Do they seek the judgement of [pagan] ignorance? But who is better than Allah in judgement for a people who have certainty?
Is it then the judgment of (the times of) ignorance that they desire? And who is better than Allah to judge for a people who are sure?
Is it a judgment of the time of (pagan) ignorance that they are seeking? Who is better than Allah for judgment to a people who have certainty (in their belief)?
Do they then seek after a judgment of (the days of) ignorance? But who, for a people whose faith is assured, can give better judgment than Allah?
معانی کلمات آیه
حكم الجاهلية: حكم جاهليت همان است كه به موجب جهل حكم شود نه به موجب علم. اگر مراد از آن حكم بت پرستان باشد، باز همين مراد است.
يوقنون: يقن (بر وزن خطر و عقل): واضح شدن. ايقان: تحقيق كردن و بيقين رسيدن. «يوقنون» يقين مى آورند يا يقين پيدا مى كنند.[۱]
ابن اسحق از ابن عباس روايت كند كه كعب بن اسيد و عبدالله بن صوريا و شاس بن قيس كه از سران يهود بودند، گفتند: نزد محمد برويم شايد بتوانيم او را فريب بدهيم لذا نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم آمدند و گفتند: يا محمد تو خودت ميدانى كه ما از اشراف و دانشمندان يهود مى باشيم ما اگر بخواهيم از تو پيروى كنيم به خاطر ما تمام يهوديان از تو پيروى خواهند نمود و از اين حيث مخالفتى نخواهند كرد ولى بين ما و بعضى از طوائف ما خصومت و دشمنى است.
ميخواهيم تو را براى خود حكم قرار بدهيم به شرط اين كه به نفع ما و بر ضرر آنها قضاوت بنمائى، اگر چنين كارى را براى ما انجام بدهى به تو ایمان آورده و پيروى مينمائيم، پيامبر از اين كار امتناع فرمود و اين دو آيه به همين مناسبت نازل گرديد[۳].[۴]
آيا آنان حكم جاهليّت را مىطلبند؟ براى اهل ايمان و يقين، داورى چه كسى از خدا بهتر است؟
نکته ها
بهترين قانون، آن است كه قانونگذار شرايط زير را داشته باشد:
از تمام اسرار هستى و انسان، در حال و آينده آگاه باشد.
هيچ هدف انتفاعى نداشته باشد.
هيچ لغزش عمدى و سهوى نداشته باشد.
از هيچ قدرتى نترسد.
خير خواه همه باشد.
اين شرايط، تنها در خداوند متعال وجود دارد، لذا قرآن مىفرمايد: «مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْماً» و هر قانون بشرى كه خلاف حكم خدا باشد، جاهلانه است. «أَ فَحُكْمَ الْجاهِلِيَّةِ» (چون اين قانونها غالباً بر اساس هوا و هوس، ترس، طمع، جهل، خطا، خيال و محدوديّت علمى وضع شده است)
پیام ها
1- بعضى از مردم (مشركان، اهل كتاب) خواستار داورى پيامبر بر اساس قوانين جاهليّت بودند. «أَ فَحُكْمَ الْجاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ»
2- فسق و گناه، انسان را به سوى فرهنگ جاهلى سوق مىدهد. وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ لَفاسِقُونَ ... أَ فَحُكْمَ الْجاهِلِيَّةِ
3- آنان كه با داشتن احكام الهى از آن روى مىگردانند و سراغ قوانين بشرى مىروند، در مسير جاهليّت گام برمىدارند. فَإِنْ تَوَلَّوْا ... أَ فَحُكْمَ الْجاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ
4- زمان جاهليّت، مخصوص يك دوران نيست، هرگاه كه مردم از خدا جدا
جلد 2 - صفحه 311
شوند، دوران جاهليّت است. أَ فَحُكْمَ الْجاهِلِيَّةِ ...
5- عقل و وجدان بهترين داور و دادگاه است. «وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْماً»
6- آنان كه تنها چشم به قوانين بشرى دوختهاند و آن را راه كمال مىدانند، در ايمان و يقين خود شك كنند. «لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ»
بعد از نزول آيه قصاص، يهودان گفتند: رضا نداريم به حكم تو. آيه شريفه نازل شد:
أَ فَحُكْمَ الْجاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ: آيا پس حكم جاهليت را طلب مىكنند، كه آن ميل و مداهنه است در حكم. و مراد به جاهليت ملت جاهليت، يعنى متابعت هوى و به حكمى كه در تورات و قرآن است راضى نمىشوند. قول ديگر: نزول آيه در حق بنو نضير يا مراد جمعى هستند كه از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله طلب حكمى كردند كه موافق جاهليت باشد، يعنى تفاضل قصاص و ديه در قتل. و
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 105
مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْماً: و چه كسى است نيكوتر از خداوند سبحان از روى حكم و داورى. لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ: براى گروهى كه بر وجه يقين تدبر كنند و مىدانند كه احسن احكام، حكم اوست (استفهام انكارى) و خطاب متوجه كسانى است كه به يقين مىدانند كه اعدل و احسن از خداى تعالى در حكم نيست.
در كتاب كافى از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده كه فرمود:
الحكم حكمان: حكم اللّه و حكم الجاهليّة فمن اخطأ حكم اللّه حكم بحكم الجاهليّة و قد قال اللّه عزّ و جلّ: و من احسن من اللّه حكما لقوم يوقنون. «1» يعنى:
حكم دو حكم است: حكم خدا و حكم جاهليت. پس هر كه خطا كند حكم خدا را، حكم كرده به حكم جاهليت. و بتحقيق فرمود خداى عزّ و جلّ: و كيست نيكوتر از خدا به حكم نمودن براى قومى كه بر وجه يقين مىدانند كه احسن احكام، حكم اوست.
آيا پس حكم زمان جاهليت را مىخواهند و كيست نيكوتر از خدا از جهت حكم نمودن براى گروهى كه يقين دارند.
تفسير
در تعقيب تأكيدات بليغه سابقه بر وجوب متابعت حكم خدا و حرمت اعراض از آن در مقام انكار و تعريض بر معرضان از يهود و ساير كفار ميفرمايد آنها كه
جلد 2 صفحه 224
پشت نمودند بحكم خدا حكم زمان جهالت و ملت نادانيرا كه قبل از اسلام بودهاند طالبند با آنكه سؤال كسانيكه داراى علم و يقين ميباشند آنستكه كيست آنكه حكم كند بهتر از خدا تا جواب گفته شود كه خدايست احكم الحاكمين و بنابر اين مراد آنستكه اين استفهام تقريرى از اهل يقين است و بنظر حقير حكم براى اهل يقين است زيرا جهال بحكم الهى راضى نميشوند و تقرير از جانب خدا است دقّت لازم است در كافى از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه حكم دو قسم است حكم خدا و حكم جاهليت پس كسيكه خطا كند در حكم خدا حكم نموده است بحكم جاهليت چنانچه زيد بن ثابت در فرائض حكم نمود بحكم جاهليت حقير عرض مىكنم با اينهمه تاكيدات پس واى بحال كسانيكه بدون جهت احكام قرآن را پشت سر انداخته پيروى از قوانين پوچ و فاسد اجانب نمودند نميدانم خداوند با آنها چه معامله خواهد فرمود ..