آیه 101 سوره توبه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ ۖ وَمِنْ...» ایجاد کرد)
 
(معانی کلمات آیه)
سطر ۴۱: سطر ۴۱:
 
</tabber>
 
</tabber>
 
==معانی کلمات آیه==
 
==معانی کلمات آیه==
«مَرَدُوا»: تمرین دیده‌اند و چیرگی و مهارت پیدا کرده‌اند. «مَرَّتَیْنِ»: دوبار: غیظ و خشم ناشی از پیروزی مسلمانان که آنان را می‌ترکاند، و رسوائی اجتماعی ناشی از پرده‌برداری از نفاق ایشان. بلاها یا رسوائیهای دوران زندگی، و عذاب وقت مرگ و داخل قبر (نگا: انفال /  و توبه /  و ). «یُرَدُّونَ»: بازگردانده می‌شوند. مراد به دوزخ حوالت کردن و در جهنّم انداختن ایشان است (نگا: بقره / ).
+
مردوا: مرد: عارى بودن و مستمر بودن. شجر امرد: درخت خالى از برگ . شاب امرد: جوان بى ريش.
 +
«مرد على الشي‏ء: استمر عليه» على هذا . مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ‏ : يعنى به نفاق عادت كرده‏اند و در آن پيوسته‏اند.<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref>
 +
 
 
==نزول==
 
==نزول==
  

نسخهٔ ‏۱۲ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۱۰

مشاهده آیه در سوره

وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ ۖ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ ۖ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ ۖ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ ۚ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَىٰ عَذَابٍ عَظِيمٍ

مشاهده آیه در سوره


<<100 آیه 101 سوره توبه 102>>
سوره : سوره توبه (9)
جزء : 11
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

و بعضی از اعراب بادیه‌نشین اطراف شما (اطراف مدینه) منافقند و بعضی اهل شهر مدینه هم منافق و بر نفاق ماهر و ثابتند که تو از آنها آگاه نیستی، ما از آنها آگاهیم، آنان را دو بار عذاب خواهیم کرد (در دنیا قبل از مرگ و در برزخ بعد از مرگ) و عاقبت هم به عذاب سخت ابدی دوزخ بازگردانیده می‌شوند.

و گروهی از بادیه نشینانی که پیرامونتان هستند منافق اند؛ و نیز گروهی از اهل مدینه بر نفاق خو گرفته اند، تو آنان را نمی شناسی ما آنان را می شناسیم، به زودی آنان را دوبار عذاب می کنیم [عذابی در دنیا و عذابی در برزخ] سپس به سوی عذابی بزرگ بازگردانده می شوند.

و برخى از باديه‌نشينانى كه پيرامون شما هستند منافقند، و از ساكنان مدينه [نيز عده‌اى‌] بر نفاق خو گرفته‌اند. تو آنان را نمى‌شناسى، ما آنان را مى‌شناسيم. به زودى آنان را دو بار عذاب مى‌كنيم؛ سپس به عذابى بزرگ بازگردانيده مى‌شوند.

گروهى از عربهاى باديه‌نشين كه گرد شما را گرفته‌اند منافقند و گروهى از مردم مدينه نيز در نفاق اصرار مى‌ورزند. تو آنها را نمى‌شناسى، ما مى‌شناسيمشان و دو بار عذابشان خواهيم كرد و به عذاب بزرگ گرفتار مى‌شوند.

و از (میان) اعراب بادیه‌نشین که اطراف شما هستند، جمعی منافقند؛ و از اهل مدینه (نیز)، گروهی سخت به نفاق پای بندند. تو آنها را نمی‌شناسی، ولی ما آنها را می شناسیم. بزودی آنها را دو بار مجازات می‌کنیم (: مجازاتی با رسوایی در دنیا، و مجازاتی به هنگام مرگ)؛ سپس بسوی مجازات بزرگی (در قیامت) فرستاده می‌شوند.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

There are hypocrites among the Bedouins around you and among the townspeople of Madinah, steeped in hypocrisy. You do not know them; We know them, and We will punish them twice, then they shall be consigned to a great punishment.

And from among those who are round about you of the dwellers of the desert there are hypocrites, and from among the people of Medina (also); they are stubborn in hypocrisy; you do not know them; We know them; We will chastise them twice then shall they be turned back to a grievous chastisement

And among those around you of the wandering Arabs there are hypocrites, and among the townspeople of Al-Madinah (there are some who) persist in hypocrisy whom thou (O Muhammad) knowest not. We, We know them, and We shall chastise them twice; then they will be relegated to a painful doom.

Certain of the desert Arabs round about you are hypocrites, as well as (desert Arabs) among the Medina folk: they are obstinate in hypocrisy: thou knowest them not: We know them: twice shall We punish them: and in addition shall they be sent to a grievous penalty.

معانی کلمات آیه

مردوا: مرد: عارى بودن و مستمر بودن. شجر امرد: درخت خالى از برگ . شاب امرد: جوان بى ريش. «مرد على الشي‏ء: استمر عليه» على هذا . مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ‏ : يعنى به نفاق عادت كرده‏اند و در آن پيوسته‏اند.[۱]

نزول

«شیخ طوسى» چنین روایت گردیده که این آیه درباره عینیة بن حصین و یاران او نازل گردیده است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ مِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرابِ مُنافِقُونَ وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلى‌ عَذابٍ عَظِيمٍ «101»

و از ميان باديه‌نشينانِ پيرامونِ شما، گروهى منافقند و از اهل مدينه نيز عدّه‌اى بر نفاق خو گرفته‌اند، تو آنان را نمى‌شناسى، (ولى) ما آنها را مى‌شناسيم! بزودى آنان را دوبار عذاب خواهيم كرد، سپس به سوى عذابى سهمگين، بازگردانده مى‌شوند.

«1». روايات در الغدير، (ج 3، ص 220- 240) و احقاق‌الحق، (ج 3، ص 114- 120) آمده است.

«2». تفسير قرطبى، ج 5، ص 3075؛ به نقل از مستدرك حاكم.

جلد 3 - صفحه 495

نکته ها

«مَرَدُوا» به معناى ممارست و تمرين بر صفت و كارى است تا آنجا كه خوى و خصلتى را ايجاد كند.

دوبار عذاب، «سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ» يكى رسوايى ميان مردم است و يكى سخت جان دادن.

چنانكه در آيه‌ى 50 سوره انفال آمده است: «يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ»، فرشتگان مرگ، به صورت و پشت آنان سيلى مى‌زنند. و شايد مراد از دوبار عذاب، عذاب روحى و عذاب جسمى باشد.

پیام ها

1- مواظب منافقانى باشيم كه در كنار و اطراف ما هستند. «حَوْلَكُمْ»

2- كفر و نفاقِ باديه‌نشينان، شديد، ولى علنى است، امّا نفاق شهرنشينان مرموزانه‌تر است. «مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ»

3- نفاق، مراحلى دارد؛ گاهى سطحى و گاهى ريشه‌دار است. مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ‌ ...

4- پيامبر، بدون عنايت و تعليم الهى، غيب نمى‌داند. «لا تَعْلَمُهُمْ»

5- آنان كه بر انحراف اصرار ورزند و خو بگيرند، عذابشان بيشتر است. «مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ‌، سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ»

6- منافق، در دنيا و آخرت گرفتار است و گرفتاريش چندان دور نيست. «سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلى‌ عَذابٍ عَظِيمٍ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ مِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرابِ مُنافِقُونَ وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلى‌ عَذابٍ عَظِيمٍ (101)

بعد از آن در حق اهل نفاق مى‌فرمايد:

وَ مِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرابِ مُنافِقُونَ‌: و بعضى از آنانكه اطراف شهر شمايند از اهل بوادى، منافقانند مانند اسلم و اشجع و غفار و قوم او و جهينه و مزينه كه كلمه شهادت گويند و به نماز و روزه قيام مى‌نمايند، لكن منافقند.

وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ: و از اهل شهر شما نيز قومى هستند كه، مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ‌: خو كرده و متمرد شده و مصر و ماهر گشته در نفاق، و در منافقى به مرتبه‌اى مهارت دارند كه تو اى پيغمبر با وجود كمال فطنت و صدق كياست و فراست خود: لا تَعْلَمُهُمْ‌: نمى‌دانى ايشان را، يعنى كفر را در سويداى دل خود پنهان دارند و آثار ايمان و احسان به ظهور آرند، پس تو آنها را به اعيان نمى‌شناسى. نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ‌: ما مى‌دانيم كه از درونه دل و مكنونه خاطر آگاه و

ج5، ص 190

مطلعيم.

سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ‌: زود باشد كه عذاب كنيم ايشان را دو مرتبه: 1- به رسوائى و قتل در دنيا و ديگر به عذاب قبر. 2- يكى اخذ زكات و ديگر تكليف جهاد. 3- ابن عباس گفته: عذاب آنها در دنيا يكى آن بود كه روز جمعه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم خطبه خواند، بعد از آن اشاره فرمود به اهل نفاق و نام آنها را برد و گفت: منافق هستيد و از مسجد بيرون رويد، رسوا شده و خارج شدند و عذاب دوم قبر است. 4- عذاب اول كشتن و اسيرى و دوم عذاب قبر.

5- عذاب اول شمشير روز «بدر» و دوم عذاب قبر. 6- عذاب اول محسن دنيوى از فقر و خوف و امراض، و دوم عذاب قبر است.

ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلى‌ عَذابٍ عَظِيمٍ‌: بعد از آن گردانيده شوند به عذابى بزرگ كه آتش جهنم است در روز قيامت.

شأن نزول‌ «1»- مفسران چنين نقل نموده كه ده نفر از مخلصين مسلمين بدون عذر، تخلف ورزيدند، چون از تهديدات در باره متخلفان خبر يافتند، پشيمان شده گفتند: چگونه جايز باشد كه ما در سايه و راحت و آسايش، لكن پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و اصحاب رنج و سختى سفر كشند. هفت نفر آنها، خود را به ستونهاى مسجد بسته، سوگند خوردند كه نگذارند كسى ايشان را بازنمايد تا وقتى كه به حكم خدا گشاده شوند. حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله از جنگ تبوك مراجعت، به مسجد آمده، ايشان را ديد، صورت حال عرض كردند، حضرت فرمود: من نيز سوگند مى‌خورم كه ايشان را نگشايم تا وقتى كه امر رسد، چه اينها تنعم ورزيده و از مصاحبت ما باز ايستاده به جهاد رغبت نكردند؛ آيه شريفه نازل شد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ مِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرابِ مُنافِقُونَ وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلى‌ عَذابٍ عَظِيمٍ (101) وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (102)

ترجمه‌

و از جمله كسانيكه در اطراف شمايند از باديه‌نشينان منافقانند و از اهل مدينه نيز كه ممارست نمودند بر نفاق نميدانى آنها را ما ميدانيم آنها را زود باشد عذاب كنيم آنها را دو بار پس برگردانيده شوند بسوى عذاب بزرگ‌

و ديگرانى كه اقرار نمودند بگناهانشان آميختند كردار خوب و كردار بد را شايد خدا بپذيرد توبه آنها را همانا خدا آمرزنده مهربان است.

تفسير

بعضى از اهل مدينه و اعراب حوالى آن منافقان ماهر در نفاقند كه بتمرين‌

جلد 2 صفحه 616

و ممارست چنان مسلّط بر آن شده‌اند كه تو اى پيغمبر با كمال فراست و كياست نمى- شناسى آنها را چون بهيچ وجه نمى‌گذارند باطنشان ظاهر شود من مى‌شناسم آنها را و مطّلعم بر ضمائر خلق و بعد از اين دو بار آنها را عذاب ميكنم بار اول وقتى است كه ملائكه قبض روح آنها را مينمايند كه ميزنند بوجوه و ادبارشان بار دوم عذاب قبر است پس از آن بر گردانده ميشوند بعالم آخرت و قيامت كبرى و عذاب بزرگشان آنجا است چنانچه در جوامع فرموده است اين حال اين دسته از مردم است و ديگرانى هستند كه نفاق ندارند معصيت ميكنند بعد اقرار مينمايند و توبه ميكنند و خدا از تقصير آنها ميگذرد چون آمرزنده و مهربان است و البته اينها اعمال صالحه هم دارند از قبيل اعتقادات حقّه و توبه و خجلت از گناه نزد اهل تقوى و امثال اينها از اعمال حسنه و در مجمع از امام باقر (ع) نقل نموده كه نازل شده است در باره ابو لبابة بن منذر كه قصه آن در ذيل آيه يا ايّها الّذين آمنوا لا تخونوا اللّه و الرّسول در اوايل سوره انفال گذشت و در كافى و عياشى از آنحضرت نقل نموده كه اين جماعت قومى از اهل ايمانند كه احيانا معاصى از آنها صادر ميشود كه در نظر اهل ايمان عيب است و كراهت دارند از آن و اميد است خدا بپذيرد توبه آنها را و نيز عياشى از آنحضرت در اين آيه نقل نموده كه عسى از خدا واجب است و اين در باره گناهكاران از شيعيان ما نازل شده است و بنظر حقير عسى دلالت دارد بر آنكه اين مورد قابل گذشت و مغفرت است و خدا رحمت خود را از محل قابل دريغ نمى‌فرمايد چون بخل در مبدء فيّاض نيست لذا واجب ميشود.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ مِمَّن‌ حَولَكُم‌ مِن‌َ الأَعراب‌ِ مُنافِقُون‌َ وَ مِن‌ أَهل‌ِ المَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَي‌ النِّفاق‌ِ لا تَعلَمُهُم‌ نَحن‌ُ نَعلَمُهُم‌ سَنُعَذِّبُهُم‌ مَرَّتَين‌ِ ثُم‌َّ يُرَدُّون‌َ إِلي‌ عَذاب‌ٍ عَظِيم‌ٍ (101)

و ‌از‌ كساني‌ ‌که‌ اطراف‌ ‌شما‌ مسلمين‌ هستند ‌از‌ اعراب‌ منافق‌ هستند و ‌از‌ اهل‌ مدينه‌ ‌که‌ اينها فرو رفتند ‌بر‌ نفاق‌ و ثابت‌ ماندند ‌بر‌ ‌آن‌ زود ‌باشد‌ ‌که‌ اينها ‌را‌ دو مرتبه‌ عذاب‌ كنيم‌ ‌شما‌ ‌آنها‌ ‌را‌ نميداني‌ ‌ما ميدانيم‌ ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ برميگردانيم‌ بسوي‌ عذاب‌ عظيمي‌.

وَ مِمَّن‌ حَولَكُم‌ ‌يعني‌ اطراف‌ مدينه‌ و حول‌ و حوش‌ مدينه‌ ‌من‌ الاعراب‌ ‌از‌ همين‌ جهال‌ عرب‌ و باديه‌نشينان‌ منافقون‌ ‌که‌ ‌بر‌ حسب‌ ظاهر اظهار ايمان‌ كردند و باطنا ‌بر‌ كفر ثابت‌ بودند وَ مِن‌ أَهل‌ِ المَدِينَةِ ‌از‌ همين‌ شهرنشينان‌ ‌که‌ سكونت‌ ‌در‌ مدينه‌ دارند، و ‌اينکه‌ جمله‌ عطف‌ ‌است‌ ‌بر‌ و ممن‌ حولكم‌ ‌که‌ اينها ‌هم‌

جلد 8 - صفحه 303

منافق‌ هستند ‌يعني‌ شهري‌ و دهاتي‌ جماعتي‌ منافق‌ هستند مَرَدُوا عَلَي‌ النِّفاق‌ِ ‌که‌ ‌اينکه‌ دو دسته‌ دست‌ ‌از‌ نفاق‌ برنداشتند و ‌بر‌ نفاق‌ ثابت‌ و مستقر و باقي‌ بودند لا تَعلَمُهُم‌ خطاب‌ بحضرت‌ رسالت‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌است‌ زيرا پيغمبر آنچه‌ ميداند بوحي‌ الهي‌ ‌است‌ و الّا تمام‌ منافقين‌ ‌را‌ ‌پس‌ ‌از‌ وحي‌ ميدانست‌، و ممكن‌ ‌است‌ مراد مسلمين‌ باشند ‌که‌ خبر ‌از‌ نفاق‌ اينها نداشتند و ‌با‌ اينها معامله‌ اسلام‌ ميكردند نَحن‌ُ نَعلَمُهُم‌ بعلم‌ ذاتي‌ الهي‌ سَنُعَذِّبُهُم‌ مَرَّتَين‌ِ مفسرين‌ ‌در‌ مراد ‌از‌ مرّتين‌ مختلف‌ تفسير كردند اخبار ‌هم‌ بسيار داريم‌ و اغلب‌ بدنيا و قبر تفسير ‌شده‌ و لكن‌ ذكر قبر ‌از‌ باب‌ بيان‌ مصداق‌ ‌است‌.

و تحقيق‌ كلام‌ اينكه‌ انسان‌ سه‌ عالم‌ دارد: دنيا و برزخ‌ و قيامت‌ و منافقين‌ ‌در‌ ‌هر‌ سه‌ عالم‌ معذّب‌ هستند، امّا ‌در‌ دنيا بفقر و قحطي‌ و اعراض‌ مسلمين‌ ‌از‌ ‌آنها‌ و ساير بليات‌ دنيوي‌ و اما ‌در‌ برزخ‌ ‌از‌ سختي‌ جان‌ دادن‌ و عذاب‌ قبر و جهنم‌ عالم‌ برزخ‌ برهوت‌ ‌الي‌ يوم يبعثون‌ چنانچه‌ ميفرمايد وَ مِن‌ وَرائِهِم‌ بَرزَخ‌ٌ إِلي‌ يَوم‌ِ يُبعَثُون‌َ مؤمنون‌ ‌آيه‌ 102، و برزخ‌ فاصله‌ ‌بين‌ دو چيز ‌است‌ چنانچه‌ ‌در‌ ‌سورة‌ الرحمن‌ فصل‌ ‌بين‌ دو بحر ‌را‌ ميفرمايد بَينَهُما بَرزَخ‌ٌ لا يَبغِيان‌ِ ‌آيه‌ 20.

و اما ‌در‌ قيامت‌ ثُم‌َّ يُرَدُّون‌َ ‌يعني‌ زنده‌ ميشوند و ‌آنها‌ ‌را‌ برميگردانند إِلي‌ عَذاب‌ٍ عَظِيم‌ٍ ‌که‌ اسفل‌ دركات‌ جهنم‌ ‌است‌ إِن‌َّ المُنافِقِين‌َ فِي‌ الدَّرك‌ِ الأَسفَل‌ِ مِن‌َ النّارِ نساء ‌آيه‌ 144.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 101)- بار دیگر قرآن مجید بحث را متوجه اعمال منافقان و گروههای آنها کرده، می‌گوید: «در میان کسانی که در اطراف شهر شما (مدینه) هستند گروهی از منافقان وجود دارند» (وَ مِمَّنْ حَوْلَکُمْ مِنَ الْأَعْرابِ مُنافِقُونَ).

یعنی باید هشیار باشید منافقان بیرون را نیز زیر نظر بگیرید و مراقب فعالیتهای خطرناک آنان باشید.

سپس اضافه می‌کند: «در خود مدینه و از اهل این شهر نیز گروهی هستند که نفاق را تا سر حد سرکشی و طغیان رسانده و سخت به آن پایبندند و در آن صاحب تجربه‌اند»! (وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدِینَةِ مَرَدُوا عَلَی النِّفاقِ).

این تفاوت در تعبیر که در باره منافقان «داخلی» و «خارجی» در آیه فوق دیده می‌شود گویا اشاره به این نکته است که منافقان داخلی در کار خود مسلطتر و طبعا خطرناکترند، و مسلمانان باید شدیدا مراقب آنها باشند، هر چند که منافقان خارجی را نیز باید از نظر دور ندارند.

لذا بلافاصله بعد از آن می‌فرماید: «تو آنها را نمی‌شناسی ولی ما می‌شناسیم» (لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ).

البته این اشاره به علم عادی و معمولی پیغمبر است، ولی هیچ منافات ندارد که او از طریق وحی و تعلیم الهی به اسرار آنان کاملا واقف گردد.

در پایان آیه مجازات شدید این گروه را به این صورت بیان می‌کند که: «ما به زودی آنها را دو بار مجازات خواهیم کرد، و پس از آن به سوی عذاب بزرگ دیگری فرستاده خواهند شد» (سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَیْنِ ثُمَّ یُرَدُّونَ إِلی عَذابٍ عَظِیمٍ).

«عذاب عظیم» اشاره به مجازاتهای روز قیامت است ولی در این که، آن دو عذاب دیگر چه نوع عذابی است به نظر می‌رسد که یکی از این دو عذاب همان مجازات اجتماعی آنها به خاطر رسوائیشان و کشف اسرار درونیشان می‌باشد

ج2، ص248

و مجازات دوم آنان همان است که در آیه 50 سوره انفال اشاره شده، آنجا که می‌فرماید: «هرگاه کافران را به هنگامی که فرشتگان مرگ جان آنها را می‌گیرند ببینی که چگونه به صورت و پشت آنها می‌کوبند، و مجازات می‌کنند، به حال آنها تأسف خواهی خورد».

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع