شیخ عباس مشکوری
محتویات
- ۱ ولادت و خاندان
- ۲ تحصیلات و استادان
- ۳ ویژگی های شیخ عباس
- ۴ تلاش های عباس مشکوری
- ۵ همگامی عباس مشکوری با نهضت امام خميني
- ۶ حفظ ارزش های دینی
- ۷ فعالیت های آیت الله مشکوری
- ۸ مقابله با زژیم پهلوی
- ۹ شیخ عباس مشکوری از ديدگاه ديگران
- ۱۰ اخلاق و رفتار شیخ مشکوری
- ۱۱ وفات عباش مشکوری
- ۱۲ خاندان و وارثان شیخ عباس مشکوری
- ۱۳ پانویس
- ۱۴ منابع
ولادت و خاندان
شیخ عباس مشکوری در 25 ارديبهشت 1281 هـ.ش (مطابق 1322 هـ.ق) در نجف اشرف، در خانه آیت الله مشكور صغير (م، 1353 ق) ديده به جهان گشود. پدرش، آیت الله مشكور، از فقيهان و استادان برجسته حوزه نجف به شمار میرفت و چندين سال پي در پي امامت جماعت صحن مطهر حرم حضرت امام علی علیهالسلام را بر عهده داشت.
عباس ايام كودكي را در دامان پاك پدري پارسا و مادري بافضيلت سپري كرد و با پرورشهاي پرمايه و تربيتهاي عالي به سوي رشد و شكوفايي گام نهاد.
تحصیلات و استادان
شيخ عباس خواندن و نوشتن و مقدمات علوم ديني و زبان و ادبيات فارسي و عربي را از محضر پدر آموخت و پس از سپري نمودن اين مراحل، به دوره سطح حوزه راه يافت و مراتب و درجات اين مقطع را نيز با موفقيت و حمايت علمی و فكري پدر فاضل خويش طي نمود. وي در دوران طلبگي، سختيهاي طاقت فرسايي را تحمل نمود.
حاج شيخ عباس مشكوري سطوح عالي، يعني رسايل، مكاسب و كفايه و نيز دروس خارج فقه و اصول را از محضر استادان ذيل آموخت:
1- سيد عبدالهادي شيرازي (1382-1305 هـ.ق):
وي حدود سي سال از استادان بزرگ حوزه نجف، و در شمار مراجع و عالمان بزرگ بود. بعد از رحلت آیت الله بروجردي، مرجعيت شيعيان جهان و اداره حوزه چندين ساله نجف به اين بزرگوار واگذار شد. آیت الله مشكوري علاوه بر رابطه شاگرد و استادي با آیت الله سيد عبدالهادي شيرازي، مورد تأييد و وثوق آن مجتهد بلندپايه بود و ايشان به وي، طي مرقومهاي در اخذ وجوه شرعي و تصرف در آن وكالت داد.[۱]
2- آقا ضياءالدين عراقي (1361-1287 هـ.ق):
اين مجتهد پرآوازه، از مراجع طراز اول شيعه به شمار میرفت. حاج شيخ عباس مشكوري ذهن خود را در مكتبِ درايت آقا ضياءالدين پرورش داد. آیت الله مشكوري در كنار بزرگاني چون: سيد محمدرضا گلپايگاني، خوئي، مرعشي نجفي، سيد احمد خوانساري، سيد محمدتقي خوانساري، سيد علي يثربي، بهجت، ميلاني، ميرزا هاشم آملي، سيد ابوالقاسم كاشاني و... به حوزه درسي آقا ضياءالدين عراقي راه يافت و از كاوشهاي علمی و نوآوريهاي او در در فقه و اصول بهره فراوان برد.[۲]
3- سيد حسين حمامی (1379-1298 هـ.ق):
وي اهل كمال، فضل، تحقيق و تزكيه بود و در زمره مراجع عرب عراق به شمار میآمد. آیت الله مشكوري، بخشهايي از رسائل و مكاسب شيخ انصاري و نيز كفاية الاصول آخوند خراساني را نزد وي آموخت.
4- آیت الله سيد ابوالحسن اصفهاني (1365-1284 هـ.ق):
آیت الله مشكوري دروس خارج فقه و اصول را نزد اين مرجع عاليقدر تكميل نمود و در ضمن فراگيري علوم، از حمايتهاي استادش برخوردار بود. آیت الله اصفهاني كه خود در عرصههاي سياسي و اجتماعي مبارزاتي مستمر داشت و مدتها از دست ستمگران و اجانب در رنج بود، وقتي متوجه شد فعاليتهاي آیت الله مشكوري در امور سياسي و اجتماعي در يكي از مناطق تهران بسيار مثمر ثمر است، هنگامی كه ايشان قصد بازگشت به نجف اشرف را داشت، آن مرجع بزرگ و مجتهد جهان تشيع، خطاب به وي نامهاي بدين مضمون نگاشت: «بسم الله الرحمن الرحيم. از قرار مسموع پس از زحمات زيادي كه در اعلاي كلمه اسلام در قريه قلهك تحمل نمودهايد، از قبيل تعمير مسجد و تكيه و حمام و غسالخانه (و) فعلاً به واسطه گرفتاري ديون و ضيق معاش عازم مراجعت به نجف اشرف میباشيد... چون وجود شريف شما را در آنجا لازم میدانم از سركار عالي خواهشمندم از اين خيال منصرف شده و در همان جا به ترويجات خود ادامه دهيد». بدين ترتيب آیت الله مشكوري فرمان مرجع زمان و مجتهد عصر خويش را اطاعت نمود و در ايران ماندگار شد و تا زمان ارتحالش به تلاشهاي تبليغي، فرهنگي و اجتماعي خود ادامه داد.[۳] آیت الله اصفهاني نيز مرحوم مشكوري را وكيل مطلق خود در اخذ وجوه شرعي معرفي كرده است.
5- آیت الله سيد محسن حكيم (1390-1264 ق):
آیت الله مشكوري سطوح عالي و كرامتهاي اخلاقي و دوري از تمايلات نفساني را از وي فراگرفت. روش زندگي بسيار ساده و توأم با زهد و قناعت آيت الله حكيم براي شاگرداني چون او، سرشار از نكات فراموش نشدني اخلاقي و انساني بود. آیت الله مشكوري رابطهاي نزديك و عاطفي با اين فقيه وارسته داشت. آیت الله حكيم در نامهاي دريافت سهم مبارك امام را به او تفويض نموده است. وي در اين نامه از شاگردش به عنوان عماد عالمان و مروج احكام اسلام سخن گفته و از مؤمنين خواسته است از وجود ايشان بهرهمند شوند و از تكريم و احترام وي فروگذاري نمايند.[۴]
6- ميرزا حسين نائيني (1355-1277 ق):
آیت الله مشكوري اين لياقت را داشت كه محضر علمی دانشوري پارسا، عالمی زاهد و وارسته، چون مرحوم نائيني را درك كند؛ كسي كه در تشريح مباحث فقه و اصول با استدلال و موشكافي سخن میگفت. آیت الله مشكوري به توصيه استادش و تأكيدهاي مكرّر او درسهاي استاد را مینوشت و بدين گونه نگارش و تحرير مطالب علمی را تمرين مینمود. آشنايي مشكوري با شاگرداني برجسته چون: علامه طباطبايي، سيد ابوالقاسم خويي، سيد جمالالدين گلپايگاني، سيد محمود حسيني شاهرودي، سيد محمد حجت كوهكمري و... از بركات حضور وي در درس ميرزاي ناييني بود.[۵]
ویژگی های شیخ عباس
آیت الله مشكوري همواره از شهرت نفرت داشت و به همين دليل، هيچگاه از مدارج علمی و تواناييهاي فكري خود سخن نمیگفت؛ ولي چند عامل، دانش و انديشه وي را در سطحي عالي قرار میدهد:
- الف) فراگيري علوم اسلامی در محضر مراجع عاليقدر، انس فكري و علمی وي با اين استادان و مباحثه و تبادل انديشه با شاگردان ديگري كه در حوزه درسي اين عالمان، خود به مقامات بالاي معرفتي و معنوي رسيدند.
- ب) وصف مقامات علمی و اخلاقي وي در دست خط مراجع عظام و عالمان برجسته ايران و عراق.
- ج) تفسير قرآن كريم و بيان مسايل شرعي براي مردم به خصوص نسل جوان در جلسات گوناگون و مطرح نمودن بحثهاي جالب در خصوص مضامين قرآني و روايي و شرعي توسط ايشان.
- د) آیت الله مشكوري در مدت اقامت در تهران با حجج الاسلام و آيات بزرگوار در بيت خويش و نيز مسجد قلهك، در خصوص مسايل گوناگون علمي، اعتقادي، فقهي، اجتماعي و سياسي تبادل نظر و همفكري داشت كه اسامی برخي از اين بزرگان عبارت است از: شيخ محمدتقي فلسفي، سيد علي نقي فيض الاسلام (مترجم قرآن، نهج البلاغه و صحيفه سجاديه)، محمد امامی كاشاني، حاج سيد هاشم رسولي محلاتي (محقق و نويسنده و مترجم آثار روايي)، حاج شيخ علي موحدي كرماني (نماينده ولي فقيه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي)، حاج شيخ ابوالقاسم خزعلي (عضو سابق شوراي نگهبان و رئيس بيناد بين المللي الغدير)، حاج سيد نورالدين طاهري (امام جماعت مسجد حجة ابن الحسن، خيابان سهروردي، تهران)، حاج سيد احمد طيبي شبستري، حاج شيخ عباسعلي اسلامی (بنيانگذار مدارس اسلامی و از مبارزان عصر پهلوي) و عدهاي ديگر از مشاهير ايران.
- هـ) درجه علمی و فقهي ايشان، چنان كه از دست نوشتههاي وي هويداست، به درجه اجتهاد رسيده است و اگرچه برخي از آثارش در دسترس نيست؛ ولي نوشتههاي ذيل از اين مرد وارسته باقي مانده است:
- 1- خلاصهنگاري باب اول و باب دوم مغني اللبيب؛
- 2- تلخيص علم صرف به دو زبان فارسي و عربي؛
- 3- الارجوزة الفقهيه؛
- 4- خلاصهاي در علم نحو به زبان عربي؛
- 5- رساله سبيل الرشاد، در مباحث اعتقادي و كلامي؛
- 6- رسالهاي در علم اخلاق؛
- 7- دست نوشتههاي گوناگون حاوي مضامين حديثي، ادعيه مأثوره و ذكر مطالب ادبي اعم از نظم و نثر كه البته غالب اين مطالب براي تدريس و آموزش تدوين شده است.[۶]
تلاش های عباس مشکوری
يكي از مهمترين رويدادهاي سياسي زمان پدر آیت الله حاج شيخ عباس مشكوري، قيام تنباكو به رهبري ميرزاي شيرازي بود كه استعمار انگلستان را دچار هراس نمود. پدر ايشان از فعالان سياسي آن زمان در ارتباط با تحريم تنباكو به شمار میرفت و همين ويژگي پدر، يعني مقاومت در برابر سلطه و قدرتهاي استبدادي به پسر انتقال يافت، او پس از تمام تحصيلات و رسيدن به مقام اجتهاد به هندوستان عزيمت نمود و سپس به قصد خدمت به دين و مذهب و گسترش تعاليم اسلامي، بر حسب وظيفه به ايران آمد و در منطقه قلهك تهران اقامت گزيد.
عدهاي بر اين باورند كه بعد از تحريم تنباكو چون تلاشهاي سياسي خاندان مشكوري در نجف، شدت يافت و اين امر، دستاندركاران و كارگزاران وابسته را بيمناك ساخت، براي جلوگيري از استمرار فعاليتهاي سياسي توسط حاج شيخ عباس مشكوري، وي را به ايران تبعيد نمودند. البته ايشان در ايران همچنان مدافع اسلام ناب و حاكميت آن به حساب میآمد و از ظلم و بيعدالتي و تجاوز بيزار بود. در همان روزهاي آغاز ورود وي به ايران، به حمايت از مبارزات مردم ايران، به رهبري آیت الله كاشاني مبادرت نمود. با عنوان شدن پيشنهاد آیت الله كاشاني در خصوص ملي شدن صنايع نفت به عنوان تكليف ديني و وطني و پشتيباني آيات عظام خوانساري، شاهرودي، بهاءالدين محلاتي، عدهاي ديگر از مراجع تقليد، آیت الله مشكوري نيز مصمم گرديد براي حفظ مصالح جامعه اسلامی و جلوگيري از سلطه بيگانگان مردم را در اين راه ترغيب و آنان را بيدار كرده و به همه اعلام كند كه ديگر مجال عذري برجاي نمانده است.
بدين گونه نهضت و حركتي شكل گرفت كه بدون دخالت روحانيون، فتواهاي مراجع تقليد هرگز به تصويب قانون ملي شدن صنعت نفت منجر نمیشد. نقش اساسي و انكارناپذير روحانيت مبارز، در پيريزي مبارزه ضد استعماري، به ويژه تلاش شگفتآور و غمانگيز آیت الله كاشاني با حمايت عالماني چون آیت الله مشكوري براي جلوگيري از كودتاي 28 مرداد 1333 هـ.ش - كه با پاسخ سرد و ناملايم دكتر مصدق مواجه گرديد، به خوبي از ميان اسناد، نطقها و مكتوباتي كه در اين ارتباط در منابع تاريخي هست بدست میآيد. البته مرحوم مشكوري قبل از پيدايش اختلاف بين آیت الله كاشاني و مليگرايان در امور سياسي با دكتر مصدق مخالفت اساسي نداشت؛ اما بعد از جدايي وي از روحانيت، از او كنارهگيري نمود و بيزاري خويش را از اين وضع اعلام كرد.[۷]
همگامی عباس مشکوری با نهضت امام خميني
امام خمينی در نامهاي كه به تاريخ چهارم ربیع الثانی سال 1387 هـ.ق تحرير نموده است از شيخ عباس مشكوري به عنوان عمادالعلماء الاعلام ياد كرده و افزوده است (ايشان) از قِبَل حقير مجازند در امور شرعيه و حسبيه كه در عصر غيبت ولي امر عجل الله فرجه از مختصات فقيه جامع الشرايط است فله المتصدي و... و نيز مجازند در اخذ وجوه شرعيه از قبيل زكات و مجهول المالك و صرف آن در محال مقرره شرعيه و نيز مجازند در اخذ سهم مبارك امام علیهالسلام و ثلث آن.
در اختيار ايشان است كه در مصارف اقتصاديه خودشان يا موارد مقدره شرعيه صرف نمايند و نيز مجازند و وكيل هستند در دستگردان نمودن و امهال به مقدار صلاح و اخذ و صرف به نحو مذكور و دو ثلث از سهم مبارك را ايصال نمايند به حقير براي صرف در حوزههاي علميه و...
از سال 1341 ش. كه نهضت امام خميني آغاز شد، آیت الله مشكوري به همراه روحانيان آگاه و مبارز، در مسايل سياسي و اجتماعي حضور فعال داشت و به روشنگري و حمايت از ايشان مبادرت داشت. بامداد روز سه شنبه، دوم بهمن ماه سال 1341 ش. اعلاميه امام خميني، مبني بر تحريم رفراندم دروغين رژيم پهلوي و لوايح ششگانه انقلاب سفيد، در تهران و شهرستانها پخش گرديد. هنوز ساعاتي از نشر اعلاميه امام سپري نشده بود كه موج عظيم و خروشاني از تظاهركنندگان عليه رفراندم تهران را فراگرفت كه هر لحظه بر تعدادشان افزوده میشد. در اين همايش روحانيان و عالمان در پيشاپيش آنان در حال حركت بودند و آیت الله مشكوري در اين ماجرا حضوري فعال داشت.
در خصوص نقشه ارتجاعي رژيم در به فساد كشانيدن دختران مسلمان، زير پوشش عنوان نظام وظيفه و به سربازي بردن دختران، امام خميني با ژرفبيني خود، از اين دام خطرناك پرده برداشت و با صدور اعلاميهاي سازنده و انقلابي، شور و هيجان شگرفي در جامعه اسلامی برانگيخت.
به رغم كارشكنيهاي مداوم ساواك در بياثر ساختن اين اعلاميه، روحانيت و عموم مردم ايران يك دل و يك صدا به نداي رهبر پاسخ مثبت دادند و از برگزاري مراسم عيد، به طور رسمی خودداري نمودند. عالمان تهران در اعلاميهاي كه در طليعه آن آمده بود: روحانيون امسال عزادارند، نوشته بودند: به مناسبت تصادف ايام نوروز با شهادت رئيس مذهب حضرت امام صادق علیهالسلام و حوادث ناگواري كه به اسلام و مسلمين وارد شد و موجب تأثر شديد گرديد جامعه روحانيت عزادار و به عنوان عيد جلوس نخواهند داشت. امضاي شيخ عباس مشكوري در ذيل اين اعلاميه مشاهده میگردد.[۸]
در سال 1342 ش. وي در محله شميرانات نقش بسزايي در پيشبرد نهضت امام خميني ايفا نمود. ساواك در خصوص تحصن علما در منزل آیت الله مشكوري، در سيام تيرماه 1342 به دليل مخالفت با تبعيد حضرت امام، گزارشي تهيه كرده كه سند آن در آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامی موجود است.[۹]
حفظ ارزش های دینی
عليرغم عوامل اين كه استكبار با يكديگر تباني نموده بودند تا ارزشهاي ديني را در جامعه كمرنگ كنند و به ترويج فساد و ابتذال بپردازند، آیت الله مشكوري تصميم گرفت حداقل جامعه اطراف خود را از اين بلاي بزرگ مصون نمايد. از تلاشهاي وي در اين زمينه، تأسيس هيأت جوانان قلهك است. اين هيأت سه هدف را تعقيب مینمود:
- اول: يادگيري قرآن، مفاهيم قرآني و مباحث تفاسيري؛
- دوم: آماده نمودن جوانان براي شركت در مراسم عزاداري و سينهزني و پالايش اين مراسم از هر گونه تحريفات و خرافات و اهتمام در جهت هر چه بهتر برگزار شدن شعائر ديني به خصوص سوگواريهاي عاشورا؛
- سوم؛ كه حالت غيرعلني داشت: آگاه ساختن جوانان مستعد نسبت به مسايل سياسي و اجتماعي.
هيأت جوانان، هفتهاي دو شب (شبهاي دوشنبه و پنجشنبه) به منظور آشنايي با قرآن در منزل يكي از اعضا و به صورت ادواري بر پا میشد. در ابتدا چند آيه تلاوت میشد و سپس آیت الله مشكوري آن آيات را تفسير مینمود و چند مسأله شرعي را نيز به شيوهاي مناسب براي حاضران بيان میكرد. سپس اعضاء، پذيرايي میشدند. بعد از جلسات مذكور، ايشان يادداشتهاي افراد را كه طبق توصيه وي انجام میگرفت، جمعآوري مینمود و غلطهاي موجود در دفاتر را تصحيح كرده و نمره میداد و فرداي آن روز براي انجام تكاليف بعدي اعضاء، دفترها در مسجد به صاحبانشان تحويل داده میشد.
از ابتكارات جالب ايشان كه حاكي از فروتني آیت الله مشكوري است - با وجود كهولت سن و مقام اجتهاد و اشتهار اجتماعي - اين بود كه وي تمام اين دفترها را به تنهايي خط كشي مینمود و با دقت و تنظيم خاصي تحويل میداد. وي با اين كار، خود را به جوانان نزديك مینمود، تا آنان بتوانند به سهولت، مسايل و مشكلات ديني و شرعي خود را با استادشان در ميان بگذارند. به دليل همين زحمات و برنامهريزيهاي سازنده و رشددهنده آن مجتهد متواضع موفق گرديد جوانان زمان طاغوت را كه در معرض گمراهي و فساد قرار داشتند، به صورت افرادي متدين و پايبند موازين اسلامی و شرعي تربيت كند.
فعالیت های آیت الله مشکوری
از فعاليتهاي مهم آیت الله مشكوري تأسيس مسجد و حسينيه اعظم قلهك است. تأسيس اين دو مكان مقدس با وسعتي قابل توجه، براي ايشان مشكلات فراواني در برداشت كه وي همه را به جان خريد و در اين راه از بذل آبرو و مال خويش دريغ نكرد. وي براي شروع ساخت و نيز افتتاح مسجد، از آیت الله سيد احمد خوانساري به همراه عالمان و وعاظ ديگر دعوت به عمل آورد، تا به واسطه بركت وجود آن مرد بزرگ، اين تلاش آثار خير فراواني داشته باشد.
آیت الله مشكوري كه مروج مكتب تشيع بود و در بزرگداشت شعاير مذهبي، اهتمام داشت. براي برپايي جشن ميلاد امامان معصوم علیهمالسلام در نيمه ماه مبارك رمضان در حسينيه و مسجد اعظم قلهك، لحظهاي قرار نداشت. و آن چنان اين مراسم را باشكوه برگزار میكرد كه هنوز طعم گواراي شادي و سرور آن و استفادههاي فراوان از منابر وعاظ بزرگ تهران را همه به نيكي ياد میكنند.
ايشان براي اين جشن بزرگ در سراسر تهران حتي شهرهاي ديگر براي عالمان بزرگ و روحانيان، كسبه و تجّار دعوتنامه میفرستاد كه با اين برنامه، هم آنها را ترغيب به شركت در اين مجالس مینمود و هم بر شكوه جشن میافزود. به علاوه، اين حركت در تأليف قلوب و انسجام و اتحاد مردم، نقش بسزايي داشت. در يكي از سالها كه هنوز مسجد احداث نشده و حسينيه هم آماده نبود، آیت الله مشكوري گروهي از اهالي را فراخواند و خطاب به آنان گفت: دهه دو ماه مبارك رمضان نزديك است و بايد خود را براي جشن ميلاد امام حسن مجتبي علیهالسلام مهيا كنيم.
اهالي گفتند: در محل حسينيه، خاك ريخته شده و نمیشود به راحتي فضايي براي اجراي مراسم تدارك ديد كه ناگهان او عبا و عمامهاش را برداشت و به كناري نهاد و شروع به جمع كردن خاكها نمود، اين صحنه شوقي در بين اهالي ايجاد كرد كه همه مشغول به كار شدند تا محل را براي جشن ميلاد امام دوم آماده سازند.
آیت الله مشكوري در بنا نهادن مساجد و تكايا شهرت خاصي داشت، به گونهاي كه از شهرستانهاي مختلف براي استمداد نزد وي میآمدند. زماني كه كار ساخت مسجد و حسينيه قلهك ناتمام بود، اهالي افجه براي احداث حسينيهاي از آیت الله مشكوري كمك خواستند. ايشان خودش به آن ناحيه سفر كرد و مبلغ قابل توجهي را براي ساختن اين مكان هزينه نمود.[۱۰]
ابهت اقامه نماز عيد فطر توسط آیت الله مشكوري هنوز در ذهن اهالي قهلك و شميرانات به ياد مانده است. صبح زود در روز عيد فطر، اهالي تكبيرگويان به منزل ايشان میرفتند و همگي همراه وي براي اقامه نماز، به سوي مسجد حركت مینمودند. آیت الله مشكوري همراه با جوانان قلهك به نقاط گوناگون مسافرت مینمود. وي معمولاً میكوشيد در اين مسافرتها خاطرهاي شيرين در ذهن همراهان بماند و در ضمن با مسايل و حقايق دين آشنا شوند.[۱۱]
مقابله با زژیم پهلوی
از عوامل به فساد كشانيدن دختران مسلمان در رژيم پهلوي مختلط بودن مراكز آموزشي بود. در غالب مدارس، پسرها و دخترها در يك كلاس و كنار هم مینشستند و شگفت آن كه در مدارس دخترانه، معلمان مرد و غالب معلمانِ پسران، زن بودند. از اين جهت برخي خانوادهها ترجيح میدادند فرزندشان بيسواد بمانند؛ اما به فساد آلوده نشوند. آیت الله مشكوري براي اصلاح، اين امر اقدام به تأسيس مدرسه دخترانه «دين و دانش» نمود كه با اين تلاش خود توانست شرايطي مذهبي و عاري از هر گونه آلودگي و محيطي آرام براي تحصيل دختران به وجود آورد.
از بارزترين فعاليتهاي اين مرد وارسته در دوران رژيم منحوس پهلوي، مبارزه با منكرات و تعطيل نمودن مغازههاي شراب فروشي در محله قلهك است. وي براي برچيدن لانههاي فساد، كمر همت بست و در اين راه موفق گرديد. همچنين وقتي ايشان باخبر شد رژيم منحط طاغوتي قصد دارد جهت انحراف اخلاقي مردان و زنان مسلمان، به ويژه دختران و پسران قلهك، سينما تأسيس كند و با نشان دادن فيلمهاي مبتذل و مستهجن، اهالي منطقه را به فساد بكشاند، استوار و مقاوم ايستاد و از تأسيس اين كانون خلاف، ممانعت به عمل آورد و تا زماني كه وي در قيد حيات بود، سينما در آن سامان افتتاح نگرديد.[۱۲]
شیخ عباس مشکوری از ديدگاه ديگران
يكي از افرادي كه با آیت الله مشكوري رابطهاي توأم با ارادت داشت میگويد: قبل از اين كه با ايشان آشنا شويم، متوجه شديم عالمی از نجف به قلهك آمده است. چون وي را نمیشناختيم روزي به قم رفتيم و به حضرت آیت الله بروجردي عرض كرديم آيا شما ايشان را تأييد میكنيد كه براي وجوهات به آقاي مشكوري مراجعه كنيم. پس از لحظاتي درنگ فرمودند: آقاي مشكوري مورد اعتماد ماست و او را تأييد میكنيم. آیت الله بروجردي طي نامهاي در 24 محرم الحرام سال 1366 هـ.ق به آیت الله مشكوري اجازه داد در وجوهي كه امر آنها در اختيار حاكم شرع است تصرف نمايند.
آیت الله امامی كاشاني يادآور شده است: عالم عامل آیت الله مشكوري از چهرههاي برجسته روحانيت در تهران بود و مردم شميرانات به ايشان ارادت و علاقه فراوان داشتند. ورع و تقوا، ادب، تواضع، صفا و صميميت او همگان را به خود جذب نموده بود و اهتمام اين عالم بزرگوار به دو اصل ارزشمند و حياتي اسلام: امر به معروف و نهي از منكر جرأت را از عناصر فاسد در تظاهر به گناهان سلب نموده بود. در آن روزگار، خيابانهاي تهران غرق در فساد و عياشي و هرزگي بود؛ اما منطقه قلهك چهرهاي پاكيزه و آراسته داشت. مساجد تهران غالباً از جوانان خالي بود؛ ولي جوانان (آنجا) به نماز و مسجد اين عالم عاليقدر اقبال داشتند. مخصوصاً در طرح مباحث فكري و بيداري جامعه اسلامی در برابر كفر و نظام سياه طاغوت نقش مؤثر داشت و از مصاديق آيه «انّما يخشي الله من عباده العلماء» بودند.
آیت الله مجتهدي تهراني (متولد 1343 ق) از عالمان تهران و رئيس حوزه علميه ملا جعفر اين شهر در جمع عدهاي كه به محضر ايشان رسيده بودند، گفته بود: آقاي مشكوري از معنونين عالمان تهران بودند و سپس چند خاطره از حالات ايشان و اجدادشان نقل كردند.
استاد مورخ و محقق معاصر، علي دواني در وصف اين فقيه زاهد گفته است: آیت الله مشكوري در زمره عالماني بودند كه به طور كامل از اوضاع مردم خبر داشتند و اهالي، خصوصيترين مسايل زندگي را با ايشان در ميان مینهادند، تا از راهنماييها و ارشاد آن مرد وارسته استفاده كنند و در مسير زندگي بكار گيرند.[۱۳]
اخلاق و رفتار شیخ مشکوری
1- پرهيزكاري:
آیت الله مشكوري از شهرت اجتماعي و القاب و عناوين نفرت داشت. روزي يكي از نزديكان، ايشان را با عنوان حضرت آیت الله مشكوري خطاب نمود كه وي ناگهان برافروخته شد و با وجود علاقه و ارادت نسبت به آن فرد، با عصبانيت گفت: ديگر اين حرف را به زبان نياور. اگر بخواهي به من آیت الله بگويي پس به حضرت آیت الله بروجردي چه میگويي!
2- سعه صدر:
آیت الله مشكوري در برابر برخي برخوردهاي ناگوار، كظم غيظ مینمود و ملايمت نشان میداد. يك روز در مسجد، شخصي به ايشان بي احترامینمود. افراد حاضر آماده شدند تا آن فرد هتّاك را ادب نمايند؛ ولي با مخالفت آیت الله مشكوري مواجه شدند.
3- شهامت و استقامت:
در روز 15 خرداد 1342 ش. عالمان شميرانات، به منظور اعتراض به اعمال دردمنشانه عمال شاه، در منزل آیت الله مشكوري اجتماع نمودند. به همين خاطر نيروهاي امنيتي، اطراف محل اقامت ايشان را محاصره كردند و به شدت تدابير امنيتي اتخاذ شد. ظهر آن روز با توجه به حالتي شبيه حكومت نظامی و مجوز نيروهاي ساواك براي تيراندازي، آیت الله مشكوري طبق معمول تصميم گرفت به مسجد برود؛ ولي با ممانعت عالمان متحصن روبرو گرديد؛ اما وي با گفتن عبارتي عازم مسجد گرديد: حافظ خداست. شاهدان نقل كردهاند ايشان با شهامت و ابهت از مقابل نيروهاي مُسلح عبور كردند و آنان چنان تحت تأثير حالت معنوي وي قرار گرفتند كه سلام میكردند و عرض ادب مینمودند و به هيچ وجه مانع رفتنشان نشدند.
4- نظم و وفاي به عهد:
آیت الله مشكوري در امور شخصي، اجتماعي و عبادي، نظم و برنامهريزي ويژهاي داشت. وي هميشه سر وقت در مسجد يا محافل مذهبي حاضر میشد. امكان نداشت كه او با كسي قراري بگذارد؛ اما سر وقت نيايد يا خلف وعده كند.
5- همدلي با مردم:
اين عالم پرتلاش از صميم قلب، يار و غمخوار مردم به خصوص دوستانش بود. شيريني برخورد او با نسل جوان به اندازهاي بود كه آنان را دگرگون ساخت. اگر وي بالاي منبر بود و جواني را میديد كه داخل مسجد شده او را براي نشستن در جايي مناسب فرامیخواند و با سلام و احوالپرسي گرم از جوانان استقبال مینمود. جوانان آن زمان صفاي باطن و ديانت خود را مديون آیت الله مشكوري هستند و همواره از او به عنوان مربياي بااخلاص و راهنمايي كوشا ياد میكنند.
او در ايجاد صلح و صفا در بين مردم میكوشيد و در واقع در منزلش براي همه طبقات و اقشار، گشوده بود. او در عيدهاي اسلامی جهت بازديد و تأليف قلوب به خانههاي مردم سركشي میكرد و از اهل منزل احوالپرسي مینمود. شخصي نقل میكند: منزل ما احتياج به تعمير اساسي داشت و بايد خانه را براي اين منظور خالي میكرديم. چون آیت الله مشكوري متوجه شد خود چند كارگر آورد گفت منزل ما دو اتاق خالي دارد و با اصرار فراوان خواست كه ما به خانه ايشان برويم و حتي خودش براي انتقال اسباب و لوازم، دست به كار شد و ما حدود هشت ماه در منزل آیت الله مشكوري اقامت كرديم.
6- عشق به اهل بيت علیهمالسلام:
آیت الله مشكوري از آغاز زندگي با عشق به اهل بيت علیهمالسلام خوگرفته و تربيت شده بود. وي خصلت مذكور را با معرفت و بصيرت عمق بخشيد. او به رغم برنامههاي گوناگون علمي، آموزشي و اجتماعي در مجالس روضهخواني حضوري فعال داشت و هنگامی كه نام ابا عبدالله علیهالسلام را میشنيد، سرشك اشك از ديدگانش جاري میشد. وي در يكي از سالها، همزمان با تاسوعا و عاشوراي حسيني در بستر بيماري قرار گرفت. پزشكان به وي توصيه كردند كه از جاي خود حركت نكنند. اهالي قلهك هم ايشان را متقاعد نمودند كه امسال براي استقبال از عزاداران به مسجد نيايد؛ اما وي به محض آن كه آن روز صداي سوگواران حسيني به گوشش رسيد، چنان گريست كه اطرافيان از بيم وخيم شدن حالشان، وي را به مسجد بُردند؛ ولي چون دكترها به او اجازه هيچ گونه حركتي نداده بودند، آقا را با بستر بيماري به آن مكان انتقال دادند.
آیت الله مشكوري هيأت عزاداي و سينهزني جوانان را در طول سال در شبهاي يكشنبه برپا مینمود. آن مرحوم براي هر كدام از اعضاي هيأت، يك پيراهن بلند عربي و چفيهاي تدارك ديده بود كه افراد از يك طرف با نظم خاص و با يك شكل هر هفته عزاي سالار شهيدان را بر پا میداشتند و از سوي ديگر، به جهت اصلاح مراسم عزاداري و شركت در دستجات ماه محرم و صفر، خود را مهيا مینمودند كه اين شيوه از ابتكارات كمنظير وي بود.
7- انفاق:
آیت الله مشكوري از ابتداي زندگي تا پايان عمر پربركتش كوشيد تا با سادهزيستي، قناعت و دوري از مظاهر دنيوي روزگار، زندگي كند و با اين شيوه؛ با كنترل تمايلات نفساني، با اقشار كمبضاعت و محروم جامعه همدردي نمايد. احسان به فقيران و مستمندان، شيوهاي مستمر در مسير زندگي وي بود، يكي از فرزندانش نقل میكند: وقتي ايام عيد نوروز فرامیرسيد، پدرم ما را اين گونه مورد خطاب قرار میداد: اين چند كيسه برنج و قوطي روغن را براي اشخاصي كه نشاني آنان را میدهم ببريد، در بزنيد و به سرعت برگرديد، بدون اين كه شما را بشناسند و ما هم چنين میكرديم.
درب خانه آیت الله مشكوري تا پاسي از شب بر روي مردم باز بود و هر كس به ديدار ايشان میآمد و از سوي ايشان مورد پذيرايي قرار میگرفت و اگر چيزي ميل نمینمود، بايد ميوه يا شيريني را همراه خود میبرد، به طوري كه اين حالت مَثَل شده بود و اگر كسي ميوه در دست داشت، به وي میگفتند: آيا از منزل حاج آقا مشكوري میآيي؟ شخصي میگويد: آرزويم اين بود كه آقاي مشكوري در مجلس عروسي من حضور داشته باشد؛ اما بر حسب تصادف، شب عروسيِ من، ايشان به مسافرت رفته بود و من از اين جهت ناراحت بودم.
يك شب بعد از اين مراسم، مشاهده كردم فرزند بزرگترشان به منزلمان آمد و دو بسته هديه به من داد و گفت: اينها را حاج آقا دادهاند. وقتي هدايا را بازكرديم، ديديم يكي از آنها پارچهاي نفيس و باارزش است كه براي عروس در نظر گرفتهاند و ديگري هديهاي براي خودم. تاكنون كه سالياني از آن زمان میگذرد اين خاطره در ذهنم مرور میگردد.[۱۴]
وفات عباش مشکوری
آیت الله مشكوري در سال 1351 ش. در بستري بيماري قرار گرفت، دو روز قبل از رحلت به خانوادهاش چنين گفت: دو روز ديگر ميهمان شما هستم و بيش از اين نمیمانم!
وي در آخرين روزها، با حال بسيار نامساعد، سه وعده نماز را در مسجد اعظم قلهك اقامه مینمود. وقتي علت را جويا شدند جواب داد كه میخواهم با مأمومين وداع كنم؛ زيرا قبل از آنها نماز صبح و ظهر و عصر را در مسجدي كه بعدها تجديدبنا شد و به مسجد جامع قلهك شهرت يافت به جا میآورد و تنها نماز مغرب و عشاء را در مسجد اعظم برگزار میكرد.
همسرش میگويد: در لحظات احتضار، ناگهان صلوات فرستادند. من خودم را به ايشان رسانيدم و گفتم چه شده است؟ ايشان پاسخ دادند: اهل بيت آمدهاند، مگر رايحه معطر را احساس نمیكني و بعد در حالت بيهوشي كامل قرار گرفتند و حدود سي دقيقه بامداد روز 22 تير سال 1351 ش. مصادف با جمادی الثانی سال 1392 ق. در هفتاد سالگي به سوي ابديت شتافتند.
مراسم غسل و تكفين طبق وصيت خودشان، در حياط مسجد قلهك انجام شد. تشييع جنازه آن عالم عامل با حضور عالمان، روحانيان، طلاب و اقشار گوناگون مردم انجام پذيرفت، در روز فوت وي، بازار تهران و قم تعطيل شد و در شهرهاي تهران، قم، مشهد، اصفهان و حتي كربلا، نجف، مكه و مدينه مجلس ياد بود توسط عالمان اين نواحي منعقد گرديد.[۱۵]
در نجف، امام خمينی مجلس فاتحهاي براي رحلت آیت الله مشكوري برگزار كردند.[۱۶] آیت الله ميلاني، در مشهد مقدس براي آن مرحوم مجلس ختمی ترتيب دادند و از ايشان تجليل نمودند. يادآور میشود بنا به گزارش جرايد آن روز شخصيتهاي برجستهاي چون حضرت آیت الله خوانساري و واعظ شهيد مرحوم فلسفي، در مراسم تشييع جنازه آیت الله مشكوري حضور داشتند.[۱۷] پيكر آن فقيد فرزانه پس از تشييعي باشكوه در باغ رضوان قم دفن گرديد.
خاندان و وارثان شیخ عباس مشکوری
از آیت الله مشكوري فرزندان و نوادگاني باقي مانده كه بيشترشان در تهران سكونت دارند. فرزند ارشد ايشان، محمدرضا مشكوري نام دارد و از ميان نوههايش محمدحسين مشكوري معروف است.
عموي آن مرحوم، شيخ نورالدين مشكوري در 1333 ق، در نجف اشرف به دنيا آمد. وي در بيت والدش، شيخ محمدجواد مشكور نشو و نما يافت و سالها در حوزه نجف، از محضر آيات عظام استفاده كرد و مدتي در صحن شريف علوي به جاي پدرش اقامه جماعت مینمود تا اين كه در سال 1392 ق. به خاطر فشار حكومت بعثي عراق، ناگزير به ايران آمد و در شهر مقدس قم، رحل اقامت افكند و در حسينيه نجفيها به اقامت جماعت مشغول گرديد.[۱۸]
آیت الله حاج شيخ حسين مشكوري كه نه سال از آیت الله مشكوري بزرگتر بود، برادر ايشان است. وي پس از فراگيري ادبيات نزد علامه شيخ محمدعلي دمشقي نجفي در محضر آیت الله سيد محسن حكيم، رسايل و مكاسب را فراگرفت و از دروس خارج فقه و اصول آيات عظام: ميرزاي ناييني، سيد ابوالحسن اصفهاني و آقا ضياءالدين عراقي استفاده كرد و همزمان با تحصيل به تدريس علوم حوزوي پرداخت كه طلاب متعددي از محضرش فيض بردند. وي در حوزه نجف به زهد، پارسايي، خوش خلقي، استقامت رأي و اعتدال در اخلاق و سلوك اجتماعي اشتهار داشت و مدتي امامت جماعت صحن مطهر مولاي متقيان را عهدهدار بود.
سرانجام اين عالم پرهيزگار در سال 1388 ق. دارفاني را بدرود گفت و بسراي باقي شتافت. پيكر مطهرش پس از تشييعي شكوهمند در حرم حضرت امام علی علیهالسلام دفن گرديد.
تذكر: در ضمن خاطرنشان میگردد خانداني كه دكتر محمدجواد مشكور (مورخ و نويسنده معاصر) از آنهاست، با طايفه مشكوري حولاوي تفاوت دارد. جد وي، حاج شيخ محمدحسن از شاگردان شيخ انصاري و شيخ حسين اردكاني و از عالمان پرنفوذ زمان قاجار بوده است و اصل اين خاندان از نواحي غرب كشور ايران به خصوص اروميه هستند.[۱۹]
پانویس
- ↑ علماء بزرگ شيعه از كليني تا خميني، م جزفادقاني، ص 308.
- ↑ سيد محسن حكيم مزربان نور، عباس عبيري، ص 7-104.
- ↑ اين نامه در نهم رجب 1382 هـ.ق نگاشته شده است.
- ↑ حيات طيبه، ص 58 و 60.
- ↑ ر.ك: مجموعهاي از مكتوبات، سخنرانيها، پيامها و فتاواي آیت الله كاشاني، ج 1.
- ↑ بررسي و تحليلي از نهضت امام خميني، سيد حميد روحاني، ج 1، ص 9 و 328.
- ↑ اسناد انقلاب اسلامي، ج 3، ص 58.
- ↑ از جمله مساجد ديگري كه توسط مرحوم مشكوري بنا شده و يا با همكاري ايشان احداث گرديده است عبارتند از: مسجد جامع قلهك، مسجد جامع ضراب خانه، مسجد امام رضا علیهالسلام، امام المتقين و...
- ↑ حيات طيبه، ص 32، 33، 35، 36، 77 و 81.
- ↑ همان، ص 36 و 45.
- ↑ همان، ص 11، 62 و 73.
- ↑ همان، ص 15، 82 و 83.
- ↑ همان، ص 92 و 93.
- ↑ خاطرات آیت الله خلخالي، ج 1، ص 160.
- ↑ روزنامه اطلاعات، 22 تيرماه 1351.
- ↑ گنجينه دانشمندان، محمد شريف رازي، ج 9، ص 332 و 333.
- ↑ نقباءالبشر، ج 2، ص 894؛ معارف الرجال، ج 3، ص 9-10.
- ↑ ماضي النجف و حاضرها، ج 2، ص 175 و 176؛ حيات طيبه، ص 22 و 23.
- ↑ به ياد استاد، ميراث جاويدان، شماره 9، بهار 1374، سعي مشكور (يادنامه دكتر محمدجواد مشكور و سعيد مير محمدصادق).
منابع
غلامرضا گُليزواره, ستارگان حرم، جلد 18، صفحه 235-261