محمد بن خالد برقی
محمد بن خالد برقی (متوفای قرن سوم هجرى) از جمله شخصیت هاى شیعى است که بر کرسى علم و دانش تکیه زد و در این راستا داراى درجات بالایى از علوم و معارف بود. وی از اصحاب سه امام معصوم بوده است.
محتویات
خاندان محمد بن خالد
خاندانى که محمد بن خالد برقى در آن پرورش یافت، پیشینه اى ممتاز در حمایت از ولایت و امامت داشتند، به گونه اى که جدش (محمد بن على) در قیام حضرت زید بن علی بن الحسین علیهالسلام در پى حمایت از آن انقلابى بزرگ به دست یوسف بن عمر، والى کوفه دستگیر و سرانجام پس از تحمل شکنجه هاى فراوان به شهادت رسید. در پى این حادثه عبدالرحمن، فرزند محمد بن على به همراه پسرش، خالد که طفلى بیش نبود از کوفه به قم هجرت کرده[۱] و سالها بعد از آن محمد بن خالد برقى قدم به عرصه وجود نهاد.
محمد بن خالد در عصر امامان علیهمالسلام
صحابى ائمه علیهمالسلام:
محمد بن خالد برقى به اعتراف بسیارى از دانشمندان اسلامى (شیخ طوسى[۲]، علامه حلى[۳]، ابن شهر آشوب[۴] و ابن ندیم[۵]) از اصحاب سه امام معصوم (امام موسى الکاظم، امام رضا و امام جواد علیهمالسلام) بوده و توانست از مکتب خاندان هدایت نهایت فیض را ببرد.
محمد بن خالد که با سه تن از معصومین معاصر و از اصحاب آنها بود در حوادثى که رخ مى داد از محضر معصوم زمان خویش کسب تکلیف مى کرد. البته دانشمندان رجال تنها به ذکر مختصرى از شرح حال او مى پردازند و به صحابى بودن وى اکتفا مى کنند، اما نسبت به کیفیت و موارد ارتباط او با معصومین توضیحى نمى دهند. بنابراین تحلیل روشنى از ملاقاتها و برخوردها و رابطه هاى وى با معصومین نمى توان ارائه کرد.
در میان روایات زیادى که محمد بن خالد به نقل آنها پرداخته است، در دو مورد وى با امام جواد علیه السلام مکاتبه کرده است[۶] که این دلیلى بر ارتباط او با امام عصرش است.
مقابله با مخالفین ائمه علیهمالسلام:
فضاى تاریک و خفقان آلودى در جامعه آن روز به وسیله خلفاى بنىعباس بر علیه پیروان مکتب امامت به وجود آمده بود و هر نوع موضعگرى علیه حکومت از جانب طرفداران ولایت با شدیدترین برخورد ممکن روبرو مى شد. در چنین شرایطى، شکوفایى شخصیت هاى شیعى همچون محمد بن خالد دچار مشکل مى شد. ولى دانشمندان شیعه در طول تاریخ به اثبات رسانده اند که براى انجام رسالت خویش ذره اى بیم و وحشت از قدرتها و دستگاههاى ستم به دل راه ندادند. محمد بن خالد برقى نیز به یقین در عرصه دفاع از حریم مکتب شیعه و پاسدارى از آن هماره به عنوان سربازى لایق مطرح بود.
محمد بن خالد بر کرسى علم و دانش
محمد بن خالد از پیشگامان عرصه دانش و معرفت در عصر خود بوده، او در زمینه هاى رایج آن زمان (تفسیر، علوم قرآن، تاریخ، روایت، ادبیات عرب، آشنائى با علوم عرب و علم رجال) صاحبنظر و صاحب تألیفات بود. مقام والاى علمى محمد بن خالد برقى بر هیچ یک از دانشمندان علم رجال پوشیده نبود و آنان در هر راه به نام این عالم برجسته شیعى مى رسیدند از او به بزرگى نام برده به تعریف از مقام علمىاش مى پرداختند.
نجاشی وى را چنین معرفى مى کند: «محمد بن خالد برقى فقیه، ادیب و آشنا به علوم عربى و اخبار بود و کتبى دارد...».[۷] شیخ طوسى[۸] و ابن ندیم[۹] نیز در فهرستشان به نوعى به معرفى شخصیت علمى و تألیفات محمد بن خالد پرداخته اند. دانشمند معاصر، مرحوم سید حسن صدر (متوفى ۱۳۵۴ هـ.ق) صاحب تأسیس الشیعه نیز به معرفى شخصیت علمى او مى پردازد و محمد ابن خالد برقى را از پیشگامان شیعه در عرصه علم رجال و روایت، تاریخ و سیره و... مى شمارد. همچنین در بخش مشاهیر شیعه در علوم قرآن و تفسیر و تأویل نیز از او نام مى برد.[۱۰]
آثار محمد بن خالد برقی
یکى از عواملى که نشانگر شخصیت والاى علمى فرد است، تصنیفات و تألیفات او است. محمد بن خالد برقى به اقرار بسیارى از علماء رجال نوشته هاى فراوان داشت، به طورى که مرحوم نجاشى، شیخ طوسى، ابن ندیم و دیگران هر یک به نوعى به معرفى کتاب هاى وى پرداخته اند. در این میان ابن ندیم به بیشترین مقدار کتاب هاى محمد بن خالد (۴۶ عنوان) اشاره کرده است. این کتاب ها عبارتند از:[۱۱]
العویص، البقرة، المحاسن، الرجال، المحبوبات، المکروهات، طبقات الرجال، فضائل الأعمال، التحذیر، اخض الأعمال، التخوف، الترهیب، الحبوة الصنوة، (علل) الأحادیث، معاى الاحادیث والتحریف، الفروق، الأحتجاج، اللطائف، المصالح، تفسیر (تعبیر) الرؤیا، صوم الایام، السماء، الأرضین، البلدان، ذکر الکعبه، الأشکال، القرائن، البزائر، الریاضه، الأوائل، التاریخ، الأسباب، المأثر، الأصفیه، الأفانین، الروایة.
از تألیفات محمد بن خالد تنها دو کتاب «المحاسن» و «الرجال» موجود است که آن دو هم به فرزندش (احمد بن محمد بن خالد) نسبت داده شده است. از بقیه آثار وى هیچ اثرى در دست نیست.
اساتید و مشایخ محمد بن خالد برقی
چنانکه ذکر شد، برخى از علماء رجال محمد بن خالد را از یاران سه تن از امامان به شما آورده اند. با توجه به این نکته مى توان گفت بزرگترین اساتیدش خاندان امامت بودند. محمد بن خالد از محضر اساتید بزرگ دیگرى نیز استفاده برد که آنها نیز به نوبه خود توفیق شاگردى در مکتب امامت را یافتند.
از میان علماء علم رجال که به ذکر نام اساتید و مشایخ محمد بن خالد پرداخته اند مى توان به مرحوم کشى،[۱۲] محقق اردبیلى[۱۳] و مرحوم خوئى[۱۴] اشاره کرد. این بزرگان نام کسانى را که محمد بن خالد از آنها نقل روایت کرده، به عنوان استاد و مشیخه وى ذکر کرده اند. این مشایخ و اساتید عبارتند از: ابن ابى عمیر، ابى طالب قمى، احمد بن نضر جعفى، محمد بن سنان، على بن مهزیار و... که هر یک در عصر خود از نامداران فقهاء و راویان برجسته به شما مى آمدند.
شاگردان محمد بن خالد برقی
محمد بن خالد در حوزه درسى و تعلیمى خود به تربیت شاگردانى کارآمد همت گمارد و موفقیتهاى فراوان نیز کسب کرد. شرح حال چند تن از شاگردان محمد بن خالد:
۱- احمد بن محمد بن خالد برقى:
ابوجعفر احمد برقى، فرزند محمد بن خالد در محضر پدر و استادش به کسب دانش و معرفت پرداخت. او در مکتب پدر حداکثر تلاش را براى فراگیرى معارف بکار گرفت و سرانجام در شمار بزرگان و راویان عصر خویش جاى گرفت. احمد شاگردان، کتاب ها و آثار ارزشمندى از خود بر جاى گذاشت و علماء و دانشمندان شیعه از او به عنوان راوى موثق و عالم جلیل القدر نام برده اند. علاوه بر شخصیت علمى در سلسله اسناد روایات فراوانى قرار گرفت که شمار آنها به چند هزار حدیث مى رسد. نجاشى او را فردى مطمئن و موثق دانسته، به نوشتههایش (۹۰ عنوان) اشاره کرده است،[۱۵] و شیخ طوسى او را در شمار اصحاب امام جواد و حضرت امام هادى علیهمالسلام آورده است.[۱۶]
۲- حسین بن سعید اهوازى :
از اهالى کوفه بود که به همراه برادرش «حسن بن سعید» به اهواز و آنگاه به قم حرکت کرد و تا آخر عمر در آنجا به زندگى پرداخت.[۱۷]
حسین بن سعید تألیفات فراوانى در عرصه علوم و معارف اسلامى از خود به جاى گذاشت. از مهمترین آنها مى توان به احادیث و روایاتى که وى در سلسله اسناد آن ها قرار گرفته و تعدادش نیز بسیار است، اشاره کرد. شیخ طوسى[۱۸] و بسیارى از علماء رجال او را از اصحاب سه امام معصوم (امام رضا و امام جواد و حضرت امام هادى علیهمالسلام) دانسته اند.
محمد بن خالد در نگاه دانشمندان
هر کسى از دانشمندان علم رجال درباره محمد بن خالد سخن به میان آورده اند و به طور عموم در کتب رجالى از او نام برده اند. دیدگاه این دانشمندان در مورد شخصیت محمد بن خالد برقى را مى توان به سه بخش تقسیم کرد:
- الف: گروهى از بزرگان علم رجال (شیخ طوسى،[۱۹] علامه حلى[۲۰] و علامه مامقانى[۲۱]) او را شخصیتى مطمئن معرفى کرده اند.
- ب: برخى نیز (کشى،[۲۲] محقق اردبیلى[۲۳] و مرحوم خوئى[۲۴]) صرفاً به معرفى و ذکر اساتید و مشایخ، شاگردان و شرح حال مختصرى از وى پرداخته و نسبت به وثاقت و یا تضعیف او اظهارنظرى کرده اند.
- ج: بعضى دیگر از رجال نویسان (مرحوم نجاشى[۲۵] و ابن غضائرى[۲۶]) با ضعیف قلمداد کردن محمد بن خالد به اظهارنظر پرداخته اند. که البته این نظریه توسط بسیارى از علماء رجال پاسخ داده شده است. مامقانی مى نویسد: «تضعیف این دو مربوط به حدیث محمد بن خالد است نه خود او، بنابراین شخصیت این راوى مورد وثوق است».[۲۷]
روایات و احادیث محمد بن خالد برقى
آیت الله خویى در «معجم الرجال» خود صفحات زیادى از کتابش را به شرح احوالات او اختصاص داده، به تعداد روایات او در میان کتب روایى شیعه اشاره مى کند و مى نویسد؛ «عنوان محمد بن خالد در سند بسیارى از احادیث و روایات، بالغ بر ۴۰۳ مورد، واقع شده است...[۲۸] روایات فراوانى تحت عنوان، ابى عبدالله و ابى عبدالله برقى نیز از او نقل شده است».[۲۹] از این نظر که نام محمد بن خالد در اسناد بسیارى از اخبار ثبت شده است، جایگاه ویژه اى در میان علماء و فقها شیعه دارد.
کثرت موضوعاتى که در روایت وى مشاهده مى شود، به حدى است که عملاً بررسى یکایک آنها را دشوار مى نماید، اما به طور کلى موضوعاتى را که وى در اخبار خود به آنها اشاره کرده، مى توان به پنج بخش تقسیم نمود:
۱- فقه:
محمد بن خالد بیشتر به نقل اخبار مربوط به فروعات، مسایل فقهى (باب طهارت، صلوة، صوم، زکوة، خمس، حج، جهاد، نکاح، حدود، دیات، بیع و دیگر بابها) پرداخته است.[۳۰] همچنین محمد بن خالد در عصر خود فقیه لایق و موفقى بود. بنابراین کثرت روایات فقهى وى (نسبت به سایر موضوعات) با مقام فقهى وى نیز مربوط مى شود. البته با توجه به این که وى در آن روزگار از فقهاء شهر قم به شمار مى آمد، میزان تأثیرگذارىاش در عرصه فقه روشن مى شود و این مطلب را در نامه اى که وى خطاب به امام جواد علیه السلام نوشته، تقویت مى کند. به نمونه اى روایات فقهى ذیلا اشاره مى کنیم: «احمد بن محمد بن عیسى عن ابى عبدالله برقى قال: کتبت الى ابى جعفر علیه السلام جعلت فداک أیجوز الصلاة خلف من وقف على ابیک و جدک صلواة الله علیهما؟ فأجاب: لاتصل ورائه؛ نامه اى به امام جواد علیهالسلام نوشتم و درباره نماز جماعت به امامت کسى که فقط امامت پدر و جد شما را قبول دارد (و نسبت به امامت شما توقف نموده است) سؤال کردم: که امام علیهالسلام در جواب نوشتند: پشت سر این شخص شما نخوانید».[۳۱]
در نامه دیگر مى خوانیم: محمد بن یحیى عن احمد بن محمد عن محمد بن خالد البرقى قال: کتبت الى ابى جعفر الثانى علیهالسلام هل یجوز أن یخرج عما یجب فى الحرث من الحنطة والشعیر و ما یجب على الذهب دراهم بقیمة ما یسوى ام لایجوز الا ان یخرج من کل شیئ ما فیه؟ فاجاب علیهالسلام: أیما تیسر یخرج؛ محمد بن خالد در نامه اى به امام جواد علیهالسلام در باب زکوة گندم، جو و طلا سؤال کرد: آیا به جاى گندم، جو و طلا مى توان قیمت آن را به عنوان زکات پرداخت کرد یا نه؟ امام علیهالسلام در جواب فرمود: هر چه میسر شد (ولو قیمت آنها) باید به عنوان زکات داده شود.[۳۲]
۲- عقاید:
در بخش هاى مختلف عقاید (خداشناسى، امامت و دیگر بخش ها) به نقل خبر پرداخته است، از این میان مى توان به روایتى که وى در سلسله سند آن قرار دارد و پیرامون امامت است، اشاره کرد: على بن موسى عن احمد بن محمد عن الحسین بن سعید و محمد بن خالد البرقى عن النصرین سوید رفعه عن سدیر عن ابى جعفر علیه السلام قال: قلت له جعلت فداک ما انتم؟ قال نحن خزان علم الله و نحن تراجمة وحى الله و نحن الحجة البالغة على من دون السماء و من فوق الأرض؛ محمد بن خالد با چند واسطه (در مورد سؤال راوى) از امام باقر علیهالسلام چنین روایت مى کند: راوى مى گوید از امام علیه السلام سؤال کردم که شما چه سمتى دارید؟ فرمود: ما خزانهدار علم خداییم، ما مترجم وحى خداییم، ما بر هر که در زیر آسمان و روى زمین است حجت رسانیم.[۳۳]
۳- اخلاق و آداب:
این راوى توانا اگر چه در مباحث اخلاقى به نقل مستقیم روایت و حدیث از معصوم علیهالسلام نیز پرداخته است، ولى در سلسله سند روایات قرار گرفته است. به نمونه اى از اخبار او در بخش اخلاقى اشاره مى شود:
محمد بن خالد درباره ادخال سرور بر مؤمن با چند واسطه از امام صادق علیهالسلام چنین روایت مى کند: عدة من اصحابنا عن احمد بن محمد بن خالد عن ابیه عن خلف بن حماد عن مفضل بن عمر عن ابى عبدالله علیه السلام قال: لایرى احدکم اذا دخل على مؤمن سرورا أنه علیه أدخله فقط بل والله علینا، بل والله على رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم؛ امام علیهالسلام فرمود: هرگاه فردى از شما مؤمنى را شاد کرد، گمان نکند فقط همان شخص را مسرور کرده است؛ بلکه به خدا سوگند ما را، بلکه رسول خدا را شاد کرده است.[۳۴]
پانویس
- ↑ همان، ص ۷۶.
- ↑ رجال شیخ طوسى، ص ۳۸۶ و ۴۰۴.
- ↑ رجال علامه، ص ۱۳۹.
- ↑ معالم العلماة، ص ۱۰۵.
- ↑ فهرست ابن ندیم، ص ۲۷۶، فن ۵، مقاله ۶.
- ↑ معجم رجال الحدیث، ج ۱۶، ص ۷۴ تا ۷۷.
- ↑ رجال نجاشى، ص ۲۵۷.
- ↑ فهرست شیخ طوسى، ص ۱۷۵.
- ↑ فهرست ابن ندیم، ص ۲۷۶، فن ۵، مقاله ۶.
- ↑ تأسیس الشیعه، ص ۲۵۹، ۳۳۰.
- ↑ فهرست ابن ندیم، ص ۲۷۶، فن ۵، مقاله ۶.
- ↑ رجال کشى، «متن ص ۵۴۶»، «فهرست ص ۲۴۹».
- ↑ جامع الرواة، ج ۲، ص ۱۰۸ و ۱۰۹.
- ↑ معجم رجال الحدیث، ج ۱۶، ص ۷۲ و ۷۳.
- ↑ رجال نجاشى، ص ۷۶.
- ↑ رجال شیخ طوسى، ص ۳۹۸ و ۴۱۰.
- ↑ فهرست شیخ طوسى، ص ۵۸.
- ↑ رجال شیخ طوسى، ص ۳۷۲، ۳۹۹، ۴۱۲.
- ↑ رجال شیخ طوسى، ص ۳۸۶ و ۴۰۴.
- ↑ رجال علامه حلى، ص ۱۳۹.
- ↑ تنقیح المقال، ج ۲، ص ۱۱۳، ۱۱۴.
- ↑ رجال کشى، «متن ص ۵۴۶»، «فهرست ص ۲۴۹».
- ↑ جامع الرواة، ج ۲، ص ۱۰۸ و ۱۰۹.
- ↑ رجال نجاشى، ص ۲۵۷.
- ↑ رجال نجاشى، ص ۲۵۷.
- ↑ رجال ابن غضائرى، ج ۵، ص ۲۰۷.
- ↑ تنقیح المقال، ج ۱۱۳ و ۱۱۴.
- ↑ همان، ج ۱۶، ص ۶۲.
- ↑ همان، ج ۱۶، ص ۷۷.
- ↑ جامع الرواة، ج ۲، ص ۱۰۸ و ۱۰۹.
- ↑ تهذیب الاحکام، ج ۳، ح ۹۸، ص ۲۸.
- ↑ کافى ج ۳، ص ۵۵۹، روایت ۱.
- ↑ کافى، ج ۱، ص ۱۹۲، روایت ۳.
- ↑ کافى، ج ۲، ک ۱، ب ۸۲، ح ۶.
منبع
على محمدى، ستارگان حرم، جلد 4.