امدادهای غیبی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۰۰ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«امدادهاى غیبى» در اصطلاح به معناى مددها و الطاف ویژه در زندگى بشر است که از غیب سرچشمه مى‌گیرد؛ اگر زندگى آدمى همراه ایمان و اخلاص و کوشش باشد، مشمول عنایات خاص و امدادهاى غیبى مى‌شود. تعبیر «امداد غیبى» در قرآن کریم به‌کار نرفته، ولى آیات متعددى به امدادهاى غیبى الهى اشاره کرده است.

مفهوم‌شناسی

«امداد غیبى» تعبیرى مرکب از دو واژه «امداد» و «غیب» است. ریشه «امداد» کلمه «م ـ د ـ د» است که معناى انبساط و امتداد دارد.[۱] کلمه "اِمداد" مصدر باب "افعال" به معنی یاری رساندن و به فریاد رسیدن است؛ و امداد در اصطلاح به معنای یاری رساندن به صورت متصل، مداوم و پی‌ درپی می باشد.[۲] بنابراین امداد به یاری کردنی اطلاق می شود که جنبه دائمی داشته باشد و به صورت مستمر ادامه یابد.[۳] امداد منحصر به چیزهاى مادى نیست و در معنویات هم به‌کار مى‌رود.

واژه «غیب» نیز به معنای چیزى است که از انسان پوشیده و مخفى است. برخى واژه‌پژوهان آن را به معناى پوشیده از چشم گرفته‌اند.[۴]

با توجه به معناى امداد و غیب معلوم مى‌شود که امدادهاى غیبى به معناى مددهایى است که از غیب سرچشمه مى‌گیرد؛ این ترکیب اصطلاحاً به معناى مددهاى غیبى ویژه در زندگى بشر است.[۵] اصطلاح «امدادهاى غیبى» به معناى الطاف و دستگیرى‌هاى ویژه‌اى است که موجود مکلّف از گذر عبودیت، مستحق آن مى‌شود.

کمکهاى ویژه الهى به‌رغم غیر عادى بودن، به اسباب طبیعى مستند است. در امداد غیبى شخص نقشى ندارد و در حالى که امیدش از همه‌جا قطع شده مدد الهى از او دستگیرى مى‌کند.

از مهم‌ترین مصداقهاى امداد غیبى کمکهاى ویژه پنهانى است که از طرف خدا در جنگهاى صدر اسلام به پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و مؤمنان رسیده است، به طورى که ۴۰ آیه از قرآن بدان اختصاص یافته است. آیات دیگرى نیز این کمکها را در قالب «هدایت‌بخشى»، «حکمت‌افکنى»، «توفیق‌یابى»، «حفظ و نگهدارى از گناه» و غیر آنها مطرح کرده است.

سنت بودن امداد غیبى

گروهى از آیات قرآن کریم که به کمکهاى ویژه خدا اشاره کرده است به عنوان وعده تخلف‌ناپذیر الهى بر وقوع حتمى آنها تأکید مى‌کند[۶]: «و کانَ حَقـًّا عَلَینا نَصرُ المُؤمِنین» (روم/۳۰،۴۷) برخى از روایات عمومیت آیه را نسبت به دنیا و آخرت تأیید مى‌کند.

آیه ۵۱ سوره غافر/۴۰ از حمایت مؤکد خدا از پیامبران خویش و پیروان آنها سخن مى‌گوید: «اِنّا لَنَنصُرُ رُسُلَنا والَّذینَ ءامَنوا فِى‌الحَیوةِ الدُّنیا ویومَ یقومُ الاَشهاد».

در اثبات امدادهاى غیبى و سنت بودن آن و پیروزى پیامبران توجه به انواع عذابهایى که خدا بر مکذبان رسولانش در گذشته فرو فرستاده، کفایت مى‌کند[۷]: «ثُمَّ اَرسَلنا رُسُلَنا تَترًا کلَّ ما جاءَ اُمَّةً رَسولُها کذَّبوهُ فَاَتبَعنا بَعضَهُم بَعضـًا وجَعَلناهُم اَحادیثَ فَبُعدًا لِقَوم لا یؤمِنون» (مؤمنون/۲۳،۴۴).

تقاضاى پیامبران الهى نسبت به این‌گونه امدادها هم بر اهمیت تأثیر کمکهاى ویژه خدا گواهى مى‌دهد، و هم بر وجود آنها دلالت دارد. قرآن این درخواست را از زبان نوح(علیه السلام)، لوط(علیه السلام) و همچنین رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) و مؤمنان نقل مى‌کند. آیه ۹ سوره انفال/۸، درخواست کمک از سوى پیامبر و مسلمانان در جنگ بدر را نقل مى‌کند: «اِذ تَستَغیثونَ رَبَّکم فَاستَجابَ لَکم اَنّى مُمِدُّکم بِاَلف مِنَ المَلَائِکةِ مُردِفین».

مصادیق امداد غیبى

بسیارى از آیات قرآن بیانگر این مطلب است که امدادهاى غیبى بیشتر در جنگ ظهور و تجلى کرده است. در قرآن به مصادیق گوناگونى از امداد غیبى اشاره شده است:

۱. فرستادن سپاه دیده نشدنى:

قرآن در سه مورد از فرستادن لشکرهایى نامرئى یاد مى‌کند و آنها را یارى دهندگان سپاه توحید مى‌داند. (توبه/۹،۲۶ ، ۴۰؛ احزاب/۳۳،۹)[۸] در جنگ حنین دشمن به پیروزى موقّت رسیده و مسلمانان جنگجو از گرد پیامبر پراکنده شدند، و نزدیک بود که دستاوردهاى چند ساله نبى اکرم(صلى الله علیه وآله) و مسلمانان بر باد رود؛ لیکن امدادهاى غیبى و از جمله آنها سپاه نامرئى، آنان را نجات بخشید[۹]: «ثُمَّ اَنزَلَ اللّهُ سَکینَتَهُ عَلى رَسولِهِ و عَلَى المُؤمِنینَ و اَنزَلَ جُنودًا لَم تَرَوها وعَذَّبَ الَّذینَ کفَروا وذلِک جَزاءُ الکافِرین» (توبه/۹، ۲۶).

۲. یارى با فرشتگان:

روشن‌ترین و مهم‌ترین مصداق کمکهاى ویژه الهى، آمدن فرشتگان امدادگر به یارى پیامبر و مسلمانان در جنگهاى صدر اسلام است. آیات ۱۲۳ ـ ۱۲۵ سوره آل‌عمران/۳ به نصرت سپاهیان اسلام در نبرد بدر به وسیله فرشتگان تصریح کرده است: «ولَقَد نَصَرَکمُ اللّهُ بِبَدر واَنتُم اَذِلَّةٌ فَاتَّقوا اللّهَ لَعَلَّکم تَشکرون * اِذ تَقولُ لِلمُؤمِنینَ اَلَن یکفِیکم اَن یمِدَّکم رَبُّکم بِثَلاثَةِ ءالاف مِّنَ المَلائِکةِ مُنزَلین * بَلى اِن تَصبِروا وتَتَّقوا ویأتوکم مِن فَورِهِم هذا یمدِدکم رَبُّکم بِخَمسَةِ ءالاف مِنَ المَلائِکةِ مُسَوِّمین».

۳. آرام کردن دلهاى مؤمنان:

سکینه و آرامش قلب یک حالت فوق العاده روحى و موهبتى الهى است، که انسان در پرتو آن مشکل‌ترین حوادث را هضم، و با وجود مشکلات، در خود احساس آرامش مى‌کند. از مهم‌ترین میدانهاى کارزار که مسلمانان در آن تا آستانه شکست پیش رفتند و خطر بزرگى متوجه آنان شد، جنگ حنین بود که جز اندکى سایر مجاهدان از گِرد آن حضرت پراکنده شدند و از میدان گریختند. در این برهه خطرناک بود که خداوند با ایجاد آرامش در قلب پیامبر و مؤمنان، بدانان روحیه‌اى دوباره بخشید و آنان را نجات داد: «ثُمَّ اَنزَلَ اللّهُ سَکینَتَهُ عَلى رَسولِهِ و عَلَى المُؤمِنینَ ...»(توبه/۹،۲۶).[۱۰]

۴. خواب کوتاه و سبک:

برخى از آیات قرآن امدادهاى غیبى الهى را در قالب خوابهاى کوتاه‌مدت و سبک بیان مى‌کند: «اِذ یغَشّیکمُ النُّعاسَ اَمَنَةً مِنه» (انفال/۸ ،۱۱) برخى مفسران گفته‌اند: قرآن کریم ضمن بیان این‌گونه امدادها آن را سبب امن و آسایش و از بین رفتن ترس مسلمانان مى‌داند.

۵. نزول باران:

از دیگر امدادهاى غیبى الهى که در جنگ بدر به یارى مسلمانان آمد نزول باران بود: «و ینَزِّلُ عَلَیکم مِنَ السَّماءِ ماءً لِیطَهِّرَکم بِهِ و یذهِبَ عَنکم رِجزَ الشَّیطانِ ولِیربِطَ عَلى قُلوبِکم و یثَبِّتَ بِهِ الاَقدام» (انفال/۸ ،۱۱) از برکات باران این بود که شنهاى روان در زیر پاى آنان محکم شده و برکه‌هاى آب پدید آمد که با آن رفع تشنگى و تطهیر کردند. از دیگر برکاتش این بود که دلهاى مؤمنان را به همدیگر پیوند داد و آنها را به یکدیگر نزدیک ساخت و ثابت قدم گردانید.[۱۱]

۶. ایجاد هراس در دلهاى دشمنان:

ایجاد هراس و رُعب در دل دشمنان از کمکهاى ویژه خداست که ۴ بار در قرآن از آن یاد شده است و همه آنها درباره شرایط دشوار جنگ و جهاد است. منظور از رعب این است که بر اثر شدت ترس، انسان ناامید شود و احساس کند که راه رهایى از گرفتارى که به آن دچار گشته وجود ندارد.[۱۲] قرآن در بیان نجات معجزه‌گونه مسلمانان پس از شکست آنها در جنگ احد، از افکندن رعب در دل کافران خبر داده است: «سَنُلقى فى قُلُوبِ‌الَّذینَ کفَروا الرُّعبَ ...» (آل‌عمران/۳، ۱۵۱).

۷. فرستادن بادهاى ویرانگر:

برخى از آیات قرآن به بادهایى اشاره دارد که در بعضى جنگها، مؤمنان به آن یارى شده و در شکست دشمنان مؤثر افتاده است. آیه ۹ سوره احزاب/۳۳ ضمن برشمردن باد به عنوان امدادگر ویژه غیبى، به مؤمنان فرمان مى‌دهد که به یاد نعمتهاى خدا باشند: «یاَیها الَّذینَ ءامَنوا اذکروا نِعمَةَ اللّهِ عَلَیکم اِذ جاءَتکم جُنودٌ فَاَرسَلنا عَلَیهِم ریحاً» این آیه درباره برهه حسّاس جنگ خندق است که طوفانى سهمگین و ناگهانى به یارى مسلمانان شتافت و خیمه و خرگاه دشمن را درهم ریخت.[۱۳] این باد مانند بادهاى عادى نبوده، بلکه امداد غیبى محسوب مى‌شود، زیرا در محل وزیدن آن، لشکر اسلام نیز حضور داشت، و بین آنها و لشکر دشمن به جز یک خندق فاصله‌اى نبود، با این حال، طوفان فقط به لشکر احزاب لطمه وارد ساخت و کمترین آسیبى به مسلمانان وارد نشد. شدّت و سرعت باد به قدرى بود که ترس بر دشمن چیره شد و وادار به فرار شدند.[۱۴]

۸. کم جلوه دادن لشکر دشمن:

از چیزهایى که در تقویت روحى جنگجویان در میدان جنگ اثر به سزایى دارد، احساس کم‌شمار بودن نیروى دشمن است. در اولین جهاد تهاجمى مسلمانان در جنگ بدر، همین عامل به یارى مسلمانان آمد و آنها که شمارشان فقط ۳۱۳ نفر بود و از ابزار و آلات جنگى محدودى برخوردار بودند، توانستند با روحیه‌اى بالا بر دشمن انبوه خویش بتازند و آنان را شکست دهند. آیات ۴۳ ـ ۴۴ سوره انفال/۸ به این مهم پرداخته و از این کمک ویژه الهى خبر مى‌دهد: «... ولَو اَرَئکهُم کثیرًا لَفَشِلتُم و لَتَنازَعتُم فِى الاَمرِ ولکنَّ اللّهَ سَلَّمَ اِنَّهُ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدور».

۹. فرستادن لشکر پرندگان:

قصه اصحاب فیل که در قرآن سوره‌اى را به خود اختصاص داده، بیانگر مصداق دیگرى از کمکهاى ویژه الهى در قالب لشکرى از پرندگان است که با سنگ‌ریزه‌هایى که با خود حمل مى‌کردند سپاه بزرگ ابرهه را نابود ساختند.

۱۰. بازداشتن از گناه:

امداد غیبى خدا گاهى به شکل نجات انسان از ورطه گناه، محقق مى‌شود، آن هم در لحظات حساسى که همه زمینه‌ها و اسباب[۱۵] براى گرفتار آمدن در دام گناه فراهم شده است، چنان‌که این امداد درباره حضرت یوسف(علیه السلام) تحقق یافت: «ولَقَد هَمَّت بِهِ وهَمَّ بِها لَولا اَن رَءا بُرهانَ رَبِّهِ» (یوسف/۱۲،۲۴).

۱۱. تقویت دل:

هنگامى که جاسوسان فرعون در پى یافتن نوزاد مادر حضرت موسى(علیه السلام) و کشتن او بودند، و او مأموریت یافت تا آن طفل شیرخوار را به امواج نیل سپارد، در بحرانى روحى هر لحظه بیم آن مى‌رفت که فریادى زند، و آنان را از وجود موسى(علیه السلام) خبردار سازد، لیکن خداوند دل وى را محکم ساخت: «لَولا اَن رَبَطنا عَلى قَلبِها لِتَکونَ مِنَ المُؤمِنین» (قصص/۲۸،۱۰).

۱۲. الهام الهی:

القاى مطالبى از جانب خدا بر قلب انسان که او را به انجام دادن یا ترک کارى برمى‌انگیزد الهام است.[۱۶] در مواردى الهام به لفظ «وحى» در قرآن آمده است، چنان که مادر موسى(علیه السلام) در لحظاتى بحرانى و ترسناک که از کشته شدن فرزند خویش بیمناک و قدرت تصمیم‌گیرى او کاهش یافته بود، «الهام قلبى» به یاریش آمد. الهامى که او را به‌کارى خطرناک فرا مى‌خواند؛ ولى با این همه احساس آرامش مى‌کرد، زیرا به وى الهام مى‌شد که نترس و اندوهگین نباش. ما حتماً موسى(علیه السلام) را به تو باز مى‌گردانیم[۱۷]: «واَوحَینا اِلى اُمِّ موسى اَن اَرضِعیهِ فَاِذا خِفتِ عَلَیهِ فَاَلقیهِ فِى الیمِّ ولا تَخافى و لا تَحزَنى اِنّا رادّوهُ اِلَیک و جاعِلوهُ مِنَ المُرسَلین» (قصص/۲۸، ۷).

۱۳. خنثا کردن نقشه‌هاى دشمنان:

خداوند در پاره‌اى از موارد، برهم زدن نقشه‌هاى دقیق و حیله گرانه دشمنان راه حق را به خود نسبت مى‌دهد، و در شکست دادن آنها دست غیبى را مؤثر مى‌داند: «اِنَّهُم یکیدونَ کیدا * و اَکیدُ کیداً»(طارق/۸۶، ۱۴-۱۵).

پیامبرى که شاید بیش از دیگر پیامبران با یاریهاى ویژه الهى، جانش حفظ شد، رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) است. در آیه ۹ سوره یس/۳۶ آمده است که در پیش رو و در پشت سر کافران سدّى قرار دادیم و چشمانشان را پوشاندیم، ازاین‌رو نمى‌بینند: «و جَعَلنا مِن بَینِ اَیدیهِم سَدًّا ومِن خَلفِهِم سَدًّا فَاَغشَیناهُم فَهُم لا یبصِرون».

۱۴. فرزنددار شدن:

فرزنددار شدن ابراهیم(علیه السلام) و نیز زکریا(علیه السلام) در دوران کهولت در حالى که همسران آنها نیز در دوران پیرى و نازا بودند، از امدادهاى غیبى است: «یاوَیلَتى ءَاَلِدُ واَنا عَجوزٌ وهذا بَعلى شَیخـًا اِنَّ هذا لَشَىءٌ عَجیب»(هود/۱۱، ۷۲).

موارد یاد شده گزارشى قرآنى از پاره‌اى از امدادهاى غیبى بود که به مرحله وقوع رسیده است؛ ولى از برخى آیات که متضمن وعده مشروط خدا نسبت به امدادهاى خاص اوست مى‌توان وقوع امدادهاى غیبى را در شرایط ویژه‌اى براى گروههاى خاصى استفاده کرد، چنان که در مورد مؤمنان و صالحان وعده داده شده است که خداوند محبت آنها را در دل دیگران قرار مى‌دهد: «اِنَّ الَّذینَ ءامَنوا وعَمِلوا الصّالِحاتِ سَیجعَلُ لَهُمُ الرَّحمانُ وُدّا»(مریم/۱۹، ۹۶). استوار کردن گامهاى اهل جهاد از آشکارترین مصادیق امدادهاى غیبى و از ابزارهاى مهم پیروزى‌بخش است[۱۸]: «اِن تَنصُرُوا اللّهَ ینصُرکم و یثَبِّت اَقدامَکم»(محمّد/۴۷،۷). از دیگر امدادهاى غیبى خدا توفیق تشخیص حق از باطل است: «یاَیهَا الَّذینَ ءامَنوا اِن تَتَّقوا اللّهَ یجعَل لَکم فُرقانـًا» (انفال/۸ ، ۲۹).

شرایط برخوردارى از امداد غیبى

گرچه مضمون بعضى آیات قرآن این است که خداوند به هرکس بخواهد یارى مى‌دهد: «واللّهُ یؤَیدُ بِنَصرِهِ مَن یشاءُ» (آل‌عمران/۳،۱۳)، لیکن با توجه به اینکه خواست خدا حکیمانه است،[۱۹] ضوابط و شرایطى براى برخوردارى از کمکهاى ویژه الهى وجود دارد، چنانکه در قرآن به طور آشکار شرایطى را براى آن آورده است:

۱. ایمان:

نخستین شرط برخوردارى از امدادهاى الهى ایمان است. بدین لحاظ در چند جاى قرآن وقتى از یارى و دستگیرى خدا و نجات‌بخشى او سخن رفته، مؤمنان را مشمول این لطف خاص دانسته است: «و کانَ حَقـًّا عَلَینا نَصرُ المُؤمِنین» (روم/۳۰،۴۷).[۲۰]

۲. تقوا و پارسایى:

«یاَیهَا الَّذینَ ءامَنوا اِن تَتَّقوا اللّهَ یجعَل لَکم فُرقانـًا ...»(انفال/۸ ، ۲۹)، جارى ساختن حکمت بر دلها (بقره/۲، ۲۸۲)، خارج کردن انسان از تنگناهاى دنیوى و اخروى (طلاق/۶۵، ۲، ۴) و بالاخره توفیق یابى در انجام نیکیها (لیل/۹۲، ۵-۷)، امدادهاى الهى است که با وجود شرط تقوا جامه تحقق مى‌پوشد.

۳. صبر و پایدارى:

قرآن، استقامت را شرط برخوردارى از امدادهاى غیبى دانسته است: «اِنَّ الَّذینَ قالوا رَبُّنَا اللّهُ ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلائِکةُ اَلاّ تَخافوا ولا تَحزَنوا واَبشِروا بِالجَنَّةِ الَّتى کنتُم توعَدون» (فصّلت/۴۱،۳۰).

در آیه ۱۶ سوره جنّ/۷۲ نیز استقامت را شرط افزایش نعمتهاى مادّى، همچون باران دانسته است[۲۱]: «وَأَنْ لَوِ استَقاموا عَلَى الطَّریقَةِ لاََسقَیناهُم ماءً غَدَقاً».

۴. جهاد و تلاش:

تلاش و کوششى که انسان را به زحمت زیاد اندازد (جهاد)، راه رسیدن به هدایت الهى است: «والَّذینَ جاهَدوا فینا لَنَهدِینَّهُم سُبُلَنا ...» (عنکبوت/۲۹،۶۹). در جایى دیگر قرآن شرط بهره‌مندى از امداد غیبى را یارى خداوند (یارى دین) دانسته است: «اِن تَنصُرُوا اللّهَ ینصُرکم ویثَبِّت اَقدامَکم» (محمّد/۴۷، ۷).[۲۲]

۵ . مخلَص بودن:

قرآن کریم نجات حضرت یوسف(علیه السلام) را از دام گناه خطرناکى که همسر عزیز مصر برایش گسترده بود، در سایه اخلاص و برگزیدگى مى‌داند: «کذلِک لِنَصرِفَ عَنهُ السّوءَ والفَحشاءَ اِنَّهُ مِن عِبادِنَا المُخلَصین» (یوسف/۱۲،۲۴) و این نشانه آن است که خداوند بندگان خالص شده خویش را در این بحرانها تنها نمى‌گذارد، بلکه با امدادهاى غیبى نجات مى‌دهد؛[۲۳] عبارت اخیر آیه در مقام تعلیل براى این مدد الهى است.[۲۴]

پانویس

  1. التحقیق، ج ۱۱، ص ۵۲ ، «مدّ».
  2. داور پناه، ابوالفضل؛ ‌انوارالعرفان فی تفسیر القرآن‌؛ تهران: انتشارات صدر، س۱۳۷۵ش، چ اول‌، ج‌۶، ص۴۴۴.
  3. طبرسی، تفسیر جوامع الجامع؛ ترجمه مترجمان، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی‌، ۱۳۷۷ ش، ج‌۲، ص۴۳۸.
  4. مقائیس اللغه، ج ۴، ص ۴۰۳، «غیب».
  5. مجموعه آثار، ج ۳، ص ۳۴۴، «امدادهاى غیبى در زندگى بشر».
  6. مجمع‌البیان، ج ۸، ص ۴۸۴؛ تفسیر قرطبى، ج ۱۴، ص ۴۳؛ نمونه، ج ۱۶، ص ۴۶۷-۴۶۸.
  7. المیزان، ج ۱۵، ص ۳۴.
  8. المعجم الاحصائى، ج ۱، ص ۳۳۹.
  9. تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص ۳۵۷.
  10. تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۳۴۶-۳۴۷.
  11. التحریر والتنویر، ج ۹، ص ۲۸۰.
  12. مفردات، ص ۳۵۶، «رعب»؛ قاموس قرآن، ج ۳، ص ۱۰۵.
  13. تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۲۱۶-۲۲۲.
  14. تفسیر قرطبى، ج ۱۴، ص ۹۵.
  15. المیزان، ج ۱۱، ص ۱۲۶-۱۳۰.
  16. لسان العرب، ج ۱۲، ۳۴۶؛ المنجد، ص ۷۳۷، «لهم».
  17. تفسیر نمونه، ج ۱۶، ص ۲۳-۲۵.
  18. تفسیر نمونه، ج ۲۱، ص ۴۲۶.
  19. تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۴۵۵.
  20. المیزان، ج ۱۷، ص ۳۳۷.
  21. تفسیر نمونه، ج ۲۵، ص ۱۲۱.
  22. الفرقان، ج ۲۶-۲۷، ص ۹۱-۹۲.
  23. تفسیر نمونه، ج ۹، ص ۳۷۷.
  24. المیزان، ج ۱۱، ص ۱۳۰.

منابع