آیه 94 سوره حجر: تفاوت بین نسخهها
(←معانی کلمات آیه) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | فاصدع: صدع: شكافتن. «صدعه صدعا: | + | فاصدع: صدع: شكافتن. «صدعه صدعا: شقه». |
− | آن در آيه ، به معنى آشكار كردن است كه نوع شكافتن | + | آن در آيه ، به معنى آشكار كردن است كه نوع شكافتن مى باشد. |
− | در مجمع البيان آمده: | + | در [[مجمع البیان|مجمع البيان]] آمده: «صدع بالحق: اذا تكلم به جهارا».<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref> |
==نزول== | ==نزول== | ||
سطر ۴۹: | سطر ۴۹: | ||
'''شأن نزول آیات 94 و 95:''' | '''شأن نزول آیات 94 و 95:''' | ||
− | این آیات بعد از سه سال از بعثت [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله در [[مکه]] نازل گردید و روز بعثت پیامبر روز دوشنبه بوده و على در روز سهشنبه به رسول خدا صلی الله علیه و آله [[ایمان]] آورد سپس خدیجه دختر خویلد زوجه رسول خدا به وى ایمان آورد | + | این آیات بعد از سه سال از بعثت [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله در [[مکه]] نازل گردید و روز [[مبعث حضرت محمد صلی الله علیه و آله|بعثت]] پیامبر روز دوشنبه بوده و [[امام علی علیه السلام|على]] علیه السلام در روز سهشنبه به رسول خدا صلی الله علیه و آله [[ایمان]] آورد سپس [[خدیجه کبری|خدیجه]] دختر خویلد زوجه رسول خدا به وى ایمان آورد. |
− | جعفر که به همراه پدرش ابوطالب به منزل پیامبر آمده بود به دستور ابوطالب در طرف چپ رسول خدا صلی الله علیه و آله به خواندن | + | روزى [[ابوطالب علیه السلام|ابوطالب]] داخل خانه پیامبر گردید، دید پیامبر مشغول [[نماز]] است و على نیز در کنار او به خواندن نماز مشغول است. [[جعفر طیار|جعفر]] که به همراه پدرش ابوطالب به منزل پیامبر آمده بود به دستور ابوطالب در طرف چپ رسول خدا صلی الله علیه و آله به خواندن نماز مشغول گردید. در این موقع بود که پیامبر هنگام نماز، على و جعفر و [[زید بن حارثه|زید بن حارثة]] و خدیجه با وى بخواندن نماز مشغول بودند و استهزاءکنندگان به رسول خدا صلی الله علیه و آله پنج نفر بودند: [[ولید بن مغیره|ولید بن مغیرة]]، [[عاص بن وائل]]، اسود بن مطّلب، اسود بن عبد یغوث، حارث بن طلاطله خزاعى و این آیات نازل گردید.<ref> تفاسیر على بن ابراهیم و برهان.</ref> |
− | و نیز گویند آیه 95 درباره عده اى از شیاطین قریش آمده که پیوسته [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله را آزار داده و میرنجانیدند و مسخره میکردند و آنها عبارت بودند از: ولید | + | و نیز گویند آیه 95 درباره عده اى از شیاطین [[قریش]] آمده که پیوسته [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله را آزار داده و میرنجانیدند و مسخره میکردند و آنها عبارت بودند از: ولید بن مغیرة و عاص بن وائل و عدى بن قیس و اسود بن مطلب و اسود بن عبد یغوث و بعضى به جاى عدى، حارث بن قیس گفته اند. همه اینها در مواقع مختلف به امراض گوناگون طبق نفرین پیامبر از بین رفتند.<ref> تفسیر کشف الاسرار.</ref> |
− | انس بن مالک گوید: پیامبر بر عده اى از مردم | + | [[انس بن مالک]] گوید: پیامبر بر عده اى از مردم مکه گذشت در حالتى که آنها از پیامبر عیبجوئى میکردند و مى گفتند: این مرد گمان میکند که پیامبر بوده و [[جبرئیل]] با او همراه است، سپس این آیه نازل گردید.<ref> طبرانى و بزار.</ref> |
− | شیخ ما بدون ذکر عنوان شأن | + | شیخ ما بدون ذکر عنوان [[اسباب نزول|شأن نزول]] از قول سعید بن جبیر اسامى آن پنج نفر از قریش را چنین ذکر نموده است، ولید بن مغیرة، عاص بن وائل و ابوزمعة و اسود بن عبد یغوث و حرث بن عیطلة و بعضى بجاى اسود بن عبد یغوث، اسود بن عبدالمطلب گفته اند و خداوند همه آنها را نابود ساخت.<ref>محمدباقر محقق، [[نمونه بينات در شأن نزول آيات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص474.</ref> |
− | == تفسیر آیه == | + | ==تفسیر آیه== |
<tabber> | <tabber> | ||
تفسیر نور= | تفسیر نور= | ||
سطر ۹۳: | سطر ۹۳: | ||
3- هرگاه فرمان و مسئوليّت سختى به كسى مىدهيد، بايد او را حمايت وتامين كنيد. «فَاصْدَعْ، إِنَّا كَفَيْناكَ» | 3- هرگاه فرمان و مسئوليّت سختى به كسى مىدهيد، بايد او را حمايت وتامين كنيد. «فَاصْدَعْ، إِنَّا كَفَيْناكَ» | ||
− | + | ------ | |
«1». تفسير كنزالدقايق. | «1». تفسير كنزالدقايق. | ||
سطر ۲۱۴: | سطر ۲۱۴: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <div style="font-size:smaller"><references/></div> | + | <div style="font-size:smaller"><references /></div> |
==منابع== | ==منابع== | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
+ | *[[تفسیر نور]]، [[محسن قرائتی]]، [[تهران]]:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم | ||
+ | *[[اطیب البیان فی تفسیر القرآن]]، [[سید عبدالحسین طیب]]، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم | ||
+ | *[[تفسیر اثنی عشری]]، [[حسین حسینی شاه عبدالعظیمی]]، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول | ||
+ | *[[تفسیر روان جاوید]]، [[محمد ثقفی تهرانی]]، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم | ||
+ | *[[برگزیده تفسیر نمونه]]، [[ناصر مکارم شیرازی]] و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش | ||
+ | *[[تفسیر راهنما]]، [[علی اکبر هاشمی رفسنجانی]]، [[قم]]:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم | ||
+ | *محمدباقر محقق، [[نمونه بینات در شأن نزول آیات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و سایر مفسرین خاصه و عامه. | ||
[[رده:آیات سوره حجر]] | [[رده:آیات سوره حجر]] | ||
[[رده:ترجمه و تفسیر آیات قرآن]] | [[رده:ترجمه و تفسیر آیات قرآن]] | ||
[[رده:آیات دارای شان نزول]] | [[رده:آیات دارای شان نزول]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۰ آوریل ۲۰۱۹، ساعت ۰۶:۱۶
<<93 | آیه 94 سوره حجر | 95>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
پس تو آشکارا آنچه مأموری (به خلق) برسان و از مشرکان روی بگردان.
پس آنچه را به آن مأموری اظهار کن و از مشرکان روی بگردان.
پس آنچه را بدان مأمورى آشكار كن و از مشركان روى برتاب،
به هر چه مأمور شدهاى صريح و بلند بگو و از مشركان رويگردان باش.
آنچه را مأموریت داری، آشکارا بیان کن! و از مشرکان روی گردان (و به آنها اعتنا نکن)!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
فاصدع: صدع: شكافتن. «صدعه صدعا: شقه». آن در آيه ، به معنى آشكار كردن است كه نوع شكافتن مى باشد. در مجمع البيان آمده: «صدع بالحق: اذا تكلم به جهارا».[۱]
نزول
شأن نزول آیات 94 و 95:
این آیات بعد از سه سال از بعثت رسول خدا صلى الله علیه و آله در مکه نازل گردید و روز بعثت پیامبر روز دوشنبه بوده و على علیه السلام در روز سهشنبه به رسول خدا صلی الله علیه و آله ایمان آورد سپس خدیجه دختر خویلد زوجه رسول خدا به وى ایمان آورد.
روزى ابوطالب داخل خانه پیامبر گردید، دید پیامبر مشغول نماز است و على نیز در کنار او به خواندن نماز مشغول است. جعفر که به همراه پدرش ابوطالب به منزل پیامبر آمده بود به دستور ابوطالب در طرف چپ رسول خدا صلی الله علیه و آله به خواندن نماز مشغول گردید. در این موقع بود که پیامبر هنگام نماز، على و جعفر و زید بن حارثة و خدیجه با وى بخواندن نماز مشغول بودند و استهزاءکنندگان به رسول خدا صلی الله علیه و آله پنج نفر بودند: ولید بن مغیرة، عاص بن وائل، اسود بن مطّلب، اسود بن عبد یغوث، حارث بن طلاطله خزاعى و این آیات نازل گردید.[۲]
و نیز گویند آیه 95 درباره عده اى از شیاطین قریش آمده که پیوسته رسول خدا صلى الله علیه و آله را آزار داده و میرنجانیدند و مسخره میکردند و آنها عبارت بودند از: ولید بن مغیرة و عاص بن وائل و عدى بن قیس و اسود بن مطلب و اسود بن عبد یغوث و بعضى به جاى عدى، حارث بن قیس گفته اند. همه اینها در مواقع مختلف به امراض گوناگون طبق نفرین پیامبر از بین رفتند.[۳]
انس بن مالک گوید: پیامبر بر عده اى از مردم مکه گذشت در حالتى که آنها از پیامبر عیبجوئى میکردند و مى گفتند: این مرد گمان میکند که پیامبر بوده و جبرئیل با او همراه است، سپس این آیه نازل گردید.[۴]
شیخ ما بدون ذکر عنوان شأن نزول از قول سعید بن جبیر اسامى آن پنج نفر از قریش را چنین ذکر نموده است، ولید بن مغیرة، عاص بن وائل و ابوزمعة و اسود بن عبد یغوث و حرث بن عیطلة و بعضى بجاى اسود بن عبد یغوث، اسود بن عبدالمطلب گفته اند و خداوند همه آنها را نابود ساخت.[۵]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ «94»
پس آنچه را بدان مأمور شدهاى آشكار كن و از مشركان اعراض نما (و به آنان اعتنا نكن).
إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ «95»
همانا ما تو را از (شرّ) استهزا كنندگان كفايت كرديم.
الَّذِينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ «96»
همانان كه معبود ديگرى را در كنار خداوند قرار مىدهند. پس به زودى حقيقت را خواهند فهميد.
نکته ها
«صدع» به معنى شكافتن و آشكار كردن مىباشد.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله 3 سال مخفيانه به تبليغ مردم پرداخت و چون آيه «فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ» نازل شد، دعوت خود را آشكار نموده و به مردم فرمودند: اگر دعوت مرا بپذيريد، حكومت وعزّت دنيا وآخرت از آن شماست، ولى آنان حضرت را مسخره كردند و نزد ابوطالب عموى حضرت آمده و شكايت كردند كه محمد جوانان ما را فريب مىدهد، اگر خواهان پول و همسر و مقام است به او مىدهيم.
پيامبر به عموى خود فرمود: عموجان سخن من پيام الهى است و من هرگز دست بردار نيستم! كفّار از ابوطالب درخواست كردند كه محمّد را تحويل آنان نمايد، ولى او درخواست آنان را نپذيرفت. «1»
پیام ها
1- تبليغ مراحلى دارد؛ گاهى علنى است وگاهى مخفى كه بايد تقيه كرد. «فَاصْدَعْ»
2- مبلّغ نبايد به هياهوى مخالفان اعتنا كند. «وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ»*
3- هرگاه فرمان و مسئوليّت سختى به كسى مىدهيد، بايد او را حمايت وتامين كنيد. «فَاصْدَعْ، إِنَّا كَفَيْناكَ»
«1». تفسير كنزالدقايق.
جلد 4 - صفحه 484
4- حمايت خداوند، قطعى است. «كَفَيْناكَ»
5- سخن حقّ ومنطقى، هرگز بىمخالف نيست. «الْمُسْتَهْزِئِينَ»
6- اگر اينها تو را مسخره مىكنند نگران و دلآزرده مباش، زيرا اينها حرمت خدا را هم نگاه نداشتهاند. «يَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ»
7- كسانى كه به سراغ غير خدا مىروند، به اشتباه خود پىخواهند برد. «فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ (94)
فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ: پس آشكار كن و اعلان نما به آنچه امر شدهاى بدون ترس. يا جدا كن ميان حق و باطل و كشف نما حق را. يا قيام كن به آنچه تو را فرمان رسيده به بيان روشن. عبيدة بن عبيده نقل نموده «1» كه: حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم امر نبوت پنهان مىداشت تا اين آيه آمد، برخاست دعوت را آشكارا نمود. تفسير برهان «2»- ابن بابويه رضوان الله عليه به اسناد خود از حضرت صادق عليه السّلام فرمود: پنهان بود رسول خدا به مكه مختفى ترسان، مدت پنج سال ظاهر ننمود امر خود را و على عليه السّلام و خديجه با او بودند، بعد خداوند عزّ و جلّ امر فرمود به ظاهر كردن آنچه مأمور است، پس ظاهر شد رسول خدا و آشكار فرمود امر خود را.
وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ: و روى برگردان از شرك آرندگان، يعنى توجه و التفاتى مدار به گفتار آنان، نه آنكه ايشان را رها كن تا هر چه خواهند بكنند، بلكه مراد آنست كه از دوستى و خويشى و طمع ايمان ايشان اعراض كن، و اين مخصوص به جماعتى بود كه از حال آنها معلوم بود كه تا آخر ايمان نخواهند آورد به قرينه آيه بعد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ (94) إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ (95) الَّذِينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ (96) وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِما يَقُولُونَ (97) فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ كُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ (98)
وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ (99)
ترجمه
پس آشكار قيام كن بآنچه مأمور شوى و روى گردان از مشركان
همانا ما كفايت كنيم از تو استهزاء كنندگانرا
آنانكه قرار ميدهند با خدا خداى ديگرى را پس زود باشد كه بدانند
و بتحقيق ميدانيم كه تو تنگ ميشود سينهات بآنچه ميگويند
پس تسبيح كن بستايش پروردگارت و باش از سجده كنندگان
و پرستش كن پروردگارت را تا برسد تو را مرگ.
تفسير
در اكمال از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پنج سال در خفاء بود و براى ترس از كفّار مكتوم داشت و اظهار نفرمود امر خود را و على عليه السّلام
جلد 3 صفحه 267
و خديجه با او بودند پس مأمور شد از جانب خدا بآنكه آشكار قيام بامر نمايد ظاهر شد و اظهار كرد امر خود را و در روايت ديگر سه سال تعيين شده و عيّاشى ره از آنحضرت اين معنى را نقل نموده و آنكه چون عرضه داشت نفس خود را بقبايل عرب تكذيب كردند آنحضرت را و گفتند دور شو از ما و قمّى ره فرموده اين آيه در مكّه نازل شد بعد از نبوّت پيغمبر بسه سال و حديث اكمال را مفصّلتر نقل نموده و استهزاء كنندگانرا فرموده وليد بن مغيره و عاص بن وائل و اسود بن مطّلب و اسود بن عبد يغوث و حرث بن طلاطله بودند و عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه استهزاء كنندگان به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اين پنج نفر نامبرده بودند و چون خداوند بآنحضرت وعده فرمود كه شرّ آنها را از او كفايت كند دانست كه ذليل شدند پس ببدترين وجهى از وجوه ميراند آنها را خدا و در احتجاج از امير المؤمنين عليه السّلام حديث مفصّلى نقل نموده كه در آن اسماء اين پنج نفر ذكر شده و آنكه همه در يكروز مردند و گفتند خداى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ما را كشت وليد بن مغيره عبور نمود و در راه تيرى تراشيده و گذارده شده بود به رگ حيات آن اصابت نمود و پاره كرد و خون جارى گشت تا مرد و عاص بن وائل براى كارى از خانه بيرون رفت سنگى زير پايش غلطيد و افتاد و پاره پاره شد و مرد و اسود بن عبد يغوث باستقبال پسرش رفت و زير سايه درختى نشست و جبرئيل نازل شد و سر او را گرفت و بدرخت زد او بغلامش گفت نگذار اين شخص سر مرا بدرخت بزند غلامش گفت من كسيرا نمىبينم خودت سرت را بدرخت ميزنى و كشته شد و اسود بن مطّلب بنفرين پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كور شد و مرد و حرث بن طلاطله از خانه بيرون رفت و باد سام او را گرفت و سياه شد و چون بخانه برگشت كسانش او را نشناختند و در خانه راهش ندادند و او گفت من حرثم آنها قبول نكردند و بر او غضب نمودند و او را كشتند و روايت شده است كه اينها يك روز به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گفتند اگر تا ظهر از قولت برنگشتى تو را خواهيم كشت و آنحضرت غمناك وارد خانه شد و در خانه را بروى خود بست پس در همان ساعت جبرئيل از جانب خدا نازل شد و عرض كرد يا محمّد خداوند سلام بتو سلام ميرساند و ميفرمايد اصدع بما تؤمر و أعرض عن المشركين يعنى اظهار كن امر خود را باهل مكّه و بخوان آنها را بايمان حضرت فرمود اى
جلد 3 صفحه 268
جبرئيل چه كنم با مستهزئين و تهديد آنها جواب رسيد انّا كفيناك المستهزئين حضرت فرمود آنها الساعة نزد من بودند عرض كرد كفايت كردم امر آنها را و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم علنا دعوت فرمود و قمّى ره بعد از نقل كيفيّت هلاك استهزاء كنندگان فرموده پس حضرت از خانه بيرون آمد و بر حجر اسمعيل ايستاد و مردم را بشهادت بر توحيد و رسالت خود رسما دعوت فرمود و فرمود بتها را بشكنيد تا مالك ملك عرب و عجم شويد و ببهشت برويد باز استهزاء نمودند و گفتند محمّد ديوانه شده ولى از ترس حضرت ابو طالب جرئت جسارت بيشترى ننمودند پس خلاصه مفاد آيات شريفه آنستكه خداوند پس از بيان مسئوليّت تمام فرق كفّار فرموده پس آشكار كن مأموريت خود را و اعتنائى مكن باقوال و اعمال اهل شرك ما شرّ آنها و كسانيرا كه بتو استهزاء مينمايند از تو دفع ميكنيم آنها كسانى هستند كه براى خدا شريك قرار دادند و بزودى بكيفر اعمال خودشان خواهند رسيد و ميفهمند چه خطاء بزرگى كردند ما ميدانيم تو از اقوال آنها دلتنگ ميشوى ولى رفع دلتنگى تو بخلوت با خداوند و تسبيح و حمد و سجده در پيشگاه او كه همه در نماز جمع است خواهد شد و مشغول بعبادت پروردگارت باش تا برسد بتو آن امر يقينى كه مرگ است و بهمه خواهد رسيد در مجمع روايت نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم هر وقت از امرى محزون ميشد پناه ميبرد بنماز و ثواب قرائت اين سوره در ذيل سوره سابقه گذشت.
جلد 3 صفحه 269
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَاصدَع بِما تُؤمَرُ وَ أَعرِض عَنِ المُشرِكِينَ (94)
پس علنا و جهارا بآنچه امر شدهاي آشكارا كن و از مشركين كنارهگيري و إعراض نما.
(مسئلة) أخبار بسياري داريم در باب تقيّه حتي از حضرت صادق عليه السّلام است فرمود:
التقية ديني و دين آبائي
و در كتب فقهيه وجوب تقيه در باب وضوء و نماز و ساير ابواب فقه را بيان فرمودهاند و عمل بر خلاف تقيه را باطل شمردهاند و قضيه تقيه عمّار نزد مشركين معروف است، و از أمير المؤمنين عليه السّلام که فرمود بعد از من اگر شما را اجبار كردند بسبّ بمن سبّ كنيد، و بالجمله باب تقيّه بسيار وسعت دارد، لكن بر انبياء و رسل جايز نيست و آنها علنا بايد بآنچه ارسال شدهاند قيام كنند، يك إبراهيم مقابل يك دنيا مشرك، لذا ميفرمايد: فَاصدَع بِما تُؤمَرُ علنا بدون خوف و ملاحظه مأموريت خود را انجام بده.
حتي مثل موسي و هارون در مقابل دستگاه فرعون و حتي حضرت رسول 13 سال در
جلد 12 - صفحه 75
شكنجههاي مشركين و اذيتهاي آنها بايد تبليغات خود را بامّت برساند.
وَ أَعرِض عَنِ المُشرِكِينَ اينها ديگر قابل هدايت نيستند، با آنها معاشرت و مراوده و مخاصمه و مخالطه نكن و در مقام تلافي اذيتهاي آنها نباش و صرف نظر كن.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 94)- مکتبت را آشکارا بگو! در این آیه فرمان قاطعی به پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله میدهد، میگوید: در برابر هیاهوی مشرکان و مجرمان نه تنها ضعف و ترس و سستی به خود راه مده و ساکت مباش، بلکه، «آشکارا آنچه را مأموریت داری بیان کن» و حقایق دین را با صراحت بر ملا ساز (فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ).
«و از مشرکان، روی گردان و نسبت به آنها بیاعتنایی کن» (وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ).
و این آغاز «دعوت علنی» اسلام بود بعد از آن که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله سه سال مخفیانه دعوت کرد، و عده قلیلی از نزدیکان پیامبر به او ایمان آوردند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.