آیه 68 سوره آل عمران
<<67 | آیه 68 سوره آل عمران | 69>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
نزدیکترین مردم به ابراهیم کسانی هستند که از او پیروی کنند و این پیغمبر و امّتش که اهل ایمانند؛ و خدا دوستدار و سرپرست مؤمنان است.
مسلماً نزدیک ترین مردم به ابراهیم [از جهت پیوند وانتساب معنوی] کسانی اند که [از روی حقیقت] از او پیروی کردند، و این پیامبر و کسانی که [به او] ایمان آورده اند [از همه به او نزدیک ترند] و خدا یاور و سرپرست مؤمنان است.
در حقيقت، نزديكترين مردم به ابراهيم، همان كسانى هستند كه او را پيروى كردهاند، و [نيز] اين پيامبر و كسانى كه [به آيين او] ايمان آوردهاند؛ و خدا سرور مؤمنان است.
نزديكترين كسان به ابراهيم همانا پيروان او و اين پيامبر و مؤمنان هستند. و خدا ياور مؤمنان است.
سزاوارترین مردم به ابراهیم، آنها هستند که از او پیروی کردند، و (در زمان و عصر او، به مکتب او وفادار بودند؛ همچنین) این پیامبر و کسانی که (به او) ایمان آوردهاند (از همه سزاوارترند)؛ و خداوند، ولیّ و سرپرست مؤمنان است.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
اولى: نزديكتر. سزاوارتر. آن اسم تفضيل از «ولى» است.[۱]
نزول
محل نزول:
اين آيه در همچون ديگر آيات سوره آل عمران در مدينه بر پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نازل گرديده است. [۲]
شأن نزول:[۳]
ابن عباس گويد: كه رؤساى يهود نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله آمدند و گفتند: يا محمد تو خود ميدانى كه ما نسبت به ابراهيم از تو اولى و برتر هستيم زيرا ابراهيم بر دين ما بوده و تو بر ما حسد مى ورزى و به همين جهت با ما مخالفت ميكنى، خداوند اين آيه را فرستاد.[۴]
و نيز كلبى از ابوصالح و شهر بن حوشب[۵] و همچنين از عبدالله بن عباس[۶] و نيز يكى از مفسرين عامه[۷] وجه ديگرى درباره نزول اين آيه ذكر نموده اند و آن اينست كه وقتى كه پيامبر به مدينه هجرت فرمود واقعه جنگ بدر اتفاق افتاد. اين موضوع بر كفار قريش ناگوار آمد و در دارالندوة جمع شدند و چنين انديشيدند كه مال فراوانى جمع كنند تا براى نجاشى پادشاه حبشه كه جعفر بن ابىطالب با گروهى از مسلمين بدان جا مهاجرت كرده بود بفرستند و او را بر ضد مسلمين و جعفر بن ابىطالب بشورانند و از اين راه تلافى و جبران شكست در جنگ بدر و كشته شدگان آن را بنمايند لذا عمرو بن عاص و عمارة بن ابىمعيط را مأمور رفتن به حبشه نمودند اينان به حبشه رفته و نزد نجاشى بار يافتند و او را سجده كردند و گفتند نزد تو آمديم تا تو را از جريان قضيه اى باخبر سازيم و آن اينست كه عده اى نزد تو آمدند كه بدخواه و دشمن تو ميباشند.
زيرا اينان از نزد مردى به اين ديار آمده اند كه دروغگو و جادوگر است و ادعاى پيامبرى مينمايد و كسى جز اين سفيهان كه نزد تو آمده اند از او اطاعت نكرده است ما كه از سران قريش و از اشراف آنها هستيم، آمده ايم به تو بگوئيم اينان را از خود دور كنى زيرا در رأس ايشان پسرعموى آن پيامبر دروغين وجود دارد كه به پناه آوردن، نزد تو آمده كه رعيت تو را بر تو بشورانند و نظام كشور تو را از هم بپاشند و از تو ميخواهيم كه آنان را به ما بدهى تا شر آنها را از سر تو برداريم و يكى از نشانه هاى آنها اينست كه به پادشاهان سجده نمى كنند، نجاشى نزد جعفر فرستاد و او را پيش خود خواند.
جعفر با اصحاب خويش آمد چون به درگاه نجاشى رسيد از بيرون با صداى بلند گفت: يستأذن عليك حزب اللَّه؛ گروه خدا از تو. اى نجاشى اجازه ورود ميخواهد نجاشى گفت: در امان خدا، داخل شويد جعفر با ياران خود داخل شدند و سجده نكردند. نجاشى گفت: چرا سجده نكرديد؟ جعفر گفت: اى نجاشى، سجده مختص به خدائى است كه تو را خلق كرده و پادشاهى بخشيده است و ما وقتى كه بتپرست بوديم به غير خدا سجده مى كرديم، اكنون كه خدا پيامبرى راستگوى به ما داده ما را از سجده كردن به غير خدا نهى نموده و بازداشته است.
نجاشى گفت: كداميك از شما اجازه ورود خواست، جعفر گفت: من بودم. نجاشى گفت: به سخنان خودت ادامه بده، جعفر گفت: اى نجاشى از اين دو نفر (عمرو بن عاص و عمارة بن ابىمعيط) بپرس كه آيا ما از بردگانيم يا از آزادگان؟ نجاشى از عمروعاص سؤال كرد. عمروعاص گفت: از آزادگانند، سپس جعفر گفت: از اينان بپرس كه آيا ما خونى ريخته ايم يا نه؟ نجاشى سؤال كرد. عمرو گفت: خونى نريخته اند. جعفر گفت: از اينان بپرس كه آيا مال كسى را به زور و غصب گرفته ايم يا نه؟ نجاشى پرسيد. گفت: مال كسى را به زور نگرفته اند سپس نجاشى رو به عمروعاص كرده، گفت: پس شما از اينان چه ميخواهيد؟ عمروعاص گفت: اى نجاشى ما همه بر يك آئين بوده و بر دين پدران و اجداد خود بوده ايم اينان دين آباء و اجداد خويش بگذاشتند و بر دين ديگر گرويدند. نجاشى به جعفر گفت: قبلاً شما چه دينى داشته ايد؟ جعفر گفت: ما اول بر دين شيطان بوديم و بتپرستى ميكرديم. اكنون به خداى يگانه ايمان آورده ايم و از فرمانبردارى شيطان دست كشيده ايم و خداوند به ما پيامبرى عنايت فرمود و ما به دين اسلام و كتاب آسمانى او قرآن ایمان آورده ايم و نيز كتاب عيسى موافق كتاب و دين ما است.
نجاشى گفت: از كتاب شما آنچه ميدانى براى من بخوان، جعفر سوره عنكبوت و سوره روم را خواند. نجاشى و ياران او آنچنان تحت تأثير آيات و كلام خدا قرار گرفتند كه گريستند. سپس نجاشى گفت: ادامه بده، جعفر سوره كهف را قرائت كرد.
عمروعاص وقتى كه وضع را بدين منوال ديد، گفت: اى نجاشى اينان نسبت به عيسى بدبين بوده و به او دشنام ميدهند و نيز به او و مادرش مريم ناسزا مى گويند. نجاشى به جعفر گفت: آيا اين شخص راست مى گويد؟ جعفر سوره مريم را خواند، نجاشى فهميد كه عمروعاص و عمارة بن ابىمعيط دروغ مى گويند. لذا به جعفر گفت: شما در سرزمين من آزاد مى باشيد.
هر قدر بخواهيد مى توانيد اقامت كنيد و هيچ كس حق ندارد به شما ناسزا بگويد و يا شما را برنجاند زيرا شما از حزب ابراهيم مى باشيد. عمروعاص گفت: اى نجاشى، ابراهيم كيست؟ نجاشى گفت: اينان از گروه ابراهيم هستند و آن كسى كه اينان از نزد او آمده اند نيز از گروه ابراهيم است ولى مشركين درباره ابراهيم به دعوى پرداخته و گفتند ما از گروه او هستيم نه اينان، تا اين جا گفتار نجاشى به پايان رسيد، سپس خداوند درباره خصومت ايشان درباره بودن از گروه ابراهيم اين آيه را نازل كرد و فرمود ملت ابراهيم كسانى هستند كه از روش او پيروى نمايند چنانچه امت محمد از او پيروى مى نمايند.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«68» إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِيُّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ اللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ
همانا سزاوارترين افراد به ابراهيم، كسانى هستند كه از او پيروى كردند و (نيز) اين پيامبر و كسانى كه (به او) ايمان آوردهاند و خداوند سرور و سرپرست مؤمنان است.
نکته ها
از اين آيه معلوم مىشود كه نسبت ايمانى، فراتر و محكمتر از نسبت خويشاوندى است و افرادى كه هم فكر و هم خط و هم هدف باشند، به همديگر نزديكتر از كسانى هستند كه در ظاهر قوم و خويشند، ولى به لحاظ فكرى و اعتقادى از همديگر جدايند. امام صادق عليه السلام به يكى از ياران با وفايش فرمود: «أنتم و الله من آل محمد» به خدا سوگند كه شما از آلمحمّد صلى الله عليه و آله هستيد. و سپس آيه فوق را تلاوت فرمود. «1» رسول اكرم صلى الله عليه و آله نيز در مورد سلمان فارسى فرمودند: «سلمان منا أهل البيت» «2»
با اينكه آيه فرمود: نزديكترين مردم به ابراهيم، پيروان او هستند، لكن نام پيامبر اسلام و مسلمانان را جداگانه برد، تا بهترين نمونهى پيروى را در وجود حضرت محمّد صلى الله عليه و آله و مسلمانان، به دنيا نشان دهد.
در روايتى آمده است: «انّ ولىّ محمّد مَن اطاع اللّه و انْ بَعُدتْ لَحمَته، و انّ عدوّ محمّد مَن عَصى اللّه و انْ قَرُبتْ قَرابته» «3» دوست و طرفدار محمّد صلى الله عليه و آله كسى است كه خدا را اطاعت كند، هرچند به لحاظ فاميلى از او دور باشد و دشمن پيامبر كسى است كه خدا را نافرمانى كند، هرچند با پيامبر نسبت و نزديكى داشته باشد.
امام صادق عليه السلام فرمود: مراد از «الَّذِينَ آمَنُوا» در آيه، امامان و پيروان آنها هستند. «4»
«1». تفسير مجمعالبيان.
«2». بحار، ج 10، ص 123.
«3». تفسير مجمعالبيان.
«4». كافى، ج 1، ص 416.
جلد 1 - صفحه 537
پیام ها
1- پيوند مردم با رهبر، پيوند مكتبى است، نه پيوند قبيلهاى، زبانى، منطقهاى و نژادى. «إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ»
2- ملاك قُرب به انبيا، اطاعت از آنان است. «أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ»
3- پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و مسلمانان، در خط ابراهيم و هم مرام و هم هدف با او هستند. «أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهِيمَ ... وَ هذَا النَّبِيُّ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِيُّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ اللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ (68)
إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهِيمَ: بدرستى كه سزاوارترين مردم و نزديكترين امم به حضرت ابراهيم عليه السّلام، لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ: هر آينه كسانى هستند كه پيروى نمودند او را در زمان او، مطابق با واقع، بدون تفاوت و تخالف، وَ هذَا النَّبِيُ: و ديگر اين پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه تابع ملت اوست، وَ الَّذِينَ آمَنُوا: و همچنين كسانى كه ايمان آوردهاند به اين پيغمبر، جهت موافقت امت مرحومه به حضرت ابراهيم عليه السّلام و نصرت ايشان، حقّيت او را به حجت و تنزيه ايشان آن حضرت را از جميع نواقص و عيوب.
تفسير اثنا عشرى ج2 141
كتاب كافى از حضرت باقر عليه السّلام مروى است كه در آيه: وَ الَّذِينَ آمَنُوا، فرمود: ايشان، ائمه معصومين هستند و كسانى كه پيروى نمودند ايشان را. «1» وَ اللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ: و خداى تعالى دوست مؤمنان، و ناصر و ياور و صاحب اختيار و كارگزار و پاداش دهنده ثواب جزيل است بر ايمان ايشان.
«1» اصول كافى، جلد اوّل، كتاب الحجّة، صفحه 416، حديث 20
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 141
تنبيه: آيه شريفه دال است بر آنكه ثبوت ولايت و ربط معنوى، به دين است نه به نسب، چنانچه حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمايد: انّ اولى النّاس بالانبياء اعلمهم بما جاءوا به، ثمّ تلا هذه الاية: «1» بدرستى كه اولى و اخص مردمان به پيغمبران، عالمترين ايشان است به آنچه پيغمبران از جانب خدا آوردهاند. بعد از آن اين آيه تلاوت فرمود.
و نيز فرمود: انّ ولىّ محمّد من اطاع اللّه و ان بعد لحمته، و انّ عدوّ محمّد من عصى اللّه و ان قربت قرابته: «2» بدرستى كه ولى و پيرو حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كسى است كه اطاعت خدا نمايد و اگرچه در قرابت به آن حضرت دور باشد. و بدرستى كه دشمن آن حضرت كسى است كه معصيت خدا نمايد و اگرچه قرابت او به آن حضرت نزديك باشد.
اطاعت خدا، بلال حبشى را به پيغمبر نزديك، و مخالفت خدا، ابو لهب قرشى را از آن حضرت دور نمود.
و عياشى از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده كه آن حضرت به عمر بن يزيد فرمود: به خدا قسم شما از آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مىباشيد. عمر عرض كرد: فدايت شوم، از انفس ايشان؟ فرمود: بلى، تا سه مرتبه. پس نظر نمود به عمر، و عمر هم نظر كرد به حضرت، بعد فرمود: اى عمر، بدرستى كه خدا در كتاب خود فرموده: إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهِيمَ (الخ)؛ «3» اين آيه را شاهد بر فرمايش خود ذكر فرمود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِيُّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ اللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ (68)
ترجمه
همانا سزاوارترين مردمان بابراهيم هر آينه آنانند كه پيروى كردند او را و اين پيغمبر است و آنانكه گرويدند و خدا دوست گروندگان است..
تفسير
اخص و اقرب مردم بحضرت ابراهيم امت و پيروان او هستند و آن
جلد 1 صفحه 434
پيغمبر (ص) است خصوصا و مؤمنين از امت او كه ائمه و شيعيان آنها هستند عموما چون در اصول و اكثر فروع قرآن محمد (ص) با صحف ابراهيم موافقت دارد و بنظر حقير در تمام موافقت دارد زيرا كه هر چه نسخ شده چنانچه در اصول تنقيح شده و حقير هم در اين كتاب اشاره كردهام از اول موقت بوده در كافى و عياشى از حضرت صادق (ع) روايت نموده كه مؤمنون در اين آيه ائمه و تابعان آنها هستند قمى و عياشى از آنحضرت روايت نموده كه بيكى از شيعيان فرمود شما بخدا از آل محمديد او عرض كرد از خود آنها فدايت شوم فرمود بلى و اللّه از خود آنها تا سه مرتبه پس آنشيعه و امام بديده محبت بيك ديگر نگاه كردند و امام اين آيه را تلاوت فرمود و در مجمع از امير المؤمنين (ع) نقل فرموده كه اقرب مردم بانبياء كسانى هستند كه باحكام آنها عمل ميكنند و اين آيه را تلاوت فرمود پس فرمود همانا دوست محمد (ص) كسى است كه اطاعت كند خدا را اگر چه قرابتى با محمد (ص) نداشته باشد و دشمن محمد (ص) كسى است كه معصيت كند خدا را اگرچه از اقارب نزديك آن سرور باشد و بنظر حقير كمتر شيعه است كه قرابت با پيغمبر (ص) نداشته باشد زيرا كه كمتر سيدى است كه شيعه نباشد و اگر نباشد انصافا خيلى بىانصافى كرده و يكهزار و كسرى است كه شيعيان با سادات مواصلت نمودهاند لذا همه انشاء اللّه تعالى از ذريه پيغمبر و اولاد اطهار او هستند و بالاخره اگرچه در نفس آخر باشد باو ملحق خواهند شد و خداوند دوست مؤمنين است و آنها را يارى خواهد فرمود آنچه تاكنون عرض شد به تبع مفسرين بود ولى بنظر حقير مستفاد از آيه برهانى است بر آنكه ابراهيم (ع) مسلمان بوده بر طبق شكل اول و آن اين است كه سزاوارترين مردم بهمدينى با ابراهيم تابعين ملت او هستند و تابع ملت او پيغمبر است و مؤمنين و اين دو مقدمه در آيه شريفه ذكر شده و چون شكل اول بديهى الانتاج است نتيجه آن ذكر نشده و آن آنستكه سزاوارترين مردم بهمدينى با ابراهيم (ع) پيغمبر است و مؤمنين و معلوم است كه اولويت در اينمقامات تعينيه است نه ترجيحه مثل آنكه ميگويند اولى بميراث اولى باحكام است و مراد آنستكه سزاوار بارث سزاوار باحكام است نه آنكه سايرين هم سزاوارند اينها سزاوارترند و بعد از ثبوت همدينى مسلمين با ابراهيم ثابت ميشود مسلمانى آنحضرت و نفى ميشود يهوديت و نصرانيت از او و اينمعنى بقدرى لطيف و دقيق و عميق و انيق است
جلد 1 صفحه 435
كه گويا همين اوصاف مانع شده كه مفسرين متوجه بآن نشدهاند و آيه را از مقام خود تنزل دادهاند و خداوند نصيب من فرمود و بنابراين هذا مبتدا و النبى خبر اوست و مشار اليه تابع است كه مدلول للذين اتبعوه است و تبعيت پيغمبر ملت ابراهيم را معروف است و خداوند دوست مؤمنين است كه راه استدلال بر مطلوب را به آنها نشان مىدهد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّ أَولَي النّاسِ بِإِبراهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِيُّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ اللّهُ وَلِيُّ المُؤمِنِينَ (68)
محققا سزاوارترين مردم بابراهيم كساني هستند که او را متابعت نمودند و اينکه پيغمبر و كساني که ايمان آوردند و خداوند وليّ مؤمنين است إِنَّ أَولَي النّاسِ بِإِبراهِيمَ كلمه اولي از وليّ مأخوذ است از ماده ولايه و ولاية اگر بفتح باشد بمعني نصرت و اگر بكسر باشد بمعني امارة و رياست است و تحقيق كلام چنانچه مكررا تذكر دادهايم که الفاظ موضوع از براي معاني عامه است و ولاية نوع اختصاص شخص است بشخص چنانچه سيّد مولاي عبد است و عبد مولاي سيد اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا بقره آيه 258، و المؤمنون اولياء اللّه پدر و جدّ پدري و قيم و حاكم وليّ صغار و مجانين، حاكم وليّ غائب و ممتنع، پيغمبر وليّ امت، امام وليّ رعيت. هر چه بمناسبت خود مثلا خداوند ولاية كليه مطلقه ذاتيه دارد بر جميع مخلوقات خود که هر نوع تصرفي بفرمايد و اطاعت او بر جميع لازم و حتم است، پيغمبر و امام ولاية كليه مطلقه بجعل الهي بر جميع افراد امت و رعيت دارند إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الاية مائده آيه 60، حاكم ولاية جزئيه مقيده بجعل امام دارد و هكذا پدر و جد و قيّم. و مراد در اينکه آيه متابعت از ابراهيم عليه السّلام است در دستورات و احكام ديني.
لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ مراد امت حضرت ابراهيم در متابعت دين و شريعة او و واضح است که هر پيغمبري اولي است بر امت حتي از نفس آنها النَّبِيُّ أَولي بِالمُؤمِنِينَ مِن أَنفُسِهِم احزاب آيه 6.
وَ هذَا النَّبِيُّ زيرا پيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم بسيار از احكام و سنن ابراهيم عليه السّلام
جلد 4 - صفحه 242
را در شريعة اسلام جاري نمود حتي امر الهي رسيد ثُمَّ أَوحَينا إِلَيكَ أَنِ اتَّبِع مِلَّةَ إِبراهِيمَ حَنِيفاً نحل آيه 124.
(تنبيه)
اگر كسي اشكال كند که مقتضاي اينکه آيه افضليت ابراهيم عليه السّلام است بر حضرت خاتم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم زيرا متبوع افضل از تابع است.
جواب اينكه اينجا نه بعنوان تبعيت است بلكه احكام ابراهيم چون حنيف بود در اسلام جاري شد کما اينكه كلمه حنيفا خود شاهد اينکه مطلب است و بسيار مطالب حقه است که عقلاء عالم و دانشمندان بزرگ از كوچكتران اخذ ميكنند چون حق است و درست است.
وَ اللّهُ وَلِيُّ المُؤمِنِينَ بجميع انحاء ولايت هم صاحب اختيار، هم اولي بتصرف هم نگهبان، هم ناصر و هم دوست و بعبارت جامع مؤمنين مورد عنايات پروردگار هستند
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 68)- بنابر آنچه گفته شد معلوم شد که ابراهیم پیرو هیچ یک از این آیینها نبوده، تنها چیزی که در اینجا باقی میماند این است که چگونه میتوان خود را پیرو این پیامبر بزرگ که همه پیروان ادیان الهی برای او عظمت قائل هستند دانست! در آیه مورد بحث به این معنی پرداخته و میگوید: «سزاوارترین مردم به ابراهیم آنها هستند که از او پیروی کردند و این پیامبر (پیامبر اسلام) و کسانی که به او ایمان آوردهاند میباشند» (إِنَّ أَوْلَی النَّاسِ بِإِبْراهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِیُّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا).
اهل کتاب با عقاید شرک آمیز خود که اساسیترین اصل دعوت ابراهیم (ع) یعنی توحید را زیر پاگذاردهاند، و یا بتپرستان عرب که درست در نقطه مقابل آیین ابراهیم (ع) قرار گرفتهاند چگونه میتوانند خود را پیرو ابراهیم و در خط او بدانند!
ج1، ص294
و در پایان آیه به آنها که پیرو واقعی مکتب پیامبران بزرگ خدا بودند بشارت میدهد که «خداوند ولیّ و سرپرست مؤمنان است» (وَ اللَّهُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنِینَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.