آیه 1 سوره ص
<<1 | آیه 1 سوره ص | 2>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
ص (رمز خدا و رسول است یا اشاره است به صمد و صانع و صادق از اسماء الهی یا به صفیّ و مصطفی که القاب پیغمبر است) قسم به قرآن صاحب مقام ذکر (و عزّت و شرافت و پند آموز عالمیان).
ص، سوگند به قرآن که مشتمل بر ذکر [حقایق، معارف، مطالب اخلاقی و اجتماعی و احکام حلال و حرام] است.
صاد. سوگند به قرآن پراندرز!
صاد. سوگند به قرآن شريف صاحب اندرز.
ص، سوگند به قرآنی که دارای ذکر است (که این کتاب، معجزه الهی است).
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- ص: درباره حروف مقطّعه در اول سوره اعراف سخن گفته شد.
- ذكر: يادآورى. خواه با زبان باشد يا با قلب و خواه بعد از نسيان باشد يا با ادامه ذكر، طبرسى گويد: آن حفظ شىء و ضدّ آن نسيان است.[۱]
نزول
شأن نزول آیات 1 تا 8:
محمد بن یعقوب کلینى بعد از چهار واسطه از جابر و او از امام باقر علیهالسلام نقل نماید که فرمود: ابوجهل با افرادى از قریش نزد ابوطالب آمدند و گفتند: برادرزاده ات ما و خدایان ما را آزار میرساند.
به او بگو که از خدایان ما دست بردارد ما نیز از خداى او دست برمیداریم. ابوطالب کس نزد پیامبر فرستاد و او را نزد خود طلبید. پیامبر نزد ابوطالب آمد، دید در نزد او مشرکین گرد آمده اند پس از ورود فرمود: السلام على من اتبع الهدى یعنى سلام و درود بر کسانى که از هدایت حق پیروى کنند سپس نزد ابوطالب نشست.
ابوطالب گفتار ابوجهل را به وى گفت، پیامبر فرمود: من کارى به آنها ندارم جز این که آنان را به کلمه اى که سیادت آنان در ذکر و گفتار آنست دعوت میکنم. ابوجهل گفت: آن کلمه کدام است، فرمود: بگویند لا اله الّا اللّه.
ابوجهل با قریش پس از شنیدن آن انگشتان خود را در گوشهاى خویش فروبردند و گفتند: ما تا به حال چنین کلمه اى نشنیده ایم سپس این آیات نازل شد.[۲]
ابن عباس گوید: ابوطالب مریض بود، قریش نزد او آمدند در حالتى که پیامبر در نزد وى بود قریش از دست محمد نزد ابوطالب زبان به شکایت گشودند. ابوطالب به پیامبر گفت: اى برادرزاده از اینان چه میخواهى؟ پیامبر گفت: اى عمّ، از آنها میخواهم که فقط یک کلمه واحدة را که به آنها سیادت مى بخشد و سبب جزیه گرفتن از عجم میشود بر زبان جارى کنند. گفت: آن یک کلمه چیست؟ گفت: بگویند لا اله الّا اللّه.
قریش گفتند: عجیب است که ما تمام خدایان ما را به یک خدا تبدیل نمائیم سپس این آیات نازل گردید.[۳]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
سیمای سوره ص
اين سوره در مكّه نازل شده و هشتاد و هشت آيه دارد.
تفسير نور(10جلدى) ج8 ص77
نام اين سوره برگرفته از آيه اول آن و يكى از حروف مقطّعه قرآنى است.
آيات اين سوره همچون سوره صافّات، بيانگر استمرار جريان بعثت در طول تاريخ و برخورد مشركان و كافران با عقيده به توحيد و معاد است.
در سوره صافّات، نام پيامبرانى چون نوح، ابراهيم، لوط، موسى، هارون، الياس و يونس مطرح شد، اين سوره به تاريخ زندگى داود، سليمان و ايّوب، بيشتر پرداخته است.
بخش پايانى سوره، ماجراى آفرينش انسان، سجده فرشتگان بر آدم و نافرمانى شيطان را بيان مىكند تا مؤمنان به كرامت ذاتى انسان نزد خداوند پى برده و از پيروى شيطان دورى كنند.
جلد 8 - صفحه 78
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
ص وَ الْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ «1» بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَ شِقاقٍ «2»
صاد، به قرآن پندآموز سوگند. آرى، كسانى كه كفر ورزيدند، در سركشىِ سخت و مخالفت شديدى هستند.
كَمْ أَهْلَكْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ فَنادَوْا وَ لاتَ حِينَ مَناصٍ «3»
چه بسيار اقوام پيش از اينان كه (به خاطر كفر و نفاق) هلاكشان كرديم، پس فرياد زدند، ليكن (چه سود) كه زمان، زمان فرار نبود.
نکته ها
كلمهى «عِزَّةٍ» و «عزيز» به معناى نفوذ ناپذيرى است. صلابت و نفوذ ناپذيرى، گاهى بجاست، نظير ان لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ ... و گاهى نابجاست كه به معناى سرسختى و يكدندگى و لجاجت است. گاهى سرچشمه عزّت، علم و قدرت و كمالات است، نظير عزّتى كه براى خدا و رسول و مؤمنان گفته مىشود ولى گاهى سرچشمه عزّت، تكبّر و غرور و تعصّب و خودپسندى است، نظير آيه مورد بحث. «بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَ شِقاقٍ»
كلمهى «شِقاقٍ» به معناى اختلاف و مخالفت شديدى است كه به جدايى بيانجامد. «قَرْنٍ» به مردمى گفته مىشود كه مقارن يكديگر و در يك زمان زندگى مىكنند.
كلمهى «لاتَ» مركب از دو حرف است، «لا» كه به معناى نفى است و حرف «ت» كه براى مبالغه و تأكيد است، نظير حرف تاء در علامة. «لاتَ» در نفى زمان به كار مىرود، يعنى:
جلد 8 - صفحه 79
زمان، زمان چنين كارى نيست. كلمهى «مَناصٍ» از «نوص» به معناى پناهگاه است. «1»
حرف «ص» از حروف مقطعه است كه در حديث مىخوانيم اين حروف از متشابهاتى است كه خداوند علم آن را مخصوص خود قرار داده است. «2»
مراد از نداى كفّار در «نادوا» اعلام پشيمانى آنان از كردههاى پيشين است كه ديگر سودى به حال آنان ندارد. چنانكه در آيه 14 سوره انبياء سخن آنان را چنين بيان مىكند كه مىگويند: «يا وَيْلَنا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ» اى واى بر ما، ما از ستمگران بوديم.
قرآن، ذكر است. «ذِي الذِّكْرِ»
ذكر مبارك است. «هذا ذِكْرٌ مُبارَكٌ» «3»
براى همهى جهانيان ذكر است. «ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ» «4»*
در دسترس همگان است. «لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ» «5»*
پیام ها
1- سوگند خداوند به قرآن، نشانه عظمت اين كتاب و حقانيّت پيامبر است. «وَ الْقُرْآنِ»
2- قرآن، فطرتهاى خفته را بيدار و دانستههاى فراموش شده را يادآورى مىكند. «ذِي الذِّكْرِ»
3- با اين كه مطالب متفاوت و متنوّع بسيارى در قرآن آمده است، ولى خط اصلى در همهى آنها هدايت مردم و تذكّر به آنان است. «ذِي الذِّكْرِ»
4- عظمت قرآن به ذكر بودن آن است. «الْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ» همان گونه كه ارزش
«1». تفسير نمونه.
«2». تفسير راهنما.
«3». انبياء، 50.
«4». ص، 87.
«5». قمر، 17.
جلد 8 - صفحه 80
عالم به غافل نبودن اوست. «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ» «1»* و نفرمود: «فسئلوا اهل العلم»
5- انسان اختيار دارد ودر انتخاب راه آزاد است. قرآن براى تذكّر وهدايت انسان نازل شده ليكن برخى راه كفر را انتخاب مىكنند. «ذِي الذِّكْرِ بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا»
6- كفر كافران، ناشى از عناد و لجاجت آنان است نه قصور قرآن در بيان حقّ. «بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَ شِقاقٍ»
7- از حوادث تاريخ درس بگيريم. «كَمْ أَهْلَكْنا»
8- همهى غرورها، زمانى خواهد شكست و به ناله و فرياد تبديل خواهد شد. «فَنادَوْا»
9- در برابر قهر خدا پناهى نيست. «وَ لاتَ حِينَ مَناصٍ»
10- توبه و ناله تا قبل از وقوع قهر كارساز است. «وَ لاتَ حِينَ مَناصٍ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
ص وَ الْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ «1»
«1» مجمع البيان، ج 4 ص 463، و ثواب الاعمال ص 141.
جلد 11 - صفحه 176
ص: 1- در مجمع از حضرت صادق عليه السلام فرمود: «ص» اسمى است از اسماء الهى كه خدا سوگند ياد فرموده به آن «1». وَ الْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ: و سوگند به قرآنى كه صاحب شرف و عزت است.
2- مشتمل بر ذكر احكام حلال و حرام و بيان امر و نهى حضرت ملك علام است.
3- منطوى باشد بر ذكر ادله كه چون ناظر تأمل كند به حق، عارف شود.
4- محتوى باشد بر ذكر او سبحانه و توحيد و اسماء حسنى و صفات عليا.
5- مشتمل بر ذكر قصص پيغمبران و اخبار امم ايشان.
6- يا آنچه محتاج اليه مكلف است از امور دنيوى و اخروى. و ممكن است كه جواب قسم (ص) باشد، يعنى به حق اين قرآن كه حضرت محمد صلى اللّه عليه و آله يا خداى او صادق القول است و واجب الاتباع و الاذعان و كفار به آن نمىگروند، بواسطه آن نيست كه در آن خللى باشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
ص وَ الْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ «1» بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَ شِقاقٍ «2» كَمْ أَهْلَكْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ فَنادَوْا وَ لاتَ حِينَ مَناصٍ «3» وَ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَ قالَ الْكافِرُونَ هذا ساحِرٌ كَذَّابٌ «4»
أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً إِنَّ هذا لَشَيْءٌ عُجابٌ «5»
ترجمه
سوگند به قرآن موجب تذكّر بلى آنها كه كافر شدند در سركشى و مخالفتند
چه بسيار هلاك كرديم پيش از آنها از اهل عصرها پس ندا كردند و نبود هنگام خلاصى
و تعجّب كردند از اينكه آمد آنها را بيم دهندهئى از خودشان و گفتند كافران اين جادوگرى بسيار دروغگو است
آيا قرار داد خدايان ما را خداى يگانه همانا اين چيزى است بسيار عجيب
تفسير
حكمت ذكر فواتح السّور در اوّل سوره بقره گذشت و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه ص اسمى است از اسماء خداى تعالى كه قسم ياد نموده است بآن و بعضى گفتهاند اشاره است بصمد و صادق و بصير و مانند آنها از اسماء اللّه و در چند روايت بنام چشمهاى در ساق عرش تفسير شده و بنابراين يا خداوند قسم ياد فرموده بصاد و قرآن مشتمل بر پند و موعظه كه موجب تذكّر است يا فقط قسم ياد نموده بقرآنيكه داراى نام نيك و شهرت بخوبى در عالم است كه آن حقّ است و خللى در آن نيست و اين جمله كه جواب قسم است حذف شده براى دلالت قول خداوند بر آن كه ميفرمايد بلكه اشخاصيكه منكر حقّ بودن آن شدهاند در سركشى و استكبار از قبول حقّ و مخالفت با پيغمبر خدايند و لذا قمّى ره فرموده كه و القرآن قسم است و جوابش بل الّذين كفروا است و پس از آن خداوند
جلد 4 صفحه 457
در مقام تهديد و تحذير كفار از عواقب و خيمه كفر و عصيان فرموده چه بسيار هلاك و مشمول عذاب دنيوى نموديم پيش از آنها از اقوام سابقه و اهل قرون سالفه پس ندا و استغاثه نمودند بما و پيغمبرانشان براى نجات از عذاب بعد از مشاهده آن و ما و ايشان اغاثه ننموديم از آنها چون ديگر موقع رهائى و خلاص و نجات آنها نبود و وقت آن گذشته بود و كلمه لات مركّب است از لاء نافيه مشبّهه بليس و تاء زائده براى تأكيد و اسم لا محذوف است يعنى و نيست حين مشاهده عذاب حين خلاصى و نجات و تعجّب نمودند كفّار قريش از آنكه يكنفر از طايفه خودشان مانند آنها در لوازم بشريّت آمده و آنها را بعنوان نبوّت و رسالت از طرف خدا بيم ميدهد از عذاب او در صورت تخلّف از فرمان خود و آن كفّار بيخرد بعلّت كفر و حسد و جهل و نادانى گفتند اين مدّعى نبوت هر معجزهئى كه اظهار مينمايد سحر است و هرچه ميگويد از جانب خدا دروغ است مگر ميشود از چندين خدا و معبود صرف نظر نمود و قائل بوجود يك خداى ناديده شد و فقط عبادت و اطاعت از او نمود كه اين مدّعى چنين ادّعا و تقاضائى مينمايد و اين بسيار امر عجيبى است كه ما از عبادت تمام معبودهاى پدرانمان دست بكشيم و عبادت يك خداى محمّد يتيم را نمائيم در مجمع از مفسّرين نقل نموده كه بيست و پنج نفر از اشراف قريش كه از آن جمله وليد بن مغيره و ابو جهل و عتبه و شيبه و نضر بن حارث بودند آمدند نزد حضرت ابو طالب و عرضه داشتند تو آقا و بزرگتر مائى برادرزادهات عقلاى ما را سفيه خوانده و خدايان ما را دشنام ميدهد ما خدمت تو رسيديم براى آنكه حكم كنى ميان ما و او و او حضرت رسول را طلبيد و گفت اى برادرزاده قوم تو از تو خواهشى دارند حضرت فرمود چه ميخواهند آنها عرضه داشتند ما را بخدايانمان واگذار ما هم ترا بخداى خودت واميگذاريم حضرت فرمود يك كلمه بخواهش من ميگوئيد تا مالك عرب و عجم شويد ابو جهل گفت بلى ده كلمه خواهيم گفت حضرت فرمود بگوئيد لا اله الّا اللّه پس آنها برخاستند و گفتند آيا چندين خدا را يك خدا بايد قرار داد پس اين آيات نازل شد و فرموده روايت شده است كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم گريه كرد و فرمود اى عمو و اللّه اگر آفتابرا در دست راست و ماه را در دست چپ من قرار دهند اين قول را ترك نميكنم تا رواج دهم آنرا يا كشته
جلد 4 صفحه 458
شوم در راهش و حضرت ابو طالب گفت برو در پى انجام مقصودت پس قسم بخدا ترك نميكنم يارى تو را هرگز.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ
ص وَ القُرآنِ ذِي الذِّكرِ «1»
اما در فضل تلاوت اينکه سوره كافي است که از إبن بابويه باسناده از حضرت باقر عليه السلام بناء علي نقل برهان و از عياشي باسناده از آن حضرت بناء بر نقل مجمع البيان که فرمود
(من قرء سورة (ص) في ليلة الجمعة اعطي من خير الدنيا و الاخرة ما لم يعط احدا من النّاس الا نبي مرسل او ملك مقرب و ادخله اللّه الجنّة و كلّ من احبّ من اهل بيته حتي خادمه الذي يخدمه و ان کان ليس في حد عياله و لا في حد من يشفع له)
و در روايت عياشي است
(و آمنه اللّه يوم الفزع الاكبر).
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ- ص گفتيم در اوّل سوره بقره که اينکه حروف رموزي است بين خدا و رسول لكن مفسّرين در معني (ص) اختلاف زيادي دارند بعضي گفتند يكي از اسامي قرآن است بعضي گفتند اسم سوره است بعضي گفتند يكي از اسامي الهيّه است لكن اخبار بسياري داريم از ائمّه طاهرين که ميفرمايند اسم يك چشمه است که در زير عرش است و در ليلة المعراج حضرت رسالت از آن چشمه وضوء گرفت و جبرئيل در آن چشمه غسل ميكند و خود را حركت ميدهد و از
جلد 15 - صفحه 208
هر قطره که از او ريزش ميكند خداوند ملكي خلق ميفرمايد و تعبير بماء الحيوة كردهاند.
وَ القُرآنِ ذِي الذِّكرِ و او قسم است خدا قسم ميخورد بقرآن مجيدش که ذي- الذكر است و در معني ذكرهم بعضي گفتند بمعني شرف است يعني قرآن داراي شرف و بزرگي است که احد ثقلين است بعضي گفتند مشتمل بر اذكار است از تهليل و تكبير و تحميد و تسبيح و ساير اذكار بعضي گفتند مشتمل بر بيان روشن است که هدايت برشد و مؤدي بحق است بعضي گفتند ياد آورنده بندگان است بامور ديني و آخرتي چنانچه ميفرمايد وَ إِنَّهُ لَذِكرٌ لَكَ وَ لِقَومِكَ زخرف آيه 43- ما ميگوييم قرآن مجيد بيدار ميكند انسان را از خواب غفلت که احوال امم ماضيه را بيان ميفرمايد و بشاراتي که به اهل ايمان و اعمال صالحه و تخويفات اهل عصيان و كفران ميدهد چنانچه ميفرمايد يَهدِي إِلَي الحَقِّ وَ إِلي طَرِيقٍ مُستَقِيمٍ- احقاف آيه 29-
برگزیده تفسیر نمونه
]
اشاره
(آیه 1)-
شأن نزول:
از امام باقر علیه السّلام نقل شده که: «ابو جهل» و جماعتی از قریش نزد ابو طالب عموی پیامبر صلّی اللّه علیه و اله آمدند و گفتند: فرزند برادرت ما را آزار داده، و خدایان ما را نیز ناراحت ساخته است! او را بخوان و به او دستور ده دست از خدایان ما بردارد تا ما هم ناسزا به خدای او نگوئیم! ابو طالب کسی را خدمت پیامبر صلّی اللّه علیه و اله فرستاد، هنگامی که پیامبر صلّی اللّه علیه و اله وارد خانه شد ابو طالب سخنان آنها را برای پیامبر صلّی اللّه علیه و اله شرح داد.
پیامبر صلّی اللّه علیه و اله در جواب فرمود: «آیا آنها حاضرند جملهای را با من موافقت کنند و در سایه آن بر تمام عرب پیشی گیرند و حکومت کنند»؟! ابو جهل گفت: بله موافقیم، منظورت کدام جمله است؟
پیغمبر صلّی اللّه علیه و اله فرمود: «تقولون لا اله الّا اللّه بگوئید معبودی جز اللّه نیست»! و این بتها را که مایه بدبختی و ننگ و عقب افتادگی شماست دور بریزید.
هنگامی که حضار این جمله را شنیدند آن چنان وحشت کردند که انگشتها در
ج4، ص173
گوش گذاردند و با سرعت خارج شدند، و میگفتند: چنین چیزی را تا کنون نشنیدهایم، این یک دروغ است.
اینجا بود که آیات آغاز سوره «ص» نازل شد.
تفسیر:
باز در نخستین آیه این سوره به یکی از حروف مقطعه برخورد میکنیم «ص» (ص). و همان گفتگوهای پیشین در تفسیر این حروف مقطعه مطرح میشود.
اما جمعی از مفسران در اینجا مخصوصا روی علامت اختصاری بودن «ص» نسبت به «اسماء اللّه» یا غیر آن تکیه کردهاند، چرا که بسیاری از اسماء اللّه با «ص» شروع میشود مانند «صادق» و «صمد» و «صانع» و یا اشاره به جمله «صدق اللّه» است که در یک حرف خلاصه شده است.
سپس میفرماید: «سوگند به قرآنی که دارای ذکر است» که تو بر حقی و این کتاب، معجزه الهی است (وَ الْقُرْآنِ ذِی الذِّکْرِ). قرآن هم خودش ذکر است و هم دارای ذکر.
«ذکر» به معنی یادآوری و زدودن زنگار غفلت از صفحه دل، یاد خدا، یاد نعمتهای او، یاد دادگاه بزرگ رستاخیز، و یاد هدف خلقت انسان است.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.