حدیث قدسی
محتویات
حدیث قدسی
در ترکیب وصفی حدیث قدسی واژه قدسی منسوب است به قدس به معنای «پاکی و طهارت» یا «برکت» که وصف حدیث قرار گرفته است. درباره وجه تسمیه احادیث قدسی چند احتمال داده اند که بر اساس قوی ترین آنها انتساب این احادیث به ذات مقدس الهی موجب این نام گذاری شده است. در تعاریف گوناگون این حدیث قدسی این نقطه مشترک وجود دارد که حدیث قدسی سخنی است که آن را به پیامبر اکرم از قول خدا گزارش داده است و در الفاظ آن تحدی و اعجازی وجود ندارد. در ایـن زمینه که در حدیث قدسی، معنا از جانب خداسـت هـیچ وجـه اختلافـی بـین تعـاریف ارائـه شـده توسط دانشمندان وجود ندارد. اما درباره لفظ ان دو قول وجود دارد.[۱]
معنا از خداست و لفظ از معصوم
طبق این نظر حدیث قدسی خبرهایی است که خداوند معنای آن را بـه الهام یـا در خواب به پیامبر القا کرده و پیامبر با عبارت هایی از خود، از آن خبر داده است[۱] منادی (یکی از حدیث شناسان بزرگ اهل سنت) گفتهاست: «فرق میان قرآن و حدیث قدسی در این است که قرآن، همان لفظی است که جبرئیل آن را آورده ولی حدیث قدسی خبرهایی است که خداوند معنای آن را به الهام یا در خواب به پیامبر القاء کرده و پیامبر با عبارتهایی از خود از آن خبر دادهاست.» [۲]
لفظ و معنا هر دو از خداست
میرداماد، معتقد است که حتی الفاظ حدیث قدسی نیز از جانب خداست ولی حالت اعجاز ندارد و در توضیح مطلب اضافه میکند که حق تحقیق این است که قرآن، کلامی است که خداوند، هم معنا و هم لفظ آن را به پیامبر (ص) وحی میکند و پیامبر آن را به طور مرتب از روح القدس دریافت مینماید و آن را به صورت منظم از عالم بالا میشنود ولی حدیث قدسی کلامی است که معنای آن به پیامبر وحی میشود و خداوند با الفاظ مخصوصی و در ترتیب مخصوصی بر زبان پیامبر جاری میسازد و پیامبر نمیتواند الفاظ یا ترتیب آن را تغییر دهد و حدیث نبوی کلامی است که معنای آن به پیامبر وحی میشود و او مجاز است که هرگونه که بخواهد عبارت آن را بسازد.[۲]
این سخن میرداماد که حتی الفاظ حدیث قدسی هم از جانب خداوند است، محل تردید و تامل است و اثبات آن دلیل میخواهد که ایشان به آن اشاره نکردهاند و لذا بسیاری از محققان گفتهاند که معنای حدیث قدسی از خداوند و الفاظ آن از پیامبر است.[۲]
صبحی صالح چنین تعریف می کند: «پیامبر گاهی مواعظی را بر اصحاب خود ایراد می فرمودند به نقل از خداوند عز و جل» اما، نه وحی منزل بود که آن را قرآن بنامند و نه قول صریح پیامبر بود که حدیث عادی بنامند، بلکه پیامبر اصرار داشت که آن را با الفاظی بیان نماید که آن را به خداوند نسبت دهد تا به اصحاب بفهماند کـه نقـش وی دراین عبارات فقط نقش یک واسطه است.[۱]
تفاوت حدیث قدسی با آیات قرآنی
تفاوت حدیث قدسی با آیات قرآنی در این است که:
- اولا صدور آنها از پیامبر، قطعی نیست مگر این که به صورت متواتر نقل شده باشد که در این صورت با آنها معامله حدیث میشود.
- ثانیا جملات آنها مانند قرآن معجزه نیست و با آنها تحدی نمیشود و به نظر میرسد که محتوا و مفهوم آنها از جانب خداست ولی الفاظ آنها توسط پیامبر (ص) ابداع شدهاست.
- معانی آنها یا به واسطه فرشته وحی و یا به صورت الهام و یا در خواب به پیامبر القاء شدهاست. البته همه سخنان پیامبر (ص) از سرچشمه وحی ناشی میشود، چنان که خداوند در قرآن کریم، راجع به سخنان آن حضرت چنین میفرماید: «او از روی هوای نفس سخن نمیگوید و سخنان او چیزی جز وحی که فرستاده میشود، نیست.» ولی گاهی پیامبر(ص) مامور میشد که آن سخنان را به طور مستقیم از خداوند نقل کند و گاهی چنین ماموریتی نداشت[۲].
- قرآن از هر تغيير و تبديل و تحريفى مصون است و اين يك، چنين خصيصه اى ندارد
با این وصف می توان به قاطعیت گفت که احادیث قدسی در احکام مانند قران نیستند. بنابراین
- نماز به قرائت احاديث قدسيه صحّت ندارد.
- منكر قرآن كافر شمرده مى شود به خلاف منكر حديث قدسى.
- مسّ حديث قدسى بر كسى حرمت ندارد.
- قرائت آن بر جنب و حائض و نفساء تحريم نشده.
- روايت به معنى در آن صحيح است.
- خريد و فروشش منعى ندارد.[۳]
پانویس
منابع
- محمد شریفی، فاطمه هدایتی، تأملی بر رابطه بین وحی قرآنی، وحی بیانی، حدیث قدسی و حدیث نبوی؛ نشریه حدیث و اندیشه
- جعفری، یعقوب؛ مکتب اسلام، بهمن 1382، سال چهل و سوم - شماره 11 (از 21 تا 26)
- محمود راميار، تاريخ قرآن(راميار)، 1جلد، امير كبير - تهران، چاپ: سوم، 1369.