آیه 115 سوره توبه
<<114 | آیه 115 سوره توبه | 116>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و خدا بعد از آنکه قومی را هدایت کرد دیگر گمراه نکند تا بر آنها آنچه را باید از آن بپرهیزند معین و روشن بیان کند، که خدا محققا به همه چیز داناست.
و خدا بر آن نیست که قومی را پس از آنکه هدایت کرد، گمراه سازد، مگر آنکه اموری را که باید از آن بپرهیزند برای آنان بیان کند [و آنان مخالفت ورزند]؛ مسلماً خدا به همه چیز داناست.
و خدا بر آن نيست كه گروهى را پس از آنكه هدايتشان نمود بىراه بگذارد، مگر آنكه چيزى را كه بايد از آن پروا كنند برايشان بيان كرده باشد. آرى، خدا به هر چيزى داناست.
خدا قومى را كه هدايت كرده است گمراه نمىخواهد، تا برايشان روشن كند كه از چه چيز بايد بپرهيزند، كه خدا بر هر چيزى داناست.
چنان نبود که خداوند قومی را، پس از آن که آنها را هدایت کرد (و ایمان آوردند) گمراه (و مجازات) کند؛ مگر آنکه اموری را که باید از آن بپرهیزند، برای آنان بیان نماید (و آنها مخالفت کنند)؛ زیرا خداوند به هر چیزی داناست!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«لِیُضِلَّ»: گمراه سازد. حکم به گمراهی دهد. مراد این است که عقاب بعد از بیان احکام است.
نزول
«شیخ طوسى» گوید: حسن بصرى گوید: عده اى از مسلمین بعد از اسلام آوردن و قبل از آن که نماز و روزه و سایر فرائض واجب شده باشد، از دنیا رفتند. سایر مسلمین گفتند: یا رسول الله برادران مسلمان ما که قبل از وجوب فرائض و تکالیف مرده اند، منزلت آنان در نزد خداوند چگونه خواهد بود؟ در پاسخ آنان این آیه نازل گردید.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَوْماً بَعْدَ إِذْ هَداهُمْ حَتَّى يُبَيِّنَ لَهُمْ ما يَتَّقُونَ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ «115»
خداوند بر آن نيست كه قومى را بعد از آنكه هدايتشان نمود، بىراه بگذارد تا آنچه را (كه بايد از آن) پرهيز كنند، برايشان بيان كند. قطعاً خداوند به هر چيزى داناست.
نکته ها
آيه، يا بيانگر حال آنان است كه مسلمان شده بودند، ولى پيش از آگاهى از وظايف خود از دنيا رفتند. «2» يا اشاره به آيهى قبل و لزوم تبرّى از دشمن خداست كه اگر پس از اين هشدار، بىتفاوت باشيد، خودتان هم گمراه شده به دشمنان خدا ملحق مىشويد، و ممكن است آيه براى رفع نگرانى كسانى باشد كه قبل از علم به حرمت استغفار براى مشركان، براى آنان استغفار مىكردند.
امام رضا عليه السلام فرمود: خداوند بر امام واجب كرده است كه هر گاه نگران مرگ خود شد، امام معصوم بعدى را براى مردم معرّفى كند، سپس اين آيه را تلاوت كرد. «3»
اضلال خدا، كيفر بىاعتنايى به هدايت اوست. مخالفت آگاهانه با رهنمودهاى الهى، زمينهى سلب هدايت خداوند است. ما كانَ اللَّهُ لِيُضِلَ ... حَتَّى يُبَيِّنَ
«1». عموى ابراهيم او راى تهديد مىكرد كه سنگسارت خواهم كرد؛ لئنلمتنته لأرجمّنك (مريم، 46) ولى ابراهيم همچنان بردبار بود.
«2». تفسير مجمعالبيان.
«3». تفسير نورالثقلين.
جلد 3 - صفحه 514
پیام ها
1- كيفر الهى، پس از تبيين و روشنگرى و اتمام حجّت است. «حَتَّى يُبَيِّنَ»
2- هدايت الهى كامل است و علاوه بر بيان اسبابِ سعادت، عوامل خطر را نيز هشدار مىدهد. «يُبَيِّنَ لَهُمْ ما يَتَّقُونَ» امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند اسباب رضايت و غضب خود را به مردم مىشناساند. «1»
3- دستور الهى بر پرهيز از چيزى، از علم و حكمت او سرچشمه مىگيرد. «إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَوْماً بَعْدَ إِذْ هَداهُمْ حَتَّى يُبَيِّنَ لَهُمْ ما يَتَّقُونَ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (115)
شأن نزول «1»- از بعض مفسرين: قومى از مسلمانان قبل از نزول فرائض مردند.
مسلمانان عرض كردند: برادران ما مردند پيش از فرائض، منزلت آنها چه خواهد بود؛ آيه شريفه نازل شد:
وَ ما كانَ اللَّهُ: و نيست خداى تعالى، و شايسته مقام ربوبى، و در حكمت حكيم على الاطلاق جايز نباشد. لِيُضِلَّ قَوْماً: كه حكم فرمايد به گمراهى قومى، يا تباه و ضايع گرداند قومى را به اين وجه كه اسم ضلالت بر ايشان نهد و بدون امر و نهى مؤاخذه فرمايد. بَعْدَ إِذْ هَداهُمْ: بعد از آنكه راه نمود ايشان را و
«1» مجمع ج 3 ص 77.
ج5، ص 221
حكم به هدايت آنها نمود به الطاف خود كه به اختيار ايمان آوردند. حَتَّى يُبَيِّنَ لَهُمْ: تا آنكه روشن فرمايد براى ايشان. ما يَتَّقُونَ: آنچه واجب است كه از آن پرهيز كنند 2- معنى آيه آنكه: خداى تعالى عذاب نفرمايد و گمراه نگرداند از راه بهشت تا بيان نفرمايد براى آنها حلال و حرام را، و اين آيه جارى مجراى آن آيه است «وَ ما كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا» «1» 3- نزد جمعى آيه در شأن كسانى است كه قبل از تحويل قبله مردند. «2» 4- چون حق تعالى امر فرمود مؤمنان را به بعض فرايض و به آن عمل نمودند بعد از آنكه غايب شده بودند از محضر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله حق تعالى آن احكام را به جهت حكمت و مصلحت نسخ فرمود. پس از برگشتن، صحابه را ديدند بر خلاف آن عمل مىكردند. خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله عرضه داشتند، حكم ما چيست؛ حق تعالى در باره آنها اين آيه را نازل فرمود كه خداى تعالى ابطال عمل قومى نفرمايد كه بر منسوخ عمل، و به طريق جهالت باقى بودند تا وقتى كه علم به آن پيدا كنند. إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ: بتحقيق خداى تعالى به همه چيز از احوال اول و آخر آن داناست، و بيان فرمايد به حسب حكمت و مصلحت. و چون حضرت سبحان منع مؤمنان فرمود از استغفار براى مشركان، و اين متضمن وجوب تبرى و بيزارى ايشان بود از جميع مشركان. بعد از آن بيان فرمايد كه ذات احديت الهى مالك كل موجودات و متولى امور همه و غالب بر جميع مىباشد، تا از ما عداى او تبرى كنند و نصرت و اعانت از او طلبند و قطع اميد نمايند از نصرت و ولايت كفره، پس مىفرمايد:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَوْماً بَعْدَ إِذْ هَداهُمْ حَتَّى يُبَيِّنَ لَهُمْ ما يَتَّقُونَ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (115) إِنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ (116)
ترجمه
و نباشد خدا كه گمراه كند جمعى را بعد از آنكه هدايت نمود آنانرا تا آنكه بيان كند براى ايشان آنچه را بايد پرهيز كنند همانا خداوند بهر چيزى دانا است
همانا خدا مر او راست پادشاهى آسمانها و زمين زنده ميكند و ميميراند و نيست مر شما را غير از خدا هيچ صاحب اختيارى و نه ياورى.
تفسير
خداوند حكم نكرده و نمىكند بضلالت و گمراهى جماعتى و وانميگذارد آنها را بحال خودشان و سلب نميفرمايد عنايت خود را از ايشان تا وقتى كه بيان بفرمايد براى آنها بتوسط انبياء و اولياء چيزهائى را كه واجب است از آنها پرهيز نمايند مانند محرمات و ترك واجبات چنانچه در كافى و عيّاشى و توحيد از امام صادق (ع) نقل نموده كه تا بشناساند بآنها موجبات سخط و رضاى خود را و پس از بيان اگر عمل نمودند جزاى آنها بهشت است و الّا سزاى آنها جهنم است و حكم خداوند است بضلالتشان و منع از ترحّمشان و واگذاردنشان بحال خودشان چون خداوند بهر چيزى دانا است و ميداند مواقع حسن و قبح عذاب و ثواب را و پادشاهى آسمانها و زمين ازان اوست و اختيار حيات و موت بدست اوست و شما غير از او صاحب اختيار و حافظ و نگهبان و نگهدارى نداريد البتّه چنين پادشاه قادر بىنيازى بكسى ظلم نميكند و تا حجّت را تمام ننمايد بر خلق خود آنها را عذاب نميفرمايد و در شأن نزول آيه بعضى گفتهاند كه چون جمعى از مسلمانان قبل از نزول فرائض وفات كرده بودند مسلمانان بحضرت رسول عرض كردند حال آنها چه ميشود آيا معذبند يا خير اين آيه نازل شد و بعضى گفتهاند بعد از نسخ بعضى از احكام سؤال نمودند از حال كسانيكه اطلاع پيدا نكرده بودند بر نسخ از مسلمانان مانند كسانيكه بجانب بيت المقدّس نماز ميخواندند بعد از تحويل قبله بجانب كعبه براى آنكه هنوز مطّلع بر تحويل نشده بودند پس اين آيه نازل شد و بنابر اين بايد بيان و اصل شود تا حجّت از خدا بر خلق تمام گردد چنانچه در اصول ثابت شده است ولى منوط
جلد 2 صفحه 629
بآنستكه مردم در طلب احكام تقصيرى ننموده باشند و كوتاهى در تحصيل علم نكرده باشند و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ ما كانَ اللّهُ لِيُضِلَّ قَوماً بَعدَ إِذ هَداهُم حَتّي يُبَيِّنَ لَهُم ما يَتَّقُونَ إِنَّ اللّهَ بِكُلِّ شَيءٍ عَلِيمٌ (115)
خداوند گمراه نميفرمايد قومي را که هدايت فرمود تا آنكه بيان فرمايد براي آنها چيزهايي که بايد از آنها پرهيز كنند محققا خدا بهر چيزي دانا است.
مسئلة- تا حجت بر خلق تمام نشود و راه هدايت و ضلالت را بآنها نشان ندهد خداوند مؤاخذه نميفرمايد وَ ما كُنّا مُعَذِّبِينَ حَتّي نَبعَثَ رَسُولًا اسري آيه 16 وَ ما كانَ رَبُّكَ مُهلِكَ القُري حَتّي يَبعَثَ فِي أُمِّها رَسُولًا قصص آيه 59، در اينکه آيه هم ميفرمايد وَ ما كانَ اللّهُ هرگز خداوند رءوف رحيم لِيُضِلَّ قَوماً بضلالت و عذاب نمياندازد قوما قومي را بَعدَ إِذ هَداهُم يعني بعد از فرستادن انبياء و تشرف آنها بدين حق و تصديق انبياء حَتّي يُبَيِّنَ لَهُم ما يَتَّقُونَ يعني تا بيان تكاليف نشده و دستور واجب و حرام نيامده مؤاخذه نميفرمايد بر ترك واجب و فعل حرام و لكن بعد از آمدن تكليف و تماميت شرائط تكليف اگر كسي مخالفت كرد مستحق عقوبت ميشود و گفتند شرائط تكليف چهار است: بلوغ، عقل، قدرت، علم لكن اينها مختلف هستند.
اما بلوغ و عقل شرط اصل تكليف است يعني صبي و مجنون از مورد تكاليف
جلد 8 - صفحه 325
خارجند بكلي. و اما قدرت شرط حسن الخطاب است يعني خطاب بعاجز قبيح است چون قدرت بر امتثال ندارد. و اما علم شرط تنجيز تكليف است زيرا اگر شرط اصل تكليف باشد دور لازم ميآيد چون تكليف اگر موقوف بر علم باشد علم هم تا تكليف نيايد حاصل نميشود دور است پس تكليف بر جاهل هست لكن منجز نيست که مورد عقوبت باشد مشروط بر اينكه جهلش از روي قصور باشد نه از روي تقصير جاهل مقصر معاقب است لذا گفتند (الجاهل كالعامد) و فرداي قيامت دارد در خبر که سؤال ميشوند بخطاب
(هلا عملت)
اگر بگويد نميدانستم خطاب ميشود
(هلا تعلمت)
و شرائط خاصه هم از براي تكاليف داريم مثل اكراه و اضطرار و نسيان و سهو که بايد نباشد که اگر باشد مؤاخذه نميشود چنانچه مفاد حديث رفع است و اينها غير از شرائط خصوصيست براي بعض تكاليف که در فقه متعرضند إِنَّ اللّهَ بِكُلِّ شَيءٍ عَلِيمٌ ميداند كي استحقاق دارد و كي معذور است تنبيه- اينکه حكم عدم مؤاخذه در غير مستقلات عقليه است که عقل حكم بحسن ملزم و قبح ملزم ميكند آنجا در مخالفت استحقاق عقوبت هست زيرا يكي از ادله احكام عقل است که چهار دليل داريم، كتاب، سنّة، اجماع، عقل که ادله اربعه نامند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
اشاره
(آیه 115)
شأن نزول:
گروهی از مسلمانان قبل از نزول فرائض و واجبات چشم از جهان بسته بودند، جمعی خدمت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آمدند و در باره سرنوشت آنها اظهار نگرانی کردند، و چنین میپنداشتند که آنها شاید گرفتار مجازات الهی به خاطر عدم انجام این فرائض باشند. آیه نازل شد و این موضوع را نفی کرد.
تفسیر:
مجازات پس از تبیین- این آیه اشاره به یک قانون کلی و عمومی است، که عقل نیز آن را تأیید میکند و آن این که تکلیف و مسؤولیت همواره بعد از بیان احکام است، و این همان چیزی است که در علم اصول از آن تعبیر به قاعده «قبح عقاب بلا بیان» میشود.
لذا در آغاز میفرماید: «چنین نبوده که خداوند گروهی را پس از هدایت گمراه سازد تا این که آنچه را که باید از آن بپرهیزند برای آنها تبیین کند» (وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُضِلَّ قَوْماً بَعْدَ إِذْ هَداهُمْ حَتَّی یُبَیِّنَ لَهُمْ ما یَتَّقُونَ).
و در پایان آیه میفرماید: «خداوند به هر چیزی داناست» (إِنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ).
یعنی علم و دانایی خداوند ایجاب میکند که تا چیزی را برای بندگان بیان نکرده است، کسی را در برابر آن مسؤول نداند و مؤاخذه نکند.
ج2، ص259
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.