آیه 10 سوره فتح
<<9 | آیه 10 سوره فتح | 11>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
همانا مؤمنانی که (در حدیبیّه) با تو بیعت میکنند به حقیقت با خدا بیعت میکنند (چون تو خلیفه خدایی و همانا دست تو) دست خداست بالای دست آنها، پس از آن هر که نقض بیعت کند بر زیان و هلاک خویش به حقیقت اقدام کرده و هر که به عهدی که با خدا بسته است وفا کند به زودی خدا به او پاداش بزرگ عطا خواهد کرد.
به یقین کسانی که با تو بیعت می کنند، جز این نیست که با خدا بیعت می کنند؛ قدرت خدا بالاتر از همه قدرتهاست. پس کسی که پیمان می شکند فقط به زیان خود می شکند، و کسی که به پیمانی که با خدا بسته است وفا کند، خدا به زودی پاداشی بزرگ به او می دهد.
در حقيقت، كسانى كه با تو بيعت مىكنند، جز اين نيست كه با خدا بيعت مىكنند؛ دست خدا بالاى دستهاى آنان است. پس هر كه پيمانشكنى كند، تنها به زيان خود پيمان مىشكند، و هر كه بر آنچه با خدا عهد بسته وفادار بماند، به زودى خدا پاداشى بزرگ به او مىبخشد.
آنان كه با تو بيعت مىكنند جز اين نيست كه با خدا بيعت مىكنند. دست خدا بالاى دستهايشان است. و هر كه بيعت را بشكند، به زيان خود شكسته است. و هر كه بدان بيعت كه با خدا بسته است وفا كند، او را مزدى كرامند دهد.
کسانی که با تو بیعت میکنند (در حقیّقت) تنها با خدا بیعت مینمایند، و دست خدا بالای دست آنهاست؛ پس هر کس پیمانشکنی کند، تنها به زیان خود پیمان شکسته است؛ و آن کس که نسبت به عهدی که با خدا بسته وفا کند، بزودی پاداش عظیمی به او خواهد داد.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
يبايعون: بيع: فروختن كالا و جنس. بيعت: فروختن طاعت. كه بيعت كننده قول مىدهد در اطاعت بيعت شده باشد.
نكث: نكث: شكستن. آن مثل نقض است و در شكستن پيمان به كار رود.[۱]
نزول
موفق بن احمد از علماء اهل سنت گوید: این آیه درباره اهل حدیبیه نازل گردیده است و نیز از قول جابر چنین نقل کند که گفت: ما در روز حدیبیه هزار و چهارصد نفر بودیم و پیامبر به ما فرمود: شما امروز از بهترین افراد روى زمین مى باشید سپس جابر گوید: ما در آن روز در زیر آن درخت با رسول خدا صلى الله علیه و آله بیعت کرده بودیم که تا پاى جان تا سر حد مرگ با او باشیم و کسى از ما از این بیعت سرپیچى ننمود جز ابن قیس که مرد منافقى بود و کسى که از همه سزاوارتر درباره مدلول این آیه مى باشد هر آینه على بن ابىطالب است زیرا پس از آن، جنگ خیبر پیش آمد نمود که با دست تواناى على علیهالسلام فتح و پیروزى در این جنگ نصیب مسلمین گردید.[۲]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً «10»
همانا كسانى كه با تو بيعت مىكنند، در واقع با خدا بيعت مىكنند، دست خداوند بالاى دست آنهاست، پس هر كس پيمان شكنى كند، به زيان خود پيمان مىشكند و هر كس به آنچه با خداوند عهد بسته وفا كند، خداوند به زودى پاداش بزرگى به او خواهد داد.
نکته ها
«بيعت» به معناى پيمان و تعهّد است. كسى كه با ديگرى بيعت مىكند، گويا مال و جان خود را براى اهداف او در معرضِ بيع و فروش قرار مىدهد. «1» چنانكه جابربن عبداللّه انصارى مىگويد: ما در آن روز بيعت رضوان زير درخت با پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله تا مرز جانبازى و عدم فرار، بيعت بستيم.
براى بيان لطف به وفاداران، در اين آيه دو تعبير آمده است: يكى «يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ» و ديگرى «أَجْراً عَظِيماً» ولى براى بيان قهر نسبت به پيمان شكنان، يك تعبير آمده است.
«يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ»
«1». تفسير مجمع البيان.
جلد 9 - صفحه 122
پیام ها
1- ايمان به پيامبر و نصرت و تكريم او بايد به صورت يك تعهّد و جريان هميشگى باشد، نه برنامهاى موقّت و موسمى. تُعَزِّرُوهُ وَ تُوَقِّرُوهُ ... إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ، (قالب مضارع، نشان دوام و استمرار است)
2- بيعت گرفتن از مردم، منافاتى با توحيد و توكّل ندارد. «يُبايِعُونَكَ»
3- عمل و تصميم پيامبر، همان اراده و خواست خداوند است و پيامبر به چيزى جز اراده الهى اقدام نمىكند. «الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ»
4- بيعت با پيامبر، بيعت با خداست. يُبايِعُونَكَ ... يُبايِعُونَ اللَّهَ
5- رهبر مسلمانان بايد در شرايط بحرانى بر وفادارى مردم تأكيد ورزيده و از آنان مجدداً پيمان بگيرد. (از قرائن و شأن نزول آيه استفاده مىشود كه پيامبر اسلام در شرايط بحرانى قبل از صلح حديبيّه، از مردم بيعت گرفت.) «1»
6- حمايت رهبرى الهى، حمايت خداوند را در پى دارد. يُبايِعُونَكَ ... يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ
7- به بيعت و حمايت مردم مغرور نشويد كه قدرت خدا، بالاتر از هر قدرتى است. «يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ»
8- خداوند به حمايت كسى نيازى ندارد، پس، از پيمان شكنى بپرهيزيد كه با خدايى طرف هستيد كه فوق قدرتهاست. يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَنْ نَكَثَ ...
9- پيمان شكنى، خودشكنى است. «فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ»
10- عاقبت خوبان و بدان را براى مردم بيان كنيد تا خود با مقايسه انتخاب كنند.
فَمَنْ نَكَثَ ... وَ مَنْ أَوْفى ...
«1». تفسير راهنما.
تفسير نور(10جلدى)، ج9، ص: 123
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً «10»
إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ: بدرستى كه آنانكه بيعت مىكنند با تو در اين مكان، إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ: جز اين نيست كه بيعت مىكنند با خدا، چه مقصود ايشان از اين بيعت رضاى او سبحانه است؛ ديگر آنكه به حكم (و من يطع الرّسول فقد اطاع اللّه) طاعت پيغمبر همان طاعت خدا، پس بيعت با او در حكم بيعت با خدا باشد، و لذا بر طريق تأكيد فرمايد: يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ: دست پيغمبر كه
جلد 12 - صفحه 150
در حكم دست خداست، بر بالاى دست ايشان است. و چون ذات سبحانى منزه از جوارح و صفات اجسام باشد، پس غرض از اين كلام تقرير اين معنى است كه عقد ميثاق با رسول خدا مانند عهد و ميثاق است با خدا بدون تفاوت.
از حضرت رضا عليه السّلام مروى است كه: كيفيت دست رسول بر بالاى دست ايشان به اين وجه بود كه ايشان دست دراز كردندى و رسول دست ايشانرا بگرفتى و اخذ بيعت نمودى «1».
جابر بن عبد اللّه انصارى نقل نموده كه در حديبيه هزار و چهار صد نفر بوديم، همه بيعت نموديم مگر ابن قيس منافق كه در زير شتر پنهان شد «2».
نزد بعضى معنى آنكه قوت خدا در نصرت پيغمبر خود، فوق نصرت آنهاست مر او را، يعنى وثوق پيدا كن به نصرت خدا تو را نه به نصرت آنها اگرچه بيعت نمودند با تو.
بعد به جهت تهديد ناكثين به عهد فرمايد: فَمَنْ نَكَثَ: پس هر كه بشكند عهد و بيعت را، فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ: پس جز اين نيست مىشكند آن عهد را بر نفس خود، يعنى ضرر آن نقض عهد به خود او برگردد، چه در آخرت محروم از ثواب و گرفتار به عقاب باشد. وَ مَنْ أَوْفى: و هر كه وفا كند، بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ: به آنچه عهد كرده است بر آن با خداى تعالى و بر آن ثابت قدم شود، فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً: پس زود باشد كه عطا فرمايد خدا او را مزدى بزرگ و ثوابى تمام كه آن درجات عاليه بهشت است.
ابن عباس نقل نموده چون حضرت بر عزيمت مكه مصمم شد، اعرابى كه در نواحى مدينه بودند بر موافقت ترغيب نمود كه اگر قريش منع از دخول مكه و كار به محاربه افتد مهيا باشند، پس احرام گرفته با قربانى حركت تا بدانند قصد محاربه ندارد بلكه به قصد عمره متوجه شود. اعراب از محاربه قريش ترسيده موافقت نكردند، پس هر يكى در آن تخلف نموده تعلل كردند، حق تعالى اخبار فرمود كه چون از اين سفر مراجعت كنى و به مدينه آمدى.
«1» منهج الصادقين، ج 8، ص 367- 368. و نور الثقلين ج 5 ص 61 روايت 33 بنقل از ارشاد شيخ مفيد.
«2» تفسير ابو الفتوح، ج 10 ص 209.
جلد 12 - صفحه 151
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُشْرِكاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِيراً «6» وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ كانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً «7» إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً «8» لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُعَزِّرُوهُ وَ تُوَقِّرُوهُ وَ تُسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلاً «9» إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً «10»
ترجمه
و تا عذاب كند مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرك را كه گمان برندگانند بخدا گمان بد بر آنها است گردش بدو خشم كرد خدا بر آنها و لعنت نمودشان و مهيّا كرد براى آنها دوزخ را و بد باز بازگشتگاهى است آن
و براى خدا است لشگرهاى آسمانها و زمين و بوده است خدا غالب درست كردار
همانا ما فرستاديم تو را گواه و بشارت آورنده و بيم دهنده
تا ايمان آوريد بخدا و رسولش و يارى كنيد او را و بزرگ داريدش و تسبيح گوئيد او را بامداد و شبانگاه
همانا آنانكه بيعت ميكنند با تو جز اين نيست كه بيعت ميكنند با خدا دست خدا بالاى دستهاى آنها است پس هر كه پيمان شكنى نمود پس جز اين نيست كه مىشكند بزيان خود و هر كه وفا كند بآنچه پيمان بست بر آن با خدا پس بزودى ميدهد
جلد 5 صفحه 23
باو پاداشى بزرگ.
تفسير
خداوند سبحان بعد از بشارت اهل ايمان ببهشت جاويد و فوز عظيم در آيات سابقه تهديد فرموده است منافقين از اصحاب نامبرده و مشار اليهم مذكور در قضيّه صلح و نحر و امثال ذالك و مشركين مكّه و غيرها را بعذاب و غضب و لعنت و مهيّا شدن جهنّم براى آنها و سوء خاتمت و عاقبت و تصريح فرموده كه آنها گمان بد بردند بخدا كه يارى نميكند پيغمبر خود و دين اسلام را و وعده او تخلّف شده و ميشود و احكام او بر طبق حكمت و مصلحت نيست و بايد اطاعت نشود و اين خرافات كه موجب دوران حوادث بد دنيوى و عذاب اخروى بر آنها است و كلمه سوء بفتح ظاهرا مصدر و سوء بضمّ اسم مصدر است و هر دو قرائت شده و خداوند بهر نحو بخواهد آنها را مخذول و منكوب نمايد ميتواند چون عساكر آسمانى و زمينى خدا از ملائكه و جنّ و انس و غيره زياد است و او غالب و قاهر و مقتدر بر خلق است و بر طبق حكمت و مصلحت حكم فرمائى و كارگزارى ميفرمايد و نكته تكرار را گفتهاند كه جنود در آيات سابقه براى يارى مسلمانان و اينجا براى انتقام از كفّار است و بنظر حقير چنانچه در اول كتاب ذكر نمودم تكرار در مقام وعظ و خطابه نكته لازم ندارد بلكه مقام اقتضاء آنرا دارد و كلام با تكرار مؤثر واقع ميشود و خداوند پيغمبر اكرم را مبعوث فرموده كه شاهد و ناظر و گواه و آگاه باشد بر اعمال و عقائد بندگان در دنيا و آخرت و بشارت دهد آنها را ببهشت جاويد و بترساندشان از عذاب جهنّم تا ايمان بياورند بخدا و پيغمبر و ائمه اطهار و تقويت و يارى كنند و توقير و تعظيم نمايند و تسبيح و تقديس كنند او را و براى اشاره بآنكه يارى پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم يارى خدا و تعظيم و تنزيه او تعظيم و تنزيه خدا است ضمائر به اجمال باقى گذارده شده تا صلاحيّت براى رجوع بهر دو داشته باشد بلى ظاهر در ضمير اوّل رجوع به پيغمبر و در ضمير اخير رجوع بخدا است ولى اختلاف مرجع در ضمائر مرتّبه كه بعضى گفتهاند خلاف ظاهر است و بكرة و اصيلا محتمل است مراد صبح و شام باشد چون ابتداء شروع بكار و وقت فراغت از آن است و احتمال ميرود كنايه از تمام اوقات باشد يعنى روز و شب مشغول بذكر خدا باشند و افعال اربعه
جلد 5 صفحه 24
بصيغه مغايب نيز قرائت شده است و در آيه اخيره اشاره به بيعت رضوان شده كه در آيات سابقه ذيل نقل قمّى ره ذكر شد اجتماع اصحاب گرد پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم و اعتذار از آنحضرت و گفتهاند اين قضيّه بيعت خوانده شده براى آنكه فروختند خودشان را به پيغمبر كه بكوشند تا بشهادت برسند و ببهشت بروند و بنظر حقير براى آن بوده كه پيمان بستند بر آنكه ديگر تخلّف از فرمان پيغمبر ننمايند و آيه لقد رضى اللّه عن المؤمنين كه آيه رضوان خوانده شده نازل شد و بيايد انشاء اللّه تعالى در هر حال بيعت با پيغمبر بيعت با خدا است و دست پيغمبر كه فوق دست آنها است در وقت بيعت بمنزله دست خدا است و قدرت خداوند در نصرت اسلام برتر و بالاتر از عزم آنها است بر ترك تخلّف از فرمان پيغمبر و آنحضرت بايد بوعده او اميدوار باشد نه بعهد اينها كه قوم عهد شكنى هستند و بضرر آنها تمام ميشود كه مخلّد در جهنّم ميگردند و كسيكه بعهد خود با خدا وفا نمايد مانند پيروان امير المؤمنين عليه السّلام اجر آنها بهشت جاويد است و قمّى ره فرموده نازل شد اين آيه در بيعت رضوان بعد از نزول آيه آن و شرط شد كه ديگر اعتراض به پيغمبر ننمايند و تخلّف از فرمان او نكنند و باين شرط خدا قبول فرمود توبه آنها را كه نقض عهد با خدا و پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم ننمايند و در قرآنها مقدّم و مؤخّر تأليف شده حقير عرض ميكنم حال خوب معلوم ميشود حال استدلال اهل سنّت بآيه رضوان بر قبول توبه منافقين و رئيس آنها با آنكه معلوم است منافق مؤمن واقعى نيست و قبول توبهاش مانند قبول اسلامش ظاهرى است و خداوند از مؤمنين راضى ميشود نه از منافقين و از صدر و ذيل قضايا خوب واضح ميشود كه پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم در تمام امور با آنها مدارا ميفرموده و اللّه اعلم بأسرارها.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللّهَ يَدُ اللّهِ فَوقَ أَيدِيهِم فَمَن نَكَثَ فَإِنَّما يَنكُثُ عَلي نَفسِهِ وَ مَن أَوفي بِما عاهَدَ عَلَيهُ اللّهَ فَسَيُؤتِيهِ أَجراً عَظِيماً «10»
بدرستي که كساني که با تو بيعت كردند جز اينکه نيست که با خدا بيعت كرده اند دست خدا فوق دست آنها است پس كسي که نكث بيعت كند جز اينکه نيست که نكث بر نفس خود كرده و كسي که وفا كند بآنچه با خدا عهد كرده پس زود باشد که باو داده شود اجر عظيمي.
إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ گفتند بيعت حديبيه است و حديبيه محلي است نزديك مكه از طريق جده که نصف آن داخل حرم است و نصف خارج حرم و بيعت براي ثبات است در امر جهاد تا شهادت و موت و عدهاي که با حضرتش بيعت كردند گفتند هزار و چهارصد بودند و اول كسي که بيعت كرد امير المؤمنين بود.
إِنَّما يُبايِعُونَ اللّهَ عهد و ميثاق با خدا است زيرا بيعت با رسول معاهده با خداوند است چنانچه اطاعت رسول و ائمه طاهرين عين اطاعت خداي متعال است
«من اطاعكم فقد اطاع اللّه و من عصاكم فقد عصي اللّه»
جامعه.
يَدُ اللّهِ فَوقَ أَيدِيهِم اينکه جمله را چند تفسير كردند: 1- كأنه بيعت با رسول بيعت با خداست بدون واسطه 2- قوت و قدرت خدا در نصرت رسول فوق نصرت آنها است. 3- تفضلات و نعم الهي بپيغمبرش بيش از اطاعت و استقامت آنهاست 4- ثوابها و اجرهايي که خدا بآنها ميدهد بيش از صدق و ثبات آنها است.
فَمَن نَكَثَ از اينکه بيعت فَإِنَّما يَنكُثُ عَلي نَفسِهِ بضرر خود تمام كرده که از مثوبات محروم شده و بعذاب گرفتار شده.
وَ مَن أَوفي بِما عاهَدَ عَلَيهُ اللّهَ که وفاي بعهد كرده و ثبات قدم پيدا كرده چه شهيد شده باشد با ظفر پيدا كرده باشد.
فَسَيُؤتِيهِ أَجراً عَظِيماً
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 10)- در این آیه اشاره کوتاهی به مسأله «بیعت رضوان» میکند- که در آیه 18 همین سوره بطور مشروحتر آمده است- میگوید: «کسانی که با تو بیعت میکنند (در حقیقت) تنها با خدا بیعت میکنند و دست خدا بالای دست آنهاست» (إِنَّ الَّذِینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ).
سپس میافزاید: «پس هر کس پیمان شکنی کند تنها به زیان خود پیمان شکسته است» (فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّما یَنْکُثُ عَلی نَفْسِهِ).
«و آن کس که نسبت به عهدی که با خدا بسته وفا کند، به زودی، پاداش عظیمی به او خواهد داد» (وَ مَنْ أَوْفی بِما عاهَدَ عَلَیْهُ اللَّهَ فَسَیُؤْتِیهِ أَجْراً عَظِیماً).
در این آیه، قرآن مجید به همه بیعت کنندگان هشدار میدهد که اگر بر سر پیمان و عهد خود بمانند پاداش عظیمی خواهند داشت، اما اگر آن را بشکنند زیانش متوجه خود آنهاست، تصور نکنند به خدا ضرری میرسانند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.