عابس بن ابی شبیب الشاکری

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۸ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۰۵:۴۱ توسط عربصالحی (بحث | مشارکت‌ها) (افزودن محتوا با منبع جدید)
پرش به ناوبری پرش به جستجو


عابس بن ابى‌شبيب شاكرى[۱]

از شهداى كربلاست. عابس، از رجال برجسته شيعه و مردى دلير، سخنور، كوشا و تلاشگر، شب زنده دار، از طايفه بنى شاكر بود.

خاندان عابس بن ابی شبیب الشاکری

عابس فرزند ابی شبیب بن شاکر شاکری است و از طایفه بنوشاکر شمرده می شود که در حقیقت تیره ای از طایفه همدان است.

این طایفه از جمله قبایلی بودند که اخلاص و وفاداری شان به علی(ع)بسیار مشهور است. و همین اخلاص و ولایشان باعث آن همه رشادتها و فداکاری ها در جنگ صفین بود. امیرمومنان(ع)در تقدیر وستایش از بنوشاکر در صفین فرمود:

«لو تمت عدتهم الفا لعبدالله حق عبادته »

اگر عده آنها به هزار می رسید، خداوند به حقیقت عبادت می شد.

اين طايفه از شيعيان مخلص و فداكار در راه ولايت امیرالمومنین بودند و از شجاعان عرب بشمار مى آمدند. به آنان «فتيان العرب» مى گفتند.

همراهی با علی(ع)در جنگ صفین

عشق و ولایی که عابس به اهل بیت(علیهم السلام)و خصوصا علی بن ابی طالب(ع) داشت، وی را بر آن داشت تا ندای امامش را لبیک گفته،در جنگ صفین حضور یابد و نقش به سزایی داشته باشد. و هنگامی که با دشمن خدا در کربلا به جنگ می پردازد، ربیع بن تمیم همدانی به یاد دلاوریهایش در جنگ صفین می افتد و چنین می گوید: وقتی عابس رادیدم به طرف ما می آید، وی راشناختم; زیرا قبلا او را در مغازی و جنگها و خصوصا در جنگ صفین دیده بودم و از شجاعترین مردم بود...

نقش عابس بن ابی شبیب در کربلا

و به نقل شیخ طوسی، یکی از یاران امام حسین(ع)که در کربلاهمراه آن حضرت به شهادت رسیده است و در زیارت ناحیه و رجبیه براو سلام داده شده است. از كسانى بود كه وقتى مسلم بن عقيل، نامه امام حسين علیه السلام را براى اهل كوفه خواند، بپا خاست و اعلام هوادارى و حمايت كرد و پس از بيعت كوفيان با مسلم بن عقيل، به عنوان پيك، نامه اى از سوى آنان به امام حسين علیه السلام در مكه رساند.[۲]

دلاوري‌هاى او در كربلا مشهور است. وى همراه هم‌پيمان خود «شوذب»، در حماسه عاشورا به نبرد پرداخت و شهيد شد.[۳] رشادت‌هاى او چنان بود كه سپاه كوفه از نبرد تن به تن با وى ناتوان بودند.

آخرین دیدار و آخرین سخن با معشوق

پس از شهادت شوذب، عابس بن ابی شبیب نزد امام شتافته، نخست سلام کرد و سپس عرضه داشت: یا اباعبدالله! هیچ آفریده ای چه نزدیک و چه دور، چه خویش و چه بیگانه در روی زمین در نزد من عزیزتر و محبوبتر از تو نیست و اگر قدرت داشتم این ظلم و ستم وکشتن را از تو دفع کنم... در آن سستی نمی کردم و آن را به پایان می رسانیدم. آنگاه آن حضرت را سلام داد و گفت: گواه باش که من بردین تو و دین پدرت هستم. سپس راهی میدان شد.

شهادت عابس

به دستور عمر سعد، از اطراف او را سنگباران كردند. او هم‌ زره از تن بيرون آورد و كلاهخود از سر برداشت و لخت شد و با تيغ بر دشمن حمله كرد و يك تنه آنقدر جنگيد تا در قلب ميدان و محاصره دشمن به شهادت رسيد.[۴] سر او را از پيكرش جدا ساختند. سر مطهرش در دست عده اى بود و هر كدام مدعى بودند كه من بودم كه او را كشتم، تا به جايزه اى دست يابند.[۵]

پرتاب کردن سرعابس به سوی امام حسین(ع)

گرچه روشن نیست عمر بن سعد از پرتاب کردن برخی سرهای شهدا به سوی امام حسین(ع) چه هدفی را دنبال می کرد، اما این روشن است که وی سرمقدس سه تن از شهدا را به طرف امام حسین(ع)پرتاب کرد:

1- عبدالله بن عمیر کلبی.

2- عمروبن جناده.

3- عابس بن ابی شبیب شاکری.

پانویس

  1. عابس بن شبيب هم نوشته اند.
  2. ابصارالعين فى انصارالحسين، ص 74، مقتل الحسين، مقرم، ص 167.
  3. معارف و معاريف، ج4، ص1476.
  4. سفينة البحار، ج2، ص147، انصارالحسين، ص80.
  5. ابصارالعين، ص 74.

منابع

  • جواد محدثی، فرهنگ عاشورا.
  • محمدجواد طبسی،محمدجواد طبسی،مجله فرهنگ كوثر ،اردیبهشت 1379، شماره 38 .
11.jpg
واقعه عاشورا
قبل از واقعه
شرح واقعه
پس از واقعه
بازتاب واقعه
وابسته ها