آیه 32 سوره احزاب
<<31 | آیه 32 سوره احزاب | 33>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
ای زنان پیغمبر، شما مانند دیگر زنان نیستید (بلکه مقامتان رفیعتر است) اگر خدا ترس و پرهیزکار باشید، پس زنهار نازک و نرم (با مردان) سخن مگویید مبادا آن که دلش بیمار (هوا و هوس) است به طمع افتد (بلکه متین) و درست و نیکو سخن گویید.
ای همسران پیامبر! شما اگر پرهیزکاری پیشه کنید [از نظر منزلت و موقعیت] مانند هیچ یک از زنان نیستید، پس در گفتار خود، نرمی و طنّازی [چنانکه عادت بیشتر زنان است] نداشته باشید تا کسی که بیمار دل است طمع کند، و سخن پسندیده و شایسته گویید.
اى همسران پيامبر، شما مانند هيچ يك از زنان [ديگر] نيستيد، اگر سر پروا داريد پس به ناز سخن مگوييد تا آنكه در دلش بيمارى است طمع ورزد؛ و گفتارى شايسته گوييد.
اى زنان پيامبر، شما همانند ديگر زنان نيستيد، اگر از خدا بترسيد. پس به نرمى سخن مگوييد تا آن مردى كه در قلب او مرضى هست به طمع افتد. و سخن پسنديده بگوييد.
ای همسران پیامبر! شما همچون یکی از زنان معمولی نیستید اگر تقوا پیشه کنید؛ پس به گونهای هوسانگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند، و سخن شایسته بگویید!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- تخضعن: خضوع در قول نازك كردن صدا و سخن گفتن با ناز و كرشمه است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفاً «32»
اى همسران پيامبر! شما مثل يكى از زنان (عادّى) نيستيد. اگر تقوا پيشهايد پس به نرمى و كرشمه سخن نگوييد تا (مبادا) آن كه در دلش بيمارى است طمعى پيدا كند، و نيكو و شايسته سخن بگوييد.
پیام ها
1- حساب خانوادهى رهبران دينى از سايرين جداست و بايد بيش از ديگران مراقب رفتار خود باشند. «يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ» (موقعيّت اجتماعى، محدوديّت آور است.)
2- وقتى به زنان پيامبر كه بيشترشان پير و سالخورده بوده و زندگى سادهاى داشتند هشدار داده مىشود كه با كرشمه و ناز سخن نگويند، زنان جوان و زيبا بايد حساب كار خود را بكنند. يا نِساءَ النَّبِيِ ... فَلا تَخْضَعْنَ ...
3- با كرشمه سخن گفتن زن، بى تقوايى است. «إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ»
4- قرآن براى سخن گفتن نيز آدابى بيان مىكند. «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ»
5- تنها طمع بيمار دلان، براى آنكه زن خود را كنترل كند، گرچه تصميم جدّى نداشته باشند. فَلا تَخْضَعْنَ ... فَيَطْمَعَ
جلد 7 - صفحه 359
6- افراد آلوده، از مقدّسات نيز دست طمع بر نمىدارند. يا نِساءَ النَّبِيِ ... فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ
7- نبايد گفتار و رفتار زن تحريك كننده باشد. «فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ»
8- در جامعهى نبوى نيز همهى افراد سالم نيستند. «فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ»
9- نبايد كارى كنيم كه حتّى يك نفر دچار گناه و فساد شود. «الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ» و نفرمود «الذين فى قلوبهم»
10- چشم چرانى و هوسبازى يك بيمارى روحى است. «فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ»
11- گرچه كسى كه بيمار دل است مشكل دارد، «فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ» امّا من نبايد كارى كنم كه او را تحريك كند. فَلا تَخْضَعْنَ ... فَيَطْمَعَ
12- طورى سخن بگوييد كه هم محتوا خوب باشد «قَوْلًا مَعْرُوفاً» و هم شيوه، سالم باشد. «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ»
چند اصل مهم در نهى از منكر (با توجه به آيه)
1. از موقعيّت خانوادگى افراد كمك بگيريم. «يا نِساءَ النَّبِيِّ»
2. از موقعيّت اجتماعى افراد استفاده كنيم. «لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ»
3. القابى را به كار ببريم كه محبوب همه است. «إِنِ اتَّقَيْتُنَّ»
4. از سادهترين كار شروع كنيم. «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ»
5. از بزرگان و خودىها شروع كنيم. «يا نِساءَ النَّبِيِّ»
6. از سرچشمهى گناهان نهى كنيم. «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ»
7. از رفتارها و انحرافات كوچك غافل نباشيم. «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ»
8. عوارض و پيامدهاى فساد و انحراف را بيان كنيم. «فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ»
9. امر به معروف و نهى از منكر در كنار هم باشد. «فَلا تَخْضَعْنَ- قُلْنَ»
10. حتّى براى جلوگيرى از يك منكر از يك فرد اقدام كنيم. «فَيَطْمَعَ الَّذِي» نفرمود: «فيطمع الذين»
11. با هوس و آرزوى گناه هم بايد مبارزه كرد تا چه رسد به خود گناه. «فَيَطْمَعَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج7، ص: 360
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً (32)
بعد از آن مخاطب فرمايد زنان پيغمبر را:
يا نِساءَ النَّبِيِ: اى زنان پيغمبر عالى مقدار، لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ:
نيستيد شما مانند يكى از زنان ديگر، زيرا شما مزيّت فضل داريد بر هر جماعتى
«1» مجمع البيان، ج 3، ص 354.
«2» مدرك سابق.
«3» مدرك سابق.
جلد 10 - صفحه 438
از ايشان. إِنِ اتَّقَيْتُنَ: اگر مىترسيد از مخالفت خدا، و فرمانبردار خدا و رسول هستيد و تقوى و پرهيزكارى خواهيد، فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ: پس نرمى نكنيد به گفتار خود، يعنى چون با كسى سخن گوئيد سخن نرم نگوئيد چنانچه شعار زنانى است كه راغب اجانبند. فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ: پس طمع كند در شما آن كسى كه در دل او بيمارى شهوت و تهمت و قصد فجور و ناشايست باشد، وَ قُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفاً: و بگوئيد گفتارى نيكو و پسنديده دور از ريب و تهمت يعنى با خشونت و غلظت نه لينت.
در حديث است چون اين آيه نازل شد زنان حضرت چون بر در سراى ايشان كسى آواز دادى و مردى نبود تا جواب دهد، انگشت در دهان نهادى و به صداى خشن جواب دادى «1».
تبصره: اين مقدمه محقق شده كه آيات قرآنى، عبرت به عموم لفظ است نه خصوص سبب، بنابراين گرچه آيه شريفه در باره زنان پيغمبر نازل شده لكن حكم آن عام است نسبت به تمام زنان امّت حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله تا قيامت، بدين تقرير: اى زنان مسلمان، نيستيد شما مثل يكى از زنان ديگر خارج از دائره اسلام مانند يهود و نصارى و كفار، زيرا شما معتقد به اسلام و پاىبند به احكام قرآن مىباشيد و البته رفتار و گفتار و كردار شما با سايرين بايد تفاوت داشته باشد و آثار نجابت و اصالت و عفت و عصمت شما را ممتاز از سايرين گرداند؛ و يكى از آثار نجابت، مراعات تكلم با اجنبى است، چنانچه آيه شريفه نهى فرموده لينت كلام را كه مهيج شهوت است، بلكه امر به خشونت كه موجب انزجار و اجنبى باشد از تكلم.
حضرت پيغمبر در حديث مناهى: و نهى آن تتكلّم المرئة عند غير زوجها و غير ذى محرم منها اكثر من خمس كلمات ممّا لا بدّلها منه. و نهى فرمود اينكه تكلم نمايد زن نزد غير شوهر خود و غير محرم خود، بيشتر از پنج كلمه از آنچه ناچار است
«1» تفسير منهج الصادقين، ج 7 ص 315.
جلد 10 - صفحه 439
آن را. «1» اين مطلب را مؤكد و محقق سازد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً (32) وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتِينَ الزَّكاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً (33)
ترجمه
اى زنان پيغمبر نيستيد شما مانند يكى از زنان اگر پرهيزكارى كنيد پس نرمى و ملاطفت نكنيد بگفتار تا طمع كند آنكس كه در دلش بيمارى است و بگوئيد گفتار پسنديده
و قرار گيريد در خانههاتان و با زيور بيرون نيائيد مانند با زيور بيرون آمدن زمان نادانى پيشتر و بر پايداريد نماز را و بدهيد زكوة را و اطاعت كنيد خدا و پيغمبرش را جز اين نيست كه ميخواهد خدا آنكه ببرد از شما پليدى را اى خانواده و پاك گرداند شما را پاك گردانيدنى
تفسير
خداوند متعال بپاس احترام پيغمبر خاتم مزيد عنايتى نسبت بحفظ عفّت زنانش و در مقام عبادت و اطاعت آنان از آن حضرت ابراز فرموده براى آنكه رفتار آنها سرمشق ساير زنان مسلمانان باشد و كسى نتواند از ناحيه آنها طعنى بمقام مقدس نبوى وارد نمايد و فرمودهاى زنان پيغمبر شما مانند ساير افراد زنان مسلمان نيستيد در مجد و شرف و حرمت اگر از خدا بترسيد و بر خلاف وظيفه خود مرتكب امرى نشويد چون شما همسر بهترين پيغمبران و مادر اهل ايمان و بانوى مسلمانان جهانيد پس وقتى جواب مردان را ميگوئيد بفروتنى و ملاطفت با آنها سخن نگوئيد و صوت خودتان را در برابر آنان رقيق و لطيف نكنيد تا بطمع خلاف عفّت افتد آنكس كه در دل او مرض شهوت رانى و بىعفّتى است و سخن پسنديده عقلى و نجيبانه عرفى و بقدر لزوم شرعى بگوئيد كه دور باشد از ريبه
جلد 4 صفحه 320
و اغراض فاسده و در خانههاى خودتان بنشينيد و بىپرده و با زيور و زينت و آرايش و پيرايش مانند زنان زمان جاهليّت كه قبل از اسلام است بيرون نرويد و خود نمائى نكنيد و بر پا داريد نماز را و ادا كنيد زكوة را اگر بمال شما تعلق گرفته باشد و اطاعت كنيد خدا و پيغمبرش را در تمام امور اين دستورات فقط براى آنستكه خدا ميخواهد دامن شما خانواده نبوّت را از پليدى و ناپاكى و هر تهمت و خيانتى پاك و مبرى نمايد و پاكيزه گرداند شما را پاكيزه گردانيدنى كامل چون عمل باين دستورات نافع بحال خودتان است منظور و مقصود ديگرى خدا از اين احكام ندارد آنچه تا كنون ذكر شد در صورتى است كه از كلمه انّما ببعد جزء سابق خود باشد و با آن نازل شده باشد چنانچه در مصحفها درج شده ولى بر حسب روايات متواتره از طرق ما و اهل سنّت از انّما ببعد مستقّلا در شأن خمسه طيّبه عليهم السلام نازل شده و در بعضى از روايات ساير ائمه اطهار را هم ذكر فرمودهاند و در اوائل كتاب ذيل تفسير سوره حمد بيان شد كه قرآن مسلما بترتيب نزول مرتّب نشده و ظاهر آن اگر چه حجّت است ولى اعتماد بر قرائن سابقه و لا حقه نيست و اجمال مستفاد از جميع روايات آنستكه روزى پيغمبر صلى اللّه عليه و اله امير المؤمنين و حضرت زهرا و حسنين عليهم السلام را در زير كسائى با خود جمع فرموده و گفته خدا يا اينها اهل بيت منند آنها را از هر پليدى پاك و پاكيزه گردان پاكيزه گرداندنى و اين آيه نازل شده است حتّى امّ سلمه و عايشه كه از راويان حديث ميباشند پرسيدهاند از پيغمبر كه ما هم از اهل بيتيم فرموده است بام سلمه عاقبت تو بخير است ولى اينها اهل بيت منند و فرموده بعايشه دور شو تو خوب زنى هستى و بنا بر اين مراد از اهل بيت فقط آنذوات مقدّسهاند و اين جمله مربوط بسابق نيست و در اين صورت ظاهر اين آيه تطهير آنستكه جز اين نيست كه اراده ميكند خدا و مقدّر فرموده كه منزّه فرمايد شما خانواده رسالت را از هر صفت بد و كار ناشايستهاى و پاك كند شما را پاك كردنى از هر قصور و فتور و خطا و ناروا و ترك اولى و اين عنايت مخصوص بشما خانواده است چون اگر كلام مسبوق بحكمى باشد ميتوان اراده را حمل نمود بر دستور و تشريع آن حكم چنانچه قبلا بيان شد و بنابر آن ظاهر كلمه انّما حصر غرض از تشريع است بمنزّه شدن مكلّف بآن حكم از پليدى و ناپاكيها
جلد 4 صفحه 321
نه اغراض ديگر ولى اگر كلام مسبوق بحكمى نباشد علاوه بر آنكه ظاهر اراده خواستن واقعى است نه صرف دستور نميشود آنرا حمل بر تشريع نمود چون حكمى نيست كه معلّل بغرضى شود و اغراضى تصوّر نميشود تا منحصر بپاكى و پاكيزگى گردد و ظاهر انّما اختصاص تنزيه و تطهير است باشخاص نامبرده و اراده بايد حمل شود بر خواستن واقعى و تقدير الهى نه غير آن و از جمله شواهدى كه ميتوان براى استقلال اين آيه ذكر نمود علاوه بر روايات متواتره آنستكه خطابات تا قبل از اين قسمت تمامى بصيغه جمع مؤنّث است و اينجا بلفظ جمع مذّكر و اراده الهى كه منفكّ از مراد نميشود مىبينيم تعلّق نگرفته مگر بتزكيه و تطهير آنذوات مقدّسه چون زينب و حفصه قبلا ذكر شد كه خطاكار شدند و عايشه هم كه بر امام زمانش خروج نمود و متبرّج شد به تبرّج جاهليّت اولى بنحو اتمّ و اكمل و حضرت امير عليه السّلام بر حسب وصيّت پيغمبر صلى اللّه عليه و اله او را طلاق داد و از شرف امّهات بيرون برد سايرين هم كه كسى ادّعاء عصمت آنها را ننموده پس چگونه ميشود آنها محفوظ بحفظ و حراست الهى باشند و خدا خواسته باشد كه پيرامون گناه نگردند و ظاهرا نزول اين آيه در شأن آنذوات مقدّسه بين اصحاب در صدر اسلام مسلّم و مشهور بوده لذا حضرت امير عليه السّلام مكرّر بآن احتجاج فرموده است بر ابو بكر و عمر و عثمان و ساير اصحاب بر مقام خود و خانوادهاش و همه تصديق نمودهاند آنرا و تغيير عنوان خطاب از جمعى بجمعى و عدول از آن در كلمات فصحاء بسيار و در قرآن بيشمار است لذا اگر قائل بحجبيّت ترتيب قرآن هم شويم اشكالى وارد نيست و تقريب دلالت اين جمله بر عصمت به بيان مذكور ظاهرا از خصائص اين تفسير است و الحمد للّه على نعمائه و قرن بكسر قاف نيز قرائت شده است
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يا نِساءَ النَّبِيِّ لَستُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَيتُنَّ فَلا تَخضَعنَ بِالقَولِ فَيَطمَعَ الَّذِي فِي قَلبِهِ مَرَضٌ وَ قُلنَ قَولاً مَعرُوفاً (32)
اي زنان پيغمبر (ص) نيستيد شما مثل احدي
جلد 14 - صفحه 499
از زنها اگر با تقوي و پرهيزكار هستيد پس نازك نكنيد صحبتهاي خود را پس طمع كند كسي که در قلب او مرض باشد و بگوئيد قول خوب و معروف حرفهاي زشت و پليد و بد از دهان شما بيرون نيايد.
يا نِساءَ النَّبِيِّ خطاب به زنهاي پيغمبر است ولي تكليف تمام زنها است غاية الامر از آنها توقع بيشتر است چون علاوه بر اينكه حجة بر آنها تمامتر است اهانت و اذيت به پيغمبر است و مشمول الَّذِينَ يُؤذُونَ رَسُولَ اللّهِ لَهُم عَذابٌ أَلِيمٌ (توبه آيه 61) و آيه شريفه در همين سوره آيه 57 إِنَّ الَّذِينَ يُؤذُونَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللّهُ فِي الدُّنيا وَ الآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُم عَذاباً مُهِيناً ميشوند.
لَستُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ شما را زنهاي پيغمبر ميگويند و ام المؤمنين ميشمارند بايد زنهاي ديگر از شما فرا گيرند چنانچه امروز اگر زن يك نفر از علماء مثل بعض زنها بيرون آيد چه اندازه توهين آن عالم است.
إِنِ اتَّقَيتُنَّ اگر تقوي داشته باشيد و الا اگر متقيه نباشيد مثل زن نوح و لوط و مثل اسماء بنت اشعث زوجه حضرت مجتبي و ام الفضل بنت مأمون زوجه حضرت جواد هر غلطي ميخواهيد بكنيد.
فَلا تَخضَعنَ بِالقَولِ صدا را نازك نكنيد باعث هيجان شهوت اراذل و اوباش شود فَيَطمَعَ الَّذِي فِي قَلبِهِ مَرَضٌ شهوتران بخصوص مثل عايشه که جوان و خوش سيما بود.
وَ قُلنَ قَولًا مَعرُوفاً معروف مقابل منكر است يعني در مقامي که واجب است يا مندوب و ممدوح است صحبت كنيد حتي در مباحات هم خودداري كنيد نرويد اينکه اندازه زخم زبان به صديقه طاهره بزنيد و اهل بصره را به علي بشورانيد و دستور دهيد که جنازه حضرت مجتبي را تيرباران كنند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 32)- همسران پیامبر باید چنین باشند! در آیات گذشته سخن از موقعیت و مسؤولیت سنگین همسران پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بود، این موضوع همچنان ادامه مییابد و طی آیاتی هفت دستور مهم به همسران پیامبر صلّی اللّه علیه و آله میدهد.
نخست در مقدمه کوتاهی میفرماید: «ای همسران پیامبر! شما همچون یکی از زنان معمولی نیستید اگر تقوا پیشه کنید» (یا نِساءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ).
شما به خاطر انتسابتان به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دارای موقعیت خاصی هستید که میتوانید سر مشقی برای همه زنان باشید، چه در مسیر تقوا و چه در مسیر گناه.
و به دنبال این مقدمه- که آنان را برای پذیرش مسؤولیتها آماده میسازد و به آنها شخصیت میدهد- نخستین دستور را در زمینه عفت صادر میکند و مخصوصا به سراغ یک نکته باریک میرود تا مسائل دیگر در این رابطه خود به خود روشن گردد، میفرماید: «پس بگونهای هوسانگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند» (فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ).
بلکه به هنگام سخن گفتن، جدی و خشک و بطور معمولی سخن بگویید، نه همچون زنان کم شخصیت که سعی دارند با تعبیرات تحریک کننده که گاه توأم با ادا و اطوار مخصوصی است که افراد شهوتران را به فکر گناه میافکند سخن بگویید.
ج3، ص608
در پایان آیه دومین دستور را این گونه شرح میدهد: «شما باید به صورت شایستهای (که مورد رضای خدا و پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و توأم با حق و عدالت باشد) سخن بگویید» (وَ قُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفاً).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی ، ج8، ص: 347
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم