مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

معجزات حضرت موسی(ع): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (9پروژه: رتبه بندی، اولویت بندی ، سنجش کیفی)
 
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
[[معجزه]] عبارت است از امر خارق‌العاده‌ای که با اراده‌ی [[خدای متعال]] بدست مدعی [[نبوت]]، انجام می گیرد و نشانه‌ی صدق ادعای نبوت وی می باشد. طبق آیات [[قرآن]]، [[حضرت موسی علیه السلام|حضرت موسی]] علیه السلام شش معجزه برای قوم خود آشکار کرد و نُه معجزه‌ نیز برای [[فرعون]] و قوم او نازل شد.  
+
طبق آیات [[قرآن کریم]]، از طرف [[حضرت موسی علیه السلام|حضرت موسی]] علیه‌السلام و به اذن الهی، [[معجزه|معجزاتی]] برای اثبات [[نبوت]] او آشکار شد، که برخی از این معجزات مربوط به [[فرعون]] و فرعونیان و برخی دیگر نیز مربوط به قوم [[بنی اسرائیل|بنی‌اسرائیل]] بود.  
  
 
==معنای معجزه==
 
==معنای معجزه==
اعجاز از ماده "عجز" است که در لغت به معنای ضعف بوده؛<ref>ابن منظور، محمد بن مکرم‌؛ لسان العرب‌، بیروت، دار صادر، 1414ق،‌ چاپ سوم‌، ج5، ص369.</ref> و در اصطلاح قرآنی به این معناست که انسان کار فوق‌العاده‌ای انجام دهد و با آن کار، هم دشمن خویش را ناتوان کند و هم غیر او از انجام آن کار ناتوان باشد.<ref>طریحی، فخرالدین؛‌ مجمع البحرین، تحقیق سید احمد حسینی،‌ تهران، کتابفروشی مرتضوی، 1375ش،‌ چاپ سوم‌، ج4، ص24.</ref>
+
اعجاز از ماده "عجز" است که در لغت به معنای ضعف بوده؛<ref>ابن منظور، محمد بن مکرم‌؛ لسان العرب‌، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۴ق،‌ چاپ سوم‌، ج۵، ص۳۶۹.</ref> و در اصطلاح [[قرآن|قرآنی]] به این معناست که انسان کار فوق‌العاده‌ای انجام دهد و با آن کار، هم دشمن خویش را ناتوان کند و هم غیر او از انجام آن کار ناتوان باشد.<ref>طریحی، فخرالدین؛‌ مجمع البحرین، تحقیق سید احمد حسینی،‌ تهران، کتابفروشی مرتضوی، ۱۳۷۵ش،‌ چاپ سوم‌، ج۴، ص۲۴.</ref>
  
پس معجزه عبارت است از امر خارق‌العاده‌ای که با اراده‌ی خدای متعال از شخص مّدعی نبوت ظاهر شود و نشانه‌ی صدق نبوت وی باشد.<ref>مصباح یزدی، محمدتقی؛ آموزش عقاید، قم، سازمان تبلیغات اسلامی، 1377ش، چاپ دوم، ص220.</ref>
+
پس [[معجزه]] عبارت است از امر خارق‌العاده‌ای که با اراده‌ی خدای متعال از شخص مّدعی [[نبوت]] ظاهر شود و نشانه‌ی صدق نبوت وی باشد.<ref>مصباح یزدی، محمدتقی؛ آموزش عقاید، قم، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۷ش، چاپ دوم، ص۲۲۰.</ref>
  
==حضرت موسی علیه السلام در قرآن==
+
==حضرت موسی در قرآن==
  
"موسی" لفظ عبری است، به معنای از آب گرفته شده؛ نام مبارک "[[حضرت موسی علیه السلام|موسی]]" علیه‌ السلام 136 بار در [[قرآن]] بکار رفته است.<ref>قرشی، سید علی‌اکبر؛ قاموس قرآن‌، تهران، دارالکتب الإسلامیه، 1371ش،‌ چاپ ششم‌، ج6، ص304.</ref> نسب آن بزرگوار با چهار واسطه (وهیب، لاوی، [[حضرت یعقوب علیه السلام|یعقوب]] و [[اسحاق]]) به [[ابراهیم]] خلیل‌الله علیه السلام می‌رسد.<ref>نجفی خمینی، محمدجواد؛ تفسیر آسان‌، تهران، اسلامیه، ‌1398ق‌، چاپ اول‌، ج18، ص88.</ref>
+
نام "[[حضرت موسی علیه السلام|موسی]]" علیه‌ السلام ۱۳۶ بار در [[قرآن]] بکار رفته است.<ref>قرشی، سید علی‌اکبر؛ قاموس قرآن‌، تهران، دارالکتب الإسلامیه، ۱۳۷۱ش،‌ چاپ ششم‌، ج۶، ص۳۰۴.</ref> حالات حضرت موسی در قرآن مجید بیشتر از حالات دیگر [[پيامبران|پیغمبران]] ذکر شده است.<ref>قاموس قرآن، ج۶، ص۳۰۴.</ref> چون کشور [[مصر]] وسیع‌تر و مردم مصر دارای تمدن پیشرفته‌تری از قوم [[نوح]]، [[هود]]، [[شعیب]] و مانند آن‌ها بود، مقاومت دستگاه فراعنه به همین جهت بیشتر بود؛ لذا قیام حضرت موسی علیه السلام از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و نکات عبرت‌انگیز فراوانتری دربردارد؛ به همین دلیل در قرآن به مناسبت‌های مختلف، روی فرازهای گوناگون زندگی موسی و [[بنی اسرائیل|بنی‌اسرائیل]] تکیه شده است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه‌، تهران، دارالکتب الإسلامیة، ۱۳۷۴ش،‌ چاپ اول، ج۶، ص۲۷۹.</ref>
  
حالات حضرت موسی در قرآن مجید بیشتر از حالات دیگر [[پيامبران|پیغمبران]] ذکر شده است؛<ref>قاموس قرآن، ج6، ص304.</ref> چون کشور [[مصر]] وسیع‌تر و مردم مصر دارای تمدن پیشرفته‌تری از قوم [[نوح]]، [[هود]]، [[شعیب]] و مانند آن‌ها بود، مقاومت دستگاه فراعنه به همین جهت بیشتر بود؛ لذا قیام حضرت موسی علیه السلام از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و نکات عبرت‌انگیز فراوانتری دربردارد؛ به همین دلیل در قرآن به مناسبت‌های مختلف، روی فرازهای گوناگون زندگی موسی و [[بنی اسرائیل|بنی‌اسرائیل]] تکیه شده است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه‌، تهران، دارالکتب الإسلامیة، 1374ش،‌ چاپ اول، ج6، ص279.</ref>
+
حضرت موسی یکی از [[پیامبران اولوالعزم]] الهی است که دارای [[شریعت]] و کتاب ([[تورات]]) بوده<ref>طباطبایی، سید محمدحسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن، قم، جامعه‌ی مدرسین حوزه علمیه قم، ‌۱۴۱۷ق‌، چاپ پنجم‌، ج۱۸، ص۲۱۸.</ref> و جهت هدایت بنی‌اسرائیل و نجات آن‌ها از دست [[فرعون]]<ref>"فرعون" از القاب سلاطین مصر بوده، چنانچه "قیصر" از القاب سلاطین روم و "نمرود" لقب سلطان بابل بوده است. (حسینى شاه‌عبدالعظیمى، حسین‌؛ تفسیر اثناعشرى، تهران، میقات، ‌۱۳۶۳ش، چاپ اول، ج۸، ص۲۶۰).</ref> مبعوث شد که ماجرای ولادت آن حضرت، پرورش یافتن او در خانه‌ی فرعون، خروج از [[مصر]]، استقرار وی در مدین، داستان [[طور سينا|وادی طور]]، بازگشت به مصر، درگیری با فرعون، نجات بنی‌اسرائیل و نابودی فرعون و فرعونیان، معجزات حضرت بر فرعونیان و قوم خویش و... از جمله مباحثی است که در برخی [[سوره|سوره‌های]] قرآن<ref>[[سوره بقره]]، [[سوره اعراف]]، [[سوره طه]]، [[سوره قصص]]، [[سوره شعراء]] و [[سوره نمل]].</ref> بیان شده است.<ref>تفسیر آسان، ج۱۴، ص۳۳۰-۳۳۲.</ref>  
  
ایشان یکی از [[پیامبران اولوالعزم]] الهی است که دارای [[شریعت]] و کتاب ([[تورات]]) بوده<ref>طباطبایی(علامه)، سید محمدحسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن، قم، جامعه‌ی مدرسین حوزه علمیه قم، ‌1417ق‌، چاپ پنجم‌، ج18، ص218.</ref> و جهت هدایت بنی‌اسرائیل و نجات آن‌ها از دست [[فرعون]] مبعوث شد که ماجرای ولادت آن حضرت، پرورش یافتن او در خانه‌ی فرعون، خروج از [[مصر]]، استقرار وی در مدین، داستان [[طور سينا|وادی طور]]، بازگشت به مصر، درگیری با فرعون، نجات بنی‌اسرائیل و نابودی فرعون و فرعونیان، معجزات حضرت بر فرعونیان و قوم خویش و... از جمله مباحثی است که در برخی [[سوره|سوره‌های]] قرآن<ref>[[سوره بقره]]، [[سوره اعراف]]، [[سوره طه]]، [[سوره قصص]]، [[سوره شعراء]] و [[سوره نمل]].</ref> بیان شده است.<ref>تفسیر آسان، ج14، ص330-332.</ref>
+
==معجزات حضرت موسی بر فرعون و قبطیان==
 +
خداوند در [[سوره اسراء]]، برای [[حضرت موسی]](ع) نُه آیه و معجزه ذکر می‌کند:
  
==معجزات حضرت موسی(ع) بر فرعون و قبطیان==
+
{{متن قرآن|«وَ لَقَدْ آتَینا مُوسى‌ تِسْعَ آیاتٍ بَیناتٍ»}}؛<ref>سوره إسراء/۱۰۱.</ref> «ما به موسى نُه معجزه‌ی روشن دادیم».
خداوند در سوره‌ی مبارکه‌ی إسراء، آیات و معجزات حضرت موسی(ع) را نه تا معرفی می‌کند:
 
  
«وَ لَقَدْ آتَینا مُوسى‌ تِسْعَ آیاتٍ بَیناتٍ»<ref>إسراء/101.</ref>
+
طبق آیات قرآن، معجزات حضرت موسی(ع)، بیش از نُه تاست؛ اما مراد در این بیان، معجزاتی است که موسی برای [[فرعون]] و قبطیان آورد و غیر از این، معجزاتی دیگر نیز برای قوم [[بنی اسرائیل]] داشت. این نه معجزه، همان معجزاتی است که در طول آیات ۱۰۳ تا ۱۳۳ [[سوره اعراف]] بیان شده است.<ref>المیزان فى تفسیر القرآن، ج۱۳، ص۲۱۸.</ref>
 
 
«ما به موسى نُه معجزه‌ی روشن دادیم»
 
 
 
طبق آیات قرآن، معجزات حضرت موسی(ع)، بیش از نُه تاست؛ اما مراد در این بیان، معجزاتی است که موسی برای فرعون و قبطیان آورد و غیر از این معجزاتی دیگر نیز برای قوم بنی‌اسرائیل داشت. این نه معجزه، همان معجزاتی است که در طول آیات 103 تا 133 سوره‌ی مبارکه‌ی اعراف بیان شده است.<ref>المیزان فى تفسیر القرآن، ج13، ص218.</ref>
 
  
 
=== عصا و ید بیضاء ===
 
=== عصا و ید بیضاء ===
  
از جمله معجزات بارز حضرت موسی(ع)، تبدیل شدن عصای او به اژدها (مار بزرگ) و یدبیضا (دست درخشان) است که خدای متعال در قرآن به آن‌ها اشاره کرده است. بر اساس آیات سوره‌ی طه، هنگامی که خداوند در سرزمین مقدّس طوی، موسی را به پیامبری برگزید، دو معجزه‌ی آشکار نیز به او عطا کرد:
+
از جمله معجزات بارز [[حضرت موسی]](ع)، تبدیل شدن عصای او به اژدها (مار بزرگ) و ید بیضا (دست درخشان) است که خدای متعال در قرآن به آن‌ها اشاره کرده است. بر اساس آیات [[سوره طه]]، هنگامی که خداوند در سرزمین مقدّس طوی، موسی را به پیامبری برگزید، دو معجزه‌ی آشکار نیز به او عطا کرد:
  
 
'''الف. عصای حضرت موسی:'''
 
'''الف. عصای حضرت موسی:'''
  
خدای متعال به موسی(ع) فرمود: «چه چیزی در دست راست تو است، موسی(ع) در جواب عرض کرد: این عصای من است، بر آن تکیه می‌زنم، با آن برگ درختان را برای گوسفندانم می‌ریزم و نیازهای دیگری را نیز با آن برطرف می‌کنم.»<ref>طه/17و 18.</ref>
+
خدای متعال به موسی(ع) فرمود: «چه چیزی در دست راست تو است، موسی(ع) در جواب عرض کرد: این عصای من است، بر آن تکیه می‌زنم، با آن برگ درختان را برای گوسفندانم می‌ریزم و نیازهای دیگری را نیز با آن برطرف می‌کنم.»<ref>[[سوره طه]]/۱۷ و ۱۸.</ref>
  
 
پس از این سؤال و جواب، خدای متعال به موسی دستور داد که عصایش را به زمین بیندازد:
 
پس از این سؤال و جواب، خدای متعال به موسی دستور داد که عصایش را به زمین بیندازد:
  
{{متن قرآن|«فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعَىٰ»}}<ref>طه/19 و 20.</ref>
+
{{متن قرآن|«فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعَىٰ»}}<ref>سوره طه/۱۹ و ۲۰.</ref> «اى موسى! آن را بیفکن؛ پس موسى آن(عصا) را افکند، که ناگهان اژدهایی شد که به هر سو می‌شتافت.»
 
 
«اى موسى! آن را بیفکن؛ پس موسى آن(عصا) را افکند، که ناگهان اژدهایی شد که به هر سو می‌شتافت.»
 
  
حضرت موسی این دستور الهی را سریعاً انجام ‌داد و عصایش به صورت مار عظیمی در ‌آمد؛ سپس به موسی دستور داده شد که آن را بگیرد، بدون اینکه ترسی در دل داشته باشد؛ تا به صورت اولیه(چوب دستی) در بیاورد.<ref> طه/21.</ref>
+
حضرت موسی این دستور الهی را سریعاً انجام ‌داد و عصایش به صورت مار عظیمی در ‌آمد؛ سپس به موسی دستور داده شد که آن را بگیرد، بدون اینکه ترسی در دل داشته باشد؛ تا به صورت اولیه(چوب دستی) در بیاورد.<ref>سوره طه/۲۱.</ref>
  
'''ب. یدبیضاء:'''
+
'''ب. ید بیضاء:'''
  
 
بعد از معجزه‌ی عصا، خداوند جهت عطای معجزه‌ی دیگر، به موسی فرمان دیگری می‌دهد:  
 
بعد از معجزه‌ی عصا، خداوند جهت عطای معجزه‌ی دیگر، به موسی فرمان دیگری می‌دهد:  
  
{{متن قرآن|«وَاضْمُمْ يَدَكَ إِلَىٰ جَنَاحِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرَىٰ»}}<ref>طه/22.</ref>
+
{{متن قرآن|«وَاضْمُمْ يَدَكَ إِلَىٰ جَنَاحِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرَىٰ»}}<ref>طه/۲۲.</ref> «دستت را در گریبانت ببر، تا سفید و بى‌عیب بیرون آید؛ این نشانه‌ی دیگرى (از سوی خداوند) است.»
 
 
«دستت را در گریبانت ببر، تا سفید و بى‌عیب بیرون آید؛ این نشانه‌ی دیگرى (از سوی خداوند) است.»
 
 
 
این سفیدی و درخشانی دست، به خاطر درد و مرض، مثل پیسی و مشکلات پوستی نیست؛ بلکه نشانه‌ای از اعجاز و قدرت الهی است.<ref>صادقى تهرانى، محمد؛ الفرقان فى تفسیر القرآن بالقرآن، قم، فرهنگ اسلامى، ‌1365ش‌، چاپ دوم، ج19، ص71.</ref>
 
 
 
خدای منان بعد از این که این دو معجزه بزرگ را در اختیار موسی قرار می‌دهد، می‌فرماید: ما این معجزات را در اختیار تو قرار دادیم تا آیات بزرگ خود را به تو نشان دهیم.<ref>طه/23.</ref>
 
 
 
==== کاربرد دو معجزه‌ی عصا و ید بیضا ====
 
حضرت موسی(ع) طبق مأموریت الهی، به سوی فرعون رفت؛ فرعون فردی طغیان‌گر و سرکشی بود که در رأس گروهی به نام قبطیان که فامیل‌ها و اطرافیان فرعون بودند، صاحب قدرت و شوکت بود.<ref>المیزان فى تفسیر القرآن ، ج 14 ص 145</ref>
 
  
لازم به ذکر است که لفظ "فرعون" از القاب سلاطین مصر بوده، چنانچه "قیصر" از القاب سلاطین روم و "نمرود" لقب سلطان بابل بوده است.<ref>حسینى شاه‌عبدالعظیمى، حسین‌ بن‌ احمد؛ تفسیر اثناعشرى، تهران، میقات، ‌1363ش، چاپ اول، ج8، ص260.</ref>
+
این سفیدی و درخشانی دست، به خاطر درد و مرض، مثل پیسی و مشکلات پوستی نیست؛ بلکه نشانه‌ای از اعجاز و قدرت الهی است.<ref>صادقى تهرانى، محمد؛ الفرقان فى تفسیر القرآن بالقرآن، قم، فرهنگ اسلامى، ‌۱۳۶۵ش‌، چاپ دوم، ج۱۹، ص۷۱.</ref>
  
حضرت موسی وقتی نزد فرعون رفت، به او گفت: من رسول خدا هستم و دلیلی روشن برای رسالت خود دارم، بنی‌اسرائیل را با من بفرست و آن‌ها را رها کن؛ ولی جواب فرعون به موسی این بود که اگر راست می‌گویی، دلیل و نشانه‌ات را بیاور؟!<ref>اعراف/104 و 106.</ref> موسی بلافاصله آن دو معجزه را که خدای متعال در وادی طور به او داده بود، ارائه داد:
+
خدای منان بعد از این که این دو معجزه بزرگ را در اختیار موسی قرار می‌دهد، می‌فرماید: ما این معجزات را در اختیار تو قرار دادیم تا آیات بزرگ خود را به تو نشان دهیم.<ref>سوره طه/۲۳.</ref>
  
{{متن قرآن|«فَأَلْقَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعْبَانٌ مُبِينٌ *وَنَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِيَ بَيْضَاءُ لِلنَّاظِرِينَ»}}<ref>اعراف/107 و 108.</ref>
+
'''کاربرد دو معجزه‌ عصا و ید بیضا:'''
  
«(موسی) عصاى خود را افکند؛ ناگهان اژدهاى آشکارى شد؛ و دست خود را (از گریبان) بیرون آورد؛ سفید (و درخشان) برای بینندگان بود.»
+
حضرت موسی(ع) طبق مأموریت الهی، به سوی فرعون رفت؛ فرعون فردی طغیان‌گر و سرکشی بود که در رأس گروهی به نام قبطیان که فامیل‌ها و اطرافیان فرعون بودند، صاحب قدرت و شوکت بود.<ref>المیزان فى تفسیر القرآن، ج ۱۴ ص ۱۴۵</ref>
  
کاربرد اصلی معجزه‌ی عصا در مجلس ساحران فرعون بود؛ وقتی ساحران زبردست فرعون، طبق برنامه‌ی از پیش تعیین شده، با سحر و جادوی خود در مجلس بزرگ با نظاره‌گری انبوهی از جمعیت، برای شکست موسی حاضر شدند و ریسمان‌ها و طناب‌های خود را به صورت شیء متحرک‌ و مارهای خیالی درآوردند، این کار ساحران در چشم مردم، عجیب و بزرگ به نظر آمد،<ref>الفرقان فى تفسیر القرآن، ج11، ص250.</ref> در همان حین حضرت موسی(ع)، طبق وحی الهی عصای خود را به زمین افکند و به صورت اژدهایی بزرگ و واقعی در آمد که تمام جادوی ساحران را بلعید و عظمت و حقانیت پروردگار عالمیان و رسالت خود را اثبات کرد:<ref>اعراف/116 – 118.</ref>
+
حضرت موسی وقتی نزد فرعون رفت، به او گفت: من رسول خدا هستم و دلیلی روشن برای رسالت خود دارم، بنی‌اسرائیل را با من بفرست و آن‌ها را رها کن؛ ولی جواب فرعون به موسی این بود که اگر راست می‌گویی، دلیل و نشانه‌ات را بیاور؟!<ref>[[سوره اعراف]]/۱۰۴ و ۱۰۶.</ref> موسی بلافاصله آن دو معجزه را که خدای متعال در وادی طور به او داده بود، ارائه داد:
  
{{متن قرآن|«وَأَوْحَيْنَا إِلَىٰ مُوسَىٰ أَنْ أَلْقِ عَصَاكَ ۖ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ»}}<ref>اعراف/117.</ref>
+
{{متن قرآن|«فَأَلْقَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعْبَانٌ مُبِينٌ * وَنَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِيَ بَيْضَاءُ لِلنَّاظِرِينَ»}}<ref>سوره اعراف/۱۰۷ و ۱۰۸.</ref> «(موسی) عصاى خود را افکند؛ ناگهان اژدهاى آشکارى شد؛ و دست خود را (از گریبان) بیرون آورد؛ سفید (و درخشان) برای بینندگان بود.»
  
«(ما) به موسى وحى کردیم که: عصای خود را بیفکن؛ ناگهان (به صورت مار عظیمی درآمد که) وسائل دروغین آنها را به سرعت برمی‌گرفت.»
+
کاربرد اصلی معجزه‌ی عصا در مجلس ساحران فرعون بود؛ وقتی ساحران زبردست فرعون، طبق برنامه‌ی از پیش تعیین شده، با سحر و جادوی خود در مجلس بزرگ با نظاره‌گری انبوهی از جمعیت، برای شکست موسی حاضر شدند و ریسمان‌ها و طناب‌های خود را به صورت شیء متحرک‌ و مارهای خیالی درآوردند، این کار ساحران در چشم مردم، عجیب و بزرگ به نظر آمد،<ref>الفرقان فى تفسیر القرآن، ج۱۱، ص۲۵۰.</ref> در همان حین حضرت موسی(ع)، طبق وحی الهی عصای خود را به زمین افکند و به صورت اژدهایی بزرگ و واقعی در آمد که تمام جادوی ساحران را بلعید و عظمت و حقانیت پروردگار عالمیان و رسالت خود را اثبات کرد:<ref>سوره اعراف/۱۱۶ – ۱۱۸.</ref>
  
بعد از اعجاز موسی(ع) که حق از باطل روشن شد، فرعون و ساحران او شکست خورده و احساس شرم و حقارت نمودند. ساحران که آشنایی کامل به فنون سحر و جادوگری داشتند، هیبت و عظمت این اعجاز واقعی را دیدند، و فهمیدند که این کار موسی از جنس سحر آن‌ها نبود؛ در نتیجه به خدای موسی ایمان آوردند و حتی تهدید فرعون تأثیری در وجود آن‌ها نگذاشت و با اخلاص تمام در راه خدا ایستادگی کردند؛ چرا که واقعیت را دریافته بودند؛ ولی فرعون نه تنها ایمان نیاورد، بلکه موسی را نیز ساحر خواند و ساحران را در تسلط به منطقه، همدست موسی خواند؛ زیرا بزرگ‌ترین شکست فرعون، ایمان ساحران در انظار آن جمعیت عظیم بود.<ref>اعراف/118 – 126. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج4، ص712.</ref>
+
{{متن قرآن|«وَأَوْحَيْنَا إِلَىٰ مُوسَىٰ أَنْ أَلْقِ عَصَاكَ ۖ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ»}}<ref>سوره اعراف/۱۱۷.</ref> «(ما) به موسى وحى کردیم که: عصای خود را بیفکن؛ ناگهان (به صورت مار عظیمی درآمد که) وسائل دروغین آنها را به سرعت برمی‌گرفت.»
  
=== معجزات پنجگانه‌ی حضرت موسی(ع) ===
+
بعد از اعجاز موسی(ع) که حق از باطل روشن شد، فرعون و ساحران او شکست خورده و احساس شرم و حقارت نمودند. ساحران که آشنایی کامل به فنون سحر و جادوگری داشتند، هیبت و عظمت این اعجاز واقعی را دیدند، و فهمیدند که این کار موسی از جنس سحر آن‌ها نبود؛ در نتیجه به خدای موسی ایمان آوردند و حتی تهدید فرعون تأثیری در وجود آن‌ها نگذاشت و با اخلاص تمام در راه خدا ایستادگی کردند؛ چرا که واقعیت را دریافته بودند؛ ولی فرعون نه تنها ایمان نیاورد، بلکه موسی را نیز ساحر خواند و ساحران را در تسلط به منطقه، همدست موسی خواند؛ زیرا بزرگ‌ترین شکست فرعون، ایمان ساحران در انظار آن جمعیت عظیم بود.<ref>سوره اعراف/۱۱۸ – ۱۲۶. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۷۱۲.</ref>
در سوره‌ی مبارکه‌ی اعراف، در یک آیه به پنج معجزه از معجزات حضرت موسی اشاره شده است. علت نزول و وقوع این معجزات متعدد، سرکشی، لجاجت، ایمان نیاوردن و عدم وفای به عهد فرعون و طرفدارانش نسبت به حضرت موسی(ع) و بنی‌اسرائیل بود که حتی بعد از این همه اعجاز، استکبار ورزیدند و بر کفر خود اصرار داشتند.<ref>جرجانى، ابوالمحاسن حسین بن حسن‌؛ جلاء الأذهان و جلاء الأحزان‌، تهران، دانشگاه تهران، ‌1377ش،‌ چاپ اول‌، ج3، ص237 .</ref>
 
  
بعد از این که فرعون خواسته‌ی موسی مبنی بر رها کردن بنی‌اسرائیل را نپذیرفت، وعده‌ی موسی که نزول عذاب بود، محقق شد و اولین عذاب (طوفان) بر سر آنان فرود آمد؛ چون بنی‌اسرائیل در اسارت فرعون بودند و فرعون مثل بردگان از آن‌ها کار می‌کشید؛ لذا در رنج و سختی شدیدی بودند؛ بعد از مدّت کوتاهی، آن‌ها به حضرت قول دادند و درخواست کردند که عذاب را رفع کند تا ایمان بیاورند و بنی‌اسرائیل را آزاد کنند؛ اما وقتی به عنایت موسی، خدا عذاب را از آن‌ها برداشت، ایمان نیاوردند و دوباره به آزار و اذیت بنی‌اسرائیل ادامه دادند، تا جایی که این ماجرا پنج مرتبه با پنج اعجاز و بلای گوناگون تکرار شد: <ref>فیض کاشانى، ملامحسن،؛ تفسیر صافى،‌ تحقیق حسین اعلمى،‌ تهران، صدر، ‌1415ق،‌ چاپ دوم‌، ج2، ص230.</ref>
+
=== معجزات پنجگانه‌ی حضرت موسی ===
 +
در سوره‌ی مبارکه‌ی اعراف، در یک [[آیه]] به پنج معجزه از معجزات حضرت موسی اشاره شده است. علت نزول و وقوع این معجزات متعدد، سرکشی، [[لجاجت]]، ایمان نیاوردن و عدم وفای به عهد فرعون و طرفدارانش نسبت به حضرت موسی(ع) و بنی‌اسرائیل بود که حتی بعد از این همه اعجاز، استکبار ورزیدند و بر کفر خود اصرار داشتند.<ref>جرجانى، ابوالمحاسن حسین بن حسن‌؛ جلاء الأذهان و جلاء الأحزان‌، تهران، دانشگاه تهران، ‌۱۳۷۷ش،‌ چاپ اول‌، ج۳، ص۲۳۷.</ref>
  
{{متن قرآن|«فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آيَاتٍ مُفَصَّلَاتٍ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا مُجْرِمِينَ»}}<ref>اعراف/133.</ref>
+
بعد از این که فرعون خواسته‌ی موسی مبنی بر رها کردن بنی‌اسرائیل را نپذیرفت، وعده‌ی موسی که نزول عذاب بود، محقق شد و اولین عذاب (طوفان) بر سر آنان فرود آمد؛ چون بنی‌اسرائیل در اسارت فرعون بودند و فرعون مثل بردگان از آن‌ها کار می‌کشید؛ لذا در رنج و سختی شدیدی بودند؛ بعد از مدّت کوتاهی، آن‌ها به حضرت قول دادند و درخواست کردند که عذاب را رفع کند تا ایمان بیاورند و بنی‌اسرائیل را آزاد کنند؛ اما وقتی به عنایت موسی، خدا عذاب را از آن‌ها برداشت، ایمان نیاوردند و دوباره به آزار و اذیت بنی‌اسرائیل ادامه دادند، تا جایی که این ماجرا پنج مرتبه با پنج اعجاز و بلای گوناگون تکرار شد: <ref>فیض کاشانى، ملامحسن؛ تفسیر صافى،‌ تحقیق حسین اعلمى،‌ تهران، صدر، ‌۱۴۱۵ق،‌ چاپ دوم‌، ج۲، ص۲۳۰.</ref>
  
«سپس (بلاها را پشت سرهم بر آنها نازل کردیم) طوفان و ملخ و آفت گیاهى و قورباغه‌ها و خون را که نشانه‌هایى از هم جدا بودند، بر آنها فرستادیم (ولى باز بیدار نشدند) و تکبر ورزیدند و جمعیت گنهکارى بودند.»
+
{{متن قرآن|«فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آيَاتٍ مُفَصَّلَاتٍ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا مُجْرِمِينَ»}}<ref>سوره اعراف/۱۳۳.</ref> «سپس (بلاها را پشت سرهم بر آنها نازل کردیم) طوفان و ملخ و آفت گیاهى و قورباغه‌ها و خون را که نشانه‌هایى از هم جدا بودند، بر آنها فرستادیم (ولى باز بیدار نشدند) و تکبر ورزیدند و جمعیت گنهکارى بودند.»
  
الف. طوفان: باریدن باران و طغیان رود نیل بود که ناگهان به صورت سیلاب‌ از هر سو شهر را تهدید نمود، خانه‌ها را فرا گرفته و فرو ریخت و کشتزارها را گل و لجن دریا فراگرفته، زراعت‌ها را به کلى خراب و فاسد نمود.<ref>حسینى همدانى، سیدمحمدحسین؛ انوار درخشان،‌ تحقیق محمدباقر بهبودى، تهران، کتابفروشى لطفى،‌ ‌1404ق‌، چاپ اول، ج6، ص474 475.</ref>
+
الف. طوفان: باریدن باران و طغیان رود نیل بود که ناگهان به صورت سیلاب‌ از هر سو شهر را تهدید نمود، خانه‌ها را فرا گرفته و فرو ریخت و کشتزارها را گل و لجن دریا فراگرفته، زراعت‌ها را به کلى خراب و فاسد نمود.<ref>حسینى همدانى، سیدمحمدحسین؛ انوار درخشان،‌ تحقیق محمدباقر بهبودى، تهران، کتابفروشى لطفى،‌ ‌۱۴۰۴ق‌، چاپ اول، ج۶، ص۴۷۴ ۴۷۵.</ref>
  
ب. جَراد: همان ملخ است و به آن جراد می‌گویند چون زمین را از گیاه، زرع و درختان خالی می‌کند. وجود ملخ‌ها در شهر آن قدر کثرت پیدا کرد که حتی چوب، آهن‌، درب منازل، درختان و سقف عمارات را از بین بردند و تمام لباس‌هاى آن‌ها را جویدند و بر سر و صورت آن‌ها می‌نشستند‌.<ref>طیب، سیدعبدالحسین،‌ اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، اسلام‌، 1378ش‌‌، چاپ دوم، ج5، ص436.</ref>
+
ب. جَراد: همان ملخ است و به آن جراد می‌گویند چون زمین را از گیاه، زرع و درختان خالی می‌کند. وجود ملخ‌ها در شهر آن قدر کثرت پیدا کرد که حتی چوب، آهن‌، درب منازل، درختان و سقف عمارات را از بین بردند و تمام لباس‌هاى آن‌ها را جویدند و بر سر و صورت آن‌ها می‌نشستند‌.<ref>طیب، سیدعبدالحسین،‌ اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، اسلام‌، ۱۳۷۸ش‌‌، چاپ دوم، ج۵، ص۴۳۶.</ref>
  
ج. قمّل: یک نوع آفت نباتى بوده که به غلات قبطیان (قوم فرعون) افتاد، و همه را فاسد کرد.<ref>تفسیر نمونه، ج6، ص322.</ref>
+
ج. قمّل: یک نوع آفت نباتى بوده که به غلات قبطیان (قوم فرعون) افتاد، و همه را فاسد کرد.<ref>تفسیر نمونه، ج۶، ص۳۲۲.</ref>
  
د. ضفادع: ضفادع، همان وزغ و قورباغه است که در غذاها و در زیر لباس‌هاى قبطیان و جایگاه خواب آن‌ها می‌رفتند.<ref>أطیب البیان فى تفسیر القرآن، ج5، ص436.</ref>
+
د. ضفادع: ضفادع، همان وزغ و قورباغه است که در غذاها و در زیر لباس‌هاى قبطیان و جایگاه خواب آن‌ها می‌رفتند.<ref>أطیب البیان فى تفسیر القرآن، ج۵، ص۴۳۶.</ref>
  
و. خون: آب رود نیل به خون تبدیل شد و قبطیان آب را، خون می‌دیدند اما اسرائیلیان (بنی‌اسرائیل که در اسارت و بردگی فرعون بودند) آن را آب می‌دیدند. وقتی اسرائیلی می‌نوشید، آب بود و وقتی قبطی آن را می‌نوشید، خون بود؛ تا آنجا که افراد قبطی به افراد بنی‌اسرائیلی می‌گفتند: آب را در دهانت بگذار و بعد آن را در دهان من بریز؛ اما وقتی آب را در دهان قبطی می‌ریخت، باز تبدیل به خون می‌شد.<ref>تفسیر صافی، ج2، ص231.</ref>
+
و. خون: آب رود نیل به خون تبدیل شد و قبطیان آب را، خون می‌دیدند اما اسرائیلیان (بنی‌اسرائیل که در اسارت و بردگی فرعون بودند) آن را آب می‌دیدند. وقتی اسرائیلی می‌نوشید، آب بود و وقتی قبطی آن را می‌نوشید، خون بود؛ تا آنجا که افراد قبطی به افراد بنی‌اسرائیلی می‌گفتند: آب را در دهانت بگذار و بعد آن را در دهان من بریز؛ اما وقتی آب را در دهان قبطی می‌ریخت، باز تبدیل به خون می‌شد.<ref>تفسیر صافی، ج۲، ص۲۳۱.</ref>
  
یکی از خارق‌العاده بودن این معجزات این بود که این عقوبت‌ها اختصاص به قبطیان داشته و طوفان و حشرات نامبرده، نسبت به پیروان موسى(ع)، وسیله‌ی تهدید نبود؛ بلکه نشانه‌ی رحمت و مسرّت آنان بود؛ زیرا مى‌دانستند که پروردگار عالم به منظور پشتیبانى از دعوت موسى(ع)، قبطیان را که در مقام مبارزه با دعوت به توحید برآمده‌اند، عقوبت و تهدید می‌کند.<ref>انوار درخشان، ج6، ص475.</ref>
+
یکی از وجوه خارق‌العاده بودن این معجزات این بود که این عقوبت‌ها اختصاص به قبطیان داشته و طوفان و حشرات نامبرده، نسبت به پیروان موسى(ع)، وسیله‌ی تهدید نبود؛ بلکه نشانه‌ی رحمت و مسرّت آنان بود؛ زیرا مى‌دانستند که پروردگار عالم به منظور پشتیبانى از دعوت موسى(ع)، قبطیان را که در مقام مبارزه با دعوت به توحید برآمده‌اند، عقوبت و تهدید می‌کند.<ref>انوار درخشان، ج۶، ص۴۷۵.</ref>
  
=== دو معجزه‌ی دیگر حضرت موسی ===
+
=== دو معجزه‌ دیگر حضرت موسی ===
  
 
در سوره‌ی مبارکه اعراف به این دو معجزه که خشکسالی(قحطی) و کمبود انواع میوه‌ها بود، اشاره کرده و می‌فرماید:
 
در سوره‌ی مبارکه اعراف به این دو معجزه که خشکسالی(قحطی) و کمبود انواع میوه‌ها بود، اشاره کرده و می‌فرماید:
  
{{متن قرآن|«وَلَقَدْ أَخَذْنَا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِينَ وَنَقْصٍ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ»}}<ref>اعراف/130.</ref>
+
{{متن قرآن|«وَلَقَدْ أَخَذْنَا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِينَ وَنَقْصٍ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ»}}<ref>سوره اعراف/۱۳۰.</ref> «ما آل‌فرعون را به قحطى و خشکسالى و کمبود میوه‌ها گرفتار ساختیم، شاید متذکر گردند و بیدار شوند!»
  
«ما آل‌فرعون را به قحطى و خشکسالى و کمبود میوه‌ها گرفتار ساختیم، شاید متذکر گردند و بیدار شوند!»
+
خداى سبحان آل‌فرعون را که قبطى‌ها و فامیل‌های فرعون بودند، به قحطى‌هاى و کمبودهای متعدد دچار کرد، تا شاید با این وسیله متذکر شوند.<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۲۲۶.</ref> چون قوم فرعون پیش از عذاب الهی، به رودخانه‌هاى خود و به رود نیل که همه‌ی خیرات سرزمینشان از ناحیه‌ی آن بود، مى‌بالیدند؛ باران مراتعشان را سرسبز کرده بود و آب نیل باغ‌هایشان را پر از درختان میوه ساخته بود؛ تا اینکه باران رو به نقصان نهاد و همه‌ی باغ و بستانشان خشک شد. این عذاب برای آن بود که بدانند این شکوه نعمت و آبادانی از خداى تعالى است، نه از ناحیه‌ی دیگر.<ref> مترجمان‌، تفسیر هدایت‌، مشهد، بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى‌، ۱۳۷۷ش،‌ چاپ اول، ج۳، ص۳۶۳.</ref>
  
خداى سبحان آل‌فرعون را که قبطى‌ها و فامیل‌های فرعون بودند، به قحطى‌هاى و کمبودهای متعدد دچار کرد، تا شاید با این وسیله متذکر شوند.<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج8، ص226.</ref> چون قوم فرعون پیش از عذاب الهی، به رودخانه‌هاى خود و به رود نیل که همه‌ی خیرات سرزمینشان از ناحیه‌ی آن بود، مى‌بالیدند؛ باران مراتعشان را سرسبز کرده بود و آب نیل باغ‌هایشان را پر از درختان میوه ساخته بود؛ تا اینکه باران رو به نقصان نهاد و همه‌ی باغ و بستانشان خشک شد. این عذاب برای آن بود که بدانند این شکوه نعمت و آبادانی از خداى تعالى است، نه از ناحیه‌ی دیگر.<ref> مترجمان‌، تفسیر هدایت‌، مشهد، بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى‌، 1377ش،‌ چاپ اول، ج3، ص363.</ref>
+
نکته‌ی قابل توجه این است که این خشکسالى، چند سال ادامه یافت و براى مصر بلاى بزرگى محسوب مى‌شد؛ زیرا مصر یک کشور کاملاً کشاورزى بود و خشکسالى همه‌ی طبقات آن را تحت فشار شدید قرار مى‌داد، ولى آل‌فرعون که صاحبان اصلى زمین‌ها و منافع آن بودند، بیش از همه زیان مى‌دیدند.<ref>تفسیر نمونه، ج۶، ص۳۱۵.</ref>
 
 
نکته‌ی قابل توجه این است که این خشکسالى، چند سال ادامه یافت و براى مصر بلاى بزرگى محسوب مى‌شد؛ زیرا مصر یک کشور کاملاً کشاورزى بود و خشکسالى همه‌ی طبقات آن را تحت فشار شدید قرار مى‌داد، ولى آل‌فرعون که صاحبان اصلى زمین‌ها و منافع آن بودند، بیش از همه زیان مى‌دیدند.<ref>تفسیر نمونه، ج6، ص315.</ref>
 
  
 
==معجزات حضرت موسی بر بنی‌اسرائیل==
 
==معجزات حضرت موسی بر بنی‌اسرائیل==
  
طبق آیات قرآن، [[حضرت موسی]] علیه السلام شش معجزه برای قوم خود آشکار کرد <ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج13، ص218 و تفسیر نمونه، ج12، ص309.</ref> که عبارتند از:
+
طبق آیات قرآن، [[حضرت موسی]] علیه السلام شش معجزه برای قوم خود آشکار کرد <ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۳، ص۲۱۸ و تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۳۰۹.</ref> که عبارتند از:
  
 
'''شکافته شدن دریا و عبور بنی‌اسرائیل:'''
 
'''شکافته شدن دریا و عبور بنی‌اسرائیل:'''
  
حضرت موسی علیه السلام پس از تبلیغ فراوان و دعوت فرعون و آل فرعون با ارائه‌ی معجزات گوناگون و عدم پذیرش آن‌ها، مأمور می‌شود که نیمه‌شب با بنی‌اسرائیل از مصر کوچ کند.<ref>تفسیر نمونه، ج1، ص251.</ref> [[فرعون]] فردی طغیان‌گر و سرکشی بود که در رأس گروهی به نام قبطیان که فامیل‌ها و اطرافیان او بودند، صاحب قدرت و شوکت بود.<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج14، ص145.</ref>
+
حضرت موسی علیه السلام پس از تبلیغ فراوان و دعوت فرعون و [[آل فرعون]] با ارائه‌ی معجزات گوناگون و عدم پذیرش آن‌ها، مأمور می‌شود که نیمه‌شب با بنی‌اسرائیل از مصر کوچ کند.<ref>تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۵۱.</ref> [[فرعون]] فردی طغیان‌گر و سرکشی بود که در رأس گروهی به نام قبطیان که فامیل‌ها و اطرافیان او بودند، صاحب قدرت و شوکت بود.<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۱۴۵.</ref>
  
موسای نبی، بنی‌اسرائیل را شبانه حرکت داد و فرعون نیز به دنبال آنان با هزاران اسب سوار حرکت کرد؛ همراهان موسی که 620 هزار نفر بودند، فرعون با دیدن آنان به همراهان خود گفت: این‌ها گروه کمی هستند که موجب خشم و ناراحتی ما شده‌اند، ولی همه‌ی ما آماده‌ی مبارزه با آن‌ها هستیم؛<ref>[[سوره شعراء]]/54-56.</ref> حضرت موسی علیه السلام، بنی‌اسرائیل را حرکت داد تا به دریا رسیدند و آل فرعون نیز به دستور فرعون به دنبال آنان به راه خود ادامه دادند؛ در همان حال قوم حضرت موسی ابراز ناراحتی کردند از این که همراه موسی بوده و هستند و هر روز مورد آزار فرعونیان قرار می‌گیرند؛ چون در وضعیتی بودند که از پیش‌رو دریا و از پشت‌سر، لشگر نیرومند فرعون قرار گرفته بود؛ اما بعد از این که حضرت موسی وعده‌ی هلاکت آنها را بر قوم خود داد، فرمان الهی نازل شد:<ref>طبرسی، فضل بن حسن؛‌ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو، ‌1372ش‌، چاپ سوم، ج1، ص229.</ref> {{متن قرآن|«فَأَوْحَيْنَا إِلَىٰ مُوسَىٰ أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ»}}؛<ref>[[سوره شعراء]]/63.</ref> و به دنبال آن به موسی [[وحی]] کردیم، عصایت را به دریا زن، دریا از هم شکافته شد و هر بخشی همچون کوه عظیمی بود.
+
موسای نبی، بنی‌اسرائیل را شبانه حرکت داد و فرعون نیز به دنبال آنان با هزاران اسب سوار حرکت کرد؛ همراهان موسی که ۶۲۰ هزار نفر بودند، فرعون با دیدن آنان به همراهان خود گفت: این‌ها گروه کمی هستند که موجب خشم و ناراحتی ما شده‌اند، ولی همه‌ی ما آماده‌ی مبارزه با آن‌ها هستیم؛<ref>[[سوره شعراء]]/۵۴-۵۶.</ref> حضرت موسی علیه السلام، بنی‌اسرائیل را حرکت داد تا به دریا رسیدند و آل فرعون نیز به دستور فرعون به دنبال آنان به راه خود ادامه دادند؛ در همان حال قوم حضرت موسی ابراز ناراحتی کردند از این که همراه موسی بوده و هستند و هر روز مورد آزار فرعونیان قرار می‌گیرند؛ چون در وضعیتی بودند که از پیش‌رو دریا و از پشت‌سر، لشگر نیرومند فرعون قرار گرفته بود؛ اما بعد از این که حضرت موسی وعده‌ی هلاکت آنها را بر قوم خود داد، فرمان الهی نازل شد:<ref>طبرسی، فضل بن حسن؛‌ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو، ‌۱۳۷۲ش‌، چاپ سوم، ج۱، ص۲۲۹.</ref> {{متن قرآن|«فَأَوْحَيْنَا إِلَىٰ مُوسَىٰ أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ»}}؛<ref>سوره شعراء/۶۳.</ref> و به دنبال آن به موسی [[وحی]] کردیم، عصایت را به دریا زن، دریا از هم شکافته شد و هر بخشی همچون کوه عظیمی بود.
  
دریا از هم شکافته شد و دو راه پدید آمد و برای هر سبطی یک راه نمایان شد. بنی‌اسرائیل گفتند: این راه مرطوب است و ما می‌ترسیم غرق شویم. خدا باد صبا را فرستاد تا آن راه‌ها خشک شد؛ البته در حال عبور از بین آب، ایراداتی دیگر به موسی می‌گرفتند که موسی با اعجاز از ناحیه خدا، بهانه‌ی آن‌ها را برطرف می‌ساخت.<ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج1، ص229.</ref> اما وقتی که فرعون با یارانش وارد دریا شدند، دریا متلاطم شد: {{متن قرآن|«وَإِذْ فَرَقْنَا بِكُمُ الْبَحْرَ فَأَنْجَيْنَاكُمْ وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَوْنَ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ»}}؛<ref>[[سوره بقره]]/50.</ref> به خاطر بیاورید هنگامی را که دریا را برای شما شکافتیم و شما را نجات دادیم و فرعونیان را غرق کردیم در حالی که تماشا می‌کردید.
+
دریا از هم شکافته شد و دو راه پدید آمد و برای هر سبطی یک راه نمایان شد. بنی‌اسرائیل گفتند: این راه مرطوب است و ما می‌ترسیم غرق شویم. خدا باد صبا را فرستاد تا آن راه‌ها خشک شد؛ البته در حال عبور از بین آب، ایراداتی دیگر به موسی می‌گرفتند که موسی با اعجاز از ناحیه خدا، بهانه‌ی آن‌ها را برطرف می‌ساخت.<ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۲۹.</ref> اما وقتی که فرعون با یارانش وارد دریا شدند، دریا متلاطم شد: {{متن قرآن|«وَإِذْ فَرَقْنَا بِكُمُ الْبَحْرَ فَأَنْجَيْنَاكُمْ وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَوْنَ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ»}}؛<ref>[[سوره بقره]]/۵۰.</ref> به خاطر بیاورید هنگامی را که دریا را برای شما شکافتیم و شما را نجات دادیم و فرعونیان را غرق کردیم در حالی که تماشا می‌کردید.
  
در قرآن کریم در چند سوره‌ به این ماجرای عظیم اشاره شده است.<ref>[[سوره اعراف]]/136، [[سوره انفال]]/54، [[سوره اسرا|سوره إسراء]]/103، [[سوره شعراء]]/63-66، [[سوره زخرف]]/55 و [[سوره دخان]]/17 به بعد.</ref>
+
در قرآن کریم در چند سوره‌ به این ماجرای عظیم اشاره شده است.<ref>[[سوره اعراف]]/۱۳۶، [[سوره انفال]]/۵۴، [[سوره اسرا|سوره إسراء]]/۱۰۳، [[سوره شعراء]]/۶۳-۶۶، [[سوره زخرف]]/۵۵ و [[سوره دخان]]/۱۷ به بعد.</ref>
  
 
'''جوشیدن دوازده چشمه:'''
 
'''جوشیدن دوازده چشمه:'''
  
این معجزه در وادی "تیه" اتفاق افتاد (سرزمین سینا که یک سرزمین بیابانی بوده و حضرت موسی و بنی‌اسرائیل، بعد از گذشتن از رود نیل، وارد آن سرزمین شدند). وقتی بنی‌اسرائیل از شدت تشنگی به حضرت موسی، شکایت نمودند و از حضرت طلب آب کردند، حضرت موسی این معجزه را نمایان کرد:<ref>طیب، سید عبدالحسین،‌ اطیب البیان فی تفسیر القرآن، اسلام‌، تهران، 1378ش‌، چاپ دوم، ج2، ص43.</ref> {{متن قرآن|«وَإِذِ اسْتَسْقَىٰ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ...»}}؛<ref>[[سوره بقره]]/60.</ref> و (بخاطر بیاور) زمانی را که موسی برای قوم خویش طلب آب کرد به او دستور دادیم عصای خود را بر سنگ مخصوص بزن، ناگاه دوازده چشمه آب از آن جوشید، به طوری که هر یک (از طوائف دوازده‌گانه‌ی بنی‌اسرائیل) چشمه‌ی مخصوص خود را می‌شناخت...
+
این معجزه در وادی "تیه" اتفاق افتاد (سرزمین سینا که یک سرزمین بیابانی بوده و حضرت موسی و بنی‌اسرائیل، بعد از گذشتن از رود نیل، وارد آن سرزمین شدند). وقتی بنی‌اسرائیل از شدت تشنگی به حضرت موسی، شکایت نمودند و از حضرت طلب آب کردند، حضرت موسی این معجزه را نمایان کرد:<ref>طیب، سید عبدالحسین،‌ اطیب البیان فی تفسیر القرآن، اسلام‌، تهران، ۱۳۷۸ش‌، چاپ دوم، ج۲، ص۴۳.</ref> {{متن قرآن|«وَإِذِ اسْتَسْقَىٰ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ...»}}؛<ref>سوره بقره/۶۰.</ref> و (بخاطر بیاور) زمانی را که موسی برای قوم خویش طلب آب کرد به او دستور دادیم عصای خود را بر سنگ مخصوص بزن، ناگاه دوازده چشمه آب از آن جوشید، به طوری که هر یک (از طوائف دوازده‌گانه‌ی بنی‌اسرائیل) چشمه‌ی مخصوص خود را می‌شناخت...
  
وقتی به موسی [[وحی]] شد که عصایت را به‌ سنگ بزن، موسی این فرمان الهی را انجام داد؛ در نتیجه‌ دوازده چشمه به عدد دوازده سبط بنی‌اسرائیل بیرون آمد که برابر هر سبطی، یک چشمه از آن سنگ جاری شد.<ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج1، ص250.</ref>
+
وقتی به موسی [[وحی]] شد که عصایت را به‌ سنگ بزن، موسی این فرمان الهی را انجام داد؛ در نتیجه‌ دوازده چشمه به عدد دوازده سبط بنی‌اسرائیل بیرون آمد که برابر هر سبطی، یک چشمه از آن سنگ جاری شد.<ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۵۰.</ref>
  
لقب [[حضرت یعقوب علیه السلام|حضرت یعقوب]] اسرائیل است و فرزندان او را بنی اسرائیل می گویند، بنی‌اسرائیل به صورت دوازده گروه و امت بودند که بازگشت این دوازده گروه به دوازده پسر حضرت یعقوب بود و این دوازده نفر، رؤسای قبایل اسرائیلی بودند.<ref>صادقی تهرانی، محمد؛ الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، قم، فرهنگ اسلامی، ‌1365ش‌، چاپ دوم‌، ج1، ص432.</ref>
+
لقب [[حضرت یعقوب علیه السلام|حضرت یعقوب]] اسرائیل است و فرزندان او را بنی اسرائیل می گویند، بنی‌اسرائیل به صورت دوازده گروه و امت بودند که بازگشت این دوازده گروه به دوازده پسر حضرت یعقوب بود و این دوازده نفر، رؤسای قبایل اسرائیلی بودند.<ref>صادقی تهرانی، محمد؛ الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، قم، فرهنگ اسلامی، ‌۱۳۶۵ش‌، چاپ دوم‌، ج۱، ص۴۳۲.</ref>
  
گرچه در این آیه تعبیر به "إنْفَجَرَتْ" شده ولی در آیه 160 [[سوره اعراف]] که همین معجزه را مطرح می‌کند، تعبیر به "إنْبَجَسَتْ" می‌کند؛ دلیلش این است که ابتدا حضرت موسی علیه السلام عصا را به سنگ زد، مقدار کمی آب جاری شد که تعبیر "انبجاس" مناسب آن است و بعد از آن، آب به صورت دوازده چشمه به سوی دوازده گروه مانند جوی به مقدار زیاد، جاری شد که تعبیر "انفجار" با آن تناسب دارد.<ref>طوسی، محمد بن حسن‌؛ التبیان فی تفسیر القرآن،‌ تحقیق احمد قصیر عاملی، بیروت‌، دار احیاء التراث العربی‌، ج5، ص8 و الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج1، ص432.</ref>
+
گرچه در این آیه تعبیر به "إنْفَجَرَتْ" شده ولی در آیه ۱۶۰ [[سوره اعراف]] که همین معجزه را مطرح می‌کند، تعبیر به "إنْبَجَسَتْ" می‌کند؛ دلیلش این است که ابتدا حضرت موسی علیه السلام عصا را به سنگ زد، مقدار کمی آب جاری شد که تعبیر "انبجاس" مناسب آن است و بعد از آن، آب به صورت دوازده چشمه به سوی دوازده گروه مانند جوی به مقدار زیاد، جاری شد که تعبیر "انفجار" با آن تناسب دارد.<ref>طوسی، محمد بن حسن‌؛ التبیان فی تفسیر القرآن،‌ تحقیق احمد قصیر عاملی، بیروت‌، دار احیاء التراث العربی‌، ج۵، ص۸ و الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج۱، ص۴۳۲.</ref>
  
 
'''زنده شدن مقتول بنی‌اسرائیل:'''
 
'''زنده شدن مقتول بنی‌اسرائیل:'''
  
در میان بنی‌اسرائیل پیرمرد ثروتمندی بود که برادرزادگانش او را به قتل رساندند تا از او ارث ببرند؛ جسد وی را بر سر راه یکی از قبایل بنی‌اسرائیل انداختند، سپس در مقام خون‌خواهی برآمده و برای اقامه‌ی دعوی نزد موسی رفتند، موسی پرسید: چه کسی از این جریان آگاه است؟ گفتند: تو پیامبر خدا هستی و داناتری‌. در این هنگام خداوند [[وحی]] فرستاد و امر کرد که آنان گاوی را کشته و عضوی از آن را به مقتول بزنند تا مقتول زنده شود و واقعه را شرح دهد.<ref>طبرسی، فضل بن حسن‌؛ تفسیر جوامع الجامع، تهران، دانشگاه تهران و مدیریت حوزه علمیه قم، ‌1377ش،‌ چاپ اول، ج1، ص52.</ref>
+
در میان بنی‌اسرائیل پیرمرد ثروتمندی بود که برادرزادگانش او را به قتل رساندند تا از او ارث ببرند؛ جسد وی را بر سر راه یکی از قبایل بنی‌اسرائیل انداختند، سپس در مقام خون‌خواهی برآمده و برای اقامه‌ی دعوی نزد موسی رفتند، موسی پرسید: چه کسی از این جریان آگاه است؟ گفتند: تو پیامبر خدا هستی و داناتری‌. در این هنگام خداوند [[وحی]] فرستاد و امر کرد که آنان گاوی را کشته و عضوی از آن را به مقتول بزنند تا مقتول زنده شود و واقعه را شرح دهد.<ref>طبرسی، فضل بن حسن‌؛ تفسیر جوامع الجامع، تهران، دانشگاه تهران و مدیریت حوزه علمیه قم، ‌۱۳۷۷ش،‌ چاپ اول، ج۱، ص۵۲.</ref>
  
{{متن قرآن|«وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً...»}}؛<ref>[[سوره بقره]]/67.</ref> (و بخاطر بیاورید) هنگامی را که موسی به قوم خود گفت: خداوند به شما دستور می‌دهد ماده گاوی را ذبح کنید ...
+
{{متن قرآن|«وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً...»}}؛<ref>سوره بقره/۶۷.</ref> (و بخاطر بیاورید) هنگامی را که موسی به قوم خود گفت: خداوند به شما دستور می‌دهد ماده گاوی را ذبح کنید ... .
  
لازم به ذکر است که بنی‌اسرائیل بعد از این دستورِ خداوند، بهانه‌های زیادی مبنی بر مقدار سن گاو، چگونگی شکل، رنگ و نحوه‌ی کار آن گاو گرفتند؛ حتی در ابتدای کار که موسی علیه السلام به آن‌ها دستور ذبح گاو را داد، تصور کردند که موسی آن‌ها را مسخره می‌کند؛ اما حضرت بعد از هر بهانه، طبق امر خداوند که در قرآن بیان شده، صفات و ویژگی گاو را به آنها بیان ‌نمود تا این که گاو مورد نظر را یافتند و ذبح کردند.<ref>[[سوره بقره]]/67–73.</ref>
+
لازم به ذکر است که بنی‌اسرائیل بعد از این دستورِ خداوند، بهانه‌های زیادی مبنی بر مقدار سن گاو، چگونگی شکل، رنگ و نحوه‌ی کار آن گاو گرفتند؛ حتی در ابتدای کار که موسی علیه السلام به آن‌ها دستور ذبح گاو را داد، تصور کردند که موسی آن‌ها را مسخره می‌کند؛ اما حضرت بعد از هر بهانه، طبق امر خداوند که در قرآن بیان شده، صفات و ویژگی گاو را به آنها بیان ‌نمود تا این که گاو مورد نظر را یافتند و ذبح کردند.<ref>سوره بقره/۶۷–۷۳.</ref>
  
در ادامه‌ی همین آیات کریمه می‌فرماید: «خداوند این‌گونه مردگان را زنده می‌کند و آیات خود را به شما نشان می‌دهد، شاید درک کنید».<ref>[[سوره بقره]]/73.</ref>  
+
در ادامه‌ی همین آیات کریمه می‌فرماید: «خداوند این‌گونه مردگان را زنده می‌کند و آیات خود را به شما نشان می‌دهد، شاید درک کنید».<ref>سوره بقره/۷۳.</ref>  
  
 
'''ابر‌های سایبان:'''
 
'''ابر‌های سایبان:'''
  
وقتی حضرت موسی علیه السلام بنی‌اسرائیل را از دریا عبور داد، وارد بیابانی شدند. در آن بیابان بنی‌اسرائیل به موسی گفتند: ای موسی تو ما را در این بیابان خواهی کشت، برای این‌که ما را از آبادی به بیابانی آورده‌ای که نه سایه‌ای است، نه درختی و نه آبی. پس از آن به اعجاز [[حضرت موسی]] علیه السلام، روزهای آفتابی، ابری از کرانه‌ی افق برمی‌خاست و بر بالای سر آنان می‌ایستاد و سایه می‌انداخت تا گرمای آفتاب آن‌ها را آزار ندهد<ref>قمی، علی بن ابراهیم‌؛ تفسیر قمی‌، تحقیق سید طیب موسوی جزایری، قم‌، دارالکتاب‌، 1367ش، چاپ چهارم‌، ج1، ص48.</ref>؛ خدای تبارک در قرآن می‌فرماید:{{متن قرآن|«وَظَلَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْغَمَامَ...»‌}}؛<ref>[[سوره بقره]]/57.</ref> و ابر را بر شما سایبان ساختیم...
+
وقتی حضرت موسی علیه السلام بنی‌اسرائیل را از دریا عبور داد، وارد بیابانی شدند. در آن بیابان بنی‌اسرائیل به موسی گفتند: ای موسی تو ما را در این بیابان خواهی کشت، برای این‌که ما را از آبادی به بیابانی آورده‌ای که نه سایه‌ای است، نه درختی و نه آبی. پس از آن به اعجاز [[حضرت موسی]] علیه السلام، روزهای آفتابی، ابری از کرانه‌ی افق برمی‌خاست و بر بالای سر آنان می‌ایستاد و سایه می‌انداخت تا گرمای آفتاب آن‌ها را آزار ندهد<ref>قمی، علی بن ابراهیم‌؛ تفسیر قمی‌، تحقیق سید طیب موسوی جزایری، قم‌، دارالکتاب‌، ۱۳۶۷ش، چاپ چهارم‌، ج۱، ص۴۸.</ref>؛ خدای تبارک در قرآن می‌فرماید:{{متن قرآن|«وَظَلَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْغَمَامَ...»‌}}؛<ref>سوره بقره/۵۷.</ref> و ابر را بر شما سایبان ساختیم... .
  
 
'''نزول منّ و سلوی:'''
 
'''نزول منّ و سلوی:'''
  
"مَنّ" غذای لذیذی است که پروردگار متعال بر بنی‌اسرائیل منّت نهاد و بر آنان نازل فرمود و "سَلوی‌" به معنی گواراست و مراد از آن، پرنده‌ای شبیه به کبوتر است که گوشت آن از گواراترین گوشت‌های پرندگان ‌است.<ref>أنوار درخشان، ج1، ص176.</ref>
+
"مَنّ" غذای لذیذی است که پروردگار متعال بر بنی‌اسرائیل منّت نهاد و بر آنان نازل فرمود و "سَلوی‌" به معنی گواراست و مراد از آن، پرنده‌ای شبیه به کبوتر است که گوشت آن از گواراترین گوشت‌های پرندگان ‌است.<ref>أنوار درخشان، ج۱، ص۱۷۶.</ref>
  
{{متن قرآن|«...وَأَنْزَلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَىٰ كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ...»}}؛<ref>[[سوره بقره]]/57.</ref> ...و با "منّ" (شیره‌ی مخصوص و لذیذ درختان) و "سلوی" (مرغان مخصوص شبیه کبوتر) از شما پذیرایی به عمل آوردیم (و گفتیم) از نعمت‌های پاکیزه‌ای که به شما روزی دادیم بخورید...
+
{{متن قرآن|«...وَأَنْزَلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَىٰ كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ...»}}؛<ref>سوره بقره/۵۷.</ref> ...و با "منّ" (شیره‌ی مخصوص و لذیذ درختان) و "سلوی" (مرغان مخصوص شبیه کبوتر) از شما پذیرایی به عمل آوردیم (و گفتیم) از نعمت‌های پاکیزه‌ای که به شما روزی دادیم بخورید... .
  
در همان بیابان گرم که آب و غذایی نبود و بنی‌اسرائیل مدت چهل سال در آن بیابان سرگردان بودند، در شب هنگام به اعجاز حضرت موسی علیه السلام از ناحیه‌ی خدا برای بنی‌اسرائیل "منّ" نازل ‌می‌شد و روی گیاهان، بوته‌ها و سنگ‌ها می‌نشست و بنی‌اسرائیل آن‌ها را می‌گرفتند و می‌خوردند و در آخر شب، "سلوی" (مرغ بریان) بر آن‌ها نازل می‌شد و داخل سفره‌هایشان می‌افتاد. وقتی می‌خوردند و سیر می‌شدند، آن مرغ‌ها دوباره پرواز ‌کرده و می‌رفتند.<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج1، ص191 و تفسیر قمی، ج1، ص48.</ref>
+
در همان بیابان گرم که آب و غذایی نبود و بنی‌اسرائیل مدت چهل سال در آن بیابان سرگردان بودند، در شب هنگام به اعجاز حضرت موسی علیه السلام از ناحیه‌ی خدا برای بنی‌اسرائیل "منّ" نازل ‌می‌شد و روی گیاهان، بوته‌ها و سنگ‌ها می‌نشست و بنی‌اسرائیل آن‌ها را می‌گرفتند و می‌خوردند و در آخر شب، "سلوی" (مرغ بریان) بر آن‌ها نازل می‌شد و داخل سفره‌هایشان می‌افتاد. وقتی می‌خوردند و سیر می‌شدند، آن مرغ‌ها دوباره پرواز ‌کرده و می‌رفتند.<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۹۱ و تفسیر قمی، ج۱، ص۴۸.</ref>
  
 
'''قرار گرفتن کوه طور بالای سر بنی‌اسرائیل:'''
 
'''قرار گرفتن کوه طور بالای سر بنی‌اسرائیل:'''
  
هنگامی که موسی علیه السلام از کوه طور بازگشت و [[تورات]] را با خود آورد، به قوم خویش اعلام کرد، کتاب آسمانی آورده‌ام که حاوی دستورات دینی و حلال و حرام است؛ دستوراتی که خداوند برنامه‌ی کار شما قرار داده، آن را بگیرید و به [[احکام]] آن عمل کنید. [[یهود]] به بهانه‌ی این که موسی تکالیف مشکلی برای آنان آورده، بنای نافرمانی و سرکشی گذاشتند؛ لذا خدای متعال نیز [[فرشتگان]] را مأمور کرد تا قطعه‌ی عظیمی از کوه طور را بالای سر آن‌ها قرار دهند:<ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج1، ص262.</ref> {{متن قرآن|«وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ...»}}؛<ref>[[سوره بقره]]/63.</ref> و به خاطر بیاورید زمانی را که از شما پیمان گرفتیم و طور را بالای سر شما قرار دادیم...
+
هنگامی که موسی علیه السلام از کوه طور بازگشت و [[تورات]] را با خود آورد، به قوم خویش اعلام کرد، کتاب آسمانی آورده‌ام که حاوی دستورات دینی و حلال و حرام است؛ دستوراتی که خداوند برنامه‌ی کار شما قرار داده، آن را بگیرید و به [[احکام]] آن عمل کنید. [[یهود]] به بهانه‌ی این که موسی تکالیف مشکلی برای آنان آورده، بنای نافرمانی و سرکشی گذاشتند؛ لذا خدای متعال نیز [[فرشتگان]] را مأمور کرد تا قطعه‌ی عظیمی از کوه طور را بالای سر آن‌ها قرار دهند:<ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۶۲.</ref> {{متن قرآن|«وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ...»}}؛<ref>سوره بقره/۶۳.</ref> و به خاطر بیاورید زمانی را که از شما پیمان گرفتیم و طور را بالای سر شما قرار دادیم...
  
در این هنگام حضرت موسی علیه السلام اعلام کرد که چنان‌چه پیمان ببندید و به دستورات خدا عمل کنید و از سرکشی و تمرّد توبه نمائید، این عذاب و کیفر از شما برطرف می‌شود وگرنه همه هلاک خواهید شد: {{متن قرآن|«وَظَنُّوا أَنَّهُ وَاقِعٌ بِهِمْ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُوا مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»}}؛<ref>[[سوره اعراف]]/171.</ref> گمان کردند که آن کوه بر سر آن‌ها فرود خواهد آمد (و در این حال از آن‌ها پیمان گرفتیم و گفتیم) آنچه را به شما (از احکام و دستورات) داده‌ایم با قدرت (و جدّیت) بگیرید و آنچه را در آن است به یاد داشته باشید (و عمل کنید) تا پرهیزگار شوید.
+
در این هنگام حضرت موسی علیه السلام اعلام کرد که چنان‌چه پیمان ببندید و به دستورات خدا عمل کنید و از سرکشی و تمرّد توبه نمائید، این عذاب و کیفر از شما برطرف می‌شود وگرنه همه هلاک خواهید شد: {{متن قرآن|«وَظَنُّوا أَنَّهُ وَاقِعٌ بِهِمْ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُوا مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»}}؛<ref>[[سوره اعراف]]/۱۷۱.</ref> گمان کردند که آن کوه بر سر آن‌ها فرود خواهد آمد (و در این حال از آن‌ها پیمان گرفتیم و گفتیم) آنچه را به شما (از احکام و دستورات) داده‌ایم با قدرت (و جدّیت) بگیرید و آنچه را در آن است به یاد داشته باشید (و عمل کنید) تا پرهیزگار شوید.
  
پس آن‌ها تسلیم شدند و تورات را پذیرفتند و برای خدا سجده نمودند، در حالی‌ که هر لحظه انتظار سقوط کوه را بر سر خود می‌کشیدند؛ ولی سرانجام به برکت توبه، این عذاب الهی از آن‌ها دفع شد.<ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج1، ص262.</ref>
+
پس آن‌ها تسلیم شدند و تورات را پذیرفتند و برای خدا سجده نمودند، در حالی‌ که هر لحظه انتظار سقوط کوه را بر سر خود می‌کشیدند؛ ولی سرانجام به برکت توبه، این عذاب الهی از آن‌ها دفع شد.<ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۶۲.</ref>
  
 
در چگونگی قرار گرفتن کوه بالای سر بنی‌اسرائیل، مطالبی ذکر شده که به برخی اشاره می‌کنیم.
 
در چگونگی قرار گرفتن کوه بالای سر بنی‌اسرائیل، مطالبی ذکر شده که به برخی اشاره می‌کنیم.
  
*الف. به فرمان خداوند، کوه طور از جا کنده شد و همچون سایبانی بر سر آن‌ها قرار گرفت‌.<ref>مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ج4، ص763، تفسیر من وحی القرآن، ج10، ص280، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج12، ص13، تفسیر نمونه، ج1، ص294 و حسینی شیرازی، سید محمد؛ تقریب القرآن إلی الأذهان، بیروت، دارالعلم، 1424ق، چاپ اول، ج2، ص266.</ref>
+
*الف. به فرمان خداوند، کوه طور از جا کنده شد و همچون سایبانی بر سر آن‌ها قرار گرفت‌.<ref>مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۴، ص۷۶۳، تفسیر من وحی القرآن، ج۱۰، ص۲۸۰، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج۱۲، ص۱۳، تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۹۴ و حسینی شیرازی، سید محمد؛ تقریب القرآن إلی الأذهان، بیروت، دارالعلم، ۱۴۲۴ق، چاپ اول، ج۲، ص۲۶۶.</ref>
  
 
*ب. بر اثر یک زلزله‌ی شدید، کوه چنان تکان خورد که افرادی که پای کوه بودند، سایه‌ی قسمت بالای آن را بر سر خود مشاهده کردند.
 
*ب. بر اثر یک زلزله‌ی شدید، کوه چنان تکان خورد که افرادی که پای کوه بودند، سایه‌ی قسمت بالای آن را بر سر خود مشاهده کردند.
سطر ۱۶۶: سطر ۱۴۹:
 
*ج. قطعه‌ی عظیمی از کوه کنده شد و در یک لحظه‌ی زودگذر بر فراز سر آن‌ها قرار گرفت، سپس از آن‌جا گذشت و کنار افتاد.
 
*ج. قطعه‌ی عظیمی از کوه کنده شد و در یک لحظه‌ی زودگذر بر فراز سر آن‌ها قرار گرفت، سپس از آن‌جا گذشت و کنار افتاد.
  
در هر حال شکی نیست که این یک موضوع خارق‌العاده بوده، نه یک جریان طبیعی.<ref>تفسیر نمونه، ج6، ص439.</ref>
+
در هر حال شکی نیست که این یک موضوع خارق‌العاده بوده، نه یک جریان طبیعی.<ref>تفسیر نمونه، ج۶، ص۴۳۹.</ref>
 
 
===علل تعدد معجزات موسی بر قوم خویش===
 
 
 
#بنی‌اسرائیل که قومی لجوج و اهل بهانه بودند، هدایت یافته و عموم مردم به سوی [[توحید]] فراخوانده شود.<ref>انوار درخشان، ج10، ص163.</ref>
 
#تا مردم با مشاهده‌ی این معجزات الهی پند گرفته و رقّت قلب یابند؛ در نتیجه به سوی خدای یگانه گرویده و رضای الهی را در نظر بگیرند.<ref>فیض کاشانی، ملامحسن؛ تفسیر الصافی، تهران، صدر، 1415ق، چاپ دوم، ج2، ص229.</ref>
 
#برطرف شدن نیازهای مردم و توجه مردم به لطف و رحمت پروردگار نسبت به بندگانش، به این که جز خدا کسی قادر به رفع مشکلات عظیم آنها نیست و همیشه خدا به یاد آنها و شاهد اعمال آنهاست.<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج1، ص191 و تفسیر نمونه، ج1، ص261.</ref>
 
#اطمینان کامل به نبوت موسی و عظمت و حقانیت خدای موسی و همچنین رفع بهانه‌های مکرر قوم موسی.<ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج1، ص229.</ref>
 
  
 +
===علل تعدد معجزات حضرت موسی===
 +
برای تعدد معجزات حضرت موسی بر قوم خود می توان علل زیر را برشمرد:
 +
*بنی‌اسرائیل که قومی لجوج و اهل بهانه بودند، هدایت یافته و عموم مردم به سوی [[توحید]] فراخوانده شود.<ref>انوار درخشان، ج۱۰، ص۱۶۳.</ref>
 +
*تا مردم با مشاهده‌ی این معجزات الهی پند گرفته و رقّت قلب یابند؛ در نتیجه به سوی خدای یگانه گرویده و رضای الهی را در نظر بگیرند.<ref>فیض کاشانی، ملامحسن؛ تفسیر الصافی، تهران، صدر، ۱۴۱۵ق، چاپ دوم، ج۲، ص۲۲۹.</ref>
 +
*برطرف شدن نیازهای مردم و توجه مردم به لطف و رحمت پروردگار نسبت به بندگانش، به این که جز خدا کسی قادر به رفع مشکلات عظیم آنها نیست و همیشه خدا به یاد آنها و شاهد اعمال آنهاست.<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۹۱ و تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۶۱.</ref>
 +
*اطمینان کامل به نبوت موسی و عظمت و حقانیت خدای موسی و همچنین رفع بهانه‌های مکرر قوم موسی.<ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۲۹.</ref>
 
==پانویس==  
 
==پانویس==  
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
 
 
==منابع==
 
==منابع==
دو مقاله "معجزات حضرت موسی(ع) بر فرعون و قبطیان" و "معجزات حضرت موسی علیه السلام بر قوم خود"، سایت پژوهه، نوشته يوسف دهقان.
+
*"معجزات حضرت موسی(ع) بر فرعون و قبطیان"، يوسف دهقان، سایت پژوهه.
 +
*"معجزات حضرت موسی علیه السلام بر قوم خود"، يوسف دهقان، سایت پژوهه.
 
[[رده:پیامبران اولوالعزم]]
 
[[رده:پیامبران اولوالعزم]]
 
[[رده:یهودیت]]
 
[[رده:یهودیت]]
 
 
[[رده: مقاله های مهم]]
 
[[رده: مقاله های مهم]]
 
{{سنجش کیفی
 
{{سنجش کیفی

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ مارس ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۲۱

طبق آیات قرآن کریم، از طرف حضرت موسی علیه‌السلام و به اذن الهی، معجزاتی برای اثبات نبوت او آشکار شد، که برخی از این معجزات مربوط به فرعون و فرعونیان و برخی دیگر نیز مربوط به قوم بنی‌اسرائیل بود.

معنای معجزه

اعجاز از ماده "عجز" است که در لغت به معنای ضعف بوده؛[۱] و در اصطلاح قرآنی به این معناست که انسان کار فوق‌العاده‌ای انجام دهد و با آن کار، هم دشمن خویش را ناتوان کند و هم غیر او از انجام آن کار ناتوان باشد.[۲]

پس معجزه عبارت است از امر خارق‌العاده‌ای که با اراده‌ی خدای متعال از شخص مّدعی نبوت ظاهر شود و نشانه‌ی صدق نبوت وی باشد.[۳]

حضرت موسی در قرآن

نام "موسی" علیه‌ السلام ۱۳۶ بار در قرآن بکار رفته است.[۴] حالات حضرت موسی در قرآن مجید بیشتر از حالات دیگر پیغمبران ذکر شده است.[۵] چون کشور مصر وسیع‌تر و مردم مصر دارای تمدن پیشرفته‌تری از قوم نوح، هود، شعیب و مانند آن‌ها بود، مقاومت دستگاه فراعنه به همین جهت بیشتر بود؛ لذا قیام حضرت موسی علیه السلام از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و نکات عبرت‌انگیز فراوانتری دربردارد؛ به همین دلیل در قرآن به مناسبت‌های مختلف، روی فرازهای گوناگون زندگی موسی و بنی‌اسرائیل تکیه شده است.[۶]

حضرت موسی یکی از پیامبران اولوالعزم الهی است که دارای شریعت و کتاب (تورات) بوده[۷] و جهت هدایت بنی‌اسرائیل و نجات آن‌ها از دست فرعون[۸] مبعوث شد که ماجرای ولادت آن حضرت، پرورش یافتن او در خانه‌ی فرعون، خروج از مصر، استقرار وی در مدین، داستان وادی طور، بازگشت به مصر، درگیری با فرعون، نجات بنی‌اسرائیل و نابودی فرعون و فرعونیان، معجزات حضرت بر فرعونیان و قوم خویش و... از جمله مباحثی است که در برخی سوره‌های قرآن[۹] بیان شده است.[۱۰]

معجزات حضرت موسی بر فرعون و قبطیان

خداوند در سوره اسراء، برای حضرت موسی(ع) نُه آیه و معجزه ذکر می‌کند:

«وَ لَقَدْ آتَینا مُوسى‌ تِسْعَ آیاتٍ بَیناتٍ»؛[۱۱] «ما به موسى نُه معجزه‌ی روشن دادیم».

طبق آیات قرآن، معجزات حضرت موسی(ع)، بیش از نُه تاست؛ اما مراد در این بیان، معجزاتی است که موسی برای فرعون و قبطیان آورد و غیر از این، معجزاتی دیگر نیز برای قوم بنی اسرائیل داشت. این نه معجزه، همان معجزاتی است که در طول آیات ۱۰۳ تا ۱۳۳ سوره اعراف بیان شده است.[۱۲]

عصا و ید بیضاء

از جمله معجزات بارز حضرت موسی(ع)، تبدیل شدن عصای او به اژدها (مار بزرگ) و ید بیضا (دست درخشان) است که خدای متعال در قرآن به آن‌ها اشاره کرده است. بر اساس آیات سوره طه، هنگامی که خداوند در سرزمین مقدّس طوی، موسی را به پیامبری برگزید، دو معجزه‌ی آشکار نیز به او عطا کرد:

الف. عصای حضرت موسی:

خدای متعال به موسی(ع) فرمود: «چه چیزی در دست راست تو است، موسی(ع) در جواب عرض کرد: این عصای من است، بر آن تکیه می‌زنم، با آن برگ درختان را برای گوسفندانم می‌ریزم و نیازهای دیگری را نیز با آن برطرف می‌کنم.»[۱۳]

پس از این سؤال و جواب، خدای متعال به موسی دستور داد که عصایش را به زمین بیندازد:

«فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعَىٰ»[۱۴] «اى موسى! آن را بیفکن؛ پس موسى آن(عصا) را افکند، که ناگهان اژدهایی شد که به هر سو می‌شتافت.»

حضرت موسی این دستور الهی را سریعاً انجام ‌داد و عصایش به صورت مار عظیمی در ‌آمد؛ سپس به موسی دستور داده شد که آن را بگیرد، بدون اینکه ترسی در دل داشته باشد؛ تا به صورت اولیه(چوب دستی) در بیاورد.[۱۵]

ب. ید بیضاء:

بعد از معجزه‌ی عصا، خداوند جهت عطای معجزه‌ی دیگر، به موسی فرمان دیگری می‌دهد:

«وَاضْمُمْ يَدَكَ إِلَىٰ جَنَاحِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرَىٰ»[۱۶] «دستت را در گریبانت ببر، تا سفید و بى‌عیب بیرون آید؛ این نشانه‌ی دیگرى (از سوی خداوند) است.»

این سفیدی و درخشانی دست، به خاطر درد و مرض، مثل پیسی و مشکلات پوستی نیست؛ بلکه نشانه‌ای از اعجاز و قدرت الهی است.[۱۷]

خدای منان بعد از این که این دو معجزه بزرگ را در اختیار موسی قرار می‌دهد، می‌فرماید: ما این معجزات را در اختیار تو قرار دادیم تا آیات بزرگ خود را به تو نشان دهیم.[۱۸]

کاربرد دو معجزه‌ عصا و ید بیضا:

حضرت موسی(ع) طبق مأموریت الهی، به سوی فرعون رفت؛ فرعون فردی طغیان‌گر و سرکشی بود که در رأس گروهی به نام قبطیان که فامیل‌ها و اطرافیان فرعون بودند، صاحب قدرت و شوکت بود.[۱۹]

حضرت موسی وقتی نزد فرعون رفت، به او گفت: من رسول خدا هستم و دلیلی روشن برای رسالت خود دارم، بنی‌اسرائیل را با من بفرست و آن‌ها را رها کن؛ ولی جواب فرعون به موسی این بود که اگر راست می‌گویی، دلیل و نشانه‌ات را بیاور؟![۲۰] موسی بلافاصله آن دو معجزه را که خدای متعال در وادی طور به او داده بود، ارائه داد:

«فَأَلْقَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعْبَانٌ مُبِينٌ * وَنَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِيَ بَيْضَاءُ لِلنَّاظِرِينَ»[۲۱] «(موسی) عصاى خود را افکند؛ ناگهان اژدهاى آشکارى شد؛ و دست خود را (از گریبان) بیرون آورد؛ سفید (و درخشان) برای بینندگان بود.»

کاربرد اصلی معجزه‌ی عصا در مجلس ساحران فرعون بود؛ وقتی ساحران زبردست فرعون، طبق برنامه‌ی از پیش تعیین شده، با سحر و جادوی خود در مجلس بزرگ با نظاره‌گری انبوهی از جمعیت، برای شکست موسی حاضر شدند و ریسمان‌ها و طناب‌های خود را به صورت شیء متحرک‌ و مارهای خیالی درآوردند، این کار ساحران در چشم مردم، عجیب و بزرگ به نظر آمد،[۲۲] در همان حین حضرت موسی(ع)، طبق وحی الهی عصای خود را به زمین افکند و به صورت اژدهایی بزرگ و واقعی در آمد که تمام جادوی ساحران را بلعید و عظمت و حقانیت پروردگار عالمیان و رسالت خود را اثبات کرد:[۲۳]

«وَأَوْحَيْنَا إِلَىٰ مُوسَىٰ أَنْ أَلْقِ عَصَاكَ ۖ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ»[۲۴] «(ما) به موسى وحى کردیم که: عصای خود را بیفکن؛ ناگهان (به صورت مار عظیمی درآمد که) وسائل دروغین آنها را به سرعت برمی‌گرفت.»

بعد از اعجاز موسی(ع) که حق از باطل روشن شد، فرعون و ساحران او شکست خورده و احساس شرم و حقارت نمودند. ساحران که آشنایی کامل به فنون سحر و جادوگری داشتند، هیبت و عظمت این اعجاز واقعی را دیدند، و فهمیدند که این کار موسی از جنس سحر آن‌ها نبود؛ در نتیجه به خدای موسی ایمان آوردند و حتی تهدید فرعون تأثیری در وجود آن‌ها نگذاشت و با اخلاص تمام در راه خدا ایستادگی کردند؛ چرا که واقعیت را دریافته بودند؛ ولی فرعون نه تنها ایمان نیاورد، بلکه موسی را نیز ساحر خواند و ساحران را در تسلط به منطقه، همدست موسی خواند؛ زیرا بزرگ‌ترین شکست فرعون، ایمان ساحران در انظار آن جمعیت عظیم بود.[۲۵]

معجزات پنجگانه‌ی حضرت موسی

در سوره‌ی مبارکه‌ی اعراف، در یک آیه به پنج معجزه از معجزات حضرت موسی اشاره شده است. علت نزول و وقوع این معجزات متعدد، سرکشی، لجاجت، ایمان نیاوردن و عدم وفای به عهد فرعون و طرفدارانش نسبت به حضرت موسی(ع) و بنی‌اسرائیل بود که حتی بعد از این همه اعجاز، استکبار ورزیدند و بر کفر خود اصرار داشتند.[۲۶]

بعد از این که فرعون خواسته‌ی موسی مبنی بر رها کردن بنی‌اسرائیل را نپذیرفت، وعده‌ی موسی که نزول عذاب بود، محقق شد و اولین عذاب (طوفان) بر سر آنان فرود آمد؛ چون بنی‌اسرائیل در اسارت فرعون بودند و فرعون مثل بردگان از آن‌ها کار می‌کشید؛ لذا در رنج و سختی شدیدی بودند؛ بعد از مدّت کوتاهی، آن‌ها به حضرت قول دادند و درخواست کردند که عذاب را رفع کند تا ایمان بیاورند و بنی‌اسرائیل را آزاد کنند؛ اما وقتی به عنایت موسی، خدا عذاب را از آن‌ها برداشت، ایمان نیاوردند و دوباره به آزار و اذیت بنی‌اسرائیل ادامه دادند، تا جایی که این ماجرا پنج مرتبه با پنج اعجاز و بلای گوناگون تکرار شد: [۲۷]

«فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آيَاتٍ مُفَصَّلَاتٍ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا مُجْرِمِينَ»[۲۸] «سپس (بلاها را پشت سرهم بر آنها نازل کردیم) طوفان و ملخ و آفت گیاهى و قورباغه‌ها و خون را که نشانه‌هایى از هم جدا بودند، بر آنها فرستادیم (ولى باز بیدار نشدند) و تکبر ورزیدند و جمعیت گنهکارى بودند.»

الف. طوفان: باریدن باران و طغیان رود نیل بود که ناگهان به صورت سیلاب‌ از هر سو شهر را تهدید نمود، خانه‌ها را فرا گرفته و فرو ریخت و کشتزارها را گل و لجن دریا فراگرفته، زراعت‌ها را به کلى خراب و فاسد نمود.[۲۹]

ب. جَراد: همان ملخ است و به آن جراد می‌گویند چون زمین را از گیاه، زرع و درختان خالی می‌کند. وجود ملخ‌ها در شهر آن قدر کثرت پیدا کرد که حتی چوب، آهن‌، درب منازل، درختان و سقف عمارات را از بین بردند و تمام لباس‌هاى آن‌ها را جویدند و بر سر و صورت آن‌ها می‌نشستند‌.[۳۰]

ج. قمّل: یک نوع آفت نباتى بوده که به غلات قبطیان (قوم فرعون) افتاد، و همه را فاسد کرد.[۳۱]

د. ضفادع: ضفادع، همان وزغ و قورباغه است که در غذاها و در زیر لباس‌هاى قبطیان و جایگاه خواب آن‌ها می‌رفتند.[۳۲]

و. خون: آب رود نیل به خون تبدیل شد و قبطیان آب را، خون می‌دیدند اما اسرائیلیان (بنی‌اسرائیل که در اسارت و بردگی فرعون بودند) آن را آب می‌دیدند. وقتی اسرائیلی می‌نوشید، آب بود و وقتی قبطی آن را می‌نوشید، خون بود؛ تا آنجا که افراد قبطی به افراد بنی‌اسرائیلی می‌گفتند: آب را در دهانت بگذار و بعد آن را در دهان من بریز؛ اما وقتی آب را در دهان قبطی می‌ریخت، باز تبدیل به خون می‌شد.[۳۳]

یکی از وجوه خارق‌العاده بودن این معجزات این بود که این عقوبت‌ها اختصاص به قبطیان داشته و طوفان و حشرات نامبرده، نسبت به پیروان موسى(ع)، وسیله‌ی تهدید نبود؛ بلکه نشانه‌ی رحمت و مسرّت آنان بود؛ زیرا مى‌دانستند که پروردگار عالم به منظور پشتیبانى از دعوت موسى(ع)، قبطیان را که در مقام مبارزه با دعوت به توحید برآمده‌اند، عقوبت و تهدید می‌کند.[۳۴]

دو معجزه‌ دیگر حضرت موسی

در سوره‌ی مبارکه اعراف به این دو معجزه که خشکسالی(قحطی) و کمبود انواع میوه‌ها بود، اشاره کرده و می‌فرماید:

«وَلَقَدْ أَخَذْنَا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِينَ وَنَقْصٍ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ»[۳۵] «ما آل‌فرعون را به قحطى و خشکسالى و کمبود میوه‌ها گرفتار ساختیم، شاید متذکر گردند و بیدار شوند!»

خداى سبحان آل‌فرعون را که قبطى‌ها و فامیل‌های فرعون بودند، به قحطى‌هاى و کمبودهای متعدد دچار کرد، تا شاید با این وسیله متذکر شوند.[۳۶] چون قوم فرعون پیش از عذاب الهی، به رودخانه‌هاى خود و به رود نیل که همه‌ی خیرات سرزمینشان از ناحیه‌ی آن بود، مى‌بالیدند؛ باران مراتعشان را سرسبز کرده بود و آب نیل باغ‌هایشان را پر از درختان میوه ساخته بود؛ تا اینکه باران رو به نقصان نهاد و همه‌ی باغ و بستانشان خشک شد. این عذاب برای آن بود که بدانند این شکوه نعمت و آبادانی از خداى تعالى است، نه از ناحیه‌ی دیگر.[۳۷]

نکته‌ی قابل توجه این است که این خشکسالى، چند سال ادامه یافت و براى مصر بلاى بزرگى محسوب مى‌شد؛ زیرا مصر یک کشور کاملاً کشاورزى بود و خشکسالى همه‌ی طبقات آن را تحت فشار شدید قرار مى‌داد، ولى آل‌فرعون که صاحبان اصلى زمین‌ها و منافع آن بودند، بیش از همه زیان مى‌دیدند.[۳۸]

معجزات حضرت موسی بر بنی‌اسرائیل

طبق آیات قرآن، حضرت موسی علیه السلام شش معجزه برای قوم خود آشکار کرد [۳۹] که عبارتند از:

شکافته شدن دریا و عبور بنی‌اسرائیل:

حضرت موسی علیه السلام پس از تبلیغ فراوان و دعوت فرعون و آل فرعون با ارائه‌ی معجزات گوناگون و عدم پذیرش آن‌ها، مأمور می‌شود که نیمه‌شب با بنی‌اسرائیل از مصر کوچ کند.[۴۰] فرعون فردی طغیان‌گر و سرکشی بود که در رأس گروهی به نام قبطیان که فامیل‌ها و اطرافیان او بودند، صاحب قدرت و شوکت بود.[۴۱]

موسای نبی، بنی‌اسرائیل را شبانه حرکت داد و فرعون نیز به دنبال آنان با هزاران اسب سوار حرکت کرد؛ همراهان موسی که ۶۲۰ هزار نفر بودند، فرعون با دیدن آنان به همراهان خود گفت: این‌ها گروه کمی هستند که موجب خشم و ناراحتی ما شده‌اند، ولی همه‌ی ما آماده‌ی مبارزه با آن‌ها هستیم؛[۴۲] حضرت موسی علیه السلام، بنی‌اسرائیل را حرکت داد تا به دریا رسیدند و آل فرعون نیز به دستور فرعون به دنبال آنان به راه خود ادامه دادند؛ در همان حال قوم حضرت موسی ابراز ناراحتی کردند از این که همراه موسی بوده و هستند و هر روز مورد آزار فرعونیان قرار می‌گیرند؛ چون در وضعیتی بودند که از پیش‌رو دریا و از پشت‌سر، لشگر نیرومند فرعون قرار گرفته بود؛ اما بعد از این که حضرت موسی وعده‌ی هلاکت آنها را بر قوم خود داد، فرمان الهی نازل شد:[۴۳] «فَأَوْحَيْنَا إِلَىٰ مُوسَىٰ أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ»؛[۴۴] و به دنبال آن به موسی وحی کردیم، عصایت را به دریا زن، دریا از هم شکافته شد و هر بخشی همچون کوه عظیمی بود.

دریا از هم شکافته شد و دو راه پدید آمد و برای هر سبطی یک راه نمایان شد. بنی‌اسرائیل گفتند: این راه مرطوب است و ما می‌ترسیم غرق شویم. خدا باد صبا را فرستاد تا آن راه‌ها خشک شد؛ البته در حال عبور از بین آب، ایراداتی دیگر به موسی می‌گرفتند که موسی با اعجاز از ناحیه خدا، بهانه‌ی آن‌ها را برطرف می‌ساخت.[۴۵] اما وقتی که فرعون با یارانش وارد دریا شدند، دریا متلاطم شد: «وَإِذْ فَرَقْنَا بِكُمُ الْبَحْرَ فَأَنْجَيْنَاكُمْ وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَوْنَ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ»؛[۴۶] به خاطر بیاورید هنگامی را که دریا را برای شما شکافتیم و شما را نجات دادیم و فرعونیان را غرق کردیم در حالی که تماشا می‌کردید.

در قرآن کریم در چند سوره‌ به این ماجرای عظیم اشاره شده است.[۴۷]

جوشیدن دوازده چشمه:

این معجزه در وادی "تیه" اتفاق افتاد (سرزمین سینا که یک سرزمین بیابانی بوده و حضرت موسی و بنی‌اسرائیل، بعد از گذشتن از رود نیل، وارد آن سرزمین شدند). وقتی بنی‌اسرائیل از شدت تشنگی به حضرت موسی، شکایت نمودند و از حضرت طلب آب کردند، حضرت موسی این معجزه را نمایان کرد:[۴۸] «وَإِذِ اسْتَسْقَىٰ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ...»؛[۴۹] و (بخاطر بیاور) زمانی را که موسی برای قوم خویش طلب آب کرد به او دستور دادیم عصای خود را بر سنگ مخصوص بزن، ناگاه دوازده چشمه آب از آن جوشید، به طوری که هر یک (از طوائف دوازده‌گانه‌ی بنی‌اسرائیل) چشمه‌ی مخصوص خود را می‌شناخت...

وقتی به موسی وحی شد که عصایت را به‌ سنگ بزن، موسی این فرمان الهی را انجام داد؛ در نتیجه‌ دوازده چشمه به عدد دوازده سبط بنی‌اسرائیل بیرون آمد که برابر هر سبطی، یک چشمه از آن سنگ جاری شد.[۵۰]

لقب حضرت یعقوب اسرائیل است و فرزندان او را بنی اسرائیل می گویند، بنی‌اسرائیل به صورت دوازده گروه و امت بودند که بازگشت این دوازده گروه به دوازده پسر حضرت یعقوب بود و این دوازده نفر، رؤسای قبایل اسرائیلی بودند.[۵۱]

گرچه در این آیه تعبیر به "إنْفَجَرَتْ" شده ولی در آیه ۱۶۰ سوره اعراف که همین معجزه را مطرح می‌کند، تعبیر به "إنْبَجَسَتْ" می‌کند؛ دلیلش این است که ابتدا حضرت موسی علیه السلام عصا را به سنگ زد، مقدار کمی آب جاری شد که تعبیر "انبجاس" مناسب آن است و بعد از آن، آب به صورت دوازده چشمه به سوی دوازده گروه مانند جوی به مقدار زیاد، جاری شد که تعبیر "انفجار" با آن تناسب دارد.[۵۲]

زنده شدن مقتول بنی‌اسرائیل:

در میان بنی‌اسرائیل پیرمرد ثروتمندی بود که برادرزادگانش او را به قتل رساندند تا از او ارث ببرند؛ جسد وی را بر سر راه یکی از قبایل بنی‌اسرائیل انداختند، سپس در مقام خون‌خواهی برآمده و برای اقامه‌ی دعوی نزد موسی رفتند، موسی پرسید: چه کسی از این جریان آگاه است؟ گفتند: تو پیامبر خدا هستی و داناتری‌. در این هنگام خداوند وحی فرستاد و امر کرد که آنان گاوی را کشته و عضوی از آن را به مقتول بزنند تا مقتول زنده شود و واقعه را شرح دهد.[۵۳]

«وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً...»؛[۵۴] (و بخاطر بیاورید) هنگامی را که موسی به قوم خود گفت: خداوند به شما دستور می‌دهد ماده گاوی را ذبح کنید ... .

لازم به ذکر است که بنی‌اسرائیل بعد از این دستورِ خداوند، بهانه‌های زیادی مبنی بر مقدار سن گاو، چگونگی شکل، رنگ و نحوه‌ی کار آن گاو گرفتند؛ حتی در ابتدای کار که موسی علیه السلام به آن‌ها دستور ذبح گاو را داد، تصور کردند که موسی آن‌ها را مسخره می‌کند؛ اما حضرت بعد از هر بهانه، طبق امر خداوند که در قرآن بیان شده، صفات و ویژگی گاو را به آنها بیان ‌نمود تا این که گاو مورد نظر را یافتند و ذبح کردند.[۵۵]

در ادامه‌ی همین آیات کریمه می‌فرماید: «خداوند این‌گونه مردگان را زنده می‌کند و آیات خود را به شما نشان می‌دهد، شاید درک کنید».[۵۶]

ابر‌های سایبان:

وقتی حضرت موسی علیه السلام بنی‌اسرائیل را از دریا عبور داد، وارد بیابانی شدند. در آن بیابان بنی‌اسرائیل به موسی گفتند: ای موسی تو ما را در این بیابان خواهی کشت، برای این‌که ما را از آبادی به بیابانی آورده‌ای که نه سایه‌ای است، نه درختی و نه آبی. پس از آن به اعجاز حضرت موسی علیه السلام، روزهای آفتابی، ابری از کرانه‌ی افق برمی‌خاست و بر بالای سر آنان می‌ایستاد و سایه می‌انداخت تا گرمای آفتاب آن‌ها را آزار ندهد[۵۷]؛ خدای تبارک در قرآن می‌فرماید:«وَظَلَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْغَمَامَ...»‌؛[۵۸] و ابر را بر شما سایبان ساختیم... .

نزول منّ و سلوی:

"مَنّ" غذای لذیذی است که پروردگار متعال بر بنی‌اسرائیل منّت نهاد و بر آنان نازل فرمود و "سَلوی‌" به معنی گواراست و مراد از آن، پرنده‌ای شبیه به کبوتر است که گوشت آن از گواراترین گوشت‌های پرندگان ‌است.[۵۹]

«...وَأَنْزَلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَىٰ كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ...»؛[۶۰] ...و با "منّ" (شیره‌ی مخصوص و لذیذ درختان) و "سلوی" (مرغان مخصوص شبیه کبوتر) از شما پذیرایی به عمل آوردیم (و گفتیم) از نعمت‌های پاکیزه‌ای که به شما روزی دادیم بخورید... .

در همان بیابان گرم که آب و غذایی نبود و بنی‌اسرائیل مدت چهل سال در آن بیابان سرگردان بودند، در شب هنگام به اعجاز حضرت موسی علیه السلام از ناحیه‌ی خدا برای بنی‌اسرائیل "منّ" نازل ‌می‌شد و روی گیاهان، بوته‌ها و سنگ‌ها می‌نشست و بنی‌اسرائیل آن‌ها را می‌گرفتند و می‌خوردند و در آخر شب، "سلوی" (مرغ بریان) بر آن‌ها نازل می‌شد و داخل سفره‌هایشان می‌افتاد. وقتی می‌خوردند و سیر می‌شدند، آن مرغ‌ها دوباره پرواز ‌کرده و می‌رفتند.[۶۱]

قرار گرفتن کوه طور بالای سر بنی‌اسرائیل:

هنگامی که موسی علیه السلام از کوه طور بازگشت و تورات را با خود آورد، به قوم خویش اعلام کرد، کتاب آسمانی آورده‌ام که حاوی دستورات دینی و حلال و حرام است؛ دستوراتی که خداوند برنامه‌ی کار شما قرار داده، آن را بگیرید و به احکام آن عمل کنید. یهود به بهانه‌ی این که موسی تکالیف مشکلی برای آنان آورده، بنای نافرمانی و سرکشی گذاشتند؛ لذا خدای متعال نیز فرشتگان را مأمور کرد تا قطعه‌ی عظیمی از کوه طور را بالای سر آن‌ها قرار دهند:[۶۲] «وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ...»؛[۶۳] و به خاطر بیاورید زمانی را که از شما پیمان گرفتیم و طور را بالای سر شما قرار دادیم...

در این هنگام حضرت موسی علیه السلام اعلام کرد که چنان‌چه پیمان ببندید و به دستورات خدا عمل کنید و از سرکشی و تمرّد توبه نمائید، این عذاب و کیفر از شما برطرف می‌شود وگرنه همه هلاک خواهید شد: «وَظَنُّوا أَنَّهُ وَاقِعٌ بِهِمْ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُوا مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»؛[۶۴] گمان کردند که آن کوه بر سر آن‌ها فرود خواهد آمد (و در این حال از آن‌ها پیمان گرفتیم و گفتیم) آنچه را به شما (از احکام و دستورات) داده‌ایم با قدرت (و جدّیت) بگیرید و آنچه را در آن است به یاد داشته باشید (و عمل کنید) تا پرهیزگار شوید.

پس آن‌ها تسلیم شدند و تورات را پذیرفتند و برای خدا سجده نمودند، در حالی‌ که هر لحظه انتظار سقوط کوه را بر سر خود می‌کشیدند؛ ولی سرانجام به برکت توبه، این عذاب الهی از آن‌ها دفع شد.[۶۵]

در چگونگی قرار گرفتن کوه بالای سر بنی‌اسرائیل، مطالبی ذکر شده که به برخی اشاره می‌کنیم.

  • الف. به فرمان خداوند، کوه طور از جا کنده شد و همچون سایبانی بر سر آن‌ها قرار گرفت‌.[۶۶]
  • ب. بر اثر یک زلزله‌ی شدید، کوه چنان تکان خورد که افرادی که پای کوه بودند، سایه‌ی قسمت بالای آن را بر سر خود مشاهده کردند.
  • ج. قطعه‌ی عظیمی از کوه کنده شد و در یک لحظه‌ی زودگذر بر فراز سر آن‌ها قرار گرفت، سپس از آن‌جا گذشت و کنار افتاد.

در هر حال شکی نیست که این یک موضوع خارق‌العاده بوده، نه یک جریان طبیعی.[۶۷]

علل تعدد معجزات حضرت موسی

برای تعدد معجزات حضرت موسی بر قوم خود می توان علل زیر را برشمرد:

  • بنی‌اسرائیل که قومی لجوج و اهل بهانه بودند، هدایت یافته و عموم مردم به سوی توحید فراخوانده شود.[۶۸]
  • تا مردم با مشاهده‌ی این معجزات الهی پند گرفته و رقّت قلب یابند؛ در نتیجه به سوی خدای یگانه گرویده و رضای الهی را در نظر بگیرند.[۶۹]
  • برطرف شدن نیازهای مردم و توجه مردم به لطف و رحمت پروردگار نسبت به بندگانش، به این که جز خدا کسی قادر به رفع مشکلات عظیم آنها نیست و همیشه خدا به یاد آنها و شاهد اعمال آنهاست.[۷۰]
  • اطمینان کامل به نبوت موسی و عظمت و حقانیت خدای موسی و همچنین رفع بهانه‌های مکرر قوم موسی.[۷۱]

پانویس

  1. پرش به بالا ابن منظور، محمد بن مکرم‌؛ لسان العرب‌، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۴ق،‌ چاپ سوم‌، ج۵، ص۳۶۹.
  2. پرش به بالا طریحی، فخرالدین؛‌ مجمع البحرین، تحقیق سید احمد حسینی،‌ تهران، کتابفروشی مرتضوی، ۱۳۷۵ش،‌ چاپ سوم‌، ج۴، ص۲۴.
  3. پرش به بالا مصباح یزدی، محمدتقی؛ آموزش عقاید، قم، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۷ش، چاپ دوم، ص۲۲۰.
  4. پرش به بالا قرشی، سید علی‌اکبر؛ قاموس قرآن‌، تهران، دارالکتب الإسلامیه، ۱۳۷۱ش،‌ چاپ ششم‌، ج۶، ص۳۰۴.
  5. پرش به بالا قاموس قرآن، ج۶، ص۳۰۴.
  6. پرش به بالا مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه‌، تهران، دارالکتب الإسلامیة، ۱۳۷۴ش،‌ چاپ اول، ج۶، ص۲۷۹.
  7. پرش به بالا طباطبایی، سید محمدحسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن، قم، جامعه‌ی مدرسین حوزه علمیه قم، ‌۱۴۱۷ق‌، چاپ پنجم‌، ج۱۸، ص۲۱۸.
  8. پرش به بالا "فرعون" از القاب سلاطین مصر بوده، چنانچه "قیصر" از القاب سلاطین روم و "نمرود" لقب سلطان بابل بوده است. (حسینى شاه‌عبدالعظیمى، حسین‌؛ تفسیر اثناعشرى، تهران، میقات، ‌۱۳۶۳ش، چاپ اول، ج۸، ص۲۶۰).
  9. پرش به بالا سوره بقره، سوره اعراف، سوره طه، سوره قصص، سوره شعراء و سوره نمل.
  10. پرش به بالا تفسیر آسان، ج۱۴، ص۳۳۰-۳۳۲.
  11. پرش به بالا سوره إسراء/۱۰۱.
  12. پرش به بالا المیزان فى تفسیر القرآن، ج۱۳، ص۲۱۸.
  13. پرش به بالا سوره طه/۱۷ و ۱۸.
  14. پرش به بالا سوره طه/۱۹ و ۲۰.
  15. پرش به بالا سوره طه/۲۱.
  16. پرش به بالا طه/۲۲.
  17. پرش به بالا صادقى تهرانى، محمد؛ الفرقان فى تفسیر القرآن بالقرآن، قم، فرهنگ اسلامى، ‌۱۳۶۵ش‌، چاپ دوم، ج۱۹، ص۷۱.
  18. پرش به بالا سوره طه/۲۳.
  19. پرش به بالا المیزان فى تفسیر القرآن، ج ۱۴ ص ۱۴۵
  20. پرش به بالا سوره اعراف/۱۰۴ و ۱۰۶.
  21. پرش به بالا سوره اعراف/۱۰۷ و ۱۰۸.
  22. پرش به بالا الفرقان فى تفسیر القرآن، ج۱۱، ص۲۵۰.
  23. پرش به بالا سوره اعراف/۱۱۶ – ۱۱۸.
  24. پرش به بالا سوره اعراف/۱۱۷.
  25. پرش به بالا سوره اعراف/۱۱۸ – ۱۲۶. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۷۱۲.
  26. پرش به بالا جرجانى، ابوالمحاسن حسین بن حسن‌؛ جلاء الأذهان و جلاء الأحزان‌، تهران، دانشگاه تهران، ‌۱۳۷۷ش،‌ چاپ اول‌، ج۳، ص۲۳۷.
  27. پرش به بالا فیض کاشانى، ملامحسن؛ تفسیر صافى،‌ تحقیق حسین اعلمى،‌ تهران، صدر، ‌۱۴۱۵ق،‌ چاپ دوم‌، ج۲، ص۲۳۰.
  28. پرش به بالا سوره اعراف/۱۳۳.
  29. پرش به بالا حسینى همدانى، سیدمحمدحسین؛ انوار درخشان،‌ تحقیق محمدباقر بهبودى، تهران، کتابفروشى لطفى،‌ ‌۱۴۰۴ق‌، چاپ اول، ج۶، ص۴۷۴ – ۴۷۵.
  30. پرش به بالا طیب، سیدعبدالحسین،‌ اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، اسلام‌، ۱۳۷۸ش‌‌، چاپ دوم، ج۵، ص۴۳۶.
  31. پرش به بالا تفسیر نمونه، ج۶، ص۳۲۲.
  32. پرش به بالا أطیب البیان فى تفسیر القرآن، ج۵، ص۴۳۶.
  33. پرش به بالا تفسیر صافی، ج۲، ص۲۳۱.
  34. پرش به بالا انوار درخشان، ج۶، ص۴۷۵.
  35. پرش به بالا سوره اعراف/۱۳۰.
  36. پرش به بالا المیزان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۲۲۶.
  37. پرش به بالا مترجمان‌، تفسیر هدایت‌، مشهد، بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى‌، ۱۳۷۷ش،‌ چاپ اول، ج۳، ص۳۶۳.
  38. پرش به بالا تفسیر نمونه، ج۶، ص۳۱۵.
  39. پرش به بالا المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۳، ص۲۱۸ و تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۳۰۹.
  40. پرش به بالا تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۵۱.
  41. پرش به بالا المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۱۴۵.
  42. پرش به بالا سوره شعراء/۵۴-۵۶.
  43. پرش به بالا طبرسی، فضل بن حسن؛‌ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو، ‌۱۳۷۲ش‌، چاپ سوم، ج۱، ص۲۲۹.
  44. پرش به بالا سوره شعراء/۶۳.
  45. پرش به بالا مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۲۹.
  46. پرش به بالا سوره بقره/۵۰.
  47. پرش به بالا سوره اعراف/۱۳۶، سوره انفال/۵۴، سوره إسراء/۱۰۳، سوره شعراء/۶۳-۶۶، سوره زخرف/۵۵ و سوره دخان/۱۷ به بعد.
  48. پرش به بالا طیب، سید عبدالحسین،‌ اطیب البیان فی تفسیر القرآن، اسلام‌، تهران، ۱۳۷۸ش‌، چاپ دوم، ج۲، ص۴۳.
  49. پرش به بالا سوره بقره/۶۰.
  50. پرش به بالا مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۵۰.
  51. پرش به بالا صادقی تهرانی، محمد؛ الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، قم، فرهنگ اسلامی، ‌۱۳۶۵ش‌، چاپ دوم‌، ج۱، ص۴۳۲.
  52. پرش به بالا طوسی، محمد بن حسن‌؛ التبیان فی تفسیر القرآن،‌ تحقیق احمد قصیر عاملی، بیروت‌، دار احیاء التراث العربی‌، ج۵، ص۸ و الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج۱، ص۴۳۲.
  53. پرش به بالا طبرسی، فضل بن حسن‌؛ تفسیر جوامع الجامع، تهران، دانشگاه تهران و مدیریت حوزه علمیه قم، ‌۱۳۷۷ش،‌ چاپ اول، ج۱، ص۵۲.
  54. پرش به بالا سوره بقره/۶۷.
  55. پرش به بالا سوره بقره/۶۷–۷۳.
  56. پرش به بالا سوره بقره/۷۳.
  57. پرش به بالا قمی، علی بن ابراهیم‌؛ تفسیر قمی‌، تحقیق سید طیب موسوی جزایری، قم‌، دارالکتاب‌، ۱۳۶۷ش، چاپ چهارم‌، ج۱، ص۴۸.
  58. پرش به بالا سوره بقره/۵۷.
  59. پرش به بالا أنوار درخشان، ج۱، ص۱۷۶.
  60. پرش به بالا سوره بقره/۵۷.
  61. پرش به بالا المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۹۱ و تفسیر قمی، ج۱، ص۴۸.
  62. پرش به بالا مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۶۲.
  63. پرش به بالا سوره بقره/۶۳.
  64. پرش به بالا سوره اعراف/۱۷۱.
  65. پرش به بالا مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۶۲.
  66. پرش به بالا مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۴، ص۷۶۳، تفسیر من وحی القرآن، ج۱۰، ص۲۸۰، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج۱۲، ص۱۳، تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۹۴ و حسینی شیرازی، سید محمد؛ تقریب القرآن إلی الأذهان، بیروت، دارالعلم، ۱۴۲۴ق، چاپ اول، ج۲، ص۲۶۶.
  67. پرش به بالا تفسیر نمونه، ج۶، ص۴۳۹.
  68. پرش به بالا انوار درخشان، ج۱۰، ص۱۶۳.
  69. پرش به بالا فیض کاشانی، ملامحسن؛ تفسیر الصافی، تهران، صدر، ۱۴۱۵ق، چاپ دوم، ج۲، ص۲۲۹.
  70. پرش به بالا المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۹۱ و تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۶۱.
  71. پرش به بالا مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۲۹.

منابع

  • "معجزات حضرت موسی(ع) بر فرعون و قبطیان"، يوسف دهقان، سایت پژوهه.
  • "معجزات حضرت موسی علیه السلام بر قوم خود"، يوسف دهقان، سایت پژوهه.