منابع و پی نوشتهای متوسط
مقاله بدون شناسه یا دارای شناسه ضعیف است
عنوان بندی ضعیف
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

قیام توابین: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{متوسط}}
 
{{متوسط}}
[[پرونده:Latharat.jpg|thumb|left|حروف نگاری یالثارات الحسین علیه السلام - اثری از استاد  حسین جریان پور]]
+
[[پرونده:Latharat.jpg|thumb|left|240px|حروف‌نگاری یالثارات الحسین علیه‌السلام، اثر استاد حسین جریان‌پور]]
 
+
'''«قیام توّابین»''' یک حرکت مهم [[شیعه|شیعی]] در [[تاریخ اسلام]] است که در سال ۶۵ هجری رخ داد. این قیام توسط گروهی از شیعیان [[کوفه]] که در واقعه [[کربلا]] کوتاهی کرده بودند و اکنون احساس پشیمانی و ندامت می‌کردند، شکل گرفت. انگیزه‌ و هدف اصلی آن‌ها، انتقام از قاتلان [[امام حسین]] علیه‌السلام و همچنین تلاش برای سپردن حکومت به خاندان [[اهل بیت]] علیهم‌السلام بود.
 +
==انگیزه شکل‌گیری قیام توابین==
 
پس از شهادت [[امام حسین علیه السلام|ابا عبدالله الحسین]] علیه‌السلام و یاران وفادارش در [[کربلا]] و عدم یارى آن حضرت از سوى مسلمانان و دوستداران [[اهل بیت]] علیهم‌السلام، یک حالت سرخوردگى و پشیمانى در مسلمانان پدید آمد. در شهر [[کوفه]] که بزرگترین مرکز [[شیعه|شیعیان]] عالم [[اسلام]] بود، ندامت و پشیمانى شیعیان به خاطر عدم نصرت [[امام حسین]] علیه‌السلام و تنها گذاشتن وى در کربلا شدت بیشترى داشت و از این بابت، خودشان را سرزنش کرده و خطاکار مى ‌دانستند.
 
پس از شهادت [[امام حسین علیه السلام|ابا عبدالله الحسین]] علیه‌السلام و یاران وفادارش در [[کربلا]] و عدم یارى آن حضرت از سوى مسلمانان و دوستداران [[اهل بیت]] علیهم‌السلام، یک حالت سرخوردگى و پشیمانى در مسلمانان پدید آمد. در شهر [[کوفه]] که بزرگترین مرکز [[شیعه|شیعیان]] عالم [[اسلام]] بود، ندامت و پشیمانى شیعیان به خاطر عدم نصرت [[امام حسین]] علیه‌السلام و تنها گذاشتن وى در کربلا شدت بیشترى داشت و از این بابت، خودشان را سرزنش کرده و خطاکار مى ‌دانستند.
  
آنان پس از مراسم‌ هاى عزادارى امام حسین علیه‌السلام و گفتگوهاى جمعى به این نتیجه رسیدند که این ننگ و ندامت را نمى‌ توانند از خود دور کنند، مگر با کشته‌شدن در راه اهداف ابا عبدالله الحسین علیه‌السلام و گرفتن انتقام از قاتلان وى.<ref> المنتظم فى تاریخ الامم والملوک، ج ۶، ص ۲۸.</ref>
+
آنان پس از مراسم‌ هاى عزادارى امام حسین علیه‌السلام و گفتگوهاى جمعى به این نتیجه رسیدند که این ننگ و ندامت را نمى‌ توانند از خود دور کنند، مگر با کشته‌شدن در راه اهداف ابا عبدالله الحسین علیه‌السلام و گرفتن انتقام از قاتلان وى.<ref> المنتظم فى تاریخ الامم والملوک، ابن جوزی، ج ۶، ص ۲۸.</ref>
  
 
رهبرى این جنبش را چند تن از سران سالخورده شیعه [[عراق]] بر عهده داشتند که معروفترین آنان عبارت بودند از: [[سلیمان بن صرد خزاعی]]، [[عبدالله بن وال تمیمی|عبدالله بن وال تمیمى]]، [[رفاعة بن شداد|رفاعة بن شداد بجلى]]، [[عبدالله بن سعد ازدی|عبدالله بن سعد ازدى]] و [[مسیب بن نجبه فزاری|مسیب بن نجبه فزارى]]؛ شعارشان «یا لثارات الحسین» بود.  
 
رهبرى این جنبش را چند تن از سران سالخورده شیعه [[عراق]] بر عهده داشتند که معروفترین آنان عبارت بودند از: [[سلیمان بن صرد خزاعی]]، [[عبدالله بن وال تمیمی|عبدالله بن وال تمیمى]]، [[رفاعة بن شداد|رفاعة بن شداد بجلى]]، [[عبدالله بن سعد ازدی|عبدالله بن سعد ازدى]] و [[مسیب بن نجبه فزاری|مسیب بن نجبه فزارى]]؛ شعارشان «یا لثارات الحسین» بود.  
  
قیام توابین از سال ۶۱ قمرى پس از [[شهادت]] امام حسین علیه‌السلام شکل گرفت و به تدریج فراگیر شد و طرفداران بسیارى پیدا کرد و به مدت چهار سال شکل‌ گیرى جنبش نیرو و امکانات قابل توجهى فراهم گردید. بدین منظور رهبران قیام، نخستین روز [[ربیع الاول]] - یا به نقلی [[ربیع الثانی]] - سال ۶۵ قمرى را آغاز رسمى حرکت خود از شهر بزرگ [[کوفه|کوفه]] تعیین کردند.  
+
==آغاز و سرانجام قیام توابین==
 +
قیام توابین از سال ۶۱ قمرى پس از [[شهادت]] امام حسین علیه‌السلام شکل گرفت و به تدریج فراگیر شد و طرفداران بسیارى پیدا کرد و به مدت چهار سال شکل‌ گیرى جنبش، نیرو و امکانات قابل توجهى فراهم گردید. بدین منظور رهبران قیام، نخستین روز [[ربیع الاول]] - یا به نقلی [[ربیع الثانی]] - سال ۶۵ قمرى را آغاز رسمى حرکت خود از شهر بزرگ [[کوفه|کوفه]] تعیین کردند.  
  
 
در این زمان، "[[یزید بن معاویه|یزید بن معاویه]]" به هلاکت رسیده بود و "[[مروان بن حکم|مروان بن حکم]]" در [[شام]] و غرب عالم اسلام و "[[عبدالله بن زبیر|عبدالله بن زبیر]]" در [[مکه]] و شرق و جنوب عالم اسلام، حکمرانى مى‌ کردند و شهر کوفه در سیطره عبدالله بن زبیر و طرفدارانش قرار داشت.
 
در این زمان، "[[یزید بن معاویه|یزید بن معاویه]]" به هلاکت رسیده بود و "[[مروان بن حکم|مروان بن حکم]]" در [[شام]] و غرب عالم اسلام و "[[عبدالله بن زبیر|عبدالله بن زبیر]]" در [[مکه]] و شرق و جنوب عالم اسلام، حکمرانى مى‌ کردند و شهر کوفه در سیطره عبدالله بن زبیر و طرفدارانش قرار داشت.
سطر ۱۸: سطر ۲۰:
 
شامیان که از خروج توابین باخبر شده بودند، سپاهی سنگین به فرماندهی [[عبیدالله بن زیاد]] برای نبرد با توابین بسوی عراق اعزام کردند. [[حصین بن نمیر]]، شرحبیل بن ذی الکلاع حمیری‏، ادهم بن محرز باهلى‏، ربیعة بن مخارق عنوى‏ و جبلة بن عبدالله خثعمى‏ وی را همراهی می‌کردند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۴ق، ج۶، ص ۳۷۰.</ref>
 
شامیان که از خروج توابین باخبر شده بودند، سپاهی سنگین به فرماندهی [[عبیدالله بن زیاد]] برای نبرد با توابین بسوی عراق اعزام کردند. [[حصین بن نمیر]]، شرحبیل بن ذی الکلاع حمیری‏، ادهم بن محرز باهلى‏، ربیعة بن مخارق عنوى‏ و جبلة بن عبدالله خثعمى‏ وی را همراهی می‌کردند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۴ق، ج۶، ص ۳۷۰.</ref>
  
توابین قبل از رسیدن لشکر [[شام]]، در منطقه [[عین الورده]] اردو زده و پنج روز در آنجا به استراحت پرداختند. [[سلیمان بن صرد خزاعی|سلیمان]] در روز کارزار به تبیین پیکار و سفارشات جنگی پرداخت و جانشینان خویش را معرفی کرد. وی خطاب به حضار گفت: اگر من کشته شدم فرمانده سپاه [[مسیب بن نجبه فزاری|مسیب بن نجبه فزارى]] است و پس از او، عبدالله بن سعد بن نفیل فرماندهی سپاه را بر عهده بگیرد. پس از کشته شدن او، عبدالله بن وال و رفاعه بن شداد، دیگر فرماندهان نبرد توابین هستند.<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۸ق، ج۸، ص۲۷۸.</ref>  
+
توابین قبل از رسیدن لشکر [[شام]]، در منطقه [[عین الورده]] اردو زده و پنج روز در آنجا به استراحت پرداختند. [[سلیمان بن صرد خزاعی|سلیمان]] در روز کارزار به تبیین پیکار و سفارشات جنگی پرداخت و جانشینان خویش را معرفی کرد. وی خطاب به حضار گفت: اگر من کشته شدم فرمانده سپاه [[مسیب بن نجبه فزاری|مسیب بن نجبه فزارى]] است و پس از او، عبدالله بن سعد بن نفیل فرماندهی سپاه را بر عهده بگیرد. پس از کشته شدن او، عبدالله بن وال و رفاعة بن شداد، دیگر فرماندهان نبرد توابین هستند.<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۸ق، ج۸، ص۲۷۸.</ref>  
  
 
در ۲۲ یا ۲۵ [[جمادی الاول]]، دو سپاه برابر یکدیگر قرار گرفتند و نبرد بین توابین و لشکر [[شام]] آغاز شد.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۶ق، ج۴، ص۱۸۲.</ref> تعداد کل توابین، چهار هزار رزمنده و تعداد جنگ جویان شامی بیش از سی هزار تن بود. در آغاز، گروهى از توابین به فرماندهى "مسیب بن نجبه" با گروهى از سپاه عبیدالله بن زیاد درگیر شدند و با مجاهدت و دلاورى‌‌ هاى توابین، سپاه عبیدالله متحمل شکست سنگین شد و بسیارى از شامیان کشته و بسیارى زخمى گردیدند و تنها عده اى موفق به فرار از صحنه نبرد شدند.
 
در ۲۲ یا ۲۵ [[جمادی الاول]]، دو سپاه برابر یکدیگر قرار گرفتند و نبرد بین توابین و لشکر [[شام]] آغاز شد.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۶ق، ج۴، ص۱۸۲.</ref> تعداد کل توابین، چهار هزار رزمنده و تعداد جنگ جویان شامی بیش از سی هزار تن بود. در آغاز، گروهى از توابین به فرماندهى "مسیب بن نجبه" با گروهى از سپاه عبیدالله بن زیاد درگیر شدند و با مجاهدت و دلاورى‌‌ هاى توابین، سپاه عبیدالله متحمل شکست سنگین شد و بسیارى از شامیان کشته و بسیارى زخمى گردیدند و تنها عده اى موفق به فرار از صحنه نبرد شدند.
  
عبیدالله بن زیاد که تعداد سى هزار نفر از شامیان را فرماندهى مى ‌کرد، براى بار دوم سپاهى به استعداد دوازده هزار مرد جنگنده به فرماندهى "[[حصین بن نمیر|حصین بن نمیر]]" به نبرد توابین فرستاد و این بار نیز پیروزى با توابین بود ولى تاریکى شب، مانع پیروزى نهایى آنان گردید.<ref> همان، ص ۳۶.</ref>
+
عبیدالله بن زیاد که تعداد سى هزار نفر از شامیان را فرماندهى مى ‌کرد، براى بار دوم سپاهى به تعداد دوازده هزار مرد جنگنده به فرماندهى "[[حصین بن نمیر|حصین بن نمیر]]" به نبرد توابین فرستاد و این بار نیز پیروزى با توابین بود ولى تاریکى شب، مانع پیروزى نهایى آنان گردید.<ref> همان، ص ۳۶.</ref>
  
 
در این هنگام توابین با روحیه‌ای سرشار از پیروزی از شامیان درخواست کردند که دست از جنگ برداشته و تنها [[عبیدالله بن زیاد]] و سایر جنایت‌کاران واقعه کربلا را به آنان تحویل دهند تا آن‌ها از این جنایت‌کاران انتقام گیرند. شامیان از این أمر سرباز زده و در مقابل از توابین درخواست نمودند که خود را تسلیم شامیان نموده و با خلیفه وقت [[مروان بن حکم]] بیعت کنند.
 
در این هنگام توابین با روحیه‌ای سرشار از پیروزی از شامیان درخواست کردند که دست از جنگ برداشته و تنها [[عبیدالله بن زیاد]] و سایر جنایت‌کاران واقعه کربلا را به آنان تحویل دهند تا آن‌ها از این جنایت‌کاران انتقام گیرند. شامیان از این أمر سرباز زده و در مقابل از توابین درخواست نمودند که خود را تسلیم شامیان نموده و با خلیفه وقت [[مروان بن حکم]] بیعت کنند.
سطر ۲۸: سطر ۳۰:
 
بار سوم عبیدالله بن زیاد در همان شامگاه با تمام نیرو و تجهیزات جنگى به نبرد توابین شتافت و جنگ خونینى میان طرفین شعله‌ور گردید. [[سلیمان بن صرد خزاعی|سلیمان بن صرد]] که با سپاهى سنگین از دشمن روبرو شده بود، از زین اسب به پایین آمد و شمشیرش را از غلاف بیرون آورد و غلاف آن را شکست و به یاران خود گفت: «عبادالله! من اراد البکور الى ربه، والتوبة من ذنبه، والوفاء بعهده، فإلَیّ»؛ اى بندگان خدا! هر کسى مى‌ خواهد که بامداد فردا در نزد پروردگارش باشد، از گناه و جرمش [[توبه]] کند و به پیمان خویش وفا کند، پس با من بیاید.
 
بار سوم عبیدالله بن زیاد در همان شامگاه با تمام نیرو و تجهیزات جنگى به نبرد توابین شتافت و جنگ خونینى میان طرفین شعله‌ور گردید. [[سلیمان بن صرد خزاعی|سلیمان بن صرد]] که با سپاهى سنگین از دشمن روبرو شده بود، از زین اسب به پایین آمد و شمشیرش را از غلاف بیرون آورد و غلاف آن را شکست و به یاران خود گفت: «عبادالله! من اراد البکور الى ربه، والتوبة من ذنبه، والوفاء بعهده، فإلَیّ»؛ اى بندگان خدا! هر کسى مى‌ خواهد که بامداد فردا در نزد پروردگارش باشد، از گناه و جرمش [[توبه]] کند و به پیمان خویش وفا کند، پس با من بیاید.
  
در این هنگام، تعداد زیادى از یاران او از اسب پیاده شده و بى‌ باکانه به صفوف عظیم دشمن زدند. تعداد اندک توابین، صحنه میدان را بر انبوه جنایتکاران شام تیره و تنگ کردند و اگر پیروزى‌ هاى آنان به همان صورت ادامه مى‌ یافت، پیروزى نهایى نصیب آنان مى ‌شد، ولى شامیان به جاى نبرد تن به تن توابین را آماج تیرهاى بى‌ امان خویش قرار دادند و در این میان فرمانده توابین، یعنى "سلیمان بن صرد"، مورد اصابت تیر "یزید بن حصین بن نمیر" قرار گرفت و کشته شد و پس از او "مسیب بن نجبه" فرماندهى توابین را بر عهده گرفت ولى پس از مبارزاتى، او نیز کشته شد.<ref> همان.</ref>
+
در این هنگام، تعداد زیادى از یاران او از اسب پیاده شده و بى‌ باکانه به صفوف عظیم دشمن زدند. تعداد اندک توابین، صحنه میدان را بر انبوه جنایتکاران شام تیره و تنگ کردند و اگر پیروزى‌ هاى آنان به همان صورت ادامه مى‌ یافت، پیروزى نهایى نصیب آنان مى ‌شد، ولى شامیان به جاى نبرد تن به تن، توابین را آماج تیرهاى بى‌ امان خویش قرار دادند و در این میان فرمانده توابین، یعنى "سلیمان بن صرد"، مورد اصابت تیر "یزید بن حصین بن نمیر" قرار گرفت و کشته شد و پس از او "مسیب بن نجبه" فرماندهى توابین را بر عهده گرفت ولى پس از مبارزاتى، او نیز کشته شد.<ref> همان.</ref>
  
از آن پنج فرمانده و امیر توابین هر کدام پس از دیگرى، فرماندهى را بر عهده گرفته و با سربازان عبیدالله بن زیاد به نبرد پرداختند ولى در میان میدان کشته شدند. تا اینکه فرماندهی توابین به رفاعة بن شداد بجلی رسید و او نیز مبارزه را ادامه داد تا تاریکی شب فرارسید.
+
از آن پنج فرمانده و امیر توابین، هر کدام پس از دیگرى فرماندهى را بر عهده گرفته و با سربازان عبیدالله بن زیاد به نبرد پرداختند ولى در میان میدان کشته شدند. تا اینکه فرماندهی توابین به رفاعة بن شداد بجلی رسید و او نیز مبارزه را ادامه داد تا تاریکی شب فرارسید.
  
 
تعداد اندکی از توابین، باقی‌مانده و اکثر قریب به اتفاق آنان کشته و یا زخمی و از کار افتاده شده بودند. رفاعة بن شداد آنان را در تاریکی شب گردآورد و درباره ادامه مبارزه به مشورت و گفتگو پرداخت و پس از شنیدن دیدگاه‌های گوناگون به این نتیجه رسید که مبارزه و ادامه نبرد را در این جا متوقف کرده و به شهرهای خویش بازگردند تا با تجدید قوا و تجهیز نیروی بیشتر، بار دیگر بسوی شام هجوم آورند. بدین جهت از تاریکی شب استفاده کرده و به سوی کوفه برگشتند.
 
تعداد اندکی از توابین، باقی‌مانده و اکثر قریب به اتفاق آنان کشته و یا زخمی و از کار افتاده شده بودند. رفاعة بن شداد آنان را در تاریکی شب گردآورد و درباره ادامه مبارزه به مشورت و گفتگو پرداخت و پس از شنیدن دیدگاه‌های گوناگون به این نتیجه رسید که مبارزه و ادامه نبرد را در این جا متوقف کرده و به شهرهای خویش بازگردند تا با تجدید قوا و تجهیز نیروی بیشتر، بار دیگر بسوی شام هجوم آورند. بدین جهت از تاریکی شب استفاده کرده و به سوی کوفه برگشتند.
سطر ۳۶: سطر ۳۸:
 
هنگامی که به شهر "هیت" رسیدند با سعد بن [[حذیفه|حذیفة بن یمان]] روبرو شدند که با سپاهی از اهالی [[مداین|مدائن]] به یاری توابین حرکت کرده بود. سعد بن حذیفه، آنان را تسلیت و تعزیت گفت و با آنان همدردی نمود و به مداوای زخمیانشان همت گماشت و آنان را کمک و یاری نمود تا به شهرهای خود برگردند.
 
هنگامی که به شهر "هیت" رسیدند با سعد بن [[حذیفه|حذیفة بن یمان]] روبرو شدند که با سپاهی از اهالی [[مداین|مدائن]] به یاری توابین حرکت کرده بود. سعد بن حذیفه، آنان را تسلیت و تعزیت گفت و با آنان همدردی نمود و به مداوای زخمیانشان همت گماشت و آنان را کمک و یاری نمود تا به شهرهای خود برگردند.
  
بدین سان، سعد بن حذیفه و لشکریان او به مدائن و رفاعة بن شداد و بازماندگان توابین بسوی کوفه برگشتند و منتظر قیام دیگری ماندند تا بار دیگر بر خلافت سراسر جور و ستم [[بنی امیه|امویان]] بتازند و در یاری [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم‌السلام جهاد و از جان گذشتگی کنند. این فرصت برای آنان در قیام [[مختار ثقفی|مختار بن ابی‌عبیده ثقفی]] فراهم گردید و با پیوستن به او عاقبت الأمر انتقام [[شهدای کربلا]] را گرفته و جنایت‌کاران واقعه کربلا را بسزای اعمالشان رسانیدند.<ref>البدایه و النهایه (ابن کثیر)، ج ۸، ص ۲۵۳ و ص ۲۷۸؛ مروج الذهب (مسعودی)، ج ۳، ص ۱۰۰؛ تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۵۵۱؛ مقتل الحسین علیه‌السلام (ابومخنف ازدی)، ص ۳۰۰.</ref>
+
بدین سان، سعد بن حذیفه و لشکریان او به مدائن و رفاعة بن شداد و بازماندگان توابین بسوی کوفه برگشتند و منتظر قیام دیگری ماندند تا بار دیگر بر خلافت سراسر جور و ستم [[بنی امیه|امویان]] بتازند و در یاری [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم‌السلام [[جهاد]] کنند. این فرصت برای آنان در [[قیام مختار]] فراهم گردید و با پیوستن به او، عاقبت الأمر انتقام [[شهدای کربلا]] را گرفته و جنایت‌کاران واقعه کربلا را بسزای اعمالشان رسانیدند.<ref>البدایه و النهایه، ابن کثیر، ج ۸، ص ۲۵۳ و ص ۲۷۸؛ مروج الذهب، مسعودی، ج ۳، ص ۱۰۰؛ تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۵۵۱؛ مقتل الحسین علیه‌السلام، ابومخنف ازدی، ص ۳۰۰.</ref>
 +
 
 +
==امام سجاد و قیام توابین==
 +
در منابع تاریخی، رابطه سیاسی خاصی بین توابین و [[امام سجاد علیه السلام|امام سجاد]] علیه السلام گزارش نشده است و هیچ مدرکی یافت نشده است که اذن امام سجاد علیه السلام یا حتی رضایت آن حضرت به آن قیام پس از آن را نشان دهد.
 +
 
 +
چون قیام توّابین حرکتى بى‌‏موقع، نسنجیده، خودسرانه و محدود بود، طبعاً امام سجاد علیه ‏السلام نمى ‏توانست موضع صریحى در حمایت از آنها داشته باشد؛ ولو این که از لابه‌‏لاى سخنرانى‏ هاى توّابین مى‏ شود فهمید که آنها، امام سجاد علیه ‏السلام را به عنوان رهبر دینى و [[امام]] قبول داشتند؛ ولى در طول مبارزات، اشارات مبهم و مخصوصى به امامت آن حضرت مى ‏نمودند.
 +
 
 +
شاید بتوان گفت که قیام آنها با اذن غیر مستقیم امام عصر بوده است؛ یعنى امام سجاد علیه ‏السلام اگرچه هیچ موضع صریحى که دلالت بر تأیید یا ردّ توّابین باشد، به خاطر موانعى اتخاذ ننمود، اما با اصل قیام که نهضتى ضدّ [[ظلم]] و براى اجراى [[عدالت]] بود، موافق بود. [[ائمه]] معصومین نهضت‏هاى عصر خویش را نه به طور مطلق ردّ کردند و نه پذیرفتند، بلکه آنها را که در چهارچوب اهداف [[امامت]] و بر اساس حق محورى حرکت کردند، تأیید و بقیه را ردّ نمودند. قیام توّابین چون در معیار حق مى‏ گنجید، تاریخ هیچ گونه ردّى را در مورد آن به امام سجاد علیه‏ السلام نسبت نداده است. دلیلى هم براى مخالفت وجود نداشت، چون این قیام‏ها فوایدى هم داشت.
 +
 
 +
[[میرزا ابوالحسن شعرانی]] در ترجمه کتاب «[[نفس المهموم]]»، در پاسخ به این سؤال که چرا توّابین بدون اجازه امام دست به جهاد و قیام زدند؟ می گوید: «امام سجاد علیه‏ السلام از مردم کناره‏ گیرى کرده بود و حال او مانند حال [[امام زمان]] علیه ‏السلام در عصر ما است. همان طورى که در زمان ما نمى ‏شود در اجراى [[احکام]] ضرورى دین منتظر ظهور امام زمان شد؛ مثل رسیدگى به ایتام و محجورین، [[قصاص]]، دفاع، [[حدود]] و... چون ترک اینها موجب فتنه‏ ها و تسلّط اشرار مى‏ شود، با این که اینها از وظایف امام زمان علیه‏ السلام است؛ توّابین نیز وظیفه مجاهدت و توبه کردن داشتند، با کشتن قاتلین [[سیدالشهداء]] علیه‏ السلام. اگرچه امام سجاد علیه ‏السلام در قیام حضور نداشت و مصلحت در اقدام او نبود، ولى نهى نیز نفرمود و توّابین نیز تمسّک به آیه [[قرآن]] نمودند و اگر کسى حکم خدا را به وسیله قرآن یا [[اجماع]] یا عقل بداند، مثل این است که از لفظ [و زبان] امام شنیده باشد.»
  
در منابع تاریخی رابطه سیاسی خاصی بین توابین و [[امام سجاد علیه السلام|امام سجاد]] علیه السلام گزارش نشده است و هیچ مدرکی یافت نشده است که اذن امام سجاد علیه السلام یا حتی رضایت آن حضرت به آن قیام پس از آن را نشان دهد.
 
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
<references />
 
<references />
 
==منابع==
 
==منابع==
*مؤسسه تبیان، نرم‌افزار دایرة‌المعارف چهارده معصوم علیهم‌السلام.
+
*نرم‌افزار دایرة‌المعارف چهارده معصوم علیهم‌السلام، مؤسسه تبیان.
*سید تقى واردى، روز شمار تاریخ اسلام، جلد چهارم، ماه جمادی الاول.
+
*"امام سجاد و نهضت توّابین"، عیسی ساجدی‌قر، فرهنگ کوثر، ۱۳۸۱، شماره ۵۴.
 +
*روزشمار تاریخ اسلام، سید تقى واردى، جلد چهارم، ماه جمادی الاول.
 
[[رده:وقایع ماه ربیع الثانی]]
 
[[رده:وقایع ماه ربیع الثانی]]
 
[[رده:سال ۶۵ هجری قمری]]
 
[[رده:سال ۶۵ هجری قمری]]
 
[[رده:خونخواهی امام حسین علیه السلام]]
 
[[رده:خونخواهی امام حسین علیه السلام]]
 
[[رده:قیامها بر ضد امویان]]
 
[[رده:قیامها بر ضد امویان]]
[[رده:مقاله های مهم]]
+
[[رده:تاریخ اسلام]]
 
{{الگو:واقعه عاشورا}}
 
{{الگو:واقعه عاشورا}}
 
{{سنجش کیفی
 
{{سنجش کیفی

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۹:۲۰

حروف‌نگاری یالثارات الحسین علیه‌السلام، اثر استاد حسین جریان‌پور

«قیام توّابین» یک حرکت مهم شیعی در تاریخ اسلام است که در سال ۶۵ هجری رخ داد. این قیام توسط گروهی از شیعیان کوفه که در واقعه کربلا کوتاهی کرده بودند و اکنون احساس پشیمانی و ندامت می‌کردند، شکل گرفت. انگیزه‌ و هدف اصلی آن‌ها، انتقام از قاتلان امام حسین علیه‌السلام و همچنین تلاش برای سپردن حکومت به خاندان اهل بیت علیهم‌السلام بود.

انگیزه شکل‌گیری قیام توابین

پس از شهادت ابا عبدالله الحسین علیه‌السلام و یاران وفادارش در کربلا و عدم یارى آن حضرت از سوى مسلمانان و دوستداران اهل بیت علیهم‌السلام، یک حالت سرخوردگى و پشیمانى در مسلمانان پدید آمد. در شهر کوفه که بزرگترین مرکز شیعیان عالم اسلام بود، ندامت و پشیمانى شیعیان به خاطر عدم نصرت امام حسین علیه‌السلام و تنها گذاشتن وى در کربلا شدت بیشترى داشت و از این بابت، خودشان را سرزنش کرده و خطاکار مى ‌دانستند.

آنان پس از مراسم‌ هاى عزادارى امام حسین علیه‌السلام و گفتگوهاى جمعى به این نتیجه رسیدند که این ننگ و ندامت را نمى‌ توانند از خود دور کنند، مگر با کشته‌شدن در راه اهداف ابا عبدالله الحسین علیه‌السلام و گرفتن انتقام از قاتلان وى.[۱]

رهبرى این جنبش را چند تن از سران سالخورده شیعه عراق بر عهده داشتند که معروفترین آنان عبارت بودند از: سلیمان بن صرد خزاعی، عبدالله بن وال تمیمى، رفاعة بن شداد بجلى، عبدالله بن سعد ازدى و مسیب بن نجبه فزارى؛ شعارشان «یا لثارات الحسین» بود.

آغاز و سرانجام قیام توابین

قیام توابین از سال ۶۱ قمرى پس از شهادت امام حسین علیه‌السلام شکل گرفت و به تدریج فراگیر شد و طرفداران بسیارى پیدا کرد و به مدت چهار سال شکل‌ گیرى جنبش، نیرو و امکانات قابل توجهى فراهم گردید. بدین منظور رهبران قیام، نخستین روز ربیع الاول - یا به نقلی ربیع الثانی - سال ۶۵ قمرى را آغاز رسمى حرکت خود از شهر بزرگ کوفه تعیین کردند.

در این زمان، "یزید بن معاویه" به هلاکت رسیده بود و "مروان بن حکم" در شام و غرب عالم اسلام و "عبدالله بن زبیر" در مکه و شرق و جنوب عالم اسلام، حکمرانى مى‌ کردند و شهر کوفه در سیطره عبدالله بن زبیر و طرفدارانش قرار داشت.

در آغاز عده اى درصدد درگیر کردن توابین با عامل عبدالله بن زبیر در کوفه را داشتند، ولى با زیرکى استاندار وقت کوفه و اعلام پشتیبانى وى از توابین، هیچ گونه جنگى در کوفه به وقوع نپیوست.[۲]

توابین که تعدادشان چهار هزار نفر بود، از کوفه به پادگان "نخیله" و از نخیله به سوى کربلا حرکت کردند و مدتى در آنجا به سوگوارى پرداختند و بسیار گریه و ناله کرده و از خدا به خاطر گناه و جرم خویش، طلب غفران نمودند و آن‌گاه به سوى سرزمین "جزیره (بین النهرین)" رهسپار شدند.

شامیان که از خروج توابین باخبر شده بودند، سپاهی سنگین به فرماندهی عبیدالله بن زیاد برای نبرد با توابین بسوی عراق اعزام کردند. حصین بن نمیر، شرحبیل بن ذی الکلاع حمیری‏، ادهم بن محرز باهلى‏، ربیعة بن مخارق عنوى‏ و جبلة بن عبدالله خثعمى‏ وی را همراهی می‌کردند.[۳]

توابین قبل از رسیدن لشکر شام، در منطقه عین الورده اردو زده و پنج روز در آنجا به استراحت پرداختند. سلیمان در روز کارزار به تبیین پیکار و سفارشات جنگی پرداخت و جانشینان خویش را معرفی کرد. وی خطاب به حضار گفت: اگر من کشته شدم فرمانده سپاه مسیب بن نجبه فزارى است و پس از او، عبدالله بن سعد بن نفیل فرماندهی سپاه را بر عهده بگیرد. پس از کشته شدن او، عبدالله بن وال و رفاعة بن شداد، دیگر فرماندهان نبرد توابین هستند.[۴]

در ۲۲ یا ۲۵ جمادی الاول، دو سپاه برابر یکدیگر قرار گرفتند و نبرد بین توابین و لشکر شام آغاز شد.[۵] تعداد کل توابین، چهار هزار رزمنده و تعداد جنگ جویان شامی بیش از سی هزار تن بود. در آغاز، گروهى از توابین به فرماندهى "مسیب بن نجبه" با گروهى از سپاه عبیدالله بن زیاد درگیر شدند و با مجاهدت و دلاورى‌‌ هاى توابین، سپاه عبیدالله متحمل شکست سنگین شد و بسیارى از شامیان کشته و بسیارى زخمى گردیدند و تنها عده اى موفق به فرار از صحنه نبرد شدند.

عبیدالله بن زیاد که تعداد سى هزار نفر از شامیان را فرماندهى مى ‌کرد، براى بار دوم سپاهى به تعداد دوازده هزار مرد جنگنده به فرماندهى "حصین بن نمیر" به نبرد توابین فرستاد و این بار نیز پیروزى با توابین بود ولى تاریکى شب، مانع پیروزى نهایى آنان گردید.[۶]

در این هنگام توابین با روحیه‌ای سرشار از پیروزی از شامیان درخواست کردند که دست از جنگ برداشته و تنها عبیدالله بن زیاد و سایر جنایت‌کاران واقعه کربلا را به آنان تحویل دهند تا آن‌ها از این جنایت‌کاران انتقام گیرند. شامیان از این أمر سرباز زده و در مقابل از توابین درخواست نمودند که خود را تسلیم شامیان نموده و با خلیفه وقت مروان بن حکم بیعت کنند.

بار سوم عبیدالله بن زیاد در همان شامگاه با تمام نیرو و تجهیزات جنگى به نبرد توابین شتافت و جنگ خونینى میان طرفین شعله‌ور گردید. سلیمان بن صرد که با سپاهى سنگین از دشمن روبرو شده بود، از زین اسب به پایین آمد و شمشیرش را از غلاف بیرون آورد و غلاف آن را شکست و به یاران خود گفت: «عبادالله! من اراد البکور الى ربه، والتوبة من ذنبه، والوفاء بعهده، فإلَیّ»؛ اى بندگان خدا! هر کسى مى‌ خواهد که بامداد فردا در نزد پروردگارش باشد، از گناه و جرمش توبه کند و به پیمان خویش وفا کند، پس با من بیاید.

در این هنگام، تعداد زیادى از یاران او از اسب پیاده شده و بى‌ باکانه به صفوف عظیم دشمن زدند. تعداد اندک توابین، صحنه میدان را بر انبوه جنایتکاران شام تیره و تنگ کردند و اگر پیروزى‌ هاى آنان به همان صورت ادامه مى‌ یافت، پیروزى نهایى نصیب آنان مى ‌شد، ولى شامیان به جاى نبرد تن به تن، توابین را آماج تیرهاى بى‌ امان خویش قرار دادند و در این میان فرمانده توابین، یعنى "سلیمان بن صرد"، مورد اصابت تیر "یزید بن حصین بن نمیر" قرار گرفت و کشته شد و پس از او "مسیب بن نجبه" فرماندهى توابین را بر عهده گرفت ولى پس از مبارزاتى، او نیز کشته شد.[۷]

از آن پنج فرمانده و امیر توابین، هر کدام پس از دیگرى فرماندهى را بر عهده گرفته و با سربازان عبیدالله بن زیاد به نبرد پرداختند ولى در میان میدان کشته شدند. تا اینکه فرماندهی توابین به رفاعة بن شداد بجلی رسید و او نیز مبارزه را ادامه داد تا تاریکی شب فرارسید.

تعداد اندکی از توابین، باقی‌مانده و اکثر قریب به اتفاق آنان کشته و یا زخمی و از کار افتاده شده بودند. رفاعة بن شداد آنان را در تاریکی شب گردآورد و درباره ادامه مبارزه به مشورت و گفتگو پرداخت و پس از شنیدن دیدگاه‌های گوناگون به این نتیجه رسید که مبارزه و ادامه نبرد را در این جا متوقف کرده و به شهرهای خویش بازگردند تا با تجدید قوا و تجهیز نیروی بیشتر، بار دیگر بسوی شام هجوم آورند. بدین جهت از تاریکی شب استفاده کرده و به سوی کوفه برگشتند.

هنگامی که به شهر "هیت" رسیدند با سعد بن حذیفة بن یمان روبرو شدند که با سپاهی از اهالی مدائن به یاری توابین حرکت کرده بود. سعد بن حذیفه، آنان را تسلیت و تعزیت گفت و با آنان همدردی نمود و به مداوای زخمیانشان همت گماشت و آنان را کمک و یاری نمود تا به شهرهای خود برگردند.

بدین سان، سعد بن حذیفه و لشکریان او به مدائن و رفاعة بن شداد و بازماندگان توابین بسوی کوفه برگشتند و منتظر قیام دیگری ماندند تا بار دیگر بر خلافت سراسر جور و ستم امویان بتازند و در یاری اهل بیت علیهم‌السلام جهاد کنند. این فرصت برای آنان در قیام مختار فراهم گردید و با پیوستن به او، عاقبت الأمر انتقام شهدای کربلا را گرفته و جنایت‌کاران واقعه کربلا را بسزای اعمالشان رسانیدند.[۸]

امام سجاد و قیام توابین

در منابع تاریخی، رابطه سیاسی خاصی بین توابین و امام سجاد علیه السلام گزارش نشده است و هیچ مدرکی یافت نشده است که اذن امام سجاد علیه السلام یا حتی رضایت آن حضرت به آن قیام پس از آن را نشان دهد.

چون قیام توّابین حرکتى بى‌‏موقع، نسنجیده، خودسرانه و محدود بود، طبعاً امام سجاد علیه ‏السلام نمى ‏توانست موضع صریحى در حمایت از آنها داشته باشد؛ ولو این که از لابه‌‏لاى سخنرانى‏ هاى توّابین مى‏ شود فهمید که آنها، امام سجاد علیه ‏السلام را به عنوان رهبر دینى و امام قبول داشتند؛ ولى در طول مبارزات، اشارات مبهم و مخصوصى به امامت آن حضرت مى ‏نمودند.

شاید بتوان گفت که قیام آنها با اذن غیر مستقیم امام عصر بوده است؛ یعنى امام سجاد علیه ‏السلام اگرچه هیچ موضع صریحى که دلالت بر تأیید یا ردّ توّابین باشد، به خاطر موانعى اتخاذ ننمود، اما با اصل قیام که نهضتى ضدّ ظلم و براى اجراى عدالت بود، موافق بود. ائمه معصومین نهضت‏هاى عصر خویش را نه به طور مطلق ردّ کردند و نه پذیرفتند، بلکه آنها را که در چهارچوب اهداف امامت و بر اساس حق محورى حرکت کردند، تأیید و بقیه را ردّ نمودند. قیام توّابین چون در معیار حق مى‏ گنجید، تاریخ هیچ گونه ردّى را در مورد آن به امام سجاد علیه‏ السلام نسبت نداده است. دلیلى هم براى مخالفت وجود نداشت، چون این قیام‏ها فوایدى هم داشت.

میرزا ابوالحسن شعرانی در ترجمه کتاب «نفس المهموم»، در پاسخ به این سؤال که چرا توّابین بدون اجازه امام دست به جهاد و قیام زدند؟ می گوید: «امام سجاد علیه‏ السلام از مردم کناره‏ گیرى کرده بود و حال او مانند حال امام زمان علیه ‏السلام در عصر ما است. همان طورى که در زمان ما نمى ‏شود در اجراى احکام ضرورى دین منتظر ظهور امام زمان شد؛ مثل رسیدگى به ایتام و محجورین، قصاص، دفاع، حدود و... چون ترک اینها موجب فتنه‏ ها و تسلّط اشرار مى‏ شود، با این که اینها از وظایف امام زمان علیه‏ السلام است؛ توّابین نیز وظیفه مجاهدت و توبه کردن داشتند، با کشتن قاتلین سیدالشهداء علیه‏ السلام. اگرچه امام سجاد علیه ‏السلام در قیام حضور نداشت و مصلحت در اقدام او نبود، ولى نهى نیز نفرمود و توّابین نیز تمسّک به آیه قرآن نمودند و اگر کسى حکم خدا را به وسیله قرآن یا اجماع یا عقل بداند، مثل این است که از لفظ [و زبان] امام شنیده باشد.»

پانویس

  1. المنتظم فى تاریخ الامم والملوک، ابن جوزی، ج ۶، ص ۲۸.
  2. همان.
  3. بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۴ق، ج۶، ص ۳۷۰.
  4. ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۸ق، ج۸، ص۲۷۸.
  5. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۶ق، ج۴، ص۱۸۲.
  6. همان، ص ۳۶.
  7. همان.
  8. البدایه و النهایه، ابن کثیر، ج ۸، ص ۲۵۳ و ص ۲۷۸؛ مروج الذهب، مسعودی، ج ۳، ص ۱۰۰؛ تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۵۵۱؛ مقتل الحسین علیه‌السلام، ابومخنف ازدی، ص ۳۰۰.

منابع

  • نرم‌افزار دایرة‌المعارف چهارده معصوم علیهم‌السلام، مؤسسه تبیان.
  • "امام سجاد و نهضت توّابین"، عیسی ساجدی‌قر، فرهنگ کوثر، ۱۳۸۱، شماره ۵۴.
  • روزشمار تاریخ اسلام، سید تقى واردى، جلد چهارم، ماه جمادی الاول.
11.jpg
واقعه عاشورا
قبل از واقعه
شرح واقعه
پس از واقعه
بازتاب واقعه
وابسته ها



مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه