آیه 8 سوره زلزال
<<7 | آیه 8 سوره زلزال | 8>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و هر کس به قدر ذرهای کار زشتی مرتکب شده آن هم به کیفرش خواهد رسید.
و هرکس هموزن ذره ای بدی کند، آن بدی را ببیند.
و هر كه هموزن ذرّهاى بدى كند [نتيجه] آن را خواهد ديد.
و هر كس به وزن ذرهاى بدى كرده باشد آن را مىبيند.
و هر کس هموزن ذرّهای کار بد کرده آن را میبیند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«ذَرَّةٍ»: ذرّه خاک. برخی آن را مورچه ریز میدانند که نماد ریزی در میان عربها است.
نزول
شأن نزول آیات 7 و 8:
مقاتل و سعید بن جبیر گویند: وقتى که آیه «وَ یطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یتِیماً وَ أَسِیراً» نازل گردید، مسلمین مى پنداشتند که اگر مال کمى را انفاق و بخشش کنند داراى پاداش و ثواب نخواهند بود و نیز اگر گناهانى که به نظرشان کوچک مى آمد از قبیل دروغ و نگاه کردن از روى شهوت به نوامیس مردم و غیبت کردن را مرتکب گردند، مؤاخذه نخواهند شد.
سپس این آیات نازل گردید و به آنها فهمانید که بر کوچکترین اعمال خیر و شر پاداش و کیفر خواهند دید[۱] و نیز گویند: پیامبر با ابوبکر مشغول خوردن غذا بودند این آیات نازل شد.[۲]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها «1» وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها «2» وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها «3» يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها «4» بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحى لَها «5» يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتاتاً لِيُرَوْا أَعْمالَهُمْ «6» فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ «7» وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ «8»
آن گاه كه زمين به لرزش شديد خود لرزانده شود. و زمين بارهاى سنگين خود را بيرون افكند. و انسان بگويد: زمين را چه شده است؟ (كه اينگونه سخت مىلرزد). در آن روز زمين خبرهاى خود را بازگو كند. چرا كه پروردگارت به آن وحى كرده است. در آن روز مردم به طور پراكنده (از قبرها) بيرون آيند تا كارهايشان به آنان نشان داده شود. پس هر كس به مقدار ذرّهاى كار نيك كرده باشد همان را ببيند. و هركس هم وزن ذرهاى كار بد كرده باشد آن را ببيند.
نکته ها
مراد از «أَثْقالَها»، مردگان هستند كه در قيامت، زمين آنها را بيرون مىافكند. چنانكه در آيهاى ديگر مىفرمايد: «وَ أَلْقَتْ ما فِيها وَ تَخَلَّتْ» «1»
«1». انشقاق، 4.
جلد 10 - صفحه 563
حضور مردم در قيامت بطور پراكنده است. چنانكه در آيات ديگر مىفرمايد: «أَشْتاتاً»، «كَأَنَّهُمْ جَرادٌ مُنْتَشِرٌ» «1»، «كَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِ» «2» حضور متفرق مردم در قيامت يا به خاطر آن است كه هر كس همراه رهبرى كه در دنيا انتخاب كرده، مىباشد يا آنكه خوبان و بدان از يكديگر جدا مىشوند.
با اراده خدا در قيامت، جمادات نيز به سخن مىآيند، نه فقط زمين، بلكه اعضاى بدن انسان عليه او گواهى مىدهند. «وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنا قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ» «3»
در روايات آمده است كه در مكانهاى مختلف نماز بخوانيد، زيرا آن مكان در قيامت براى شما شهادت مىدهد. «4»
در روايت ديگرى آمده است كه در بيابانها نيز اذان بگوييد، زيرا به هر سنگ و كلوخى كه صداى شما برسد، گواه قيامت شماست.
حضرت على عليه السلام پس از آنكه بيت المال را تقسيم مىكرد، دو ركعت نماز مىخواند و به زمين خطاب مىكرد: «اشهدى انى ملئتك بحق و فرغتك بحق» «5» اى زمين گواهى بده كه من تو را از بيت المال بر اساس حق پر كردم و سپس بر اساس حق خالى كردم.
در روايات است كه نحوه خبر دادن زمين اين گونه است كه مىگويد: فلانى در فلان زمان فلان عمل را روى من انجام داد. «6»
«مِثْقالَ» از «ثقيل» به معناى ميزان سنگينى است و كلمه «ذَرَّةٍ» يا به معناى كوچكترين مورچه است و يا به معناى ذرات سبك پراكنده در هوا. البته امروز به اتم نيز ذرّه مىگويند.
«1». قمر، 7.
«2». قارعه، 4.
«3». فصّلت، 21.
«4». تفسير مجمعالبيان.
«5». لئالى الاخبار، ج 5، ص 79.
«6». تفسير نورالثقلين.
جلد 10 - صفحه 564
ولى به هر حال مراد از آن كوچكترين واحد وزن است.
در روايات مىخوانيم: مرد عربى وارد مسجد پيامبر اكرم شد و گفت: «علمنى بما علمك الله» از آنچه خدا به تو ياد داده مرا ياد بده! حضرت شخصى را مأمور آموزش قرآن به او كردند.
معلم براى او سوره إِذا زُلْزِلَتِ ... را خواند، همين كه به آيه فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ... رسيد، مرد عرب گفت: «كفانى» مرا بس است و سپس رفت. پيامبر فرمود: «رجع فقيها» «1»
در سوره لقمان نيز، لقمان به فرزندش مىفرمايد: اگر به اندازه وزن خردلى عمل نيك يا بد داشته باشى، در دل سنگ يا در اوج آسمان يا در زمين باشد، خداوند در قيامت براى حساب مىآورد. «يا بُنَيَّ إِنَّها إِنْ تَكُ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّماواتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ» «2»
گواهى و شهادت زمين در قيامت، بيانگر آن است كه در همين حال، زمين آگاهانه كارهاى ما را درك مىكند و در آن روز با فرمان و وحى الهى بازگو مىكند.
جناب آقاى حسان در ديوان خود، آيات سوره زلزال را اين گونه به نظم در آورده است:
اين زمين در آن زمان پر بلا
ناگهان چون زلزلت زلزالها
از درونش اخرجت اثقالها
با تعجب قال الانسان مالها
مردگان خيزند بر پا كلّهم
تا همه مردم يروا اعمالهم
هر كه آرد ذرّةً خيراً يره
يا كه آرد ذرّةً شرّاً يره
آن زمان خورشيد تابان كوّرت
كوههاى سخت و سنگين سُيّرت
آبها در كام دريا سجّرت
آتش دوزخ به شدت سعّرت
چون در آن هنگام جنّت ازلفت
خود بداند هركسى ما احضرت
اضافه شدن زلزله به زمين «زلزالها» هم رمز عظمت زلزله است و هم رمز گستردگى آن در تمام زمين. در اولين آيه سوره حج نيز عظمت اين زلزله مطرح شده است: «إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ» در خطبه 157 نهجالبلاغه نيز مىخوانيم: «عباد الله احذروا يوما تفحص فيه الاعمال و يكثر فيه الزلزال و تشيب فيه الاطفال» بندگان خدا! بترسيد از روزى كه در آن، تمام اعمال بررسى شود، زلزلهها زياد مىشود و كودكان (به خاطر طولانى بودن يا سختى آن روز) پير مىشوند.
«1». تفاسير نمونه و نورالثقلين.
«2». لقمان، 16.
جلد 10 - صفحه 565
پیام ها
1- زلزله بزرگ زمين در آستانه قيامت، امرى قطعى و حتمى است. «إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها» (كلمه اذا در موردى بكار مىرود كه امر قطعى باشد)
2- معاد جسمانى است. (جسم انسانها در زمين دفن شده كه در قيامت خارج مىشود، نه روح آنها) «أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها»
3- قيامت روز تحيّر انسان است. «قالَ الْإِنْسانُ ما لَها»
4- هستى شعور دارد. «يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها»
5- زمين از گواهان قيامت است. «يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها»
6- در قيامت راه هرگونه انكار بسته است. «لِيُرَوْا أَعْمالَهُمْ»
7- همه مردم در دادگاه عدل الهى يكساناند. فَمَنْ يَعْمَلْ ... فَمَنْ يَعْمَلْ ...
8- كيفر و پاداش الهى، بر اساس عمل است. فَمَنْ يَعْمَلْ ... فَمَنْ يَعْمَلْ ...
9- عمل هر چه هم كوچك باشد، حساب و كتاب دارد. لذا نه گناهان را كوچك شمريد و نه عبادات را. «مِثْقالَ ذَرَّةٍ»
10- تجسم و ديدن عمل در آن روز خود عذاب يا لذت است. «يَرَهُ»
«والحمدللّه ربّ العالمين»
جلد 10 - صفحه 568
سوره عاديات
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ «8»
وَ مَنْ يَعْمَلْ: و هر كه به جا آورد مِثْقالَ ذَرَّةٍ: به اندازه و مقدار ذره شَرًّا
جلد 14 - صفحه 308
يَرَهُ: بدى را، ببيند سزا و مكافات آن را اگر مغفرت الهى شامل او نشود.
تنبيه- آيه شريفه آگاه فرمايد بندگان را به اينكه جزا بر اعمال مترتب از خير و شر مىشود اگرچه به مقدار ذرّهاى باشد. در اسباب نزول نقل شده: دو نفر، يكى سائل را به لقمهاى و كسوهاى نمىداد و مىگفتاند كى است، چيز بسيار خير بايد كرد و ديگرى گناه خود را كوچك مىشمرد و مىگفت ما را به نظره و قطره مؤاخذه نخواهند كرد، بلكه به گناه كبيره عذاب كنند. حق تعالى آيه شريفه نازل فرمود كه مثقال ذره را حساب است. نزد بعضى آنكه يكى دست بازداشت و گفت آيتى از قرآن مرا از خيرات منع كرد «1» (وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ) «2» و من نان خرما و مويز دوست ندارم پس آن را اجرى نباشد و مال بسيار ندارم تا بدهم.
ديگرى مىگفت به اين گناهان حقير ما را مؤاخذه نكنند. حق تعالى فرمود خير اندك، نفع دارد و گناه حقير ضرر رساند.
عبرت- روزى حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اين آيه خواند. اعرابى حاضر بود، گفت يا رسول اللّه خداى مثقال ذره را اعتبار فرمايد و بر آن عقاب مىكند؟ فرمود: بلى! اعرابى برخاست و گفت «وا سوأتاه وا فضيحتاه» و به هاى هاى گريست. حضرت فرمود دل اعرابى از ايمان با خبر است «3».
ابو عثمانى از ابى عبيده روايت نموده كه صعصعة بن ناجيه كه جد فرزدق بود، نزد حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آمد و گفت: از آنچه بر تو نازل شده بر من بخوان. حضرت اين آيه را تلاوت نمود. او گفت: «حسبى حسبى ما ابالى ان لا اسمع من القرآن غير هذا» همين كافى است مرا و باكى نيست مرا آنكه نشنوم از قرآن غير از اين آيه را «4».
تبصره- از ابن عباس نقل شده هيچ مؤمن و كافرى نباشد كه در دنيا خير و شرى كند، مگر آنكه خداى تعالى در قيامت عمل او به او بنمايد. اگر بدى
«1». منهج الصادقين (چ سوم اسلاميه) ج 10 ص 320.
«2». سوره انسان، آيه 8.
«3». تفسير ابو الفتوح رازى (چ اسلاميه) ج 12 ص 148.
«4». تفسير ابو الفتوح رازى (چ اسلاميه) ج 12 ص 148.
جلد 14 - صفحه 309
باشد، پريشان و غمگين شود و اگر نيكى باشد، خوشحال گردد. اما سيئات مؤمن را بيامرزد و حسنات او را اجر عنايت فرمايد. و حسنات كافر را رد كند و به سيئات، معذب سازد. «1» و محمد بن كعب در معنى آيه بيان نموده هر كه در دنيا مثقال ذره نيكى كند و كافر باشد، جزا يابد در نفس و مال و اهل، تا چون از دنيا رود، هيچ خيرى بر او نباشد و اگر مثقال ذره بدى كند و مؤمن باشد، در دنيا عقوبت يابد به حادثهاى كه به او رسد از نفس و مال و اهل، تا چون از دنيا مفارقت كند، او را هيچ فعل بدى نباشد «2».
تتمه- در خبر است چون اين آيه نازل شد، بعضى از صحابه گفتند: يا رسول اللّه اين كار عظيم است كه به هر مثقال ذره از عمل كه از ما صادر شده باشد، حساب كنند. فرمود مكارهى كه در دنيا به شما مىرسد از رنج و بيمارى و مصيبت در برابر مثاقيل شر شما است و اما مثاقيل خير، ذخيره شماست تا روز قيامت كه به شما مرحمت فرمايد «3».
«1» منهج الصادقين (چ سوم- تهران) ج 10 ص 321.
«2» مجمع البيان (چ 1403) ج 5 ص 527.
«3» تفسير ابو الفتوح رازى (چ اسلاميه 1398) ج 12 ص 147.
جلد 14 - صفحه 310
ج14، ص311
سوره صدم « (العاديات)»
سورة العاديات- اين سوره مباركه مدنى است. نزد ابن عباس و قتاده و نزد بعضى مكى است.
عدد آيات- يازده.
عدد كلمات- چهل.
عدد حروف- يكصد و شصت و سه.
ثواب تلاوت- ابن بابويه (رحمه اللّه) عن الصّادق عليه السّلام: من قرء سورة و العاديات و ادمن قرائتها بعثه اللّه عزّ و جلّ مع امير المؤمنين يوم القيمة خاصّة و كان فى حجره و رفقائه.
فرمود حضرت صادق عليه السّلام: كسى كه «سورة العاديات» را قرائت و مداومت بآن نمايد، مبعوث فرمايد خداى عز و جل او را با امير المؤمنين عليه السّلام و از رفقا و جلساى او باشد، در بهشت عدن «1».
«1». ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، چ حيدرى 1391 ه. ق، ص 153- 152.
جلد 14 - صفحه 312
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ شأن نزول- غزوه سلاسل- از حضرت صادق عليه السّلام روايت شده كه جماعتى از اعراب بنى سليم نزديك مدينه آمده، در وادى رمله جمع شدند. غرض ايشان آن بود كه بر مسلمانان شبيخون زنند و اذيت به حضرت رسانند. حضرت مطلع شد و علم اسلام را به ابو بكر داد و با جمعى روانه نمود به محاربه ايشان.
چون ابو بكر به حوالى وادى رسيد، آنها تهيه جنگ ديده به محاربه مبادرت كردند. ابو بكر ترسيد، فرار نمود. به سبب فرار او، عدهاى از مسلمانان كشته شدند. حضرت روز ديگر، علم را به عمر داد. چون به وادى رسيد، آنها به محاربه شتافتند. عمر هم فرار نمود. حضرت از اين قسمت بسيار ملول شد. عمرو عاص برخاست، گفت رسول اللّه مرا بفرست بر ايشان غلبه نمايم. به اصرار تمام او، حضرت او را با جمعى به جانب وادى فرستاد. قسمت سابقه پيش آمد و جمعى از مسلمانان كشته شدند، حضرت امير المؤمنين عليه السّلام را خواست و او را روانه و تا مسجد احزاب، او را مشايعت و در حق او دعا نمود. كيفيت سير امير چنين بود كه در شب حركت و روز ساكن مىشدند تا كسى بر سرّ او اطلاع نيابد تا به حوالى وادى رسيدند. مقابل ايشان در آمدند. عمرو عاص چون آن حذاقت را از شاه اوليا ديد، دانست كه حضرت بر دشمنان ظفر مىيابد. حقد و عصبيت به حركت داد و آغاز افساد نمود. به ابو بكر گفت: به على (عليه السّلام) بايد بگوئى در اين وادى شيران و گرگان زياد است. ما ايمن نيستيم بايد از دهنه وادى بيرون رويم، بالاى وادى برآئيم تا محفوظ باشيم. غرضش آن بود چون بالاى وادى روند، آنها مطلع شوند و بر سر مسلمانان بتازند. چون ابو بكر جريان را گفت، حضرت اعتنا ننمود. عمر نيز اين حال را به حضرت گفت. حضرت اعراض كرد. آنچه رأى مبارك بود، عمل نمود تا بىخبر بر ايشان تاخت و آغاز جنگ نمود. به عنايت الهى ظفر يافته، آنها را منهزم كرد و متوجه مدينه شد.
بعضى را مقتول و جمعى اسير به سلسله زنجير كرد. از اين جهت اين غزوه را سلاسل گفتند. حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به استقبال شاه اوليا
جلد 14 - صفحه 313
بيرون آمد. چون چشم شاه اولياء بر سيّد انبياء افتاد، از مركب پياده شد و ركاب حضرت را بوسه داد. حضرت رسالت در حق او دعا نمود و تحسين او كرد. فرمود يا على اگر مرا انديشه آن نبود از انحراف امت از جاده مستقيم و در محبت تو غلوّ كنند، چنانچه نصارا در باره عيسى غلوّ نمودند، هر آينه در باره تو مىگفتم سخنى كه هر جا قدم زنى، خاك قدم تو را استشفا مىنمودند. يا على بر مركب خود سوار شو، بشارت باد تو را كه خدا و رسول از تو خشنودند. و قبل از فتح و ظفر، جبرئيل نازل شد و از جانب خدا بشارت ظفر داد و اين سوره نازل نمود «1».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها «1» وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها «2» وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها «3» يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها «4»
بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحى لَها «5» يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتاتاً لِيُرَوْا أَعْمالَهُمْ «6» فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ «7» وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ «8»
ترجمه
وقتى كه متزلزل شود زمين متزلزل شدنى مخصوص بخود
و بيرون افكند زمين بارهاى گران خود را
و گويد آدمى چيست مر آنرا
در آن روز نقل مينمايد وقايع خود را
براى آنكه پروردگار تو الهام كند مر او را
در آن روز بيرون ميآيند مردم پراكنده گروه گروه براى آنكه نموده شود بآنها كارهاشان
پس كسيكه بجا آورد بقدر ذرهاى خوبى را مىبيند آنرا
و كسيكه بجا آورد بقدر ذرهاى بدى را ميبيند آنرا.
تفسير
خداوند سبحان در اين سوره مباركه شمهاى از اوضاع قيامت را بيان فرموده باين تقريب كه وقتى متزلزل شود زمين متزلزل شدن مخصوص بخود بحسب شدّت و احاطه بتمام زمين در وقت مقدر كه زنده شدن مردگان باشد و خارج كند زمين بارهاى سنگين خود را از دفائن و كنوز و ابدان مردگان براى زير و زبر شدن و حسرت بردن صاحبان دفينه از ديدن آنها در وقتى كه بكار نيايد و مردمان از روى تعجّب و وحشت گويند چه روى داده است براى زمين كه متزلزل شده اين گونه كه سابقه ندارد در آن روز نقل ميكند زمين تمام اعمالى را كه در آن واقع شده از اطاعت و معصيت و شهادت ميدهد بر صاحبان اعمال در پيشگاه الهى براى اذن خداوند بآن در تكلّم و الهام پروردگار بآنكه بگويد اعمال واقعه بر خود را
جلد 5 صفحه 420
تا حجّت از هر جهت بر گناهكاران تمام شود و اهل عبادت و اطاعت خرسند و سر فراز گردند چنانچه در حديث نبوى ذكر شده كه روز قيامت زمين شهادت ميدهد بر تمام بندگان باعمال خوب و بد آنها هر چه باشد با تمام خصوصيّات آن اعمال و اوقات آنها آنچه بيان شد بر حسب ظاهر است ولى مستفاد از روايات ائمه اطهار آنست كه مراد از انسان امير المؤمنين عليه السّلام است كه زمين اخبار خود را براى او نقل ميكند و از حضرت زهرا سلام اللّه عليها نقل شده كه در زمان ابو بكر زلزله شديدى در مدينه روى داد كه مردم متوسل بابو بكر و عمر شدند و با آن دو خدمت حضرت امير عليه السّلام رسيدند و او با آنها از مدينه بيرون رفت و بر فراز تپهاى قرار گرفت و مردم گرد او حلقه زدند و نگاه بمدينه ميكردند كه ديوارهاى آن در حركت است و متوحّش بودند و حضرت بهيچ وجه تشويشى نداشت پس دست مبارك خود را بزمين زد و فرمود چه ميشود تو را ساكن شو پس ساكن شد و بر تعجب مردم افزود و حضرت فرمود تعجّب نكنيد منم آن انسان كه خدا فرموده اذا زلزلت الارض زلزالها و اخرجت الارض اثقالها و قال الانسان ما لها يعنى ميگويد بزمين چه ميشود تو را و نقل ميكند زمين براى من اخبارش را در آن روز مردم از قبرها بيرون ميآيند دسته دسته متفرّق از يكديگر بر حسب مراتبشان چون بعضى مؤمنند و بعضى كافر و بعضى منافق براى آنكه ارائه داده شود بآنها اعمالشان در نامهها كه بدستشان داده ميشود يا بيرون ميآيند از محشر و ميروند دسته دسته ببهشت و جهنّم براى آنكه ارائه داده شود بآنها نتيجه اعمالشان از خير و شرّ كه براى آنها در آن دو جا تهيه شده از نعيم مؤبّد و عذاب مخلّد يا خودشان تهيّه نمودهاند براى خودشان از اشكال و صور بتجسّم اعمال بصور حسنه و قبيحه كه مكرّر بيان شده و بهر سه معنى هر كس بقدر ذرهاى خير و خوبى از او در دنيا سر زده خواهد ديد آنرا و هر كس بقدر ذرهاى شر و بدى از او صادر شده باشد خواهد ديد آنرا و ظاهرا اين در صورتى است كه صورت عمل را از نفس خود پاك نكرده باشد به ارتداد يا توبه و با آن صورت از دنيا برود و الا مشاهده نخواهد نمود جز صورت اخير خود را كه در دنيا براى او تهيه شده از خير و شرّ و بعبارت ديگر ثبت شده اعمال خود
جلد 5 صفحه 421
را مشاهده خواهد نمود نه محو شده آنرا ولى از ابن عباس نقل شده كه هيچ مؤمن و كافرى نباشد كه در دنيا خير و شرى از او صادر شده باشد مگر آنكه خداوند باو بنمايد تا پريشان و غمگين گردد اگر بد باشد و خوشحال و مسرور شود اگر خوب باشد پس گناهان مؤمن را بيامرزد و اجر دهد و حسنات كافر را ردّ و او را معذب فرمايد و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه اهل آتش باشد و در دنيا بقدر ذرهاى كار خير از او سر زده باشد ميبيند آنرا تا افسوس خورد بر آنكه چرا براى غير خدا آنرا بجا آورده و كسيكه اهل بهشت باشد و عمل شرى از او صادر شده باشد آن شر را ميبيند پس آمرزيده ميشود براى او و بنظر حقير آيه شريفه در مقام حكم اقتضائى است براى آنكه كسى تصور نكند عمل خير يا شر اگر كم يا كوچك باشد مؤثر نيست و لذا ميفرمايد هر قدر كم و كوچك باشد اقتضاء تأثير و مشهود شدن اثر در عالم آخرت در آن است و اين معنى منافات ندارد با آنكه بعضى از موانع اثر آنرا ببرد مانند آنكه فرموده گوشت گوسفند حلال است يعنى اقتضاء حليّت در آن موجود است و منافات ندارد كه بواسطه عروض جلل يا موطوئه شدن يا نجس گشتن حرام گردد اينجا هم منافات ندارد كه اثر اعمال خير بعجب يا منّت و آزار يا كفر و ارتداد از بين برود و عمل شر بكفّاره و توبه يا عفو الهى مغفور و محو گردد و حكم كلى براى ذات موضوع محفوظ باشد و منافى با بيانات سابقه هم نيست كه ذكر شد و اللّه اعلم بحقائق الامور و يره بضمّ ياء در هر دو نيز قرائت شده و در مجمع آنرا از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده و گفته شده كه اين آيه محكمترين آيات قرآن است و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آنرا جامعه نام نهاده در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه ملول نشويد از قرائت اذا زلزلت الارض چون كسيكه قرائت نمايد آنرا در نوافل خود خداوند او را زلزله زده نميفرمايد و نميميرد بزلزله و صاعقه و نه بآفتى از آفات دنيا و چون بميرد امر ميشود او را ببهشت ببرند و خداوند ميفرمايد اى بنده من مباح نمودم بتو بهشتم را هر جا از آن خواهى سكونت نما كسى مزاحم و مانع تو نخواهد بود و در كافى نيز اين معنى با اضافاتى نقل شده است و الحمد للّه تعالى.
جلد 5 صفحه 422
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَمَن يَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ خَيراً يَرَهُ «7» وَ مَن يَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ «8»
و رؤيت عمل بعضي گفتند: جزاء عمل است (ان خيرا فخير و ان شرا فشر) بعضي گفتند: مراد در نامه عمل است که بدست او داده ميشود چه اعمال خير و چه اعمال شر تمام در نامه عمل نوشته شده که اگر بدست راست او داده شد مشاهده ميكند که تمام اعمال صالحه او درج شده و سيئات او محو شده فرياد ميزند که ميفرمايد:
فَأَمّا مَن أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هاؤُمُ اقرَؤُا كِتابِيَه- الي قوله- فِي الأَيّامِ الخالِيَةِ الحاقه آيه 19 الي 24، و اگر بدست چپ او داده شد مشاهده ميكند که مملو از سيئات
جلد 18 - صفحه 200
است و هيچ عمل صالحي در او نيست ميگويد: يا وَيلَتَنا ما لِهذَا الكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلّا أَحصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً كهف آيه 49.
اقول: ظاهر آيه شريفه رؤيت نفس عمل است نه جزاي عمل و نه كتابت عمل چنانچه در بسياري از آيات تصريح شده مثل همين آيه و در سوره كهف که فرمود:
وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً و آيه شريفه: وَ نَضَعُ المَوازِينَ القِسطَ لِيَومِ القِيامَةِ فَلا تُظلَمُ نَفسٌ شَيئاً وَ إِن كانَ مِثقالَ حَبَّةٍ مِن خَردَلٍ أَتَينا بِها وَ كَفي بِنا حاسِبِينَ انبياء آيه 47.
که نفس عمل را ميآورند و در ميزان گذارده ميشود، و آيه شريفه: وَ قَدِمنا إِلي ما عَمِلُوا مِن عَمَلٍ فَجَعَلناهُ هَباءً مَنثُوراً فرقان آيه 23. و غير اينها از آيات و اخباري که دلالت دارد بر اينكه نفس اعمال شهادت ميدهند يا نفرين ميكنند مثل نماز ريا كار که خطاب ميرسد بملائكه: که بر گردانيد و اضربوا بها وجه صاحبه لانه يريد به غيري و نماز نفرين ميكند و ميگويد: ضيعتني ضيعك اللّه، و موارد ديگري و ما احتياج بتوجيه و تقدير نداريم که بگوئيم جزاء عمل يا نامه عمل، و مفسرين نظر به اينكه توهّم كردند که عمل بمجرد صدور نابود ميشود ناچار محتاج بتوجيه شدند و قبلا هم اشاره كرديم و مثال زديم بضبط صوت و نمايشگاهها. هذا ما عندنا في تفسير هذه السورة و يتلوه ان شاء اللّه تعالي سورة العاديات و بقية السور بعونه و توفيقه. و الحمد للّه و الصلاة علي الرسول و اهل بيته و آله و اللعن علي مخالفيهم و معانديهم و الشاكين فيهم و المنحرفين عنهم و ظالميهم و منكري فضائلهم و مناقبهم و انا العبد السيد عبد الحسين المدعو بالطيب.
جلد 18 - صفحه 201
سورة العاديات
بسم اللّه الرحمن الرحيم و الحمد للّه رب العالمين و الصلاة و السلام علي خاتم النبيين و سيد المرسلين و آله اجمعين و اللعن علي اعدائهم اعداء الدين.
اما الكلام في فضلها- از إبن بابويه مسندا از حضرت صادق (ع) فرمود:
(من قرأ سورة العاديات و ادمن قراءتها بعثه اللّه عز و جل مع امير المؤمنين خاصه و کان في حجره و رفقائه)
و اخبار زيادي از پيغمبر و حضرت صادق (ع) روايت كردهاند که با قرائت اينکه سوره مديون سريعا دين او اداء ميشود خائف رفع خوفش ميشود جائع رفع جوعش عطشان رفع عطشش، و نيز از پيغمبر که فرمود:
(من قرأها اعطي من الاجر عشر حسنات بعدد من بات في المزدلفة و شهد جمعا)
لكن اينکه اخبار سند ندارد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 8)- «و هر کس هم وزن ذرّهای کار بد کرده آن را میبیند»! (فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره).
ظاهر این آیات نیز تأکید مجددی است بر مسأله «تجسم اعمال» و مشاهده
ج5، ص560
خود عمل، اعم از نیک و بد در روز قیامت، که حتی اگر سر سوزنی کار نیک یا بد باشد در برابر صاحب آن مجسم میشود و آن را مشاهده میکند.
منظور از «ذرّة» در اینجا کوچکترین وزنهاست.
نه تنها از آیات فوق، که از آیات مختلف قرآن به خوبی استفاده میشود که در حسابرسی اعمال در قیامت فوق العاده دقت و موشکافی میشود، در آیه 16 سوره لقمان میخوانیم: «پسرم! اگر به اندازه سنگینی دانه خردلی (عمل نیک یا بد) باشد و در دل سنگی یا در گوشهای از آسمانها یا زمین پنهان گردد، خداوند آن را (در قیامت) برای حسابرسی میآورد، خداوند دقیق و آگاه است».
این تعبیرات نشان میدهد که در آن حسابرسی بزرگ کوچکترین کارها محاسبه میشود، ضمنا این آیات هشدار میدهد که: نه گناهان کوچک را کم اهمیت بشمرند، و نه اعمال خیر را کوچک، چیزی که مورد محاسبه الهی قرار میگیرد هر چه باشد کم اهمیت نیست.
به راستی ایمان عمیق به محتوای این آیات کافی است که انسان را در مسیر حق وادارد، و از هرگونه شر و فساد باز دارد.
«پایان سوره زلزله»
ج5، ص561
سوره عادیات [100]
اشاره
این سوره در «مدینه» نازل شده و دارای 11 آیه است
محتوا و فضیلت سوره:]
در آغاز سوره سوگندهای بیدار کنندهای را ذکر میکند، و بعد از آن سخن از پارهای از ضعفهای نوع انسان همچون کفر و بخل و دنیا پرستی به میان میآورد، و سر انجام با اشاره کوتاه و گویائی به مسأله معاد، و احاطه علمی خداوند به بندگان، سوره را پایان میدهد.
در فضیلت تلاوت این سوره از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله آمده است: «هر کس آن را تلاوت کند به عدد هر یک از حاجیانی که (شب عید قربان) در «مزدلفه» توقف میکنند و در آنجا حضور دارند ده حسنه به او داده میشود.
در حدیث دیگری از امام صادق علیه السّلام میخوانیم: «هر کس سوره «و العادیات» را بخواند، و بر آن مداومت کند، خداوند روز قیامت او را با امیر مؤمنان علی علیه السّلام مبعوث میکند و در جمع او و میان دوستان او خواهد بود».
ناگفته پیداست که این همه فضیلت برای آنهاست که آن را برنامه زندگی خویش قرار دهند و به تمام محتوای آن ایمان دارند و عمل میکنند.
بسم الله الرحمن الرحیم به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
شأن نزول:]
در حدیثی آمده است که: این سوره بعد از جنگ «ذات السلاسل» نازل شد و ماجرا چنین بود:
ج5، ص562
در سال هشتم هجرت به پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله خبر دادند که دوازده هزار سوار در سرزمین «یابس» جمع شده، و با یکدیگر عهد کردهاند که تا پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و علی علیه السّلام را به قتل نرسانند و جماعت مسلمین را متلاشی نکنند از پای ننشینند! پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله جمع کثیری از یاران خود را به سر کردگی بعضی از صحابه به سراغ آنها فرستاد، ولی بعد از گفتگوهائی بدون نتیجه بازگشتند، سر انجام پیامبر، علی علیه السّلام را با گروه کثیری از مهاجر و انصار به نبرد آنها اعزام داشت، آنها بسرعت به سوی منطقه دشمن حرکت کردند و شبانه راه میرفتند، و صبحگاهان دشمن را در حلقه محاصره گرفتند، نخست اسلام را بر آنها عرضه داشتند چون نپذیرفتند هنوز هوا تاریک بود که به آنها حمله کردند و آنان را در هم شکستند، عدهای را کشتند، و زنان و فرزندانشان را اسیر کردند، و اموال فراوانی به غنیمت گرفتند.
سوره عادیات نازل شد در حالی که هنوز سربازان اسلام به مدینه بازنگشته بودند، پیغمبر خدا صلّی اللّه علیه و آله آن روز برای نماز صبح آمد، و این سوره را در نماز تلاوت فرمود.
بعد از پایان نماز اصحاب عرض کردند: این سورهای است که ما تا به حال نشنیده بودیم! فرمود: آری، علی علیه السّلام بر دشمنان پیروز شد، و جبرئیل دیشب با آوردن این سوره به من بشارت داد- چند روز بعد علی علیه السّلام با غنائم و اسیران به مدینه وارد شد.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.