آیه 39 سوره نجم
<<38 | آیه 39 سوره نجم | 40>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و (نمیداند) اینکه برای آدمی جز آنچه به سعی و عمل خود انجام داده (ثواب و جزایی) نخواهد بود؟
ترجمه های انگلیسی(English translations)
نزول
شأن نزول آیات 38 تا 41:
دراج ابى السمح گوید که سریه اى از طرف پیامبر مأمور جنگ شده بودند یکى از میان آنها نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و درخواست سوارى نمود. پیامبر فرمود: من مرکوبى ندارم که به تو بدهم این مرد با حالت حزن و اندوه برگشت و در سر راه خود مردى را ملاقات نمود که وسائل زیادى از توشه و وسائل جنگ و راه جلو او ریخته شده بود و حمل آن بر او مشکل بود.
این مرد به او گفت: اگر یک سوارى به من بدهى در حمل این وسایل با تو کمک خواهم نمود تا به سریه ملحق شوى و به ثواب و حسنات خویش برسى. آن مرد قبول کرد سپس آیات 33 تا 41 نازل شد.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَلَّا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى «38» وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى «39»
(در كتب آسمانى آمده است) هيچ كس بار ديگرى را به عهده نخواهد گرفت. و اينكه براى انسان جز آنچه تلاش كرده، (بهره ديگرى) نيست.
وَ أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرى «40» ثُمَّ يُجْزاهُ الْجَزاءَ الْأَوْفى «41»
و اينكه تلاش و سعى او را به زودى به وى بنمايند. سپس جزاى كامل آن را به او بدهند.
نکته ها
آيات 38 تا 54، تعاليمِ كتابهاى ابراهيم و موسى است كه مورد قبول اسلام است.
«وِزْرَ» به معناى بار سنگين است و به گناه نيز كه در حقيقت بار سنگينى است، گفته مىشود. «وزير» كسى است كه بار سنگين اداره مملكت را بر دوش مىگيرد.
خداوند توسط كارهاى نيك، بدىها را محو مىكند و يا با توبه و استغفار مىبخشد و يا بدىها را به خوبى تبديل مىكند، امّا بارگناه كسى را به ناحق به دوش ديگرى قرار نمىدهد.
هنگامى كه خليفه دوم دستور داد زن حاملهاى را كه مرتكب زنا شده بود، سنگسار كنند، حضرت على عليه السلام فرمود: فرزندى كه در شكم دارد چه گناهى كرده است و با تكيه به اين آيه «أَلَّا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى» فرمود: صبر كنيد تا پس از زايمان حكم اجرا شود. «1»
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: گناه والدين زناكار بر عهده فرزندى كه از زنا متولد شده نمىباشد و سپس آيه أَلَّا تَزِرُ وازِرَةٌ ... را تلاوت فرمودند. «2»
سؤال: آيه «وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى» مىگويد: براى انسان بهرهاى نيست مگر آنچه تلاش كرده باشد، در صورتى كه در آيات و روايات ديگر مىخوانيم كه انسان گاهى از طريق شفاعت، به بهشت وارد مىشود.
پاسخ: اولّا اين آيه در ردّ تفكّر جاهلى است كه به يكديگر مىگفتند: اگر فلان مبلغ را به من
«1». بحار، ج 76، ص 49.
«2». تفاسير راهنما و درّالمنثور.
جلد 9 - صفحه 334
بدهى، من بار گناه تو را به عهده مىگيرم. قرآن كريم فرمود: هيچ كس بار گناه كسى را به عهده نمىگيرد و براى هر كس كار و تلاش خودش ثبت مىشود.
ثانياً آيه، نظر به عدل الهى دارد نه فضل الهى، يعنى طبق عدل، بايد كيفر و پاداش هر كس به مقدار تلاش او باشد، ولى خداوند از فضل خود مىتواند لطف كند و پاداش را بيشتر دهد و يا كيفر را كم كند. «وَ يَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ»* «1»
ثالثاً: اگر در روايات مىخوانيم كه هركس سنت خوب يا بدى را در جامعه پايهگذارى كند، در پاداش و كيفر تمام كسانى كه آن راه را رفتهاند، شريك است، اين معنا با آيه «لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى» منافاتى ندارد، زيرا ايجاد كننده خط حق و باطل نيز با واسطهى دلالت و راهنمايى يا ايجاد مقدّمات و امكانات يا تبليغات و تشويقات و يا حمايتهاى ديگر مادى و معنوى، به طور غير مستقيم نوعى تلاش كرده است و بهره گرفتن از آن پاداش بىجهت نيست، چنانكه اگر شخصى در خط صحيح نبود، مشمول شفاعت نمىشد.
در روايات مىخوانيم كه انسان پس از مرگ از كارهاى نيك فرزند صالح خود يا كتاب و موقوفاتى كه از او به يادگار مانده، كامياب مىشود. «2» و يا در بهشت، نسل صالح انسان به او ملحق مىشود. «3» يا از كار خيرى كه سفارش و وصيت كرده، بهرهمند مىشود. «4»
در تمام اين موارد گرچه انسان مستقيماً سعى و تلاشى نكرده، ولى غير مستقيم از طريق تربيت فرزند صالح، وقف، وصيت يا كتاب خوبى كه به يادگار گذاشته، نقش داشته است.
پیام ها
1- كيفر و پاداش الهى عادلانه است. «أَلَّا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى»
2- به اتكاى ديگران، خود را گرفتار خلاف نكنيد كه آنان بار شما را به دوش نخواهند كشيد. «أَلَّا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى»
3- در عزل و نصبها، انحرافات بستگان و نزديكان را به پاى مردم نگذاريد. «أَلَّا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى»
«1». نساء، 173.
«2». خصال، ص 151.
«3». طور، 21.
«4». كافى، ج 4، ص 315.
جلد 9 - صفحه 335
4- هستى، ميدان تلاش و كار و نتيجهگيرى است. «وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى»
5- ما مكلّف به انجام وظيفهايم، نه حصول نتيجه. سعى و تلاش وظيفه ماست. «إِلَّا ما سَعى»
6- ايمان به بقاى عمل و نظام عادلانه كيفر و پاداش، انسان را در برابر رفتار خود، هم دلگرم و تشويق و هم محتاط و مسئول مىكند. «وَ أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرى»
7- هيچ عملى در هستى محو نمىشود. «سَعْيَهُ سَوْفَ يُرى»
8- نيكوكاران در دريافت پاداش كار خود، عجله نكنند. «سَوْفَ يُرى»
9- دنيا، ظرفيّت جزاى كامل را ندارد و بايد قيامتى باشد تا حق مطلب ادا شود. «ثُمَّ يُجْزاهُ الْجَزاءَ الْأَوْفى»
10- اقدام انسان، با پاداشهاى بهترى پاسخ داده مىشود. وَفَّى ... الْأَوْفى
11- گرچه در دنيا نيز مجازاتهايى هست، امّا مجازات كامل در قيامت است. «الْجَزاءَ الْأَوْفى»
12- قيامت داراى مراحل و مواقف متعدّدى است. (از كلمه «سَوْفَ» و «ثُمَّ» استفاده مىشود كه مرحله شهود عمل با مرحله جزاى عمل متفاوت است.)
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسیر ابن ابى حاتم.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.