امام حسن عسکری علیه السلام

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ دسامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۵۲ توسط Ali hoghooghi (بحث | مشارکت‌ها) (دوران بازداشت های امام)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
[[|250px|center]]
مقام امام یازدهم
نام حسن
القاب عسگری
کنیه ابومحمد
پدر امام هادی علیه السلام
مادر حديثه خاتون
زادروز هشتم ربیع الثانی يا بيست و چهارم ربيع الاول سال دويست و سي و دو هجري.
زادگاه مدینه
مدت امامت 6 سال
مدت عمر 28 سال
تاریخ شهادت هشتم ربیع الاول سال دويست و شصت هجري.
علت شهادت به وسيله زهر
قاتل معتمد خليفه چهاردهم عباسي لعنت الله عليه
مدفن سامرا


مرقد مطهر امام حسن عسگری علیه السلام در سامرا،کنار پدر بزرگوارشان امام هادی علیه السلام

ابومحمد حسن بن علی عسکري علیهما السّلام یازدهمین امام شیعیان است که در ماه ربیع ثانی سال 231 یا 232 هجری چشم به جهان گشود. پدر ایشان امام هادی علیه السلام و مادر ایشان حُدَیث یا حديثه خاتون بودند. حضرت پس از شهادت پدر بزرگوارشان در سال 254 به امامت رسیدند و در سال 260 هجری به وسیله زهری که به دستور معتمد عباسی به ایشان خورانده شد به شهادت رسیدند.ایشان پدر حجت خدا بر زمین،امام زمان عجل الله فرجه الشریف می باشند.

ولادت حضرت

تاریخ تولد

آن حضرت در ربیع الثانی- روز دهم [۱] یا هشتم [۲] یا چهارم[۳] - سال 232- به نقل خطیب [۴] 231- چشم به جهان گشود و 28 سال زندگی کرد. [۵] ابن خلّکان تولد ایشان را روز پنجشنبه یکی از ماههای سال 231 دانسته و قول دیگری را نیز که ششم ربیع الآخر سال 232 می‌باشد، نقل کرده است. [۶] مسعودی سن آن حضرت را به هنگام شهادت 29 سال دانسته است. [۷] بنابراین او باید تولد آن حضرت در سال 231 را معتبر بداند.

مکان تولد

در اینکه کدام سرزمین با ولادت حضرت متبرك شد میان مورخان اختلاف است و دو نظر ارائه شده است:

  1. مدینه [۸]
  2. سامرا[۹]

در روز هفتم ولادت حضرت نیز امام هادي علیه لسلام - موهاي سرشان را تراشیدند و همسنگ آن طلا - یا نقره - به فقرا صدقه دادند و گوسفندي به عنوان عقیقه ذبح کردند.امام هادي تمام دستورات و مستحبات اسلامی را که حق فرزند بر پدرش است به جا آوردند.

مادر حضرت

مادر بزرگوار حضرت پاکترین، پارساترین، پاکدامن ترین و والاترین بانوی زمان خود بودند و راویان، ایشان را از بانوان عارفه و صالحه برشمرده اند. نام مادر امام را حُدَیث یا حدیثه گفته اند. برخی منابع مهم نام وی را حدیث یا سلیل که ممکن است لقب او باشد، ذکر کرده اند. در تعلیقه کتاب «کمال الدین» شیخ صدوق چنین آمده است: المشهور اسمها حُدَیث مصغراً أو سلیل.[۱۰]

کنیه،القاب و شمایل حضرت

کنیه امام

امام هادی فرزند بزرگوار خود را به «أبومحمد» [۱۱] که نام امام منتظر، محمدالمهدی، بزرگ مصلح بشریت و موعود امت های روی زمین و مستضعفان جهان است مکنی ساختند.

القاب امام

القاب حضرت آینه ی صفات برجسته و گرایشهای والای ایشان است، این القاب عبارتند از:

  1. خالص :ایشان از هر آلایش و پلیدی پاک بودند.[۱۲]
  2. هادی:ایشان نماد هدایت و نشانه ی راهیابی و حرکت در صراط مستقیم برای عالمیان بودند. [۱۳]
  3. عسکری: سامرا یک منطقه ی نظامی به شمار می رفت و امام را به خاطر اقامت در آنجا (یا محله ای از آنجا) «عسکری» لقب دادند. لازم به ذکر است همانطور که مورخان تصریح کرده اند اگر در جایی لقب «عسکری» به تنهایی بکار رود مراد امام حسن عسکری است نه پدرشان. [۱۴]
  4. زکی:ایشان شریف ترین و پاک نهادترین انسان روزگار خود بودند جان و دل خود را پاک کرده در راه اعمال نیک پرورش داده بودند. [۱۵]
  5. خاص:خداوند ایشان را با فضائل و اجابت دعا، ویژه و خاص خود گردانیده بود. [۱۶]
  6. صامت:ایشان خاموش بودند و جز به یاد خدا، تعلیم و حکمت گویی، لب نمی گشودند. [۱۷]
  7. سراج:ایشان چراغی بودند در تیرگی ها و مردم را به صلاح و تقوا راهنمایی می کردند. [۱۸]
  8. تقی:ایشان پرهیزگارترین انسان زمان خود بودند و بیش از هر کس پاسدار احکام دین و متکی به پروردگار به شمار می رفتند. [۱۹]
  9. ابن الرضا عنوانی است که امام جواد و امام عسکری علیهما السّلام هر دو به آن شهرت یافته اند. [۲۰]

شمایل امام

احمد بن عبیدالله بن خاقان، خصوصیات ظاهری و رخسار حضرت را چنین توصیف می کند: «امام گندمگون، درشت چشم، نیکوقامت، خوبروی و خوش اندام بود و هیبت و جلالی تمام داشت» [۲۱]

همچنین گروهی رخسار امام را گندمگون مایل به سپید دانسته اند.[۲۲]

دوران امامت حضرت

با شهادت امام هادی علیه السّلام در سال 254 و به تنصیص آن حضرت، فرزندش امام عسکری علیه السّلام به سمت امامت شیعیان اثنی عشری منصوب گردید. روایاتی که در وصیت و تنصیص امام هادی علیه السّلام درباره امامت فرزندش وارد شده، در بسیاری از کتب حدیث و تاریخ شیعه، فراوان به چشم می خورد.[۲۳].امام هادی (علیه السلام) در وصف فرزند خویش می فرمایند:«فرزندم ابومحمد اصیل ترین چهره ی خاندان نبوی و استوارترین حجت است. او بزرگ فرزندانم و جانشین من است و امامت و احکام آن به سوی او بازمی گردد»[۲۴]

انشعاب های امامت بعد از شهادت امام هادی (علیه اسلام)

با توجه به این وصیت و تنصیص امام هادی علیه السّلام، که از نظر شیعیان نشانه صحت امامت امام بعدی است، آنان امام حسن عسکری علیه السّلام را به امامت پذیرفتند. یکپارچگی شیعیان، به جز شماری اندک، خود دلیلی بر مقبولیت این امر در جامعه شیعه در آن روزگار است.امّا عده ای دچار انحراف شدند:

  1. عده ای به امامت محمد بن علی هادی(سید محمد) (که در زمان حیات پدرش امام هادی علیه السّلام وفات کرد) گرویدند.
  2. تعداد انگشت شماری جعفر بن علی الهادی را امام خود دانستند.پیروان جعفر بن علی «جعفریه خلّص» لقب یافتند.[۲۵]

مسعودی، شیعه را از پیروان امام عسکری و فرزندش می داند که این فرقه در تاریخ به «قطعیّه» معروف شده اند. [۲۶] عنوان قطعیه اشاره به گروهی است که نوعا نه به مهدویت امام رحلت کرده بلکه بر رحلت امام پیشین قطع کرده و امامت امام بعدی را پذیرفته اند.

امام در سامرا

سال هایی که امام در این شهر می زیست بجز چند نوبتی که به زندان افتاد در صورت ظاهر همانند یک شهروند عادی زندگی می کرد. طبعا رفتار وی به طور محتاطانه ای زیر نظر حکومت قرار داشت. روشن است که امام عسکری علیه السّلام همانند سایر امامان، در صورت داشتن اختیار و آزادی، نه سامرا بلکه مدینه را برای زندگی انتخاب می کردند. در واقع اقامت طولانی ایشان در سامرا جز نوعی بازداشت از طرف خلیفه قابل توجیه نیست.به همین جهت از امام خواسته بودند حضور خود را در سامرا، به طور مداوم به آگاهی حکومت برساند؛ چنان که طبق نقل یکی از خدمتکاران امام، آن حضرت هر دوشنبه و پنجشنبه مجبور بود در دار الخلافه حاضر شود.[۲۷]

مشکل شیعیان برای دیدن امام

شیعیان برای دیدن امام مشکل داشتند؛ آن گونه که یک بار، تنها موقعی که خلیفه برای دیدن «صاحب البصره» می رفت، و امام را نیز همراه خویش می برد، اصحاب امام در طول راه خود را برای دیدن آن حضرت آماده می کردند [۲۸] از این روایت به خوبی می توان فهمید که در زندگی امام حد اقل دورانی وجود داشته که امکان دیدار مستقیم با آن بزرگوار در خانه اش نبوده است.

علی بن جعفر از حلبی نقل می کند: در یکی از روزها که قرار بود امام به دار الخلافه برود ما در عسکر به انتظار دیدار وی جمع شدیم؛ در این حال از طرف آن حضرت توقیعی بدین مضمون به ما رسید: ألّا یسلمنّ علیّ أحد و لا یشیر الیّ بیده و لا یؤمئ فإنّکم لا تؤمنون علی أنفسکم. [۲۹] کسی بر من سلام و حتی اشاره هم به طرف من نکند؛ زیرا که در امان نیستید!.

این روایت به خوبی نشان می دهد که دستگاه خلافت تا چه حد روابط امام با شیعیانش را زیر نظر داشته و آن را کنترل می کرده است.

موقعیت امام در سامرا

امام عسکری علیه السّلام اگر چه بسیار جوان بود، ولی به دلیل موقعیت بلند علمی و اخلاقی، به ویژه رهبری شیعیان و اعتقاد بی شائبه آنان به امام و احترام بی چون و چرای مردم از وی، شهرت فراوانی پیدا کرده بود.

سعد بن عبد الله اشعری از علمای معروف شیعه می گوید: در شعبان سال 278- هیجده سال پس از رحلت امام علیه السّلام- در مجلس احمد بن عبید الله بن خاقان «2»- که آن روزها مسئولیت خراج قم را بر عهده داشت و به آل محمد و مردم قم نیز عداوت می ورزید- نشسته بودیم. سخن از طالبیون ساکن سامرا و مذهب و موقعیت آنان در پیش حاکم به میان آمد، احمد گفت: من کسی از علویان را چون حسن بن علی عسکری علیه السّلام در سامرا ندیده و نشنیده بودم که این چنین به وقار و عفاف و زیرکی و بزرگ منشی در میان اهل بیت خود شناخته شده و پیش سلطان و بنی هاشم محترم باشد، چنان که او را بر افراد مسن حتی امراء و وزراء و منشیان نیز برتری می دادند. روزی من بالای سر پدرم ایستاده بودم؛ آن روز پدرم برای دیدار با مردم نشسته بود. یکی از حاجبان وارد شد و گفت: ابن الرضا در بیرون در ایستادهوی به گفتگو پرداخت. در سخنان خود، او را با کنیه- که حاکی از احترام او بود- مورد خطاب قرار می داد و مرتب می گفت: پدر و مادرم فدایت ....[۳۰]

دوران بازداشت های امام

روایات زیادی درباره بازداشت امام عسکری علیه السّلام وجود دارد که البته از جهاتی با یکدیگر ناسازگارند. علت این امر، افزون بر این که می تواند اشاره به تعدّد بازداشت آن حضرت باشد، اشتباه مردم در نام خلفا نیز هست.این بازداشت ها عبارت اند از:

  1. خبری درباره زندانی شدن آن حضرت در دوران مستعین (248- 252) در دست است. صیمری در کتاب «الاوصیاء» نقل کرده است که مستعین دستور بازداشت امام عسکری علیه السّلام و آوردن وی به کوفه را به سعید حاجب داد. ابو الهیثم بن سیابه ضمن نامه ای که به امام نوشت، از این خبر اظهار نگرانی کرد. امام در جواب وی نوشتند:پس از سه روز فرجی حاصل خواهد شد. سه روز بعد، مستعین خلع شد و خطر رفع گردید.[۳۱]این خبر در منابع دیگر درباره معتز نقل شده است.
  2. معتز دیگر خلیفه سختگیر عباسی امام عسکری و برادرش جعفر را زندان کرده است. با توجه به شهادت امام هادی علیه السّلام در سال 254 و امامت فرزندش، آمدن دو برادر به زندان باید در سال 254 یا 255 باشد.صالح بن وصیف از ایادی عباسیان که حراست امام را در زندان بر عهده داشت، از طرف برخی شخصیتهای عباسی به سختگیری بر آن حضرت و آزار وی تشویق می شد که در پاسخ آنها گفت: قد وکّلت به رجلین شرّ من قدرت علیه فقد صارا من العباده و الصّلاه الی أمر عظیم.دو تن که آنها را بدترین مردم می دانستم بر او مأمور کردم ولی آنان چنان تحت تأثیر امام عسکری قرار گرفتند که در عبادت و نماز به حد والایی رسیدند.[۳۲]مدارکی حاکی از آن است که شخص امام در زندان به طور دائم روزه بوده اند. [۳۳]
  3. خبری هم درباره دوران مهتدی (255- 256) موجود است. این خلیفه مدعی بود که عمر بن عبد العزیز عباسیان است.[۳۴] ابو هاشم جعفری گفته است: در دوران مهتدی، هنگامی که در زندان بودم، امام عسکری علیه السّلام را به زندان آوردند. با کشته شدن مهتدی در سال 256 خدا جان او را از خطر مرگ رهانید؛ زیرا خلیفه قصد کشتن آن حضرت را داشت. [۳۵]
  4. امام در خلافت معتمد عباسی (256- 279) زندانی شدند. در روایتی آمده که آن حضرت در سال 259 ق در زندان معتمد در حالی از او جدا شد که بیش از دیگران عظمت الهی آن حضرت را شناخته و از او ستایش می کرد.[۳۶]

شهادت امام حسن عسکری (علیه اسلام)

سوابق بازداشت و خطرى كه همواره از طرف دستگاه حاكم متوجه جان حضرتش بود و اين كه حضرت يك شخصيت مخالف سياسى به حساب مى‌ آمد و نيز رحلت آن حضرت‌ در سنين جوانى، همگى دلیل شهادت آن حضرت می باشد.آن حضرت در هشتم ربیع الاول سال 260 هجری توسط سمی که از طرف معتمد خلیفه عباسی به زور به ایشان خورانده شد به شهادت رسیدند.


از آنجا كه امام يك چهره كاملا شناخته شده در سامرا بود، هنگام رحلتش هاله‌اى از غم و بهت‌زدگى فضاى سامرا را فرا گرفت. احمد بن عبيد الله در روايتى كه قسمتى از آن پيش از اين ارائه شد، اين صحنه را چنين وصف كرده: وقتى امام عسكرى عليه السّلام رحلت كرد، صداى شيون و فرياد همه جا را فرا گرفت. مردم فرياد مى‌زدند: ابن الرضا رحلت كرد. آنگاه براى تدفين آماده شدند، بازار به حال تعطيل درآمد. پدر من (وزير معتمد عباسى)، بنى هاشم، شخصيتهاى نظامى و قضايى و منشيان و مردم به سوى جنازه هجوم آوردند، آن روز در سامرا قيامتى برپا بود.[۳۷]

کُتُب منسوب به امام حسن عسکری (علیه اسلام)

کتاب تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (علیه اسلام)

كتاب تفسيرى به امام عسكرى عليه السّلام نسبت داده شده كه شامل تفسير سوره حمد و قسمتى از سوره بقره است. اين كتاب از ابتداى طرح آن در محافل علمى، از قرن چهارم تا به امروز، مورد قضاوتهاى گوناگونى قرار گرفته است. شمارى از عالمان آن را از اثار امام دانسته و احاديثى نيز از آن نقل كرده‌اند. برخى ديگر آن را ساختگى شمرده و آن را فاقد اعتبار علمى دانسته‌اند. بخشى از اين قضاوتها متكى به سند كتاب است؛ زيرا دو نفر به نامهاى يوسف بن محمد بن زياد، و محمد بن سيّار، اساس روايت آن هستند و واسطه اين دو و شيخ صدوق، يك نفر با نام محمد بن قاسم استرآبادى است، گرچه بر اساس روايت ابن شهر آشوب، حسن بن خالد برقى نيز راوى اين تفسير است.[۳۸]

كتاب المقنعة

كتاب ديگرى كه ابن شهر آشوب به امام منسوب كرده، كتاب المقنعه است. كتاب مزبور در نسخه‌اى از مناقب با عنوان «كتاب المنقبه» ضبط شده و صاحب ذريعه نيز تحت همين عنوان از آن ياد كرده است. اما در چاپ نجف و قم از مناقب، «رسالة المقنعة» آمده است. بياضى هم از آن با عنوان «كتاب المقنعه» يا «رسالة المقنعه» ياد كرده است.[۳۹] البته از برخی روایات بدست می آید که كتاب مزبور، اثرى بوده است كه محتوايش بر گرفته از امام هادى عليه السّلام كه توسط رجاء بن يحيى روايت شده و در سال 255 از خانه امام عسكرى- كه آن زمان منصب امامت شيعه را داشته- به بيرون راه يافته است. نكته قابل توجه: در مناقب تصريح شده است كه در آغاز كتاب «المقنعه» چنين آمده: أخبرني علي بن محمد بن موسى (كه همان امام هادى عليه السّلام است). ابو المفضل در سال 314 از رجاء بن يحيى نقل كرده كه فوت رجاء نيز در همين سال اتفاق افتاده است.[۴۰]

اصحاب امام حسن عسکری

نگارش جوامع حديثى در ميان اصحاب ائمه عليهم السّلام بسيار طولانى است، به ويژه، پس از دوران امام صادق عليه السّلام، افراد زيادى در جامعه شيعه مصمم شدند تا روايات را جمع‌ آورى كرده و آنها را براى شيعيان ساكن در كشورهاى دور و نزديك به منظور راهيابى به افكار و انديشه‌ هاى اهل بيت، بفرستند.از اصحاب امام حسن عسکری علیه السلام که آثاری در جهت حفظ تشیع داشته اند می توان به افراد زیر اشاره کردک

  1. حسين بن اشكيب سمرقندى‌: نجاشى تأليفات او را بر شمرده كه در ميان آنها كتابى با عنوان «الرد على الزيدية» به چشم مى‌ خورد.[۴۱]
  2. محمد بن خالد برقى‌
  3. احمد بن محمد برقی: كتاب «المحاسن» وى دائرة المعارفى مشتمل بر احاديث امامان در تمامى زمينه‌هاى مختلف معارف دينى از قبيل: اخلاق، تفسير و جز آن بوده است. «1» وى تأليفات ديگرى هم داشته كه از جمله آنها كتاب التبيان فى اخبار البلدان در جغرافياى تاريخى دنياى اسلام بوده است.
  4. حسن بن موسى خشاب: از اصحاب امام عسكرى عليه السّلام تأليفاتى از خود باقى گذاشته كه كتاب «الرد على الواقفيه» از آن جمله است.
  5. محمد بن على بن حمزه‌
  6. احمد بن ابراهيم بن اسماعيل‌

پانویس

  1. مسار الشیعة، ص 30
  2. اعلام الوری، ص 367
  3. مصباح کفعمی، ص 530
  4. تاریخ بغداد، ج 12، ص 57
  5. کافی، ج 1، ص 503
  6. وفیات الاعیان، ج 2، ص 94؛ الائمة الاثنی عشر، ابن طولون، ص 113
  7. مروج الذهب، ص 4، ص 112
  8. اخبار الدول، ص 117 . بحر الانساب، ص 2. تحفۀالامام، ص 86 و علل الشرایع
  9. جواهر الاحکام، کتاب الحج.
  10. کمال الدین، شیخ صدوق، ص3٠٧
  11. اخبار الدول، ص 117 . بحرالانساب، ص 2. تحفۀالانام، ص 86 و النجوم الزاهرة، ج 3، ص 32
  12. اخبار الدول، ص 117 و بحرالانساب، ص 2
  13. بحرالانساب، ص 2
  14. بحرالانساب، ص 2
  15. تحفۀالانام، ص 87 . بحار، ج 50 ، ص 236 (و در اخبارالدول و کتب دیگر، الخالص آمده است).
  16. تحفۀالانام، ص 8
  17. تحفۀالانام، ص 8
  18. جوهرة الکلام، ص 1
  19. سفینۀالبحار، ج 1، ص 259
  20. مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 421؛ بحار الانوار، ج 50، ص 236؛ نور الابصار، ص 166
  21. بحارالانوار، ج 50 ، ص 3
  22. بحار، ج 50 ، ص 238 و اخبار الدول، ص 1
  23. الغیبه، طوسی، ص 120- 122؛ کشف الغمّه، ج 2، صص 404- 407؛ الارشاد، ص 335؛ روضه الواعظین، ص 247؛ بحار الانوار، ج 50، صص 239- 246
  24. اعیان الشیعه، ج 4، ق 3، ص 2
  25. المقالات و الفرق، ص 101
  26. مروج الذهب، ج 4، ص 112
  27. الغیبه، طوسی، ص 129، در بعضی نسخه ها «دار العامه» آمده که گویا منظور همان «دار الخلافه» است.
  28. الکافی، ج 1، ص 509؛ الارشاد، ص 387؛ اعلام الوری، ص 370؛ کشف الغمه، ج 2، ص 425؛ الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 444؛ الصراط المستقیم، ج 2، ص 208
  29. الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 439؛ الصراط المستقیم، ج 1، ص 207
  30. بحار الانوار، ج 50، ص 325؛ الکافی، ج 1، ص 505؛ الغیبه، طوسی، صص 131- 132؛ کمال الدین، ج 1، ص 40- 41؛ اعلام الوری، صص 357- 359؛ الارشاد، ص 338- 340؛ کشف الغمه، ج 1، ص 407
  31. بحار الانوار، ج 50، صص 3121- 313 از مهج الدعوات ابن طاووس.
  32. الارشاد، ص 334؛ کشف الغمه، ج 2، ص 414؛ روضه الواعظین، ص 248
  33. نور الابصار، ص 168؛ الفصول المهمه، ص 286؛ الکافی، ج 1، ص 512
  34. المنتظم، ج 12، ص 83 (حوادث سال 255)
  35. بحار الانوار، ج 50، ص 313 از مهج الدعوات، ص 343؛ الغیبه، طوسی، ص 123
  36. الارشاد، ص 342؛ الکافی، ج 1، ص 508؛ کشف الغمه، ج 2، ص 412
  37. كمال الدين، ج 1، ص 43؛ نور الابصار، ص 168؛ الغيبه، طوسى، ص 132
  38. معالم العلماء، ص 34: عبارت چنين است: حسن بن خالد برقى، اخو محمد بن خالد، من كتبه: تفسير العسكرى من املاء الامام عليه السلام، مائة و عشرون مجلدة.
  39. المناقب، ج 4، ص 424؛ الصراط المستقيم، ج 2، ص 175؛ ذريعه، ج 23، ص 149؛ اعيان الشيعة، ج 4، جزء 2، ص 188
  40. مكارم الاخلاق، ص 458؛ ذريعه، ج 22، ص 421؛ نوابغ الرواة، ص 31
  41. رجال النجاشى، ص 44، ش 88

منابع

(1). س‍ی‍ره‌ پ‍ی‍ش‍وای‍ان‌: ن‍گ‍رش‍ی‌ ب‍ر زن‍دگ‍ان‍ی‌ اج‍ت‍م‍اع‍ی‌، س‍ی‍اس‍ی‌ و ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌ ام‍ام‍ان‌ م‍ع‍ص‍وم‌ ع‍ل‍ی‍ه‍م‌ال‍س‍لام‌، م‍ه‍دی‌ پ‍ی‍ش‍وایی‌؛ ب‍ا م‍ق‍دم‍ه‌ ج‍ع‍ف‍ر س‍ب‍ح‍ان‍ی‌. ق‍م‌؛ موسسه امام صادق علیه‌السلام ‫، 1372.

(2). فروغ هدایت در سیره‌ی امام عسکری علیه‌السلام، محمد عابدی، کوثر، ش 60، زمستان 1382.

چهارده معصوم علیهم السلام
اسامی

حضرت محمد صلی الله علیه و آلهحضرت فاطمه سلام الله علیها

امام علی علیه السلامامام حسن علیه السلامامام حسین علیه السلامامام سجاد علیه السلامامام باقر علیه السلامامام صادق علیه السلامامام کاظم علیه السلامامام رضا علیه السلامامام جواد علیه السلامامام هادی علیه السلامامام حسن عسکری علیه السلامامام زمان عجل الله تعالی فرجه

مفاهیم وابسته
اهل البیت علیهم السلامعصمتپنج تنعترتساداتاهل الذکراکمال دیناولی الأمر
آیات و احادیث مرتبط
آیه تطهیرآیه امامتآیه اکمالحدیث ثقلینحدیث سفینهحدیث یوم الدارحدیث طیر مشوی