Indeed Allah loves those who fight in His way in ranks, as if they were a compact structure.
Surely Allah loves those who fight in His way in ranks as if they were a firm and compact wall.
Lo! Allah loveth them who battle for His cause in ranks, as if they were a solid structure.
Truly Allah loves those who fight in His Cause in battle array, as if they were a solid cemented structure.
معانی کلمات آیه
بنيان: مصدر است به معنى بنا كردن، در اينجا به معنى مفعول «مبنى» و ساختمان مىباشد.[۱]
نزول
محمد بن العباس بعد از چهار واسطه از ابوصالح و او از ابن عباس نقل نمايد كه اين آيه درباره على عليهالسلام و حمزة و عبيدة بن الحرث و سهل بن حنيف و حارث بن ابىدجانة الانصارى نازل شده است.[۲]
و نيز باز محمد بن العباس از امام باقر عليهالسلام روايت كند كه فرمود: اين آيه درباره على بن ابىطالب عليهالسلام و حمزة و عبيدة بن الحرث و سهل بن حنيف و حارث بن الصمة و ابودجانة الانصارى نازل گرديده است.[۳]
و همچنين مخالفين ما بنا به روايت حميرى از ابن عباس نقل نمايند كه اين آيه درباره على عليهالسلام و حمزة و عبيدة بن الحرث و سهل بن حنيف و حرث بن الصمة و ابودجانة نازل شده است.[۴]
و نيز گويند كه صحابه گفته بودند اگر ميدانستيم كداميك از اعمال در نزد خداوند نيكوتر و پسنديدهتر و داراى ثواب بيشترى است در تحصيل آن از بذل مال و جان دريغ نمىكرديم خداوند اين آيه را نازل فرمود.[۵]
همانا خداوند كسانى را دوست دارد كه صف بسته در راه او پيكار كنند، چنانكه گويى بناى بسيار مستحكم سربى هستند.
نکته ها
«بُنْيانٌ» به معناى ساختمان است. «مَرْصُوصٌ»، از «رصاص» به معناى سُرب است و «بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ» يعنى ساختمانى كه از فرط استحكام، گويى از سرب ساخته شده است.
شايد آيه قبل، انتقاد از كسانى باشد كه شعار جهاد و پيكار دادند، ولى به آن شعارها عمل نكردند، لذا خداوند فرمود: كسانى كه عمل نكردند مورد غضب هستند، «كَبُرَ مَقْتاً» امّا در اين آيه از كسانى كه به شعار و وعده خود عمل كردند، تمجيد كرده و محبوب خدا دانسته
«1». كافى، ج 2، ص 363.
جلد 9 - صفحه 603
است. «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقاتِلُونَ»
در تاريخ آمده است كه در جنگ صفين حضرت امير عليه السلام براى بالا بردن انگيزه ياران خود، اين آيه را تلاوت فرمودند. «1»
پیام ها
1- در تربيت، قهر و مهر هر دو لازم است. (در آيه قبل سخن از قهر الهى بود و در اينجا سخن از مهر الهى است). إِنَّ اللَّهَ يُحِبُ ...
2- براى بازداشتن از كار ناپسند انذار لازم است، لِمَ تَقُولُونَ ... كَبُرَ مَقْتاً ولى واداشتن به كار نيك، تشويق لازم دارد. «يُحِبُّ الَّذِينَ يُقاتِلُونَ»
3- جلب رضايت و محبت خداوند، بالاترين تشويق براى مؤمنان است، حتّى برتر از بهشت و امثال آن. إِنَّ اللَّهَ يُحِبُ ...
4- كارهاى سخت، انگيزه قوى لازم دارد و بالاترين انگيزهها، محبوب خدا شدن است. «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقاتِلُونَ»
5- مؤمنانِ مجاهد، دوستداران خداوند هستند و در راه او مىكنند، «يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ» خداوند هم آنها را دوست دارد. «يُحِبُّ الَّذِينَ يُقاتِلُونَ»
6- در شرايط عادّى، وحدت و اتحاد و دورى از تفرقه لازم است ولى در برابر دشمن، صفوف مؤمنان بايد متّحدتر و نفوذناپذير و مستحكمتر باشد. «صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ»
إِنَّ اللَّهَ: بدرستى كه خداى تعالى، يُحِبُّ الَّذِينَ يُقاتِلُونَ: دوست مىدارد آنانكه كارزار مىكنند، فِي سَبِيلِهِ صَفًّا: در راه او در حالتى كه صف زدهاند در معركه جهاد مقابل دشمن، كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ: در حالى كه ايشان بناهايند از ارزيز «2» ريخته شده. اين كنايه از استحكام و ثبات قدم آنها در معركه جنگ است و به يك بيان ديگر، چسبيده بر وجهى كه از غايت اتصال در صفوف قتال، هيچ فرجه در ميان ايشان پيدا نمىشود. يا در استحكام و استعانت، مانند ديوار كشيده شده مىباشند كه آن را از ارزيز ريخته باشند. يا در استوا و ثبات قدم و اجتماع كلمه، مانند بنيان مرصوصند.
ابن عباس نقل نمايد كه حضرت امير المؤمنين عليه السّلام چون در صف قتال قيام مىنمود، گوئيا صف آن صفدر مانند ديوار متين و جدار مستحكم بود، و چون اين حال مرضى خداوند سبحان بود، اين آيه در حق آن حضرت نازل فرمود. «3» و حديث حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه فرمود: هر آينه عطا
«1» مقراض: قيچى.
«2» ارزيز: قلع معادل عربى آن رصاص است كه به معناى سرب مىباشد.
«3» منهج الصادقين، جلد 9، صفحه 264.
جلد 13 - صفحه 146
نمايم فردا البته علم را به دست كسى كه دوست دارد خدا و رسول را و خدا و رسول او را دوست دارد، «1» نيز دال است بر آنكه حضرت امير المؤمنين عليه السّلام سرور و سالار آن جماعت است كه حق تعالى در اين آيه وصف فرموده است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «1» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ «2» كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ «3» إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ «4»
تسبيح گويند مر خدايرا آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است و او است تواناى درست كردار
اى كسانيكه ايمان آورديد چرا ميگوئيد آنچه را نميكنيد
بزرگ است از جهت مبغوض بودن نزد خدا كه بگوئيد آنچه را نميكنيد
همانا خدا دوست ميدارد آنانرا كه كارزار ميكنند در راهش صف زده گويا ايشانند بنائى پيوسته و محكم
و هنگاميكه گفت موسى بقومش اى قوم من چرا مىآزاريد مرا با آنكه ميدانيد كه من پيغمبر خدايم بسوى شما پس چون رو گردان شدند برگرداند خدا دلهاشان را و خدا هدايت نميكند گروه متمرّدان را.
تفسير
تسبيح و تنزيه و تقديس تمام موجودات آسمانى و زمينى ذات اقدس احديّت را از تمام عيوب و نقائص بلسان حال و مقال هميشه بوده و هست و خواهد بود لذا به صيغ مختلفه از ماضى و مضارع و مصدر در اوائل سور از آن تعبير ميشود و چون مانند بسمله مناسب با افتتاح امور است تكرار آن مستحسن است و عزت و حكمت خداوند انسب اوصاف است باستحقاق حمد و ثنا و تسبيح و تقديس گفتهاند مسلمانان صدر اسلام گفتند ما اگر ميدانستيم محبوبترين اعمال نزد خدا چيست
جلد 5 صفحه 194
بجا ميآورديم آنرا پس آيه چهارم نازل شد و در جنگ احد فرار نمودند و آيه دوم و سوم نازل شد و قمّى ره فرموده خطاب باصحاب پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است كه وعده كرده بودند يارى كنند آنحضرت را و مخالفت ننمايند امر او را و نقض ننمايند عهد او را نسبت بامير المؤمنين عليه السّلام و چون خداوند ميدانست كه آنها بوعده خودشان وفا نميكنند مخاطب فرموده و اينكه آنها را اهل ايمان خوانده براى اقرارشان است بزبان اگر چه تصديق نداشتند و ظاهرا مراد ايشان از اصحاب اهل نفاق آنانند چون معمولا آنها وعده ميدهند و وفا نميكنند و سخنى ميگويند و بر طبق آن عمل نمينمايند و مستحق ملامت هر كس است كه بگويد عملى انجام ميدهم و قصد انجام آنرا نداشته باشد نه كسيكه قصد انجام آنرا داشته باشد و موفق نشود و مقت بغض شديد است و در نهج البلاغه مولى فرموده كه خلف موجب مقت است نزد خدا و خلق خدا فرموده كبر مقتا عند اللّه أن تقولوا ما لا تفعلون و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه وعده مؤمن ببرادر دينى خود نذرى است كه كفّاره ندارد پس كسيكه خلف كند با خدا خلف نموده و در معرض بغض شديد الهى خود را قرار داده و باين دو آيه استشهاد فرموده است و بنظر حقير بعيد نيست شامل شود وعاظى را كه در واجبات و محرّمات هم عمل بگفته خودشان نميكنند چون مشاهده آن موجب تزلزل مردم ميشود در قبول نصايح علماء و صلحاء و قبح آن ظاهر است و رص استحكام و اتّصال اجزاء بنا است بيكديگر كه فرجهاى نداشته باشد خداوند دوست دارد مسلمانان در معركه جهاد مانند ديوار محكم بىرخنه و فتورى در مقابل كفّار صف بندى نمايند و هيچ گاه از حمله آنها متفرّق و پراكنده نشوند و از امير المؤمنين عليه السّلام در خطبه روز غدير سبيل در اين آيه با وجود مبارك آنحضرت كه منصوب براى متابعت بعد از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ميباشد تطبيق شده است چون سبيل اعظم الهى اين خانوادهاند و ظاهرا براى تسليت خاطر مبارك پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از آزار اهل نفاق باز خداوند اشارهاى بقصّه حضرت موسى فرموده كه به بنى اسرائيل گفت چرا اينقدر مرا اذيّت و آزار مينمائيد با آنكه ميدانيد من پيغمبر خدايم بسوى شما و احترام پيغمبر
جلد 5 صفحه 195
واجب و آزار او اقبح قبائح است و آزارهاى آنها در ضمن سور سابقه از قبيل تقاضاهاى بيجا و نسبتهاى ناروا و تخلّفات از فرامين و غيرها گذشت و انحراف از حقّ و اعراض از حقيقت بعد از وضوح آن موجب اعراض الهى است و منع الطاف خود از اعراض كنندگان و واگذاردن آنها را بحال خودشان و آن موجب انصراف قلب است از قبول حق و سقوط از قابليّت هدايت يا ابتلاء بشك و شبهه چنانچه قمّى ره فرموده و در هر حال هدايت الهيّه شامل حال متمرّدين از فرامين انبيا و آزار كنندگان ايشان نخواهد شد.
كَأَنَّهُم بُنيانٌ مَرصُوصٌ اخباري داريم که اينکه آيه شريفه در شأن چند نفر از اصحاب نبي (ص) وارد شده عليّ امير المؤمنين (ع) و حمزه سيّد الشهداء و عبيدة إبن الحارث و سهل إبن حنيف و حارث إبن ابي دجانه و مقداد بن اسود الكندي.
اقول: اينها از مصاديق اهمّ آيه هستند، و مصاديق آيه بسيار هستند مثل اصحاب ابي عبد اللّه (ع) و بعض اصحاب امير المؤمنين (ع) در جنگ با خوارج و صفين و جمل مثل مالك إبن اشتر و بسيار ديگر، بلكه بسياري از اصحاب نبي (ص) و اصحاب حضرت بقية اللّه و غير اينها و نظير اينکه در دوره غيبت بسياري از علماء شيعه در مقابل كفّار و اهل ضلال و ظالمين بقلم و لسان و بيان ثبات قدم داشتند و دارند و بالعكس كساني که سستي در امر جهاد ميكنند يا عقب نشيني يا فرار يا كوتاهي و سستي در مقابل دشمن دارند مورد غضب و عداوة الهي واقع ميشوند خذلهم اللّه و اينها هم مصاديق زيادي دارد مثل اوّلي و دوّمي و سوّمي و ساير منافقين.
512
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 4)- در این آیه مسأله اصلی را که مسأله جهاد است پیش کشیده، میفرماید: «خداوند کسانی را دوست میدارد که در راه او پیکار میکنند گوئی بنائی آهنیناند» (ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص).
بنابر این نفس پیکار مطرح نیست، آنچه مهم است این که پیکار «فی سبیل اللّه» باشد و آن هم با اتحاد و انسجام کامل همانند سدّی فولادین.
از مهمترین عوامل پیروزی در برابر دشمنان انسجام و به هم پیوستگی صفوف در میدان نبرد است، نه تنها در نبردهای نظامی که در نبرد سیاسی و اقتصادی نیز جز از طریق وحدت کاری ساخته نیست.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: