محمد بن سنان

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«محمد بن سنان» (متوفای ۲۲۰ ق)، از اصحاب امام صادق، امام کاظم، امام رضا و امام جواد (علیهم‌السّلام) بود و روایاتی را از ایشان نقل کرده است. وی از جمله راویانی است که علمای رجال دیدگاههای متفاوتی در مورد او دارند. عدّه‌ای وی را بنا به اتّهاماتی چون غلوّ، وجاده‌اي بودن روايات و...، تضعيف کرده‌اند و عدّه‌ای نيز وی را توثيق کرده‌اند و از اصحاب سرّ ائمه به حساب آورده‌اند.

زندگی‌نامه

ابوجعفر محمد بن حسن بن سنان زاهری کوفی خزاعی، از نوادگان زاهر بن عمرو مولی عمرو بن حمق خزاعی بود و از این‌رو، به زاهری شهرت داشت. «زاهر»، از شهدای کربلا است.

نجاشی بنابر گزارشی نقل می‌کند که محمد در کودکی پدر خود را از دست داد و تحت سرپرستی جدش سنان رشد و پرورش یافت، به همین‌سبب به جدش منسوب شده و در بسیاری از منابع با عنوان «محمد بن سنان» شهرت یافته است.[۱]نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۳۲۸.

محمد بن سنان از اصحاب امام صادق، امام کاظم، امام رضا و امام جواد (علیهم‌السّلام) بود.

محمد بن سنان به سال ۲۲۰ قمری درگذشت. در میان اولاد و احفاد او جمله‌اى از راویان احادیث مى‌باشند، از جمله ابوعیسى محمد بن احمد بن محمد بن سنان که از مشایخ شیخ صدوق است.

اساتید و شاگردان

محمد بن سنان افزون بر امامان معصوم، از کسانی چون بشیر نبّال، ابوالجارود، داود بن سرحان و زید شحام حدیث شنیده و روایت کرده است.

همچنین از او افرادی مانند محمد بن حسین بن ابی الخطاب، محمد بن عیسی عبیدی و ایوب بن نوح استماع حدیث کرده و به روایاتش استناد جسته‌اند. کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، ص۱۰۳.

آثار و تألیفات

در کتب حديثي شيعه فراوان ياد شده و در کتب اربعه حديثي، عنوان محمّد بن سنان در اسناد ۷۹۷ حديث وجود دارد.

برخی از تأليفات محمد بن سنان عبارتند از: کتاب الطرائف، کتاب الأظلة، کتاب المکاسب، کتاب الحجّ، کتاب الصيد و الذبائح، کتاب الشراء و البيع، کتاب الوصية، و کتاب النوادر. افزون بر آن، مسائلی را از امام رضا (علیه‌السّلام) نقل کرده که معروف است. رسالة ابی جعفر الجواد (علیه‌السّلام) الی اهل البصرة دیگر اثر اوست.

ابن سنان از نظر عالمان

کلمات علما در باب او بسیار مختلف است، حتى از شخص واحد. شیخ مفید او را در «ارشاد» از خواص و ثقات حضرت امام کاظم علیه‌السلام و اهل ورع و فقه و علم، و از شیعه آن حضرت نوشته[۱] و در رساله دیگر خود، او را مطعون شمرده است.

شیخ الطائفه نیز در «فهرست» و «رجال» او را ضعیف شمرده و در «کتاب غیبت» در ذکر ممدوحین از خواص ائمه اطهار علیهم‌السلام او را ذکر نموده، چنانچه فرموده: و از ممدوحین حمران بن اعین است، تا آن که فرموده و از جمله ایشان است بنا به روایتى که ابوطالب قمى نقل فرموده که گفت داخل شدم بر حضرت جواد علیه‌السلام در آخر عمرش شنیدم که فرمود: جزا دهد خداوند صفوان بن یحیى و محمد بن سنان و زکریا بن آدم و سعد بن سعد را از من جزاى خیر، پس به تحقیق که وفا کردند از براى من.

همچنین شیخ طوسی فرموده: و اما محمد بن سنان پس به درستى که روایت شده از على بن حسین بن داود که گفت شنیدم که حضرت امام جواد علیه‌السلام ذکر فرمود محمد بن سنان را به خیر و فرمود: «رَضِىَ اللّهُ عَنْهُ بِرِضائى عَنْهُ فَما خالَفَنى وَ ما خالَفَ اَبى قَطُّ».[۲]

و علامه حلی رحمه الله در «خلاصه» در او توقف فرموده ولی در «مختلف الشیعه» فرموده: «قَدْ بَینّا رُجُحانَ الْعَمَلِ بِرَوایةِ مُحَمَّدِ بْنِ سِنانٍ».

و سید بن طاووس رحمه الله در «فلاح السائل) فرموده: شنیدم از کسى که ذکر مى‌کرد طعن بر محمد بن سنان را و شاید او واقف نشده مگر بر طعن او و مطلع نگشته بر تزکیه و ثنایى که از براى او است و همچنین احتمال هست در بیشتر از طعن‌ها پس ذکر فرموده مدائح او را و آن که معجزه حضرت جواد علیه‌السلام در او ظاهر شد چه آن که او نابینا بود و مسح کرد آن حضرت چشم او را، به او رد شد، چنان که در فصل معجزات حضرت جواد علیه‌السلام خبرش مذکور شد و هم روایتى نقل کرده که «اِنَّهُ کانَ مُتَقَشِّفا مُتَعَبِّدا».[۳]

گویند که بعضى از عارفین تفأل زد به کتاب الله مجید براى استعلام حال محمد بن سنان این آیه به نظرش آمد: «اِنَّما یخْشَى اللّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ».[۴]

اسباب تضعيف محمّد بن سنان

تضعيف محمّد بن سنان، به اين چند امر بر مي‌گردد:

الف‌) اتّهام غلوّ:

از صفوان بن يحيي نقل شده است که: انّ محمّد بن سنان کان من الطيارة فقصمناه؛ [۲۱] [۲۲] محمّد بن سنان، از غلات بود و ما در مقابل او ايستاديم.

بررسي اتّهام غلو: اوّلاً: بررسي روايات محمّد بن سنان و توجّه به اعتماد قميين ـ بويژه أحمد بن محمّد بن عيسى و محمّد بن حسن بن وليد و محمّد بن علي بن بابويه( ـ بر وي، محمّد بن سنان را از اين اتّهام بري مي‌سازد. ثانياً: اين اتّهام، با روايت علماي عادل و ثقه که از محمّد بن سنان نقل کرده‌اند، در تناقض است.

ب‌) وجاده‌ای بودن روايات:

گفته‌اند که محمّد بن سنان، رواياتش را نه خود شخصاً شنيده، و نه بر او روايت شده است؛ بلکه آنها را در کتاب‌ها مي‌خوانده و نقل مي‌کرده است. از ايوب بن نوح نقل شده که وي گفته است: من از محمّد بن سنان رواياتي را نوشته‌ام؛ امّا آنها را روايت نمي‌کنم؛ زيرا وي قبل از مرگش گفته است: کلّما حدّثتکم به لم يکن لي سماعٌ و لا روايةٌ، إنّما وجدته.[۲۳]

بررسی وجاده‌ای بودن روايات: در اين باره، بايد گفت که اوّلاً هنگامي که انتساب کتاب به مؤلّفش مشخّص باشد، وجاده معتبر است. ثانياً با توجّه به رواياتي که محمّد بن سنان، بي‌واسطه از ائمه( نقل مي‌کند، نمي‌توان تصوّر کرد که اين گونه روايات از طريق وجاده به دست آمده باشند.

ج‌) اعتراف به نقل معضلات:

از خود محمّد بن سنان نقل شده که در مسجد کوفه مي‌گفته است: من أراد المعضلات فإلي، و من أراد الحلال و الحرام فعليه بالشيخ ‌ [۲۴] هر کس نقل معضلات را دوست دارد، به من رجوع کند و هر کس حلال و حرام را مي‌خواهد بداند، به اين شيخ - يعني صفوان بن يحيي - مراجعه کند .

د‌) کذّاب شمردن وی:

از فضل بن شاذان نقل شده که در بعضي از کتب خود آورده است: لا أستحلُّ أن أروي أحاديثَ محمّد بن سنان[۲۵] نيز نقل شده که: إنّ من الکاذبين المشهورين ابن سنان و ليس بعبد الله ‌[۲۶] همچنين در يکي از کتب ديگرش آورده است: الکذّابون المشهورون: أبوالخطّاب و يونس بن ظبيان و يزيد الصايغ و محمّد بن سنان، و أبو سمينة أشهرهم. [۲۷]

بررسي کذّاب بودن محمّد بن سنان: اوّلاً با نظر در کتب تراجم و رجال، مشخّص مي‌شود که محمّد بن سنان، همانند ابو الخطّاب و ابو سمينه و مانند اينها نيست و بر فرض ضعيف بودن، وي کذّاب مشهور نيست؛ چرا که فضل بن شاذان، خود از کساني است که فراوان از محمّد بن سنان نقل روايت مي‌کند. ابن داوود، در شرح حال محمّد بن علي، مکنّا به ابو سمينه، سخن فضل را چنين نقل مي‌کند: إنّ الکذّابين المشهورين أربعة: أبو الخطّاب و يونس بن ظبيان و يزيد الصائغ و أبو سمينة، و هو أشهرهم ، که محمّد بن سنان از آنها نيست. پس شايد اضافه کردن محمّد بن سنان در جمع اينها، يک دسيسه باشد ‌. [۴۰] ثانياً اگر محمّد بن سنان، کذّابي مشهور بود؛ چرا اين همه بزرگان عدول و ثقه، از وي روايت کرده‌اند؟

توثيق محمّد بن سنان

مطالبي را که در توثيق محمّد بن سنان بيان شده، مي‌توان به چند صورت بيان کرد:

بيان علماي رجال و حديث:

شيخ مفيد، درباره محمّد بن سنان، چنين نوشته است: إنّه من خاصّة الکاظم (ع) و ثقاته و أهل الورع و العلم و الفقه من شيعته، و ممّن روى النص على الرضا. [۴۱]

شيخ طوسي، در کتاب الغيبة، روايتي را نقل کرده که حاکي از توثيق و يا مدح محمّد بن سنان است: و روي عن أبي طالب القمّي قال: دخلت علي أبي جعفر الثاني( في آخر عمره، فسمعته يقول: جزي الله صفوان بن يحيي و محمّد بن سنان و زکريا بن آدم و سعد بن سعد عنّي خيراً، فقد وفوا لي . إلي أن قال: و أما محمّد بن سنان، فإنه روي عن علي بن الحسين بن داوود، قال: سمعت أبا جعفر( يذکر محمّدَ بن سنان بخير، و يقول: رضي الله عنه برضائي عنه، فما خالفني و لا خالَف أبي قطُّ. [۴۲]

علاّمه حلّي، از تضعيف وي برگشته[۴۳] و حکم به صحيح بودن وي داده است.[۴۴] علاّمه مجلسي و سيد نعمة الله جزايري نيز وي را از ياران خاص ائمه دانسته‌اند و سيد بن طاووس، از کساني که وي را ذم مي‌کنند، اظهار تعجّب کرده است ‌. [۴۵]

برخي از علماي متأخّر نيز پس از بررسي اقوال علماي متقدّم، رأي به توثيق محمّد بن سنان داده‌اند. شيخ حرّ عاملي ضمن بیان اقوالی، درباره وي مي‌گويد: کساني مانند ابن طاووس و ابن شعبه، وي را توثيق کرده‌اند و برخي از بزرگان شيعه توثيق وي را ترجيح داده‌اند، که صحيح هم همين است . [۴۶]

سيد بحرالعلوم نيز در کتاب الفوائد الرجالية مي‌نويسد: ... اين اختلاف اقوال و روايات، به متأخّران از علماي فن، مانند: کشّي، نجاشى، مفيد، شيخ طوسي، ابن شهرآشوب، و دو سيد بزرگوار ابن طاووس، علاّمه حلي و ابن داوود نيز سرايت کرد و برخي از آنها وي را تضعيف و برخي ديگر وي را توثيق نمودند و برخي نيز رأي به توقّف دادند؛ ولي با توجّه به همه اقوالي که ذکر شد، به دست مي‌آيد که: أنّ الأصحَّ توثيق محمّد بن سنان. [۴۷]

ابو المعالی کلباسی نيز در کتاب الرسائل الرجالیة، ابتدا روايات و اقوال دالّ بر مدح و يا توثيق محمّد بن سنان را مي‌آورد و همه آنها را تأييد مي‌کند و سپس چنين نتيجه مي‌گيرد: و الظاهر ـ بل بلا إشکالٍ ـ سقوط دعوي کونه من الکذّابين المشهورين، و الظاهر تقدّم التوثيقات المتقدّمة علي ما ينافيها، لاعتضادها باُمورٍ تظهر ممّا مرّ من الأخبار الدالة علي المدح و غير الأخبار.‌ فحديثه صحيح بناءً علي کفاية التوثيق في صحّة الحديث، بل تثبت عدالته بالتوثيقات المتقدّمة ... ‌ [۴۸] .

روايت کردن مشايخ بزرگ از ابن سنان:

تعداد بسياري از علما و فقهاي بزرگ و مورد اعتماد شيعه، از محمّد بن سنان رواياتي نقل کرده‌اند و اين، خود حاکي از اعتماد آنان به محمّد بن سنان است؛ کساني مانند: احمد بن محمّد بن عيسى، ايوب بن نوح، حسن بن سعيد بن سعيد، حسن بن علي بن يقطين، حسين بن سعيد، صفوان بن يحيى، عبّاس بن معروف، عبد الرحمان بن ابي نجران، عبد الله بن صلت، فضل بن شاذان، محمّد بن اسماعيل بن بزيع، محمّد بن حسين بن ابي الخطّاب، محمّد بن عبد الجبّار، موسى بن قاسم، يعقوب بن يزيد و يونس بن عبد الرحمان.

از راويان مشهور موثّق يا مقبول نيز که از وي روايت نقل کرده‌اند، مي‌توان به اين افراد اشاره کرد: ابراهيم بن هاشم، احمد بن محمّد بن خالد، حسن بن حسين لؤلؤي، حسن بن علي بن فضّال، شاذان بن خليل، علي بن اَسباط، علي بن حَکَم، محمّد بن احمد بن يحيى، محمّد بن خالد برقي، محمّد بن عيسى بن عُبيد. ‌ [۵۱]

نقل روايات ابن سنان توسّط محدّثان بزرگ:

کتاب‌هاي حديثي، مشحون از رواياتي است که بزرگان شيعه از جمله کوفيان و قميان، از محمّد بن سنان نقل نموده‌اند. صاحب نوادر الحکمة، تعداد بسياري از اين روايات را آورده است. شیخ کلینی در اصول و فروع الکافی، فراوان از وي نقل نموده است. مرحوم شيخ صدوق، در کتاب من لا يحضره الفقيه ـ که به گفته خودش، لا يورد فيه إلاّ ما هو حجةٌ بينه و بين ربّه - از محمّد بن سنان روايت نقل نموده و در مشيخه اين کتاب آورده است: إن ما يرويه عنه، فقد رواه عن أبيه عن علي بن ابراهيم عن أبيه عنه. شيخ طوسي، در تهذيبين، فراوان از محمّد بن سنان روايت آورده و در کتاب الفهرست نوشته است: کتبه عن جماعة، و منهم المفيد عن الصدوق عن أبيه و محمّد بن الحسن عن سعد بن عبد الله و الحميري و محمّد بن يحيى عن محمّد بن الحسين و أحمد بن محمّد عنه.

ابو غالب زراري، در نامه خود به نوه‌اش احمد بن عبد الله بن احمد، نوشته است: از جمله کتاب‌هايي که به خواندن آنها وصيت مي‌کنم و بر حفظ آن تأکيد دارم و روايت کردن مطالب آن را اجازه مي‌دهم، دو کتاب الطرائف و النوادر و ديگر کتب محمّد بن سنان است.

روايات وارد شده در توثيق و مدح ابن سنان:

کشّي در الرجال خود، رواياتي نقل کرده است که در آنها قرائني حاکي از توثيق و يا مدح محمّد بن سنان وجود دارد. در حديثي، از محمّد بن سنان نقل شده که امام جواد(ع) به وي گفته است: ... يا محمّد! أنت عبدٌ قد أخلصت لله. إنّي ناجيت الله فيك، فأبى إلاّ أن يضلَّ بك کثيراًً و يهدي بك کثيراً. [۵۳] اي محمّد! تو بنده‌اي هستي که خود را براي خدا خالص کرده‌اي. من درباره تو با خدا نجوا کردم. خدا فقط چنين خواسته که با تو، عدّه‌اي را گم‌راه و عدّه‌اي را هدايت کند.

سلامت از غلو و جايگاه بلند ابن سنان در اخبار:

با تتبّع در اخبار، معلوم مي‌شود که محمّد بن سنان، جايگاهي بزرگ و شأني والا داشته است؛ چرا که چهار تن از ائمه را ملاقات کرده و از آنها روايت نقل کرده و حتّي وکالت برخي از آنان را برعهده داشته است. نيز کثرت روايات او در اصول و فروع، و موافقت اين روايات با اخبار ساير بزرگان شيعه، سلامت وي را از غلو و کذب، آشکار مي‌سازد. روايت کردن وي از امام رضا و امام جواد(ع) سلامت مذهب وي و واقفی نبودن او را ثابت مي‌کند؛ چراکه در آن زمان، بسياري از شيعيان، گرفتار اين فتنه بودند. [۵۴]

۱۱ - پانویس [ویرایش] ۱. ↑ خویی،سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث،ج۱۷،ص۱۴۸ ۲. ↑ شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص۲۸۳ ۳. ↑ کشی، اختیار معرفة الرجال،ج۲، ص۷۹۶. ۴. ↑ کلباسی، محمد ابراهیم، الرسائل الرجالیه، ج۳،ص۵۹۱-۶۵۱ ۵. ↑ کلباسی، محمد بن ابراهیم،الرسائل الرجالیه،ج۳، ص۶۶۰. ۶. ↑ نجاشی، رجال نجاشی،ص۳۲۸ ۷. ↑ کشی، اختیار معرفة الجال، ج۲،ص۷۹۶. ۸. ↑ شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص۳۷۷. ۹. ↑ وحید بهبهانی، الفوائد الرجالیه، ج۳،ص۲۴۹-۲۷۷ ۱۰. ↑ شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص۲۸۳.ش۴۰۹۳. ۱۱. ↑ خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث،ج۱۷،ص۱۶۰ ۱۲. ↑ نجاشی، رجال النجاشی، ص۳۲۸. ۱۳. ↑ نجاشی، رجال النجاشی، ص۳۲۸. ۱۴. ↑ نجاشی، رجال النجاشی،ص۳۲۸. ۱۵. ↑ شیخ طوسی، رجال الطوسی،ص۳۶۴. ۱۶. ↑ شیخ طوسی، الفهرست،ص۲۱۹ ۱۷. ↑ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۷،ص۳۶۱ در منبع نقاد الاخبار یافت نشد. ۱۸. ↑ وحید بهبهانی، الفوائد الرجالیه،ج۳،ص۲۴۹-۲۷۷ ۱۹. ↑ خوئی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث،ج۱۷،ص۱۶۸. ۲۰. ↑ ابن داوود،رجال ابن داود،ص۲۷۳ ۲۱. ↑ ابن داوود،رجال ابن داود،ص۲۷۳ ۲۲. ↑ طوسی، اختیار معرفة الرجال،ج۲،ص۷۹۵. ۲۳. ↑ طوسی، اختیار معرفة الرجال،ج۲،ص۷۹۵. ۲۴. ↑ طوسی، اختیار معرفة الرجال،ج۲،ص۷۹۶. ۲۵. ↑ طوسی، اختیار معرفة الرجال،ج۲،ص۷۹۶. ۲۶. ↑ طوسی، اختیار معرفة الرجال،ج۲،ص۷۹۶. ۲۷. ↑ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲،ص۸۲۳. ۲۸. ↑ نجاشی، رجال نجاشی، ص۳۲۸ ۲۹. ↑ نجاشی، رجال النجاشی، ص۴۲۴. ۳۰. ↑ وحید بهبهانی، الفوائد الرجالیه،ج۳،ص۲۵۳. ۳۱. ↑ کلباسی،محمد ابراهیم،الرسائل الرجالیه،ج۳،ص۶۱۷. ۳۲. ↑ کلباسی محمد ابراهیم،الرسائل الرجالیة:ج ۳ ص ۶۱۷.‌ ۳۳. ↑ کلباسی محمد ابراهیم،الرسائل الرجالية: ج ۳ ص ۵۹۱ ـ ۶۵۱‌ ۳۴. ↑ کلباسی محمد ابراهیم،الرسائل الرجالية: ج ۳ ص ۵۹۱ ـ ۶۵۱‌ ۳۵. ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی(ط اسلامیه)،ج۱،ص۴۰۱. ۳۶. ↑ خاقانی، علی، رجال الخاقانی،ص۱۶۱. ۳۷. ↑ بحر العلوم، الفوائد الرجالیه، ج۳،ص۲۵۱. ۳۸. ↑ کلباسی،محمد ابراهیم، الرسائل الرجالیه،ج۳،ص۶۰۳. ۳۹. ↑ بحرالعلوم، الفوائد الرجالیه،ج۳،ص۲۷۷. ۴۰. ↑ طوسی، اختیار معرفه الرجال،ج۲،ص۸۲۳. ۴۱. ↑ شیخ مفید، الارشاد،ج۲،ص۲۴۸. ۴۲. ↑ شیخ طوسی، الغیبه،ص۳۴۸. ۴۳. ↑ علامه حلی، خلاصه الاقوال،ص۳۹۴. ۴۴. ↑ علامه حلی، محتلف الشیعه،ج۷،ص۸. ۴۵. ↑ خاقانی، رجال الخاقانی،ص۱۶۲. ۴۶. ↑ خویی، سید ابوالقاسم،معجم رجال الحدیث،چ۱۷،ص۱۶۹. ۴۷. ↑ بحرالعلوم، الفوائد الرجالیه، ج۳،ص۲۷۸. ۴۸. ↑ کلباسی، محمد ابراهیم، الرسائل الرجالیه،ج۳،ص۶۵۱. ۴۹. ↑ خویی، سید ابوالقاسم،معجم رجال الحدیث،چ۱۷،ص۱۶۹. ۵۰. ↑ خاقانی، رجال الخاقانی،ص۱۷۱. ۵۱. ↑ خاقانی، رجال الخاقانی،ص۱۸۱. ۵۲. ↑ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲،ص۷۹۷. ۵۳. ↑ طوسی، اختیار معرفة الرجال،ج۲،ص۸۴۹. ۵۴. ↑ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲،ص۸۴۹. ۵۵. ↑ علامه حلی، خلاصة الاقوال فی علم الرجال، ص۳۹۴. ۵۶. ↑ خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۷،ص۱۶۹.


پانویس

  1. پرش به بالا ارشاد، شیخ مفید، ۲/۲۴۸.
  2. پرش به بالا الغیبة، شیخ طوسى، ص ۲۰۹، ۲۱۱.
  3. پرش به بالا فلاح السائل، ص ۵۰-۵۲.
  4. پرش به بالا سوره فاطر(۳۵)، آیه ۲۸.

منابع