امام جواد علیه السلام
محمد بن على بن موسى الرضا عليه السّلام نهمين پيشواى شيعيان و از برگزيدگان خدا براى هدايت مى باشد.ایشان در سال 195 هجری در مدینه چشم به جهان گشودند و در آخر ذىقعدۀ سال ٢٢٠ هجرى توسط همسرشان ام الفضل دختر مأمون در حالی که بیش از 25 سال نداشتند و پس از 17 سال امامت، به شهادت رسیدند. آن حضرت با دو خليفه عباسى يعنى «مأمون» (193 - 218) و «معتصم» (218 - 227) معاصر بوده است
مقام | امام نهم |
نام | محمد |
القاب | تقی، جواد |
کنیه | ابو جعفر |
پدر | امام رضا علیه السلام |
مادر | سبیکه |
زادروز | دهم رجب سال 195هجری قمری |
زادگاه | مدینه |
مدت امامت | 17سال |
مدت عمر | 25 سال |
تاریخ شهادت | پنجم ذی الحجه سال 220 هجری |
علت شهادت | مسمویت توسط زهر |
قاتل | معتصم عباسی لعنه الله |
مدفن | کاظمین |
محتویات
- ۱ زندگی نامه
- ۲ خلفای معاصر و ارتباط امام با آنها
- ۳ مناظرات علمی امام جواد (علیه السلام )
- ۴ اثبات امامت امام جواد علیهالسلام
- ۵ برخورد امام با فرقه های منحرف
- ۶ اصحاب امام جواد(علیه السلام)
- ۷ امام و شبکه ارتباطی وکالت
- ۸ شهادت امام جواد (علیه السلام)
- ۹ اخلاق وفضایل امام جواد علیهالسلام
- ۱۰ میراث علمی امام جواد (علیه السلام)
- ۱۱ چند نمونه از احادیث امام جواد (علیه السلام)
- ۱۲ پانویس
- ۱۳ منابع
- ۱۴ پیوندها
زندگی نامه
ولادت امام جواد علیه السلام
كلينى، شيخ مفيد و شيخ طوسى تولّد آن حضرت را در ماه رمضان دانستهاند.[۱] ولی در مصباح کفعمی آمده است که: ابن عياش گفت توقيعى توسط شيخ بزرگوار أبو القاسم (رضوان اللَّه عليه) با اين جملات خارج شد: «اللهم انى اسألك بالمولودين في رجب:محمّد بن علي الثاني و ابنه علي بن محمّد المنتخب». ابن عياش ميگويد ولادت حضرت جواد(علیه السلام) در دهم ماه رجب بود.[۲] اما چیزی که مسلم است این است که حضرت در سال 195 هجری در مدینه به دنیا آمده اند[۳]در خانواده امام رضا - عليه السلام - و در محافل شيعه، از حضرت جواد - عليه السلام -، به عنوان مولودى پرخير و بركت ياد مىشد. چنانكه «ابو يحياى صنعانى» مىگويد: روزى در محضر امام رضا - عليه السلام -، فرزندش ابو جعفر را كه خردسال بود، آوردند. امام فرمود:«اين مولودى است كه براى شيعيان ما، با بركت تر از او زاده نشده است»[۴]
مادر بزرگوار ایشان
مادر آن حضرت سبيكه [سكينه] نوبيّه و به روايت ديگر خيزران بوده كه او را از خانواده امّ المؤمنين ماريه قبطيه دانسته اند. نام مادر آن بزرگوار، ريحانه نيز ذكر شده است، به نوشته نوبختى نام اين بانو درّه بوده كه بعدها او را خيزران خوانده اند. [۵]
حضرت موسى بن جعفر عليه السلام به یزید بن سلیط می فرمایند: ... بعد از من امر امامت با پسرم على است . اى يزيد وقتى كه بعد از من او را ملاقات كردى و خواهى كرد به او مژده بده كه پسرى امين ، ماءمون و مبارك برايش متولد خواهد شد او به تو خبر مي دهد كه تو مرا ملاقات كرده اى ، به او بگو كنيزى كه آن پسر از او به دنيا خواهد آمد از بستگان ماريه قبطيه كنيز رسول خداست.گر توانستى سلام مرا به آن كنيز (مادر امام محمد تقى ) برسان (19) و همين موضوع حكايت از رتبه والاى آن بانوى فضيلت دارد.اگر توانستى سلام مرا به آن كنيز (مادر امام محمد تقى ) برسان [۶] و همين موضوع حكايت از رتبه والاى آن بانوى فضيلت دارد.
القاب و کنیه حضرت
مشهورترين لقب امام، «جواد» است و القاب ديگرى همچون: زكى، مرتضى، قانع، رضى، مختار، متوكل، منتجب نيز براى آن حضرت برشمرده اند. كنيه اش ابو جعفر است كه معمولا در روايات تاريخى ابو جعفر ثانى ذكر مى شود تا با ابو جعفر اول، يعنى حضرت باقر عليه السّلام اشتباه نشود.[۷]
همسران و فرزندان ایشان
همسران آن حضرت :حضرت سمانه خاتون سلام الله علیها و ام الفضل دختر مأمون که جاسوس در خانه حضرت بود و حضرتش را با سم به شهادت رسانيد. فرزندان ایشان :
- امام علي النقي علیه السلام
- ابواحمد موسي مبرقع:ايشان جد سادات رضوى است كه الحمدلله نسل فرزندان وى هنوز هم زياد هستند و بسيارى از سادات نسبشان به و ميرسد.وى اولين فرد از سادات رضوى است كه در سال 256 هق به قم وارد شد و چون همواره به روى خويش رقع (نقاب ) مى انداخت بنابراين به ايشان موسى مبرقع مى گويند.
- حكيمه خاتون سلام الله علیها:وى از زنان نيكوكار، اهل عبادت ، تيزهوش ،بود كه در موضوع ازدواج امام حسن عسكرى عليه السلام با نرجس خاتون مادر حضرت حجت ثانى عشر رواياتى از ايشان نقل شده است.
مادر تمام این بزرگواران سمانه خاتون سلام الله علیها بوده اند.
خلفای معاصر و ارتباط امام با آنها
پيشواى نهم در مجموع دوران امامت خود با دو خليفه عباسى يعنى «مأمون» (193 - 218) و «معتصم» (218 - 227) معاصر بوده است و هر دو نفر او را به اجبار از مدينه به بغداد احضار كردند و طبق شيوه سياسى اى كه مأمون در مورد امام رضا به كار برده بود، او را در پايتخت زير نظر قرار دادند.[۸]
هنگامى كه مأمون بعد از شهادت امام رضا عليه السّلام در سال 204 به بغداد بازگشت، از ناحيه حضرتش اطمينان خاطر پيدا كرده بود؛ ولى اين را مىدانست كه شيعيان پس از امام رضا عليه السّلام، فرزند او را به امامت خواهند پذيرفت و در اين صورت خطر همچنان بر جاى خود خواهد ماند.اينك نوبت امام جواد عليه السّلام فرا رسيده بود تا به نحوى كنترل شود. مأمون براى انجام اين هدف، دختر خود را به عقد وى در آورد و او را داماد خود كرد. از همين رهگذر بود كه مأمون به راحتى مىتوانست از طرفى امام را در كنترل خود داشته باشد و از طرف ديگر آمد و شد شيعيان و تماسهاى آنان را با آن حضرت زير نظر بگيرد.بر اساس برخى نقلها، مأمون پس از ورود به بغداد- در سال 204- بلافاصله امام جواد عليه السّلام را از مدينه به بغداد فرا خواند. [۹]
ماءمون در هفده رجب سال 218 هق (120) يا شعبان سال 218 هق (121) مرد و برادرش معتصم كه نام وى محمد يا ابراهيم و كينه اش ابواسحاق بود به قدرت رسيد.او كه از نظر شخصيت فردى ، هرگز همتاى برادرش ماءمون خليفه دانشمند عباسى نبود لذا هرگز تاب و ياراى مشاهده حضور فيزيكى امام نهم شيعيان جهان را نداشت تا چه رسد به اينكه بالندگى و نشاط غير قابل انكار تشيع را شاهد باشد.
مناظرات علمی امام جواد (علیه السلام )
از جمله مناظرات حضرت می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- مناظره با یحیی بن اکثم
- مناظره با عموی خویش عبدلله بن موسی برای اثبات امامت خویش در نزد شیعیان
- مناظره با یحیی بن اکثم در مورد فضاپل خلفا
- مناظره با قاضی القضات معتصم در مورد قطع دست یک دزد
اثبات امامت امام جواد علیهالسلام
در سال 203 كه امام رضا عليه السّلام به شهادت رسيد، شيعيان آن حضرت به علت اين كه تنها فرزند وى (امام جواد عليه السّلام) بيش از هشت سال نداشت، در نگرانى و اضطراب عميقى فرو رفتند. به نوشته برخى از مورّخان: در اين جريان، شيعيان به حيرت افتاده و ميان آنان اختلاف پديد آمد؛ چنانكه شيعيان ديگر شهرها نيز متحيّر شدند. [۱۰]اين مشكل براى شيعيان، كه مهمترين ركن ايمان را اطاعت از امام معصوم دانسته و در مسائل و مشكلات فقهى و دينى خود به وى رجوع مى كردند، از اهمّيت بسيار برخوردار بود و نمى توانست همچنان لا ينحل بماند. البته براى شيعيان مسلّم بود كه امام رضا عليه السّلام فرزند خود امام جواد عليه السّلام را به جانشينى برگزيد، ولى مشكل ناشى از خردسالى آن حضرت، آنان را بر آن مى داشت تا براى اطمينان خاطر، به كاوش و جستجوى بيشترى در اين باره بپردازند.علّت پيدايش اين اختلاف، به نظر نوبختى، همين بود كه آنها بلوغ را يكى از شرايط امامت مى دانستند. [۱۱] به همین منظور امام با آوردن دلایلی ، شرط بلوغ برای امامت را رد کردند. برخی از این دلایل:
- نبوّت حضرت عيسى عليه السّلام در دوران شيرخوارگى[۱۲]
- اشاره به جانشينى سليمان از داود عليه السّلام ،هنگامى كه هنوز كودكى بيش نبود و گوسفندان را به چرا مى برد، حضرت داود او را جانشين خود كرد، در حالى كه عبّاد و علماى بنى اسرائيل، اين عمل او را انكار مىكردند. [۱۳]
- نبوت يحيى بن زكريّا عليه السّلام در کودکی[۱۴]
شيعيان امامى از يك سو امامت را از جنبه الهى آن مىنگريستند و به همين دليل كمى سنّ امام هرگز نمى توانست در عقيده آنها خللى وارد آورد، اما از سوى ديگر آنچه اهميت داشت بروز اين وجهه الهى بود كه مى بايست در علم و دانش امامان عليهم السّلام باشد. در واقع امامان، پاسخگوى كليّه سؤالات شيعيان بودند. از اين رو آنان درباره تمامى امامان اين اصل را رعايت كرده و آنان را در مقابل انواع پرسشها قرار مى دادند و تنها موقعى كه احساس مى كردند آنان به خوبى از عهده پاسخ گويى به اين سؤالات بر مى آيند (با وجود نص به امامتشان) از طرف شيعيان به عنوان امام معصوم شناخته مى شدند. با توجه به سنّ كم امام جواد عليه السّلام اين آزمايش از طرف شيعيان درباره آن حضرت ضرورت بيشترى پيدا مىكرد. بر اين اساس، در مواقع و فرصتهاى مختلف، آزمایشاتی را درباره آن حضرت به عمل آورده و پس از آن، اكثريت قريب به اتفاق آنان- جز اندكى- با اطمينان خاطر، امامت او را پذيرفتند.[۱۵]
برخورد امام با فرقه های منحرف
امام جواد عليه السّلام در برابر فرقههايى كه در دوران آن حضرت وجود داشتند، شيعيان خود را از اين نظر كه اين فرقهها چه مواضعى در مقابل آنان به خود گرفتهاند راهنمايى مىفرمود.
اهل حدیث
اهل حديث كه مجسّمى مذهب بوده و خدا را جسم مىپنداشتند. امام دربارۀ آنان به شيعيان مىفرمود كه اجازه ندارند پشت هر كسى كه خدا را جسم مىداند نماز گزارده و به او زكات بپردازند.[۱۶]
واقفیه
اقفه، يكى ديگر از فرقههاى موجود انشعابى از شيعه در زمان امام جواد عليه السّلام بود كه به صورت مشكلى در مقابل شيعيان مطرح شده بود. آنان كسانى بودند كه پس از شهادت امام كاظم عليه السّلام بر آن حضرت توقّف كرده و امامت فرزندش على بن موسى الرضا عليه السّلام را نپذيرفتند. وقتى از امام دربارۀ خواندن نماز پشت سر واقفى مذهبان سؤال شد، آن حضرت در جواب، شيعيان خود را از اين كار نهى كردند. [۱۷]
زیدیه
دشمنى زيديه با اماميه و طعن آنها بر امامان عليهم السّلام سبب موضعگيرى تند ائمه در برابر آنها شد؛ چنانكه در روايتى از امام جواد عليه السّلام واقفيه و زيديه مصداق آيۀ: وجوه يومئذ خاشعة عاملة ناصبة؛ [۱۸] خوانده شده و در رديف ناصبىها قرار گرفتند.[۱۹]
غلات
غلات نيز به سبب آن كه در بدنام كردن شيعه سهم بسزايى داشتند، مورد تنفر امامان بودند. خطر اينها براى شيعيان بسيار جدّى بود؛ زيرا آنها به نام امامان عليهم السّلام رواياتى را جعل كرده و بدين وسيله شيعيان را كه پيرو ائمه عليهم السّلام بودند به انحراف مىكشاندند. امام جواد عليه السّلام دربارۀ ابو الخطاب كه از سران غلات بود، فرمودند: لعنت خدا بر ابو الخطاب و اصحاب او و كسانى كه دربارۀ لعن بر او توقف كرده و يا ترديد كنند. [۲۰] آنگاه امام به ابو الغمر، جعفر بن واقد و هاشم بن ابى هاشم اشاره كرد و پس از تذكر در بارۀ بهرهگيرى آنها از ائمه عليهم السّلام به منظور بهرهكشى از مردم، آنان را در رديف ابو الخطاب دانستند؛ حتى در روايتى به اسحاق انبارى فرمودند: دو تن از غلات به نامهاى ابو المهرى و ابن ابى الزرقاء-كه خود را سخنگويان امامان عليهم السّلام قلمداد مىكردند-به هر طريقى هست بايد كشته شوند. اسحاق در صدد اجراى دستور امام بود، ولى آن دو از دستور امام مطلع شده و خود را از ديد اسحاق مخفى كردند. دليل اين تصميم امام، نقش بسيار حساس آنان در منحرف ساختن شيعيان ذكر شده است.[۲۱]
اصحاب امام جواد(علیه السلام)
بسيارى از اصحاب امام جواد عليه السّلام از اصحاب پدر بزرگوار و فرزندان آن حضرت بودند كه عدهاى از آنها سالها عمر كرده و حتى تأليفات گرانبهايى مشتمل بر احاديث امامان عليهم السّلام از خود به يادگار گذاشتهاند.
برخی از اصحاب امام جواد (علیه السلام):
- حضرت عبدالعظیم حسنی : اين بزرگمرد علوى حسنى، در رى سكنا گزيد و به ترويج و اشاعه احاديث اهل بيت عليهم السّلام همت گماشت. در اثر فعاليتهاى او بود كه شيعيان رى رو به افزايش گذاشتند و تشيّع در اين ديار رو به گسترش نهاد.
- ابوهاشم جعفری( داود بن قاسم):يكى ديگر از اصحاب امام جواد عليه السّلام است. او احاديث زيادى از امام جواد عليه السّلام نقل كرده و يكى از برجستهترين ياران آن حضرت مىباشد. ابو هاشم از خاندان جعفر بن ابى طالب بود و در كتب رجال از وى به نيكى ياد شده است.
- علی بن مهزیار :او از امام رضا و امام جواد عليهما السّلام هر دو روايت نقل كرده و از نزديكان امام جواد عليه السّلام بوده و آن حضرت در بزرگداشت وى عنايت ويژهاى داشتهاند. [۲۲]روايات او از امام جواد عليه السّلام نسبتا زياد است.[۲۳]
- احمد بن محمد بن ابى نصر بزنطى : وى از خواص شيعيان امام رضا و امام جواد عليهما السّلام بود كه همه علماى رجال از او ستايش كردهاند. او در سال ٢٢١ بدرود حيات گفت. ابن نديم از وى و كتابش كه مشتمل بر روايات او از امام رضا عليه السّلام مىباشد ياد كرده و دو كتاب «الجامع» و «المسائل» را از آثار وى دانسته است. [۲۴]
- زکریا بن آدم:هل قم و از ياران بسيار نزديك حضرت امام رضا و امام جواد عليهماالسلام بود.در آخر عمر امام جواد عليه السلام به خدمت آن حضرت رسيدم از ايشان شنيدم كه مى فرمود: خداوند به صفوان بن يحيى و محمد بن سنان و زكريا بن آدم از طرف من جزاى خير عنايت فرمايد آنان ياران با وفاى من هستند.[۲۵]
- فضل بن شاذان :آنجناب اهل نيشابور از فقهاء و متكلمين نامدار شيعه ، شخصيتى مورد اعتماد و برخوردار از جلالت قدر و داراى تاءليفات عديده كه بعضى آثار وى راتعداد 180 جلد كتاب نوشته اند وى مفتخر به درك محضر چهار امام (حضرات معصومين امام رضا و جواد و على نقى و حسن العسكرى عليهم السلام ) بوده است.
امام و شبکه ارتباطی وکالت
امام جواد - عليه السلام - با تمام محدوديتهاى موجود، از طريق نصب وكلا و نمايندگان، ارتباط خود را با شيعيان حفظ مىكرد. در سراسر قلمرو حكومت خليفه عباسى، امام، كارگزارانى (وكلايى) را اعزام مىكرد و با فعاليت گسترده آنان از تجزيه نيروهاى شيعه جلوگيرى مى شد. كارگزاران امام در بسيارى از استانها مانند: اهواز، همدان، سيستان، بُست (66)، رى، بصره، واسط، بغداد و مراكز سنتى شيعه يعنى كوفه و قم پخش شده بودند.
امام به هواداران خود اجازه مىداد كه به دورن دستگاه حكومت نفوذ كرده مناصب حساس را در دست بگيرند، از اين رو محمد بن اسماعيل بن بزيع و احمد بن حمزه قمى مقامات والايى در دستگاه حكومت داشتند. نوح بن درّاج نيز چندى قاضى بغداد، و پس از آن قاضى كوفه بود.
خيران الخادم يكى از وكلاى امام جواد عليه السّلام بود كه كشى از او ياد كرده است. [۲۶] ابراهيم بن محمد همدانى يكى دیگر از وكلاى آن حضرت بوده و رواياتى از وى نقل شده است.[۲۷]
مرحوم «كلينى» نقل مىكند كه حضرت جواد، بنا به درخواست يكى از شيعيان بُست و سيستان، طى نامهاى به والى اين منطقه سفارش كرد كه در اخذ ماليات، بر او سخت نگيرد. والى كه از پيروان امام بود، نه تنها بدهى او بابت خراج را نگرفت، بلكه اعلام كرد تا آن زمان كه بر سركار است او را از پرداخت خراج معاف خواهد كرد. علاوه بر اين دستور داد براى او مستمرّى نيز تعيين كردند![۲۸]
شهادت امام جواد (علیه السلام)
معتصم عباسی كه از رشك بيش از حد و كم علاقه شدن ام فضل دختر ماءمون به امام جواد عليه السلام آگاه بود، با همكارى جعفر پسر ماءمون و برادر ام فضل و از راه حيله و نيرنگ زمينه اى فراهم ساخت كه ام فضل را تحريك و به قتل امام جواد وادار نمايد.معتصم يا جعفر سمى را در انگور رازقى تزريق كردند[۲۹] و براى ام فضل فرستادند و او نيز آنرا در كاسه اى گذاشت و جلو همسر جوانش حضرت جواد عليه السلام نهاد.زمانيكه حضرت جواد عليه السلام از آن انگور ميل فرمودند، طولى نكشيد كه آن عزيز آثار زهر را احساس فرمودند و كم كم درد شديد برايشان عارض گرديد به سختى ايشان را رنجور ساخت در آن حال آن زن نابكار پشيمان شده و گريه مى كرد حضرت جواد عليه السلام فرمودند: اكنون كه مرا كشتى - اين گريه ات ديگر براى چيست ؟به خدا سوگند به چنان فقر و تنگدستى گرفتار مى شوى كه قابل جبران نباشد و به دردى مبتلا مى شوى كه درمان ندارد و به بلائى گرفتار مى شوى كه پوشيده نماند.
امام را پس از شهادتشان در مقبره قريش بغداد و پشت قبر مطهر جد مظلوم باب الحوائجش موسى بن جعفر(علیه السلام) به خاک سپردند.
اخلاق وفضایل امام جواد علیهالسلام
نهمين پيشواى ما را به خاطر دست بخشنده و گستردگی جود و كرم، «جواد» مىخوانند. امام جواد علیهالسلام وقتی خبر بیماری کسی را می شنید، به عیادتش می شتافت و از او دلجویی می کرد. غذای امام جواد علیه السلام همانند جد بزرگوارش امیرمؤمنان علیه السلام خیلی ساده و به دور از تشریفات بود. ایشان همانند فقیران جامعه غذا می خورد و با دیگران هم غذا می شد. در بسيارى از احاديث آمده است كه آنحضرت از آنچه دردرون ضماير مردم مىگذشته و يا رويدادهايى كه در آينده براى آنها پيش مىآمده، مطّلع بوده و از آنها خبر مىداده است.
اين احاديث رساننده اين مفهوم است كه اين امامان بزرگوار از راه الهام يا به وسيله پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به خداى سبحان مرتبط بودهاند و از اين طريق، به گونه مستقيم، از منبع علم و معرفت سيراب مىشدند؛ در حالى كه ساير مردم مثلاً از راه حواس و تجارب به علم و دانش نايل مىآيند.
در اینجا مواردی از جود و احسان حضرتش را به نظاره می نشینیم:
- علی بن مهزیار میگوید که دیدم حضرت امام جواد علیهالسلام نماز واجب و غیر واجب خود را در یک قبای خز طارونی به جای آورد و به من هم قبای خز دیگری بخشید و فرمود: «این لباس را هنگام نماز پوشیدهام» سپس به من فرمود: «ای علی! این لباسِ اهدایی را هنگام نماز خواندن بپوش.»[۳۰]
- «محمد بن سهل بن الیسع قمی» از افرادی است که به افتخار دریافت لباس متبرک از امام نهم علیهالسلام نائل آمده است. او در این باره میگوید که من در شهر مکه، مجاور بودم. از آنجا به مدینه آمدم و به حضور حضرت جواد علیهالسلام رسیدم. در نظر داشتم که از آن امام عالیقدر درخواست کنم که به من لباسی به عنوان تبرک عنایت کند؛ اما فرصت نشد و از محضرش خداحافظی کردم ... و از شهر مدینه منوره بیرون آمدم.
در همین موقع که به راه افتاده بودم، پیکی از راه رسید. او لباسی را به همراه داشت که در بقچهای پیچیده بود و از اهل کاروان درباره «محمد بن سهل قمی» میپرسید تا این که به من رسید و من را شناخت. به من گفت: «مولای تو (امام جواد علیهالسلام) این لباس را برایت هدیه فرستاده است. لباسهای اعطایی امام علیهالسلام دو لباس نرم و نازک بود. احمد بن محمد گفته است: «محمد بن سهل قمی» از دنیا رفت. من او را غسل دادم و در آن دو لباس اهدایی امام علیهالسلام او را کفن کردم.[۳۱]
میراث علمی امام جواد (علیه السلام)
كوتاه بودن عمر آن حضرت، سبب شد تا زمينۀ بسط روابط با شيعيانش كمتر به وجود آيد. در عين حال، علاوه بر مطالبى كه دربارۀ اصحاب و يا كتب آنها از امام جواد عليه السّلام روايت شده، بيش از دويست و بيست حديث پيرامون مسائل مختلف اسلامى از آن حضرت در دسترس ما قرار دارد. طبيعى چنان است كه در شرايط سياسى آن روز، نامههاى زيادى از دست رفته باشد. نيز گفتنى است كه تعداد يكصد و بيست نفر، احاديث صادره از آن حضرت را روايت كردهاند. شيخ طوسى يكصد و سيزده تن از راويان حديث امام جواد عليه السّلام را برشمرده است. از اين مقدار حديث كه از آن امام نقل شده، مىتوان به عظمت علمى و احاطه او بر مسائل فقهى، تفسيرى و عقيدتى و نيز دعا و مناجات پى برد، چنان كه در لابلاى كلمات قصار، زيبايى كه از آن حضرت بر جاى مانده، كمالات اخلاقى وى بخوبى نمودار است.[۳۲]
چند نمونه از احادیث امام جواد (علیه السلام)
- «الْمُؤمِنُ يَحْتاجُ إلى ثَلاثِ خِصالٍ: تَوْفيقٍ مِنَ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ واعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ، وَقَبُولٍ مِمَّنْ يَنْصَحُه»[۳۳]؛ مؤ من در هر حال نيازمند به سه خصلت است: توفيق از طرف خداوند متعال، واعظى از درون خود و قبول و پذيرش نصيحت كسى كه او را نصيحت نمايد.
- «إ يّاكَ وَ مُص احَبَةُالشَّريرِ، فَإ نَّهُ كَالسَّيْفِ الْمَسْلُولِ، يَحْسُنُ مَنْظَرُهُ وَ يَقْبَحُ اثَرُهُ»؛ مواظب باش از مصاحبت و دوستى با افراد شرور، چون كه او همانند شمشيرى زهرآلود، برّاق است كه ظاهرش زيبا و اثراتش زشت و خطرناك خواهد بود.[۳۴]
- «عِزُّالْمُؤْمِنِ غِناه عَنِ النّاسِ»؛ عزّت و شخصيّت مؤ من در بى نيازى و طمع نداشتن به مال و زندگى ديگران است.[۳۵]
- «موت الاْ نْسانِ بِالذُّنُوبِ اءكْثَرُ مِنْ مَوْتِهِ بِالاْ جَلِ وَ حَياتُهُ بِالْبِرِّ اءكْثَرُ مِنْ حَياتِهِ بِالْعُمْرِ»؛ فرارسيدن مرگ انسان ها، به جهت معصيت و گناه، بيشتر است تا مرگ طبيعى و عادى، همچنين حيات و زندگى لذّت بخش به وسيله نيكى و احسان به ديگران بيشتر و بهتر است از عمر بى نتيجه.[۳۶]
- «خَفْضُ الْجَناحِ زينَةُالْعِلْمِ، وَ حُسْنُ الاْ دَبِ زينَةُالْعَقْلِ، وَبَسْطُ الْوَجْهِ زينَةُالْحِلْمِ»؛ تواضع و فروتنى زينت بخش علم و دانش است، اءدب داشتن و اخلاق نيك زينت بخش عقل مى باشد، خوش روئى با افراد زينت بخش حلم و بردبارى است.[۳۷]
- «مَنْ لَمْ يَعْرِفِ الْمَوارِدَ اءعْيَتْهُ الْمَصادِرُ»؛ هر كس موقعيّت شناس نباشد جريانات، او را مى ربايد و هلاك خواهد شد.[۳۸]
پانویس
- ↑ الكافى، ج 1، ص 492؛ الارشاد، ص 297؛ التهذيب، ج 6، ص 90
- ↑ زندگانى حضرت جواد و عسكريين(ع)، ترجمه بحار النوار ،ص:13
- ↑ حيات فكرى و سياسى ائمه، جعفريان ،ص:471
- ↑ شيخ مفيد، الاًّرشاد، قم مكتبْ بصيرتى، ص 319 - طبرسى، اعلام الورى، الطبعْ الثالثْ، المكتبْ الاًّسلاميْ، ص347 - فتّال نيشابورى، روضْ الواعظين، الطبعْ الأولى، بيروت، مؤسسْ الأعلمى للمطبوعات، 1406 ه'.ق، ص 261 - كلينى، اصول كافى، تهران، مكتبْ الصدوق، 1381 ه'.ق، ج1، ص321 - على بن عيسى الاًّربلى، كشف الغمّْ، تبريز، مكتبْ بنى هاشمى، 1381 ه'.ق، ج3، ص143
- ↑ حيات فكرى و سياسى ائمه، جعفريان ،ص:473
- ↑ انوارالبهيه ص 124.
- ↑ حيات فكرى و سياسى ائمه، جعفريان ،ص:472
- ↑ سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی
- ↑ الحياة السياسية للامام الجواد عليه السّلام، ص 65؛ اين روايتى است كه عدهاى به نقل آن پرداختهاند؛ ولى آنچه بيشتر نقل شده و بعد تذكر خواهيم داد همان نقل طبرى و ... است مبنى بر اين كه امام جواد عليه السّلام در سال 215 به بغداد آمده است
- ↑ دلائل الامامه، ص 204
- ↑ فرق الشيعة، ص 88؛ المقالات و الفرق، ص 95
- ↑ روضة الواعظين، ص 203
- ↑ الكافى، ج 1، ص 383
- ↑ فرق الشيعة، ص 90؛ المقالات و الفرق، صص 94- 95
- ↑ حيات فكرى و سياسى ائمه، جعفريان ،ص:475
- ↑ التوحيد، ص ١٠١؛ التهذيب، ج ٣، ص ٢٨٣
- ↑ ن لا يحضره الفقيه، ج ١، ص ٣٧٩
- ↑ غاشيه (٨٨) :٢ و ٣
- ↑ جال كشى، ص ٣٩١؛ مسند الامام جواد عليه السّلام، ص ١۵٠
- ↑ رجال الكشى، ص ۴۴۴
- ↑ رجال الكشى، ص ۴۴۴
- ↑ رجال النجاشى، ص ١٧٧
- ↑ مسند الامام الجواد عليه السّلام، ص ٣١۶
- ↑ الفهرست، ابن نديم، ص ٢٧۶
- ↑ رجال كشى ص 502 و ص 595
- ↑ رجال كشى، ص ۵٠٨
- ↑ مسند الامام الجواد عليه السّلام، ص ٢۵٢ به نقل از جامع الرواة
- ↑ فروع كافى، ج 5، ص .111
- ↑ سوگنامه آل محمد صلى الله عليه و آله و سلم ص 132
- ↑ من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، نشر جامعه مدرّسین، ج 1، ص 262 و وسائل الشیعه، ج 4، ص 359.
- ↑ بحارالانوار، ج 50، ص 44 و فتح الابواب، علامه مجلسی، بیروت، مؤسسة الوفا، 1404 ق، ص 243.
- ↑ حیات فکری و سیاسی امامان شیعه،رسول جعفریان،ص 489
- ↑ بحارالا نوار، ج 72، ص 65، ح 3.
- ↑ اعلام الدّين، ص 309.
- ↑ بحارالانوار، ج 72، ص 109، ح 12.
- ↑ كشف الغمّه، ج 2، ص 350.
- ↑ همان، ج 2، ص 347.
- ↑ علام الدّين، ص 309.
منابع
- حيات فكرى و سياسى ائمه،رسول جعفريان،انتشارات انصاریان،1381
- سیرهی پیشوایان؛ نگرشی بر زندگانی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی امامان معصوم علیهمالسلام، مهدی پیشوایی، با مقدمه جعفر سبحانی، موسسه امام صادق علیهالسلام، قم، 1372.
- زندگاني امام جواد عليه السلام [(مظهر تقوي وجود)]،ايماني يامچي، حسين
چهارده معصوم علیهم السلام |
↓ اسامی ↓ |
حضرت محمد صلی الله علیه و آله • حضرت فاطمه سلام الله علیها امام علی علیه السلام • امام حسن علیه السلام • امام حسین علیه السلام • امام سجاد علیه السلام • امام باقر علیه السلام • امام صادق علیه السلام • امام کاظم علیه السلام • امام رضا علیه السلام • امام جواد علیه السلام • امام هادی علیه السلام • امام حسن عسکری علیه السلام • امام زمان عجل الله تعالی فرجه |
↓ مفاهیم وابسته ↓ |
اهل البیت علیهم السلام • عصمت • پنج تن • عترت • سادات • اهل الذکر • اکمال دین • اولی الأمر |
↓ آیات و احادیث مرتبط ↓ |
آیه تطهیر • آیه امامت • آیه اکمال • حدیث ثقلین • حدیث سفینه • حدیث یوم الدار • حدیث طیر مشوی |