فرزندان اوست.
نام کامل | سیداحمد شبیری (حسینی) زنجانی |
زادروز | ۱۳۰۸ قمری |
زادگاه | زنجان |
وفات | ۱۳۹۳ قمری |
مدفن | قم، حرم حضرت معصومه سلام الله علیها |
اساتید |
شیخ عبدالکریم حائرى، شیخ عبدالکریم خوئینى زنجانى، شیخ محمدرضا نجفى اصفهانى،... |
شاگردان |
آیتالله العظمی سید موسى زنجانی |
آثار |
الکلام یجرّالکلام، رساله خیرالامور، ایمان و رجعت، فروق الاحکام،... |
محتویات
ولادت و خاندان
سید احمد حسینی زنجانى در سال ۱۳۰۸ ه.ق در شهر زنجان به دنیا آمد. پدرش سید عنایت الله زنجانی دوسرانى از روحانیون فعال و از شاگردان «آخوند ملا قربانعلى زنجانى» (م، ۱۳۲۸) و از شاهدان عادل محکمه ایشان بود؛ وى از نظر تقوى و ملکات نفسانى از افراد بسیار کم نظیر بوده، در حسن نیت و تقید به جهت شرع بسیار ممتاز بوده است.[۱]
اجداد شریف مرحوم آیت الله سید احمد زنجانى در شهرستان «میانه» (آذربایجان شرقى) مى زیسته اند و سپس به دهى دیگر به نام «دوسران» مهاجرت مى کنند. پدر آن مرحوم که زاده این روستا بوده در حدود سال ۱۲۸۸ که تقریبا سى سال داشته است به «زنجان» مسافرت کرده است.
تحصیلات و اساتید
سید احمد زنجانى دوره مقدماتى و سطوح را در زادگاه خودشان به پایان برده، بعد از مدتى تدریس در مدرسه شاهى، براى ادامه تحصیل و تکمیل مبانى علمى و استفاده از مرحوم آیت الله حائرى در سال ۱۳۴۶ قمرى مهاجرت به قم و سرانجام به حکم استخاره اى که نموده بودند، عزم رحیلش مبدل به اقامت ابدى شد.
اساتید سید احمد زنجانی در زنجان عبارتند از:
- ۱. مرحوم آیت الله حاج شیخ زین العابدین زنجانى (م، ۱۳۴۸) از شاگردان بسیار مبرز مرحوم آخوند خراسانى (م، ۱۳۲۹) آن مرحوم رسائل و چند سال خارج را در محضر ایشان تلمذ نمود.
- ۲. مرحوم آیت الله میرزا عبدالرحیم فقاهتى (م، ۱۳۶۵) از شاگردان میرزاى شیرازى (م، ۱۲۱۳) و آخوند خراسانى؛ وى استاد مکاسب مرحوم آیت الله زنجانى بوده است.
- ۳. مرحوم آیت الله آقا میرزا ابراهیم فلکى حکمى زنجانى (م، ۱۳۵۱) وى از شاگردان میرزاى آشتیانى و حکیم جلوه و فردى جامع بود، ولى به دلیل تبحر خاصى که در ریاضیات و علوم وابسته به آن داشت. مرحوم آیت الله زنجانى کتاب قوانین و برخى از رشته هاى ریاضى را نزد وى فراگرفت.
- ۴. مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم خوئینى زنجانى (م، ۱۳۱۷) از شاگردان مرحوم آخوند و مؤلف خودآموز فارسى بر کفایه، وى استاد کفایه آن مرحوم بود.
- ۵. عالم مجاهد آقا میرزا احمد زنجانى: (پدر حاج شیخ محمد آقا آیت الهى که از علماء محترم زنجان است) استاد فصول ایشان بوده است.
- ۶. عالم ربانى حاج سید حسن زنجانى (م، ۱۳۳۲) استاد حکمت و شرح منظومه سبزوارى.[۲]
و نام برخی استاد ایشان در مشهد مقدس و قم از این قرار است:
- ۱. مرحوم آیت الله میرزا محمدصادق خاتون آبادى (م، ۱۳۴۹) که علاوه بر جودت فهم، در بیان و تقریر مطالب، جزء افراد بسیار کمنظیر بود.
- ۲. مرحوم آیت الله شیخ محمدرضا نجفى اصفهانى معروف به مسجدشاهى (م، ۱۳۶۲) که از خانواده هاى مهم علمى اصفهان و نیز جامع معقول و منقول و ریاضى و ادب و شعر بوده، مقام ادبى وى مورد پذیرش ادباء بزرگ عرب قرار گرفته بود.
- ۳. مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم حائرى (م، ۱۳۵۵) مؤسس حوزه علمیه قم، حضرت آیت الله زنجانى زمانى که در زنجان اقامت داشتند و شیخ عبدالکریم حائرى در اراک بسر مى برد، ایشان را به عنوان مرجع تقلید معرفى کرد و بدین جهت عده زیادى از مردم زنجان مقلد مرحوم حاج شیخ شدند، مرحوم زنجانى از ابتدا مهاجرت به قم تا هنگام وفات آن مرحوم تقریباً به طور مرتب در درسشان شرکت کرده، تقریرات آن مرحوم را نیز نوشت.[۳]
- ۴. مرحوم آیت الله حاج آقا محمد آقازاده (م، ۱۳۵۶) فرزند آخوند خراسانى. زنجانی در سال ۱۳۳۹ به مشهد مقدس مسافرت کرد و در جلسه درس مرحوم آقازاده حاضر شده، تقریرات درسشان را نیز به رشته تحریر درآورد.[۴]
شاگردان
- سید علی فاضلی
- سیّد ابوالحسن طهرانی
- مهدی طهرانی
- عبدالله آل آقا طهرانی
- سیّد موسی شبیری (حسینی) زنجانی
ویژگیهاى علمى
- ۱. احاطه فوقالعاده به فقه و مبانى فقهاء: آیت الله زنجانى احاطه فوقالعاده اى به فقه و مبانى فقهاء داشت و مرحوم حضرت آیت الله العظمى شیخ محمدعلى اراکى از این جهت بسیار ایشان به دیده اعجاب مى نگریست و مى فرمود: آقاى زنجانى یک شبه، تمام قسمت صلاة از یک کتاب فقهى را از حفظ حاشیه زد، شش جلد جواهر مانند انگشتر در دستهاى ایشان است که آن را به هر طرف بخواهد مى گرداند.
- ۲. ذوق فقهى قوى: ذوق فقهى ایشان در اثر ممارست، خیلى قوى شده بود و بدین جهت، فقهى روشن و بىتکلف را واجد بود. روایات را بسیار صاف و عربى و بدون ابهاماتى که معمولاً بر اثر ممارست ذهن با اصطلاحات علمى و دروس معمول حوزه پدید مى آید، معنى مى کرد، به گونه اى که دل انسان مى پذیرفت، با وجود این که خود کاملاً مراحل درسى را طى کرده بود.
- ۳. اعتقاد به علمى شدن فقه: ایشان بر این اعتقاد بود که فقه باید به گونه اى باشد که قابل پیاده شدن و عمل گشتن باشد. مثلاً در مسأله عدالت که برخى از علماء تضییقات فراوانى در اصل این موضوع و در روش اثبات آن قایل بودند، مى فرمود: قوانین اسلام که قوانین خیالى نیست، احکام بسیارى بر پایه عدالت تنظیم شده است، مانند امامت جماعت، ولایت، قضاوت، شهادت، افتاء و طلاق و امور دیگر که اساس مجتمع بر آن استوار است، لذا نباید در این مسأله آن تنگ نظرى عده اى را پذیرفت. مسائل بسیارى را که فقیه باید به جهت ولایت، آن ها را اعمال کند و فقهاء خودشان از نظر فقهى فتوى به جواز دهند ولى به جهاتى متصدى نمى شدند، مانند طلاق زنى که شوهرش مفقود شده یا از دادن نفقه و کشوَة امتناع مى ورزد، ایشان که محذورات خارجى نداشت این موارد را عهده دار مى شد و مى فرمود: اسلام که دین ناقص نیست، دین باید جوابگوى این احتیاجات و مشکلات باشد. در ابتدا زمانى که رادیو اختراع شد، برخى از مقدسین از گوش دادن به آن خوددارى مى کردند، ولى آن عالم متقى با این که در صف مقدسین بود پاى رادیو مى نشست و مى فرمود: معنى ندارد که این وسیله اخبارى حرام باشد، زیرا اسلام یک دین جهانى است و باید احکام آن به تمام مردم عالم ابلاغ شود، حرمت چنین وسیله خبررسانى با جهانى بودن اسلام سازگار نیست.
- ۴. پرهیز از تشقیق در جواب استفتاء: ایشان مى فرمود: در جواب استفتاء نباید تشقیق شقوق کرد وگرنه سوال کننده در فهم مراد، گیج شده و نمى تواند جواب را بر مورد سؤال تطبیق کند، بلکه باید بر طبق صورت متعارف در عرف مردم، پاسخ نوشت و عقیده داشت که بحثهائى را که متناسب با حوزه هاى علمیه است و به جهت تقویت ذهن و فکر، مفید مى باشد، نباید با جواب استفتائى که مورد احتیاج مردم است مخلوط کرد و خود ایشان نیز عملا این دو را از هم جدا مى کرد، بدین جهت جواب مسائل فقهى را خیلى کوتاه و مختصر و قابل فهم مى نوشت.[۵]
فعالیتهاى اجتماعى
معظمله به هنگام اقامتشان در زنجان، علاوه بر این که از مبرزین فضلاء زنجان بوده و از مدرسین مهم سطوح در این شهر بشمار مى رفتند، از نظر فعالیت هاى اجتماعى هم، شاید شخص منحصر به فرد این شهر بودند، در غالب فعالیت هاى دینى مربوط به اهل علم و گاه مربوط به مسائل مهم شهر، سهم عهده داشتند. مرحوم آیت الله حاج سید محمد زنجانى (م، ۱۳۵۵) که از بزرگان زنجان بودند، در مواقع ضرورى با همکارى وى بازار را تعطیل مى نمود.
در سال ۱۳۴۴ قمری که آل سعود، قبور ائمه طاهرین را در مدینه خراب کرد، مرحوم آیت الله حاج میرزا مهدى میرزایى زنجانى که در رأس روحانیت زنجان قرار داشت و از فضلاء و مدرسین هم، مرحوم آیت الله زنجانى که ریاست طلبه ها را داشت، این دو به شهرستانهاى مختلف نامه نوشتند که روز هشتم شوال به عنوان ابراز انزجار از این جنایت هولناک تعطیل رسمى شود.
مدرسه سید در زنجان که بزرگترین مدرسه این شهر و خیلى معتبر بوده و موقوفات بسیار مفصلى داشت و مرحوم آیت الله زنجانى ۲۵ سال در آن به تحصیل و تدریس پرداخت، اداره این مدرسه و تعیین طلاب آن به طور عمده با ایشان بود. آن فقید سعید در سال ۱۳۴۴ کتاب «خیر الامور» را در آن جا نوشت.
آن سید والاتبار پس از رحلت آیت الله حائرى به مرحوم آیت الله حجت پیوسته و به واسطه کسالت آن مرحوم، قسمتى از کارهاى ایشان را که از آن ها جواب استفاتائات بوده به عهده گرفته و در موقع بیمارى آن مرحوم رسما در سه موقع صبح و شب به جاى ایشان اقامه نماز جماعت نمود. تا سال ۱۳۹۰ قمرى که به واسطه کسالت درد پا و ضعف مزاج از آمدن به نماز خوددارى و آن را به فرزند ارجمندش سید موسى زنجانی واگذار و خود معتکف در خانه شده و به تألیف و مطالعه پرداخت.[۶]
همچنین «ایشان (که) در زنجان از مدرسین سطوح عالیه بود، تدریس این گونه دروس را هم در قم نیز ادامه داد. اما زمانى که از معظم له درخواست درس خارج شد ایشان تألیف را بر تدریس ترجیح داده و به نوشتن پرداخت».[۷]
در کنار تألیفات در دو جلسه بحث مهم شرکت مى کرد: یکى جلسه اى که مؤسس آن مرحوم آیت الله صدر (م، ۱۳۷۳) و آیت الله زنجانى در آن شرکت فعال داشته و از ارکان آن بشمار مى رفت و غالباً جلسات در منزل ایشان تشکیل مى شد. در این جلسه بر برخى از کتب فقهى مانند مجمع المسائل آیت الله حائرى، وسیلة النجاة، و عروة الوثقى حاشیه زده اند. جلسه بحث دوم نیز جلسه اى بود که آن مرحوم و حضرت امام خمینى دو رکن عمده آن محسوب مى شدند. ایشان در همان سال ورود به قم توسط مرحوم آیت الله حاج میرزا عبدالله مجتهدى تبریزى (م، ۱۳۶۶) با حضرت امام آشنا شده و چنان با هم رفیق و صمیمى گردید که نظیر آن کمتر دیده مى شود.
و نیز جلسات مشترک مراجع در مورد تصمیم گیرى در امور مهم و کلى حوزه در منزل ایشان تشکیل مى شد. جلسه مهم علماء بزرگ قم در مورد حادثه ۱۵ خرداد در همین منزل برگزار شد.[۸]
آیت الله آقاى زنجانى همچنین در مدرسه فیضیه قم، نماز جماعت اقامه مى فرمودند، نماز باشکوهى برپا مى شد و حضرت امام رحمة الله علیه در صف اول جماعت پشت سر آن مرحوم به نماز جماعت مى ایستادند و اگر موقعى آن مرحوم حضور نداشتند و یا دیر مى آمدند حضرت امام به نماز مى ایستادند و آن مرحوم اگر مى آمدند به ایشان اقتداء مى کردند.[۹]
آثار و تألیفات
- ۱. الکلامُ یجُرّالکلام؛ آیت الله آقا بزرگ تهرانى در مورد این اثر می گوید: «الکلام یجرالکلام، للحاج سید احمد بن عنایةالله...، جمع فى ما سمعه من التواریخ والحکایات والادبیات والرجال والحوادث المهمه و غیر ذالک و بلغ الى ثلاث مجلدات فى هذه السنه (۱۳۶۳) و قد شرع فیه قبل ۱۳۵۰ و لما خرج منه مجلد راى فیه مالا یرتضه ولذا غیره و مذبه فى هذه المجلدات الثلاث و شرع فیها ثانیا فى ۱۳۵۶».[۱۰]
- ۲. رساله خیرالامور؛ (به کوشش نویسنده محترم رسول جعفریان): در قسمتهایى از مقدمه این کتاب چنین مى خوانیم: «...رساله حاضر را باید در شمار متون فکرى جدیدى دانست که عالمان حوزوى درباره برخورد با تمدن جدید نگاشته اند... مرحوم آیت الله حاج سید احمد زنجانى... در رساله حاضر کوشیده است تا راه حلى براى این نزاع (سنت گرایى و تجددخواهى) بیابد. راه حل وى به پیروى از یک مثل معروف یعنى "خیرالامور أوسطها"، آن بود تا راهى میانه را در بین نوگرایان و سنتگرایان پیشنهاد کرد. آنها را به پرهیز از افراط و تفریط دعوت کند...».[۱۱]
- ۳. سرگذشت یک رساله؛[۱۲] «برگى از تاریخ زنجان» (به کوشش سید محمدجواد شبیرى): در قسمتى از این کتاب نیز مى خوانیم: «اولین نگاشته ایشان سرگذشت یک ساله است. این کتاب از زندگى عادى طلبگى در آن دوران حکایت مى کند و بسیارى از وقایع ثبت شده در آن شخصى و خصوصى بوده و براى عموم چندان سودمند نیست... بارى نگارنده - که خود از نواده آن مرحوم است - مدت زمانى با این کتاب همنشین شده، از آن بهره ها برده، در دفترى به مطالب سودمند آن اشاره نمود».[۱۳]
- ۴. ایمان و رجعت؛
- ۵. بین السیدین؛
- ۶. تعلیقه کتاب الفقه على المذاهب الاربعه؛
- ۷. الرد على القصیمى؛
- ۸. غیث الربیع فى وجه البدیع؛
- ۹. فروق الاحکام؛
- ۱۰. فروق اللغة؛
- ۱۱. فهرست جامع الشتات؛
- ۱۲. رساله قبله؛
- ۱۳. مستثنیات الاحکام؛
- ۱۴. شرح استدلالى کتاب مستثنیات الاحکام به نام مستنبطات الاعلام؛
- ۱۵. مقدمه تفسیر تبیان؛
- ۱۶. مناسک حج؛
- ۱۷. نصاب سه زبانه؛
- ۱۸. الهدى الى الفرق بین الرجال والنساء؛
- ۱۹. ملحقات کتاب تقویم الصلاه؛
- ۲۰. جنگل مولى؛
- ۲۱. فهرست اعلام؛
- ۲۲. تذییل مفتاح التفاسیر؛
- ۲۳. شرایط الاحکام؛
- ۲۴. اربعین؛
- ۲۵. افواه الرجال؛
- ۲۶. ایضاح الاحوال فى احکام الحالات الطاریة على الاموال.
خصوصیات اخلاقى
۱. دورى از جاه و مقام:
سید احمد حسینی زنجانی از هواى مال و جاه کاملاً پاک بود. فرزند ایشان حضرت آیت الله سید موسى شبیرى زنجانى مى فرمایند: در مدتى که من با ایشان بودم حس نکردم که یک قدم براى مقام بردارد و همین طور در مسائل مالى.[۱۴]
۲. توکل:
آن مرحوم هیچ وقت غصه آینده را نمى خورد و در کارها به خداوند توکل مى کرد و با تمام وجود خویش به این معنى ایمان داشت.
۳. شکر:
از دیگر خصوصیات ایشان مسأله شکر بود. هم شکر خالق، هم شکر مخلوق، اگر از کسى مختصر محبتى مى دید، آن را از نظر دور نمى داشت و به جهت توقع نداشتن از اشخاص، روح شکرگذارى در وى پدید گشته بود. در مورد نعم الهى نیز به نحو عجیبى به آن نعمتهایى که معمولِ افراد از آن غافلند متوجه بوده و شکرگزاریها از آنها بود. از مرحوم آیت الله حاج شیخ مرتضى حائرى (م، ۱۴۰۶) نقل شده که مى فرمود: آقاى زنجانى مرد کاملاً صادق و درستى بود، شنیده ام که در وصیتنامه شکرهائى کرده است، این شکرها همه اش راست بود و مصنوعى نبود بلکه از درون قلب ایشان برخاسته بود.
۴. علاقمند و خیرخواه مردم:
آن مرحوم نسبت به عموم، خیرخواه و به نوع مردم علاقمند بود و بدین جهت بود که تا حد امکان، افعال مؤمنین را حمل بر صحبت مى کرد و همین ویژگى سبب شده بود که در قضاء حوائج مؤمنین بسیار ساعى باشد، هر کار را اگر محذور شرعى نداشت، هر چند مشکل و سخت بود، متکفل مى شد و از این که حاجت یک انسان گرفتار و دردمند را رفع نموده است خوشنود مى شد.[۱۵]
۵. حل مشکلات مردم:
آزادى از بند تعینات دنیوى و تشریفات ظاهرى، به وى امکان مى داد که کارهاى بسیار مهم را به راحتى انجام دهد. نقل است شخصى که به تقوا معروف نبود، از دنیا مى رود، نزد عده اى از علماء مى روند که بر جنازه او نماز میت بخوانند ولى آن ها حاضر نمى شوند، پیش ایشان (آقا سید احمد) مى آیند و ایشان بر آن میت نماز مى گزارد و مى گوید: شرط نماز میت، عدالت متوفى نیست، بلکه مسلمان بودى وى کافى است، این شخص هم، مسلمان بود و هر چند که مسلمان فاسقى بود.
۶. شجاعت:
از مرحوم آیت الله حاح شیخ مرتضى حائرى حکایت شد که مرحوم آیت الله زنجانى را از نظر شجاعت خیلى عجیب مى دانست و مى فرمود: مطالبى را که هیچ کسى جرأت گفتن و انجام دادن آن را ندارد، ایشان به آن اقدام مى کند و از هیچ کس هم وحشت و باکى ندارد.[۱۶]
۷. عبادت و تهجد:
ایشان با چنان شوقى نماز شب مى خواند و دعاهای آن را قرائت مى کرد که انسان را زیر و رو مى نمود، و انسان مى فهمید که معانى عمیق این ادعیه در وى اثر کرده است. خواندن نماز شب را هم از دوران جوانى خود شروع کرده بود.[۱۷]
۸. اهمیت به زیارت اهل قبور:
به زیارت اهل قبور در بعد از ظهر پنجشنبه ها مقید بود؛ آن هم در شرایط سخت و دشوار آن زمان.
۹. تلاوت قرآن:
بسیار قرآن مى خواند، البته نه به جاى کارهاى علمى و قضاء حوائج مردم، بلکه در وقتهاى کوتاه که معمولاً تلف مى شود.
۱۰. تنفر از خشک مقدس:
با این همه عبادت، از خشک مقدسى، بسیار متنفر بود و از اشخاص متظاهر به قدس و تقوى که همه چیز را در عبادات خلاصه مى کنند و فاقد جهات نفس بوده و این را براى خود عنوانى درست کرده و نسبت به حقوق اشخاص بى قید هستند و از نظر تفکر، تفکرى خیلى خرافى دارند، بسیار کراهت داشت.[۱۸]
۱۱. حریت و بىآلایشى:
از شواهد حریت و بىآلایشى ایشان مطالبى بود که خودشان مى فرمودند: در ابتداء طلبگى ما، چتر در بین طلاب مرسوم نبود، من گفتم که این چه معنى دارد که ما به خاطر امور موهوم، باران بخوریم، من چتر برداشتم و دیگران هم تبعیت کردند و این رسم شکست. ایشان در مشهد در نماز مرحوم آیت الله میلانى شرکت مى کرد، وقتى به ایشان عرض مى شود که مقدسین مشهد معمولاً پشت سر فلان آقا نماز مى خوانند نه آقاى میلانى، در پاسخ مى فرماید: من از او جز تعریف مطلبى دیگر نشنیده ام، اما شنیده ام که کارهاى غیرمتعارف انجام مى دهد.[۱۹]
وفات
مرحوم آیت الله العظمى سید احمد زنجانى سرانجام پس از ۸۵ سال عمر بابرکت و سالیان دراز کوشش در راه دین و نشر فقه جعفرى در قم، در ۲۹ ماه مبارک رمضان سال ۱۳۹۳ (مطابق با پنجم آبان ماه ۱۳۵۲) دیده از جهان فروبست. پیکر آن انسان الهی پس از تشییع باشکوه، در جوار حضرت معصومه سلام الله علیها به خاک سپرده شد.
وصیتنامه مرحوم آیت الله العظمى زنجانى هم مفصل است و هم شیرین، که در اینجا به قسمتی از آن اشاره می شود: «... وصیت بر فرزندان عزیزم مى کنم ذکورا و اناثا بلاواسطه یا معالواسطه ماتناسلوا و تعاقبوا، آن چه را که بزرگان بر ما وصیت کرده اند از تقوى و پرهیزگارى و توکل به خدا و قطع امید از مزد دنیا ... در زندگانى نیز هر چه بتوانید شاد و آزاد باشید تا روزگار به خوشى و راحتى بگذرانید، والّا با قید موهامات خود را به بند انداخته، سلب آسایش از خود خواهید کرد... سفارش دیگر من: در امر ازدواج سخت گیر نباشید، به سهولت دختر شوهر بدهید. مهرش را سنگین نکنید، از این مراسم کمرشکن که عوامِ از مردم مرسوم کرده اند، دورى کنید...».
پانویس
- ↑ مجله نور علم؛ ص ۱۱۴ دوره سوم، شماره دوم.
- ↑ همان، ص ۱۱۵، دوره سوم، شماره دوم.
- ↑ همان، ص ۱۱۶ و ۱۱۷.
- ↑ همان، ص ۱۱۶.
- ↑ مجله نور علم، ص ۱۱۷، دوره سوم، شماره دوم.
- ↑ گنجینه دانشمندان، حاج شیخ محمد شریف رازى، ص ۱۶۷-۱۶۶.
- ↑ مجله نور علم، ص ۱۱۷ شماره دوم، دوره سوم.
- ↑ همان.
- ↑ حاج آقا شیخ على آل اسحاق استادزاده آن مرحوم.
- ↑ الذریعه، شیخ آقا بزرگ تهرانى، ص ۱۱۲، جلد ۱۸.
- ↑ مقدمه کتاب خیرالامور، به کوشش رسول جعفریان.
- ↑ همان صفحات ۱۲۶ آینه دانشوران، ص ۱۹۹ سید علیرضا ریحان یزدى گنجینه دانشمندان، محمد شریف علماى معاصرین ص ۲۹۰-۲۸۰ ملا على واعظ خیابانى تبریزى.
- ↑ مقدمه کتاب برگى از زنجان تاریخ، بر کوشش محمدجواد شبیرى زنجانى.
- ↑ مصاحبه با آن بزرگوار.
- ↑ نمونه اش در بند ۵ ذکر شده است.
- ↑ مجله نور علم.
- ↑ حضرت آیت الله شبیرى زنجانى (آقا سید موسى).
- ↑ موارد خصوصیات اخلاقى را حضرت آیت الله شبیرى زنجانى به مجله نور علم فرموده اند.
- ↑ مجله نور علم، ص ۱۲۲، شماره دوم، دوره سوم.
منابع
- ستارگان حرم، جلد ۳، مجید محبوبى.
- تبیان، نوشته مجید محبوبی، تهیه و تنظیم: فریادرس گروه حوزه علمیه، بازدید در ۲ دی ۱۳۹۳.
آرشیو عکس و تصویر
ردیف بالا از راست: سیّد ابوالحسن طهرانی، سیّد محمّد ولائی زنجانی، سید روح الله موسوی مصطفوی خمینی، سیّد علینقی طهرانی، سیّد احمد لواسانی، سیّد محمّد لواسانی، سیّد محمّدصادق لواسانی - ردیف پایین از راست: مهدی طهرانی، عبّاس طهرانی، محمّدعلی ادیب طهرانی، سید احمد شبیری (حسینی) زنجانی، عبدالله آل آقا طهرانی، عبدالحسین فقیهی رشتی، سیّد موسی شبیری (حسینی) زنجانی
از راست: سید موسی شبیری (حسینی) زنجانی و سید احمد شبیری (حسینی) زنجانی
از راست: ناشناسان، سید محمد محقق داماد، سید احمد شبیری (حسینی) زنجانی، عبدالنبی اراکی نجفی (عبدالنبی مجتهد عراقی) و سید شهاب الدین حسینی مرعشی نجفی
از راست: سید موسی شبیری (حسینی) زنجانی و سید احمد شبیری (حسینی) زنجانی