سید اسماعیل موسوی زنجانی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

آیت الله سیداسماعیل موسوی زنجانی (1307-1381 ش)، از چهره های برجسته روحانیت و از خدمت گزاران حقیقی اسلام، انقلاب و نظام اسلامی بود. از مهمترین سوابق سیاسی وی می توان به نماینده ولی فقیه و امام جمعه شهر زنجان و عضویت در مجلس خبرگان رهبری به نمایندگی از مردم زنجان اشاره کرد.

Ayatollah-zanjani.jpg
نام کامل سید اسماعیل موسوی زنجانی
زادروز 1345 قمری مطابق 1307 شمسی
زادگاه آبادي «پري» زنجان
وفات 27 آذر ماه 1381 شمسی
مدفن قم، جوار مرقد مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها

Line.png

اساتید

امام خميني قدس سره، آيت الله بروجردي، آيت الله محقق داماد،..



ولادت

سيد اسماعیل موسوي فرزند سيد عباس در سال 1345 قمری (مطابق 1307 ش) در زنجان ديده به جهان گشود.

تحصيلات و استادان

سيد اسماعيل، در ايام كودكي در مكتب خانه هاي قديمي به تحصيل پرداخت و در اين مراكز، با قرآن و مقدمات زبان و ادبيات فارسي آشنا گرديد. وي در آن دوران از كتاب هايي چون گلستان سعدي، تاريخ معجم و نظاير آن بهره برد و سرانجام براي فراگيري علوم ديني به زنجان مهاجرت نمود.

وي مقدمات زبان و ادبيات عربي (صرف و نحو) را در زنجان آموخت. استاد معروف او در زنجان، حاج سيد عزيزالله خسروي بود. او از عالمان نامي اين ديار بشمار مي رفت و اهل قلم بود. وي مدت ها در منطقه «تكاب» افشار (واقع در جنوب شرقي استان آذربايجان غربي) به كار تدريس، تبليغ و نشر حقايق ديني پرداخت. در واقع آن عالم عامل بر حسب تكليف شرعي و احساس مسئوليت، وطن را ترك نمود و به اين ديار مهاجرت كرد؛ تا به ارشاد مردم و پرورش طلاب علوم ديني اهتمام ورزد.[۱]

تحصيلات سيد اسماعيل در زنجان، سه سال طول كشيد. او در صدد بود كه در ذی القعده سال 1359 ق. براي ادامه تحصيل به قم برود؛ اما آيت الله شيخ يعقوب علي شريعتي - داماد مرحوم آيت الله شيخ فياض - كه در زمره مراجع و از استادان بود، به دليل عنايت و توجه خاصي كه به اين طلبه نوجوان داشت، با عزيمت وي به قم موافقت نمي كرد و دوست داشت سيد اسماعيل در همان زنجان به شكوفايي فكري و علمي برسد و پس از آن كه خود به قله علم و معرفت رسيد جويبارهاي انديشه را براي مشتاقان علوم ديني و معارفت اهل بيت علیهم السلام جاري سازد. به اصرار برخي دوستان، آيت الله شريعتي استخاره‌اي نمود كه اين آيه قرآن در جواب آمد: «وبالحق انزلناه وبالحق نزل و ما ارسلناك الاّ مبشراً و نذيراً»[۲] آيت الله شريعتي چون مشاهده كرد استخاره خوب آمده است، با عزيمت آيت الله موسوي زنجاني به قم موافقت نمود.[۳]

سيد اسماعيل موسوي زنجاني، در اوايل سال 1360 ق. براي پيگيري تحصيلات علوم ديني در سطوح عالي به شهر مقدس قم مهاجرت نمود و از محضر استادان متعددي استفاده كرد كه عبارتند از:

1- شهيد آيت الله مدني:

آيت الله زنجاني مي گويد: از نعمت هاي الهي كه در اوايل ورود به قم نصيبم گرديد، آشنايي با شهيد محراب، آيت الله سيد اسدالله مدني بود، از محضر ايشان در درس اخلاق و معنويت بهره‌مند مي شدم و اين انس و الفت تا زمان عزيمت آن فقيه شهيد به نجف اشرف استمرار داشت.[۴] آيت الله زين العابدين احمدي زنجاني آورده است: آيت الله سيد اسماعيل موسوي زنجاني، پس از خواندن قسمتي از مقدمات عربي عازم قم گرديد و در اكثر اوقات از درس شهيد مدني استفاده مي نمود و دروس حاشيه، معالم و شرح لمعه را از محضر آيت الله مدني آموخت. آن مجتهد والامقام نيز عنايت و محبت خاصي به اين شاگرد خود ابراز مي داشت.[۵]

2- آيت الله موسي زنجاني:

آيت الله سيد اسماعيل موسوي در قم، شرح لمعه را از محضر آيت الله شيخ موسي زنجاني آموخت. بيان شيرين، طرح مباحث به صورت روشن و دقيق، قدرت تتبع و پژوهش از ويژگي‌هاي علمي اين استاد بود كه براي شاگردانش جاذبه‌اي وافر داشت كه پرهيزگاري، عبادت و مكارم اخلاقي خصال معنوي وي را مضاعف مي ساخت.[۶]

3- امام خميني:

امام خميني در سن چهل و چهار سالگي در سال 1364 ق. در قم حوزه درسي تشكيل دادند كه روش ابتكاري ايشان در مباحث علمي فقه و اصول به سرعت مورد توجه طلاب فاضل قرار گرفت و اصولاً اين درس ها از نظر محتوا در چنان سطحي بود كه براي هر كسي قابل استفاده نبود. از اين جهت، شركت كنندگان در حوزه درسي معظم له را معمولاً افرادي تشكيل مي دادند كه چندين سال سابقه حضور در درس هاي خارج را داشتند.[۷] آيت الله موسوي زنجاني چنين چشمه جوشان و پرفيضي را مغتنم شمرد و قسمتي از رسائل و مكاسب را از محضر امام فراگرفت.[۸] آنچه براي شاگرداني چون مرحوم زنجاني اين درس ها را باحلاوت مي ساخت، اين بود كه امام خمینی در جلسات درسي، علاوه بر تشريح عميق مطالب مورد بحث و كاوش هاي دقيق در ابعاد و زواياي نكات فقهي و اصولي، جنبه معنوي و ملكوتي خاصي داشتند. توحيد و توكل در كلامشان موج مي زد و مرواريدهاي آرامش و گوهرهاي اطمينان را در اين جلسات در جان مشتاقان مي نشاند.

4- آيت الله بروجردي:

آيت الله موسوي زنجاني قسمتي از دروس خارج فقه و اصول را از محضر آيت الله بروجردي آموخت. اين حوزه درسي، مدتي در مدرسه فيضيه قم، در برهه‌اي هم، شب ها بعد از نماز جماعت در صحن بزرگ بارگاه مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها برگزار مي گرديد.

5- آيت الله محقق داماد:

آيت الله موسوي زنجاني قسمت عمده رسائل و كفايه را در محضر آيت الله محقق داماد گذرانيد و نيز درس خارج را بيشتر از محضر او استفاده مي نمود.[۹] او همراه با شهید مطهري، بهشتي، قدوسي، مفتح، سيد مصطفي خميني، امام موسي صدر، جوادي آملي و مكارم شيرازي، جزء خواص آيت الله محقق داماد بودند.[۱۰]

شخصيت هاي ديگري كه آيت الله موسوي از محضر آنان بهره‌مند بوده‌اند عبارتند از آيات عظام:

سيد محمد حجت كوه كمري، حاج آقا جمال مجد، عبدالحسين لنكراني، شيخ مرتضي حائري، مجاهدي، ميرزا هاشم آملي و حاج ميرزا حسن بروجردي. در جلسات درسي ايشان غالباً با آيت الله احمد رضواني زنجاني، آيت الله سید موسي شبيري زنجاني، آيت الله ابوالفضل ميرمحمدي و آيت الله سيد مهدي روحاني و آيت الله احمد ميانجي مباحثه داشته اند و اين بزرگان غالباً از دوستان و معاشران ايشان بشمار مي‌آمده‌اند. آيت الله موسوي ضمني اشاره به اين موضوع با فروتني نوشته است: الحمدلله همه آن ها جزء استادان و مراجع هستند و اصل عاليه علم و عمل را طي كرده‌اند ولكن حقير هنوز اندر خم يك كوچه باقي مانده‌ام.[۱۱]

فعاليت‌هاي علمي

فعاليت‌هاي علمي آيت الله موسوي را مي توان در محورهاي ذيل مورد بررسي قرار داد:

  • 1. وي بيش از همه استادان، از محضر آيت الله محقق داماد استفاده نمود و با حضور مداوم، مستمر و فعال، در جلسات درسي اين مجتهد گرانمايه فقه و اصول او را تقرير و تمامي اين تقريرات را تدوين و تنظيم نمود؛ اما متأسفانه اغلب اين يادداشت‌هاي نفيس از بين رفته‌اند.[۱۲]
  • 2. ايشان كتاب هاي شرح لمعه، مكاسب و مقداري از كفاية الاصول را در مدرسه فيضيه قم تدريس نموده است كه اين برنامه آموزشي توسط ايشان در حوزه علميه زنجان استمرار يافت.[۱۳]
  • در زنجان آن عالم وارسته علاوه بر تدريس، اوضاع بيمه درماني طلاب و روحانيان را سامان داد و مدرسه علميه امام صادق علیه السلام و نيز مدرسه علميه خواهران را تأسيس نمود و بر امور آموزشي و تربيتي طلاب نظارت دقيق داشت. وي براي رسيدن به اين منظور برنامه‌ريزي هاي اصولي را اساس كار خويش قرار داد. همچنين براي گسترش فرهنگ قرآني و آشنا نمودن نسل جوان با زبان وحي، در جهت احداث دارالقرآن تلاش و نظارت داشته‌اند.[۱۴]

فعالیت‌های سياسي و اجتماعي

مبارزات آيت الله زنجاني در واقع از دوران نوجواني آغاز مي شود؛ زيرا آن ايام مصادف بود با روي كارآمدن رضاخان و مخالفت و عداوت شديد وي با روحانيان. رضاخان از پوشيدن لباس روحانيت جلوگيري مي كرد، به علاوه شرايط جامعه را به گونه اي نموده بود كه مردم رغبتي به حوزه و دروس ديني نداشتند. در چنين اوضاع تيره و تاري او تصميم مي گيرد از وطن و خانواده دور شود و به زنجان برود و تحصيلات علوم ديني را پي گيرد. و اين حركت يك نوع مبارزه سياسي با نقشه شوم رضاخان به حساب مي آمد.

همراه با فدائيان اسلام و آيت‌الله كاشاني

فدائيان اسلام و در رأس آنان سيد مجتبي نواب صفوي از فريادگران عصر بيداد، در روزگار ظلمه بودند كه فرياد سرخ خويش را براي حاكميت حق و قرآن در جامعه طنين افكندند. در آن زمان آيت الله موسوي زنجاني كه در حوزه علميه قم مشغول تحصيل و فعاليت‌هاي فرهنگي بود، وقتي از مبارزات نواب صفوي و يارانش باخبر شد، با تشويق شهيد آيت الله مدني همكاري خويش را با آن اسوه هاي فداكاري و مقاومت آغاز نمود. خودش مي گويد: در دوران فدائيان اسلام در مبارزات شركت داشتم.[۱۵]

ايشان در قيام آيت الله كاشاني بر عليه استعمار انگلستان و رژيم پهلوي فعاليت داشت و تصميم گرفت همراه با آن فقيد مجاهد، بدون هيچ گونه احساس خستگي، به مخالفت خود با تجاوز، تهاجم و استبداد ادامه دهد. وي از اين كه با نقشه‌هاي شوم دشمنان، كشور ايران در چنگال ديكتاتوري قرار گرفته بود، رنج مي برد و مي كوشيد خروش خويش را در ركاب آيت الله كاشاني بر عليه اين اختناق بروز دهد.[۱۶]

زماني كه افراد حزب توده، تبليغات وسيعي در سطح كشور ايران راه انداختند، وي در جلساتي كه عده‌اي از دوستان فاضلش، از جمله آيت الله سيد مهدي روحاني تشكيل مي داد، حضور مي يافت، تا در مقابل تبليغات مسموم و جنجال هاي مادي گرايان و طرح مسايل اعتقادي و به بحث گذاشتن انديشه هاي ديني به روشن نمودن اذهان عمومي كمك كرده و اين حركت باتلاقي را با چشمه‌هاي جوشان معرفت قرآني و روايي خنثي نمايند.

در اين جلسات شهید مطهری، شهيد مفتح، امام موسي صدر و برخي ديگر حضور مي يافتند و مطالب مورد نياز را در اختيار نويسندگان، مجلات و جرايدي كه علاقمند به نشر آن ها بودند، مي گذاشتند. اگر چه آيت الله موسوي زنجاني، از مطالب طرح شده در اين جلسات، نوشتاري به صورت كتاب تنظيم ننمود؛ ولي به طور قطع در اين جلسات اقدامات وسيعي در مقابل منطق عوام فريبانه گروه‌هاي چپ و توده‌اي‌ها انجام شد كه او هم در آن شريك بود.[۱۷]

همراه و در كنار امام

طرح لايحه انجمن هاي ايالتي و ولايتي در هيأت دولت رژيم پهلوي و تصويب آن در 16 مهر 1341، نمايش ضد ديانت رژيم پهلوي بود كه به موجب آن، واژه اسلام از شرايط انتخاب كنندگان و انتخاب شوندگان حذف گرديد و نيز انتخاب شوندگان از اين پس به جاي قرآن مي توانستند مراسم تحليف را به هر كتاب آسماني ديگري هم به جا آورند. عالمان طراز اول قم در مقابل اين توطئه به مقابله برخاستند و در رأس آنان، امام خمینی با تصميمي قاطع، مبارزه‌اي قهرآميز را در اين راستا آغاز نمود.[۱۸]

آيت الله موسوي زنجاني، در اين مبارزه كه به رهبري امام شكل گرفت، به اندازه وسع و توانش و در زمينه‌هاي مختلفي، نظير: پخش و توزيع اعلاميه‌هاي امام، حضور در جلسات جامعه مدرسين حوزه علميه قم و ارتباط با امام و همگامي با ديگر مبارزان، شركتي پرتحرك داشت و در اين ميدان كه به پيروزي علما انجاميد، به مقاومت خويش ادامه داد.[۱۹]

او در اين باره مي نويسد: از وقتي كه نهضت امام خميني درباره انجمن هاي ايالتي و ولايتي شروع شد، به قدر توانايي و استعداد فعاليت داشتم تا جريان 15 خرداد 1342 پيش آمد و امام بزرگوار از سوي رژيم پهلوي بازداشت شد. در اين مدت هم آرام نبودم تا ايشان آزاد شدند. در آن فرصت مفيد، ما هم به بركت حضور رهبر، فعاليتمان بيشتر شد، تا اين كه امام عزيز تبعيد گرديد كه در اين مدت نيز به قدر استعداد فعاليت داشتم.[۲۰]

مبارزات سیاسی

آيت الله سيد صدرالدين صدر، پدر امام موسي صدر كه از مراجع و مدرسان مشهور حوزه علميه قم بود، در سال 1352 ش. به آيت الله موسوي زنجاني پيشنهاد نمود به تهران برود و در آن جا فعاليت هاي فرهنگي-اجتماعي خود را ادامه دهد. ايشان هم پذيرفت و در همين سال به آن جا رفت و در يكي از مساجد آن ديار، فعاليت‌هاي سياسي خويش را گسترش داد. اين مبارزات به قدري براي ساواك مهم تلقي مي گرديد كه نه تنها آيت الله موسوي؛ بلكه فرزند ايشان نيز تحت تعقيب قرار گرفت. سيد محمدمهدي موسوي (فرزندش) در مبارزات مسلحانه بر عليه رژيم دستگير و در زندان پس از شكنجه‌هاي سخت، در سال 1355 ش. به شهادت رسيد.

او در جاي ديگر مي افزايد: بعد از شهادت فرزندم نوعاً منبر، مسجد و محل سكونتم، تحت كنترل ساواك بود و چندين بار هم به سازمان امنيت احضار شدم. چند روز نيز در ساواك شهرستان دزفول بازداشت بودم؛ تا اين كه به اتفاق برخي دوستان و ياران موفق شدم به عتبات عاليات بروم و پس از زيارت امامان معصوم علیهم السلام در نجف با امام خمینی ملاقات نمودم.[۲۱]

جمعي از روحانيان تهران، طي اعلاميه‌اي به دليل اعتراض به كشتار جمعه خونين ميدان شهدا (ژاله سابق) و در آستانه فرا رسيدن سالروز شهادت آيت الله سيد مصطفي خميني و... در روز دوشنبه 24 مهر 1357 مطابق به 13 ذی القعده 1399 ق. را تعطيل عمومي اعلام نمودند. آيت الله سيد اسماعيل موسوي زنجاني در تنظيم، تأييد و امضاي اين اعلاميه نقش مهمي را عهده دار بود.[۲۲]

ايشان در صدور اعلاميه تاريخي روحانيان تهران و دعوت به راهپيمايي در روزهاي تاسوعا و عاشوراي سال 1399 ق. (1357 ش) همت گماشت. با دعوت جامعه روحانيت تهران و پاسخ مثبتي كه اقشار گوناگون به آن دادند، راهپيمايي بزرگ تاريخ، با حضور متجاوز از سه ميليون نفر، در روزهاي تاسوعا و عاشورا در تهران انجام گرفت كه پشت رژيم پهلوي را شكست و دولت نظامي را به زانو درآورد و دنيا را در بهت و حيرت قرار داد.[۲۳]

آيت الله موسوي زنجاني در خصوص اين تلاش ها مي نويسد: با روحانيت مبارز تهران در دوران انقلاب فعاليت داشتم. در تشكيل جلسات، راهپيمايي ها، حضور در مراسم و... و از كارهايي كه مربوط به دوران انقلاب بوده كوتاهي نداشتم، با كمال جديت فعاليت مي كردم.[۲۴] از ديگر فعاليت‌هايم اين بود كه در آن ايام، مدت ها امام جماعت يكي از مساجد انقلابي بودم و در اجتماع جوانان پرخروش حضور پيدا مي كردم.[۲۵]

مسئوليت‌های پس از انقلاب

بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، آيت الله موسوي زنجاني مدتي در دادگاه انقلاب، زير نظر آيت الله محمدي گيلاني به پرونده‌ها رسيدگي مي نمود. مدتي نيز در زندان قصر، اوين و شهرك مهديه تهران، تلاش حقوقي و قضايي او استمرار داشت و پس از آن در دادگاه مدني خاص (شعبه تجديدنظر) مشغول انجام وظايف گرديد.

در تير ماه 1361 (شعبان 1402 ق) از سوي حضرت امام خمینی به سِمَت امام جمعه زنجان منصوب گرديد.[۲۶] و يك سال بعد هم، حكم نمايندگي اين فقيه پارسا از سوي آن روح قدسي صادر شد. در اين حكم آمده است: «جناب حجة الاسلام آقاي حاج سيد ميرآقا زنجاني دامت افاضاته. بدين وسيله جنابعالي را به سمت نمايندگي خود در استان زنجان منصوب مي نمايم كه ان شاء الله تعالي در رفع نيازمندي‌هاي مذهبي و مشكلات اهالي آن منطقه اقدام نموده و در اموري كه نياز به اذن ولي فقيه دارد جنابعالي از طرف اين جانب مجاز در تصدي و تصرف مي باشيد. اميد است اهالي محترم و ارگان ها و نهادهاي انقلابي در هم آهنگي و همكاري با جنابعالي دريغ نورزند. والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته، به تاريخ شانزدهم شوال المكرم 1403 / پنجم مرداد 1362 ش. روح الله الموسوي الخميني».[۲۷]

وي در انتخابات مجلس خبرگان قانونگذاري و خبرگان رهبري دوره اول، دوم و سوم، از سوي مردم شريف استان زنجان انتخاب گرديد و در برخي كميسيون هاي اين نهاد عضويت داشت. او مي گويد: در واقعه جانگداز رحلت امام، مجلس خبرگان وظيفه خود را به خوبي انجام داد و به كوري چشم دشمنان خارجي و داخلي در همان روز حضرت آيت الله العظمي سيد علي خامنه‌اي را به رهبري برگزيد و مصداق آيه كريمه «اليوم يئس الذين كفروا من دينكم»[۲۸] به تحقق نشست.

در مدت حضور ايشان در استان زنجان، با نظارت و پيگيري او فعاليت‌ها و اقداماتي در جهت بهبود مسايل و مشكلات موجود در سطح اين منطقه به انجام رسيد كه از جمله آن ها بازسازي و عمران مدرسه علميه زنجان، تأسيس ستاد جهيزيه، احداث صندوق قرض الحسنه جوادالائمه و بهبود بخشيدن به وضع رفاهي، معيشتي و آموزشي طلاب است.[۲۹]

آيت الله موسوي زنجاني، زمان با شروع جنگ تحميلي، در تهران سكونت داشت. با شروع دفاع مقدس سه بار در جبهه‌هاي حق عليه متجاوزان بعثي حضور يافت و پس از آن كه در زنجان سكونت گزيد، سالي دو سه بار ضمن حضور در مناطق عملياتي، با رزمندگان اسلام جلساتي تشكيل مي داد كه در تقويت روحيه و غناي اعتقادي و اخلاقي آنان بسيار مؤثر بود.[۳۰]

وفات

آيت الله سيد اسماعيل موسوي در آذر ماه سال 1381 ش. که به مشهد مقدس عزيمت کرده بود، در صحن قدسي و ملكوتي حضرت امام رضا علیه السلام و در جوار مضجع شريف جد مباركش، دچار ايست قلبي گرديد و روح پاكش به ملكوت پيوست.

پيكر آن مرحوم پس از مراسم نماز جمعه در تاريخ 81/9/30 در زنجان تشییع و سپس به شهر مقدس قم انتقال يافت، تا در جوار مرقد مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها دفن گردد.

به مناسبت رحلت امام جمعه زنجان، مقام معظم رهبري پيام تسليتي صادر فرمودند كه متن آن بدين شرح است: «بسم الله الرحمن الرحيم، درگذشت فقيه پرهيزكار و پارسا مرحوم آيت الله آقاي حاج سيد اسماعيل موسوي زنجاني امام جمعه محترم زنجان موجب تأسف و تأثر اين جانب گرديد. اين عالم وارسته و بزرگوار از جمله چهره‌هاي برجسته روحاني و از خدمتگزاران حقيقي اسلام و انقلاب و نظام اسلامي بودند. فرزند عزيز ايشان از جمله شهداي سرافراز و خود ايشان در سلك مؤمنان صادق و صبوري بودند كه وعده صلوات و رحمت الهي به آنان در قرآن كريم داده شده است. سال ها تحقيق و مطالعه در علوم اسلامي در حوزه علميه قم و شركت در مبارزات جامعه مدرسين و سپس سال ها اشتغال در مسند امامت جمعه زنجان و حضور مؤثر در فعاليت هاي انقلابي و اسلامي و خدمت به مردم، سابقه افتخارآميز اين مرد الهي است. اين جانب، فقدان اين چهره مردمي و محبوب و اين عالم رباني را به حوزه علميه قم به خصوص علماي اعلام و دوستداران و علاقه‌مندان ايشان و نيز به مردم مؤمن و انقلابي زنجان و بالاخص به خانواده مكرم و فرزندان معزز ايشان تسليت مي گويم و رحمت واسعه الهي را براي ايشان مسئلت مي كنم». سيد علي خامنه‌اي، 29/9/1381 ش.[۳۱]

پانویس

  1. تكاب افشار، علي محمدي، ص 293؛ علما نامدار زنجان، آيت الله زين العابدين، احمد زنجاني، ص 115؛ مجله وقف ميراث جاويدان، سال سوم، ش اول، بهار 1374، ص 146.
  2. سوره اسراء، آيه 105.
  3. خبرگان ملت، دفتر اول، ص 488.
  4. روزنامه جمهوري اسلامي، 28/9/1381، ش 6807.
  5. علماء نامدار زنجان، ص 115.
  6. تاريخ زنجان، حاج سيد ابراهيم زنجاني موسوي، ص 43.
  7. فرازهاي فروزان، از نگارنده، ص 171.
  8. علماء نامدار زنجان، ص 115.
  9. خبرگان ملت، دفتر اول، ص 488.
  10. عالم رباني (يادنامه آيت الله حاج سيد مهدي روحاني)، ص 160-161.
  11. اسوه پارسايان، (شرح حال آيت الله علي احمدي ميانجي)، ص 31 و 32.
  12. روزنامه جمهوري اسلامي 7 ش 6807؛ خبرگان ملت، دفتر اول، ص 489.
  13. خبرگان ملت، دفتر اول، ص 489.
  14. علما نامدار زنجان، ص 116.
  15. مصاحبه با مرحوم آيت الله خسروي، مجله وقف ميراث جاويدان، سال سوم، ش اول، بهار 1374، ص 146.
  16. خبرگان ملت، ص 489.
  17. روزنامه جمهوري اسلامي، ش 6807.
  18. گفتگو با آيت الله سيد مهدي روحاني، مجله نور علم، ش 29.
  19. فرازهاي فروزان، ص 401.
  20. علماء نامدار زنجان، ص 115.
  21. خبرگان ملت، ص 491.
  22. روزنامه جمهوري اسلامي، ش 6807.
  23. نهضت روحانيون ايران، چ 8، ص 384.
  24. همان، ج 9، ص 42-44.
  25. روزنامه جمهوري اسلامي، ش 6807.
  26. خبرگان ملت، ص 491.
  27. صحيفه امام، ج 16، ص 334.
  28. سوره مائده، آیه 3.
  29. همان، ج 18، ص 24؛ ويژه‌نامه پرواز از حرم، روابط عمومي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي زنجان، ص 11.
  30. روزنامه جمهوري اسلامي، 28 دي 1381، ص 14.
  31. روزنامه جمهوري اسلامي، 28 آبان 1381، ش 6807.

منابع