آیه 97 سوره توبه

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۹ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۵:۱۷ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (معانی کلمات آیه)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

الْأَعْرَابُ أَشَدُّ كُفْرًا وَنِفَاقًا وَأَجْدَرُ أَلَّا يَعْلَمُوا حُدُودَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ

مشاهده آیه در سوره


<<96 آیه 97 سوره توبه 98>>
سوره : سوره توبه (9)
جزء : 11
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

اعراب بادیه‌نشین در کفر و نفاق از دیگران سخت‌تر و به جهل و نادانی احکام خدا که بر رسولش فرستاده سزاوارترند، و خدا دانا و حکیم است.

بادیه نشینانِ [جزیرة العرب به سبب دوری از علم، دانش، فرهنگ و بینش] در کفر و نفاق [از دیگران] سخت تر و به جاهل بودن به احکام و حدود آنچه را خدا بر پیامبرش نازل کرده سزاوارترند، و خدا دانا و حکیم است.

باديه‌نشينان عرب، در كفر و نفاق [از ديگران‌] سخت‌تر، و به اينكه حدود آنچه را كه خدا بر فرستاده‌اش نازل كرده، ندانند، سزاوارترند. و خدا داناى حكيم است.

عربهاى باديه‌نشين كافرتر و منافق‌تر از ديگرانند و به بى‌خبرى از احكامى كه خدا بر پيامبرش نازل كرده است سزاوارترند. و خدا دانا و حكيم است.

بادیه‌نشینان عرب، کفر و نفاقشان شدیدتر است؛ و به ناآگاهی از حدود و احکامی که خدا بر پیامبرش نازل کرده، سزاوارترند؛ و خداوند دانا و حکیم است!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

The Bedouins are more obdurate in unfaith and hypocrisy, and more apt to be ignorant of the precepts that Allah has sent down to His Apostle, and Allah is all-knowing, all-wise.

The dwellers of the desert are very hard in unbelief and hypocrisy, and more disposed not to know the limits of what Allah has revealed to His Apostle; and Allah is Knowing, Wise.

The wandering Arabs are more hard in disbelief and hypocrisy, and more likely to be ignorant of the limits which Allah hath revealed unto His messenger. And Allah is Knower, Wise.

The Arabs of the desert are the worst in Unbelief and hypocrisy, and most fitted to be in ignorance of the command which Allah hath sent down to His Messenger: But Allah is All-knowing, All-Wise.

معانی کلمات آیه

اعراب: در آيه 90 گفته شد: عربهاى باديه ‏نشين را اعراب گويند، مفرد آن، اعرابى است. عربهاى شهرنشين را عرب گويند. نسبت آن، عربى است. جمع اعراب را ، اعاريب گفته‏ اند.

اجدر: جدير: لايق و سزاوار. اجدر: سزاوارتر. جدر الحائط، به معنى اصل و پايه ديوار است.[۱]

نزول

«شیخ طوسى» می گوید: گویند: این آیه درباره عربهائى که در اطراف مدینه بودند، از طوایف اسد و غطفان که کفر آن‌ها شدیدتر و نیز دورتر از اهل شهر و تمدن بودند و همچنین دورتر از شنیدن آیات قرآن و هم‌نشینى با اهل علم و فضل بوده اند، نازل گردیده است.[۲]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً وَ أَجْدَرُ أَلَّا يَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى‌ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ «97»

باديه‌نشينانِ عرب (به‌خاطر دورى از تعليم وتربيت وسخنان پيامبر)، در كفر ونفاق شديدترند وبه اينكه حدود آنچه را خدا بر پيامبرش نازل كرده ندانند سزاوارتر، و خداوند دانا و حكيم است‌

نکته ها

«اعراب» يعنى باديه‌نشينان. مفردِ آن «اعرابى» است، نه «عَرب».

اعرابى بودن به معناى دورى از فرهنگ دينى و تعاليم مكتب است. كلمه‌ى «اعراب» ده بار در قرآن آمده و جز يك مورد، بقيّه‌ى موارد، مثل روايات، نكوهش‌آميز است.

در حديث آمده است: «تفقّهوا فى الدّين فانّه مَن لم يتفقّه فى الدين فهو اعرابى» دين‌شناس شويد، چون هر كه فهم عميقِ دينى نداشته باشد، اعرابى است. در حديث ديگرى نيز مى‌خوانيم: «نحن بنوهاشم و شيعتنا العربُ و ساير الناسِ اعرابٌ» ياران و پيروان ما عرب‌اند و ديگران اعرابند. «1»

مردم عصر پيامبر صلى الله عليه و آله دو گروه بودند: شهرنشين و باديه‌نشين. چون آيات قبل درباره‌ى‌


«1». تفسير نورالثقلين.

جلد 3 - صفحه 491

پيروزى مسلمانان در جنگ تبوك بود، اين آيه شايد اشاره به اين باشد كه از باديه‌نشينان جاهل و همجوار، غافل نباشيد كه ممكن است با تحريك دشمنان، دست به آشوب بزنند.

پیام ها

1- باديه‌نشينى، موجب دورى از فرهنگ وآداب دينى مى‌شود. «الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً»

2- محيط اجتماعى و فرهنگى انسان، در بينش و موضع‌گيرى او در مورد حقايق و معارف مؤثّر است. «الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً»

3- افرادِ ناآگاه و دور از فرهنگ، گاهى آلت دست كافران و منافقان قرار مى‌گيرند و از خود آنها هم بى‌منطق‌تر مى‌شوند. «الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً»

4- كفر و نفاق، درجاتى دارد. «أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً»

5- يكى از عوامل كفر و نفاق، ناآگاهى است. أَشَدُّ كُفْراً ... أَلَّا يَعْلَمُوا

6- دانستن احكام دين، لازم است وگرنه اعرابى هستيم. «يَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ»

7- شهرنشينان جاهل به حدود الهى، به منزله‌ى اعراب و باديه‌نشينان، بلكه بدتر از آنان هستند. «أَلَّا يَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً وَ أَجْدَرُ أَلاَّ يَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى‌ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (97)

بعد از امر به اعراض و عدم التفات مى‌فرمايد:

الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً: عربان باديه‌نشين كه نشو و نماى آنها در

«1» مجمع ج 3 ص 61.

«2» مجمع ج 3 ص 61.

ج5، ص 182

بيابانها باشد، شديد و سخت‌ترند از حيث كفر و نفاق از شهريها، و كفر آنها بيشتر است، زيرا وحشى و سخت‌دل، و با اهل علم مجالست و معاشرت نكرده‌اند، و حجج و معجزات كمتر شنيده و ديده‌اند. مراد اين جماعت بنو تميم و بنو اسد و غطفان و اعراب حوالى مدينه‌اند نه تمام اعراب، بلكه اين جميع مخصوص است. وَ أَجْدَرُ أَلَّا يَعْلَمُوا: و سزاوارترند به آنكه ندانند. حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى‌ رَسُولِهِ‌: حدود احكامى را كه حق تعالى نازل فرموده بر پيغمبر خود از واجبات و مستحبات و حلال و حرام و غيره. وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ‌: و خداى تعالى داناست به احوال ايشان، حكم كننده است از روى حكمت و مصلحت به امهال ايشان.

در منهج‌ «1» نقل است كه: زيد صرحان را در كارزار دست چپش را انداخته بودند. روزى نشسته براى جمعى اخبار و احاديث روايت مى‌نمود. اعرابى بيامد و نشست و گوش به حديث او مى‌نمود گفت: (انّ حديثك يعجبنى و انّ يدك ليريبنى) حديث تو مرا متعجب سازد، و لكن دست تو مرا به تهمت اندازد؛ زيد گفت: چرا؟ اعرابى گفت: براى آنكه مبادا دست تو را به سبب دزدى بريده باشند. گفت: دزد را دست راست برند به جهت دزدى، و اين دست چپ است.

اعرابى گفت: من ندانم دست راست برند يا چپ. زيد گفت: صدق فرموده حق تعالى كه فرموده‌ «الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً ...).


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً وَ أَجْدَرُ أَلاَّ يَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى‌ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (97) وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ يَتَّخِذُ ما يُنْفِقُ مَغْرَماً وَ يَتَرَبَّصُ بِكُمُ الدَّوائِرَ عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (98) وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ يَتَّخِذُ ما يُنْفِقُ قُرُباتٍ عِنْدَ اللَّهِ وَ صَلَواتِ الرَّسُولِ أَلا إِنَّها قُرْبَةٌ لَهُمْ سَيُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (99)

ترجمه‌

باديه‌نشينان عرب شديدترند از راه كفر و نفاق و سزاوارترند بآنكه ندانند حدّهاى آنچه را نازل نموده است خدا بر پيغمبرش و خداوند داناى درست كار است‌

و بعضى از باديه‌نشينان كسانى هستند كه مى‌پندارند آنچه را انفاق ميكنند غرامت و انتظار ميبرند بشما گردشهاى روزگار را بر ايشان باد گردش بدو خدا شنونده دانا است‌

و بعضى از اعراب باديه‌نشين كسانى هستند كه ميگروند بخدا و روز بازپسين و مى‌شمارند آنچه را انفاق مى‌كنند موجبات تقرب نزد خدا و دعاهاى پيغمبر آگاه باش كه آن موجب قربت است براى آنها زود باشد كه داخل كند آنها را خدا در رحمت خود بدرستيكه خدا آمرزنده مهربان است.

تفسير

اعراب صحرانشين كفر و نفاقشان بيشتر از اهل بلاد و شهرنشين‌ها است چون از معارف و احكام اسلام دورند و بجهالت و قساوت و ضلالت نزديكند و انس بتعقّل و تدبّر و تفكر در حقائق امور ندارند و متوّحش از اين معانى هستند و بهمين لحاظ سزاوارترند بآنكه ندانند حدود واجبات و مستحبات و مباحات شريعت مطهره را كه خداوند به پيغمبر خاتم نازل فرموده و خداوند ميداند حدود و موازين اهل بلاد و باديه را و بر طبق حكمت در دنيا و آخرت با آنها رفتار ميفرمايد و پاره از اعراب از فرط جهالت آنچه را مجبور شدند بصدقه دادن براى خودشان ضرر و خسارت بحساب ميآورند چون معتقد بثواب اخروى نيستند

جلد 2 صفحه 614

و تصور ميكنند مسلمانان از آنها پول زورى ميگيرند لذا انتظار دارند گردش روزگار قدرت اسلام را از بين ببرد و آنها از اين تحميلات آسوده شوند خدا روزگار را ببدى حال آنها بگردش آورد و خواهد آورد اگر چه در آخرت باشد و سوء بضم سين نيز قرائت شده است و خداوند از گفتار و كردار ظاهرى و باطنى آنها آگاه است و پاره از آنها بر عكس كسانى هستند كه مؤمن بمبدء و معادند و هر چه انفاق كنند از موجبات تقرب بخدا و ادعيه پيغمبر (ص) ميدانند چون آنحضرت پس از اخذ صدقات دعا ميفرمود براى صاحبان آنها بخير و بركت و استغفار مينمود براى آنان اين در صورتى است كه صلوات عطف بر قربات باشد چنانچه بنظر حقير ظاهر است و بعضى گفته‌اند صلوات عطف است بر ما ينفق يعنى ميگيرند آنچه را انفاق مينمايند و ادعيه پيغمبر را موجبات تقرب نزد خدا در هر- حال خداوند تصديق فرموده است اعتقاد آنها را و تحقيق نموده اميد آنانرا و تقرير فرموده رحمت و مغفرت خود را براى ايشان و مژده داده كه در مقابل دائره سوء و عذاب براى فرقه سابقه براى اينها دائره رحمت است كه داخل در آن مى‌شوند و بر ايشان احاطه دارد ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


الأَعراب‌ُ أَشَدُّ كُفراً وَ نِفاقاً وَ أَجدَرُ أَلاّ يَعلَمُوا حُدُودَ ما أَنزَل‌َ اللّه‌ُ عَلي‌ رَسُولِه‌ِ وَ اللّه‌ُ عَلِيم‌ٌ حَكِيم‌ٌ (97)

عربهاي‌ باديه‌ نشين‌ كفر و نفاق‌ ‌آنها‌ سخت‌تر و شديدتر ‌است‌ ‌از‌ عربهاي‌ شهرنشين‌ و ‌آنها‌ سزاوارترند ‌به‌ اينكه‌ ندانند حدود آنچه‌ نازل‌ فرموده‌ خداوند ‌بر‌ پيغمبر ‌خود‌ و خداوند عالم‌ ‌است‌ باحوال‌ ‌آنها‌ و حكيم‌ ‌است‌ ‌در‌ جزاء اعمال‌ ‌آنها‌ الأَعراب‌ُ أَشَدُّ كُفراً وَ نِفاقاً زيرا قساوت‌ قلب‌ ‌آنها‌ بيشتر ‌است‌ و دست‌ ‌آنها‌ كوتاه‌تر ‌است‌ ‌از‌ علم‌ و فراگرفتن‌ احكام‌ و مشاهده‌ اخلاق‌ و معجزات‌ نبي‌ّ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ چنانچه‌ رعايا ‌که‌ دست‌ ‌آنها‌ ‌از‌ دامن‌ علماء كوتاه‌تر ‌است‌ ‌از‌ شهريها بجهالت‌ و حماقت‌ شديدتر هستند و لذا دعات‌ باطله‌ بيشتر باينها توجه‌ دارند ‌براي‌ اضلال‌ و گمراهي‌ ‌آنها‌ و لذا مي‌گوييم‌ عرب‌ شهرنشين‌ ‌است‌ و اطلاق‌ عرب‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ ‌يعني‌ معرب‌ ‌ما ‌في‌ الضمير هستند و حقائق‌ ‌را‌ درك‌ ميكنند و بيان‌ ميكنند و باديه‌نشين‌ اعرابي‌ ‌است‌ و جمع‌ ‌آن‌ اعراب‌ ‌است‌.

وَ أَجدَرُ ‌يعني‌ سزاوارتر و احري‌ هستند ‌که‌ جاهل‌ بحدود الهي‌ باشند أَلّا يَعلَمُوا ‌يعني‌ بان‌ ‌لا‌ يعلموا و ظاهرا مراد جهل‌ مقابل‌ عقل‌ ‌است‌ لذا ‌در‌ كافي‌ ابواب‌ بسياري‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ موضوع‌ ذكر كرده‌ بنام‌ كتاب‌ عقل‌ و جهل‌ و بتعبير ديگر اطلاق‌ حمق‌ ميشود ‌که‌ قوه‌ درّاكه‌ ‌آنها‌ كم‌ ‌است‌ و نميدانند.

حُدُودَ ما أَنزَل‌َ اللّه‌ُ عَلي‌ رَسُولِه‌ِ چون‌ تمام‌ دستورات‌ الهيه‌ حدودي‌ دارد

جلد 8 - صفحه 298

نبايد بدون‌ الحد قناعت‌ كرد و نبايد ‌از‌ حد تجاوز نمود (الشي‌ء اذا جاوز ‌عن‌ حده‌ انقلب‌ ‌الي‌ ضده‌) چه‌ ‌در‌ باب‌ عبادات‌ مثل‌ نماز، روزه‌، حج‌، جهاد و امثال‌ ‌آنها‌ و چه‌ ‌در‌ باب‌ معاملات‌ بيع‌، رهن‌، اجاره‌ و امثال‌ اينها، چه‌ ‌در‌ باب‌ ميراث‌، ديات‌ قصاص‌، اجراء حدود و ‌غير‌ اينها ‌از‌ فروع‌ فقهيه‌ و همچنين‌ ‌در‌ باب‌ اخلاق‌ ‌که‌ ‌اگر‌ ‌در‌ طرف‌ افراط ‌ يا ‌ تفريط رفت‌ جزو رذائل‌ ميشود، و همچنين‌ ‌در‌ باب‌ عقائد كوتاهي‌ ‌ يا ‌ غلوّ نبايد كرد و اكثر ناس‌ عالم‌ بحدود الهي‌ نيستند چه‌ رسد بباديه‌نشينان‌ وَ اللّه‌ُ عَلِيم‌ٌ حَكِيم‌ٌ ‌که‌ مكرر ‌در‌ مكرر توضيح‌ ‌شده‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 97)- بادیه نشینان سنگدل و با ایمان: در این آیه و دو آیه بعد به تناسب بحثهایی که در باره منافقان مدینه گذشت پیرامون حال منافقان بادیه نشین، و نشانه‌ها و افکار آنها، و همچنین در باره مؤمنان مخلص و راستین بادیه گفتگو شده است.

شاید به این علت که به مسلمانان هشدار دهد چنین نپندارند که منافقان تنها همان گروهی هستند که در شهرند، بلکه منافقان بادیه نشین از آنها خشن‌ترند.

نخست می‌فرماید: «اعراب بادیه نشین (به حکم دوری از تعلیم و تربیت و نشنیدن آیات الهی و سخنان پیامبر صلّی اللّه علیه و آله کفر و نفاقشان شدیدتر است» (الْأَعْرابُ أَشَدُّ کُفْراً وَ نِفاقاً).

«و باز به همین دلیل، به جهل و بی‌خبری از حدود فرمانها و احکامی که خدا بر پیامبرش نازل کرده است سزاوارترند» (وَ أَجْدَرُ أَلَّا یَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلی رَسُولِهِ).

در پایان آیه می‌فرماید «خداوند دانا و حکیم است» (وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ).

یعنی اگر در باره عربهای بادیه نشین چنین داوری می‌کند روی تناسب خاصی است که محیط آنها با این گونه صفات دارد.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص434.

منابع