اسرافیل: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی 'فرشته‌اى مقرب، ابلاغ‌كننده فرمان الهى به ديگر فرشتگان، دمنده صور و از حاملان ...' ایجاد کرد)
 
جز
سطر ۱: سطر ۱:
فرشته‌اى مقرب، ابلاغ‌كننده فرمان الهى به ديگر فرشتگان، دمنده صور و از حاملان عرش الهى در قيامت.
+
===اسرافیل===
  
واژه إسرافيل را به صورت‌هاى ديگرى نيز از قبيل «اسرافين»، «سرافين» و «سرافيل» ذكر كرده‌اند.<ref> لسان‌العرب، ج‌ 5، ص‌ 245؛ مجمع‌البحرين، ج‌ 2، ص‌ 366، «سرفل»؛ تاج‌العروس، ج‌ 23، ص‌ 431، «سرف».</ref> برخى واژه إسرافيل را رباعى و گروهى با اصلى دانستن همزه، آن را خماسى مى‌دانند.<ref> لسان‌العرب، ج‌ 5، ص‌ 245، «سرفل»؛ رياض‌السالكين، ج‌ 1، ص‌ 85‌.</ref>
+
فرشته‌اى مقرب، ابلاغ‌كننده فرمان الهى به دیگر فرشتگان، دمنده صور و از حاملان عرش الهى در قیامت.
  
بيشتر لغت‌دانان اسرافيل را واژه‌اى غيرعربى دانسته‌اند؛<ref> تاج‌العروس، ج‌ 23، ص‌ 431، «سرف»؛ المعرب، ج‌ ص‌ 97؛ رياض‌السالكين، ج‌ ص‌ 85‌.</ref> برخى آن را برگرفته از سريانى و مركب از اسرا (بنده) و ايل (خدا) مى‌دانند.<ref> لغت‌نامه، ج‌ 2، ص ‌1925، «اسرافيل».</ref> نام‌هاى ديگر اسرافيل (عبدالله،<ref> [[بحارالانوار]]، ج‌ 15، ص‌ 352.</ref> عبيداللّه،(6) عبدالرحمن<ref> الدرالمنثور، ج‌ ص‌ 225.</ref>) نيز با اين معنا انطباق دارند. در رواياتى به نقل از پيامبر صلى الله عليه و آله، [[امام سجاد]] عليه‌السلام، صحابه و تابعان گفته شده است: هر اسم مركبى كه بخش دوم آن واژه ايل باشد (مانند [[جبرئيل]]، [[ميكائيل]] و [[عزرائيل]]) به نحوى بندگى خدا را مى‌رساند.<ref> همان؛ رياض‌السالكين، ج‌ 1، ص‌ 85‌.</ref>
+
واژه إسرافیل را به صورت‌هاى دیگرى نیز از قبیل «اسرافین»، «سرافین» و «سرافیل» ذكر كرده‌اند.<ref> لسان‌العرب، ج‌ ص‌ 245؛ مجمع‌البحرین، ج‌ ص‌ 366، «سرفل»؛ تاج‌العروس، ج‌ 23، ص‌ 431، «سرف».</ref> برخى واژه إسرافیل را رباعى و گروهى با اصلى دانستن همزه، آن را خماسى مى‌دانند.<ref> لسان‌العرب، ج‌ ص‌ 245، «سرفل»؛ ریاض‌السالكین، ج‌ 1، ص‌ 85‌.</ref>
  
برخى ديگر احتمال داده‌اند مأخذ اين واژه، لغت عبرىِ «سرافيم» باشد<ref> الملائكه، ص 45؛ المعرب، ص 97ـ98؛ دائرة‌المعارف الاسلاميه، ج‌ 2، ص‌ 113.</ref> كه بر اساس [[تورات]]، نام جمعى از فرشتگان است كه بر بالاى كرسى خداوند ايستاده و داراى 6 بال هستند كه با دو بال روى خود را و با دو بال ديگر پاهاى خود را پوشانيده‌اند و با دو بال ديگر پرواز مى‌كنند و هنگام آواز جمله «قدّوس قدّوس، پروردگارِ لشكرهاست، تمامى زمين از جلال او مملو است» را بر زبان مى‌آورند.<ref> كتاب مقدس، اشعياء نبى، 6: 2‌ـ‌7.</ref>
+
بیشتر لغت‌دانان اسرافیل را واژه‌اى غیرعربى دانسته‌اند؛<ref> تاج‌العروس، ج‌ 23، ص‌ 431، «سرف»؛ المعرب، ج‌ 1، ص‌ 97؛ ریاض‌السالكین، ج‌ 1، ص‌ 85‌.</ref> برخى آن را برگرفته از سریانى و مركب از اسرا (بنده) و ایل (خدا) مى‌دانند.<ref> لغت‌نامه، ج‌ 2، ص ‌1925، «اسرافیل».</ref> نام‌هاى دیگر اسرافیل (عبدالله،<ref> [[بحارالانوار]]، ج‌ 15، ص‌ 352.</ref> عبیداللّه،(6) عبدالرحمن<ref> الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 225.</ref>) نیز با این معنا انطباق دارند. در روایاتى به نقل از پیامبر صلى الله علیه و آله، [[امام سجاد]] علیه‌السلام، صحابه و تابعان گفته شده است: هر اسم مركبى كه بخش دوم آن واژه ایل باشد (مانند [[جبرئیل]]، [[میكائیل]] و [[عزرائیل]]) به نحوى بندگى خدا را مى‌رساند.<ref> همان؛ ریاض‌السالكین، ج‌ 1، ص‌ 85‌.</ref>
  
گاهى نظريه اشتقاق اسرافيل از سرافيم با حدس و احتمال چنين توجيه مى‌شود كه شايد اعراب پيشين از جمله نصارا، الف و لام را به «سراف» افزوده باشند؛ همچنين امكان دارد كه «ميم» به «لام» تبديل شده تا بر قياس جبرئيل و ميكائيل، اين واژه، سرافيل (اسرافيل) شود.<ref> المعرب، ص‌ 98.</ref>
+
برخى دیگر احتمال داده‌اند مأخذ این واژه، لغت عبرىِ «سرافیم» باشد<ref> الملائكه، ص 45؛ المعرب، ص 97ـ98؛ دائرة‌المعارف الاسلامیه، ج‌ 2، ص‌ 113.</ref> كه بر اساس [[تورات]]، نام جمعى از فرشتگان است كه بر بالاى كرسى خداوند ایستاده و داراى 6 بال هستند كه با دو بال روى خود را و با دو بال دیگر پاهاى خود را پوشانیده‌اند و با دو بال دیگر پرواز مى‌كنند و هنگام آواز جمله «قدّوس قدّوس، پروردگارِ لشكرهاست، تمامى زمین از جلال او مملو است» را بر زبان مى‌آورند.<ref> كتاب مقدس، اشعیاء نبى، 6: 2‌ـ‌7.</ref>
  
برخى از همسانى لفظى اين دو واژه، پا را فراتر نهاده، براى نشان دادن ارتباط هر چه بيشتر بين آن دو به تشابه پاره‌اى از اوصاف همانند داشتن 6 بال، حضور در نزد كرسى خداوند و قدوس قدوس گويى فرشتگان سرافيم در كتاب تورات، با دارا بودن 4 بال و حامل عرش الهى بودن و تسبيح‌گويى فرشته اسرافيل در روايات اسلامى استناد جسته‌اند<ref> دائرة‌المعارف بزرگ اسلامى، ج‌ 8، ص‌ 289؛ عجائب المخلوقات، ص‌ 260.</ref> و در اظهارنظرى غير‌دقيق، اين‌گونه مطالب را به صراحت ساخته كعب‌الاحبار و از اسرائيليات دانسته‌اند.<ref> الملائكة، ص‌ 45.</ref>
+
گاهى نظریه اشتقاق اسرافیل از سرافیم با حدس و احتمال چنین توجیه مى‌شود كه شاید اعراب پیشین از جمله نصارا، الف و لام را به «سراف» افزوده باشند؛ همچنین امكان دارد كه «میم» به «لام» تبدیل شده تا بر قیاس جبرئیل و میكائیل، این واژه، سرافیل (اسرافیل) شود.<ref> المعرب، ص‌ 98.</ref>
  
اگرچه بيشتر روايات از منابع اهل‌سنت بوده و در سند پاره‌اى از آن‌ها كعب‌الاحبار وجود دارد؛ اما فراوانى روايات به حدى است كه شبهه‌اى، در اصل وجود فرشته‌اى به نام اسرافيل در [[فرهنگ اسلامى]] باقى ‌نمى‌گذارد و اين گونه اوصاف كه نظير آن در ‌آيات قرآن ([[سوره فاطر]]/35، 1) نيز آمده است، بر اساس ديدگاه‌هاى گوناگون كلامى و فلسفى قابل تبيين است.<ref> رياض‌السالكين، ج‌ 1، ص‌ 83‌.</ref>
+
برخى از همسانى لفظى این دو واژه، پا را فراتر نهاده، براى نشان دادن ارتباط هر چه بیشتر بین آن دو به تشابه پاره‌اى از اوصاف همانند داشتن 6 بال، حضور در نزد كرسى خداوند و قدوس قدوس گویى فرشتگان سرافیم در كتاب تورات، با دارا بودن 4 بال و حامل عرش الهى بودن و تسبیح‌گویى فرشته اسرافیل در روایات اسلامى استناد جسته‌اند<ref> دائرة‌المعارف بزرگ اسلامى، ج‌ 8، ص‌ 289؛ عجائب المخلوقات، ص‌ 260.</ref> و در اظهارنظرى غیر‌دقیق، این‌گونه مطالب را به صراحت ساخته كعب‌الاحبار و از اسرائیلیات دانسته‌اند.<ref> الملائكة، ص‌ 45.</ref>
  
اندكى توجه روشن مى‌سازد كه لغت سرافيم در زبان عبرى به رغم برخى شباهت‌هاى لفظى و وصفى، تفاوت‌هاى آشكارى با واژه اسرافيل در فرهنگ اسلامى دارد:
+
اگرچه بیشتر روایات از منابع اهل‌سنت بوده و در سند پاره‌اى از آن‌ها كعب‌الاحبار وجود دارد؛ اما فراوانى روایات به حدى است كه شبهه‌اى، در اصل وجود فرشته‌اى به نام اسرافیل در [[فرهنگ اسلامى]] باقى ‌نمى‌گذارد و این گونه اوصاف كه نظیر آن در ‌آیات قرآن ([[سوره فاطر]]/35، 1) نیز آمده است، بر اساس دیدگاه‌هاى گوناگون كلامى و فلسفى قابل تبیین است.<ref> ریاض‌السالكین، ج‌ 1، ص‌ 83‌.</ref>
  
# سرافيم جمع و در [[تورات]] به معناى گروهى از فرشتگان مقرب است و اسرافيل مفرد و در فرهنگ اسلامى نام فرشته‌اى مقرب.
+
اندكى توجه روشن مى‌سازد كه لغت سرافیم در زبان عبرى به رغم برخى شباهت‌هاى لفظى و وصفى، تفاوت‌هاى آشكارى با واژه اسرافیل در فرهنگ اسلامى دارد:
  
# در فرهنگ اسلامى مسئوليت اسرافيل، ابلاغ پيام الهى به ديگر فرشتگان<ref> التوحيد، ص‌ 264؛ مجمع‌البيان، ج ‌10، ص‌ 652.</ref> و دميدن در صور معرفى شده است؛ ولى در تورات نه تنها فرشتگان تسبيح‌گوى سرافيم چنين مسئوليت‌هايى ندارند بلكه از هيچ فرشته‌اى حتى با لفظى ديگر براى چنين مسئوليتى نامى به ميان نيامده است.
+
# سرافیم جمع و در [[تورات]] به معناى گروهى از فرشتگان مقرب است و اسرافیل مفرد و در فرهنگ اسلامى نام فرشته‌اى مقرب.
  
بر اساس روايات، همچنين اسرافيل ولىّ لوح محفوظ<ref> عالم الملائكه، ص‌ 63؛ البداية والنهايه، ج‌ 1، ص‌ 59.</ref> و واسطه امين بين خداوند و سه فرشته برگزيده ديگر معرفى شده است<ref> الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 230؛ بحارالانوار، ج‌ 56، ص‌ 260.</ref> و بر اين نكته تصريح شده كه وحى خدا بر جبرئيل توسط او ابلاغ مى‌گردد.<ref> [[بحارالانوار]]، ج ‌54، ص‌ 366، 368؛ التوحيد، ص‌ 264.</ref>
+
# در فرهنگ اسلامى مسئولیت اسرافیل، ابلاغ پیام الهى به دیگر فرشتگان<ref> التوحید، ص‌ 264؛ مجمع‌البیان، ج ‌10، ص‌ 652.</ref> و دمیدن در صور معرفى شده است؛ ولى در تورات نه تنها فرشتگان تسبیح‌گوى سرافیم چنین مسئولیت‌هایى ندارند بلكه از هیچ فرشته‌اى حتى با لفظى دیگر براى چنین مسئولیتى نامى به میان نیامده است.
  
بر اساس اين روايات فرمان‌ها و [[وحى]] الهى در لوح محفوظ ظاهر مى‌شود و اسرافيل آن را به ديگر فرشتگان ابلاغ مى‌كند. [[علامه مجلسى]] در ذيل روايات پيشگفته، از برخى نقل مى‌كند كه وى بر اساس روايتى، همه فرشتگان لوح را تحت امر و پيرو اسرافيل دانسته‌ است.<ref> بحارالانوار، ج‌ 54، ص‌ 319؛ التفسير الكبير، ج‌ 2، ص‌ 162.</ref>
+
بر اساس روایات، همچنین اسرافیل ولىّ لوح محفوظ<ref> عالم الملائكه، ص‌ 63؛ البدایة والنهایه، ج‌ 1، ص‌ 59.</ref> و واسطه امین بین خداوند و سه فرشته برگزیده دیگر معرفى شده است<ref> الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 230؛ بحارالانوار، ج‌ 56، ص‌ 260.</ref> و بر این نكته تصریح شده كه وحى خدا بر جبرئیل توسط او ابلاغ مى‌گردد.<ref> [[بحارالانوار]]، ج ‌54، ص‌ 366، 368؛ التوحید، ص‌ 264.</ref>
  
در روايتى ديگر علم جبرئيل از ميكائيل، و علم ميكائيل برگرفته از اسرافيل و دانش اسرافيل از لوح محفوظ معرفى شده است<ref> الاختصاص، ص‌ 45.</ref> و در سلسله سند روايات قدسى نيز پيامبر سخن خداوند را از جبرئيل و او از ميكائيل و ميكائيل از اسرافيل و او از لوح و لوح از قلم و در نهايت آن را از خداوند نقل مى‌كند؛<ref> همان،؛ بحارالانوار، ج‌ 39، ص‌ 246؛ وسائل‌الشيعه، ج‌ 8‌، ص‌ 42، 86؛ ج‌ 27، ص‌ 187.</ref> همچنين در روايات از نگاشته شدن [[قرآن]]<ref> الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 123.</ref> و نامى از اسماى الهى<ref> بحارالانوار، ج‌ 56، ص‌ 253.</ref> و 4 حرف از حروف گشايش امور بر پيشانى اسرافيل<ref> الخصال، ج‌ 2، ص‌ 510؛ اعلام القرآن، ص‌ 89.</ref> گزارش‌هايى ارائه شده و در [[دعا]]،<ref> بحارالانوار، ج‌ 87، ص‌ 213؛ ج‌ 86، ص‌ 316؛ ج‌ 90، ص‌ 261‌ـ‌262.</ref> تعقيقات<ref> همان، ج‌ 56، ص‌ 93، 253؛ ج ‌83، ص‌ 75، 88.</ref> و حرزهاى بسيارى<ref> همان، ج‌ 83، ص‌ 311؛ ج‌ 87، ص‌ 191.</ref> از او نام برده شده است.
+
بر اساس این روایات فرمان‌ها و [[وحى]] الهى در لوح محفوظ ظاهر مى‌شود و اسرافیل آن را به دیگر فرشتگان ابلاغ مى‌كند. [[علامه مجلسى]] در ذیل روایات پیشگفته، از برخى نقل مى‌كند كه وى بر اساس روایتى، همه فرشتگان لوح را تحت امر و پیرو اسرافیل دانسته‌ است.<ref> بحارالانوار، ج‌ 54، ص‌ 319؛ التفسیر الكبیر، ج‌ ص‌ 162.</ref>
  
بدين سان و با عنايت به نبودن واژه اسرافيل در زبان عبرى و سامى،<ref> المعرب، ص‌ 97.</ref> صرف حدس و گمان يا وجود پاره‌اى تشابهات نمى‌تواند اشتقاق اين واژه را از لغت عبرى سرافيم توجيه كند.
+
در روایتى دیگر علم جبرئیل از میكائیل، و علم میكائیل برگرفته از اسرافیل و دانش اسرافیل از لوح محفوظ معرفى شده است<ref> الاختصاص، ص‌ 45.</ref> و در سلسله سند روایات قدسى نیز پیامبر سخن خداوند را از جبرئیل و او از میكائیل و میكائیل از اسرافیل و او از لوح و لوح از قلم و در نهایت آن را از خداوند نقل مى‌كند؛<ref> همان،؛ بحارالانوار، ج‌ 39، ص‌ 246؛ وسائل‌الشیعه، ج‌ 8‌، ص‌ 42، 86؛ ج‌ 27، ص‌ 187.</ref> همچنین در روایات از نگاشته شدن [[قرآن]]<ref> الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 123.</ref> و نامى از اسماى الهى<ref> بحارالانوار، ج‌ 56، ص‌ 253.</ref> و 4 حرف از حروف گشایش امور بر پیشانى اسرافیل<ref> الخصال، ج‌ 2، ص‌ 510؛ اعلام القرآن، ص‌ 89.</ref> گزارش‌هایى ارائه شده و در [[دعا]]،<ref> بحارالانوار، ج‌ 87، ص‌ 213؛ ج‌ 86، ص‌ 316؛ ج‌ 90، ص‌ 261‌ـ‌262.</ref> تعقیقات<ref> همان، ج‌ 56، ص‌ 93، 253؛ ج ‌83، ص‌ 75، 88.</ref> و حرزهاى بسیارى<ref> همان، ج‌ 83، ص‌ 311؛ ج‌ 87، ص‌ 191.</ref> از او نام برده شده است.
  
واژه اسرافيل در [[قرآن كريم]] نيامده است؛ اما مفسران در ذيل آيات بسيارى، از اين فرشته سخن گفته‌اند:
+
بدین سان و با عنایت به نبودن واژه اسرافیل در زبان عبرى و سامى،<ref> المعرب، ص‌ 97.</ref> صرف حدس و گمان یا وجود پاره‌اى تشابهات نمى‌تواند اشتقاق این واژه را از لغت عبرى سرافیم توجیه كند.
  
# نفخ صور و دميدن در ناقور. ([[سوره نمل]]/27،87؛ [[سوره زمر]]/39،68؛ [[سوره انعام]]/6، 73؛ [[سوره كهف]]/18، 99<ref> روض‌الجنان، ج‌ 12، ص‌ 363.</ref>؛ [[سوره مدثر]]/ 74، 8)
+
واژه اسرافیل در [[قرآن كریم]] نیامده است؛ اما مفسران در ذیل آیات بسیارى، از این فرشته سخن گفته‌اند:
  
# دعوت و ندا. ([[سوره روم]]/30، 25 و 27؛ [[سوره ق]]/50،41‌ـ‌42) طبق نظر مفسران مقصود از دعوت و ندا دميدن اسرافيل در صور است.<ref> مجمع البيان‌، ج‌ 8‌، ص‌ 47‌؛ ج‌ 9‌، ص‌ 226‌؛ التفسير‌الكبير، ج‌ 28، ص‌ 188؛ تفسير قرطبى، ج‌ 14، ص‌ 15.</ref>
+
# نفخ صور و دمیدن در ناقور. ([[سوره نمل]]/27،87؛ [[سوره زمر]]/39،68؛ [[سوره انعام]]/6، 73؛ [[سوره كهف]]/18، 99<ref> روض‌الجنان، ج‌ 12، ص‌ 363.</ref>؛ [[سوره مدثر]]/ 74، 8)
  
# برانگيخته شدن در قيامت.<ref> مجمع‌البيان، ج‌ 10، ص‌ 653‌؛ روض‌الجنان، ج‌ 7، ص‌ 380.</ref> ([[سوره نازعات]]/ 79، 6‌ـ‌7؛ [[سوره انعام]]/6، 94)
+
# دعوت و ندا. ([[سوره روم]]/30، 25 و 27؛ [[سوره ق]]/50،41‌ـ‌42) طبق نظر مفسران مقصود از دعوت و ندا دمیدن اسرافیل در صور است.<ref> مجمع البیان‌، ج‌ 8‌، ص‌ 47‌؛ ج‌ 9‌، ص‌ 226‌؛ التفسیر‌الكبیر، ج‌ 28، ص‌ 188؛ تفسیر قرطبى، ج‌ 14، ص‌ 15.</ref>
  
# [[معراج]] پيامبر صلى الله عليه و آله.<ref> تفسير‌قمى، ج‌ ص‌ 31؛ روض‌الجنان، ج‌ 12، ص‌ 152.</ref> ([[سوره اسراء]]/ 17، 1)
+
# برانگیخته شدن در قیامت.<ref> مجمع‌البیان، ج‌ 10، ص‌ 653‌؛ روض‌الجنان، ج‌ ص‌ 380.</ref> ([[سوره نازعات]]/ 79، 6‌ـ‌7؛ [[سوره انعام]]/6، 94)
  
# فرشتگان: الف. ‌جبرئيل و ميكائيل و تمثل به جبرئيل.<ref> كشف‌الاسرار، ج‌ 9، ص‌ 307؛ الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 225، 230؛ البرهان، ج‌ 5، ص‌ 199‌ـ‌200.</ref> ([[سوره بقره]]/2، 98؛ [[سوره نجم]]/ 53، 8ـ13؛ [[سوره تكوير]]/81، 23) ب. مدبرات امر.<ref> مجمع‌البيان، ج‌ 10، ص‌ 652.</ref> ([[سوره نازعات]] /79، 5) ج. حاملان عرش.<ref> الدرالمنثور، ج‌ 8‌، ص‌ 270.</ref> ([[سوره حاقه]]/ 69، 17) د.‌عبادت و تسبيح فرشتگان.<ref> قصص عن الملائكه، ص‌ 14.</ref> ([[سوره انبياء]]/21، 19؛ [[سوره فصلت]]/41، 38) هـ‌‌.‌فرشتگان بشارت دهنده به [[حضرت ابراهيم]] عليه‌السلام.<ref> جامع‌البيان، مج ‌7، ج‌ 12، ص‌ 89.</ref> ([[سوره هود]]/11، 69) و. فرشتگانى كه به هنگام [[مرگ]] مؤمن بر بالين وى حاضر مى‌شوند.<ref> تفسير فرات الكوفى، ص‌ 553.</ref>([[سوره فجر]]/89‌،30) ز. حضور فرشتگان در [[قيامت]].<ref> روض‌الجنان، ج‌ 12، ص‌ 152.</ref> ([[سوره نبأ]]/ 78، 38) ح. اوصاف و افعال فرشتگان.<ref> تفسير قرطبى، ج‌ 14، ص‌ 204‌ـ‌205؛ الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 123.</ref> ([[سوره فاطر]]/35،1؛ [[سوره بقره]]/ 2، 34) ط. برترى فرشتگان برگزيده بر بنى‌آدم<ref> روض‌الجنان، ج‌ 12، ص‌ 251.</ref> ([[سوره اسراء]]/17، 70)، افزون بر اين در ذيل برخى از آيات نيز به مناسبت خاصى از اسرافيل سخن به ميان آمده است؛ مانند پيوستن ذريه مؤمنان به ايشان<ref> تفسير فرات الكوفى، ص‌ 445.</ref> در قيامت، ([[سوره طور]]/52،21) شادكامى بهشتيان<ref> كشف‌الاسرار، ج‌ 7، ص‌ 440.</ref> ([[سوره روم]]/30، 15) و فرستادن فرشته پيامبر براى فرشتگان بر فرض زندگى آن‌ها در زمين.<ref> تفسير قمى، ج‌ 2، ص‌ 27.</ref> ([[سوره اسراء]]/17،95)
+
# [[معراج]] پیامبر صلى الله علیه و آله.<ref> تفسیر‌قمى، ج‌ ص‌ 31؛ روض‌الجنان، ج‌ 12، ص‌ 152.</ref> ([[سوره اسراء]]/ 17، 1)
  
'''جايگاه إسرافيل'''
+
# فرشتگان: الف. ‌جبرئیل و میكائیل و تمثل به جبرئیل.<ref> كشف‌الاسرار، ج‌ 9، ص‌ 307؛ الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 225، 230؛ البرهان، ج‌ 5، ص‌ 199‌ـ‌200.</ref> ([[سوره بقره]]/2، 98؛ [[سوره نجم]]/ 53، 8ـ13؛ [[سوره تكویر]]/81، 23) ب. مدبرات امر.<ref> مجمع‌البیان، ج‌ 10، ص‌ 652.</ref> ([[سوره نازعات]] /79، 5) ج. حاملان عرش.<ref> الدرالمنثور، ج‌ 8‌، ص‌ 270.</ref> ([[سوره حاقه]]/ 69، 17) د.‌عبادت و تسبیح فرشتگان.<ref> قصص عن الملائكه، ص‌ 14.</ref> ([[سوره انبیاء]]/21، 19؛ [[سوره فصلت]]/41، 38) هـ‌‌.‌فرشتگان بشارت دهنده به [[حضرت ابراهیم]] علیه‌السلام.<ref> جامع‌البیان، مج ‌7، ج‌ 12، ص‌ 89.</ref> ([[سوره هود]]/11، 69) و. فرشتگانى كه به هنگام [[مرگ]] مؤمن بر بالین وى حاضر مى‌شوند.<ref> تفسیر فرات الكوفى، ص‌ 553.</ref>([[سوره فجر]]/89‌،30) ز. حضور فرشتگان در [[قیامت]].<ref> روض‌الجنان، ج‌ 12، ص‌ 152.</ref> ([[سوره نبأ]]/ 78، 38) ح. اوصاف و افعال فرشتگان.<ref> تفسیر قرطبى، ج‌ 14، ص‌ 204‌ـ‌205؛ الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 123.</ref> ([[سوره فاطر]]/35،1؛ [[سوره بقره]]/ 2، 34) ط. برترى فرشتگان برگزیده بر بنى‌آدم<ref> روض‌الجنان، ج‌ 12، ص‌ 251.</ref> ([[سوره اسراء]]/17، 70)، افزون بر این در ذیل برخى از آیات نیز به مناسبت خاصى از اسرافیل سخن به میان آمده است؛ مانند پیوستن ذریه مؤمنان به ایشان<ref> تفسیر فرات الكوفى، ص‌ 445.</ref> در قیامت، ([[سوره طور]]/52،21) شادكامى بهشتیان<ref> كشف‌الاسرار، ج‌ 7، ص‌ 440.</ref> ([[سوره روم]]/30، 15) و فرستادن فرشته پیامبر براى فرشتگان بر فرض زندگى آن‌ها در زمین.<ref> تفسیر قمى، ج‌ 2، ص‌ 27.</ref> ([[سوره اسراء]]/17،95)
  
در ذيل آيه «ولَقَد كَرَّمنا بَنى ءادَمَ... و فَضَّلنهُم عَلى كَثير مِمَّن خَلَقنا تَفضيلا» ([[سوره اسراء]]/17، 70) كه بنى‌آدم بر بسيارى از مخلوقات الهى برتر معرفى شده است، برخى به برترى انسان جز بر فرشتگان برگزيده (جبرئيل، اسرافيل، ميكائيل و عزرائيل) و جماعتى از كروبيان اشاره كرده‌اند؛ ولى ابوالفتوح با ژرف‌انديشى نيكويى، صحت آن را موقوف بر استثناى [[پيامبران]] از بنى‌آدم دانسته است.<ref> روض الجنان، ج‌ 12، ص‌ 251.</ref>
+
'''جایگاه إسرافیل'''
  
آيه شريفه: «وما مِنّا اِلاّ لَهُ مَقامٌ مَعلوم»، ([[سوره صافات]]/ 37، 164) هر يك از فرشتگان را داراى جايگاهى مشخص معرفى كرده است. با توجه به ديدگاه فيلسوفان مشّاء نيز كه بر اساس قاعده «الواحد» به سلسله طولى مراتب هستى قائل‌اند و رابطه وجودى عقول و فرشتگان را نسبت به يكديگر تكوينى و علّى دانسته‌اند<ref> الشفاء، ص‌ 435؛ نهاية‌الحكمه، ص‌ 381‌ـ‌382.</ref> مى‌توان جايگاه اسرافيل در نظام هستى را بازشناسى كرد.
+
در ذیل آیه «ولَقَد كَرَّمنا بَنى ءادَمَ... و فَضَّلنهُم عَلى كَثیر مِمَّن خَلَقنا تَفضیلا» ([[سوره اسراء]]/17، 70) كه بنى‌آدم بر بسیارى از مخلوقات الهى برتر معرفى شده است، برخى به برترى انسان جز بر فرشتگان برگزیده (جبرئیل، اسرافیل، میكائیل و عزرائیل) و جماعتى از كروبیان اشاره كرده‌اند؛ ولى ابوالفتوح با ژرف‌اندیشى نیكویى، صحت آن را موقوف بر استثناى [[پیامبران]] از بنى‌آدم دانسته است.<ref> روض الجنان، ج‌ 12، ص‌ 251.</ref>
  
در ذيل آياتى كه از جبرئيل و ميكائيل سخن به ميان آمده است، همچون: «مَن كانَ عَدُوًّالِلَّهِ و مَلئِكَتِهِ و رُسُلِهِ و جِبريلَ و ميكلَ...»([[سوره بقره]]/2، 98) مفسران پس از ذكر نام اسرافيل به ذكر رواياتى پرداخته‌اند كه مفاد برخى از آن‌ها بيان شأن نزول<ref> تفسير منسوب به [[امام حسن عسكرى]] عليه‌السلام، ص‌ 451.</ref> و برخى برترى جايگاه وى بر جبرئيل و ديگر فرشتگان برگزيده است.<ref> الدر المنثور، ج‌ 1، ص‌ 225، 229‌ـ‌230.</ref>
+
آیه شریفه: «وما مِنّا اِلاّ لَهُ مَقامٌ مَعلوم»، ([[سوره صافات]]/ 37، 164) هر یك از فرشتگان را داراى جایگاهى مشخص معرفى كرده است. با توجه به دیدگاه فیلسوفان مشّاء نیز كه بر اساس قاعده «الواحد» به سلسله طولى مراتب هستى قائل‌اند و رابطه وجودى عقول و فرشتگان را نسبت به یكدیگر تكوینى و علّى دانسته‌اند<ref> الشفاء، ص‌ 435؛ نهایة‌الحكمه، ص‌ 381‌ـ‌382.</ref> مى‌توان جایگاه اسرافیل در نظام هستى را بازشناسى كرد.
  
در ذيل آيات تمثل جبرئيل: «دَنا‌فَتَدَلّى... ولَقَد رَءاهُ نَزلَةً اُخرى» ([[سوره نجم]]/53،8‌ـ‌13)، «ولَقَد رَءاهُ بِالاُفُقِ المُبين» ([[سوره تكوير]]/81‌، 23)، مفسران(49) رواياتى را ذكر كرده‌اند كه در آن‌ها اسرافيل داراى عظمتى بيشتر از جبرئيل وصف شده است.<ref> البرهان، ج‌ 5، ص‌ 199‌ـ‌200؛ تفسير قرطبى، ج‌ ص‌ 157.</ref>
+
در ذیل آیاتى كه از جبرئیل و میكائیل سخن به میان آمده است، همچون: «مَن كانَ عَدُوًّالِلَّهِ و مَلئِكَتِهِ و رُسُلِهِ و جِبریلَ و میكلَ...»([[سوره بقره]]/2، 98) مفسران پس از ذكر نام اسرافیل به ذكر روایاتى پرداخته‌اند كه مفاد برخى از آن‌ها بیان شأن نزول<ref> تفسیر منسوب به [[امام حسن عسكرى]] علیه‌السلام، ص‌ 451.</ref> و برخى برترى جایگاه وى بر جبرئیل و دیگر فرشتگان برگزیده است.<ref> الدر المنثور، ج‌ ص‌ 225، 229‌ـ‌230.</ref>
  
در بسيارى از روايات نيز براى اسرافيل جايگاهى والاتر از ساير فرشتگان برگزيده تصوير شده و با تعابيرى مانند نزديك‌ترين فرشته به خداوند،(51) نزديك‌ترين مخلوق‌ها به خداوند،<ref> تفسير قمى، ج 2، ص 28؛ بحارالانوار، ج 18، ص 327.</ref> دربان پروردگار<ref> تفسير قمى، ج 2، ص 27؛ الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 230.</ref> و اولين فرشته‌اى كه پس از حجاب‌هاست<ref> الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 229؛ رياض السالكين، ج‌ ص‌ 85‌.</ref> و سيد ملائكه<ref> بحارالانوار، ج‌ 40، ص‌ 47.</ref> از او ياد شده است.
+
در ذیل آیات تمثل جبرئیل: «دَنا‌فَتَدَلّى... ولَقَد رَءاهُ نَزلَةً اُخرى» ([[سوره نجم]]/53،8‌ـ‌13)، «ولَقَد رَءاهُ بِالاُفُقِ المُبین» ([[سوره تكویر]]/81‌، 23)، مفسران(49) روایاتى را ذكر كرده‌اند كه در آن‌ها اسرافیل داراى عظمتى بیشتر از جبرئیل وصف شده است.<ref> البرهان، ج‌ ص‌ 199‌ـ‌200؛ تفسیر قرطبى، ج‌ ص‌ 157.</ref>
  
اين گونه روايات با نظر به نقش هر يك از فرشتگان برگزيده قابل تبيين است زيرا بدون احيا كه بر عهده اسرافيل است زمينه‌اى براى ايفاى نقش تعليم و روزى دادن و اماته كه به ترتيب بر عهده جبرئيل و ميكائيل و عزرائيل است<ref> روض‌الجنان، ج‌ 20، ص‌ 133؛ عجائب المخلوقات، ص‌ 260‌ـ‌261.</ref> نمى‌ماند.
+
در بسیارى از روایات نیز براى اسرافیل جایگاهى والاتر از سایر فرشتگان برگزیده تصویر شده و با تعابیرى مانند نزدیك‌ترین فرشته به خداوند،(51) نزدیك‌ترین مخلوق‌ها به خداوند،<ref> تفسیر قمى، ج 2، ص 28؛ بحارالانوار، ج 18، ص 327.</ref> دربان پروردگار<ref> تفسیر قمى، ج 2، ص 27؛ الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 230.</ref> و اولین فرشته‌اى كه پس از حجاب‌هاست<ref> الدرالمنثور، ج‌ ص‌ 229؛ ریاض السالكین، ج‌ 1، ص‌ 85‌.</ref> و سید ملائكه<ref> بحارالانوار، ج‌ 40، ص‌ 47.</ref> از او یاد شده است.
  
بر اساس ظاهرِ گونه‌هايى از روايات، اسرافيل با جبرئيل و ميكائيل همسان و اين سه از گرامى‌ترين آفريده‌ها نزد خداوند،<ref> الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 230.</ref> آفريده شده از گوهرى واحد،<ref> بحارالانوار، ج‌ 56، ص‌ 175.</ref> از رؤساى [[فرشتگان]]<ref> همان، ج 9، ص 339؛ ج‌ 10، ص‌ 86‌؛ الاختصاص، ص‌ 46؛ اعلام القرآن، ص‌ 89‌.</ref> و هر سه از كروبيان فرشتگان مقرب هستند.<ref> المفصل، ج‌ 2، ص‌ 269.</ref>
+
این گونه روایات با نظر به نقش هر یك از فرشتگان برگزیده قابل تبیین است زیرا بدون احیا كه بر عهده اسرافیل است زمینه‌اى براى ایفاى نقش تعلیم و روزى دادن و اماته كه به ترتیب بر عهده جبرئیل و میكائیل و عزرائیل است<ref> روض‌الجنان، ج‌ 20، ص‌ 133؛ عجائب المخلوقات، ص‌ 260‌ـ‌261.</ref> نمى‌ماند.
  
شايان ذكر است كه فضيلت‌هاى مشترك ياد شده در پاره‌اى از اين ‌روايات و به دنبال آن فرشتگان برخوردار از آن‌ها مى‌توانند داراى مراتب باشند بنابراين بين اين روايات و رواياتى كه مفاد آن‌ها برترى اسرافيل بر ساير فرشتگان برگزيده است، تنافى نيست. در برخى روايات نام اسرافيل پس از جبرئيل و ميكائيل ذكر شده<ref> الخصال، ج‌ ص‌ 225؛ ج‌ ص‌ 457.</ref> يا مقام و جايگاه آن دو برتر دانسته شده است.<ref> رياض السالكين، ج‌ ص‌ 86.</ref>
+
بر اساس ظاهرِ گونه‌هایى از روایات، اسرافیل با جبرئیل و میكائیل همسان و این سه از گرامى‌ترین آفریده‌ها نزد خداوند،<ref> الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 230.</ref> آفریده شده از گوهرى واحد،<ref> بحارالانوار، ج‌ 56، ص‌ 175.</ref> از رؤساى [[فرشتگان]]<ref> همان، ج 9، ص 339؛ ج‌ 10، ص‌ 86‌؛ الاختصاص، ص‌ 46؛ اعلام القرآن، ص‌ 89‌.</ref> و هر سه از كروبیان فرشتگان مقرب هستند.<ref> المفصل، ج‌ ص‌ 269.</ref>
  
'''ويژگى اسرافيل'''
+
شایان ذكر است كه فضیلت‌هاى مشترك یاد شده در پاره‌اى از این ‌روایات و به دنبال آن فرشتگان برخوردار از آن‌ها مى‌توانند داراى مراتب باشند بنابراین بین این روایات و روایاتى كه مفاد آن‌ها برترى اسرافیل بر سایر فرشتگان برگزیده است، تنافى نیست. در برخى روایات نام اسرافیل پس از جبرئیل و میكائیل ذكر شده<ref> الخصال، ج‌ 1، ص‌ 225؛ ج‌ 2، ص‌ 457.</ref> یا مقام و جایگاه آن دو برتر دانسته شده است.<ref> ریاض السالكین، ج‌ 1، ص‌ 86.</ref>
  
در تبيين آياتى كه از عبادت فرشتگان: «ومَن عِندَهُ لايَستَكبِرونَ عَن عِبادَتِهِ» ([[سوره انبياء]]/21، 19) و تسبيح آنان: «يُسَبِّحونَ لَهُ بِالَّيلِ والنَّهَارِ» ([[سوره فصلت]]/41، 38) سخن مى‌گويد از اسرافيل نام برده شده است.<ref> قصص عن الملائكه، ص‌ 14.</ref>
+
'''ویژگى اسرافیل'''
  
فرشتگان داراى بال‌هاى دوگانه، سه‌گانه و چهارگانه‌اند: «اُولى اَجنِحَة مَثنى و ثُلثَ و رُبعَ» ([[سوره فاطر]]/35، 1) در برخى از روايات اسرافيل داراى 4 بال معرفى شده است.<ref> الدر‌المنثور، ج‌ 7‌، ص‌ 253‌؛ [[بحارالانوار]]، ج ‌56‌، ص‌ 262.</ref>
+
در تبیین آیاتى كه از عبادت فرشتگان: «ومَن عِندَهُ لایَستَكبِرونَ عَن عِبادَتِهِ» ([[سوره انبیاء]]/21، 19) و تسبیح آنان: «یُسَبِّحونَ لَهُ بِالَّیلِ والنَّهَارِ» ([[سوره فصلت]]/41، 38) سخن مى‌گوید از اسرافیل نام برده شده است.<ref> قصص عن الملائكه، ص‌ 14.</ref>
  
برابر روايات اسرافيل فرشته‌اى بسيار بزرگ، باشكوه و داراى قدرت فراوان است. ابن‌عباس در روايتى مبسوط مى‌گويد: اسرافيل داراى قدرت 7 زمين، كوه‌ها، بادها، درندگان و سراپاى وجود او برخوردار از شعور، قدرت بيان و زبان است كه خداوند را به هزار هزار لغت تسبيح مى‌گويد... و اسرافيل در هر شبانه روز سه بار به جهنم نگريسته، مى‌گريد... ميكائيل 500 سال پس از [[اسرافيل]] و [[جبرئيل]] 500‌ سال پس از ميكائيل آفريده شده است.<ref> البرهان، ج‌ ص‌ 200‌ـ‌201.</ref>
+
فرشتگان داراى بال‌هاى دوگانه، سه‌گانه و چهارگانه‌اند: «اُولى اَجنِحَة مَثنى و ثُلثَ و رُبعَ» ([[سوره فاطر]]/35، 1) در برخى از روایات اسرافیل داراى 4 بال معرفى شده است.<ref> الدر‌المنثور، ج‌ 7‌، ص‌ 253‌؛ [[بحارالانوار]]، ج ‌56‌، ص‌ 262.</ref>
  
ذوالقرنين او را همانند مردى جوان، سفيد چهره، زيبا صورت و داراى لباسى سپيد معرفى كرده است.<ref> تفسير عياشى، ج‌ 2، ص‌ 347.</ref> او در هنگام نزول بر [[حضرت ابراهيم]] و [[حضرت لوط]] با هيبتى نيكو و لباس و عمامه‌اى سفيد نمايان شده است.<ref> همان، ص‌ 153، 155.</ref> چشمانش همانند دو كوكب درّى (ستاره درخشان) دانسته شده است.<ref> الدرالمنثور، ج‌ ص‌ 253.</ref> اين ‌گونه اوصاف برگرفته از نحوه تمثل اسرافيل در برابر وصف كنندگان يا حاكى از عظمت و مرتبه وجودى اوست كه به ‌صورت تشبيه معقول به محسوس بيان شده است.
+
برابر روایات اسرافیل فرشته‌اى بسیار بزرگ، باشكوه و داراى قدرت فراوان است. ابن‌عباس در روایتى مبسوط مى‌گوید: اسرافیل داراى قدرت 7 زمین، كوه‌ها، بادها، درندگان و سراپاى وجود او برخوردار از شعور، قدرت بیان و زبان است كه خداوند را به هزار هزار لغت تسبیح مى‌گوید... و اسرافیل در هر شبانه روز سه بار به جهنم نگریسته، مى‌گرید... میكائیل 500 سال پس از [[اسرافیل]] و [[جبرئیل]] 500‌ سال پس از میكائیل آفریده شده است.<ref> البرهان، ج‌ ص‌ 200‌ـ‌201.</ref>
  
'''مسئوليت و مأموريت اسرافيل'''
+
ذوالقرنین او را همانند مردى جوان، سفید چهره، زیبا صورت و داراى لباسى سپید معرفى كرده است.<ref> تفسیر عیاشى، ج‌ 2، ص‌ 347.</ref> او در هنگام نزول بر [[حضرت ابراهیم]] و [[حضرت لوط]] با هیبتى نیكو و لباس و عمامه‌اى سفید نمایان شده است.<ref> همان، ص‌ 153، 155.</ref> چشمانش همانند دو كوكب درّى (ستاره درخشان) دانسته شده است.<ref> الدرالمنثور، ج‌ 7، ص‌ 253.</ref> این ‌گونه اوصاف برگرفته از نحوه تمثل اسرافیل در برابر وصف كنندگان یا حاكى از عظمت و مرتبه وجودى اوست كه به ‌صورت تشبیه معقول به محسوس بیان شده است.
  
بخشى از آيات، مربوط به مسئوليت‌هاى فرشتگان در نظام آفرينش است: «جاعِلِ المَلئِكَةِ رُسُلاً» ([[سوره فاطر]]/35،1) كه مصداق آن 4 فرشته برگزيده معرفى شده‌اند<ref> تفسير قرطبى، ج‌ 14، ص‌ 204.</ref> و در ذيل آيه «فَالمُدَبِّرتِ اَمرا» ([[سوره نازعات]]/79،5) برابر روايات، جبرئيل موكَل وحى الهى، بادها و لشكرها، ميكائيل موكَل باران و نباتِ زمين، اسرافيل مأمور رساندن فرمان الهى به ايشان و عزرائيل مأمور گرفتن جان‌ها معرفى شده ‌است.(70)
+
'''مسئولیت و مأموریت اسرافیل'''
  
در آيات بعد تنها به نفخ در صور اشاره شده ‌است:<ref> روض‌الجنان، ج‌ 20، ص‌ 134.</ref> «و نُفِخَ فِى الصّورِ فَصَعِقَ مَن فِى السَّموتِ ومَن فِى الاَرضِ...» ([[سوره زمر]]/39، 68) دميدن در صور مهم‌ترين مسئوليت اسرافيل است. بيشتر مفسران شيعى و برخى از مفسران اهل ‌سنت بر اساس روايات تفسيرى<ref> جامع‌البيان، مج‌ 15، ج‌ 30، ص‌ 41؛ مجمع‌البيان، ج‌ 10، ص‌ 653.</ref> دميدن در صور را دو بار دانسته‌اند كه در پى نفخه نخست، همگان مى‌ميرند و در پى نفخه دوم براى حضور در قيامت زنده مى‌شوند؛<ref> التبيان، ج‌ 4، ص‌ 174؛ مجمع‌البيان، ج‌ 4، ص‌ 496؛ تفسير‌قرطبى، ج‌ 13، ص‌ 159.</ref> اما برخى به استناد تعابير قرآنى «فَزَع، صَعق و احياء» و برابر پاره‌اى از روايات آن را سه بار و برخى 4 بار (فزع، صعق، احياء و جمع) دانسته‌اند.<ref> مجمع‌البيان، ج 6‌، ص 766؛ الميزان، ج 17، ص 293؛ روح‌البيان، ج‌ 8‌، ص‌ 138‌ـ‌139.</ref> (‌=>‌نفخ‌ صور)
+
بخشى از آیات، مربوط به مسئولیت‌هاى فرشتگان در نظام آفرینش است: «جاعِلِ المَلئِكَةِ رُسُلاً» ([[سوره فاطر]]/35،1) كه مصداق آن 4 فرشته برگزیده معرفى شده‌اند<ref> تفسیر قرطبى، ج‌ 14، ص‌ 204.</ref> و در ذیل آیه «فَالمُدَبِّرتِ اَمرا» ([[سوره نازعات]]/79،5) برابر روایات، جبرئیل موكَل وحى الهى، بادها و لشكرها، میكائیل موكَل باران و نباتِ زمین، اسرافیل مأمور رساندن فرمان الهى به ایشان و عزرائیل مأمور گرفتن جان‌ها معرفى شده ‌است.(70)
  
اسرافيل يكى از 8 حامل عرش الهى در [[قيامت]] دانسته شده است:<ref> الدرالمنثور، ج‌ ص‌ 258، 276؛ عالم الملائكه، ص ‌61‌.</ref> «و يَحمِلُ عَرشَ رَبِّكَ فَوقَهُم يَومَئِذ ثَمنِيَه»([[سوره حاقه]]/69،17) بر اساس بسيارى از روايات، وى از حاملان عرش الهى است.<ref> رياض‌السالكين، ج‌ ص‌ 84‌ـ‌85‌؛ الدرالمنثور، ج‌ ص‌ 276؛ ج‌ 8‌، ص‌ 270.</ref>
+
در آیات بعد تنها به نفخ در صور اشاره شده ‌است:<ref> روض‌الجنان، ج‌ 20، ص‌ 134.</ref> «و نُفِخَ فِى الصّورِ فَصَعِقَ مَن فِى السَّموتِ ومَن فِى الاَرضِ...» ([[سوره زمر]]/39، 68) دمیدن در صور مهم‌ترین مسئولیت اسرافیل است. بیشتر مفسران شیعى و برخى از مفسران اهل ‌سنت بر اساس روایات تفسیرى<ref> جامع‌البیان، مج‌ 15، ج‌ 30، ص‌ 41؛ مجمع‌البیان، ج‌ 10، ص‌ 653.</ref> دمیدن در صور را دو بار دانسته‌اند كه در پى نفخه نخست، همگان مى‌میرند و در پى نفخه دوم براى حضور در قیامت زنده مى‌شوند؛<ref> التبیان، ج‌ ص‌ 174؛ مجمع‌البیان، ج‌ ص‌ 496؛ تفسیر‌قرطبى، ج‌ 13، ص‌ 159.</ref> اما برخى به استناد تعابیر قرآنى «فَزَع، صَعق و احیاء» و برابر پاره‌اى از روایات آن را سه بار و برخى 4 بار (فزع، صعق، احیاء و جمع) دانسته‌اند.<ref> مجمع‌البیان، ج 6‌، ص 766؛ المیزان، ج 17، ص 293؛ روح‌البیان، ج‌ 8‌، ص‌ 138‌ـ‌139.</ref> (‌=>‌نفخ‌ صور)
  
در روايتى پس از اشاره به [[عبادت]] به دور از خستگى فرشتگان حامل عرش، نام اسرافيل و مسئوليت وى در نفخ صور ذكر شده است.<ref> [[صحيفه سجاديه]]، دعاى 3.</ref> شارحان، اين سخن را ذكر خاص پس از عام و دليل آن را فضيلت و اهميت اين مسئوليت وى دانسته‌اند.<ref> رياض‌السالكين، ج‌ 1، ص‌ 85‌.</ref>
+
اسرافیل یكى از 8 حامل عرش الهى در [[قیامت]] دانسته شده است:<ref> الدرالمنثور، ج‌ 7، ص‌ 258، 276؛ عالم الملائكه، ص ‌61‌.</ref> «و یَحمِلُ عَرشَ رَبِّكَ فَوقَهُم یَومَئِذ ثَمنِیَه»([[سوره حاقه]]/69،17) بر اساس بسیارى از روایات، وى از حاملان عرش الهى است.<ref> ریاض‌السالكین، ج‌ 1، ص‌ 84‌ـ‌85‌؛ الدرالمنثور، ج‌ 7، ص‌ 276؛ ج‌ 8‌، ص‌ 270.</ref>
  
برابر روايات در مورد آيه «و اِذ قُلنا لِلمَلئِكَةِ اسجُدوا لاِدَمَ فَسَجَدُوا» ([[سوره بقره]]/2،34) اسرافيل اولين كسى بود كه براى خدا و بر حضرت آدم [[سجده]] كرد.<ref> الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 123؛ البداية والنهايه، ج‌ 1، ص‌ 59؛ التعريف والاعلام، ص‌ 57.</ref> بر اساس روايتى از [[امام صادق]] عليه‌السلام در ذيل آيه «ياَيَّتُهَا النَّفسُ المُطمَئِنَّه × اِرجِعى اِلى رَبِّكِ» ([[سوره فجر]]/89‌، 27‌ـ‌28) در هنگام مرگ مؤمن، پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل ‌بيت عليهم‌السلام و فرشتگان برگزيده، از جمله اسرافيل حضور يافته و بر اساس درخواست اميرمؤمنان عليه‌السلام همگى به فرشته [[مرگ]] توصيه مى‌كنند كه با او به مدارا رفتار شود.<ref> تفسير فرات الكوفى، ص‌ 553.</ref>
+
در روایتى پس از اشاره به [[عبادت]] به دور از خستگى فرشتگان حامل عرش، نام اسرافیل و مسئولیت وى در نفخ صور ذكر شده است.<ref> [[صحیفه سجادیه]]، دعاى 3.</ref> شارحان، این سخن را ذكر خاص پس از عام و دلیل آن را فضیلت و اهمیت این مسئولیت وى دانسته‌اند.<ref> ریاض‌السالكین، ج‌ 1، ص‌ 85‌.</ref>
  
مورد ديگر درباره مژده ‌دادن به [[حضرت ‌ابراهيم]] است: «ولَقَد جاءَت رُسُلُنا اِبرهيمَ بِالبُشرى» ([[سوره هود]]/11،69) بر اساس روايات، فرشتگانى كه براى بشارت فرزند نزد ابراهيم فرستاده شده‌اند سه،<ref> جامع‌البيان، مج‌ 7، ج‌ 12، ص ‌89‌؛ روض‌الجنان، ج ‌10، ص‌ 300؛ [[بحارالانوار]]، ج‌ 12، ص‌ 88‌.</ref> 4،<ref> تفسير عياشى، ج‌ ص‌ 153، 155؛ مجمع‌البيان، ج‌ ص‌ 272؛ بحارالانوار، ج‌ 12، ص 88‌.</ref> 9 يا 11(83) تن بوده‌اند كه در همه موارد اسرافيل يكى از آنان گزارش شده است. اين فرشتگان به دليل آيات بعد مأمور عذاب [[قوم لوط]] نيز بوده‌اند.
+
برابر روایات در مورد آیه «و اِذ قُلنا لِلمَلئِكَةِ اسجُدوا لاِدَمَ فَسَجَدُوا» ([[سوره بقره]]/2،34) اسرافیل اولین كسى بود كه براى خدا و بر حضرت آدم [[سجده]] كرد.<ref> الدرالمنثور، ج‌ ص‌ 123؛ البدایة والنهایه، ج‌ ص‌ 59؛ التعریف والاعلام، ص‌ 57.</ref> بر اساس روایتى از [[امام صادق]] علیه‌السلام در ذیل آیه «یاَیَّتُهَا النَّفسُ المُطمَئِنَّه × اِرجِعى اِلى رَبِّكِ» ([[سوره فجر]]/89‌، 27‌ـ‌28) در هنگام مرگ مؤمن، پیامبر صلى الله علیه و آله و اهل ‌بیت علیهم‌السلام و فرشتگان برگزیده، از جمله اسرافیل حضور یافته و بر اساس درخواست امیرمؤمنان علیه‌السلام همگى به فرشته [[مرگ]] توصیه مى‌كنند كه با او به مدارا رفتار شود.<ref> تفسیر فرات الكوفى، ص‌ 553.</ref>
  
در تفسير آيه [[معراج]] [[پيامبر اسلام]] صلى الله عليه و آله: «سُبحنَ الَّذى اَسرى بِعَبدِهِ» ([[سوره اسراء]]/17،1) از همراهى اسرافيل و دو فرشته برگزيده ديگر، جبرئيل و ميكائيل با پيامبر سخن گفته شده است؛<ref> تفسير قمى، ج‌ ص‌ 3.</ref> همچنين در ذيل آيه «قُل لَو كانَ فِى الاَرضِ مَلئِكَةٌ يَمشونَ مُطمَئِنّينَ» ([[سوره اسراء]]/17،95) بر اساس روايتى اسرافيل بر پيامبر ‌اكرم صلى الله عليه و آله نازل و از سوى خداوند او را بين پيامبرىِ همراه با سلطنت و شوكت ظاهرى و پيامبرىِ همراه با عبوديت، مخير ساخت و پيامبر به اشارت جبرئيل بندگى را برگزيد. در اين روايت جبرئيل بر رفعت درجه اسرافيل تأكيد كرده است.<ref> همان، ص‌ 27‌؛ البداية و‌النهايه، ج‌ ص‌ 58‌؛ الايمان بالملائكه، ص‌ 90‌ـ‌91.</ref>
+
مورد دیگر درباره مژده ‌دادن به [[حضرت ‌ابراهیم]] است: «ولَقَد جاءَت رُسُلُنا اِبرهیمَ بِالبُشرى» ([[سوره هود]]/11،69) بر اساس روایات، فرشتگانى كه براى بشارت فرزند نزد ابراهیم فرستاده شده‌اند سه،<ref> جامع‌البیان، مج‌ 7، ج‌ 12، ص ‌89‌؛ روض‌الجنان، ج ‌10، ص‌ 300؛ [[بحارالانوار]]، ج‌ 12، ص‌ 88‌.</ref> <ref> تفسیر عیاشى، ج‌ 2، ص‌ 153، 155؛ مجمع‌البیان، ج‌ ص‌ 272؛ بحارالانوار، ج‌ 12، ص 88‌.</ref> 9 یا 11(83) تن بوده‌اند كه در همه موارد اسرافیل یكى از آنان گزارش شده است. این فرشتگان به دلیل آیات بعد مأمور عذاب [[قوم لوط]] نیز بوده‌اند.
  
برخى از مفسران در ذيل آيه «يَومَ يَقومُ الرّوحُ والمَلئِكَةُ» ([[سوره نبا]]/78، 38) كه حضور فرشتگان را در قيامت گزارش مى‌كند از حضور ويژه اسرافيل سخن گفته‌اند.<ref> روض‌الجنان، ج‌ 12، ص‌ 152.</ref> بر اساس روايتى از پيامبر صلى الله عليه و آله در ذيل آيه «والَّذينَ ءامَنوا واتَّبَعَتهُم ذُرّيَّتُهُم بِايمن اَلحَقنا بِهِم ذُرّيَّتَهُم» ([[سوره طور]]/52، 21) اسرافيل با سه حلّه از نور براى پوشش به نزد [[حضرت فاطمه]] عليهاالسلام آمده، او را براى حضور در محشر فرامى‌خواند.<ref> تفسير فرات الكوفى، ص‌ 445.</ref>
+
در تفسیر آیه [[معراج]] [[پیامبر اسلام]] صلى الله علیه و آله: «سُبحنَ الَّذى اَسرى بِعَبدِهِ» ([[سوره اسراء]]/17،1) از همراهى اسرافیل و دو فرشته برگزیده دیگر، جبرئیل و میكائیل با پیامبر سخن گفته شده است؛<ref> تفسیر قمى، ج‌ ص‌ 3.</ref> همچنین در ذیل آیه «قُل لَو كانَ فِى الاَرضِ مَلئِكَةٌ یَمشونَ مُطمَئِنّینَ» ([[سوره اسراء]]/17،95) بر اساس روایتى اسرافیل بر پیامبر ‌اكرم صلى الله علیه و آله نازل و از سوى خداوند او را بین پیامبرىِ همراه با سلطنت و شوكت ظاهرى و پیامبرىِ همراه با عبودیت، مخیر ساخت و پیامبر به اشارت جبرئیل بندگى را برگزید. در این روایت جبرئیل بر رفعت درجه اسرافیل تأكید كرده است.<ref> همان، ص‌ 27‌؛ البدایة و‌النهایه، ج‌ 1، ص‌ 58‌؛ الایمان بالملائكه، ص‌ 90‌ـ‌91.</ref>
  
در ذيل آيه «فَاَمَّا الَّذينَ ءامَنوا و عَمِلُواالصّلِحتِ فَهُم فى رَوضَة يُحبَرون» ([[سوره روم]]/30،15) يكى از عوامل شادكامى بهشتيان، خواندن اسرافيل با آوازى بسيار خوش معرفى شده است. زيبايى و جذابيت آواز اسرافيل از همه الحان، برتر است<ref> روض‌الجنان، ج‌ 15، ص‌ 247.</ref> و به هنگام آواز اسرافيل، درختان و حوريان و پرندگان بهشتى نيز با وى همنوا شده او را همراهى مى‌كنند<ref> تفسير قرطبى، ج‌ 14، ص‌ 10.</ref> و به نقل كشف‌الاسرار وى براى بهشتيان، قرآن مى‌خواند.<ref> كشف‌الاسرار، ج‌ 7، ص‌ 440.</ref> شايد بتوان گفت زيبايى و جذابيت آواز اسرافيل و همنوا شدن درختان و حوريان و پرندگان بهشتى با وى از آن روست كه آواز او، آواز احيا و زندگى‌آفرين است.
+
برخى از مفسران در ذیل آیه «یَومَ یَقومُ الرّوحُ والمَلئِكَةُ» ([[سوره نبا]]/78، 38) كه حضور فرشتگان را در قیامت گزارش مى‌كند از حضور ویژه اسرافیل سخن گفته‌اند.<ref> روض‌الجنان، ج‌ 12، ص‌ 152.</ref> بر اساس روایتى از پیامبر صلى الله علیه و آله در ذیل آیه «والَّذینَ ءامَنوا واتَّبَعَتهُم ذُرّیَّتُهُم بِایمن اَلحَقنا بِهِم ذُرّیَّتَهُم» ([[سوره طور]]/52، 21) اسرافیل با سه حلّه از نور براى پوشش به نزد [[حضرت فاطمه]] علیهاالسلام آمده، او را براى حضور در محشر فرامى‌خواند.<ref> تفسیر فرات الكوفى، ص‌ 445.</ref>
  
افزون بر موارد پيشگفته، برابر روايات، اسرافيل داراى مأموريت‌هاى ديگرى است؛ مانند: مؤذن اهل آسمان،<ref> الدرالمنثور، ج‌ ص‌ 229‌ـ‌230.</ref> احياى اصحاب كهف،(92) احياى جرجيس پس از سوزانده شدن جسد وى بدست پادشاه زمان.<ref> بحارالانوار، ج‌ 14، ص‌ 447.</ref>
+
در ذیل آیه «فَاَمَّا الَّذینَ ءامَنوا و عَمِلُواالصّلِحتِ فَهُم فى رَوضَة یُحبَرون» ([[سوره روم]]/30،15) یكى از عوامل شادكامى بهشتیان، خواندن اسرافیل با آوازى بسیار خوش معرفى شده است. زیبایى و جذابیت آواز اسرافیل از همه الحان، برتر است<ref> روض‌الجنان، ج‌ 15، ص‌ 247.</ref> و به هنگام آواز اسرافیل، درختان و حوریان و پرندگان بهشتى نیز با وى همنوا شده او را همراهى مى‌كنند<ref> تفسیر قرطبى، ج‌ 14، ص‌ 10.</ref> و به نقل كشف‌الاسرار وى براى بهشتیان، قرآن مى‌خواند.<ref> كشف‌الاسرار، ج‌ ص‌ 440.</ref> شاید بتوان گفت زیبایى و جذابیت آواز اسرافیل و همنوا شدن درختان و حوریان و پرندگان بهشتى با وى از آن روست كه آواز او، آواز احیا و زندگى‌آفرین است.
  
'''فرجام اسرافيل'''
+
افزون بر موارد پیشگفته، برابر روایات، اسرافیل داراى مأموریت‌هاى دیگرى است؛ مانند: مؤذن اهل آسمان،<ref> الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 229‌ـ‌230.</ref> احیاى اصحاب كهف،(92) احیاى جرجیس پس از سوزانده شدن جسد وى بدست پادشاه زمان.<ref> بحارالانوار، ج‌ 14، ص‌ 447.</ref>
  
مفسران برابر روايات، اسرافيل و سه فرشته برگزيده ديگر ([[جبرئيل]]، [[ميكائيل]] و [[عزرائيل]]) را مصداق مستثنا در آيه «و نُفِخَ فِى الصّورِ فَصَعِقَ مَن فِى السَّموتِ ومَن فِى الاَرضِ اِلاّ مَن شاءَ اللّهُ» ([[سوره زمر]]/39،68 و نيز [[سوره نمل]]/27،87) به هنگام نفخ صور و از [[مرگ]] بر كنار دانسته‌اند؛<ref> تفسير قرطبى، ج‌ 13، ص‌ 160؛ روض‌الجنان، ج‌ 15، ص‌ 81‌.</ref> اما در نهايت اسرافيل نيز همچون فرشتگان برگزيده ديگر طعم مرگ را خواهد چشيد؛ طبق برخى روايات پس از دميدن نخست و مرگ همگان، خداوند يا عزرائيل ابتدا جان جبرئيل سپس ميكائيل و در پايان اسرافيل و<ref> البرهان، ج 4، ص 730‌ـ‌731؛ روض‌الجنان، ج‌ 15، ص‌ 81‌.</ref> برابر روايتى ابتدا جان اسرافيل سپس دو فرشته ديگر را مى‌گيرد و خود عزرائيل نيز قبض [[روح]] مى‌شود.<ref> كشف‌الاسرار، ج‌ 8‌، ص‌ 436؛ تفسير قرطبى، ج‌ 15، ص‌ 182.</ref>
+
'''فرجام اسرافیل'''
  
برابر روايت ديگر به نقل از امام على ‌بن ‌الحسين عليهماالسلام همه اهل آسمان بر اثر نفخه ‌نخست مى‌ميرند و اسرافيل آخرين كسى است كه قبض روح مى‌شود.<ref> البرهان، ج‌ ص‌ 729.</ref> نكته اخير در روايت و نيز برخى منابع ذكر شده است.<ref> تفسير قمى، ج‌ ص‌ 255.</ref> به نظر برخى [[مرگ]] مجردات مانند ملائكه به معناى محو نسبتِ وجود آن‌ها به ماهياتشان است.<ref> اسفار، ج‌ ص‌ 278.</ref>
+
مفسران برابر روایات، اسرافیل و سه فرشته برگزیده دیگر ([[جبرئیل]]، [[میكائیل]] و [[عزرائیل]]) را مصداق مستثنا در آیه «و نُفِخَ فِى الصّورِ فَصَعِقَ مَن فِى السَّموتِ ومَن فِى الاَرضِ اِلاّ مَن شاءَ اللّهُ» ([[سوره زمر]]/39،68 و نیز [[سوره نمل]]/27،87) به هنگام نفخ صور و از [[مرگ]] بر كنار دانسته‌اند؛<ref> تفسیر قرطبى، ج‌ 13، ص‌ 160؛ روض‌الجنان، ج‌ 15، ص‌ 81‌.</ref> اما در نهایت اسرافیل نیز همچون فرشتگان برگزیده دیگر طعم مرگ را خواهد چشید؛ طبق برخى روایات پس از دمیدن نخست و مرگ همگان، خداوند یا عزرائیل ابتدا جان جبرئیل سپس میكائیل و در پایان اسرافیل و<ref> البرهان، ج 4، ص 730‌ـ‌731؛ روض‌الجنان، ج‌ 15، ص‌ 81‌.</ref> برابر روایتى ابتدا جان اسرافیل سپس دو فرشته دیگر را مى‌گیرد و خود عزرائیل نیز قبض [[روح]] مى‌شود.<ref> كشف‌الاسرار، ج‌ 8‌، ص‌ 436؛ تفسیر قرطبى، ج‌ 15، ص‌ 182.</ref>
  
در روايتى اسرافيل به ‌عنوان اولين كسى كه زنده مى‌شود<ref> البرهان، ج‌ 4، ص‌ 731؛ روح‌البيان، ج ‌8‌، ص‌ 138‌ـ‌139؛ البدايةوالنهايه، ج‌ 1، ص‌ 59‌.</ref> معرفى‌ شده و در روز قيامت نيز پس از لوح و قلم اولين فرشته‌اى است كه در مورد ابلاغ فرمان خدا از او پرسش مى‌شود.<ref> [[بحارالانوار]]، ج‌ 7، ص‌ 281.</ref> با توجه به مسئوليت مهم اسرافيل در احيا شايد سر اين كه او آخرين فردى است كه قبض روح مى‌شود و اولين كسى است كه زنده مى‌شود، اين باشد كه وى مجراى افاضه حيات از ناحيه خداوند به ساير موجودات است.
+
برابر روایت دیگر به نقل از امام على ‌بن ‌الحسین علیهماالسلام همه اهل آسمان بر اثر نفخه ‌نخست مى‌میرند و اسرافیل آخرین كسى است كه قبض روح مى‌شود.<ref> البرهان، ج‌ 4، ص‌ 729.</ref> نكته اخیر در روایت و نیز برخى منابع ذكر شده است.<ref> تفسیر قمى، ج‌ 2، ص‌ 255.</ref> به نظر برخى [[مرگ]] مجردات مانند ملائكه به معناى محو نسبتِ وجود آن‌ها به ماهیاتشان است.<ref> اسفار، ج‌ 9، ص‌ 278.</ref>
 +
 
 +
در روایتى اسرافیل به ‌عنوان اولین كسى كه زنده مى‌شود<ref> البرهان، ج‌ 4، ص‌ 731؛ روح‌البیان، ج ‌8‌، ص‌ 138‌ـ‌139؛ البدایةوالنهایه، ج‌ 1، ص‌ 59‌.</ref> معرفى‌ شده و در روز قیامت نیز پس از لوح و قلم اولین فرشته‌اى است كه در مورد ابلاغ فرمان خدا از او پرسش مى‌شود.<ref> [[بحارالانوار]]، ج‌ 7، ص‌ 281.</ref> با توجه به مسئولیت مهم اسرافیل در احیا شاید سر این كه او آخرین فردى است كه قبض روح مى‌شود و اولین كسى است كه زنده مى‌شود، این باشد كه وى مجراى افاضه حیات از ناحیه خداوند به سایر موجودات است.
  
 
==پانویس ==
 
==پانویس ==
سطر ۱۰۸: سطر ۱۱۰:
  
  
(70)‌. مجمع‌البيان، ج ‌10، ص ‌652‌؛ روض‌الجنان، ج‌ 20، ص‌ 133؛ الميزان، ج‌ 20، ص‌ 180.
+
(70)‌. مجمع‌البیان، ج ‌10، ص ‌652‌؛ روض‌الجنان، ج‌ 20، ص‌ 133؛ المیزان، ج‌ 20، ص‌ 180.
  
  

نسخهٔ ‏۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۴۱

اسرافیل

فرشته‌اى مقرب، ابلاغ‌كننده فرمان الهى به دیگر فرشتگان، دمنده صور و از حاملان عرش الهى در قیامت.

واژه إسرافیل را به صورت‌هاى دیگرى نیز از قبیل «اسرافین»، «سرافین» و «سرافیل» ذكر كرده‌اند.[۱] برخى واژه إسرافیل را رباعى و گروهى با اصلى دانستن همزه، آن را خماسى مى‌دانند.[۲]

بیشتر لغت‌دانان اسرافیل را واژه‌اى غیرعربى دانسته‌اند؛[۳] برخى آن را برگرفته از سریانى و مركب از اسرا (بنده) و ایل (خدا) مى‌دانند.[۴] نام‌هاى دیگر اسرافیل (عبدالله،[۵] عبیداللّه،(6) عبدالرحمن[۶]) نیز با این معنا انطباق دارند. در روایاتى به نقل از پیامبر صلى الله علیه و آله، امام سجاد علیه‌السلام، صحابه و تابعان گفته شده است: هر اسم مركبى كه بخش دوم آن واژه ایل باشد (مانند جبرئیل، میكائیل و عزرائیل) به نحوى بندگى خدا را مى‌رساند.[۷]

برخى دیگر احتمال داده‌اند مأخذ این واژه، لغت عبرىِ «سرافیم» باشد[۸] كه بر اساس تورات، نام جمعى از فرشتگان است كه بر بالاى كرسى خداوند ایستاده و داراى 6 بال هستند كه با دو بال روى خود را و با دو بال دیگر پاهاى خود را پوشانیده‌اند و با دو بال دیگر پرواز مى‌كنند و هنگام آواز جمله «قدّوس قدّوس، پروردگارِ لشكرهاست، تمامى زمین از جلال او مملو است» را بر زبان مى‌آورند.[۹]

گاهى نظریه اشتقاق اسرافیل از سرافیم با حدس و احتمال چنین توجیه مى‌شود كه شاید اعراب پیشین از جمله نصارا، الف و لام را به «سراف» افزوده باشند؛ همچنین امكان دارد كه «میم» به «لام» تبدیل شده تا بر قیاس جبرئیل و میكائیل، این واژه، سرافیل (اسرافیل) شود.[۱۰]

برخى از همسانى لفظى این دو واژه، پا را فراتر نهاده، براى نشان دادن ارتباط هر چه بیشتر بین آن دو به تشابه پاره‌اى از اوصاف همانند داشتن 6 بال، حضور در نزد كرسى خداوند و قدوس قدوس گویى فرشتگان سرافیم در كتاب تورات، با دارا بودن 4 بال و حامل عرش الهى بودن و تسبیح‌گویى فرشته اسرافیل در روایات اسلامى استناد جسته‌اند[۱۱] و در اظهارنظرى غیر‌دقیق، این‌گونه مطالب را به صراحت ساخته كعب‌الاحبار و از اسرائیلیات دانسته‌اند.[۱۲]

اگرچه بیشتر روایات از منابع اهل‌سنت بوده و در سند پاره‌اى از آن‌ها كعب‌الاحبار وجود دارد؛ اما فراوانى روایات به حدى است كه شبهه‌اى، در اصل وجود فرشته‌اى به نام اسرافیل در فرهنگ اسلامى باقى ‌نمى‌گذارد و این گونه اوصاف كه نظیر آن در ‌آیات قرآن (سوره فاطر/35، 1) نیز آمده است، بر اساس دیدگاه‌هاى گوناگون كلامى و فلسفى قابل تبیین است.[۱۳]

اندكى توجه روشن مى‌سازد كه لغت سرافیم در زبان عبرى به رغم برخى شباهت‌هاى لفظى و وصفى، تفاوت‌هاى آشكارى با واژه اسرافیل در فرهنگ اسلامى دارد:

  1. سرافیم جمع و در تورات به معناى گروهى از فرشتگان مقرب است و اسرافیل مفرد و در فرهنگ اسلامى نام فرشته‌اى مقرب.
  1. در فرهنگ اسلامى مسئولیت اسرافیل، ابلاغ پیام الهى به دیگر فرشتگان[۱۴] و دمیدن در صور معرفى شده است؛ ولى در تورات نه تنها فرشتگان تسبیح‌گوى سرافیم چنین مسئولیت‌هایى ندارند بلكه از هیچ فرشته‌اى حتى با لفظى دیگر براى چنین مسئولیتى نامى به میان نیامده است.

بر اساس روایات، همچنین اسرافیل ولىّ لوح محفوظ[۱۵] و واسطه امین بین خداوند و سه فرشته برگزیده دیگر معرفى شده است[۱۶] و بر این نكته تصریح شده كه وحى خدا بر جبرئیل توسط او ابلاغ مى‌گردد.[۱۷]

بر اساس این روایات فرمان‌ها و وحى الهى در لوح محفوظ ظاهر مى‌شود و اسرافیل آن را به دیگر فرشتگان ابلاغ مى‌كند. علامه مجلسى در ذیل روایات پیشگفته، از برخى نقل مى‌كند كه وى بر اساس روایتى، همه فرشتگان لوح را تحت امر و پیرو اسرافیل دانسته‌ است.[۱۸]

در روایتى دیگر علم جبرئیل از میكائیل، و علم میكائیل برگرفته از اسرافیل و دانش اسرافیل از لوح محفوظ معرفى شده است[۱۹] و در سلسله سند روایات قدسى نیز پیامبر سخن خداوند را از جبرئیل و او از میكائیل و میكائیل از اسرافیل و او از لوح و لوح از قلم و در نهایت آن را از خداوند نقل مى‌كند؛[۲۰] همچنین در روایات از نگاشته شدن قرآن[۲۱] و نامى از اسماى الهى[۲۲] و 4 حرف از حروف گشایش امور بر پیشانى اسرافیل[۲۳] گزارش‌هایى ارائه شده و در دعا،[۲۴] تعقیقات[۲۵] و حرزهاى بسیارى[۲۶] از او نام برده شده است.

بدین سان و با عنایت به نبودن واژه اسرافیل در زبان عبرى و سامى،[۲۷] صرف حدس و گمان یا وجود پاره‌اى تشابهات نمى‌تواند اشتقاق این واژه را از لغت عبرى سرافیم توجیه كند.

واژه اسرافیل در قرآن كریم نیامده است؛ اما مفسران در ذیل آیات بسیارى، از این فرشته سخن گفته‌اند:

  1. نفخ صور و دمیدن در ناقور. (سوره نمل/27،87؛ سوره زمر/39،68؛ سوره انعام/6، 73؛ سوره كهف/18، 99[۲۸]؛ سوره مدثر/ 74، 8)
  1. دعوت و ندا. (سوره روم/30، 25 و 27؛ سوره ق/50،41‌ـ‌42) طبق نظر مفسران مقصود از دعوت و ندا دمیدن اسرافیل در صور است.[۲۹]
  1. برانگیخته شدن در قیامت.[۳۰] (سوره نازعات/ 79، 6‌ـ‌7؛ سوره انعام/6، 94)
  1. معراج پیامبر صلى الله علیه و آله.[۳۱] (سوره اسراء/ 17، 1)
  1. فرشتگان: الف. ‌جبرئیل و میكائیل و تمثل به جبرئیل.[۳۲] (سوره بقره/2، 98؛ سوره نجم/ 53، 8ـ13؛ سوره تكویر/81، 23) ب. مدبرات امر.[۳۳] (سوره نازعات /79، 5) ج. حاملان عرش.[۳۴] (سوره حاقه/ 69، 17) د.‌عبادت و تسبیح فرشتگان.[۳۵] (سوره انبیاء/21، 19؛ سوره فصلت/41، 38) هـ‌‌.‌فرشتگان بشارت دهنده به حضرت ابراهیم علیه‌السلام.[۳۶] (سوره هود/11، 69) و. فرشتگانى كه به هنگام مرگ مؤمن بر بالین وى حاضر مى‌شوند.[۳۷](سوره فجر/89‌،30) ز. حضور فرشتگان در قیامت.[۳۸] (سوره نبأ/ 78، 38) ح. اوصاف و افعال فرشتگان.[۳۹] (سوره فاطر/35،1؛ سوره بقره/ 2، 34) ط. برترى فرشتگان برگزیده بر بنى‌آدم[۴۰] (سوره اسراء/17، 70)، افزون بر این در ذیل برخى از آیات نیز به مناسبت خاصى از اسرافیل سخن به میان آمده است؛ مانند پیوستن ذریه مؤمنان به ایشان[۴۱] در قیامت، (سوره طور/52،21) شادكامى بهشتیان[۴۲] (سوره روم/30، 15) و فرستادن فرشته پیامبر براى فرشتگان بر فرض زندگى آن‌ها در زمین.[۴۳] (سوره اسراء/17،95)

جایگاه إسرافیل

در ذیل آیه «ولَقَد كَرَّمنا بَنى ءادَمَ... و فَضَّلنهُم عَلى كَثیر مِمَّن خَلَقنا تَفضیلا» (سوره اسراء/17، 70) كه بنى‌آدم بر بسیارى از مخلوقات الهى برتر معرفى شده است، برخى به برترى انسان جز بر فرشتگان برگزیده (جبرئیل، اسرافیل، میكائیل و عزرائیل) و جماعتى از كروبیان اشاره كرده‌اند؛ ولى ابوالفتوح با ژرف‌اندیشى نیكویى، صحت آن را موقوف بر استثناى پیامبران از بنى‌آدم دانسته است.[۴۴]

آیه شریفه: «وما مِنّا اِلاّ لَهُ مَقامٌ مَعلوم»، (سوره صافات/ 37، 164) هر یك از فرشتگان را داراى جایگاهى مشخص معرفى كرده است. با توجه به دیدگاه فیلسوفان مشّاء نیز كه بر اساس قاعده «الواحد» به سلسله طولى مراتب هستى قائل‌اند و رابطه وجودى عقول و فرشتگان را نسبت به یكدیگر تكوینى و علّى دانسته‌اند[۴۵] مى‌توان جایگاه اسرافیل در نظام هستى را بازشناسى كرد.

در ذیل آیاتى كه از جبرئیل و میكائیل سخن به میان آمده است، همچون: «مَن كانَ عَدُوًّالِلَّهِ و مَلئِكَتِهِ و رُسُلِهِ و جِبریلَ و میكلَ...»(سوره بقره/2، 98) مفسران پس از ذكر نام اسرافیل به ذكر روایاتى پرداخته‌اند كه مفاد برخى از آن‌ها بیان شأن نزول[۴۶] و برخى برترى جایگاه وى بر جبرئیل و دیگر فرشتگان برگزیده است.[۴۷]

در ذیل آیات تمثل جبرئیل: «دَنا‌فَتَدَلّى... ولَقَد رَءاهُ نَزلَةً اُخرى» (سوره نجم/53،8‌ـ‌13)، «ولَقَد رَءاهُ بِالاُفُقِ المُبین» (سوره تكویر/81‌، 23)، مفسران(49) روایاتى را ذكر كرده‌اند كه در آن‌ها اسرافیل داراى عظمتى بیشتر از جبرئیل وصف شده است.[۴۸]

در بسیارى از روایات نیز براى اسرافیل جایگاهى والاتر از سایر فرشتگان برگزیده تصویر شده و با تعابیرى مانند نزدیك‌ترین فرشته به خداوند،(51) نزدیك‌ترین مخلوق‌ها به خداوند،[۴۹] دربان پروردگار[۵۰] و اولین فرشته‌اى كه پس از حجاب‌هاست[۵۱] و سید ملائكه[۵۲] از او یاد شده است.

این گونه روایات با نظر به نقش هر یك از فرشتگان برگزیده قابل تبیین است زیرا بدون احیا كه بر عهده اسرافیل است زمینه‌اى براى ایفاى نقش تعلیم و روزى دادن و اماته كه به ترتیب بر عهده جبرئیل و میكائیل و عزرائیل است[۵۳] نمى‌ماند.

بر اساس ظاهرِ گونه‌هایى از روایات، اسرافیل با جبرئیل و میكائیل همسان و این سه از گرامى‌ترین آفریده‌ها نزد خداوند،[۵۴] آفریده شده از گوهرى واحد،[۵۵] از رؤساى فرشتگان[۵۶] و هر سه از كروبیان فرشتگان مقرب هستند.[۵۷]

شایان ذكر است كه فضیلت‌هاى مشترك یاد شده در پاره‌اى از این ‌روایات و به دنبال آن فرشتگان برخوردار از آن‌ها مى‌توانند داراى مراتب باشند بنابراین بین این روایات و روایاتى كه مفاد آن‌ها برترى اسرافیل بر سایر فرشتگان برگزیده است، تنافى نیست. در برخى روایات نام اسرافیل پس از جبرئیل و میكائیل ذكر شده[۵۸] یا مقام و جایگاه آن دو برتر دانسته شده است.[۵۹]

ویژگى اسرافیل

در تبیین آیاتى كه از عبادت فرشتگان: «ومَن عِندَهُ لایَستَكبِرونَ عَن عِبادَتِهِ» (سوره انبیاء/21، 19) و تسبیح آنان: «یُسَبِّحونَ لَهُ بِالَّیلِ والنَّهَارِ» (سوره فصلت/41، 38) سخن مى‌گوید از اسرافیل نام برده شده است.[۶۰]

فرشتگان داراى بال‌هاى دوگانه، سه‌گانه و چهارگانه‌اند: «اُولى اَجنِحَة مَثنى و ثُلثَ و رُبعَ» (سوره فاطر/35، 1) در برخى از روایات اسرافیل داراى 4 بال معرفى شده است.[۶۱]

برابر روایات اسرافیل فرشته‌اى بسیار بزرگ، باشكوه و داراى قدرت فراوان است. ابن‌عباس در روایتى مبسوط مى‌گوید: اسرافیل داراى قدرت 7 زمین، كوه‌ها، بادها، درندگان و سراپاى وجود او برخوردار از شعور، قدرت بیان و زبان است كه خداوند را به هزار هزار لغت تسبیح مى‌گوید... و اسرافیل در هر شبانه روز سه بار به جهنم نگریسته، مى‌گرید... میكائیل 500 سال پس از اسرافیل و جبرئیل 500‌ سال پس از میكائیل آفریده شده است.[۶۲]

ذوالقرنین او را همانند مردى جوان، سفید چهره، زیبا صورت و داراى لباسى سپید معرفى كرده است.[۶۳] او در هنگام نزول بر حضرت ابراهیم و حضرت لوط با هیبتى نیكو و لباس و عمامه‌اى سفید نمایان شده است.[۶۴] چشمانش همانند دو كوكب درّى (ستاره درخشان) دانسته شده است.[۶۵] این ‌گونه اوصاف برگرفته از نحوه تمثل اسرافیل در برابر وصف كنندگان یا حاكى از عظمت و مرتبه وجودى اوست كه به ‌صورت تشبیه معقول به محسوس بیان شده است.

مسئولیت و مأموریت اسرافیل

بخشى از آیات، مربوط به مسئولیت‌هاى فرشتگان در نظام آفرینش است: «جاعِلِ المَلئِكَةِ رُسُلاً» (سوره فاطر/35،1) كه مصداق آن 4 فرشته برگزیده معرفى شده‌اند[۶۶] و در ذیل آیه «فَالمُدَبِّرتِ اَمرا» (سوره نازعات/79،5) برابر روایات، جبرئیل موكَل وحى الهى، بادها و لشكرها، میكائیل موكَل باران و نباتِ زمین، اسرافیل مأمور رساندن فرمان الهى به ایشان و عزرائیل مأمور گرفتن جان‌ها معرفى شده ‌است.(70)

در آیات بعد تنها به نفخ در صور اشاره شده ‌است:[۶۷] «و نُفِخَ فِى الصّورِ فَصَعِقَ مَن فِى السَّموتِ ومَن فِى الاَرضِ...» (سوره زمر/39، 68) دمیدن در صور مهم‌ترین مسئولیت اسرافیل است. بیشتر مفسران شیعى و برخى از مفسران اهل ‌سنت بر اساس روایات تفسیرى[۶۸] دمیدن در صور را دو بار دانسته‌اند كه در پى نفخه نخست، همگان مى‌میرند و در پى نفخه دوم براى حضور در قیامت زنده مى‌شوند؛[۶۹] اما برخى به استناد تعابیر قرآنى «فَزَع، صَعق و احیاء» و برابر پاره‌اى از روایات آن را سه بار و برخى 4 بار (فزع، صعق، احیاء و جمع) دانسته‌اند.[۷۰] (‌=>‌نفخ‌ صور)

اسرافیل یكى از 8 حامل عرش الهى در قیامت دانسته شده است:[۷۱] «و یَحمِلُ عَرشَ رَبِّكَ فَوقَهُم یَومَئِذ ثَمنِیَه»(سوره حاقه/69،17) بر اساس بسیارى از روایات، وى از حاملان عرش الهى است.[۷۲]

در روایتى پس از اشاره به عبادت به دور از خستگى فرشتگان حامل عرش، نام اسرافیل و مسئولیت وى در نفخ صور ذكر شده است.[۷۳] شارحان، این سخن را ذكر خاص پس از عام و دلیل آن را فضیلت و اهمیت این مسئولیت وى دانسته‌اند.[۷۴]

برابر روایات در مورد آیه «و اِذ قُلنا لِلمَلئِكَةِ اسجُدوا لاِدَمَ فَسَجَدُوا» (سوره بقره/2،34) اسرافیل اولین كسى بود كه براى خدا و بر حضرت آدم سجده كرد.[۷۵] بر اساس روایتى از امام صادق علیه‌السلام در ذیل آیه «یاَیَّتُهَا النَّفسُ المُطمَئِنَّه × اِرجِعى اِلى رَبِّكِ» (سوره فجر/89‌، 27‌ـ‌28) در هنگام مرگ مؤمن، پیامبر صلى الله علیه و آله و اهل ‌بیت علیهم‌السلام و فرشتگان برگزیده، از جمله اسرافیل حضور یافته و بر اساس درخواست امیرمؤمنان علیه‌السلام همگى به فرشته مرگ توصیه مى‌كنند كه با او به مدارا رفتار شود.[۷۶]

مورد دیگر درباره مژده ‌دادن به حضرت ‌ابراهیم است: «ولَقَد جاءَت رُسُلُنا اِبرهیمَ بِالبُشرى» (سوره هود/11،69) بر اساس روایات، فرشتگانى كه براى بشارت فرزند نزد ابراهیم فرستاده شده‌اند سه،[۷۷][۷۸] 9 یا 11(83) تن بوده‌اند كه در همه موارد اسرافیل یكى از آنان گزارش شده است. این فرشتگان به دلیل آیات بعد مأمور عذاب قوم لوط نیز بوده‌اند.

در تفسیر آیه معراج پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله: «سُبحنَ الَّذى اَسرى بِعَبدِهِ» (سوره اسراء/17،1) از همراهى اسرافیل و دو فرشته برگزیده دیگر، جبرئیل و میكائیل با پیامبر سخن گفته شده است؛[۷۹] همچنین در ذیل آیه «قُل لَو كانَ فِى الاَرضِ مَلئِكَةٌ یَمشونَ مُطمَئِنّینَ» (سوره اسراء/17،95) بر اساس روایتى اسرافیل بر پیامبر ‌اكرم صلى الله علیه و آله نازل و از سوى خداوند او را بین پیامبرىِ همراه با سلطنت و شوكت ظاهرى و پیامبرىِ همراه با عبودیت، مخیر ساخت و پیامبر به اشارت جبرئیل بندگى را برگزید. در این روایت جبرئیل بر رفعت درجه اسرافیل تأكید كرده است.[۸۰]

برخى از مفسران در ذیل آیه «یَومَ یَقومُ الرّوحُ والمَلئِكَةُ» (سوره نبا/78، 38) كه حضور فرشتگان را در قیامت گزارش مى‌كند از حضور ویژه اسرافیل سخن گفته‌اند.[۸۱] بر اساس روایتى از پیامبر صلى الله علیه و آله در ذیل آیه «والَّذینَ ءامَنوا واتَّبَعَتهُم ذُرّیَّتُهُم بِایمن اَلحَقنا بِهِم ذُرّیَّتَهُم» (سوره طور/52، 21) اسرافیل با سه حلّه از نور براى پوشش به نزد حضرت فاطمه علیهاالسلام آمده، او را براى حضور در محشر فرامى‌خواند.[۸۲]

در ذیل آیه «فَاَمَّا الَّذینَ ءامَنوا و عَمِلُواالصّلِحتِ فَهُم فى رَوضَة یُحبَرون» (سوره روم/30،15) یكى از عوامل شادكامى بهشتیان، خواندن اسرافیل با آوازى بسیار خوش معرفى شده است. زیبایى و جذابیت آواز اسرافیل از همه الحان، برتر است[۸۳] و به هنگام آواز اسرافیل، درختان و حوریان و پرندگان بهشتى نیز با وى همنوا شده او را همراهى مى‌كنند[۸۴] و به نقل كشف‌الاسرار وى براى بهشتیان، قرآن مى‌خواند.[۸۵] شاید بتوان گفت زیبایى و جذابیت آواز اسرافیل و همنوا شدن درختان و حوریان و پرندگان بهشتى با وى از آن روست كه آواز او، آواز احیا و زندگى‌آفرین است.

افزون بر موارد پیشگفته، برابر روایات، اسرافیل داراى مأموریت‌هاى دیگرى است؛ مانند: مؤذن اهل آسمان،[۸۶] احیاى اصحاب كهف،(92) احیاى جرجیس پس از سوزانده شدن جسد وى بدست پادشاه زمان.[۸۷]

فرجام اسرافیل

مفسران برابر روایات، اسرافیل و سه فرشته برگزیده دیگر (جبرئیل، میكائیل و عزرائیل) را مصداق مستثنا در آیه «و نُفِخَ فِى الصّورِ فَصَعِقَ مَن فِى السَّموتِ ومَن فِى الاَرضِ اِلاّ مَن شاءَ اللّهُ» (سوره زمر/39،68 و نیز سوره نمل/27،87) به هنگام نفخ صور و از مرگ بر كنار دانسته‌اند؛[۸۸] اما در نهایت اسرافیل نیز همچون فرشتگان برگزیده دیگر طعم مرگ را خواهد چشید؛ طبق برخى روایات پس از دمیدن نخست و مرگ همگان، خداوند یا عزرائیل ابتدا جان جبرئیل سپس میكائیل و در پایان اسرافیل و[۸۹] برابر روایتى ابتدا جان اسرافیل سپس دو فرشته دیگر را مى‌گیرد و خود عزرائیل نیز قبض روح مى‌شود.[۹۰]

برابر روایت دیگر به نقل از امام على ‌بن ‌الحسین علیهماالسلام همه اهل آسمان بر اثر نفخه ‌نخست مى‌میرند و اسرافیل آخرین كسى است كه قبض روح مى‌شود.[۹۱] نكته اخیر در روایت و نیز برخى منابع ذكر شده است.[۹۲] به نظر برخى مرگ مجردات مانند ملائكه به معناى محو نسبتِ وجود آن‌ها به ماهیاتشان است.[۹۳]

در روایتى اسرافیل به ‌عنوان اولین كسى كه زنده مى‌شود[۹۴] معرفى‌ شده و در روز قیامت نیز پس از لوح و قلم اولین فرشته‌اى است كه در مورد ابلاغ فرمان خدا از او پرسش مى‌شود.[۹۵] با توجه به مسئولیت مهم اسرافیل در احیا شاید سر این كه او آخرین فردى است كه قبض روح مى‌شود و اولین كسى است كه زنده مى‌شود، این باشد كه وى مجراى افاضه حیات از ناحیه خداوند به سایر موجودات است.

پانویس

  1. لسان‌العرب، ج‌ 5، ص‌ 245؛ مجمع‌البحرین، ج‌ 2، ص‌ 366، «سرفل»؛ تاج‌العروس، ج‌ 23، ص‌ 431، «سرف».
  2. لسان‌العرب، ج‌ 5، ص‌ 245، «سرفل»؛ ریاض‌السالكین، ج‌ 1، ص‌ 85‌.
  3. تاج‌العروس، ج‌ 23، ص‌ 431، «سرف»؛ المعرب، ج‌ 1، ص‌ 97؛ ریاض‌السالكین، ج‌ 1، ص‌ 85‌.
  4. لغت‌نامه، ج‌ 2، ص ‌1925، «اسرافیل».
  5. بحارالانوار، ج‌ 15، ص‌ 352.
  6. الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 225.
  7. همان؛ ریاض‌السالكین، ج‌ 1، ص‌ 85‌.
  8. الملائكه، ص 45؛ المعرب، ص 97ـ98؛ دائرة‌المعارف الاسلامیه، ج‌ 2، ص‌ 113.
  9. كتاب مقدس، اشعیاء نبى، 6: 2‌ـ‌7.
  10. المعرب، ص‌ 98.
  11. دائرة‌المعارف بزرگ اسلامى، ج‌ 8، ص‌ 289؛ عجائب المخلوقات، ص‌ 260.
  12. الملائكة، ص‌ 45.
  13. ریاض‌السالكین، ج‌ 1، ص‌ 83‌.
  14. التوحید، ص‌ 264؛ مجمع‌البیان، ج ‌10، ص‌ 652.
  15. عالم الملائكه، ص‌ 63؛ البدایة والنهایه، ج‌ 1، ص‌ 59.
  16. الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 230؛ بحارالانوار، ج‌ 56، ص‌ 260.
  17. بحارالانوار، ج ‌54، ص‌ 366، 368؛ التوحید، ص‌ 264.
  18. بحارالانوار، ج‌ 54، ص‌ 319؛ التفسیر الكبیر، ج‌ 2، ص‌ 162.
  19. الاختصاص، ص‌ 45.
  20. همان،؛ بحارالانوار، ج‌ 39، ص‌ 246؛ وسائل‌الشیعه، ج‌ 8‌، ص‌ 42، 86؛ ج‌ 27، ص‌ 187.
  21. الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 123.
  22. بحارالانوار، ج‌ 56، ص‌ 253.
  23. الخصال، ج‌ 2، ص‌ 510؛ اعلام القرآن، ص‌ 89.
  24. بحارالانوار، ج‌ 87، ص‌ 213؛ ج‌ 86، ص‌ 316؛ ج‌ 90، ص‌ 261‌ـ‌262.
  25. همان، ج‌ 56، ص‌ 93، 253؛ ج ‌83، ص‌ 75، 88.
  26. همان، ج‌ 83، ص‌ 311؛ ج‌ 87، ص‌ 191.
  27. المعرب، ص‌ 97.
  28. روض‌الجنان، ج‌ 12، ص‌ 363.
  29. مجمع البیان‌، ج‌ 8‌، ص‌ 47‌؛ ج‌ 9‌، ص‌ 226‌؛ التفسیر‌الكبیر، ج‌ 28، ص‌ 188؛ تفسیر قرطبى، ج‌ 14، ص‌ 15.
  30. مجمع‌البیان، ج‌ 10، ص‌ 653‌؛ روض‌الجنان، ج‌ 7، ص‌ 380.
  31. تفسیر‌قمى، ج‌ 2، ص‌ 31؛ روض‌الجنان، ج‌ 12، ص‌ 152.
  32. كشف‌الاسرار، ج‌ 9، ص‌ 307؛ الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 225، 230؛ البرهان، ج‌ 5، ص‌ 199‌ـ‌200.
  33. مجمع‌البیان، ج‌ 10، ص‌ 652.
  34. الدرالمنثور، ج‌ 8‌، ص‌ 270.
  35. قصص عن الملائكه، ص‌ 14.
  36. جامع‌البیان، مج ‌7، ج‌ 12، ص‌ 89.
  37. تفسیر فرات الكوفى، ص‌ 553.
  38. روض‌الجنان، ج‌ 12، ص‌ 152.
  39. تفسیر قرطبى، ج‌ 14، ص‌ 204‌ـ‌205؛ الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 123.
  40. روض‌الجنان، ج‌ 12، ص‌ 251.
  41. تفسیر فرات الكوفى، ص‌ 445.
  42. كشف‌الاسرار، ج‌ 7، ص‌ 440.
  43. تفسیر قمى، ج‌ 2، ص‌ 27.
  44. روض الجنان، ج‌ 12، ص‌ 251.
  45. الشفاء، ص‌ 435؛ نهایة‌الحكمه، ص‌ 381‌ـ‌382.
  46. تفسیر منسوب به امام حسن عسكرى علیه‌السلام، ص‌ 451.
  47. الدر المنثور، ج‌ 1، ص‌ 225، 229‌ـ‌230.
  48. البرهان، ج‌ 5، ص‌ 199‌ـ‌200؛ تفسیر قرطبى، ج‌ 9، ص‌ 157.
  49. تفسیر قمى، ج 2، ص 28؛ بحارالانوار، ج 18، ص 327.
  50. تفسیر قمى، ج 2، ص 27؛ الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 230.
  51. الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 229؛ ریاض السالكین، ج‌ 1، ص‌ 85‌.
  52. بحارالانوار، ج‌ 40، ص‌ 47.
  53. روض‌الجنان، ج‌ 20، ص‌ 133؛ عجائب المخلوقات، ص‌ 260‌ـ‌261.
  54. الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 230.
  55. بحارالانوار، ج‌ 56، ص‌ 175.
  56. همان، ج 9، ص 339؛ ج‌ 10، ص‌ 86‌؛ الاختصاص، ص‌ 46؛ اعلام القرآن، ص‌ 89‌.
  57. المفصل، ج‌ 2، ص‌ 269.
  58. الخصال، ج‌ 1، ص‌ 225؛ ج‌ 2، ص‌ 457.
  59. ریاض السالكین، ج‌ 1، ص‌ 86.
  60. قصص عن الملائكه، ص‌ 14.
  61. الدر‌المنثور، ج‌ 7‌، ص‌ 253‌؛ بحارالانوار، ج ‌56‌، ص‌ 262.
  62. البرهان، ج‌ 5، ص‌ 200‌ـ‌201.
  63. تفسیر عیاشى، ج‌ 2، ص‌ 347.
  64. همان، ص‌ 153، 155.
  65. الدرالمنثور، ج‌ 7، ص‌ 253.
  66. تفسیر قرطبى، ج‌ 14، ص‌ 204.
  67. روض‌الجنان، ج‌ 20، ص‌ 134.
  68. جامع‌البیان، مج‌ 15، ج‌ 30، ص‌ 41؛ مجمع‌البیان، ج‌ 10، ص‌ 653.
  69. التبیان، ج‌ 4، ص‌ 174؛ مجمع‌البیان، ج‌ 4، ص‌ 496؛ تفسیر‌قرطبى، ج‌ 13، ص‌ 159.
  70. مجمع‌البیان، ج 6‌، ص 766؛ المیزان، ج 17، ص 293؛ روح‌البیان، ج‌ 8‌، ص‌ 138‌ـ‌139.
  71. الدرالمنثور، ج‌ 7، ص‌ 258، 276؛ عالم الملائكه، ص ‌61‌.
  72. ریاض‌السالكین، ج‌ 1، ص‌ 84‌ـ‌85‌؛ الدرالمنثور، ج‌ 7، ص‌ 276؛ ج‌ 8‌، ص‌ 270.
  73. صحیفه سجادیه، دعاى 3.
  74. ریاض‌السالكین، ج‌ 1، ص‌ 85‌.
  75. الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 123؛ البدایة والنهایه، ج‌ 1، ص‌ 59؛ التعریف والاعلام، ص‌ 57.
  76. تفسیر فرات الكوفى، ص‌ 553.
  77. جامع‌البیان، مج‌ 7، ج‌ 12، ص ‌89‌؛ روض‌الجنان، ج ‌10، ص‌ 300؛ بحارالانوار، ج‌ 12، ص‌ 88‌.
  78. تفسیر عیاشى، ج‌ 2، ص‌ 153، 155؛ مجمع‌البیان، ج‌ 5، ص‌ 272؛ بحارالانوار، ج‌ 12، ص 88‌.
  79. تفسیر قمى، ج‌ 2، ص‌ 3.
  80. همان، ص‌ 27‌؛ البدایة و‌النهایه، ج‌ 1، ص‌ 58‌؛ الایمان بالملائكه، ص‌ 90‌ـ‌91.
  81. روض‌الجنان، ج‌ 12، ص‌ 152.
  82. تفسیر فرات الكوفى، ص‌ 445.
  83. روض‌الجنان، ج‌ 15، ص‌ 247.
  84. تفسیر قرطبى، ج‌ 14، ص‌ 10.
  85. كشف‌الاسرار، ج‌ 7، ص‌ 440.
  86. الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 229‌ـ‌230.
  87. بحارالانوار، ج‌ 14، ص‌ 447.
  88. تفسیر قرطبى، ج‌ 13، ص‌ 160؛ روض‌الجنان، ج‌ 15، ص‌ 81‌.
  89. البرهان، ج 4، ص 730‌ـ‌731؛ روض‌الجنان، ج‌ 15، ص‌ 81‌.
  90. كشف‌الاسرار، ج‌ 8‌، ص‌ 436؛ تفسیر قرطبى، ج‌ 15، ص‌ 182.
  91. البرهان، ج‌ 4، ص‌ 729.
  92. تفسیر قمى، ج‌ 2، ص‌ 255.
  93. اسفار، ج‌ 9، ص‌ 278.
  94. البرهان، ج‌ 4، ص‌ 731؛ روح‌البیان، ج ‌8‌، ص‌ 138‌ـ‌139؛ البدایةوالنهایه، ج‌ 1، ص‌ 59‌.
  95. بحارالانوار، ج‌ 7، ص‌ 281.

(6)‌. همان، ج‌ 56، ص‌ 250.


(49)‌. كشف‌الاسرار، ج‌ 10، ص‌ 398.


(51)‌. الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 269؛ بحارالانوار، ج ‌55، ص‌ 44.


(70)‌. مجمع‌البیان، ج ‌10، ص ‌652‌؛ روض‌الجنان، ج‌ 20، ص‌ 133؛ المیزان، ج‌ 20، ص‌ 180.


(83)‌. روض‌الجنان، ج‌ 10، ص‌ 300؛ بحارالانوار، ج‌ 12، ص‌ 88‌.


(92)‌. بحارالانوار، ج‌ 14، ص‌ 417.


منابع

على محمدى‌آشنانى، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 3، صفحه 212-220