آیه 51 سوره مائده

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

۞ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَىٰ أَوْلِيَاءَ ۘ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ ۚ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<50 آیه 51 سوره مائده 52>>
سوره : سوره مائده (5)
جزء : 6
نزول : مدینه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

ای اهل ایمان، یهود و نصاری را به دوستی مگیرید، آنان بعضی دوستدار بعضی دیگرند، و هر که از شما مؤمنان با آنها دوستی کند به حقیقت از آنها خواهد بود؛ همانا خدا ستمکاران را هدایت نخواهد نمود.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

O you who have faith! Do not take the Jews and the Christians for allies: they are allies of each other. Any of you who allies with them is indeed one of them. Indeed Allah does not guide the wrongdoing lot.

معانی کلمات آیه

اولياء: دوستان. سرپرستان. حاميان. مفرد آن ولى و در اصل به معنى نزديكى است.[۱]

نزول

محل نزول:

این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]

شأن نزول:

در سبب نزول آيه اختلاف است و در عين حال حكم آيه براى همه مؤمنين عموميت دارد، عطية بن سعد العوفى و زهرى گويند: وقتى كه دشمنان اسلام در جنگ بدر فرار كردند. مسلمين به اولياء يهود گفتند: قبل از آن كه روز ديگرى مانند روز بدر بيايد به پيامبر اسلام ایمان بياوريد.

مالك بن الضيف كه از يهوديان بود، گفت: اگر مشاهده كرده ايد كه قريش از دست شما شكست خوردند، براى آن بود كه به فنون جنگ وارد نبوده اند ولى ما اگر بخواهيم با شما نبرد كنيم، خواهيد ديد كه جرأت نبرد و كارزار با ما را نخواهيد داشت و نيز گويند: عبادة بن الصامت الخزرجى به پيامبر چنين گفت: يا رسول اللّه مرا با طايفه يهود خويشان فراوان است و عدد يهوديان نيز زياد و قوت و شوكت ايشان هم افزون است ولى با همه اين‌ها من از آن‌ها دورى مي‌جويم و موالات و دوستى نمى كنم زيرا كه دوست و يار من خدا و رسول مى باشند.

عبدالله بن ابى‌سلول كه در آن ميان بود، به او گفت: اگر تو از آن‌ها بيزارى مي‌جوئى برعكس، من با آن‌ها موالات داشته و دوستى مي‌نمايم زيرا اگر تو از آن‌ها در امن و امان باشى من از آن‌ها در امان نيستم بلكه به آن‌ها پناه برده و در سايه امن آن‌ها زيست مي‌كنم و حاجات خود را به توسط ايشان برمى آورم.

پيامبر چنين فرمود: اى عبدالله اگر تو را حاجتى باشد كه به توسط آن‌ها برآورى. عبادة را چنين حاجتى با آن‌ها نخواهد بود. سپس عبدالله گفت: من دوستى با يهوديان را مى پذيرم و موالات با آن‌ها مرا كافى است سپس اين آية نازل گرديد.

سدى چنين گويد: اين آيه بعد از غزوه احد آمد، بدين شرح وقتى كه در جنگ مزبور مسلمين شكست خوردند از مشركين مى ترسيدند. يكى از آن ميان مى گفت: من به يهوديان پناه مى برم و از ايشان امان خواهم خواست. ديگرى مى گفت: من به شام مي‌روم و از مسيحيان امان خواهم خواست سپس اين آية نازل گرديد. عكرمة گويد: اين آيه درباره مردى بنام ابولبابة بن عبدالمنذر نازل گرديد. هنگامى كه بنوقريظه به حكم سعد بن عبادة درباره ذبح رضايت داده بودند به آن‌ها گفت: شما كار بدى كرديد كه به حكم او رضايت داديد زيرا او در ميان شما مردى بدرأى مى باشد[۳][۴].[۵]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصارى‌ أَوْلِياءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ «51»

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! يهوديان و مسيحيان را سرپرست و ياور نگيريد، (زيرا) بعضى از آنان يار و ياور بعض ديگرند و هر كس از شما كه آنان را ولىّ خود قرار دهد پس قطعاً از آنان است. همانا خداوند، قوم ستمگر را هدايت نمى‌كند.

نکته ها

ذكر يهود و نصارا در آيه، از باب نمونه است، وگرنه شكّى نيست كه ولايت هيچ كافرى را هم نبايد پذيرفت.

از آيات ديگر قرآن استفاده مى‌شود كه بهره‌گيرى از غذاهاى غير گوشتى اهل كتاب، يا ازدواج موقّت با آنان، يا داد و ستد و زندگى مسالمت‌آميز با آنان جايز است و هيچ يك از اين مسائل به معناى سلطه‌پذيرى آنان نيست.

پیام ها

1- خداوند از بندگان مؤمنش، انتظارات خاصّى دارد. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا ...

2- تبرّى از دشمن، از شرايط ايمان است. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا ...

3- اسلام، دين سياست است و تنها به احكام فردى نمى‌پردازد. «لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ

جلد 2 - صفحه 312

النَّصارى‌ أَوْلِياءَ»

4- وقتى يارى گرفتن از كفّار مورد نهى قرآن است، قطعاً در روابط و سياست خارجى، پذيرش ولايت وسلطه‌ى اهل كتاب وكفّار ممنوع است. «لا تَتَّخِذُوا»

5- ولايت كفّار و دشمنان را نپذيريم، چون آنان تنها به فكر هم مسلكان خويشند. «بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ»

6- با وجود اختلافات شديد ميان يهود و نصارا، پيوندشان به خاطر نابودى اسلام است. «بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ»

7- كفّار تنها نسبت به تعهّدات ميان خودشان وفادارند، ولى نسبت به تعهّدات با مسلمانان پايبند نيستند. لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصارى‌ أَوْلِياءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ‌ ...

8- دولت‌هاى اسلامى كه ولايت و سلطه كفّار را پذيرفته‌اند، از كفّار محسوب مى‌شوند. «فَإِنَّهُ مِنْهُمْ» (دوستى با هر فرد و گروهى، انسان را جزو آنان مى‌سازد.)

9- نه كفّار را «ولىّ» خود گردانيد و نه با آنان كه ولايت كفّار را پذيرفته‌اند، رابطه ولايت داشته باشيد. «فَإِنَّهُ مِنْهُمْ»

10- نتيجه‌ى پذيرش ولايت كفّار، قطع ولايت خداست. «فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ»

11- تكيه بر كفّار، ظلم است. «لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌2، ص: 313

پانویس

  1. پرش به بالا تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
  2. پرش به بالا طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌3، ص 231.
  3. پرش به بالا تفاسير مجمع البيان و كشف الاسرار و روض الجنان.
  4. پرش به بالا طبرى و ابن اسحق و ابن ابى‌حاتم در تفاسير خود و بيهقى بنا به روايت از عبادة بن الصامت قضاياى عبادة و عبدالله ابى را با اندك اختلاف ذكر و روايت نموده اند.
  5. پرش به بالا محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 290.

منابع