آیه 163 سوره بقره: تفاوت بین نسخهها
جز |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
||
سطر ۶۱: | سطر ۶۱: | ||
و معبود شما خدايى يگانه است، جز او معبودى نيست، بخشندهى مهربان است. | و معبود شما خدايى يگانه است، جز او معبودى نيست، بخشندهى مهربان است. | ||
+ | |||
+ | «164» إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِما يَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فِيها مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَ تَصْرِيفِ الرِّياحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ | ||
+ | |||
+ | همانا در آفرينش آسمانها و زمين و در پى يكديگر آمدن شب و روز و كشتىهايى كه براى سودرسانى به مردم در دريا در حركتند و آبى كه خداوند از آسمان نازل كرده و با آن زمين مرده را زنده نموده و انواع جنبندگان را در آن گسترده و (همچنين) در تغيير مسير بادها و ابرهايى كه ميان آسمان و زمين معلّقند، براى مردمى كه مىانديشند، نشانههايى گوياست. | ||
+ | |||
+ | ===نکته ها=== | ||
+ | |||
+ | هماهنگى ميان عناصر طبيعت و اجزاى هستى و قوانين حاكم بر آنها، همه نشاندهندهى حاكميّت وقدرت وارادهى خداى يگانه است. | ||
+ | |||
+ | آفرينش آسمانها و توسعهى دائمى آنها «1» كه دست انسان تاكنون فقط به قسمتى از اوّلين آسمان رسيده، و استحكام «2» و طبقات هفتگانه «3» و نظام حاكم «4» و تناسبات و ارتباطات ميان هريك و بىستون بودن «5» و حفاظت آنها «6» و حركات ستارگان در مدارهاى خود و | ||
+ | |||
+ | «1». «وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ» ذاريات، 47. | ||
+ | |||
+ | «2». «سَبْعاً شِداداً» نبأ، 12. | ||
+ | |||
+ | «3». «سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً» ملك، 3. | ||
+ | |||
+ | «4». «أَوْحى فِي كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها» فصّلت، 12. | ||
+ | |||
+ | «5». «بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها» رعد، 2. | ||
+ | |||
+ | «6». «سَقْفاً مَحْفُوظاً» انبيا، 32. | ||
+ | |||
+ | جلد 1 - صفحه 251 | ||
+ | |||
+ | فاصله هريك از آنها، همه نشانههاى قدرت خداوند يكتاى حكيم است. | ||
+ | |||
+ | سعدى مىگويد: | ||
+ | |||
+ | آفرينش، همه تدبير خداوند دل است | ||
+ | |||
+ | دل ندارد، كه ندارد به خداوند اقرار | ||
+ | |||
+ | كوه و دريا ودرختان، همه در تسبيحند | ||
+ | |||
+ | نه همه مستمعى، فهم كند اين اسرار | ||
+ | |||
+ | عقل، حيران شود از خوشه زرين عنب | ||
+ | |||
+ | فهم، عاجز شود از حبّه ياقوت انار | ||
+ | |||
+ | پاك وبىعيب، خدايى كه به تقدير عزيز | ||
+ | |||
+ | ماه وخورشيد، مسخّر كند وليل ونهار | ||
+ | |||
+ | كلمه «رياح» جمع «ريح» به معناى باد است، ولى در قرآن هر جا كلمه «ريح» آمده همراه قهر و عذاب است، مانند: «ريح صَرصَر» «1» ولى هرجا كلمه «رياح» آمده، همراه باران و لطف الهى است. در حديث مىخوانيم: هرگاه بادى مىوزيد، پيامبر صلى الله عليه و آله مىفرمود: «اللهم اجعلها رياحا و لا تجعلها ريحا» خداوندا! اين باد را رياحِ رحمت قرار ده، نه ريحِ عذاب. «2» | ||
+ | |||
+ | ===پیام ها=== | ||
+ | |||
+ | 1- شناخت طبيعت، يكى از راههاى خداشناسى است كه شناخت آن، قدرت، حكمت و يكتايى او را در بر دارد. «إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ ... فِي خَلْقِ السَّماواتِ ... لَآياتٍ» | ||
+ | |||
+ | 2- خداوند، نظير و شبيه ندارد و مركب از اجزا نيست. «إِلهٌ واحِدٌ» | ||
+ | |||
+ | 3- هم طبيعت و هم صنعتِ دست ساختِ انسان، از اوست. «خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ... وَ الْفُلْكِ» | ||
+ | |||
+ | 4- هر موجودى در جهان هستى، آيهاى از آيات كتاب خداوند در طبيعت است. «لَآياتٍ» | ||
+ | |||
+ | برگ درختانِ سبز، در نظر هوشيار | ||
+ | |||
+ | هر ورقش دفترى است، معرفت كردگار | ||
+ | |||
+ | 5- تنها خردمندان از نگاه در هستى، درس خداشناسى مىگيرند. «إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ ... لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ» | ||
+ | |||
+ | «1». حاقّه، 6. | ||
+ | |||
+ | «2». تفاسير مجمع البيان و صفوةالتفاسير. | ||
+ | |||
+ | تفسير نور(10جلدى)، ج1، ص: 252 | ||
+ | |||
}} | }} | ||
نسخهٔ ۵ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۴:۵۸
<<162 | آیه 163 سوره بقره | 164>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و خدای شما، خدای یکتاست، نیست خدایی مگر او که بخشاینده و مهربان است.
و خدای شما خدای یگانه است، جز او خدایی نیست، رحمتش بی اندازه و مهربانی اش همیشگی است.
و معبود شما، معبود يگانهاى است كه جز او هيچ معبودى نيست، [و اوست] بخشايشگر مهربان.
خداى شما خدايى است يكتا. خدايى جز او نيست بخشاينده و مهربان.
و خدای شما، خداوند یگانهای است، که غیر از او معبودی نیست! اوست بخشنده و مهربان (و دارای رحمت عام و خاصّ)!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«إلهٌ»: معبود. «وَاحِدٌ»: یکتا. یگانه.
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
از ابن عباس روايت و نقل كنند كه مشركين و كفار قريش از رسول خدا صلى الله عليه و آله خواستند كه خداوند را براى آنها توصيف نمايد. سپس اين آيه و سوره «قل هو اللَّه احد» با هم نازل گرديده است.[۳]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«163» وَ إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ
و معبود شما خدايى يگانه است، جز او معبودى نيست، بخشندهى مهربان است.
«164» إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِما يَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فِيها مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَ تَصْرِيفِ الرِّياحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ
همانا در آفرينش آسمانها و زمين و در پى يكديگر آمدن شب و روز و كشتىهايى كه براى سودرسانى به مردم در دريا در حركتند و آبى كه خداوند از آسمان نازل كرده و با آن زمين مرده را زنده نموده و انواع جنبندگان را در آن گسترده و (همچنين) در تغيير مسير بادها و ابرهايى كه ميان آسمان و زمين معلّقند، براى مردمى كه مىانديشند، نشانههايى گوياست.
نکته ها
هماهنگى ميان عناصر طبيعت و اجزاى هستى و قوانين حاكم بر آنها، همه نشاندهندهى حاكميّت وقدرت وارادهى خداى يگانه است.
آفرينش آسمانها و توسعهى دائمى آنها «1» كه دست انسان تاكنون فقط به قسمتى از اوّلين آسمان رسيده، و استحكام «2» و طبقات هفتگانه «3» و نظام حاكم «4» و تناسبات و ارتباطات ميان هريك و بىستون بودن «5» و حفاظت آنها «6» و حركات ستارگان در مدارهاى خود و
«1». «وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ» ذاريات، 47.
«2». «سَبْعاً شِداداً» نبأ، 12.
«3». «سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً» ملك، 3.
«4». «أَوْحى فِي كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها» فصّلت، 12.
«5». «بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها» رعد، 2.
«6». «سَقْفاً مَحْفُوظاً» انبيا، 32.
جلد 1 - صفحه 251
فاصله هريك از آنها، همه نشانههاى قدرت خداوند يكتاى حكيم است.
سعدى مىگويد:
آفرينش، همه تدبير خداوند دل است
دل ندارد، كه ندارد به خداوند اقرار
كوه و دريا ودرختان، همه در تسبيحند
نه همه مستمعى، فهم كند اين اسرار
عقل، حيران شود از خوشه زرين عنب
فهم، عاجز شود از حبّه ياقوت انار
پاك وبىعيب، خدايى كه به تقدير عزيز
ماه وخورشيد، مسخّر كند وليل ونهار
كلمه «رياح» جمع «ريح» به معناى باد است، ولى در قرآن هر جا كلمه «ريح» آمده همراه قهر و عذاب است، مانند: «ريح صَرصَر» «1» ولى هرجا كلمه «رياح» آمده، همراه باران و لطف الهى است. در حديث مىخوانيم: هرگاه بادى مىوزيد، پيامبر صلى الله عليه و آله مىفرمود: «اللهم اجعلها رياحا و لا تجعلها ريحا» خداوندا! اين باد را رياحِ رحمت قرار ده، نه ريحِ عذاب. «2»
پیام ها
1- شناخت طبيعت، يكى از راههاى خداشناسى است كه شناخت آن، قدرت، حكمت و يكتايى او را در بر دارد. «إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ ... فِي خَلْقِ السَّماواتِ ... لَآياتٍ»
2- خداوند، نظير و شبيه ندارد و مركب از اجزا نيست. «إِلهٌ واحِدٌ»
3- هم طبيعت و هم صنعتِ دست ساختِ انسان، از اوست. «خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ... وَ الْفُلْكِ»
4- هر موجودى در جهان هستى، آيهاى از آيات كتاب خداوند در طبيعت است. «لَآياتٍ»
برگ درختانِ سبز، در نظر هوشيار
هر ورقش دفترى است، معرفت كردگار
5- تنها خردمندان از نگاه در هستى، درس خداشناسى مىگيرند. «إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ ... لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ»
«1». حاقّه، 6.
«2». تفاسير مجمع البيان و صفوةالتفاسير.
تفسير نور(10جلدى)، ج1، ص: 252
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ (163)
شأن نزول: ابن عباس نقل نمايد كفار قريش گفتند: اى پيغمبر، وصف نما خداى خود را تا به او ايمان آوريم؛ حق تعالى سوره توحيد و آيه شريفه را نازل فرمود:
وَ إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ: و خداى شما كه سزاوار پرستش و ستايش باشد، خداى يكتاى بىهمتا كه شريك براى او نيست نه در ذات و نه در صفات و نه در افعال و نه در عبادات، لا إِلهَ إِلَّا هُوَ: نيست خدائى سزاوار پرستش و ستايش مگر ذات يگانه او، الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ: يگانه بخشاينده در دنيا به تمامى بندگان از مؤمن و كافر و مطيع و عاصى به اعطاء رزق، مهربان در آخرت نسبت به مؤمنين به ثواب بهشت و مزيد نعمت.
«1» تفسير صافى، جلد اوّل، صفحه 207- منهج الصادقين، جلد اوّل، صفحه 353.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 304
تنبيه: وحدانيت الهى در چهار مقام است: 1- توحيد ذاتى، يعنى ذات سبحانى يكه و يكتا و شريك و نظير و مثل و مانند ندارد. 2- توحيد صفاتى، يعنى منفرد و متفرّد در تمام صفات حسنى. 3- توحيد افعالى، يعنى در خالقيّت و رازقيّت و غيره شريكى نخواهد داشت. 4- توحيد عبادتى، يعنى عبادت و پرستش خاصه ذات سبحانى خواهد بود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ (163)
ترجمه
و خداى شما خدائيست يگانه نيست خدائى مگر او كه بخشنده مهربان است..
تفسير
گفته شده است يعنى مستحق عبادت شما يكى است شريكى ندارد كه سزاوار عبادت باشد يا ناميده شود خدا و براى اثبات وحدانيت و رفع توهم از وجود خداوندى كه مستحق عبادت نباشد فرموده است نيست خدائى جز او و دليل وحدانيت بخشش تام و رحمت عام است حقير عرض ميكنم عموم رحمت رحمانيه و رحيميه دلالت دارد بر آنكه مبدء آن يكى است و الا لازم مىآيد رحمت هر رحيمى مخصوص بدسته باشد كه مشمول آنند و سايرين از آن محروم باشند و همچنين است ساير صفات كماليه كه هر يك بايد منتهى به مبدئى شوند كه مصداق تمام آنصفات باشد و آن نور جمال حق است كه حقيقت وجود و اصل خيرات است و غير از آن چيزى نيست و هر چه هست او است كه بر كائنات تابيده و عالم را روشن و هويدا نموده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِلهُكُم إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ الرَّحمنُ الرَّحِيمُ (163)
(و معبود شما معبود يكتاست و نيست معبودي جز او که صاحب رحمت عامّ و خاصّ است) اينکه آيه در مقام بيان توحيد است و در اثبات توحيد خداوند دانشمندان مسالكي اتخاذ و ادله اقامه نمودهاند حكماء از طريق لزوم تركيب که متعدد بايد داراي ما به الاشتراك و ما به الامتياز باشد و از اينجهت تركيب لازم ميآيد و تركيب با واجب الوجودي منافات دارد. متكلمين از طريق قاعده تمانع
1- سورة النساء آيه 59
[.....]
2- مجلد اول ص 282- 301
3- سوره آل عمران آيه 71
جلد 2 - صفحه 272
بتقريراتي مختلفي که نمودهاند و ديگران از راه وحدت نظام عالم و تفصيل اينکه ادله را در كلم الطيب بيان نمودهايم«1» و در اينجا فقط بذكر حديثي که جامعترين احاديث در باب توحيد است اكتفاء ميكنيم در تفسير برهان از صدوق ره بسند متصل بهاني که از اصحاب امير المؤمنين است نقل ميكند «
قال ان اعرابيا قام يوم الجمل الي امير المؤمنين (ع) أ تقول ان اللّه واحد قال فحمل النّاس اليه و قالوا يا اعرابي ما تري ما فيه امير المؤمنين من تقسم القلب فقال امير المؤمنين (ع) دعوة فان الذي يريده الاعرابي هو الذي نريده من القوم، ثم قال يا اعرابي ان القول في ان اللّه واحد علي اربعة اقسام:
فوجهان منها لا يجوز ان علي اللّه عز و جل و وجهان يثبتان فيه فاما اللذان لا يجوز ان عليه فقول القائل واحد يقصد به باب الاعداد فهذا ما لا يجوز لانّ من لا ثاني له لا يدخل في باب الاعداد اما تري انه كفر من قال انّه ثالث ثلاثة و قول القائل الواحد من النّاس يريد به النوع من الجنس فهذا ما لا يجوز عليه لانه تشبيه جل ربنا عن ذلک و تعالي، و امّا الوجهان اللذان يثبتان فيه فقول القائل هو واحد ليس له في الاشياء شبه كذلك ربنا و قول القائل انه ربنا احدي المعني يعني به انّه لا ينقسم في وجود و لا عقل و لا وهم كذلك ربنا عز و جل
» شرح حديث: وحدت را امير المؤمنين (ع) در اينکه حديث بچهار قسم تقسيم نموده:
وحدت عددي، وحدت نوعي، وحدت بمعني بي همتايي و وحدت بمعني بساطت و داراي جزء و تركيب نبودن، و دو قسم اول را از خدا سلب، و دو قسم ديگر را براي او ثابت نموده است.
واحد عددي چيزي است که تحت شماره در آيد و چيزي که شبيه و نظير نداشته
1- مجلد اول ص 100- 120
جلد 2 - صفحه 273
باشد در شماره نخواهد آمد و شايد مراد از عبارتي که در زبان عوام است:
«يكي بود و يكي نبود» همين باشد.
و واحد نوعي فردي است از نوع که با افراد ديگر در آن مشترك باشد يا نوعي که با انواع ديگر از حيث جنس مشترك باشند مانند فردي از افراد انسان و نوعي از انواع حيوان و نحو آن و اينکه نيز بر خدا روا نيست زيرا هر فردي با افراد ديگر وجه مشاركتي در نوع خود دارند و همچنين هر نوعي با انواع ديگر ما به الاشتراكي دارند بنا بر اينکه تركيب لازم آيد و تركيب با واجب الوجودي سازگار نباشد.
و امّا واحد بمعني بيهمتا و كسي که شبيه و نظير و عديل و مثل و مانندي ندارد، معنايي است که بر خدا رواست و همچنين واحد باين معني که بسيط است و هيچ قسم تركيبي در ذات او راه ندارد نه تركيب خارجي مانند تركيب اجسام که از اجزاء متشتتة مركب شدهاند و نه تركيب ذهني مانند تركيب انواع که از جنس و فصل مركب شدهاند و نه تركيب و همي مانند اجناس عاليه که از آنها ببسائط تعبير ميكنند و از وجود و ماهيت مركب شدهاند يعني وجود آنها غير ذات آنهاست زيرا خداوند وجود او عين ذات اوست يعني او صرف وجود و وجود محض است و از اينجهت ضدّي براي او نيست چون ضدّ وجود يا عدم است يا ماهيت و عدم که عدم است و ماهيت هم بالذات معدوم است «الماهية من حيث ذاته ليس و من علته ايس» بنا بر اينکه ضدي براي وجود محض تعقل نميشود و جواب شبهه إبن كمونه هم از اينجا معلوم ميگردد زيرا تعقل دوئيت در وجود محض نميشود تا بتوان دو هويت مختلف بتمام ذات تصور نمود و تفصيل آن در كلم الطيب ذكر شده«1».
1- مجلد اول ص 104
جلد 2 - صفحه 274
و در اينکه آيه شريفه تعبير بواحد فرموده و در سوره توحيد باحد و ممكن است فرق بين احد و واحد اينکه باشد که احد بمعني احدي الذات و مبرا بودن از تركيب باشد و واحد بمعني يكتا و بي همتا و بيشريك باشد و بقيه كلمات آيه در ضمن آيات سابقه بيان شد.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 163)- و از آنجا که اصل توحید به همه این بدبختیها پایان میدهد در این آیه میگوید: «معبود شما خداوند یگانه است» (وَ إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ).
باز برای تأکید بیشتر اضافه میکند: «هیچ معبودی جز او نیست، و هیچ کس غیر او شایسته پرستش نمیباشد» (لا إِلهَ إِلَّا هُوَ).
و در آخرین جمله به عنوان دلیل میفرماید: «او خداوند بخشنده مهربان است» (الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ).
آری! کسی که از یکسو رحمت عامش همگان را فرا گرفته و از دیگر سو برای مؤمنان رحمت ویژهای قرار داده، شایسته عبودیت است نه آنها که سر تا پا نیازند و محتاج.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 1، ص 111.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 47.
- ↑ تفسير كشف الاسرار از عامه و تفسير مجمع البيان از خاصه.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.