سید علی شوشتری
آیت الله سید علی شوشتری (۱۲۸۱-۱۲۲۲ ق) عارف کامل و فقیه زاهد شیعه در قرن سیزدهم هجری و از شاگردان شیخ انصاری بود. سید شوشتری علاوه بر تبحر در علوم حوزوی و عرفان، در طبابت نیز تبحر داشته است. ملا حسینقلی همدانی از شاگردان مبرّز اوست.
نام کامل | سید علی شوشتری |
زادروز | ۱۲۲۲ قمری |
زادگاه | شوشتر |
وفات | ۱۲۸۱ قمری |
مدفن | نجف |
اساتید |
شیخ مرتضی انصاری،... |
شاگردان |
ملا حسینقلی همدانی، ملا فتحالله کیمیایی، ملا فتحالله وفایی، حاج شیخ عبدالرحیم شوشتری،... |
| |
محتویات
ولادت و خاندان
سید علی شوشتری فرزند سید محمد، به سال ۱۲۲۲ هـ.ق در شوشتر از شهرهای خوزستان چشم به جهان گشود.[۱] تبار وی با چند واسطه به عالم بزرگ و محدث کبیر، مرحوم سید نعمتالله جزایری میرسد.[۲] سید نورالدین (۱۰۸۸ـ۱۱۵۸ هـ.ق) هم که نامش در سلسله نسب سید علی شوشتری آمده، از عالمان دینی و دارای تألیفاتی بوده است که از آن جمله میتوان به کتاب «فروق اللغات» اشاره نمود. سید علی شوشتری برادری به نام سید احمد (۱۲۲۰ـ۱۳۰۵ هـ.ق) داشته که او نیز از بزرگان عصر خود بوده و همواره به عبادت و اعانت به اهل علم و مردم مشغول بوده است.
تحصیلات و استادان
سید علی شوشتری برای تحصیل علم و راهیابی به کمال، عازم نجف اشرف شد و از استادان آن دیار کمال استفاده را برد. وی بعد از تکمیل تحصیل و اخذ درجه اجتهاد و کسب اجازه از علمای نجف، به دیار خود بازگشت و به امر قضا، حل مشکلات مردم و تدریس پرداخت.[۳]
در این که مرحوم سید علی شوشتری غیر از شخص مجهول الحالی به نام «ملا قلی جولا» (که ذکرش خواهد آمد)، استاد دیگری در عرفان داشته است یا خیر، در تاریخ چیزی به صراحت ذکر نشده است. البته برخی برای ارتباط بین سید علی شوشتری و مرحوم بیدآبادی زحماتی متحمل شدهاند و سعی نمودهاند ایشان را به واسطه سید صدرالدین کاشف دزفولی و یا سید مهدی بحرالعلوم به مرحوم بیدآبادی ارتباط دهند؛ بدین دلیل که اولاً: سیره علمای عرفان این بوده که بدون استاد و پیر راه، طی طریق نمینمودند؛ چرا که آن را بس خطرناک میدانستند. ثانیا: قراینی موجود است که ایشان با برخی از شاگردان مرحوم بیدآبادی در ارتباط بوده است.[۴]
از جمله آن قراین، چگونگی راه پیدا کردن شیخ انصاری به محضر سید علی شوشتری است که با اندک تفاوتی در کتابهای تراجم، این چنین نقل شده است: «شیخ مرتضی انصاری پس از خاتمه تحصیلات مقدماتی خود در دزفول، به قصد اتمام تحصیل تصمیم میگیرد که عازم عتبات عالیات گردد. قبل از رفتن، به محضر مبارک سید کاشف دزفولی، از شاگردان برجسته مرحوم بیدآبادی حاضر شده تا علاوه بر گرفتن دستورالعملی برای تصفیه روحی و باطنی، از آن جناب درخواست دعا و نصیحت بنماید. به این نیت به طرف منزل سید کاشف رفته و در آن هنگام که هوا گرم و سوزان و مقارن ظهر نیز بوده، وقتی به خانه سید میرسد، پس از در زدن و آمدن خدمتکار، تقاضای خود را مطرح میکند؛ ولی خدمتکار وقتی به داخل میرود فراموش کرده و آمدن شیخ را به سید کاشف نمیگوید. حدود یک ساعت به طول میانجامد و شیخ منتظر میماند تا این که خود سید متوجه شده و به در منزل رفته و از ایشان معذرتخواهی میکند و چنین دعا میکند: شیخ مرتضی! همان طوری که در این آفتاب سوزان ایستادی و گرما را تحمل نمودی، امید است خداوند تو را در عالم، آفتابی کند. شیخ تقاضای دستورالعمل میکند. سید میفرماید: چون به قصد تحصیل عازم نجف اشرف هستید، بدانید که ادامه تحصیل خود یک نوع عبادت است. ضمناً اطمینان داشته باشید که به وسیله حاج سید علی شوشتری ـ که او از ماست ـ به این فیض معنوی نایل خواهید شد».[۵]
مشایخ اجازه سید علی شوشتری به تصریح خود ایشان، با اجازهنامهای که به میرزا محمد همدانی داده، عبارتند از: شیخ مرتضی انصاری و سید حسین امام جمعه شوشتر.[۶][۷]
شاگردان
سید علی شوشتری که فقیهی عارف در مباحث فقهی و عرفانی بود، شاگردان مبرزی داشته است که در این جا به اسامی برخی از آنها اشاره میشود.
- ملا فتحالله کیمیایی
- ملا فتحالله وفایی (۱۳۰۳ هـ.ق)
- حاج شیخ عبدالرحیم شوشتری (۱۳۱۳ هـ.ق)
- ملا حسینقلی همدانی (۱۳۱۱ـ۱۲۳۹)
ویژگیهای علمی
سید علی شوشتری قبل از ورود به وادی نور و عرفان، به مرحله اجتهاد رسیده بود و به تدریس نیز اشتغال داشت. بعد از آن بود که به دستور ملا قلی جولا به نجف رفت. احتمالاً وی در آن جا به مباحث فقه و اصول نیز اشتغال داشته و در کلاس درس شیخ انصاری به اعتراف ملا حسینقلی همدانی نیز شرکت مینموده است.
این نکتهای بس مهم و ارزنده است که وادی علم نه تنها مانعی برای قرب به خدا نیست، که زمینه بهتری نیز برای این کار فراهم مینماید. در غیر این صورت بزرگانی چونان سید علی شوشتری و شاگرد مبرّزش حسینقلی همدانی، در این وادی قدم نمیزدند. ارتباط سید علی شوشتری با بزرگمرد فقه و اصول بسیار نزدیک بود و محبت شدیدی بین آن دو حاکم بود و همیشه مصاحب یکدیگر بودهاند. این ارتباط به گونهای بود که مرحوم شیخ انصاری، سید علی را وصی خود قرار داده و سید بر شیخ نماز خوانده است و این تقرب و نزدیکی با توجه به احتیاطات علمی و عملی شیخ، نشان از اعتقاد شیخ به بزرگی روح و طهارت نفس سید علی است.
شوشتری علاوه بر تبحر در علوم حوزوی و عرفان، در طبابت نیز تبحر داشته است؛ ولی به جز «شیخ انصاری» کسی را مداوا نمینمود که علتش آشکار نیست. فاضل عراقی در «دارالسلام» به مناسبتی ذکری از طبابت سید علی میکند. وی در این کتاب ذیل نام کسانی که خدمت حضرت حجة بن الحسن علیهالسلام رسیدهاند میگوید: نقل کرد حاجی ملا علی محمد بزرگ که مرتبه تقوی و تقدس او بر اهل نجف اشرف مخفی نیست و احتیاج به تزکیه و توثیق ندارد از برای حقیر سید محمد که در وقتی از اوقات مبتلا شدم به مرض تب و این مرض طولانی شده و کار به جایی رسید که قوای من ضعیف شد و طبیب من که سید الفقها والمجتهدین آقای حاج سید علی شوشتری که شغل و عمل ایشان طبابت نبود و غیر از شیخ مرحوم دیگری را معالجه نمینمود، از من مأیوس شد؛ لکن به جهت تسلی خاطر من بعضی دواهای جزئی (را) تجویز مینمود...[۸]
سفیری از غیب
در سالهایی که سید علی شوشتری فارغ از هر امری مشغول تدریس و قضاوت در بین مردم شوشتر بود، سفیری الهی او را به راهی پر رمز و راز دعوت نمود و او را شایسته بیش از آن چه که هست دانسته و در شبی سیاه و تار او را به وادی نور و حقیقت راهنمایی کرد.
صاحب «طرائف الحقائق» این حادثه فرحبخش را این چنین بیان میکند: «مرحوم سید بعد از تحصیلات مراتب علم و تکمیل اجتهاد از علمای نجف اشرف، به وطن باز آمد و به تدریس و قضا مشغول شد. در یکی از شبها در حدود ساعت ۲ بامداد صدای در را شنید. وقتی نام او را پرسید، گفت: نام من «ملا قلی جولا» است و میخواهم به محضر آقا برسم. سید علی فرمود: حالا دیروقت است. اگر کاری هست فردا به مدرس بیایید. در این هنگام عیال سید گفت: شاید کاری مهم و لازم داشته باشد که این وقت شب آمده؛ شایسته است رخصت دهید تا به خدمت شما برسد. سید علی فرمود: حال که تو خود راضی به زحمت هستی، پس ناچار باید از اتاق بیرون روی تا آن مرد وارد شود. وقتی ملا قلی وارد شد؛ در گوشهای قرار گرفت و ساکت ماند. گفتند: حاجتت را بگو. گفت: آمدهام عرض نمایم این راه که میروی به جهنم میرسد. این را گفت و رفت.
وقتی عیال سید آمد، پرسید چه کاری داشت؟ سید جواب فرمود: گویا جنون داشته است. بعد از هشت شب باز در همان وقت، در منزل سید علی کوبیده شد. معلوم شد ملا قلی است و میخواهد خدمت آقا برسد. سید علی وقتی فهمید ملا قلی است گفت: گویا هر وقت جنونش گل میکند نزد ما میآید. بعد از ورود، خطاب به سید علی گفت: مگر نگفتم این راه که میروی به جهنم میرسد. حکم امروزت مبنی بر ملکیت آن محل، باطل است و سند صحیحی و معتبر که به امضای علما و معتبرین در وقف بودن آنجاست، در فلان جا به این نشانی پنهان است؛ این را گفت و رفت.
سید به فکر فرورفت، که این مرد کیست و چه میگوید؟ چون صبح شد به مدرس رفت و با بعضی از خواص به آن محل رفته و آن جا را کندند. جعبهای ظاهر شد؛ وقتی باز نمودند، همان سندی که ملا قلی گفته بود. لذا سید علی حکم دیروز خود را لغو نموده و حکم به وقف بودن آن جا دادند. پس از هشت شب دیگر، نیمه شب در کوبیده شد باز هم ملا قلی بود. سید علی وقتی فهمید که ملا قلی آمد، به دیدارش شتافته و مقدمش را گرامی داشته و گفت: حق با شما بود. حال تکلیف چیست و چه باید کرد؟
ملا قلی گفت: حال که معلوم شد جنون ما گل نمیکند، هر آن چه داری بفروش و بعد از ادای دیون به نجف اشرف برو و ضمن عمل به این دستورالعمل منتظر باش تا به تو برسم. سید علی نیز طبق دستور عمل نموده و به نجف اشرف رفت. روزی در وادی السلام ملا قلی را دید که مشغول دعا است. بعد از فراغت از دعا به خدمتش رسید و با هم به محل خلوتی رفتند. ملا قلی گفت: فردا من در شوشتر وفات خواهم کرد و دستورالعمل تو نیز این میباشد و از آن جا با سید علی وادع گفت.[۹]
این که «جولا» کیست و از کجا آمد، عدهای معتقدند: از آن چه که به اسناد صحیح در احوال جولا نوشتهاند؛ این مقام معنوی آن بزرگوار را به استقامت اتصال به باطن ولایت علویه مهدویه حاصل آمده است بلا توسطی. و از این روی میتوان گفت که او یکی از بزرگان «اویسی»[۱۰] بوده است.[۱۱]
فضایل اخلاقی
از جمله خصوصیات مهم و بارز اخلاقی آیت الله شوشتری، بخشندگی بسیار و توجه به تنگدستان بود؛ به گونهای که اموال خود را به آنها بخشیده و ایشان را بر خود ترجیح میداد. سید محسن امین در اعیان الشیعه نقل میکند: بعد از فوت سید محمد ـ پدر سید علی شوشتری ـ که از بزرگان شوشتر بود، آن چه که نصیب سید علی شد ـ نزدیک به ۳ هزار تومان ـ آن را نگرفته و به برادرش سید احمد تحویل میدهد تا خرج فقرا و مستحقین بنماید و او نیز تمام آن را در این راه مصرف نمود.[۱۲]
سید علی شوشتری عمرش را در ترک لذات دنیوی و زندگی زاهدانه بسر برد و از دنیا به قدر ضرورت بهره گرفت و بدین حالت نیز زندگی را وداع نمود. شیخ محمدتقی اصفهانی از عالمان و بزرگان اصفهان، در کتابش موسوم به «مفتاح السعاده» برخی از اموری را نقل میکند که دلالت بر بلندی مرتبه و عظمت شأن سید علی شوشتری دارد.[۱۳]
از برنامههای عبادی ایشان میتوان به مواظبت بسیار بر اعتکاف در مسجد کوفه و مسجد سهله نام برد.[۱۴]
وفات
مرحوم سید علی شوشتری پس از عمری مجاهده و مبارزه با نفس، در سال (۱۲۸۱ هـ.ق)[۱۵] در نجف اشرف دار فانی را وداع گفت و به دیدار محبوب شتافت. پیکر مطهر آن عارف بزرگ در صحن مطهر علوی مقابل مقبره شیخ انصاری به خاک سپرده شد.
پانویس
- ↑ اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج۸، ص۳۱۶.
- ↑ همان و زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، مؤلف مرتضی انصاری، ص ۱۳۵.
- ↑ طرائق الحقائق، معصوم علی شیرازی، ج۳، ص طبع سنگی، ص ۲۱۶.
- ↑ آشنای حق، شرح احوال و افکار آقا محمد بیدآبادی، علی صدرایی خویی، قم، ۱۳۷۹، نهاوندنی، ص ۲ـ۴۱.
- ↑ مقدمه حق الحقیقه، علی فتحی، صافی، اهواز، ۱۳۳۵، ص ز ح، نقل از تاریخ حکما و عرفا...، ص ۱۵۵. (با اندکی تغییر)
- ↑ ایشان عالمی پارسا و فقیهی باتقوا از نوادگان مرحوم محدث جزایری بود.
- ↑ زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۳۷.
- ↑ زندگی و شخصیت انصاری، ص۱۳۶.
- ↑ طرائق الحقائق، ج ۳، ص ۴۶۷ و ۴۶۶.
- ↑ اصطلاح قدمای مشایخ اهل سلوک نسبت به کسانی که استادی در عرفان نداشتهاند.
- ↑ تاریخ حکما و عرفای متأخر بر صدرالتألهین، منوچهر صدوقی سها، ص ۱۵۰.
- ↑ اعیان الشیعه، ج ۸، ص ۳۱۶.
- ↑ همان، ص ۳۱۶.
- ↑ زندگی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۳۶.
- ↑ در تاریخ وفاتش اختلاف است. برخی ۱۲۸۳ و برخی نیز ۱۳۰۵ دانستهاند که ظاهراً سال ۱۲۸۱ صحیح است. ر.ک: کیهان اندیشه، شماره ۱۱، ص ۳۹.
منابع
- تلخیص از مجموعه گلشن ابرار، جلد ۵، زندگی نامه "سید علی شوشتری" از مصطفی محمدی اهوازی.
- سید علی شوشتری، دایرة المعارف طهور، بازیابی: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۳.
- سید علی شوشتری، مجله افق حوزه، ۴ اردیبهشت ۱۳۸۷، شماره ۱۸۶، فرزانگان، در دسترس در پایگاه اطلاع رسانی حوزه، بازیابی: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۳.