آیه 68 سوره اعراف
<<67 | آیه 68 سوره اعراف | 69>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
پیغام خدایم را به شما میرسانم و من برای شما ناصح و خیرخواهی امینم.
پیام های پروردگارم را به شما می رسانم و برای شما خیرخواهی اَمینم.
پيامهاى پروردگارم را به شما مىرسانم و براى شما خير خواهى امينم.»
پيامهاى پروردگارم را به شما مىرسانم و شما را اندرزگويى امينم.
رسالتهای پروردگارم را به شما ابلاغ میکنم؛ و من خیرخواه امینی برای شما هستم.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«نَاصِحٌ»: نصیحتکننده. دلسوز. مخلص.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أُبَلِّغُكُمْ رِسالاتِ رَبِّي وَ أَنَا لَكُمْ ناصِحٌ أَمِينٌ «68»
من پيامهاى پروردگارم را به شما مىرسانم و براى شما خيرخواهى امينم.
پیام ها
1- گفتار و دستورات پيامبران، پيامهاى خدايى است و از جانب خود چيزى نمىگويند، «أُبَلِّغُكُمْ رِسالاتِ رَبِّي»
2- پيامبران، تحت تربيت خاص الهى بوده و فرامانهاى آنان در مسير رشد و تربيت انسان است. «رِسالاتِ رَبِّي» آنان نهايت تلاش خود را در راه تبليغ بكار برده و از چيزى فروگذارى نمىكنند. أُبَلِّغُكُمْ ... و از غير او نيز هيچ ترس و هراسى ندارند. «الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ» «1»
3- دلسوزى و امانتدارى، دو شرط اصلى در تربيت و تبليغ است. «ناصِحٌ أَمِينٌ» آرى، اگر دلسوزى همراه با امانت نباشد خطرناك است، زيرا به خاطر دلسوزى شايد حقوقى ناديده گرفته شود يا قوانينى زير پا قرار گيرد.
4- بيان ويژگىهاى مثبت خود، در موارد ضرورت و آنجا كه براى ديگران سازنده باشد، مانعى ندارد. «2» «أَنَا لَكُمْ ناصِحٌ أَمِينٌ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أُبَلِّغُكُمْ رِسالاتِ رَبِّي وَ أَنَا لَكُمْ ناصِحٌ أَمِينٌ (68)
أُبَلِّغُكُمْ رِسالاتِ رَبِّي: ابلاغ مىكنم شما را رسالات پروردگار خودم را، وَ أَنَا لَكُمْ ناصِحٌ أَمِينٌ: و من مر شما را نصيحت كننده امينم، يعنى متدين ثقه و غير خائن هستم در مأمورات بدون نقصان و زياده.
نكته: نوح عليه السّلام به صيغه مضارع فرمود كه: و انا انصح لكم و هود عليه السّلام به اسم فاعل فرمود: و انا لكم ناصح؛ براى اينكه صيغه مضارع دلالت بر تجدد دارد، و چون نوح عليه السّلام دائما و مستمرا دعوت مىنمود به خلاف هود عليه السّلام كه هر زمانى به زبانى دعوت مىكرد، لذا تعبير به اسم فاعل شد.
تبصره: در دو وصف «ناصح» و «امين» چند وجه بيان شده 1- در اين قول ناصِحٌ أَمِينٌ، دو امر اصل مقصود است: يكى رد گمان بد قوم از رسول اللّه، و ديگر اثبات امانت و ديانت پيغمبر در جميع امور دنيائى و آخرتى و تبليغ احكام از جانب الهى بغير خيانت، و لذا از اول تعبير به ناصح و از ثانى به امين فرمود.
جلد 4 صفحه 110
2- چون قوم اسناد خيانت و خلاف ديانت به هود عليه السّلام دادند، و بر او لازم بود كه رد گمان قوم نمايد، لذا به اين دو لفظ ردّ باطل و اثبات حق را نمود. 3- اين لفظ ناصح امين الزام قوم باشد به اينكه من از ابتدا تا حال ميان شما معروف به ناصح امين بودم و اكنون به سبب دعوت رسالت الهيه، چگونه خائن و كاذب شدم.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
سوره الأعراف «7»: آيات 66 تا 68
قالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَراكَ فِي سَفاهَةٍ وَ إِنَّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الْكاذِبِينَ (66) قالَ يا قَوْمِ لَيْسَ بِي سَفاهَةٌ وَ لكِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ (67) أُبَلِّغُكُمْ رِسالاتِ رَبِّي وَ أَنَا لَكُمْ ناصِحٌ أَمِينٌ (68)
ترجمه
گفتند آن جماعت كه كافر شدند از قوم او بدرستيكه هر آينه مىبينيم تو را در بىخردى و همانا ماهر آينه گمان ميكنيم تو را از دروغگويان
گفت اى قوم من نيست با من بىخردى ولى من پيغمبرى هستم از پروردگار جهانيان
ابلاغ ميكنم بشما پيامهاى پروردگارم را و من براى شما نصيحت كننده هستم امين.
تفسير
بر حسب توصيه حضرت نوح بسام كه در روايت سابقه اشاره شده بود جمعى از اولاد سام چنانچه در روايت ديگرى هم بآن تصريح شده بحضرت هود ايمان آوردند و جماعتى استكبار نموده آنحضرت را نسبت بكم عقلى و سفاهت دادند براى آنكه از دين آنها اعراض فرموده بود و صريحا تكذيب نمودند دعاوى او را و آنحضرت فرمود اى قوم من بهيچ وجه كم عقلى مساس بمن ندارد فقط من مامورم از جانب خداوند پيامهائى بشما برسانم و موعظه و نصيحت نمايم شما را در دعوت بتوحيد و اطاعت احكام او بدون كم و زياد چون پيام آور و ناصح بايد امين باشد دروغ نگويد و خيانت ننمايد و در اين نقل قول آنها و حضرت هود دستورى است از طرف خداوند به بندگان كه چگونه بملايمت با كفار و فساق بايد گفتگو كرد و آنها را براه حق دعوت نمود.
جلد 2 صفحه 441
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أُبَلِّغُكُم رِسالاتِ رَبِّي وَ أَنَا لَكُم ناصِحٌ أَمِينٌ (68)
ميرسانم بشما آنچه را که از پروردگارم بمن رسيده و وجود من براي شما موجب ضرر و خسارت نيست بلكه شما را نصيحت ميكنم و خيانت بشما نميكنم
جلد 7 - صفحه 359
امين شما هستم.
أُبَلِّغُكُم تبليغ پيغام است که از جايي بجايي بردن است و تبليغ اقسامي دارد، امروزه معمول است بتوسط راديو يا تلفن يا تلگراف يا كتابت تبليغ ميكنند و اگر بتوسط شخصي باشد که پيغامش ميگويند آن شخص پيغامآور که واسطه است رسولش ميگويند و در فارسي پيغمبرش مينامند و مرسل بفتح هم ميگويند و پيغام دهنده را مرسل بكسر و كساني که بر آنها پيغام داده شده مرسل اليهم و خود پيغام را رسالت ميگويند لذا ميفرمايد أُبَلِّغُكُم رِسالاتِ رَبِّي و رسالت اقسام زيادي دارد: امور اعتقاديه، اخلاق فاضله، اعمال صالحه، مواعظ، نصايح عبادات، معاملات، معاشرات، حدود و غير اينها از احكام و دستورات لذا تعبير بجمع مضاف فرموده که افاده عموم كند.
وَ أَنَا لَكُم ناصِحٌ علاوه بر اينكه تبليغ رسالت كردم خود هم دلسوز شما هستم و پند و اندرز ميدهم شما را که بپذيريد نصايح مرا و الّا وظيفه من مجرد تبليغ است وَ ما عَلَي الرَّسُولِ إِلَّا البَلاغُ المُبِينُ بقول حافظ (در بند آن مباش که نشنيد يا شنيد).
امين بدانيد خيانت نميكنم مثل شياطين و مبلغين سوء و دعات باطله بلكه شما را براه حق و صراط مستقيم دلالت ميكنم و امين هستم.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 68)- هود اضافه کرد: «رسالتهای پروردگارم را به شما ابلاغ میکنم و من خیرخواه امینی برای شما هستم» (أُبَلِّغُکُمْ رِسالاتِ رَبِّی وَ أَنَا لَکُمْ ناصِحٌ أَمِینٌ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم