محمد بن یحیی عطار قمی
«محمد بن یحیى عطار قمی»، از محدثان بزرگ شیعه اهل قم در قرن سوم هجری و از شاگردان ابراهیم بن هاشم قمی و عبدالله بن جعفر حمیرى است. عالمان رجال او را به بزرگى یاد کرده و به وثاقت و صداقت و علم و تقوا ستوده اند. ثقةالاسلام کلینى در کتاب شریف «الکافى»، روایات زیادی از محمد بن یحیى عطار نقل کرده است. کتاب «مقتل الحسین علیهالسلام» و «النوادر» از آثار اوست.
نام کامل | محمد بن یحیى عطار قمی |
زادگاه | قم |
وفات | قرن سوم قمری |
اساتید |
ابراهیم بن هاشم، احمد بن ابى زاهر، احمد بن محمد بن عیسى اشعرى قمى، عبدالله بن جعفر حمیرى قمى،... |
شاگردان |
محمد بن یعقوب کلینى، على بن الحسین بن بابویه قمى، محمد بن حسن بن احمد بن ولید، محمد ماجیلویه قمى،... |
آثار |
مقتل الحسین علیهالسلام، النوادر،... |
محتویات
ولادت
گرچه در کتابهاى رجالى از تاریخ ولادت و وفات این فقیه و محدث بزرگوار سخنى به میان نیامده است، لکن از آنجا که وى از محضر استادانى چون محمد بن احمد بن یحیى اشعرى (وفات ۲۸۰ ق)[۱] استفاده کرده است و نیز افتخار استادى ثقة الاسلام محمد بن یعقوب کلینى (وفات ۳۲۸ یا ۳۲۹ ق)[۲] و على بن الحسین بن بابویه (وفات ۳۲۹ ق) را داشته است، پس باید وى در نیمه دوم قرن سوم تا اوایل قرن چهارم هجری زیسته باشد.
شناسایى محمد عطار قمی
نام «محمد بن یحیى» که در سلسله اسناد بسیارى از روایات آمده، بین چند نفر مشترک است:[۳]
- الف) محمد بن یحیى سلیمان خثعمىِ کوفى؛ که از اصحاب امام صادق علیهالسلام بوده و بیش از ۲۹ روایت از وى با این مشخصات نقل شده است.[۴]
- ب) محمد بن یحیى خزاز کوفی؛ که از اصحاب امام کاظم علیهالسلام مى باشد. وى شخصیتى برجسته و معتبر و مورد توجه بیشتر مردم بوده و صاحب کتاب «النوادر» است.[۵]
- ج) محمد بن یحیى عطّار قمى؛ شهید ثانى مى گوید: «هر سه از راویان مورد وثوق هستند، در صورتى که محمد بن یحیى به طور مطلق در سلسله سند قرار گیرد، از طریق طبقه و زمان حیات و روایاتى که از وى نقل شده، تشخیص داده مى شود. هر کجا ثقة الاسلام کلینى در اول سند نام «محمد بن یحیى» را ذکر کند، مقصود محمد بن یحیى عطار قمى است؛ چون وى در طبقه استادان کلینى مى باشد».[۶]
در نظر عالمان رجال
هر کدام از رجال شناسان که از محمد بن یحیى عطار نامى برده اند، او را به بزرگى و عظمت یاد کرده و به وثاقت و صداقت و علم و تقوا ستوده اند:
- نجاشى (وفات ۴۵۰ ق) مى نویسد: «محمد بن یحیى، ابوجعفر قمى، استاد اصحاب ما در زمان خود بود. شخصیتى مورد اعتماد، صاحب امتیاز و کثیرالحدیث بود. وى کتاب هاى زیادى تألیف کرد که «مقتل الحسین» و «النّوادر» از جمله آنهاست. عده اى از اصحاب ما تمام کتاب هاى او را از فرزندش احمد و وى هم از پدرش براى ما نقل نموده اند».[۷]
- شیخ طوسى (وفات ۴۶۰ ق) و حسن بن على ابن داود (متولد ۶۴۷ ق) وى را از جلمه کسانى شمرده اند که از ائمه معصومین علیهمالسلام بدون واسطه روایتى نقل نکرده اند. نیز وى را از اهل قم و استاد ثقة الاسلام کلینى دانسته اند.[۸]
- میرداماد (وفات ۱۰۴۱ ق) درباره سندى که محمد بن یحیى در آن وجود دارد و دیگر راویان آن هم مورد اطمینان وى باشند، مى گوید: «صحیح و عالى الاسناد است». وى محمد بن یحیى عطار قمى را به وثاقت و کثرت روایت و استادى محمد بن یعقوب کلینى مى ستاید.[۹]
استادان
محمد بن یحیى عطار قمى در حضور بسیارى از دانشمندان و راویان برجسته و بزرگان حدیث زانو زد و کسب علم و معرفت نمود. اینک به طور خلاصه بعضى از آنها را معرفى مى کنیم:
- ۱. ابراهیم بن هاشم: پدر بزرگوار على بن ابراهیم صاحب تفسیر قمی، و از یاران امام رضا و امام جواد علیهمالسلام به شمار مى رفت.[۱۰]
- ۲. احمد بن ابى زاهر: نجاشى و شیخ طوسى، محمد بن یحیى عطار قمى را از اصحاب خاص احمد بن ابى زاهر مى دانند.[۱۱] نام پدرش موسى و کنیه اش «ابوجعفر» است. وى منتسب به خاندان برجسته اشعریان و از چهره هاى برگزیده و مورد توجه قم بوده است. احمد کتاب هاى زیادى در زمینه هاى مختلف تألیف نمود از جمله: «البداء»، «کتاب صفة الرسل والانبیاء والصالحین»، «احادیث الشمس والقمر»، «الجمعة والعیدین»، «الجبر والتفویض» و «ما یفعل الناس حین یفقدون الامام».
- ۳. احمد بن محمد بن عیسى اشعرى قمى: او در شمار یاران امام رضا، امام جواد و امام هادى علیهم السلام قرار داشت و فقیه، رییس، بزرگ قم و از محدثان موثق شیعى بود.[۱۲]
- ۴. ایوب بن نوح: او وکیل حضرت على بن موسى الرضا و امام جواد علیهماالسلام بود و از یاران آن دو امام و نیز امام هادى علیهالسلام به شمار مى رفت. برادرش جمیل بن دراج نیز از محدثان برجسته و بزرگوار بود.[۱۳]
- ۵. حمدان بن سلیمان نیشابورى: نجاشى مى گوید: کنیه اش ابوسعید و از چهره هاى برجسته اصحاب ما، مورد وثوق و صاحب کتاب است.[۱۴]
- ۶. عبدالله بن جعفر حمیرى قمى: شیخ طوسى مى نویسد: «عبدالله شخص مورد وثوق و در زمره یاران امام هادى و امام حسن عسکرى علیهماالسلام بوده است».[۱۵] تنها کتابى که از وى بر جاى مانده، کتاب معروف «قرب الاسناد» است که یکى از مآخذ کتب اربعه شیعه را تشکیل مى دهد.
- ۷. عبدالله بن محمد بن عیسى، برادر احمد بن محمد بن عیسى اشعرى قمى.[۱۶]
- ۸. عمرکى بن على بوفکى: نجاشى مى گوید: «ابومحمد عمرکى بن على اهل بوفک، ... استاد راویان و اصحاب ما، مورد اطمینان و صاحب کتاب «الملاحم» و «النوادر» است».[۱۷]
- ۹. محمد بن عبدالجبار ابى صهبان قمى، از اصحاب امام هادى و امام عسکرى علیهماالسلام.[۱۸]
- ۱۰. محمد بن احمد بن یحیى اشعرى: او صحابى چهار امام (امام جواد و امام هادى و امام حسن عسکری و امام زمان علیهمالسلام) بوده است. نجاشى نیز وى را در نقل حدیث مورد اعتماد مى داند.[۱۹] یکى از تألیفات مهم وى کتاب «النوادر» است.
- ۱۱. محمد بن حسین بن ابى خطاب (م ۲۶۲ ق): بنا به نقل نجاشى، او شخصى عظیمالقدر، بزرگوار، کثیرالحدیث، مورد وثوق است. از جمله تألیفات وى است: «التوحید»، «المعرفة والبداء»، «الرد على اهل القدر»، «الامامة»، «وصایا الائمه علیهمالسلام» و «کتاب النوادر».
- ۱۴. یعقوب بن یزید: شیخ طوسى نوشته است: یعقوب بن یزید، کثیرالروایة و مورد وثوق و صاحب کتاب «النوادر» است... یعقوب از یاران امام کاظم، امام رضا و امام هادى علیهمالسلام بوده است. نجاشى وى را از منشى هاى «المنتصر» برشمرده، وى را به وثاقت و صداقت مى ستاید. به گفته نجاشى، کتاب هاى «البداء»، «المسائل»، «نوادر الحج» و «الطعن على یونس» از آثار او است.[۲۰]
شاگردان
محمد بن یحیى عطار قمى پس از کسب فیض از استادان بسیار، خود نیز بر کرسى استادى نشست و شاگردان زیادى تربیت نمود؛ بعضى از آنها عبارتند از:
- ۱. محمد بن یعقوب کلینى: او مؤلف کتاب «کافى» است. کلینى در جاى جاى کتاب «کافى» از استادش حدیث نقل کرده است.
- ۲. على بن الحسین بن بابویه قمى: (پدر شیخ صدوق).
- ۳. محمد بن حسن بن احمد بن ولید (م ۳۴۳ ق): او در علوم گوناگون کتاب هاى زیادى دارد که از آن میان مى توان به «الجامع»، «التفسیر» اشاره کرد.[۲۱]
- ۴. احمد بن محمد بن یحیى (فرزندش): او یکى از استادان شیخ صدوق و تلعکبرى مى باشد شیخ طوسى وى را از کسانى شمرده که از ائمه علیهمالسلام بدون واسطه روایتى نقل نکرده اند.
- ۵. محمد بن على ماجیلویه قمى: شیخ صدوق، از وى روایات زیادى نقل نموده است و هرگاه نام وى را مى برد براى وى طلب رحمت و رضایت مى کند. علامه حلى در کتاب رجال خود او را مورد وثوق و اطمینان معرفى مى کند.[۲۲]
- ۶. محمد بن موسى بن متوکل: شیخ صدوق از وى بسیار حدیث نقل کرده است. علامه حلى و ابن داود، دو رجال شناس معروف، وى را در بخش افراد مورد وثوق نام برده اند.[۲۳]
آثار و تألیفات
کتابهایى که محمد بن یحیى عطار تألیف کرده است، عبارتند از:
- ۱. مقتل الحسین علیهالسلام؛ که درباره حادثه جانسوز کربلا و شهادت اباعبداللّه الحسین علیهالسلام مى باشد.[۲۴]
- ۲. النوادر؛[۲۵] [۲۶] علامه شیخ آقا بزرگ تهرانى مى نویسد: کتاب هاى نوادرى که ما از آنها اطلاع یافته ایم، نزدیک به دویست کتاب است که یکى از آنها از آنِ محمد بن یحیى عطار قمى است.[۲۷]
تعداد روایات
روایاتى که از «محمد بن یحیى» (به طور مطلق) نقل شده به ۵۹۸۵ روایت مى رسد که با توجه به قرائنى از قبیل نقل راویانى چون، على بن الحسین بن بابویه، محمد بن على ماجیلویه، محمد بن الحسن بن ولید و محمد بن یعقوب کلینى که از شاگردان محمد بن یحیى عطار قمى مى باشند، تعداد زیادى از آن روایات از وى است؛[۲۸] اما روایاتى که به عنوان محمد بن یحیى با وصف عطار نقل شده به ۵۸ روایت مى رسد.[۲۹] بنابراین مجموع روایت هایى که محمد بن یحیى عطار قمى نقل کرده، به چندین هزار روایت مى رسد.
کتاب شریف «کافى» تألیف ثقةالاسلام کلینى، پر از روایات و احادیث محمد بن یحیى است، به گونه اى که هیچ برگى از آن خالى از نام شریف محمد بن یحیى نیست. علاوه بر این، هر کجا مرحوم کلینى احادیثى را تحت عنوان «عدّة من اصحابنا عن احمد بن محمد بن عیسى» آورده، مقصودش از «عدة» محمد بن یحیى، على بن موسى کمیدانى، داود بن کوره، احمد بن ادریس و على بن ابراهیم هاشم است.[۳۰] بنابراین تعداد زیادى از روایات دیگر نیز از محمد بن یحیى خواهد بود.
در اینجا به عنوان نمونه تعدادى از روایات محمد بن یحیى عطار ذکر می شود:
شناخت عقل:
- ۱. مرحوم کلینى مى گوید: جمعى از اصحاب ما که محمد بن یحیى عطار یکى از آنها است از احمد بن محمد از... امام باقر علیهالسلام چنین روایت کرده اند که آن حضرت فرمود: «چون خداوند عقل را آفرید، او را به سخن گفتن واداشت و به او فرمود: پیش بیا. پیش آمد. فرمود: بازگرد، بازگشت. سپس فرمود: به عزت و جلالم سوگند، مخلوقى که محبوب تر از تو نزد من باشد نیافریدم و تو را تنها به کسانى که دوستشان دارم به طور کامل دادم. همانا امر و نهى، کیفر و پاداشم، تنها متوجه تو خواهد بود».[۳۱]
- ۲. محمد بن یحیى با چند واسطه از حضرت على بن موسى الرضا علیهالسلام روایت کرده: «دوست هر انسانى عقل او و دشمن او جهلش است».[۳۲]
طلب علم:
- ۳. محمد بن یحیى با چند واسطه از امام صادق علیهالسلام: قال: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَریضَةٌ؛ به دنبال دانش رفتن واجب است».[۳۳]
- ۴. از امیرالمؤمنین علیهالسلام نقل کرده: «اى مردم بدانید، کمال دین طلب علم و عمل به آن است. بدانید طلب علم بر شما از طلب مال لازم تر است؛ زیر خداوند عادل مال را بین شما قسمت کرده و تضمین نموده است و به شما خواهد رسید؛ ولى «علم» نزد اهلش نگه داشته شده و شما مأمورید آن را از اهلش طلب کنید. پس در جستجوى علم بکوشید».[۳۴]
برترى علم:
- ۵. با واسطه از امام باقر علیهالسلام: «عالِمٌ ینْتَفَعُ بِعِلْمِهِ اَفْضَلُ مِنْ سَبْعینَ اَلْف عابدٍ؛ عالمى که از علمش بهره ببرد (و به آن عمل کند) بهتر از هفتاد هزار عابد است».[۳۵]
- ۶. با واسطه از امام صادق علیهالسلام: «دانشمندان وارثان پیامبران هستند؛ زیرا پیامبران طلا و نقره به ارث نمى گذارند، تنها سخنانى بر جاى مى گذارند که هر کس بدان ها عمل کند، بهره بسیار برده است. پس نیکو بنگرید که از چه کسى علم مى آموزید...».[۳۶]
صفت عالمان:
- ۷. محمد بن یحیى با واسطه از امام صادق علیهالسلام نقل مى کند: «دانش بیاموزید و همراه آن خود را با خویشتندارى، حلم و وقار بیارائید. با دانش آموزان متواضع و با استاد خود فروتن باشید. جزء عالمان متکبر نباشید؛ چرا که با رفتار باطل حق ضایع مى شود».[۳۷]
- ۸. از امام رضا علیهالسلام نقل کرده: «از نشانه هاى فهمیدن دین، خویشتندارى و خاموشى است».[۳۸]
توحید:
- ۹. محمد بن یحیى با واسطه از نافع بن ازرق چنین نقل کرده است که وى از امام باقر علیهالسلام سؤال کرد: «خدا از چه زمانى بوده؟ حضرت فرمود: مگر چه زمانى نبوده تا به تو بگویم از چه زمانى بوده! منزه است خداوندى که همیشه بوده و خواهد بود، یکتا و بى نیاز است و همسر و فرزند ندارد».[۳۹]
ضرورت حجت خدا:
- ۱۰. با واسطه از امام صادق علیهالسلام: «اگر در زمین جز دو نفر باقى نباشد، یکى از آن دو امام است».[۴۰]
- ۱۱. در روایت دیگر فرمود: «اگر در ساکنان زمین تنها دو نفر باشند، یکى از آن دو امام است» و فرمود: «آخرین کسى که از دنیا مى رود امام است تا شخصى نتواند بر خداى عزوجل احتجاج کند که او را بدون حجت واگذاشته است».[۴۱]
تقوى:
- ۱۲. محمد بن یحیى با واسطه از امام صادق علیهالسلام: «اتّقوااللّه و صُونُوا دینَکمْ بِالْوَرْع؛ تقواى خدا پیشه کنید و دین خود را با ورع حفظ کنید».[۴۲]
پانویس
- ↑ «ستارگان حرم»، دفتر سوم، ص ۲۵۹، به نقل از «معجم المؤلفین»، ح ۵، ص ۲۸.
- ↑ رجال الطوسى، ص ۴۹۶.
- ↑ «تنقیح المقال»، المامقانى، ج ۳، ص ۱۹۹.
- ↑ معجم رجال الحدیث، خویى، ج ۱۹، ص ۳۷.
- ↑ رجال النجاشى، ص ۲۵۴.
- ↑ «الدرایة فى علم مصطلح الحدیث»، شهید ثانى، ص ۱۲۹.
- ↑ «رجال النجاشى»، ص ۲۵۰.
- ↑ «رجال الطوسى»، ص ۴۹۵ و «رجال ابن داود»، ص ۳۴۰.
- ↑ «التعلیقه على کتاب الکافى»، محمدباقر حسینى مرعشى (مشهور به داماد)، ج ۱، ص ۷۶ و ۳۶۵.
- ↑ «الفهرست»، شیخ طوسى، ص ۴.
- ↑ «رجال النجاشى»، ص ۶۴ و «الفهرست»، شیخ طوسى، ص ۲۵.
- ↑ «رجال العلامة الحلى»، ص ۱۴.
- ↑ «معجم الرجال»، قهپایى، ج ۱، ص ۲۴۸.
- ↑ «رجال النجاشى»، ص ۱۰۰.
- ↑ «رجال الطوسى»، ص ۴۱۹.
- ↑ «معجم رجال الحدیث»، ح ۲۱، ص ۳۳۳ و ج ۱۹، ص ۴۴.
- ↑ «معجم الرجال»، قهپایى، ج ۴، ص ۲۷۴، به نقل از نجاشى.
- ↑ «معجم رجال الحدیث»، خویى، ج ۱۹، ص ۴۴ و ج ۱۵، ص ۲۷۶.
- ↑ «رجال النجاشى»، ص ۲۴۵.
- ↑ «معجم رحال الحدیث»، خویى، ج ۱۹ و ح ۲۱، ص ۱۵۶ و ۱۵۷.
- ↑ «الفهرست»، شیخ طوسى، ص ۱۵۶.
- ↑ «تنقیح المقال»، مامقانى، ح ۳، ص ۱۵۹ و ۱۶۰.
- ↑ «معجم رجال الحدیث»، ج ۱۸، ص ۳۰۰ و ج ۱۹، ص ۴۴.
- ↑ همان، ص ۲۵.
- ↑ همان، ص ۲۵.
- ↑ «نوادر» عنوان عامى بوده براى بعضى از تألیفات علما در چهار قرن اول هجرى که یک یا چند ویژگى از ویژگیهاى زیر را داشته باشد: ۱. احادیث گردآورى شده در آن، مشهور نباشد. ۲. روایات آن داراى مضمون و حکمى ناآشنا باشد. ۳. حکمِ روایات، استثنا و تبصره محسوب شود. ۴. روایاتى که مؤلف در هنگام به پایان رسیدن تألیف خود به آنها دسترسى پیدا کرده باشد.
- ↑ الذریعة الى تصانیف الشیعه، شیخ آقا بزرگ تهرانى، ج ۲۴، ص ۳۴۱.
- ↑ «معجم رجال الحدیث»، خویى، ج ۱۹، ص ۹.
- ↑ همان، ص ۴۴.
- ↑ «رجال النجاشى»، ص ۲۶۷.
- ↑ «اصول کافى»، ترجمه سید جواد مصطفوى، ج ۱، ص ۱۰.
- ↑ همان، ج ۱، ص ۱۲، ۳۵، ۳۹، ۴۰.
- ↑ همان، ج ۱، ص ۱۲، ۳۵، ۳۹، ۴۰.
- ↑ همان، ج ۱، ص ۱۲، ۳۵، ۳۹، ۴۰.
- ↑ همان، ج ۱، ص ۱۲، ۳۵، ۳۹، ۴۰.
- ↑ همان، ج ۱، ص ۱۲، ۳۵، ۳۹، ۴۰.
- ↑ همان، ج ۱، ص ۴۴، ۴۵، ۱۱۸، ۲۵۳ و ۲۵۴.
- ↑ همان، ج ۱، ص ۴۴، ۴۵، ۱۱۸، ۲۵۳ و ۲۵۴.
- ↑ همان، ج ۱، ص ۴۴، ۴۵، ۱۱۸، ۲۵۳ و ۲۵۴.
- ↑ همان، ج ۱، ص ۴۴، ۴۵، ۱۱۸، ۲۵۳ و ۲۵۴.
- ↑ همان، ج ۱، ص ۴۴، ۴۵، ۱۱۸، ۲۵۳ و ۲۵۴.
- ↑ همان، ج ۳، ص ۱۲۲.
منابع
- احمد محیطى اردکانى، ستارگان حرم، جلد ۱۱.