سخنان امام حسین(ع) با یارانشان در روز عاشورا: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
 
+
برخی منابع روایی و تاریخی، بخشی از سخنان [[امام حسین]] علیه‌السلام با یاران خود را در روز [[عاشورا]] نقل کرده‌اند، که مواردی از آن چنین است:
* '''[[معانى الأخبار (کتاب)|معانی الاخبار]]''' به نقل از [[امام سجاد علیه السلام|امام زین العابدین]] علیه السلام سخنان حضرت را این گونه نقل می کنند: چون کار بر [[امام حسین علیه السلام|حسین]] علیه السلام سخت شد، همراهانش به او نگریستند و او حالى متفاوت داشت. همراهانش هر چه کار سخت تر مى شد، رنگشان دگرگون مى شد و مضطرب مى شدند و دلهایشان به تپش مى افتاد، اما امام و برخى یاران ویژه اش، رنگشان گلگون مى شد و اندامشان آرامش مى یافت و جانهایشان قرار مى گرفت. برخى به برخى دیگر گفتند: بنگرید که او باکى از مرگ ندارد! حسین علیه السلام به آنان فرمود: «اى بزرگ زادگان! شکیبا باشید. مرگ، جز پلى نیست که شما را از سختى و ناخوشى به سوى [[بهشت]] پُرگستره و نعمت جاویدان عبور مى دهد. کدامتان خوش ندارد که از زندان به قصر منتقل شود؟! و آن براى دشمنانتان مانند انتقال از قصر به زندان و شکنجه شدن است. پدرم از [[پیامبر اسلام|پیامبر خدا]] صلى الله علیه و آله برایم نقل کرد: دنیا، زندان مؤمن و بوستان کافر است و [[مرگ]] پل مؤمنان به بهشتهایشان و پل کافران به سوى [[جهنم|دوزخ]] است. نه [[دروغ]] مى گویم و نه به من دروغ گفته شده است».
+
* '''الف.''' [[شیخ صدوق]] در «[[معانى الأخبار (کتاب)|معانی الاخبار]]» از [[امام سجاد علیه السلام|امام زین العابدین]] علیه السلام نقل می کند: «لَمَّا اشتَدَّ الأَمرُ بِالحُسَينِ بنِ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ عليهما السلام، نَظَرَ إلَيهِ مَن كانَ مَعَهُ فَإِذا هُوَ بِخِلافِهِم ؛ لِأَنَّهُم كُلَّمَا اشتَدَّ الأَمرُ، تَغَيَّرَت ألوانُهُم، وَارتَعَدَت فَرائِصُهُم، ووَجَبَت قُلوبُهُم، وكانَ الحُسَينُ عليه السلام وبَعضُ مَن مَعَهُ مِن خَصائِصِهِ، تُشرِقُ ألوانُهُم، وتَهدَأُ جَوارِحُهُم، وتَسكُنُ نُفوسُهُم، فَقالَ بَعضُهُم لِبَعضٍ: اُنظُروا، لا يُبالي بِالمَوتِ! فَقالَ لَهُمُ الحُسَينُ عليه السلام: صَبراً بَنِي الكِرامِ، فَمَا المَوتُ إلّا قَنطَرَةٌ تَعبُرُ بِكُم عَنِ البُؤسِ وَالضَّرّاءِ إلَى الجِنانِ الواسِعَةِ وَالنَّعيمِ الدّائِمَةِ، فَأَيُّكُم يَكرَهُ أن يَنتَقِلَ مِن سِجنٍ إلى‏ قَصرٍ؟ وما هُوَ لِأَعدائِكُم إلّا كَمَن يَنتَقِلُ مِن قَصرٍ إلى‏ سِجنٍ وعَذابٍ. إنَّ أبي حَدَّثَني عَن رَسولِ اللَّهِ صلى اللَّه عليه وآله: إنَّ الدُّنيا سِجنُ المُؤمِنِ وجَنَّةُ الكافِرِ، وَالمَوتُ جِسرُ هؤُلاءِ إلى‏ جَنّاتِهِم، وجِسرُ هؤُلاءِ إلى‏ جَحيمِهِم، ما كَذَبتُ ولا كُذِبتُ»؛ چون کار بر [[امام حسین علیه السلام|حسین]] علیه السلام سخت شد، همراهانش به او نگریستند و او حالى متفاوت داشت. همراهانش هر چه کار سخت تر مى شد، رنگشان دگرگون مى شد و مضطرب مى شدند و دلهایشان به تپش مى افتاد، اما امام حسین و برخى یاران ویژه اش، رنگشان گلگون مى شد و اندامشان آرامش مى یافت و جانهایشان قرار مى گرفت. برخى به برخى دیگر گفتند: بنگرید که او باکى از [[مرگ]] ندارد! امام حسین علیه السلام به آنان فرمود: «اى بزرگ زادگان! شکیبا باشید. مرگ، جز پلى نیست که شما را از سختى و ناخوشى به سوى [[بهشت]] پُرگستره و نعمت جاویدان عبور مى دهد. کدامتان خوش ندارد که از زندان به قصر منتقل شود؟! و آن براى دشمنانتان مانند انتقال از قصر به زندان و شکنجه شدن است. پدرم از [[پیامبر اسلام|پیامبر خدا]] صلى الله علیه وآله برایم نقل کرد: دنیا، زندان مؤمن و بوستان کافر است و [[مرگ]] پل مؤمنان به بهشتهایشان و پل کافران به سوى [[جهنم|دوزخ]] است. نه [[دروغ]] مى گویم و نه به من دروغ گفته شده است».<ref>معانى الأخبار: ص ۲۸۸ ح ۳؛ الاعتقادات، مفید: ص ۵۲.</ref>
* '''[[تاریخ دمشق (کتاب)|تاریخ دمشق]]''' (به نقل از بشر بن طانحه، از مردى از قبیله هَمْد) اینگونه بیان می کند: حسین بن على علیه السلام صبح روزى که به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسید، برایمان سخنرانى کرد و پس از حمد و ثناى الهى فرمود: «بندگان خدا! از خدا پروا کنید و از دنیا برحذر باشید که اگر دنیا براى کسى مى مانْد و کسى در آن مى مانْد، [[پيامبران|پیامبران]] سزاوارترین افراد به ماندن و سزامندتر به خشنود شدن از قضاى الهى و خشنودتر به آن بودند؛ اما خداى متعال دنیا را براى آزمایش و اهلش را براى نابودى آفریده است. نوى آن کهنه و نعمتش زایل و شادى اش تلخ مى شود. سراى آن، فقط براى رسیدن و خانه اش براى دل کندن است. توشه برگیرید که بهترین توشه، [[تقوا|پرهیزکارى]] است و پروا کنید، شاید که رستگار شوید».
+
* '''ب.''' [[ابن عساکر]] در «[[تاریخ مدینة دمشق (کتاب)|تاریخ دمشق]]» خود (به نقل از بشر بن طانحه، از مردى از قبیله هَمْد) اینگونه بیان می کند: «خَطَبَنَا الحُسَينُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام غَداةَ اليَومِ الَّذِي استُشهِدَ فيهِ، فَحَمِدَ اللَّهَ وأثنى‏ عَلَيهِ، ثُمَّ قالَ: عِبادَ اللَّهِ، اتَّقُوا اللَّهَ وكونوا مِنَ الدُّنيا عَلى‏ حَذَرٍ، فَإِنَّ الدُّنيا لَو بَقِيَت لِأَحَدٍ وبَقِيَ عَلَيها أحَدٌ كانَتِ الأَنبِياءُ أحَقَّ بِالبَقاءِ، وأولى‏ بِالرِّضى‏، وأرضى‏ بِالقَضاءِ، غَيرَ أنَّ اللَّهَ تَعالى‏ خَلَقَ الدُّنيا لِلبَلاءِ، وخَلَقَ أهلَها لِلفَناءِ، فَجَديدُها بالٍ، ونَعيمُها مُضمَحِلٌّ، وسُرورُها مُكفَهِرٌّ، وَالمَنزِلُ بُلغَةٌ، وَالدّارُ قُلعَةٌ فَتَزَوَّدوا فَإِنَّ خَيرَ الزّادِ التَّقوى‏، وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُم تُفلِحونَ»؛ حسین بن على علیه السلام صبح روزى که به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسید، برایمان سخنرانى کرد و پس از حمد و ثناى الهى فرمود: «بندگان خدا! از خدا پروا کنید و از دنیا برحذر باشید که اگر دنیا براى کسى مى مانْد و کسى در آن مى مانْد، [[پيامبران|پیامبران]] سزاوارترین افراد به ماندن و سزامندتر به خشنود شدن از قضاى الهى و خشنودتر به آن بودند؛ اما خداى متعال دنیا را براى آزمایش و اهلش را براى نابودى آفریده است. نوى آن کهنه و نعمتش زایل و شادى اش تلخ مى شود. سراى آن، فقط براى رسیدن و خانه اش براى دل کندن است. توشه برگیرید که بهترین توشه، [[تقوا]] است و پروا کنید، شاید که رستگار شوید».<ref>تاريخ دمشق: ج ۱۴ ص ۲۱۸؛ كفاية الطالب: ص ۴۲۹.</ref>
* در کتاب '''[[الخرائج والجرائح (کتاب)|الخرائج و الجرائح]]''' (به نقل از جابر، از [[امام باقر علیه السلام|امام باقر]] علیه السلام) این گونه نقل شده: [[امام حسین علیه السلام|امام حسین]] علیه السلام پیش از کشته شدن به یارانش فرمود: «پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود: پسر عزیزم! تو بزودى به سوى [[عراق]] کشانده مى شوى و آن سرزمینى است که پیامبران و اوصیاى پیامبران آن را دیدار کرده اند و آن همان سرزمین صعَموراص است و تو در آنجا شهید مى شوى و گروهى از همراهانت با تو به شهادت مى رسند که درد شمشیرها را حس نمى کنند. سپس این [[آیه]] را [[تلاوت قرآن|تلاوت]] فرمود: «گفتیم: اى آتش! بر [[حضرت ابراهیم علیه السلام|ابراهیم]] سرد و سلامت باش». آتش جنگ بر تو و برایشان سرد و سلامت است. [سپس افزود:] پس مژده تان باد که ـ به خدا سوگند ـ، اگر ما را بکشند بر پیامبرمان وارد خواهیم شد!
+
* '''ج.''' در کتاب «[[الخرائج والجرائح (کتاب)|الخرائج و الجرائح]]» [[قطب الدین راوندی]] (به نقل از [[جابر بن عبدالله انصاری|جابر]] از [[امام باقر علیه السلام|امام باقر]] علیه السلام) این گونه نقل شده: «قالَ الحُسَينُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام لِأَصحابِهِ قَبلَ أن يُقتَلَ: إنَّ رَسولَ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله قالَ: يا بُنَيَّ، إنَّكَ سَتُساقُ إلَى العِراقِ، وهِيَ أرضٌ قَدِ التَقى‏ بِهَا النَّبِيّونَ وأوصِياءُ النَّبِيّينَ، وهِيَ أرضٌ تُدعى‏ «عَمورا»، وإنَّكَ تُستَشهَدُ بِها، ويُستَشهَدُ مَعَكَ جَماعَةٌ مِن أصحابِكَ، لا يَجِدونَ ألَمَ مَسِّ الحَديدِ، وتَلا: (قُلْنَا يَنَارُ كُونِى بَرْدًا وَسَلَمًا عَلَى‏ إِبْرَ هِيمَ)، تَكونُ الحَربُ عَلَيكَ وعَلَيهِم بَرداً وسَلاماً. فَأَبشِروا، فَوَاللَّهِ، لَئِن قَتَلونا فَإِنّا نَرِدُ عَلى‏ نَبِيِّنا صلى اللَّه عليه و آله»؛ [[امام حسین علیه السلام|امام حسین]] علیه السلام پیش از کشته شدن به یارانش فرمود: [[پیامبر خدا]] صلى الله علیه وآله فرمود: پسر عزیزم! تو بزودى به سوى [[عراق]] کشانده مى شوى و آن سرزمینى است که پیامبران و اوصیاى پیامبران آن را دیدار کرده اند و آن همان سرزمین صعَموراص است و تو در آنجا شهید مى شوى و گروهى از همراهانت با تو به شهادت مى رسند که درد شمشیرها را حس نمى کنند. سپس این [[آیه]] را [[تلاوت قرآن|تلاوت]] فرمود: «گفتیم: اى آتش! بر [[حضرت ابراهیم علیه السلام|ابراهیم]] سرد و سلامت باش».<ref>[[سوره انبياء]]: آيه ۶۹.</ref> آتش جنگ بر تو و برایشان سرد و سلامت است. [سپس امام افزود:] پس مژده‌تان باد که ـ به خدا سوگند ـ، اگر ما را بکشند بر پیامبرمان وارد خواهیم شد!<ref>الخرائج و الجرائح: ج ۲ ص ۸۴۸ ح ۶۳؛ مختصر بصائر الدرجات: ص ۳۶ و ۵۰.</ref>
* در '''[[الأمالی|الأمالى]]''' این چنین آمده است: حسین بن زید بن على از پدرانش نقل کرده است که: امام حسین علیه السلام روز حادثه [ى عاشورا]، سخن گفت و پس از حمد و ثناى الهى فرمود: «ستایش ویژه خدایى است که آخرت را براى پرهیزگاران قرار داد و آتش و کیفر را براى کافران. به خدا سوگند ما در این راه به طلب دنیا نیامده ایم تا درباره [ى بهشت] پروردگار خود به شک بیفتیم! شکیب ورزید که خدا با پرهیزگاران است و سراى آخرت برایتان بهتر است». گفتند: جانهایمان را فدایت مى کنیم. حسین بن زید بن على مى گوید: به خدا سوگند، آنان بر او (امام حسین علیه السلام) سبقت مى جستند تا پیش روى او به شهادت برسند و امام علیه السلام در شهادت آنان پاداش ببرد و برایشان آمرزش خواهى کند.
+
* '''د.''' در «الأمالی» شجری نیز این چنین آمده است: «إنَّ الحُسَينَ بنَ عَلِيٍّ عليه السلام خَطَبَ يَومَ اُصيبَ، فَحَمِدَ اللَّهَ وأثنى‏ عَلَيهِ، وقالَ: الحَمدُ للَّهِ‏ِ الَّذي جَعَلَ الآخِرَةَ لِلمُتَّقينَ، وَالنّارَ وَالعِقابَ عَلَى الكافِرينَ، وإنّا - وَاللَّهِ - ما طَلَبنا في وَجهِنا هذَا الدُّنيا، فَنَكونَ الشّاكّينَ في رِضوانِ رَبِّنا، فَاصبِروا فَإِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذينَ اتَّقَوا، ودارُ الآخِرَةِ خَيرٌ لَكُم. فَقالوا: بِأَنفُسِنا نَفديكَ. فَقالَ الحُسَينُ بنُ زَيدِ بنِ عَلِيٍّ: فَكانوا - وَاللَّهِ - يُبادِرونَهُ إلَى القِتالِ، حَتّى‏ مَضَوا بَينَ يَدَيهِ، فَيَحتَسِبُهُم ويَستَغفِرُ لَهُم»؛ حسین بن زید بن على از پدرانش نقل کرده است که: امام حسین علیه السلام روز حادثه [ى عاشورا]، سخن گفت و پس از حمد و ثناى الهى فرمود: «ستایش ویژه خدایى است که [[آخرت]] را براى پرهیزگاران قرار داد و آتش و کیفر را براى کافران. به خدا سوگند ما در این راه به طلب دنیا نیامده ایم تا درباره [بهشت] پروردگار خود به شک بیفتیم! شکیبایی ورزید که خدا با پرهیزگاران است و سراى آخرت برایتان بهتر است». اصحاب گفتند: جانهایمان را فدایت مى کنیم. حسین بن زید بن على مى گوید: به خدا سوگند، آنان بر او (امام حسین علیه السلام) سبقت مى جستند تا پیش روى او به شهادت برسند و امام علیه السلام در شهادت آنان پاداش ببرد و برایشان آمرزش خواهى کند.سبقت مى جستند تا پیش روى او به شهادت برسند و امام علیه السلام در شهادت آنان پاداش ببرد و برایشان آمرزش خواهى کند.<ref>الأمالى، شجرى: ج ۱ ص ۱۶۰.</ref>
 
+
==پانویس==
 +
{{پانویس}}
 
==منابع==
 
==منابع==
 
+
*شهادت‌نامه امام حسين عليه‌السلام، محمد محمدی ری‌شهری و همکاران، ج۱ ص۸۴۸-۸۵۰.
*محمد محمدی ری شهری و همکاران، [[دانشنامه امام حسین علیه السلام (کتاب)|دانشنامه امام حسین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ]]، ترجمه عبدالهادی مسعودی، ج۸، ص۱۳۹، دسترس در [http://www.hadith.net/n668-e5678-p165.html حدیث نت].
 
  
 
{{الگو:واقعه عاشورا}}
 
{{الگو:واقعه عاشورا}}

نسخهٔ ‏۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۱۵

برخی منابع روایی و تاریخی، بخشی از سخنان امام حسین علیه‌السلام با یاران خود را در روز عاشورا نقل کرده‌اند، که مواردی از آن چنین است:

  • الف. شیخ صدوق در «معانی الاخبار» از امام زین العابدین علیه السلام نقل می کند: «لَمَّا اشتَدَّ الأَمرُ بِالحُسَينِ بنِ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ عليهما السلام، نَظَرَ إلَيهِ مَن كانَ مَعَهُ فَإِذا هُوَ بِخِلافِهِم ؛ لِأَنَّهُم كُلَّمَا اشتَدَّ الأَمرُ، تَغَيَّرَت ألوانُهُم، وَارتَعَدَت فَرائِصُهُم، ووَجَبَت قُلوبُهُم، وكانَ الحُسَينُ عليه السلام وبَعضُ مَن مَعَهُ مِن خَصائِصِهِ، تُشرِقُ ألوانُهُم، وتَهدَأُ جَوارِحُهُم، وتَسكُنُ نُفوسُهُم، فَقالَ بَعضُهُم لِبَعضٍ: اُنظُروا، لا يُبالي بِالمَوتِ! فَقالَ لَهُمُ الحُسَينُ عليه السلام: صَبراً بَنِي الكِرامِ، فَمَا المَوتُ إلّا قَنطَرَةٌ تَعبُرُ بِكُم عَنِ البُؤسِ وَالضَّرّاءِ إلَى الجِنانِ الواسِعَةِ وَالنَّعيمِ الدّائِمَةِ، فَأَيُّكُم يَكرَهُ أن يَنتَقِلَ مِن سِجنٍ إلى‏ قَصرٍ؟ وما هُوَ لِأَعدائِكُم إلّا كَمَن يَنتَقِلُ مِن قَصرٍ إلى‏ سِجنٍ وعَذابٍ. إنَّ أبي حَدَّثَني عَن رَسولِ اللَّهِ صلى اللَّه عليه وآله: إنَّ الدُّنيا سِجنُ المُؤمِنِ وجَنَّةُ الكافِرِ، وَالمَوتُ جِسرُ هؤُلاءِ إلى‏ جَنّاتِهِم، وجِسرُ هؤُلاءِ إلى‏ جَحيمِهِم، ما كَذَبتُ ولا كُذِبتُ»؛ چون کار بر حسین علیه السلام سخت شد، همراهانش به او نگریستند و او حالى متفاوت داشت. همراهانش هر چه کار سخت تر مى شد، رنگشان دگرگون مى شد و مضطرب مى شدند و دلهایشان به تپش مى افتاد، اما امام حسین و برخى یاران ویژه اش، رنگشان گلگون مى شد و اندامشان آرامش مى یافت و جانهایشان قرار مى گرفت. برخى به برخى دیگر گفتند: بنگرید که او باکى از مرگ ندارد! امام حسین علیه السلام به آنان فرمود: «اى بزرگ زادگان! شکیبا باشید. مرگ، جز پلى نیست که شما را از سختى و ناخوشى به سوى بهشت پُرگستره و نعمت جاویدان عبور مى دهد. کدامتان خوش ندارد که از زندان به قصر منتقل شود؟! و آن براى دشمنانتان مانند انتقال از قصر به زندان و شکنجه شدن است. پدرم از پیامبر خدا صلى الله علیه وآله برایم نقل کرد: دنیا، زندان مؤمن و بوستان کافر است و مرگ پل مؤمنان به بهشتهایشان و پل کافران به سوى دوزخ است. نه دروغ مى گویم و نه به من دروغ گفته شده است».[۱]
  • ب. ابن عساکر در «تاریخ دمشق» خود (به نقل از بشر بن طانحه، از مردى از قبیله هَمْد) اینگونه بیان می کند: «خَطَبَنَا الحُسَينُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام غَداةَ اليَومِ الَّذِي استُشهِدَ فيهِ، فَحَمِدَ اللَّهَ وأثنى‏ عَلَيهِ، ثُمَّ قالَ: عِبادَ اللَّهِ، اتَّقُوا اللَّهَ وكونوا مِنَ الدُّنيا عَلى‏ حَذَرٍ، فَإِنَّ الدُّنيا لَو بَقِيَت لِأَحَدٍ وبَقِيَ عَلَيها أحَدٌ كانَتِ الأَنبِياءُ أحَقَّ بِالبَقاءِ، وأولى‏ بِالرِّضى‏، وأرضى‏ بِالقَضاءِ، غَيرَ أنَّ اللَّهَ تَعالى‏ خَلَقَ الدُّنيا لِلبَلاءِ، وخَلَقَ أهلَها لِلفَناءِ، فَجَديدُها بالٍ، ونَعيمُها مُضمَحِلٌّ، وسُرورُها مُكفَهِرٌّ، وَالمَنزِلُ بُلغَةٌ، وَالدّارُ قُلعَةٌ فَتَزَوَّدوا فَإِنَّ خَيرَ الزّادِ التَّقوى‏، وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُم تُفلِحونَ»؛ حسین بن على علیه السلام صبح روزى که به شهادت رسید، برایمان سخنرانى کرد و پس از حمد و ثناى الهى فرمود: «بندگان خدا! از خدا پروا کنید و از دنیا برحذر باشید که اگر دنیا براى کسى مى مانْد و کسى در آن مى مانْد، پیامبران سزاوارترین افراد به ماندن و سزامندتر به خشنود شدن از قضاى الهى و خشنودتر به آن بودند؛ اما خداى متعال دنیا را براى آزمایش و اهلش را براى نابودى آفریده است. نوى آن کهنه و نعمتش زایل و شادى اش تلخ مى شود. سراى آن، فقط براى رسیدن و خانه اش براى دل کندن است. توشه برگیرید که بهترین توشه، تقوا است و پروا کنید، شاید که رستگار شوید».[۲]
  • ج. در کتاب «الخرائج و الجرائح» قطب الدین راوندی (به نقل از جابر از امام باقر علیه السلام) این گونه نقل شده: «قالَ الحُسَينُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام لِأَصحابِهِ قَبلَ أن يُقتَلَ: إنَّ رَسولَ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله قالَ: يا بُنَيَّ، إنَّكَ سَتُساقُ إلَى العِراقِ، وهِيَ أرضٌ قَدِ التَقى‏ بِهَا النَّبِيّونَ وأوصِياءُ النَّبِيّينَ، وهِيَ أرضٌ تُدعى‏ «عَمورا»، وإنَّكَ تُستَشهَدُ بِها، ويُستَشهَدُ مَعَكَ جَماعَةٌ مِن أصحابِكَ، لا يَجِدونَ ألَمَ مَسِّ الحَديدِ، وتَلا: (قُلْنَا يَنَارُ كُونِى بَرْدًا وَسَلَمًا عَلَى‏ إِبْرَ هِيمَ)، تَكونُ الحَربُ عَلَيكَ وعَلَيهِم بَرداً وسَلاماً. فَأَبشِروا، فَوَاللَّهِ، لَئِن قَتَلونا فَإِنّا نَرِدُ عَلى‏ نَبِيِّنا صلى اللَّه عليه و آله»؛ امام حسین علیه السلام پیش از کشته شدن به یارانش فرمود: پیامبر خدا صلى الله علیه وآله فرمود: پسر عزیزم! تو بزودى به سوى عراق کشانده مى شوى و آن سرزمینى است که پیامبران و اوصیاى پیامبران آن را دیدار کرده اند و آن همان سرزمین صعَموراص است و تو در آنجا شهید مى شوى و گروهى از همراهانت با تو به شهادت مى رسند که درد شمشیرها را حس نمى کنند. سپس این آیه را تلاوت فرمود: «گفتیم: اى آتش! بر ابراهیم سرد و سلامت باش».[۳] آتش جنگ بر تو و برایشان سرد و سلامت است. [سپس امام افزود:] پس مژده‌تان باد که ـ به خدا سوگند ـ، اگر ما را بکشند بر پیامبرمان وارد خواهیم شد![۴]
  • د. در «الأمالی» شجری نیز این چنین آمده است: «إنَّ الحُسَينَ بنَ عَلِيٍّ عليه السلام خَطَبَ يَومَ اُصيبَ، فَحَمِدَ اللَّهَ وأثنى‏ عَلَيهِ، وقالَ: الحَمدُ للَّهِ‏ِ الَّذي جَعَلَ الآخِرَةَ لِلمُتَّقينَ، وَالنّارَ وَالعِقابَ عَلَى الكافِرينَ، وإنّا - وَاللَّهِ - ما طَلَبنا في وَجهِنا هذَا الدُّنيا، فَنَكونَ الشّاكّينَ في رِضوانِ رَبِّنا، فَاصبِروا فَإِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذينَ اتَّقَوا، ودارُ الآخِرَةِ خَيرٌ لَكُم. فَقالوا: بِأَنفُسِنا نَفديكَ. فَقالَ الحُسَينُ بنُ زَيدِ بنِ عَلِيٍّ: فَكانوا - وَاللَّهِ - يُبادِرونَهُ إلَى القِتالِ، حَتّى‏ مَضَوا بَينَ يَدَيهِ، فَيَحتَسِبُهُم ويَستَغفِرُ لَهُم»؛ حسین بن زید بن على از پدرانش نقل کرده است که: امام حسین علیه السلام روز حادثه [ى عاشورا]، سخن گفت و پس از حمد و ثناى الهى فرمود: «ستایش ویژه خدایى است که آخرت را براى پرهیزگاران قرار داد و آتش و کیفر را براى کافران. به خدا سوگند ما در این راه به طلب دنیا نیامده ایم تا درباره [بهشت] پروردگار خود به شک بیفتیم! شکیبایی ورزید که خدا با پرهیزگاران است و سراى آخرت برایتان بهتر است». اصحاب گفتند: جانهایمان را فدایت مى کنیم. حسین بن زید بن على مى گوید: به خدا سوگند، آنان بر او (امام حسین علیه السلام) سبقت مى جستند تا پیش روى او به شهادت برسند و امام علیه السلام در شهادت آنان پاداش ببرد و برایشان آمرزش خواهى کند.سبقت مى جستند تا پیش روى او به شهادت برسند و امام علیه السلام در شهادت آنان پاداش ببرد و برایشان آمرزش خواهى کند.[۵]

پانویس

  1. معانى الأخبار: ص ۲۸۸ ح ۳؛ الاعتقادات، مفید: ص ۵۲.
  2. تاريخ دمشق: ج ۱۴ ص ۲۱۸؛ كفاية الطالب: ص ۴۲۹.
  3. سوره انبياء: آيه ۶۹.
  4. الخرائج و الجرائح: ج ۲ ص ۸۴۸ ح ۶۳؛ مختصر بصائر الدرجات: ص ۳۶ و ۵۰.
  5. الأمالى، شجرى: ج ۱ ص ۱۶۰.

منابع

  • شهادت‌نامه امام حسين عليه‌السلام، محمد محمدی ری‌شهری و همکاران، ج۱ ص۸۴۸-۸۵۰.
11.jpg
واقعه عاشورا
قبل از واقعه
شرح واقعه
پس از واقعه
بازتاب واقعه
وابسته ها
مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه