میرزا علی اکبر مدرس یزدی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(اضافه کردن رده)
جز (اصلاح ي ها و ك ها)
سطر ۶: سطر ۶:
 
'''منبع:''' ستارگان حرم، جلد 2
 
'''منبع:''' ستارگان حرم، جلد 2
  
'''نویسنده:''' احمد محيطى اردكانى
+
'''نویسنده:''' احمد محیطى اردکانى
  
'''حكيم الهى'''
+
'''حکیم الهى'''
  
استاد و فيلسوف بزرگ، مرحوم آيت الله ابومحمد، ميرزا على‌اكبر مدرس، متخلص به «تجلى» و معروف به «حكيم الهى»، فرزند حاج ميرزا ابوالحسن تاجر اردكانى است كه پدرش از اردكان به [[يزد]] مهاجرت نمود و او در حدود سال 1264 هـ.ق(1) در شهر يزد متولد گرديد.
+
استاد و فیلسوف بزرگ، مرحوم آیت الله ابومحمد، میرزا على‌اکبر مدرس، متخلص به «تجلى» و معروف به «حکیم الهى»، فرزند حاج میرزا ابوالحسن تاجر اردکانى است که پدرش از اردکان به [[یزد]] مهاجرت نمود و او در حدود سال 1264 هـ.ق(1) در شهر یزد متولد گردید.
  
تحصيلات مقدماتى، چون فارسى، صرف و نحو عربى و [[فقه]] را نزد استادان يزد فراگرفت، سپس راهى شهر [[اصفهان]] شد در آن زمان اصفهان دارالعلم بود، و مدرس يزدى مدت چهل سال در آن شهر به تحصيل و تدريس پرداخت و در علوم مختلف چون فقه و اصول، [[فلسفه]] و [[عرفان]]، [[كلام]] و رياضيات سرآمد عصر خويش گرديد.
+
تحصیلات مقدماتى، چون فارسى، صرف و نحو عربى و [[فقه]] را نزد استادان یزد فراگرفت، سپس راهى شهر [[اصفهان]] شد در آن زمان اصفهان دارالعلم بود، و مدرس یزدى مدت چهل سال در آن شهر به تحصیل و تدریس پرداخت و در علوم مختلف چون فقه و اصول، [[فلسفه]] و [[عرفان]]، [[کلام]] و ریاضیات سرآمد عصر خویش گردید.
  
يكى از شاگردانش از وى چنين نقل كرده است: «مدت چهل سال در اصفهان به تحصيل اشتغال داشتم كه جز مدرسه و راه حمام، جاى ديگر را در اصفهان بلد نبودم.» اين مطلب مى رساند، علاقه ايشان به تحصيل علم چنان بوده است كه حتى اجازه گردش و ديدن شهر اصفهان را در مدت چهل سال به خود نمى داد.(2)
+
یکى از شاگردانش از وى چنین نقل کرده است: «مدت چهل سال در اصفهان به تحصیل اشتغال داشتم که جز مدرسه و راه حمام، جاى دیگر را در اصفهان بلد نبودم.» این مطلب مى رساند، علاقه ایشان به تحصیل علم چنان بوده است که حتى اجازه گردش و دیدن شهر اصفهان را در مدت چهل سال به خود نمى داد.(2)
  
پس از خاتمه دوران تحصيل در اصفهان، به تهران عزيمت نمود و در مدرسه شيخ عبدالحسين اقامت گزيد. نظر به اين كه خواهرش ساكن قم بود و با وساطت وى از قم همسر اختيار نموده بود، در سال 1327 هـ.ق به قم مهاجرت نمود و قبل از ورود حضرت آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى به قم، در مدرسه خان «آيت الله بروجردى» حوزه درس وسيعى را تشكيل داد.
+
پس از خاتمه دوران تحصیل در اصفهان، به تهران عزیمت نمود و در مدرسه شیخ عبدالحسین اقامت گزید. نظر به این که خواهرش ساکن قم بود و با وساطت وى از قم همسر اختیار نموده بود، در سال 1327 هـ.ق به قم مهاجرت نمود و قبل از ورود حضرت آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائرى یزدى به قم، در مدرسه خان «آیت الله بروجردى» حوزه درس وسیعى را تشکیل داد.
  
رهبر كبير انقلاب و بنيانگذار جمهورى اسلامى، حضرت امام خمينى قدس سره در اين باره چنين فرمودند: «ما كه آمديم [[قم]]، مرحوم آقا ميرزا على‌اكبر حكيم - خدا رحمتش كند - در قم بودند، وقتى كه حوزه علميه قم تأسيس شد علما مى رفتند آن جا در محضر آقاى ميرزا على‌اكبر حكيم درس مى خواندند. مرحوم آقاى خوانسارى، مرحوم آقاى اشراقى و مرحوم آيت الله العظمى حاج سيد احمد خوانسارى مى رفتند پيش آقاى ميرزا على‌اكبر درس مى خواندند».(3)
+
رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهورى اسلامى، حضرت [[امام خمینى]] قدس سره در این باره چنین فرمودند: «ما که آمدیم [[قم]]، مرحوم آقا میرزا على‌اکبر حکیم - خدا رحمتش کند - در قم بودند، وقتى که حوزه علمیه قم تأسیس شد علما مى رفتند آن جا در محضر آقاى میرزا على‌اکبر حکیم درس مى خواندند. مرحوم آقاى خوانسارى، مرحوم آقاى اشراقى و مرحوم آیت الله العظمى حاج سید احمد خوانسارى مى رفتند پیش آقاى میرزا على‌اکبر درس مى خواندند».(3)
  
آيت الله حاج ميرزا خليل كمره اى يكى از شاگردان وى - درباره تدريس استادش در قم مى گويد: «درس استاد فيلسوف بزرگ آقاى ميرزا على‌اكبر مدرس يزدى در مدرسه خان واقع در ميدان آستانه بود و طلاب دور ايشان را گرفته بودند و حتى ميرزا هدايت گلپايگانى كه مرد موقرى بود به آنجا مى آمد... شنيدم بعضى ديگر مانند آيت الله حاج ميرزا سيد على يثربى و آيت الله كبير قمى هم بطور خصوصى در درس استاد شركت مى كردند».(4)
+
آیت الله حاج میرزا خلیل کمره اى یکى از شاگردان وى - درباره تدریس استادش در قم مى گوید: «درس استاد فیلسوف بزرگ آقاى میرزا على‌اکبر مدرس یزدى در مدرسه خان واقع در میدان آستانه بود و طلاب دور ایشان را گرفته بودند و حتى میرزا هدایت گلپایگانى که مرد موقرى بود به آنجا مى آمد... شنیدم بعضى دیگر مانند آیت الله حاج میرزا سید على یثربى و آیت الله کبیر قمى هم بطور خصوصى در درس استاد شرکت مى کردند».(4)
  
 
'''استادان'''
 
'''استادان'''
  
آن حكيم الهى در ايام تحصيل در اصفهان و تهران از محضر استادان بزرگوارى كه بسيارى از آن ها به [[حق]] از اعاظم و حكما و اساطين عرفا بودند، كسب فيض نموده و قلب تشنه معارفش را، لبريز از آب حيات [[حكمت]] و [[معرفت]] نمود، اسامى برخى از آن فرزانگان از اين قرار است:
+
آن حکیم الهى در ایام تحصیل در اصفهان و تهران از محضر استادان بزرگوارى که بسیارى از آن ها به [[حق]] از اعاظم و حکما و اساطین عرفا بودند، کسب فیض نموده و قلب تشنه معارفش را، لبریز از آب حیات [[حکمت]] و [[معرفت]] نمود، اسامى برخى از آن فرزانگان از این قرار است:
  
'''<I>1. آقا محمدرضا حكيم قمشه اى:</I>'''
+
'''<I>1. آقا محمدرضا حکیم قمشه اى:</I>'''
  
وى مردى به تمام معنا وارسته و عارف مشرب بود، با خلوت و تنهايى مأنوس بود و از جمع تا حدودى(5) گريزان. در جوانى ثروتمند بود، در خشكسالى 1288 هـ.ق تمام آن چه مالك بود از منقول و غيرمنقول خود را صرف نيازمندان كرد و تا پايان عمر درويشانه زيست. حكيم قمشه اى هرگز جامه روستايى را از تن دور نكرد و در زى و جامه علما درنيامد. مرحوم جهانگيرخان قشقايى كه سال‌ها شاگرد او بوده است نقل كرده كه به شوق استفاده از محضر حكيم قمشه اى به تهران رفتم. همان شب اول خود را به محضر او رساندم وضع لباسهاى او علمايى نبود به كرباس فروشهاى سده مى مانست. حكيم قمشه اى از ذوق شعرى عالى برخودار بود و به « صهبا» تخلص مى كرد.(6)
+
وى مردى به تمام معنا وارسته و عارف مشرب بود، با خلوت و تنهایى مأنوس بود و از جمع تا حدودى(5) گریزان. در جوانى ثروتمند بود، در خشکسالى 1288 هـ.ق تمام آن چه مالک بود از منقول و غیرمنقول خود را صرف نیازمندان کرد و تا پایان عمر درویشانه زیست. حکیم قمشه اى هرگز جامه روستایى را از تن دور نکرد و در زى و جامه علما درنیامد. مرحوم جهانگیرخان قشقایى که سال‌ها شاگرد او بوده است نقل کرده که به شوق استفاده از محضر حکیم قمشه اى به تهران رفتم. همان شب اول خود را به محضر او رساندم وضع لباسهاى او علمایى نبود به کرباس فروشهاى سده مى مانست. حکیم قمشه اى از ذوق شعرى عالى برخودار بود و به « صهبا» تخلص مى کرد.(6)
  
او كتب [[حكمت]] و مصنفات عرفا خصوصاً كتب محيى الدين عربى و شروح آن را تدريس مى نمود و شاگردان بسيارى تربيت كرد. از تاليفات اوست:
+
او کتب [[حکمت]] و مصنفات عرفا خصوصاً کتب محیى الدین عربى و شروح آن را تدریس مى نمود و شاگردان بسیارى تربیت کرد. از تالیفات اوست:
  
* 1. الاسفار الاربعة و تحقيقها: رساله اى است بسيار مختصر كه در حاشيه شرح هدايه [[ملاصدرا]] در تهران چاپ سنگى شده است.
+
* 1. الاسفار الاربعة و تحقیقها: رساله اى است بسیار مختصر که در حاشیه شرح هدایه [[ملاصدرا]] در تهران چاپ سنگى شده است.
  
* 2. حاشيه اسفار ملاصدرا.
+
* 2. حاشیه اسفار ملاصدرا.
  
* 3. حاشيه تمهيد القواعد ابن تركه.
+
* 3. حاشیه تمهید القواعد ابن ترکه.
  
* 4. حاشيه شرح قيصرى بر فصوص الحكم.
+
* 4. حاشیه شرح قیصرى بر فصوص الحکم.
  
* 5. الخلافة الكبرى.
+
* 5. الخلافة الکبرى.
  
 
* 6. رساله اى در وحدت وجود.
 
* 6. رساله اى در وحدت وجود.
سطر ۴۶: سطر ۴۶:
 
* 7. موضوع العلم.(7)
 
* 7. موضوع العلم.(7)
  
حكيم قمشه اى در سال 1306 در كنج حجره مدرسه، در تنهايى و خلوت و سكوتى عارفانه از دنيا رفت و در جوار ابن بابويه ([[شيخ صدوق]]) نزديك قبر حاج آخوند محلاتى در شهر رى دفن شد. او آن چنان مرد كه زيست و آن چنان زيست كه خود در بيتى از يك غزل سروده و آرزو كرده بود:
+
حکیم قمشه اى در سال 1306 در کنج حجره مدرسه، در تنهایى و خلوت و سکوتى عارفانه از دنیا رفت و در جوار ابن بابویه ([[شیخ صدوق]]) نزدیک قبر حاج آخوند محلاتى در شهر رى دفن شد. او آن چنان مرد که زیست و آن چنان زیست که خود در بیتى از یک غزل سروده و آرزو کرده بود:
  
همه آفاق بگشتم چو تو در عالم نيست × يا اگر هست، به حسن تو بنى آدم نيست
+
همه آفاق بگشتم چو تو در عالم نیست × یا اگر هست، به حسن تو بنى آدم نیست
  
شايد از زير نگين، ملك سليمان آرى × حسن هر جا كه زند خيمه كم از خاتم نيست
+
شاید از زیر نگین، ملک سلیمان آرى × حسن هر جا که زند خیمه کم از خاتم نیست
  
فكرى اى شيخ به روز سيه خود ميكن × كه تو را دست در آن زلف خم اندر خم نيست
+
فکرى اى شیخ به روز سیه خود میکن × که تو را دست در آن زلف خم اندر خم نیست
  
كاخ زرين به شهان خوش كه من ديوانه × گوشه اى خواهم و ويرانه به عالم كم نيست.
+
کاخ زرین به شهان خوش که من دیوانه × گوشه اى خواهم و ویرانه به عالم کم نیست.
  
'''<I>2. جهانگيرخان قشقايى:</I>'''
+
'''<I>2. جهانگیرخان قشقایى:</I>'''
  
وى در بزرگى عشق تحصيل پيدا كرده و دنبال علم را گرفت تا آن جا كه استاد مسلم [[فلسفه]] در اصفهان گرديد. آن مرحوم علاوه بر مقام علمى و فلسفى، در متانت و وقار و انضباط اخلاقى و [[تقوا]] نمونه بود. تا آخر عمر در همان لباس عادى اولى خود باقى بود و فوق العاده مورد ارادت شاگردان و آشنايان بوده است.(8)
+
وى در بزرگى عشق تحصیل پیدا کرده و دنبال علم را گرفت تا آن جا که استاد مسلم [[فلسفه]] در اصفهان گردید. آن مرحوم علاوه بر مقام علمى و فلسفى، در متانت و وقار و انضباط اخلاقى و [[تقوا]] نمونه بود. تا آخر عمر در همان لباس عادى اولى خود باقى بود و فوق العاده مورد ارادت شاگردان و آشنایان بوده است.(8)
  
«جهانگيرخان در اثر شخصيت بارز علمى و تسلم مقام قدس و تقوا و نزاهت اخلاقى و حسن تدبير حكيمانه كه همه در وجود او مجتمع بود تحصيل فلسفه را كه مابين علما و طلاب قديم سخت موهون و با كفر و الحاد مقرون بود از آن بدنامى به كلى نجات داد... وى معمولاً يكى دو ساعت از آفتاب برآمده در مسجد جارچى، سه درس پشت سر هم مى گفت كه درس اولش شرح لمعه (تأليف [[شهيد ثانى]] در [[فقه]]) و بعد از آن شرح منظومه حكمت و سپس درس اخلاق بود و بدين ترتيب فلسفه را در حشو جوزقند و لوزينه فقه و اخلاق به خورد طلاب مى داد».(9)
+
«جهانگیرخان در اثر شخصیت بارز علمى و تسلم مقام قدس و تقوا و نزاهت اخلاقى و حسن تدبیر حکیمانه که همه در وجود او مجتمع بود تحصیل فلسفه را که مابین علما و طلاب قدیم سخت موهون و با کفر و الحاد مقرون بود از آن بدنامى به کلى نجات داد... وى معمولاً یکى دو ساعت از آفتاب برآمده در مسجد جارچى، سه درس پشت سر هم مى گفت که درس اولش شرح لمعه (تألیف [[شهید ثانى]] در [[فقه]]) و بعد از آن شرح منظومه حکمت و سپس درس اخلاق بود و بدین ترتیب فلسفه را در حشو جوزقند و لوزینه فقه و اخلاق به خورد طلاب مى داد».(9)
  
 
وى در سال 1234 هـ.ق در دهاقان اصفهان متولد شد و در سال 1328 هـ.ق در اصفهان درگذشت و قبرش در تخته فولاد اصفهان معروف است.(10)
 
وى در سال 1234 هـ.ق در دهاقان اصفهان متولد شد و در سال 1328 هـ.ق در اصفهان درگذشت و قبرش در تخته فولاد اصفهان معروف است.(10)
  
'''<I>3. آيت الله آقا على زنوزى:</I>'''(11)
+
'''<I>3. آیت الله آقا على زنوزى:</I>'''(11)
  
معروف به آقا على حكيم و آقا على مدرس. وى فرزند ملا عبدالله و از اساتيد كم‌نظير قرن اخير است. او در سال 1234 هـ.ق در اصفهان متولد شد و از محضر پدر بزرگوارش علوم منقول و معقول را فراگرفت، و براى تكميل دروس فقه و [[حكمت]] به عتبات عاليات و قزوين مسافرت نمود و از محضر اساتيد بزرگوارى چون آيت الله ميرزا حسن نورى، فرزند ملا على نورى در اصفهان و ملا آقاى قزوينى، در قزوين بهره مند گرديد. سپس به تهران رفت و سال‌ها در مدرسه سپهسالار قديم مدرس رسمى گرديد.(12) و غالب كتب كلام و حكمت در رياضيات را استادانه تدريس مى كرد. آن حكيم فرزانه علاوه بر مراتب علمى، در صفاى باطن و [[تهذيب اخلاق]] نيز ممتاز بود.
+
معروف به آقا على حکیم و آقا على مدرس. وى فرزند ملا عبدالله و از اساتید کم‌نظیر قرن اخیر است. او در سال 1234 هـ.ق در اصفهان متولد شد و از محضر پدر بزرگوارش علوم منقول و معقول را فراگرفت، و براى تکمیل دروس فقه و [[حکمت]] به عتبات عالیات و قزوین مسافرت نمود و از محضر اساتید بزرگوارى چون آیت الله میرزا حسن نورى، فرزند ملا على نورى در اصفهان و ملا آقاى قزوینى، در قزوین بهره مند گردید. سپس به تهران رفت و سال‌ها در مدرسه سپهسالار قدیم مدرس رسمى گردید.(12) و غالب کتب کلام و حکمت در ریاضیات را استادانه تدریس مى کرد. آن حکیم فرزانه علاوه بر مراتب علمى، در صفاى باطن و [[تهذیب اخلاق]] نیز ممتاز بود.
  
از تأليفات وى است:
+
از تألیفات وى است:
  
* 1. بدايع الحكم؛
+
* 1. بدایع الحکم؛
  
* 2. حاشيه اسفار [[ملاصدرا]]؛
+
* 2. حاشیه اسفار [[ملاصدرا]]؛
  
* 3. رساله اى در اين كه منطق از علوم حكيمه است.
+
* 3. رساله اى در این که منطق از علوم حکیمه است.
  
* 4. سبيل الرشاد، فى الاحوال المعاد؛
+
* 4. سبیل الرشاد، فى الاحوال المعاد؛
  
* 5. النفس كل القوى؛
+
* 5. النفس کل القوى؛
  
 
* 6. وجود رابطى.
 
* 6. وجود رابطى.
  
وى در شب شنبه 17 [[ذی القعده]] الحرام سال 1307 در تهران از دنيا رفت و در جوار [[حضرت عبدالعظیم حسنى]] مدفون گرديد.(13)
+
وى در شب شنبه 17 [[ذی القعده]] الحرام سال 1307 در تهران از دنیا رفت و در جوار [[حضرت عبدالعظیم حسنى]] مدفون گردید.(13)
  
'''<I>4. آيت الله آقا ميرزا ابوالحسن جلوه:</I>'''
+
'''<I>4. آیت الله آقا میرزا ابوالحسن جلوه:</I>'''
  
وى فرزند سيد محمد طباطبايى اصفهانى زواره اى، يكى از مشاهير فلاسفه اسلامى و از احفاد سيد الحكماء والمتألهين ميرزا رفيع الدين نائينى، استاد [[علامه مجلسى]] است. او در ذى العقعده 1238 در احمدآباد گجرات هند متولد گرديد و در هفت سالگى همراه پدر بزرگوارش به اصفهان آمد و در آن جا به تحصيل پرداخت و از محضر آيت الله ميرزا حسن نورى و ميرزا حسن چينى بهره مند گرديد. سپس عازم تهران گرديد و بيشتر اوقات خود را در علم معقول صرف نمود.  
+
وى فرزند سید محمد طباطبایى اصفهانى زواره اى، یکى از مشاهیر فلاسفه اسلامى و از احفاد سید الحکماء والمتألهین میرزا رفیع الدین نائینى، استاد [[علامه مجلسى]] است. او در ذى العقعده 1238 در احمدآباد گجرات هند متولد گردید و در هفت سالگى همراه پدر بزرگوارش به اصفهان آمد و در آن جا به تحصیل پرداخت و از محضر آیت الله میرزا حسن نورى و میرزا حسن چینى بهره مند گردید. سپس عازم تهران گردید و بیشتر اوقات خود را در علم معقول صرف نمود.  
  
چهل و يك سال در مدرسه دارالشفاء تهران به تدريس فنون حكمتيه به ويژه كتاب‌هاى شيخ ابو على سينا و ملاصدرا پرداخت. وى با حكيم قمشه اى و آقاى على مدرس، سه مدرس نامدارى بودند كه حوزه تهران در اواخر قرن سيزدهم و اوايل قرن چهاردهم بر محور وجود آن‌ها مى گرديد. وفات آن حكيم فرزانه در شب جمعه 6 [[ذى القعده]]، 1314 در تهران اتفاق افتاد و با احترام زياد در جوار [[شيخ صدوق]] محمد بن بابويه قمى مدفون گرديد.(14)
+
چهل و یک سال در مدرسه دارالشفاء تهران به تدریس فنون حکمتیه به ویژه کتاب‌هاى شیخ ابو على سینا و ملاصدرا پرداخت. وى با حکیم قمشه اى و آقاى على مدرس، سه مدرس نامدارى بودند که حوزه تهران در اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم بر محور وجود آن‌ها مى گردید. وفات آن حکیم فرزانه در شب جمعه 6 [[ذى القعده]]، 1314 در تهران اتفاق افتاد و با احترام زیاد در جوار [[شیخ صدوق]] محمد بن بابویه قمى مدفون گردید.(14)
  
تأليفات:
+
تألیفات:
  
* 1. حواشى بر «مشاعر» (تأليف صدرالمتألهين در علم [[عرفان]])؛
+
* 1. حواشى بر «مشاعر» (تألیف صدرالمتألهین در علم [[عرفان]])؛
  
* 2. رساله در ربط حادث به قديم؛
+
* 2. رساله در ربط حادث به قدیم؛
  
* 3. حواشى بر «شرح الهداية» (تأليف صدرالمتألهين كه شرحى بر كتاب الهداية حكيم اثيرالدين مفضل ابهرى از فضلاى قرن هفتم هجرى مى باشد).
+
* 3. حواشى بر «شرح الهدایة» (تألیف صدرالمتألهین که شرحى بر کتاب الهدایة حکیم اثیرالدین مفضل ابهرى از فضلاى قرن هفتم هجرى مى باشد).
  
* 4. رساله در حركت جوهريه.
+
* 4. رساله در حرکت جوهریه.
  
* 5. حواشى بر مبدأ و معاد (تأليف صدرالمتألهين).
+
* 5. حواشى بر مبدأ و معاد (تألیف صدرالمتألهین).
  
* 6. حواشى بر شفا (كتاب فلسفى است در علم منطق، الهيات طبيعيات، تأليف ابن سينا).
+
* 6. حواشى بر شفا (کتاب فلسفى است در علم منطق، الهیات طبیعیات، تألیف ابن سینا).
  
* 7. حواشى بر اسفار (از مهمترين كتب فلسفى شيعه، تاليف صدرالمتالهين كه در آن شرح چهار سفر روحانى آمده است).
+
* 7. حواشى بر اسفار (از مهمترین کتب فلسفى شیعه، تالیف صدرالمتالهین که در آن شرح چهار سفر روحانى آمده است).
  
* 8. حواشى بر شرح ملخص چغمينى «المخلص»، تأليف محمود بن محمد بن عمر، از اكابر علماى قرن نهم هجرى، در علم هيئت است و شرح معروف آن از فاضل رومى است كه از كتب درسى معمول بوده است و چعمين نام يكى از قريه هاى خوارزم است».
+
* 8. حواشى بر شرح ملخص چغمینى «المخلص»، تألیف محمود بن محمد بن عمر، از اکابر علماى قرن نهم هجرى، در علم هیئت است و شرح معروف آن از فاضل رومى است که از کتب درسى معمول بوده است و چعمین نام یکى از قریه هاى خوارزم است».
  
* 9. رساله در تركيب و احكام آن.
+
* 9. رساله در ترکیب و احکام آن.
  
* 10. تصحيح مثنوى شريف.
+
* 10. تصحیح مثنوى شریف.
  
* 11. تعليقات بر مقدمه قيصرى(15) تأليف داود بن محمود بن محمد قيصرى، رومى الاصل(16) نزيل مصر، عالم محقق از اكابر عرفاى اواسط قرن هشتم هجرى مى باشد كه در تمهيد مقدمات تصوف است.
+
* 11. تعلیقات بر مقدمه قیصرى(15) تألیف داود بن محمود بن محمد قیصرى، رومى الاصل(16) نزیل مصر، عالم محقق از اکابر عرفاى اواسط قرن هشتم هجرى مى باشد که در تمهید مقدمات تصوف است.
  
 
'''شاگردان'''
 
'''شاگردان'''
  
آيت الله ميرزا على‌اكبر مدرس شاگردان زيادى تربيت نمود كه بسيار از آنان استادان بزرگ درس [[حكمت]] در حوزه هاى علميه بودند. نام بعضى از آن‌ها بدين قرار است:
+
آیت الله میرزا على‌اکبر مدرس شاگردان زیادى تربیت نمود که بسیار از آنان استادان بزرگ درس [[حکمت]] در حوزه هاى علمیه بودند. نام بعضى از آن‌ها بدین قرار است:
  
* 1. آيت الله حاج ميرزا ابوالحسن شعرانى.
+
* 1. آیت الله حاج میرزا ابوالحسن شعرانى.
  
* 2. آيت الله سيد ابوالحسن رفيعى قزوينى.
+
* 2. آیت الله سید ابوالحسن رفیعى قزوینى.
  
* 3. بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران آيت الله حاج آقا روح الله موسوى خمينى.
+
* 3. بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران آیت الله حاج آقا روح الله موسوى خمینى.
  
* 4. آيت الله حسن فريد گلپايگانى.
+
* 4. آیت الله حسن فرید گلپایگانى.
  
* 5. آيت الله مير سيد على برقعى.
+
* 5. آیت الله میر سید على برقعى.
  
* 6. آيت الله آقا سيد على اكبر برقعى.
+
* 6. آیت الله آقا سید على اکبر برقعى.
  
* 7. آقا سيد كاظم عصار تهرانى كه رياضيات قديم را نزد وى فراگرفته است.
+
* 7. آقا سید کاظم عصار تهرانى که ریاضیات قدیم را نزد وى فراگرفته است.
  
* 8. آيت الله حاج آقا حسين قمى طباطبايى.
+
* 8. آیت الله حاج آقا حسین قمى طباطبایى.
  
* 9. آيت الله آقا ميرزا احمد آشتيانى.
+
* 9. آیت الله آقا میرزا احمد آشتیانى.
  
* 10. آيت الله شهاب الدين مرعشى نجفى.
+
* 10. آیت الله شهاب الدین مرعشى نجفى.
  
* 11. آيت الله آقا ميرزا محمدعلى شاه‌آبادى.
+
* 11. آیت الله آقا میرزا محمدعلى شاه‌آبادى.
  
* 12. حاج ميرزا ابوالفضل زاهدى قمى، فرزند محمود واعظ، و جمعى ديگر از بزرگانى كه نام بعضى از آن‌ها در صفحات قبل آمده است، در محضر اين حكيم الهى كسب فيض نمودند.(17)
+
* 12. حاج میرزا ابوالفضل زاهدى قمى، فرزند محمود واعظ، و جمعى دیگر از بزرگانى که نام بعضى از آن‌ها در صفحات قبل آمده است، در محضر این حکیم الهى کسب فیض نمودند.(17)
  
'''تأليفات'''
+
'''تألیفات'''
  
تأليفات آيت الله مدرس يزدى، بيشتر در زمينه [[فلسفه]] است:
+
تألیفات آیت الله مدرس یزدى، بیشتر در زمینه [[فلسفه]] است:
  
* 1. «رسائل حكميه» در سال 1365 هـ.ق توسط وزارت ارشاد اسلامى به چاپ رسيده است.
+
* 1. «رسائل حکمیه» در سال 1365 هـ.ق توسط وزارت ارشاد اسلامى به چاپ رسیده است.
  
* 2. رساله عماديه يا حكمت عمادية.
+
* 2. رساله عمادیه یا حکمت عمادیة.
  
وى بنا به خواهش شاهزاده بديع الملك ميرزا ملقب به عمادالدوله حكمران يزد، رساله اى به فارسى مشتمل بر مسائل مهم [[حكمت]] الهى نوشت كه به رساله عمادية(18) يا حكمت عماديه موسوم است. نكته قابل ذكر اين كه، رساله مذكور شرحى ملخص از [[حكمت اشراق]] است كه با بيان ساده نگارش يافته، اين موضوع نمايانگر اين است كه مرحوم حكيم يزدى در حكمت اشراق نيز تبحر داشته است. دكتر موسوى بهبهانى اين كتاب را از تقريرات دروس آن حكيم شمرده كه توسط بديع الملك به رشته تحرير درآمده است.(19)
+
وى بنا به خواهش شاهزاده بدیع الملک میرزا ملقب به عمادالدوله حکمران یزد، رساله اى به فارسى مشتمل بر مسائل مهم [[حکمت]] الهى نوشت که به رساله عمادیة(18) یا حکمت عمادیه موسوم است. نکته قابل ذکر این که، رساله مذکور شرحى ملخص از [[حکمت اشراق]] است که با بیان ساده نگارش یافته، این موضوع نمایانگر این است که مرحوم حکیم یزدى در حکمت اشراق نیز تبحر داشته است. دکتر موسوى بهبهانى این کتاب را از تقریرات دروس آن حکیم شمرده که توسط بدیع الملک به رشته تحریر درآمده است.(19)
  
* 3. حاشيه بر اسفار صدرالمتألهين.
+
* 3. حاشیه بر اسفار صدرالمتألهین.
  
* 4. حاشيه بر فصوص الحكم محى الدين بن عربى.
+
* 4. حاشیه بر فصوص الحکم محى الدین بن عربى.
  
* 5. حاشيه بر قوانين مرحوم ميرزاى قمى.
+
* 5. حاشیه بر قوانین مرحوم میرزاى قمى.
  
بعضى از شاگردان وى نيز تقريرات درس استاد خود را به رشته تحرير درآورده به چاپ رسانده اند كه معروفترين آن ها عبارت است از:
+
بعضى از شاگردان وى نیز تقریرات درس استاد خود را به رشته تحریر درآورده به چاپ رسانده اند که معروفترین آن ها عبارت است از:
  
* 1. شرح «الدرة الفاخرة، تاليف ملا عبدالرحمان جامى»:
+
* 1. شرح «الدرة الفاخرة، تالیف ملا عبدالرحمان جامى»:
  
دكتر على موسوى بهبهانى، استاد دانشگاه تهران در مقدمه آن چنين نگاشته است: «شرح و ترجمه كتاب الدرة الفاخره به قلم عمادالملك است ولى به واقع وى بيانات استاد خود يعنى فيلسوف متأخر حوزه علميه قم، مرحوم آقاى ميرزا على‌اكبر يزدى معروف به «حكيم» را تحرير كرده است... قدر مسلم آن است كه وى از بزرگترين اساتيد فلسفه اسلامى در قرن اخير در حوزه علميه قم بوده است». از مطالعه شرح الدرة الفاخرة جامعيت استاد در شعب علوم عقلى يعنى كلام و فلسفه و [[تصوف]] روشن و آشكار مى شود.
+
دکتر على موسوى بهبهانى، استاد دانشگاه تهران در مقدمه آن چنین نگاشته است: «شرح و ترجمه کتاب الدرة الفاخره به قلم عمادالملک است ولى به واقع وى بیانات استاد خود یعنى فیلسوف متأخر حوزه علمیه قم، مرحوم آقاى میرزا على‌اکبر یزدى معروف به «حکیم» را تحریر کرده است... قدر مسلم آن است که وى از بزرگترین اساتید فلسفه اسلامى در قرن اخیر در حوزه علمیه قم بوده است». از مطالعه شرح الدرة الفاخرة جامعیت استاد در شعب علوم عقلى یعنى کلام و فلسفه و [[تصوف]] روشن و آشکار مى شود.
  
بديع الملك ميرزا، مقرر و نويسنده در مقدمه آن چنين آورده است: «... اين بنده محتاج به فضل ربّه الكريم را موجب اجرى، و در عالم يادگار باشد تا در سنه 1307 هجرى موفق شد كه رسالة موسومه به درّة الفاخرة را كه تأليف مولانا المحقق المدقق العارف الكامل، ملا عبدالرحمان جامى عليه الرحمة مى باشد و جامع اصول مطالب و عمد مقاصد در اين علم است، در خدمت جناب عمدة الحكماء الالهيين و قدوة الفضلاء المتألهين الوحيد الموحد والفريد المتفرد المدرس فى المعقول والمنقول والفروع والاصول، آقاى ميرزا على اكبر يزدى دامت افاداته استفاده نمود و شرح بر آن رساله مقرر داشتند، و به ملاحظه صحت استاد رسانيده و در خاتمه كتاب افاده مختصرى در مسأله وجود از عبدالرحمان جامى قدس سره به نظر رسيد و شرحى بر آن نوشته اضافه نمودند...».(20)
+
بدیع الملک میرزا، مقرر و نویسنده در مقدمه آن چنین آورده است: «... این بنده محتاج به فضل ربّه الکریم را موجب اجرى، و در عالم یادگار باشد تا در سنه 1307 هجرى موفق شد که رسالة موسومه به درّة الفاخرة را که تألیف مولانا المحقق المدقق العارف الکامل، ملا عبدالرحمان جامى علیه الرحمة مى باشد و جامع اصول مطالب و عمد مقاصد در این علم است، در خدمت جناب عمدة الحکماء الالهیین و قدوة الفضلاء المتألهین الوحید الموحد والفرید المتفرد المدرس فى المعقول والمنقول والفروع والاصول، آقاى میرزا على اکبر یزدى دامت افاداته استفاده نمود و شرح بر آن رساله مقرر داشتند، و به ملاحظه صحت استاد رسانیده و در خاتمه کتاب افاده مختصرى در مسأله وجود از عبدالرحمان جامى قدس سره به نظر رسید و شرحى بر آن نوشته اضافه نمودند...».(20)
  
* 2. عمادالحكمة در شرح «المشاعر»، تاليف مرحوم صدرالمتألهين:
+
* 2. عمادالحکمة در شرح «المشاعر»، تالیف مرحوم صدرالمتألهین:
  
اين كتاب نيز از تقرير دروس آن حكيم الهى است كه توسط بديع الملك به رشته تحرير درآمده است. وى در مقدمه آن نوشته است: «اين بنده كتاب المشاعر را در خدمت استاد جناب مستطاب عمدة الحكماء والمتألهين و زبدة العلماء المتشرعين، المحقق الكامل و العارف الواصل آقاى آقا ميرزا على اكبر يزدى المدرس دامت افاضاته استفاده نمودم و بيانات معظم له را جمع و به رشته تحرير درآوردم و به نظر استاد رسانده و آن را كتابى نمود موسوم به عمادالحكمة». از اين شرح نيز احاطه علمى و تبحر استاد در مشرب فلسفى [[ملاصدرا]] به خوبى استفاده مى شود.
+
این کتاب نیز از تقریر دروس آن حکیم الهى است که توسط بدیع الملک به رشته تحریر درآمده است. وى در مقدمه آن نوشته است: «این بنده کتاب المشاعر را در خدمت استاد جناب مستطاب عمدة الحکماء والمتألهین و زبدة العلماء المتشرعین، المحقق الکامل و العارف الواصل آقاى آقا میرزا على اکبر یزدى المدرس دامت افاضاته استفاده نمودم و بیانات معظم له را جمع و به رشته تحریر درآوردم و به نظر استاد رسانده و آن را کتابى نمود موسوم به عمادالحکمة». از این شرح نیز احاطه علمى و تبحر استاد در مشرب فلسفى [[ملاصدرا]] به خوبى استفاده مى شود.
  
كتاب مشاعر با مقدمه به همراه ترجمه عمادالدولة كه تقرير درس مرحوم آقا ميرزا على اكبر مدرس يزدى است به سعى و اهتمام مستشرق ايران دوست، استاد دانشگاه سربن فرانسه، پرفسور هانرى كربن، توسط انجمن ايران و فرانسه به زبان فرانسه به طبع رسيده است.(21)
+
کتاب مشاعر با مقدمه به همراه ترجمه عمادالدولة که تقریر درس مرحوم آقا میرزا على اکبر مدرس یزدى است به سعى و اهتمام مستشرق ایران دوست، استاد دانشگاه سربن فرانسه، پرفسور هانرى کربن، توسط انجمن ایران و فرانسه به زبان فرانسه به طبع رسیده است.(21)
  
وى داراى خطى بسيار زيبا و ذوق شعر نيز بوده است. نمونه اى از اشعار وى چنين است:
+
وى داراى خطى بسیار زیبا و ذوق شعر نیز بوده است. نمونه اى از اشعار وى چنین است:
  
اى دل افسرده تا كى در قفس مانى خموش × در گلستان اندرآ، چون بلبلان با صد خروش
+
اى دل افسرده تا کى در قفس مانى خموش × در گلستان اندرآ، چون بلبلان با صد خروش
  
گرچه سر عشق نتوان فاش كردن در جهان × مى توان در پرده گفتن رازها با اهل هوش
+
گرچه سر عشق نتوان فاش کردن در جهان × مى توان در پرده گفتن رازها با اهل هوش
  
پخته گردانيد اين دل‌هاى خام از تاب عشق × كز فروزان آتش او سنگ مى آيد به جوش
+
پخته گردانید این دل‌هاى خام از تاب عشق × کز فروزان آتش او سنگ مى آید به جوش
  
جام مى لبريز كن از مى كه ناگه بشنوى × هاتف غيبى كه مى گويد گوارايت بنوش
+
جام مى لبریز کن از مى که ناگه بشنوى × هاتف غیبى که مى گوید گوارایت بنوش
  
كى به كويش وصل يابى گر نباشد لطف دوست × ليك بشتاب اندر اين ره تا توانى و بكوش
+
کى به کویش وصل یابى گر نباشد لطف دوست × لیک بشتاب اندر این ره تا توانى و بکوش
  
پس به چشم يار بينى اين زمان اغيار را × وز درون پرده بينى پرده دار پرده پوش
+
پس به چشم یار بینى این زمان اغیار را × وز درون پرده بینى پرده دار پرده پوش
  
گر غريق بحر غيبى اى دريغا غم مخور × كو رحيم است و كريم است و غفور و عيب پوش
+
گر غریق بحر غیبى اى دریغا غم مخور × کو رحیم است و کریم است و غفور و عیب پوش
  
گرمى وحدت «تجلى» نوشى از دست حبيب × تا ابد مدهوش مانى و نمى آيى به هوش.(22)
+
گرمى وحدت «تجلى» نوشى از دست حبیب × تا ابد مدهوش مانى و نمى آیى به هوش.(22)
  
 
'''وفات'''
 
'''وفات'''
  
فيلسوف بزرگ حكيم عاليقدر سرانجام پس از 80 سال عمر بابركت و تربيت شاگردانى ارزشمند در اواخر سال 1344 هـ.ق دارفانى را وداع گفت و در مزار شيخان [[قم]] در جوار زكريا بن آدم، مدفون گرديد.
+
فیلسوف بزرگ حکیم عالیقدر سرانجام پس از 80 سال عمر بابرکت و تربیت شاگردانى ارزشمند در اواخر سال 1344 هـ.ق دارفانى را وداع گفت و در مزار شیخان [[قم]] در جوار زکریا بن آدم، مدفون گردید.
  
اين عبارت روى سنگ قبر ايشان ثبت است: «هذا مرقد شريف العالم النبيل الفاضل الجليل والفضيل جامع المعقول والمنقول حاوى الاصول والفروع وحيد العصر فريد الدهر العالم الربانى والبحر الصمدانى الحكيم الالهى استاد الكل فى الكل اعلم العلماء العالمين و افضل الفقهاء والمجتهدين آيت الله العظمى آقاى ميرزا على‌اكبر مدرس اليزدى طاب ثراه و جعل الجنة مكانه و مثواه و حشره مع تولّاه بحق محمد و آله، به تاريخ 1344 من الهجرة النبوية».
+
این عبارت روى سنگ قبر ایشان ثبت است: «هذا مرقد شریف العالم النبیل الفاضل الجلیل والفضیل جامع المعقول والمنقول حاوى الاصول والفروع وحید العصر فرید الدهر العالم الربانى والبحر الصمدانى الحکیم الالهى استاد الکل فى الکل اعلم العلماء العالمین و افضل الفقهاء والمجتهدین آیت الله العظمى آقاى میرزا على‌اکبر مدرس الیزدى طاب ثراه و جعل الجنة مکانه و مثواه و حشره مع تولّاه بحق محمد و آله، به تاریخ 1344 من الهجرة النبویة».
  
فرزند ارشد وى آقاى محمود حكيمى يزدى در زمان وفات پدر طفل بود، سپس با كسب معلومات و دانش و آشنايى با زبانهاى انگليسى و فرانسه، و علاقه به علوم اسلامى، درصدد جمع آورى آثار پدر بزرگوارش برآمد و سرانجام در تاريخ 1376 هـ.ش وفات كرد و در مزار شيخان قم مدفون گرديد.(23)
+
فرزند ارشد وى آقاى محمود حکیمى یزدى در زمان وفات پدر طفل بود، سپس با کسب معلومات و دانش و آشنایى با زبانهاى انگلیسى و فرانسه، و علاقه به علوم اسلامى، درصدد جمع آورى آثار پدر بزرگوارش برآمد و سرانجام در تاریخ 1376 هـ.ش وفات کرد و در مزار شیخان قم مدفون گردید.(23)
  
 
پى نوشت
 
پى نوشت
  
(1). آن گونه كه خواهد آمد، سال وفات وى را 1344 ه.ق و سن شريف او را 80 سال ذكر نموده اند، پس سال تولد وى حدود سال 1264 ه.ق خواهد بود. ر.ك: رسائل حكميه ميرزا على‌اكبر مدرس يزدى، ص 18.
+
(1). آن گونه که خواهد آمد، سال وفات وى را 1344 ه.ق و سن شریف او را 80 سال ذکر نموده اند، پس سال تولد وى حدود سال 1264 ه.ق خواهد بود. ر.ک: رسائل حکمیه میرزا على‌اکبر مدرس یزدى، ص 18.
  
(2). رسائل حكميه، ص 11. توضيح آن كه وى گرچه در ايام طولانى تحصيل براى تمركز بيشتر در به آموزى علوم حتى اجازه گردش در اصفهان به خود نمى دهد، لكن پس از آن براى اتمام رسالتش به [[تهران]] و [[قم]] مسافرت مى نمايد و بر كرسى تدريس نشسته، شاگردان زيادى تربيت مى كند.
+
(2). رسائل حکمیه، ص 11. توضیح آن که وى گرچه در ایام طولانى تحصیل براى تمرکز بیشتر در به آموزى علوم حتى اجازه گردش در اصفهان به خود نمى دهد، لکن پس از آن براى اتمام رسالتش به [[تهران]] و [[قم]] مسافرت مى نماید و بر کرسى تدریس نشسته، شاگردان زیادى تربیت مى کند.
  
(3). تفسير [[امام خمينى]] از [[سوره حمد]] و قسمتى از [[سوره علق]]، 1-5 حزب جمهورى اسلامى، ص 97.
+
(3). تفسیر [[امام خمینى]] از [[سوره حمد]] و قسمتى از [[سوره علق]]، 1-5 حزب جمهورى اسلامى، ص 97.
  
(4). رسائل حكميه، ص 14 و 16 ماهنامه سيماى اردكان، ش 29، ص 3.
+
(4). رسائل حکمیه، ص 14 و 16 ماهنامه سیماى اردکان، ش 29، ص 3.
  
(5). خدمات متقابل [[اسلام]] و ايران، شهيد مطهرى، چ 1372 دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، ص 543-542.
+
(5). خدمات متقابل [[اسلام]] و ایران، شهید مطهرى، چ 1372 دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ص 543-542.
  
(6). ريحانة الادب، محمدعلى مدرس تبريزى، ج 4، ص 497 تاريخ حكما و عرفا متأخر بر صدرالمتألهين، منوچهر صدوقى، سُها، ص 45.
+
(6). ریحانة الادب، محمدعلى مدرس تبریزى، ج 4، ص 497 تاریخ حکما و عرفا متأخر بر صدرالمتألهین، منوچهر صدوقى، سُها، ص 45.
  
(7). خدمات متقابل اسلام و ايران، ص 543.
+
(7). خدمات متقابل اسلام و ایران، ص 543.
  
 
(8). همان، ص 546.
 
(8). همان، ص 546.
  
(9). تاريخ حكما و عرفا متأخر بر صدرالمتألهين، ص 85 به نقل از استاد جلال الدين سنا، در مقدمه ديوان طرب، ص 70.
+
(9). تاریخ حکما و عرفا متأخر بر صدرالمتألهین، ص 85 به نقل از استاد جلال الدین سنا، در مقدمه دیوان طرب، ص 70.
  
(10). خدمات متقابل اسلام و ايران، ص 546.
+
(10). خدمات متقابل اسلام و ایران، ص 546.
  
(11). زنوزى، منتسب به زنوز، از روستاهاى حومه تبريز است در 18 كيلومترى شمال مزند مى باشد.
+
(11). زنوزى، منتسب به زنوز، از روستاهاى حومه تبریز است در 18 کیلومترى شمال مزند مى باشد.
  
(12). خدمات متقابل اسلام و ايران، ص 542-541 و تاريخ حكما و عرفا، ص 156-155.
+
(12). خدمات متقابل اسلام و ایران، ص 542-541 و تاریخ حکما و عرفا، ص 156-155.
  
(13). همان و ريحانة الادب، محمدعلى مدرس، ج 2، ص 392.
+
(13). همان و ریحانة الادب، محمدعلى مدرس، ج 2، ص 392.
  
(14). به كتاب ميرزا ابوالحسن جلوه، حكيم فروتن، غلامرضا گلى زواره از مجموعه ديدار با ابرار رجوع كنيد.
+
(14). به کتاب میرزا ابوالحسن جلوه، حکیم فروتن، غلامرضا گلى زواره از مجموعه دیدار با ابرار رجوع کنید.
  
(15). ر.ك، خدمات متقابل اسلام و ايران، ص 544 و تاريخ حكما و عرفا متأخر بر صدرالمتألهين ص 172-159 و ريحانةالادب، ج 1، ص 420-419.
+
(15). ر.ک، خدمات متقابل اسلام و ایران، ص 544 و تاریخ حکما و عرفا متأخر بر صدرالمتألهین ص 172-159 و ریحانةالادب، ج 1، ص 420-419.
  
(16). ر.ك: ريحانة الادب، ج 1، ص 449، ج 4، ص 501.
+
(16). ر.ک: ریحانة الادب، ج 1، ص 449، ج 4، ص 501.
  
(17). ر.ك: آينه دانشوران، ص 211-209 و ص 718 رسائل حكميه، ص 23 مجله نور علم، ص 75 تا 102.
+
(17). ر.ک: آینه دانشوران، ص 211-209 و ص 718 رسائل حکمیه، ص 23 مجله نور علم، ص 75 تا 102.
  
(18). آينه دانشوران، ص 718.
+
(18). آینه دانشوران، ص 718.
  
(19). رسائل حكميه، ص 22.
+
(19). رسائل حکمیه، ص 22.
  
(20). رسائل حكميه، ص 20.
+
(20). رسائل حکمیه، ص 20.
  
(21). ر.ك: رسائل حكميه، مقدمه.
+
(21). ر.ک: رسائل حکمیه، مقدمه.
  
(22). تذكره شعراى يزد، از آغاز تا عصر حاضر، عباس فتوحى يزدى، ج 2، ص 389.
+
(22). تذکره شعراى یزد، از آغاز تا عصر حاضر، عباس فتوحى یزدى، ج 2، ص 389.
  
(23). ر.ك: مقدمه [[رسائل حكميه]].
+
(23). ر.ک: مقدمه [[رسائل حکمیه]].
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]

نسخهٔ ‏۲۴ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۱:۳۷

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)



منبع: ستارگان حرم، جلد 2

نویسنده: احمد محیطى اردکانى

حکیم الهى

استاد و فیلسوف بزرگ، مرحوم آیت الله ابومحمد، میرزا على‌اکبر مدرس، متخلص به «تجلى» و معروف به «حکیم الهى»، فرزند حاج میرزا ابوالحسن تاجر اردکانى است که پدرش از اردکان به یزد مهاجرت نمود و او در حدود سال 1264 هـ.ق(1) در شهر یزد متولد گردید.

تحصیلات مقدماتى، چون فارسى، صرف و نحو عربى و فقه را نزد استادان یزد فراگرفت، سپس راهى شهر اصفهان شد در آن زمان اصفهان دارالعلم بود، و مدرس یزدى مدت چهل سال در آن شهر به تحصیل و تدریس پرداخت و در علوم مختلف چون فقه و اصول، فلسفه و عرفان، کلام و ریاضیات سرآمد عصر خویش گردید.

یکى از شاگردانش از وى چنین نقل کرده است: «مدت چهل سال در اصفهان به تحصیل اشتغال داشتم که جز مدرسه و راه حمام، جاى دیگر را در اصفهان بلد نبودم.» این مطلب مى رساند، علاقه ایشان به تحصیل علم چنان بوده است که حتى اجازه گردش و دیدن شهر اصفهان را در مدت چهل سال به خود نمى داد.(2)

پس از خاتمه دوران تحصیل در اصفهان، به تهران عزیمت نمود و در مدرسه شیخ عبدالحسین اقامت گزید. نظر به این که خواهرش ساکن قم بود و با وساطت وى از قم همسر اختیار نموده بود، در سال 1327 هـ.ق به قم مهاجرت نمود و قبل از ورود حضرت آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائرى یزدى به قم، در مدرسه خان «آیت الله بروجردى» حوزه درس وسیعى را تشکیل داد.

رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهورى اسلامى، حضرت امام خمینى قدس سره در این باره چنین فرمودند: «ما که آمدیم قم، مرحوم آقا میرزا على‌اکبر حکیم - خدا رحمتش کند - در قم بودند، وقتى که حوزه علمیه قم تأسیس شد علما مى رفتند آن جا در محضر آقاى میرزا على‌اکبر حکیم درس مى خواندند. مرحوم آقاى خوانسارى، مرحوم آقاى اشراقى و مرحوم آیت الله العظمى حاج سید احمد خوانسارى مى رفتند پیش آقاى میرزا على‌اکبر درس مى خواندند».(3)

آیت الله حاج میرزا خلیل کمره اى یکى از شاگردان وى - درباره تدریس استادش در قم مى گوید: «درس استاد فیلسوف بزرگ آقاى میرزا على‌اکبر مدرس یزدى در مدرسه خان واقع در میدان آستانه بود و طلاب دور ایشان را گرفته بودند و حتى میرزا هدایت گلپایگانى که مرد موقرى بود به آنجا مى آمد... شنیدم بعضى دیگر مانند آیت الله حاج میرزا سید على یثربى و آیت الله کبیر قمى هم بطور خصوصى در درس استاد شرکت مى کردند».(4)

استادان

آن حکیم الهى در ایام تحصیل در اصفهان و تهران از محضر استادان بزرگوارى که بسیارى از آن ها به حق از اعاظم و حکما و اساطین عرفا بودند، کسب فیض نموده و قلب تشنه معارفش را، لبریز از آب حیات حکمت و معرفت نمود، اسامى برخى از آن فرزانگان از این قرار است:

1. آقا محمدرضا حکیم قمشه اى:

وى مردى به تمام معنا وارسته و عارف مشرب بود، با خلوت و تنهایى مأنوس بود و از جمع تا حدودى(5) گریزان. در جوانى ثروتمند بود، در خشکسالى 1288 هـ.ق تمام آن چه مالک بود از منقول و غیرمنقول خود را صرف نیازمندان کرد و تا پایان عمر درویشانه زیست. حکیم قمشه اى هرگز جامه روستایى را از تن دور نکرد و در زى و جامه علما درنیامد. مرحوم جهانگیرخان قشقایى که سال‌ها شاگرد او بوده است نقل کرده که به شوق استفاده از محضر حکیم قمشه اى به تهران رفتم. همان شب اول خود را به محضر او رساندم وضع لباسهاى او علمایى نبود به کرباس فروشهاى سده مى مانست. حکیم قمشه اى از ذوق شعرى عالى برخودار بود و به « صهبا» تخلص مى کرد.(6)

او کتب حکمت و مصنفات عرفا خصوصاً کتب محیى الدین عربى و شروح آن را تدریس مى نمود و شاگردان بسیارى تربیت کرد. از تالیفات اوست:

  • 1. الاسفار الاربعة و تحقیقها: رساله اى است بسیار مختصر که در حاشیه شرح هدایه ملاصدرا در تهران چاپ سنگى شده است.
  • 2. حاشیه اسفار ملاصدرا.
  • 3. حاشیه تمهید القواعد ابن ترکه.
  • 4. حاشیه شرح قیصرى بر فصوص الحکم.
  • 5. الخلافة الکبرى.
  • 6. رساله اى در وحدت وجود.
  • 7. موضوع العلم.(7)

حکیم قمشه اى در سال 1306 در کنج حجره مدرسه، در تنهایى و خلوت و سکوتى عارفانه از دنیا رفت و در جوار ابن بابویه (شیخ صدوق) نزدیک قبر حاج آخوند محلاتى در شهر رى دفن شد. او آن چنان مرد که زیست و آن چنان زیست که خود در بیتى از یک غزل سروده و آرزو کرده بود:

همه آفاق بگشتم چو تو در عالم نیست × یا اگر هست، به حسن تو بنى آدم نیست

شاید از زیر نگین، ملک سلیمان آرى × حسن هر جا که زند خیمه کم از خاتم نیست

فکرى اى شیخ به روز سیه خود میکن × که تو را دست در آن زلف خم اندر خم نیست

کاخ زرین به شهان خوش که من دیوانه × گوشه اى خواهم و ویرانه به عالم کم نیست.

2. جهانگیرخان قشقایى:

وى در بزرگى عشق تحصیل پیدا کرده و دنبال علم را گرفت تا آن جا که استاد مسلم فلسفه در اصفهان گردید. آن مرحوم علاوه بر مقام علمى و فلسفى، در متانت و وقار و انضباط اخلاقى و تقوا نمونه بود. تا آخر عمر در همان لباس عادى اولى خود باقى بود و فوق العاده مورد ارادت شاگردان و آشنایان بوده است.(8)

«جهانگیرخان در اثر شخصیت بارز علمى و تسلم مقام قدس و تقوا و نزاهت اخلاقى و حسن تدبیر حکیمانه که همه در وجود او مجتمع بود تحصیل فلسفه را که مابین علما و طلاب قدیم سخت موهون و با کفر و الحاد مقرون بود از آن بدنامى به کلى نجات داد... وى معمولاً یکى دو ساعت از آفتاب برآمده در مسجد جارچى، سه درس پشت سر هم مى گفت که درس اولش شرح لمعه (تألیف شهید ثانى در فقه) و بعد از آن شرح منظومه حکمت و سپس درس اخلاق بود و بدین ترتیب فلسفه را در حشو جوزقند و لوزینه فقه و اخلاق به خورد طلاب مى داد».(9)

وى در سال 1234 هـ.ق در دهاقان اصفهان متولد شد و در سال 1328 هـ.ق در اصفهان درگذشت و قبرش در تخته فولاد اصفهان معروف است.(10)

3. آیت الله آقا على زنوزى:(11)

معروف به آقا على حکیم و آقا على مدرس. وى فرزند ملا عبدالله و از اساتید کم‌نظیر قرن اخیر است. او در سال 1234 هـ.ق در اصفهان متولد شد و از محضر پدر بزرگوارش علوم منقول و معقول را فراگرفت، و براى تکمیل دروس فقه و حکمت به عتبات عالیات و قزوین مسافرت نمود و از محضر اساتید بزرگوارى چون آیت الله میرزا حسن نورى، فرزند ملا على نورى در اصفهان و ملا آقاى قزوینى، در قزوین بهره مند گردید. سپس به تهران رفت و سال‌ها در مدرسه سپهسالار قدیم مدرس رسمى گردید.(12) و غالب کتب کلام و حکمت در ریاضیات را استادانه تدریس مى کرد. آن حکیم فرزانه علاوه بر مراتب علمى، در صفاى باطن و تهذیب اخلاق نیز ممتاز بود.

از تألیفات وى است:

  • 1. بدایع الحکم؛
  • 3. رساله اى در این که منطق از علوم حکیمه است.
  • 4. سبیل الرشاد، فى الاحوال المعاد؛
  • 5. النفس کل القوى؛
  • 6. وجود رابطى.

وى در شب شنبه 17 ذی القعده الحرام سال 1307 در تهران از دنیا رفت و در جوار حضرت عبدالعظیم حسنى مدفون گردید.(13)

4. آیت الله آقا میرزا ابوالحسن جلوه:

وى فرزند سید محمد طباطبایى اصفهانى زواره اى، یکى از مشاهیر فلاسفه اسلامى و از احفاد سید الحکماء والمتألهین میرزا رفیع الدین نائینى، استاد علامه مجلسى است. او در ذى العقعده 1238 در احمدآباد گجرات هند متولد گردید و در هفت سالگى همراه پدر بزرگوارش به اصفهان آمد و در آن جا به تحصیل پرداخت و از محضر آیت الله میرزا حسن نورى و میرزا حسن چینى بهره مند گردید. سپس عازم تهران گردید و بیشتر اوقات خود را در علم معقول صرف نمود.

چهل و یک سال در مدرسه دارالشفاء تهران به تدریس فنون حکمتیه به ویژه کتاب‌هاى شیخ ابو على سینا و ملاصدرا پرداخت. وى با حکیم قمشه اى و آقاى على مدرس، سه مدرس نامدارى بودند که حوزه تهران در اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم بر محور وجود آن‌ها مى گردید. وفات آن حکیم فرزانه در شب جمعه 6 ذى القعده، 1314 در تهران اتفاق افتاد و با احترام زیاد در جوار شیخ صدوق محمد بن بابویه قمى مدفون گردید.(14)

تألیفات:

  • 1. حواشى بر «مشاعر» (تألیف صدرالمتألهین در علم عرفان
  • 2. رساله در ربط حادث به قدیم؛
  • 3. حواشى بر «شرح الهدایة» (تألیف صدرالمتألهین که شرحى بر کتاب الهدایة حکیم اثیرالدین مفضل ابهرى از فضلاى قرن هفتم هجرى مى باشد).
  • 4. رساله در حرکت جوهریه.
  • 5. حواشى بر مبدأ و معاد (تألیف صدرالمتألهین).
  • 6. حواشى بر شفا (کتاب فلسفى است در علم منطق، الهیات طبیعیات، تألیف ابن سینا).
  • 7. حواشى بر اسفار (از مهمترین کتب فلسفى شیعه، تالیف صدرالمتالهین که در آن شرح چهار سفر روحانى آمده است).
  • 8. حواشى بر شرح ملخص چغمینى «المخلص»، تألیف محمود بن محمد بن عمر، از اکابر علماى قرن نهم هجرى، در علم هیئت است و شرح معروف آن از فاضل رومى است که از کتب درسى معمول بوده است و چعمین نام یکى از قریه هاى خوارزم است».
  • 9. رساله در ترکیب و احکام آن.
  • 10. تصحیح مثنوى شریف.
  • 11. تعلیقات بر مقدمه قیصرى(15) تألیف داود بن محمود بن محمد قیصرى، رومى الاصل(16) نزیل مصر، عالم محقق از اکابر عرفاى اواسط قرن هشتم هجرى مى باشد که در تمهید مقدمات تصوف است.

شاگردان

آیت الله میرزا على‌اکبر مدرس شاگردان زیادى تربیت نمود که بسیار از آنان استادان بزرگ درس حکمت در حوزه هاى علمیه بودند. نام بعضى از آن‌ها بدین قرار است:

  • 1. آیت الله حاج میرزا ابوالحسن شعرانى.
  • 2. آیت الله سید ابوالحسن رفیعى قزوینى.
  • 3. بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران آیت الله حاج آقا روح الله موسوى خمینى.
  • 4. آیت الله حسن فرید گلپایگانى.
  • 5. آیت الله میر سید على برقعى.
  • 6. آیت الله آقا سید على اکبر برقعى.
  • 7. آقا سید کاظم عصار تهرانى که ریاضیات قدیم را نزد وى فراگرفته است.
  • 8. آیت الله حاج آقا حسین قمى طباطبایى.
  • 9. آیت الله آقا میرزا احمد آشتیانى.
  • 10. آیت الله شهاب الدین مرعشى نجفى.
  • 11. آیت الله آقا میرزا محمدعلى شاه‌آبادى.
  • 12. حاج میرزا ابوالفضل زاهدى قمى، فرزند محمود واعظ، و جمعى دیگر از بزرگانى که نام بعضى از آن‌ها در صفحات قبل آمده است، در محضر این حکیم الهى کسب فیض نمودند.(17)

تألیفات

تألیفات آیت الله مدرس یزدى، بیشتر در زمینه فلسفه است:

  • 1. «رسائل حکمیه» در سال 1365 هـ.ق توسط وزارت ارشاد اسلامى به چاپ رسیده است.
  • 2. رساله عمادیه یا حکمت عمادیة.

وى بنا به خواهش شاهزاده بدیع الملک میرزا ملقب به عمادالدوله حکمران یزد، رساله اى به فارسى مشتمل بر مسائل مهم حکمت الهى نوشت که به رساله عمادیة(18) یا حکمت عمادیه موسوم است. نکته قابل ذکر این که، رساله مذکور شرحى ملخص از حکمت اشراق است که با بیان ساده نگارش یافته، این موضوع نمایانگر این است که مرحوم حکیم یزدى در حکمت اشراق نیز تبحر داشته است. دکتر موسوى بهبهانى این کتاب را از تقریرات دروس آن حکیم شمرده که توسط بدیع الملک به رشته تحریر درآمده است.(19)

  • 3. حاشیه بر اسفار صدرالمتألهین.
  • 4. حاشیه بر فصوص الحکم محى الدین بن عربى.
  • 5. حاشیه بر قوانین مرحوم میرزاى قمى.

بعضى از شاگردان وى نیز تقریرات درس استاد خود را به رشته تحریر درآورده به چاپ رسانده اند که معروفترین آن ها عبارت است از:

  • 1. شرح «الدرة الفاخرة، تالیف ملا عبدالرحمان جامى»:

دکتر على موسوى بهبهانى، استاد دانشگاه تهران در مقدمه آن چنین نگاشته است: «شرح و ترجمه کتاب الدرة الفاخره به قلم عمادالملک است ولى به واقع وى بیانات استاد خود یعنى فیلسوف متأخر حوزه علمیه قم، مرحوم آقاى میرزا على‌اکبر یزدى معروف به «حکیم» را تحریر کرده است... قدر مسلم آن است که وى از بزرگترین اساتید فلسفه اسلامى در قرن اخیر در حوزه علمیه قم بوده است». از مطالعه شرح الدرة الفاخرة جامعیت استاد در شعب علوم عقلى یعنى کلام و فلسفه و تصوف روشن و آشکار مى شود.

بدیع الملک میرزا، مقرر و نویسنده در مقدمه آن چنین آورده است: «... این بنده محتاج به فضل ربّه الکریم را موجب اجرى، و در عالم یادگار باشد تا در سنه 1307 هجرى موفق شد که رسالة موسومه به درّة الفاخرة را که تألیف مولانا المحقق المدقق العارف الکامل، ملا عبدالرحمان جامى علیه الرحمة مى باشد و جامع اصول مطالب و عمد مقاصد در این علم است، در خدمت جناب عمدة الحکماء الالهیین و قدوة الفضلاء المتألهین الوحید الموحد والفرید المتفرد المدرس فى المعقول والمنقول والفروع والاصول، آقاى میرزا على اکبر یزدى دامت افاداته استفاده نمود و شرح بر آن رساله مقرر داشتند، و به ملاحظه صحت استاد رسانیده و در خاتمه کتاب افاده مختصرى در مسأله وجود از عبدالرحمان جامى قدس سره به نظر رسید و شرحى بر آن نوشته اضافه نمودند...».(20)

  • 2. عمادالحکمة در شرح «المشاعر»، تالیف مرحوم صدرالمتألهین:

این کتاب نیز از تقریر دروس آن حکیم الهى است که توسط بدیع الملک به رشته تحریر درآمده است. وى در مقدمه آن نوشته است: «این بنده کتاب المشاعر را در خدمت استاد جناب مستطاب عمدة الحکماء والمتألهین و زبدة العلماء المتشرعین، المحقق الکامل و العارف الواصل آقاى آقا میرزا على اکبر یزدى المدرس دامت افاضاته استفاده نمودم و بیانات معظم له را جمع و به رشته تحریر درآوردم و به نظر استاد رسانده و آن را کتابى نمود موسوم به عمادالحکمة». از این شرح نیز احاطه علمى و تبحر استاد در مشرب فلسفى ملاصدرا به خوبى استفاده مى شود.

کتاب مشاعر با مقدمه به همراه ترجمه عمادالدولة که تقریر درس مرحوم آقا میرزا على اکبر مدرس یزدى است به سعى و اهتمام مستشرق ایران دوست، استاد دانشگاه سربن فرانسه، پرفسور هانرى کربن، توسط انجمن ایران و فرانسه به زبان فرانسه به طبع رسیده است.(21)

وى داراى خطى بسیار زیبا و ذوق شعر نیز بوده است. نمونه اى از اشعار وى چنین است:

اى دل افسرده تا کى در قفس مانى خموش × در گلستان اندرآ، چون بلبلان با صد خروش

گرچه سر عشق نتوان فاش کردن در جهان × مى توان در پرده گفتن رازها با اهل هوش

پخته گردانید این دل‌هاى خام از تاب عشق × کز فروزان آتش او سنگ مى آید به جوش

جام مى لبریز کن از مى که ناگه بشنوى × هاتف غیبى که مى گوید گوارایت بنوش

کى به کویش وصل یابى گر نباشد لطف دوست × لیک بشتاب اندر این ره تا توانى و بکوش

پس به چشم یار بینى این زمان اغیار را × وز درون پرده بینى پرده دار پرده پوش

گر غریق بحر غیبى اى دریغا غم مخور × کو رحیم است و کریم است و غفور و عیب پوش

گرمى وحدت «تجلى» نوشى از دست حبیب × تا ابد مدهوش مانى و نمى آیى به هوش.(22)

وفات

فیلسوف بزرگ حکیم عالیقدر سرانجام پس از 80 سال عمر بابرکت و تربیت شاگردانى ارزشمند در اواخر سال 1344 هـ.ق دارفانى را وداع گفت و در مزار شیخان قم در جوار زکریا بن آدم، مدفون گردید.

این عبارت روى سنگ قبر ایشان ثبت است: «هذا مرقد شریف العالم النبیل الفاضل الجلیل والفضیل جامع المعقول والمنقول حاوى الاصول والفروع وحید العصر فرید الدهر العالم الربانى والبحر الصمدانى الحکیم الالهى استاد الکل فى الکل اعلم العلماء العالمین و افضل الفقهاء والمجتهدین آیت الله العظمى آقاى میرزا على‌اکبر مدرس الیزدى طاب ثراه و جعل الجنة مکانه و مثواه و حشره مع تولّاه بحق محمد و آله، به تاریخ 1344 من الهجرة النبویة».

فرزند ارشد وى آقاى محمود حکیمى یزدى در زمان وفات پدر طفل بود، سپس با کسب معلومات و دانش و آشنایى با زبانهاى انگلیسى و فرانسه، و علاقه به علوم اسلامى، درصدد جمع آورى آثار پدر بزرگوارش برآمد و سرانجام در تاریخ 1376 هـ.ش وفات کرد و در مزار شیخان قم مدفون گردید.(23)

پى نوشت

(1). آن گونه که خواهد آمد، سال وفات وى را 1344 ه.ق و سن شریف او را 80 سال ذکر نموده اند، پس سال تولد وى حدود سال 1264 ه.ق خواهد بود. ر.ک: رسائل حکمیه میرزا على‌اکبر مدرس یزدى، ص 18.

(2). رسائل حکمیه، ص 11. توضیح آن که وى گرچه در ایام طولانى تحصیل براى تمرکز بیشتر در به آموزى علوم حتى اجازه گردش در اصفهان به خود نمى دهد، لکن پس از آن براى اتمام رسالتش به تهران و قم مسافرت مى نماید و بر کرسى تدریس نشسته، شاگردان زیادى تربیت مى کند.

(3). تفسیر امام خمینى از سوره حمد و قسمتى از سوره علق، 1-5 حزب جمهورى اسلامى، ص 97.

(4). رسائل حکمیه، ص 14 و 16 ماهنامه سیماى اردکان، ش 29، ص 3.

(5). خدمات متقابل اسلام و ایران، شهید مطهرى، چ 1372 دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ص 543-542.

(6). ریحانة الادب، محمدعلى مدرس تبریزى، ج 4، ص 497 تاریخ حکما و عرفا متأخر بر صدرالمتألهین، منوچهر صدوقى، سُها، ص 45.

(7). خدمات متقابل اسلام و ایران، ص 543.

(8). همان، ص 546.

(9). تاریخ حکما و عرفا متأخر بر صدرالمتألهین، ص 85 به نقل از استاد جلال الدین سنا، در مقدمه دیوان طرب، ص 70.

(10). خدمات متقابل اسلام و ایران، ص 546.

(11). زنوزى، منتسب به زنوز، از روستاهاى حومه تبریز است در 18 کیلومترى شمال مزند مى باشد.

(12). خدمات متقابل اسلام و ایران، ص 542-541 و تاریخ حکما و عرفا، ص 156-155.

(13). همان و ریحانة الادب، محمدعلى مدرس، ج 2، ص 392.

(14). به کتاب میرزا ابوالحسن جلوه، حکیم فروتن، غلامرضا گلى زواره از مجموعه دیدار با ابرار رجوع کنید.

(15). ر.ک، خدمات متقابل اسلام و ایران، ص 544 و تاریخ حکما و عرفا متأخر بر صدرالمتألهین ص 172-159 و ریحانةالادب، ج 1، ص 420-419.

(16). ر.ک: ریحانة الادب، ج 1، ص 449، ج 4، ص 501.

(17). ر.ک: آینه دانشوران، ص 211-209 و ص 718 رسائل حکمیه، ص 23 مجله نور علم، ص 75 تا 102.

(18). آینه دانشوران، ص 718.

(19). رسائل حکمیه، ص 22.

(20). رسائل حکمیه، ص 20.

(21). ر.ک: رسائل حکمیه، مقدمه.

(22). تذکره شعراى یزد، از آغاز تا عصر حاضر، عباس فتوحى یزدى، ج 2، ص 389.

(23). ر.ک: مقدمه رسائل حکمیه.