آیه 60 سوره انعام
<<59 | آیه 60 سوره انعام | 61>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
-و اوست خدایی که چون شب (به خواب میروید) جان شما را برمیگیرد (و نزد خود میبرد) و کردار شما را در روز میداند، و پس از آن (خواب) شما را بر میانگیزد تا اجلی که در قضا و قدر او معین است به پایان رسد، سپس (هنگام مرگ) به سوی او باز میگردید آن گاه به نتیجه آنچه کردهاید شما را آگاه گرداند.
او کسی است که شبانگاهان روح شما را به وقت خواب می گیرد، و آنچه را در روز [از نیکی و بدی] به دست می آورید می داند؛ سپس شما را در روز [با برگرداندن روح به جسمتان از خواب] بر می انگیزد تا اجل مُعّین سر آید؛ آن گاه بازگشت شما به سوی اوست؛ سپس شما را به آنچه همواره انجام می دادید آگاه می کند.
و اوست كسى كه شبانگاه، روح شما را [به هنگام خواب] مىگيرد؛ و آنچه را در روز به دست آوردهايد مىداند؛ سپس شما را در آن بيدار مىكند، تا هنگامى معيّن به سر آيد؛ آنگاه بازگشت شما به سوى اوست؛ سپس شما را به آنچه انجام مىدادهايد آگاه خواهد كرد.
و اوست كه شما را شبهنگام مىميراند و هر چه در روز كردهايد مىداند، آنگاه بامدادان شما را زنده مىسازد تا آن هنگام كه مدت معين عمرتان به پايان رسد. سپس بازگشتتان به نزد اوست و شما را از آنچه كردهايد آگاه مىكند.
او کسی است که (روح) شما را در شب (به هنگام خواب) میگیرد؛ و از آنچه در روز کردهاید، با خبر است؛ سپس در روز شما را (از خواب) برمیانگیزد؛ و (این وضع همچنان ادامه مییابد) تا سرآمد معینی فرا رسد؛ سپس بازگشت شما به سوی اوست؛ و سپس شما را از آنچه عمل میکردید، با خبر میسازد.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
يتوفاكم: توفى به معنى اخذ كامل و تمام است. «يتوفاكم» اخذ مى كند شما را (مى ميراند).
جرحتم: جرح در اينجا به معنى كار با جارحه و اعضاء است. «جرحتم» كسب كرديد.
مرجعكم: مصدر ميمى است به معنى رجوع.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ هُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ بِاللَّيْلِ وَ يَعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ بِالنَّهارِ ثُمَّ يَبْعَثُكُمْ فِيهِ لِيُقْضى أَجَلٌ مُسَمًّى ثُمَّ إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ ثُمَّ يُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «60»
و او كسى است كه (روح) شمارا در شب (به هنگام خواب) مىگيرد و آنچه را در روز انجام مىدهيد مىداند، سپس شما را از خواب برمىانگيزد تا مدّت معيّن (عمر شما) سپرى شود. عاقبت بازگشت شما به سوى اوست پس شما را به آنچه انجام مىدهيد خبر مىدهد.
نکته ها
«جَرَحْتُمْ» 6: 60 از «جارحة» به معناى عضو است، عضوى كه با آن كار و كسب مىشود و سپس به خودِ كار و عمل گفته شده است.
با اينكه خداوند به هنگام خواب روح انسان را مىگيرد، ولى مىفرمايد: ما شما را مىگيريم، پس معلوم مىشود روح انسان تمام حقيقت اوست.
پیام ها
1- خواب، يك مرگ موقتى است و هربيدارى نوعى رستاخيز. «يَتَوَفَّاكُمْ، يَبْعَثُكُمْ» 6: 60
2- قانون طبيعى آن است كه شب براى خواب و روز براى كار باشد. «يَتَوَفَّاكُمْ بِاللَّيْلِ، جَرَحْتُمْ بِالنَّهارِ» 6: 60
3- زندگى ما، تاريخ و برنامه و مدّت معيّن دارد. «أَجَلٌ مُسَمًّى»
4- خود را براى پاسخگويى قيامت آماده كنيم. «إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ»
5- خداوند با اينكه كار بد ما را مىداند ولى باز هم به ما مهلت داده و روح گرفته را به بدن برمىگرداند. «يَعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ بِالنَّهارِ ثُمَّ يَبْعَثُكُمْ»
جلد 2 - صفحه 476
6- قيامت، روز روشن شدن حقيقت اعمال است. «يُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ هُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ بِاللَّيْلِ وَ يَعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ بِالنَّهارِ ثُمَّ يَبْعَثُكُمْ فِيهِ لِيُقْضى أَجَلٌ مُسَمًّى ثُمَّ إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ ثُمَّ يُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (60)
«1» مجمع البيان ج 2 ص 311- تفسير عياشى، جلد اوّل، صفحه 361، حديث 28- روضه كافى، صفحه 248- حديث 349.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 291
بعد از آن بيان قدرت مطلقه خود را فرمايد بر احيا و اماته:
وَ هُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ بِاللَّيْلِ. و ذات پاك او خداوندى است كه متوفى مىسازد شما را در شب يعنى مىخواباند. چون توفى در اصل، اخذ نمودن شىء است بالتمام، لا جرم اينجا استعاره نموده آن را كه در موت شايع است براى خواب و در ميان ايشان مشاركت است در زوال. حواس و تميز و امتناع بدن از عملى و فرمايش «النّوم اخ الموت» اشاره به اين است.
توضيح- انسان داراى دو روح است:
1- روح انسانى لطيفه ربانيه از عالم قدس كه سبب امتياز از حيوان، و حامل علم و معرفت، و باعث ترقيات آدمى، و منشأ درك غم و شادى، و ذلت و عزت، و لذت و كدرت، و از اول عمر تا به آخر به يك نهج باشد.
2- روح حيوانى، بخار متصاعده از قلب آن را حرارت غريزه كه باعث حيات انسانى و منشاء تحرك عضلات و اعصاب و حواس ما به الاشتراك انسان و حيوان است، وقت مرگ از بدن منسلخ شود، لكن در خواب، روح حيوانى در بدنى باقى و روح انسانى، آزاد و سير نمايد. اگر به علايقات بشريه، كثيف و آلوده نشده باشد، در ملاء اعلى سير و قسمتى از امورات غيبيه را اخذ نمايد و آنچه ببيند محقق شود اينست رؤياى صادقه؛ و اگر به شهوات نفسانيه مكدر بود، در جو هوا طيران و مشاهداتش اضغاث و احلام و تأثيرى نخواهد داشت. و چون در خواب، بدن بىحس و از كار افتد به منزله توفى و موت صغرى باشد.
وَ يَعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ بِالنَّهارِ: و مىداند آنچه كسب كنيد در روز از مكتسبات علمى و عملى.
نكته- تخصيص خواب به شب و كسب به روز، بنابر جريان آن است بر سبيل معتاد ثُمَّ يَبْعَثُكُمْ فِيهِ: پس برانگيزاند شما را از خواب در روز (اطلاق بعث بر يقظه براى ترشيح است بر متوفى) و اين توفى و بعث شما را دائم و ثابت
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 292
است لِيُقْضى أَجَلٌ مُسَمًّى: تا وقتى كه تمام كرده شود اجل تعيين شده يعنى برسد متيقظ به آخر اجل خود كه معين و مقدر شده است او را در دنيا و قدم در دروازه موت نهد ثُمَّ إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ: پس بسوى ثواب و عقاب الهى است بازگشت شما بعد از موت ثُمَّ يُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ: پس خبر دهد شما را در قيامت به آنچه عمل مىكرديد و اخبار چنان است كه جزا دهد شما را بر وفق اعمال و افعال شما، يا خطاب به كفره يعنى انداخته مىشويد در همه شب به زمين مانند مردار و مىداند خدا آنچه مىكنيد در روز و مطلع است بر اعمال.
پس برانگيزاند شما را از قبور و بجزا و سزا رساند و شما قطع اعمار خود و كسب اعمال قبيحه مىنمائيد تا به اجل مسمى براى بعث موتى.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ هُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ بِاللَّيْلِ وَ يَعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ بِالنَّهارِ ثُمَّ يَبْعَثُكُمْ فِيهِ لِيُقْضى أَجَلٌ مُسَمًّى ثُمَّ إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ ثُمَّ يُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (60)
ترجمه
و او است آنكه ميگيرد روح شما را در شب و ميداند آنچه كسب نموديد در روز پس برمىانگيزد شما را در آن تا تمام شود اجل نام برده شده پس بسوى او است بازگشت شما پس خبر ميدهد شما را بآنچه بوديد كه بجا ميآورديد.
تفسير
خداوند ارواح بندگانرا در شب موقع خواب قبض ميفرمايد ولى شعاع آن باقى ميماند در بدن و باين سبب خواب مىبينند و وقتى بيدار ميشوند ثانيا روح ببدن آنها عود مينمايد زودتر از يك لحظه چنانچه از امير المؤمنين (ع) روايت شده است و ميداند هر عملى را كه از بنده در موقع بيدارى صادر شود خواه خوب باشد و خواه بد و تقابل خواب و بيدارى در شب و روز باعتبار متعارف است و همچنين بعث در روز باعتبار نوعيّت آن است و اين خواب و بيدارى بقدرى تكرار مىشود تا عمر بپايان برسد چنانچه قمى ره از حضرت باقر (ع) نقل نموده كه مراد از اجل مسمى در اين آيه موت است پس بازگشت خلق براى وصول بحق و حكم خدا است بعد از مرگ پس خبر ميدهد آنها را بجزاى اعمال در برزخ و قيامت.
جلد 2 صفحه 330
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ هُوَ الَّذِي يَتَوَفّاكُم بِاللَّيلِ وَ يَعلَمُ ما جَرَحتُم بِالنَّهارِ ثُمَّ يَبعَثُكُم فِيهِ لِيُقضي أَجَلٌ مُسَمًّي ثُمَّ إِلَيهِ مَرجِعُكُم ثُمَّ يُنَبِّئُكُم بِما كُنتُم تَعمَلُونَ (60)
و او است قادر متعالي که شما را ميگيرد بشب (اشاره بنوم است که گفتند
«النوم اخو الموت»)
و ميداند آنچه را مرتكب ميشويد در روز از اعمال بد پس از قبض بنوم مبعوث ميكند شما را بيقظه در نهار تا زماني که مدّت عمر منقضي گردد و اجلي که براي شما معين شده در رسد پس بسوي او است بازگشت شما پس آگاه ميكند شما را بآنچه بوديد عمل ميكرديد از بد.
وَ هُوَ الَّذِي يَتَوَفّاكُم بِاللَّيلِ توفّي اخذ بالقوّه است و از اينکه باب است توفّي دين و بهمين معني است قوله تعالي در خطاب بعيسي عليه السّلام إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَ رافِعُكَ
جلد 7 - صفحه 93
إِلَيَّ آل عمران آيه 48، و گذشت تفسير آن و مراد نوم است که يكي از ادلّه بقاء روح انساني و او غير روح حيواني است همين نوم است که با اينكه روح حيواني در كالبد بدن باصلاحات داخلي مشغول است روح انساني در سير است و اموري را مشاهده ميكند که آثارش در خارج مشهود ميشود از رؤياي صادقه.
وَ يَعلَمُ ما جَرَحتُم بِالنَّهارِ جرح بمعني كسب است که ضرر داشته باشد و از همين باب است جرح شهود، و تعبير بالنهار كنايه از يقظه و بيداري است چون خداوند شب را براي استراحت قرار داده و روز را براي كار يعني كليه اعمال شما در نزد خدا محفوظ است يَعلَمُ خائِنَةَ الأَعيُنِ وَ ما تُخفِي الصُّدُورُ مؤمن آيه 20، و در نامه عمل مكتوب است حتي اينكه ميگويند يا وَيلَتَنا ما لِهذَا الكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلّا أَحصاها كهف آيه 47.
ثُمَّ يَبعَثُكُم فِيهِ مرجع ضمير فيه نهار است و بعث در نهار همان يقظه و بيداري است و همين دليل است بر بعث قيامت چنانچه انسان بعد از بيداري بدن از كارافتاده که حسّ و حركت ندارد بكار مياندازد و مثل مكينه خاموش شده را بحركت در مي آورد فرداي قيامت و هم روح بدن خاك شده پوسيده شده را بحركت و قيام و پرس و سؤال مياندازد.
لِيُقضي أَجَلٌ مُسَمًّي اينکه خواب و بيداري در پي يكديگر ميآيند تا زماني که مدّت عمر منقضي گردد و اجل معين شده بر هر فردي در رسد، و لام در ليقضي لام غايت است که مدّت منتهي گردد چه قدر خوب فرموده شيخ بهايي رحمة اللّه عليه در اربعين نقل از كمال الدين صدوق که تشبيه نموده انسان را در اغترار بدنيا بشخصي که او را بسته باشند بطناب در وسط چاهي و دو موش سياه و سفيد بپاي آن طناب چسبيده و نخنخ آن طناب را پاره ميكنند و در قعر چاه اژدهايي دهن گشوده و چشم دوخته که او را طعمه خود كند و در اطراف چاه عسلهايي
جلد 7 - صفحه 94
مخلوط بگل زنبورهاي زيادي بآنها ريخته و اينکه انسان غافل با آن زنبورها زد و خورد كند و اينکه عسلها را در دامن خود جمع كند غافل از اينكه اينکه طناب گسسته خواهد شد و در دهان افعي خواهد افتاد، عمر دنيا طناب، موش سياه و سفيد شب و روز که هر شبانهروزي يك نخ عمر پاره ميشود، افعي قبر که در دهان قبر خواهد افتاد، زنبورها ابناء دنيا، عسلها لذائذ و نعم مخلوط ببليات و آلام.
ثُمَّ إِلَيهِ مَرجِعُكُم بازگشت بسوي او بازگشت بجزاء و پاداش اعمال است ثُمَّ يُنَبِّئُكُم بِما كُنتُم تَعمَلُونَ آثار اعمال خود را هر كس مشاهده ميكند و بر عمل خود برخورد مينمايد (اللهم لا تؤاخذنا بسوء اعمالنا بمحمد و آله صلّ علي محمّد و آله).
برگزیده تفسیر نمونه
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم