منابع و پی نوشتهای متوسط
رعایت ادبیات دانشنامه ای متوسط
جامعیت مقاله رعایت نشده است
سیر منطقی به صورت کامل رعایت نشده
کیفیت پژوهش پایین است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

آخرت

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

در فرهنگ ادیان آسمانی به عالم پس از دنیا، آخرت گفته می شود. طبق آموزه های دینی، عالم آخرت محل پاداش و جزای اعمال نیک و بد انسان در دنیا است. اعتقاد به آخرت یکی از ارکان مهم دعوت همه پیامبران است. گفته می شود حدود 2000 آیه از قرآن کریم به نوعی به تبیین ویژگی ها و رویدادهای جهان آخرت پرداخته است.

واژه آخرت

آخرت به معناى جهان واپسين و عالم بعد از دنياست. واژه آخرت برگرفته از ريشه «ا خ ر» و مؤنث آخر به معناى پايان و در برابر اول است.

قرآن كريم زندگى انسان را به دو بخش پايان‌پذير و جاودان تقسيم و از اولى به الدنيا و الاولى و از دومى به الاخرة و اليوم الاخر تعبير كرده است.

واژه آخرت به معناى عالم بعد از دنيا، 113 بار در قرآن ذكر شده است:[۱] نه بار صفت يا مضاف اليه دار، مانند: «وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ».[۲]

«وَلَدَارُ الآخِرَةِ خَيْرٌ»،[۳] يك مورد صفت النشأة: يُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ [۴]؛ پنج بار در برابر الاولى، مانند: «فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَالْأُولَى»[۵]؛ 48 مورد در برابر الدنيا، مانند: «رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً»[۶]؛ و 26 بار صفت يوم، مانند: «آمَنَّا بِاللّهِ وَبِالْيَوْمِ الآخِرِ».[۷] در مواردى نيز واژه آخرت به تنهايى بكار رفته است، مانند: «أُولَـئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُاْ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالآَخِرَةِ»[۸]. لفظ آخرت در اين گونه موارد، از آن جهت مؤنث آمده كه يكى از واژه‌هاى الدار، الكرة[۹]، النشأة[۱۰] يا الحياة[۱۱] موصوف مقدر آن است و چون موصوف مؤنث بوده، صفت به تبع آن مؤنث استعمال مى‌گردد.

آخرت در قرآن و روایات

آيات فراوانى از قرآن، در مورد عالم آخرت به بحث پرداخته است؛ به طورى كه گفته شده، حدود دو هزار آيه در قرآن به نحوى بر آن جهان دلالت دارد.[۱۲]

مباحث گوناگون موضوع آخرت را در قرآن كريم، از واژه‌هاى فراوانى مانند برزخ، بعث، حشر، نشر، صراط، قيامت، ميزان، يوم‌الدين، يوم الفرقان، يوم الحسرة، يوم الحساب و ده‌ها واژه ديگر مى‌توان استفاده كرد زيرا هر يك از اين واژگان به يكى از مراحل جهان آخرت يا به خصوصيتى از آن جهان اشاره دارد؛ ولى با توجه به اين كه در واژه آخرت تقابل با جهان نخستين (دنيا) نهفته - چنان كه در قرآن نيز در موارد متعدد، دنيا و آخرت در كنار هم قرار گرفته است - مناسب‌تر است در موضوع آخرت به مسائل كلى مربوط به آن جهان پرداخته شود.

از آنجا كه اين گونه بحث‌ها در قرآن بيشتر با دو واژه آخرت و يوم الاخر بيان شده، كوشيده‌ايم از واژه‌هاى ديگر جز در عنوان تفاوت‌هاى دنيا و آخرت - كه به تبيين حقيقت آخرت مى‌پردازد - و منازل و مراحل آخرت - كه در آن چاره‌اى جز استفاده از آيات مشتمل بر واژه‌هاى ديگر نيست - كمتر استفاده شود و بيشتر به آياتى پرداخته شود كه دربردارنده يكى از دو واژه مزبور باشند، بنابراين به مبحث قيامت و حوادث دهشتناك آن - كه با فروپاشى اين جهان مقارن است - همچنين موضوع معاد و استدلال‌هاى عقلى و نقلى در اثبات آخرت و نيز پاسخ به شبهات درباره آن جهان به تفصيل پرداخته نمى‌شود.

برخى از تعبير قرآن درباره جهان ديگر به اليوم الاخر و آخرت، استفاده كرده‌اند كه حيات انسان بلكه دوره جهان در مجموع به دو دوره تقسيم مى‌شود و هر دوره را به عنوان يك روز بايد شناخت: يكى، روز و دوره‌اى كه اول است و پايان مى‌پذيرد (دنيا) و ديگر، روز و دوره‌اى كه آخر است و پايان نمى‌پذيرد (آخرت)؛ همچنان كه در برخى آيات از زندگى دنيوى به اولى و از حيات اخروى به آخرت تعبير شده است‌.[۱۳]

آخرت؛ خانه زنده:

دار آخرت دار زنده است و عالم حیات در مقابل دنیا که عالم ماده و جماد است. زندگی در موجودات این جهان رشحه است از آن عالم بر این ها فشانده و پرتوی از آنجا افتاده و آن عالم و هر چه در آن عالم است به خود زنده اند در و دیوار و درخت و زمین و هر چیز آنجا عین روح و حیاتند.[۱۴] «إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ».[۱۵]

دنیا کشتزار آخرت:

«مَنَ كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ و َمَنْ كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا و َمَالَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ»؛[۱۶] هر كس كِشت آخرت را بخواهد به كشته ‌اش مى ‌افزاييم و هر كس كشت دنیا را بخواهد از همان به او عطا مى ‌كنيم و در آخرت بهره و نصيبى ندارد.

محل نیل به سعادت:

الإمامُ عليٌّ عليه السلام: الدُّنيا مُنْيةُ الأشْقِياءِ، الآخِرةُ فَوزُ السُّعَداءِ؛ امام علی عليه السلام: دنيا آرزوى بدبختان است و آخرت پيروزى نيكبختان.[۱۷]

کوچکی دنیا در مقابل آخرت:

الإمامُ عليٌّ عليه السلام: عَلَيْكَ بالآخِرَةِ تأتِكَ الدُّنيا صاغِرةً؛ امام على عليه السلام: به آخرت چنگ درزن، دنيا برايت كوچك آيد.[۱۸]

نزدیکی آخرت:

الإمامُ عليٌّ عليه السلام: إنّ الدُّنيا مُنقَطِعةٌ عنكَ، والآخِرةَ قريبةٌ منكَ؛ امام على عليه السلام: همانا دنيا از تو جداشدنى و آخرت به تو نزديك است.[۱۹]

عظمت امور آخرت:

«انْظُرْ كَيْفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلَى‌ بَعْضٍ و َلَلْآخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجاتٍ وَ أَكْبَرُ تَفْضِيلاً»؛[۲۰] بنگر كه چگونه برخى از ايشان را بر برخى ديگر برترى داده ‌ايم و در آخرت درجات و برتري ها، برتر و بالاتر است.

الإمامُ عليٌّ عليه السلام: و كلُّ شي‌ءٍ مِن الدُّنيا سَماعُهُ أعظمُ مِن عِيانهِ، و كلُّ شي‌ءٍ مِن الآخرةِ عِيانُهُ أعظَمُ مِن سَماعِهِ، فَلْيَكْفِكُم مِن العِيانِ السَّماعُ، و مِن الغَيبِ الخَبَرُ؛ امام على عليه السلام: و هر چيز دنيا، شنيدن آن بزرگتر از ديدن آن است و هر چيز آخرت، ديدن آن بزرگتر از شنيدن آن است. پس به جاى ديدن آخرت و مشاهده آنچه از ديدگان شما پنهان و در پس پرده غيب است، به همان شنيدن و خبر يافتن (توسط پیامبران) اكتفا كنيد.[۲۱]

عذاب و خوشی آخرت:

عذاب آخرت و همچنین لذات آن جهان نسبت به این جهان بسیار شدیدتر و بزرگتر و رسواکننده تر و بادوام تر است. «وَلَعَذَابُ الآخِرَةِ أَشَقُّ».[۲۲]

«ولعذاب الاخرة اکبر».[۲۳] و «وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَى»[۲۴] و «وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَخْزَى»[۲۵] و «وَلَلآخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجَاتٍ وَأَكْبَرُ تَفْضِيلاً»[۲۶] و «فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِيَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْيُنٍ».[۲۷]

اکنون که زنده ایم ادراک کننده روح ما است نه جسم ما و هر چه روح خالص تر باشد و جسم لطیف تر، ادراک لذت و الم شدیدتر است، کف پا کمتر از لب و چشم ادراک درد می کند البته وقتی جسم بی نهایت لطیف باشد و در روح مستهلک شود، دردها و خوشی ها بی اندازه قویتر خواهد بود. نعمت هائی که خدا به نیکان وعده داده و عذاب و شکنجه شریران را تخویف کرده در آیات بسیار وارد است در عنوان جنت و جهنم و قیامت و امثال آن.[۲۸]

آخرت، سراى ماندگار:

«يَا قَوْمِ إِنَّمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا مَتَاعٌ وَإِنَّ الْآخِرَةَ هِيَ دَارُ الْقَرَارِ»؛[۲۹] اى قوم من! اين زندگى دنيا كالايى بيش نيست و اين آخرت است كه سراى بقاست.

الإمامُ عليٌّ عليه السلام: مَن عَمَّر دارَ إقامتِهِ فهُوَ العاقلُ؛ امام على عليه السلام: کسى كه خانه‌ ماندگارى خود را آباد سازد، خردمند است.[۳۰]

عنه عليه السلام: الدُّنيا أمَد، الآخرةُ أبَدٌ؛ امام على عليه السلام: دنيا تمام شدنى است، آخرت هميشگى است.[۳۱]

برترى آخرت:

« قُلْ مَتَاعُ الدَّنْيَا قَلِيلٌ وَالآخِرَةُ خَيْرٌ لِّمَنِ اتَّقَى»؛[۳۲] بگو: كالاى دنيا اندك است و آخرت براى كسى كه تقوا داشته باشد، بهتر است.

الإمامُ عليٌّ عليه السلام: لَيسَ عنِ الآخرةِ عِوَضٌ، و لَيستِ الدُّنيا للنَّفْسِ بِثَمَنٍ؛ امام على عليه السلام: آخرت هيچ جايگزينى ندارد و دنيا بهاى آدمى نيست.[۳۳]

ياد آخرت:

الإمامُ عليٌّ عليه السلام: ذِكرُ الآخرةِ دَواءٌ و شِفاءٌ، ذِكرُ الدُّنيا أدْوَأُ الأدواءِ؛ امام على عليه السلام: ياد آخرت داروست و درمان، ياد دنيا بدترين درد و بيمارى است.[۳۴]

عنه عليه السلام: مَن أكثَرَ مِن ذِكرِ الآخِرةِ قَلَّتْ مَعصيتُهُ؛ امام على عليه السلام: هر كس كه زياد به ياد آخرت باشد، گناه و نافرمانى او كم شود![۳۵]

كار براى آخرت‌:

رسولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله: اعمَلْ لِدُنياكَ كأنّكَ تَعيشُ أبداً، و اعمَلْ لآخرتِكَ كأنّكَ تَموتُ غَداً؛ رسول خدا صلى الله عليه و آله: براى دنياى خود چنان كار كن كه گويى جاودانه مى ‌زيى و براى آخرتت چنان كار كن كه گويى فردا خواهى مرد.[۳۶]

عنه صلى الله عليه و آله: مَن أصبَحَ و أمسى‌ والآخِرةُ أكبرُ هَمِّهِ جَعلَ اللَّهُ الغِنى‌ في قلبِهِ، و جَمَع لَه أمرَهُ، ولَم يَخرُج مِن الدُّنيا حتّى‌ يَستكمِلَ رزقَهُ. و مَن أصبحَ و أمسَى‌ والدُّنيا أكبرُ هَمِّهِ جَعَلَ اللَّهُ الفَقْرَ بينَ عينَيهِ، و شتَّتَ علَيهِ أمْرَه، ولَم يَنَلْ مِن الدُّنيا إلّا ما قُسِمَ لَهُ؛ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هر آن كس كه در طول شبانه روز بزرگترين همّش آخرت باشد، خداوند بى‌ نيازى را در دل او جاى و كارش را سامان دهد و از دنيا نرود مگر وقتى كه روزى ‌اش را كامل دريافت كرده باشد و هر آن كس كه در طول شبانه روز بزرگترين همّش‌ دنيا باشد، خداوند (مُهر) فقر و نادارى بر جبينش زند و كارش را پريشان سازد و از دنيا به چيزى بيش از قسمت خود نرسد.[۳۷]

الإمامُ عليٌّ عليه السلام: لايَنْفَع العَمل لِلآخرة مَعَ الرغبَة في الدُّنيا؛ امام على عليه السلام: با رغبت به دنیا، كار براى آخرت بى ‌فايده ‌است.[۳۸]

آخرت در آئیین های دیگر

یهود می گفتند: عالم آخرت خاص ماست یعنی به عالم آخرت معتقد بودند: «قُلْ إِن كَانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الآَخِرَةُ»[۳۹] اینسان فرقه ای بودند بنام فریسیان؛ فرقه ای نیز به آخرت معتقد نبودند بنام صادوقیان و حضرت موسی علیه السلام قارون را پند می داد که «وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ»[۴۰] از این نعمت که خداوند به تو داد طلب آخرت کن. این آیه دلیل صحت قول فریسیان است. در تورات مثنی فصل 32، آیه 31 گوید: الحال ببینید من هستم و با من خدای دیگر نیست من میراننده و زنده کننده و زخم زننده و التیام دهنده هستم که از دستم رهاننده نیست.

مسیحیان نیز به عالم آخرت معتقدند اما این نعمت های جسمانی که خداوند وعده داده است و همچنین آتش و عذاب را به معنی روحانی مناسب آن عالم تفسیر می کنند. گویند: کسی از حضرت عیسی علیه السلام پرسید: زنی که در دنیا دو شوهر کرده باشد در آخرت به کدام می پیوندد؟ او جواب داد در آن عالم نکاح نیست اما به هر حال یهود و نصاری از معتقدین به آخرت هستند مگر جماعتی که در سوره توبه، آیه 29 به آنها اشارت فرموده است: «قَاتِلُواْ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْيَوْمِ الآخِرِ وَلاَ يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ».

جماعتی از مردم عهد پیغمبر صلی الله علیه و آله دهری و طبیعی بودند: «وَقَالُوا مَا هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا»[۴۱] زندگی غیر از این زندگی دنیا نیست میمیریم و زنده می شویم. خداوند در جواب آنها گوید: «مَا لَهُم بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ» به آنچه می گویند علم ندارند و گمان است آنچه می گویند، چون شهادت بر عدم می دهند به علت آن که ندیده اند و ندیده شهادت بر عدم نمی توان داد.

«قَدْ يَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ كَمَا يَئِسَ الْكُفَّارُ مِنْ أَصْحَابِ الْقُبُورِ»[۴۲] درباره یهود فرماید: از آخرت مأیوس گشتند چنان که کفار از صاحبان قبرها. یک فرقه از یهود بنام صادوقیان عالم آخرت را باور نداشتند و مجازات عاصیان را در همین جهان می دانستند، می گفتند: در تورات وعید آخرت نیست، اگر به شریعت عمل کنند در این جهان عزت و دولت و نعمت یابند و اگر خلاف کنند بلا و ذلت؛ و گروه دیگر بنام فریسیان به عالم آخرت معتقد بودند. مراد از کفار در آیه ملاحده و مادیانند که به وجود غیرمحسوس ایمان ندارند. انسان را همان می دانند که زیر خاک پنهان شود پس از مردن.[۴۳]

پانویس

  1. ر.ك: المعجم المفهوس، أ خ ر.
  2. سوره عنكبوت، آيه 64.
  3. سوره يوسف، آيه 109.
  4. سوره عنکبوت، آيه 20.
  5. سوره نجم، آيه 25.
  6. سوره بقره، آيه 201.
  7. همان، آيه 8.
  8. همان، آيه 86.
  9. مجمع البيان، ج 1، ص 123.
  10. تفسير صدرالمتألهين، ج 1، ص 303.
  11. التفسير الكبير، ج 28، ص 303.
  12. معارف قرآن، ص 482.
  13. شهید مطهری، مجموعه آثار (زندگى جاويد يا حيات اخروى)، ج 2، ص 502.
  14. علامه شعرانی، نثر طوبی، ذیل واژه آخرت.
  15. سوره عنکبوت، 65.
  16. سوره شوری، آیه 20.
  17. غررالحکم، عبدالواحد محمد تمیمی آمدی.
  18. غررالحکم، عبدالواحد محمد تمیمی آمدی.
  19. نهج البلاغه، سید رضی، نامه 32.
  20. سوره اسراء، آیات 20 و 21.
  21. نهج البلاغه، خطبه 114.
  22. سوره رعد، 34.
  23. سوره زمر، 28.
  24. سوره طه، 127.
  25. سوره فصلت، 16.
  26. بنی اسرائیل، 21.
  27. سوره سجده، 17.
  28. نثر طوبی، ذیل واژه «آخرة».
  29. سوره غافر، آیه 39.
  30. غررالحکم، عبدالواحد محمد تمیمی آمدی.
  31. غررالحکم، عبدالواحد محمد تمیمی آمدی.
  32. سوره نساء، آیه 77.
  33. غررالحکم، عبدالواحد محمد تمیمی آمدی.
  34. غررالحکم، عبدالواحد محمد تمیمی آمدی.
  35. غررالحکم، عبدالواحد محمد تمیمی آمدی.
  36. تنبیه الخواطر، ورام بن ابی فراس، ج 1، ص 461؛ مستدرک الوسایل، حاج میرزا حسین نوری، ج 1، ص 18.
  37. بحارالانوار (علامه مجلسی)، ج77، ص151؛ تحف العقول (ابن شعبه)، ج103، ص29.
  38. غررالحکم، عبدالواحد محمد تمیمی آمدی.
  39. سوره بقره، 94.
  40. سوره قصص، 77.
  41. سوره جاثیه، 24.
  42. سوره ممتحنه، 13.
  43. نثر طوبی، ذیل واژه «آخرة».


منابع

  • على خراسانى، آخرت سراى پايدار.
  • محمد محمدی ری شهری، گزیده میزان الحکمة.
  • ابولحسن شعرانی، نثر طوبی، واژه «آخرة».