سید حسن معصومی اشکوری: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
سطر ۱: سطر ۱:
آيت الله سید حسن معصومی اشكوري (1374-1259 ق)  
+
'''آیت الله سید حسن معصومی اشکوری''' (۱۳۷۴-۱۲۹۵ ق)، عالم مجاهد [[شیعه]] در قرن ۱۴ هجری و از شاگردان [[آخوند خراسانی|آخوند خراسانی]] بود. وی [[دین|دین]] و سیاست را توأم می‌دانست و معتقد بود که «سلطنت باید مطیع [[شریعت|شریعت]] باشد» و با [[شجاعت]] برای ترویج شعائر دین اهتمام می‌ورزید و در حل و فصل امور اجتماعی و سیاسی از جمله «ملی شدن صنعت نفت»، صاحب نظر بود. آیت الله اشکوری، طبعی سرشار داشت و اشعاری در مدح [[اهل البیت|اهل بیت]] و یک دوره [[اصول فقه‌‌‌‌|علم اصول]] به زبان عربی را به نظم کشید. 
 
+
{{شناسنامه عالم
آيت الله سيد حسن اشكوري، دين و سياست را توام و يكي مي‌دانست و در زندگي خويش در [[عراق]] و ايران كه رژيم سلطنتي حاكم بود، معتقد بود كه «سلطنت بايد مطيع [[شریعت|شريعت]] باشد نه شريعت، مطيع سلطنت» و با [[شجاعت]] و شهامت براي ترويج [[دين]] و شعائر آن و انجام تكاليف مذهبي و شرعي جامعه اهتمام مي‌ورزيد و در حل و فصل امور اجتماعي و سياسي، صاحب نظر بود.  
+
||نام کامل = سید حسن معصومی اشکوری
 
+
||تصویر= [[پرونده:حسن اشکوری.jpg|230px]]
 +
||زادروز =  ۱۲۹۵ قمری
 +
|زادگاه = [[نجف]]
 +
|وفات =  ۱۳۷۴ قمری
 +
|مدفن = [[قم]]
 +
|اساتید =  [[جهانگیر خان قشقایی|جهانگیرخان قشقایی]]، [[سید محمدباقر درچه ای|سید محمدباقر درچه‌ای]]، [[آخوند خراسانی|آخوند خراسانی]]، [[سید محمدکاظم طباطبائی یزدی|سید محمدکاظم یزدی]]،...
 +
|شاگردان =
 +
|آثار = حاشیه بر [[کفایة الاصول (کتاب)|کفایة الاصول]]، منظومه دوره [[علم اصول]]، دیوان شعر آذرکده،...
 +
}}
 
==ولادت و خاندان==
 
==ولادت و خاندان==
  
سید حسن معصومی در 3 [[شوال]] 1259 قمری در [[نجف]] اشرف و در ميان خانداني معروف به علم، فقاهت و [[سادات|سيادت]] چشم به جهان گشود.  
+
سید حسن معصومی در ۳ [[شوال]] ۱۲۹۵ قمری در [[نجف]] اشرف و در میان خاندانی معروف به علم، فقاهت و [[سادات|سیادت]] چشم به جهان گشود.  
 
 
پدرش آيت الله سيد ابوالقاسم اشكوري (م، 1325 ق) از فقها و مجتهدان [[شيعه]] و از شاگردان برجسته آيات: [[شیخ مرتضی انصاری|شيخ مرتضي انصاري]] (م، 1281 ق) و [[میرزا محمدحسن شیرازی|ميرزاي شيرازي]] (م، 1312 ق) بود. از وي تأليفات فقهي و اصولي همانند بغية الطالب في حاشيه المكاسب و جواهر العقول في شرح فرائدالاصول به يادگار مانده است. ضمناً وي در [[حرم امیرالمؤمنین علیه السلام|حرم مطهر امام علی]] علیه السلام شب‌ها به اقامه جماعت می‌‌پرداخت.<ref>اعيان الشيعه، ج 2، ص 416؛ ريحانة الادب، ج 1، ص 135؛ الذريعه، ج 3، ص 133.</ref> همچنین مادرش دختر آيت الله آخوند ملا محمدرفيع بن عبدالمحمد كزازي اراكي بود كه در نجف اشرف به فضل، دانش، [[زهد]] و [[تقوا]] شهرت داشت.<ref> ديوان آذركده، آيت الله سيد حسن اشكوري، ص 15، چاپ هدايت، رشت، سال 1374 ش.</ref>
 
 
 
خاندان آيت الله ‌‌اشكوري بي‌شك يكي از خاندان‌هاي بزرگ و ريشه‌دار و از [[سادات]] عالي نسب حسيني و مورد احترام همگان، خصوصاً اهالي گيلان بوده‌اند.<ref> اماكن مذهبي و بقاع متبركه شهرستان رودسر، اصغر عليزاده رودسري وي نام بيش از 50 نفر از سادات و علماي معصومي اشكوري را در كتابش آورده است.</ref> نسب اين خاندان شريف و بافضيلت به امام همام [[امام سجاد علیه السلام|علي بن الحسين]] علیه السلام می‌‌رسد.
 
 
 
==تحصيلات و استادان==
 
 
 
سید حسن معصومی تربيت و فراگيري [[قرآن]] را در همان اوان كودكي زير نظر پدر بزرگوارش شروع كرد. سيد حسن چند سالي را در جوار حرم مطهر جدش حضرت [[امام علی]] عليه السلام ساكن بود تا اين كه به اتفاق پدر به قصد [[زيارت]] مرقد [[امام رضا]] علیه السلام و [[صله ارحام]]، سفري به [[ایران|ايران]] داشت و مدتي در زادگاه پدري خود (اشكور) دروس مقدماتي را نزد پدر بزرگوار و نيز عموي گرانقدرش آقا سيد جعفر اشكوري فراگرفت.
 
 
 
سيد حسن، پدر را كه رهسپار نجف اشرف بود، همراهي نكرد و در اشكور ماند و دروس مقدماتي را تا [[شرح لمعه]] در همان مكان خوش آب و هوا، نزد اساتيد آن روزگار - كه از اعمام و بني اعمام وي بودند - با مهارت خاص و دقت تمام به پايان رسانيد و آنگاه براي تحصيل علم و تكميل معارف، به امر عمويش، اشكور را ترك و به دارالعلم قزوين مهاجرت نمود و دو سالي را در قزوين براي ادامه تحصيل توقف نمود و بعد از چندي به [[اصفهان]] كه مركزيت علمی ‌‌خاصي داشت، عازم گرديد.
 
 
 
مهمترين اساتيد وي در اصفهان: مرحوم [[جهانگیر خان قشقایی|جهانگيرخان قشقايي]] و مرحوم آيت الله [[سید محمدباقر درچه ای|سيد محمدباقر درچه‌اي]] بودند كه وي به همراه بسياري از فضلا و علماي گرانقدر همانند [[آیت الله بروجردی|آيت الله بروجردي]]، [[سید جمال الدین گلپایگانی|سيد جمال گلپايگاني]] و... كه بعداً از بزرگان و زعماي مهم [[شيعه]] شدند، در درس اساتيد بزرگوار ياد شده، شركت مي‌جستند.
 
 
 
سيد حسن معصومي اشكوري بعد از چهار سال توقف و اتمام سطوح عالي، حوزه [[اصفهان]] را به قصد [[نجف]] اشرف ترك گفت و در جوار حرم مطهر جدش [[امیرالمومنین]] علیه السلام رحل اقامت افكند. وي با استعداد سرشار و حافظه قوي و پشتكار و همت عالي به سرعت نردبان ترقي علم و كمال را طي نمود و به قله مدارج عاليه فقاهت پا گذارد. وي ابتداً به درس [[میرزا حبیب الله رشتی|ميرزا حبیب الله رشتي]] رفت ولي اين درس سودمند دوامي نيافت و سيد بيش از دو سال نتوانست از خرمن علم ميرزا خوشه‌ها بچيند. بعد از رحلت ميرزاي رشتي در سال 1312 ق. سيد از محضر دانشمندان كم‌نظير حوزه [[نجف]] اشرف بهره‌مند شد؛ همچون آيات عظام:
 
  
*1. سيد ابوالقاسم معصومي اشكوري، (پدرش).
+
پدرش آیت الله سید ابوالقاسم اشکوری (م، ۱۳۲۵ ق) از فقها و مجتهدان [[شیعه]] و از شاگردان برجسته آیات: [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ مرتضی انصاری]] (م، ۱۲۸۱ ق) و [[میرزا محمدحسن شیرازی|میرزای شیرازی]] (م، ۱۳۱۲ ق) بود. از وی تألیفات فقهی و اصولی همانند بغیة الطالب فی حاشیه المکاسب و جواهر العقول فی شرح فرائدالاصول به یادگار مانده است. ضمناً وی در [[حرم امیرالمؤمنین علیه السلام|حرم مطهر امام علی]] علیه السلام شب‌ها به اقامه جماعت می‌‌پرداخت.<ref>اعیان الشیعه، ج ۲، ص ۴۱۶؛ ریحانة الادب، ج ۱، ص ۱۳۵؛ الذریعه، ج ۳، ص ۱۳۳.</ref> همچنین مادرش دختر آیت الله آخوند ملا محمدرفیع بن عبدالمحمد کزازی اراکی بود که در نجف اشرف به فضل، دانش، [[زهد]] و [[تقوا]] شهرت داشت.<ref> دیوان آذرکده، آیت الله سید حسن اشکوری، ص ۱۵، چاپ هدایت، رشت، سال ۱۳۷۴ ش.</ref>
  
*2. شيخ عبدالله مازندراني.
+
خاندان آیت الله ‌‌اشکوری بی‌شک یکی از خاندان‌های بزرگ و ریشه‌دار و از [[سادات]] عالی نسب حسینی و مورد احترام همگان، خصوصاً اهالی گیلان بوده‌اند.<ref> اماکن مذهبی و بقاع متبرکه شهرستان رودسر، اصغر علیزاده رودسری وی نام بیش از ۵۰ نفر از سادات و علمای معصومی اشکوری را در کتابش آورده است.</ref> نسب این خاندان شریف و بافضیلت به امام همام [[امام سجاد علیه السلام|علی بن الحسین]] علیه السلام می‌‌رسد.  
  
*3. [[آخوند خراسانی|ملا محمدكاظم خراساني]]، صاحب [[کفایة الاصول (کتاب)|كفاية الاصول]].
+
==تحصیلات و استادان==
  
*4. [[سید محمدکاظم طباطبائی یزدی|سيد محمدكاظم يزدي]]، صاحب [[عروة الوثقى (کتاب)|عروة الوثقي]].<ref> شرح حال آيت الله سيد حسن معصومي اشكوري در منابع ذيل آمده است: ريحانة الادب، ج 1، ص 79؛ تاريخ علما و شعراي گيلان، ص 122؛ نام‌ها و نامداران گيلان، جهانگير سرتيپ پور، ص 15؛ لغت نامه دهخدا، فصل اول، ص 2685؛ كتاب بعيةالطالب في حاشيةالمكاسب، چاپ اول، ج 1، ص 1؛ روزنامه گيلان ما، اسفند سال 1329 ش شماره 65؛ زندگي نامه، حجةالاسلام حاج سيدابوالقاسم عدناني بلخي، مدرس حوزه علميه [[مشهد]]، روزنامه سايبان، رشت، 1344 ش، از شماره 9374 الي 9377.</ref>
+
سید حسن معصومی تربیت و فراگیری [[قرآن]] را در همان اوان کودکی زیر نظر پدر بزرگوارش شروع کرد. سید حسن چند سالی را در جوار حرم مطهر جدش حضرت [[امام علی]] علیه السلام ساکن بود تا این که به اتفاق پدر به قصد [[زیارت]] مرقد [[امام رضا]] علیه السلام و [[صله ارحام]]، سفری به [[ایران|ایران]] داشت و مدتی در زادگاه پدری خود (اشکور) دروس مقدماتی را نزد پدر بزرگوار و نیز عموی گرانقدرش آقا سید جعفر اشکوری فراگرفت.  
  
سيد اشکوری در ميان دروس [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] اساتيد مذكور، عشق و علاقه خاصي به درس [[آخوند خراسانی|آخوند خراساني]] داشت؛ او با اشكالات خود، استاد را واداشت تا او را به جلسه درس خصوصي خويش فراخواند و از شاگردان خاص وي گردد. «سيد به واسطه ذوق اصولي و مشرب ادبي و حافظه قدرتمند خويش، مطالب تلگرافي و سنگين استادش آخوند خراساني را با بيان شيوا و روان خود براي برخي از همشاگردانش بازگو مي نمود. سيد در مدت چهار سال از درس آخوند بهره جست و اولين اجازه [[اجتهاد]] خود را از اين استاد گرانقدر دريافت داشت.
+
سید حسن، پدر را که رهسپار نجف اشرف بود، همراهی نکرد و در اشکور ماند و دروس مقدماتی را تا [[شرح لمعه]] در همان مکان خوش آب و هوا، نزد اساتید آن روزگار - که از اعمام و بنی اعمام وی بودند - با مهارت خاص و دقت تمام به پایان رسانید و آنگاه برای تحصیل علم و تکمیل معارف، به امر عمویش، اشکور را ترک و به دارالعلم قزوین مهاجرت نمود و دو سالی را در قزوین برای ادامه تحصیل توقف نمود و بعد از چندی به [[اصفهان]] که مرکزیت علمی ‌‌خاصی داشت، عازم گردید.  
  
وي درباره عظمت علمي آخوند خراساني مي‌نويسد: «تدريس علم اصول در [[حوزه علميه]] [[نجف]] اشرف و [[كربلا]] قبل از آخوند خراساني يك دوره طولاني داشت. از آيت الله حاج ميرزا حبيب الله رشتي شيخ المحققين نقل است كه فرمود: اگر من بخواهم يك دوره كامل علم اصول را تدريس كنم حداقل سي سال طول خواهد كشيد. براي طلبه فرصتي باقي نمي‌ماند كه بتواند [[فقه]] بخواند و ترويج دين كند. مرحوم آخوند خراساني زوايد علم اصول را حذف كرد و با آوردن نظريات و آراء تازه و مطرح ساختن افكار بلند فلسفي، با تأليف كتاب كفاية الاصول، اين درس را به يك دوره سه ساله تقليل داد و تدريس كرد.<ref> ديوان آذركده، ص 20.</ref>
+
مهمترین اساتید وی در اصفهان: مرحوم [[جهانگیر خان قشقایی|جهانگیرخان قشقایی]] و مرحوم آیت الله [[سید محمدباقر درچه ای|سید محمدباقر درچه‌ای]] بودند که وی به همراه بسیاری از فضلا و علمای گرانقدر همانند [[آیت الله بروجردی|آیت الله بروجردی]]، [[سید جمال الدین گلپایگانی|سید جمال گلپایگانی]] و... که بعداً از بزرگان و زعمای مهم [[شیعه]] شدند، در درس اساتید بزرگوار یاد شده، شرکت می‌جستند.
  
آيت الله سيد حسن اشكوري با تسلط خاص، دوره [[اصول فقه‌‌‌‌|علم اصول]] را به زبان عربي به نظم كشيد. منظومه اصول ايشان بالغ بر دو هزار [[بیت (شعر)|بیت]] و بيش از يكصد و پنجاه موضوع و تبصره و اصل و فصل در دسترس است كه بلاغت و اختصار و انسجام بي‌نظير دارد و نزد اهل علم و فن شاهكاري است. وي طبع سرشار و قريحه بلند و شورانگيز و [[عرفان|عرفاني]] داشت.
+
سید حسن معصومی اشکوری بعد از چهار سال توقف و اتمام سطوح عالی، حوزه [[اصفهان]] را به قصد [[نجف]] اشرف ترک گفت و در جوار حرم مطهر جدش [[امیرالمومنین]] علیه السلام رحل اقامت افکند. وی با استعداد سرشار و حافظه قوی و پشتکار و همت عالی به سرعت نردبان ترقی علم و کمال را طی نمود و به قله مدارج عالیه فقاهت پا گذارد. وی ابتداً به درس [[میرزا حبیب الله رشتی|میرزا حبیب الله رشتی]] رفت ولی این درس سودمند دوامی نیافت و سید بیش از دو سال نتوانست از خرمن علم میرزا خوشه‌ها بچیند. بعد از رحلت میرزای رشتی در سال ۱۳۱۲ ق. سید از محضر دانشمندان کم‌نظیر حوزه [[نجف]] اشرف بهره‌مند شد؛ همچون آیات عظام:
  
==هجرت به ايران==
+
*۱. سید ابوالقاسم معصومی اشکوری (پدرش).
  
آيت الله اشكوري به [[حوزه علميه]] [[نجف]] اشرف علاقه وافري داشت و همواره ميل داشت كه در جوار حرم علوي براي هميشه سكونت داشته و از درياي بيكران علمي و معنوي بزرگان نامدار و سترگ اين حوزه علميه كهنسال بهره‌مند گردد؛ ولي آب و هواي نجف اشرف با وضع مزاجي وي ناسازگار بود. با اين وجود، به واسطه هوش و استعداد و همت عالي خود توانست مراحل علمي را سريع طي نمايد و بعد از كسب موفقيت علمي و اخذ اجازات [[اجتهاد]] از سوي برجسته‌ترين اساتيد، به ناچار نجف اشرف را ترك و در [[تهران]] رحل اقامت افكند.
+
. شیخ عبدالله مازندرانی.
  
وي چندي هم در تهران به تدريس خارج [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] در مدرسه مروي همت گماشت ولي آب و هواي تهران نيز با وي سر ناسازگاري داشت و به دستور پزشكان مي‌بايستي در مناطق معتدل زندگي مي كرد. لذا وي به گيلان رفت و مدتي را در اشكور گذراند و سپس به دعوت علماي بزرگ رشت همانند آيت الله حاج سيد محمود مجتهد روحاني<ref> آيت الله حاج سيد محمود مجتهد روحاني - از شاگردان صاحب جواهر و شيخ انصاري و از علماي طراز اول گيلان و اعلم علماي رشت و داراي مرجعيت و رياست شرعيه در آن سامان - چهره‌اي فقيه، اصولي، مبارز متقي بود. (تاريخ علما و شعراي گيلان، ص 118).</ref> به رشت كوچ كرد و تا آخر عمر در اين شهر سكونت داشت.<ref> نام‌ها و نامداران گيلان، ص 15.</ref>
+
*۳. [[آخوند خراسانی|ملا محمدکاظم خراسانی]]، صاحب [[کفایة الاصول (کتاب)|کفایة الاصول]].
  
==فعالیتهای اجتماعی و سیاسی ==
+
*۴. [[سید محمدکاظم طباطبائی یزدی|سید محمدکاظم یزدی]]، صاحب [[عروة الوثقى (کتاب)|عروة الوثقی]].<ref> ریحانة الادب، ج ۱، ص ۷۹؛ تاریخ علما و شعرای گیلان، ص ۱۲۲؛ نام‌ها و نامداران گیلان، جهانگیر سرتیپ پور، ص ۱۵.</ref>
  
عصر زندگي آيت الله معصومي اشكوري را از دوره‌هاي پرآشوب و نابسامان تاريخي گيلان و اساساً كشور بايد دانست. از اين رو زندگي او با نشيب و فرازهاي سياسي و اجتماعي توام بود. در [[ایران|ايران]] نهضت [[مشروطیت|مشروطه]] پاگرفت و تب و تاب مشروطه‌خواهي همه جا را پر كرد. جنگ اول بين الملل، عوارض و آثار تخريبي و جنگي خود را در همه شئون به جاي نهاد و از طرفي جوش و خروش نهضت جنگل و انقلاب گيلان به رهبري [[میرزا کوچک خان جنگلی|ميرزا كوچك جنگلي]]، اين منطقه را تحت پوشش فراگير قرار داد. در چنين شرايط و موقعيتي آيت الله سيد حسن اشكوري به رشت وارد شد و مورد استقبال علما و اقشار مختلف قرار گرفت و در اين شهر رحل اقامت افكند.
+
سید اشکوری در میان دروس [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] اساتید مذکور، عشق و علاقه خاصی به درس [[آخوند خراسانی|آخوند خراسانی]] داشت؛ او با اشکالات خود، استاد را واداشت تا او را به جلسه درس خصوصی خویش فراخواند و از شاگردان خاص وی گردد. سید به واسطه ذوق اصولی و مشرب ادبی و حافظه قدرتمند خویش، مطالب تلگرافی و سنگین استادش آخوند خراسانی را با بیان شیوا و روان خود برای برخی از همشاگردانش بازگو می نمود. وی در مدت چهار سال از درس آخوند بهره جست و اولین اجازه [[اجتهاد]] خود را از این استاد گرانقدر دریافت داشت.
  
'''كميته اتحاد اسلام:'''
+
==آثار و تألیفات ==
  
بعد از اقامت ایشان در رشت، به پيشنهاد كميته اتحاد اسلام - متشكل از علماي بزرگ رشت، كه رياست آن را آيت الله حاج سيد محمود روحاني رشتي به عهده داشت و نهضت جنگل را رهبري و پشتيباني مي‌كرد - آيت الله اشكوري به امر قضا پرداخت و رياست محكمه عالي استيناف گيلان را عهده‌دار شد. پس از كمرنگ شدن كار كميته با اشغال گيلان از جانب روس‌ها به سال 1338 هـ.ق، از كار كناره گرفت.<ref> ديوان آذركده، ص 31.</ref>
+
آیت الله سید حسن اشکوری تألیفات [[فقه|فقهی]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصولی]] و [[دیوان (شعر)|دیوان]] شعری دارد که برخی از آنان به زیور طبع آراسته شده است. تألیفات ایشان به شرح زیر است:
  
'''تشكيل مجمع علماي گيلان:'''
+
* حاشیه بر [[کفایة الاصول (کتاب)|کفایة الاصول]] استادش [[آخوند خراسانی|آخوند خراسانی]].
  
در زماني كه اميرلشكر گيلان، سرتيپ محمدحسين خان آيروم در رشت مستقر شد و به ارعاب و سركوب انديشمندان و مخالفين و قتل و غارت مبادرت ورزيد؛ آيت الله معصومي اشكوري «مجمع علما و روحانيون گيلان» را رهبري كرد تا با اعمال قدرت علمي و ديني، مانع از ستم و اجحاف مراكز قدرت و مأموران حكومت و شيطنت سياسي در عرصه اجتماع باشد.
+
* منظومه دوره [[علم اصول]]، با بیش از دو هزار [[بیت (شعر)|بیت]] و در یک صد و پنجاه موضوع که در سلاست و [[بلاغت]] و اختصار و انسجام بی‌نظیر و نزد اهل علم شاهکاری است.
  
اين مجمع متحد و منسجم كه مهمترين علماي گيلان در رأس آن بودند، روابط اجتماعي مستحكم و نفوذ فوق‌العاده‌اي در جامعه گيلان داشت و در جهت مصالح و منافع و رفاه و رستگاري مردم به ويژه تشريح اقتدار [[شریعت|شريعت]] و [[احكام]] دين در آن موقعيت خاص، گام‌هاي بلند و سودمندي برداشت. تشكيل اين مجمع و اقدامات قاطعانه آن در امور، براي آيت الله اشكوري پي‌آمدهاي ناگوار و رنج‌هاي فراواني به بار آورد و منجر به تبعيد وي از شهر رشت به روستاهاي دورافتاده و فاقد هرگونه امكانات اوليه آن زمان گرديد.
+
* آذرکده؛ دیوان شعری این عالم بزرگوار بوده و [[تخلص]] شعری ایشان «حسینی» است. تمام اشعار این کتاب که بالغ بر ۲۱۳ صفحه است، همه در [[مرثیه]] و مدح [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم السلام می‌باشد. وی در فارسی اقتدا به هیچ شاعری نکرده و تمام اشعار وی به وجه مُخَمَّس و مُسدّس است که اگر آن را فرهنگ و ادبیات [[عاشورا|عاشورای حسینی]] بدانیم، چیزی گزاف نگفته‌ایم.
  
او سال‌ها تحت نظر بودن و دوري از وطن و خانواده را تحمل كرد و در ماجراي اتحاد شكل و تغيير لباس كه روحانيون را هم خلع لباس مي‌كردند، ايستادگي كرد و رنج و سختي را به جان خريد و ماهها در منزل منزوي و خانه‌نشين بود و از فشار حكومت پهلوي خم به ابرو نياورد تا بر اثر اقدامات علماي اعلام و مراجع [[نجف]] اشرف موفق شد خواست خود را به كرسي نشانده و كماكان با مقام شامخ اجتهاد، ملبس به لباس روحانيت باشد.
+
* نخبۀ رجال الدین؛ (در دو جلد) این کتاب از شرح حال همه راویان صدر [[اسلام]] و عصر [[ائمه]] علیهم السلام، و معرفی شخصیت‌های آنان از لحاظ صحت و عدم صحت [[احادیث]] در نزد دانشمندان است.
  
مجمع روحانيون گيلان بعد از پيشبرد نظرات مراجع تقليد نجف اشرف و توفيق آيت الله اشكوري بر تلبس به لباس روحانيت و عمامه، از اين استقامت و پيروزي براي حفظ حرمت ساير روحانيون استفاده كرده و با اتخاذ تدابيري، اجازه صدور جواز پوشش لباس را براي اهل علم بدست مي‌آورد و به صدور جواز مبادرت مي‌كند. تقاضاها در اين مورد زياد مي شود و سرانجام صدور جواز نيز فراگير مي شود. با اين كيفيت، همه روحانيون گيلان در هر رده علمي كه بوده‌اند، در لباس روحانيت باقي مي‌مانند. با سخت‌گيري‌هايي كه دولت در ساير نقاط كشور داشته، آزادي عمل روحانيون گيلان موجب اين مي شود كه حكومت مورد بازخواست قرار گيرد.  
+
* تعلیقه بر [[مکاسب]] شیخ انصاری.
  
'''ملي شدن صنعت نفت:'''
+
==هجرت به ایران==
  
در سال 1329-30 ش. كه نهضت ملي [[ایران|ايران]] براي كوتاه كردن دست اجانب از كشور و منابع و ذخائر طبيعي آن، آغاز و موضوع ملي شدن نفت ايران مطرح شد، آيت الله اشكوري به تأييد و همگامي با نهضت پرداخت و با صدور اعلاميه و فتواي ديگر در تجهيز مردم گيلان و محافل فعال همت گماشت. نظر قاطع و فتواي ايشان بر ملي نمودن نفت و ذخائر ديگر و طرد اجانب، استوار بود و نقش مؤثري در پشتيباني عمومي از ملي شدن اين سرمايه مهم كشور داشت.<ref> آئينه در آفتاب، نوشته فرزند بزرگوارش سيد ابوالقاسم معصومي اشكوري، ص 36.</ref>
+
آیت الله اشکوری به [[حوزه علمیه]] [[نجف]] اشرف علاقه وافری داشت و همواره میل داشت که در جوار حرم علوی برای همیشه سکونت داشته و از دریای بیکران علمی و معنوی بزرگان نامدار و سترگ این حوزه علمیه کهنسال بهره‌مند گردد؛ ولی آب و هوای نجف اشرف با وضع مزاجی وی ناسازگار بود. با این وجود، به واسطه هوش و استعداد و همت عالی خود توانست مراحل علمی را سریع طی نماید و بعد از کسب موفقیت علمی و اخذ اجازات [[اجتهاد]] از سوی برجسته‌ترین اساتید، به ناچار نجف اشرف را ترک و در [[تهران]] رحل اقامت افکند.
  
متن [[فتوا|فتوای]] ایشان چنین است: بسم الله الرحمن الرحيم. راجع به ملي كردن صنعت نفت ايران، فتوا و رأي اينجانب را خواسته بوديد، لزوماً اعلام مي‌دارد چون معدن نفت لَوْخُلِّيَ داخلي و طبعه و همچنين ساير معادن مهمه از ذخاير ارضي و غيره جزء عوايد مسلمين ايران و اندوخته بيت المال است، اصلح به حال مسلمانان ايران آن است كه ملي شود و منافع آن صرف حفظ نظم و امنيت حدود و ثغور مملكت و ايجاد رفاه و آسايش جهت ملت و رفع فلاكت و ادبار مردم گردد، چه رسد به مسأله «نفت جنوب» بالخصوص كه وسيله مداخلات نامشروع و سوءاستفاده‌ها و پايگاه تبليغات و تصميمات و عمليات خانمان سوز اجانب در امور كشور و ملت ايران مي‌باشد. تسليط بيگانگان و كفار بر اموال و نواميس مسلمين، [[حرام]] و بر تمام مسلمين ايران لازم و واجب و وظيفه ملي و ديني آنان است كه با اهتمام مخصوص براي استفاده حق مسلم و حتمي خود از چنگال اجانب سعي و كوشش نمايند. و براي سعادت ايرانيان و رفع تجاوز و تعدي و قلع مظالم و اجحافات ستمكاران بايد صنعت نفت در سراسر كشور ملي گردد تا استقلال سياسي و اقتصادي ميسر و از انحطاط و اضمحلال ايران جلوگيري به عمل آيد.<ref> همان، ص 37.</ref>
+
وی چندی هم در تهران به تدریس خارج [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] در مدرسه مروی همت گماشت ولی آب و هوای تهران نیز با وی سر ناسازگاری داشت و به دستور پزشکان می‌بایستی در مناطق معتدل زندگی می کرد. لذا وی به گیلان رفت و مدتی را در اشکور گذراند و سپس به دعوت علمای بزرگ رشت همانند آیت الله حاج سید محمود مجتهد روحانی<ref> آیت الله حاج سید محمود مجتهد روحانی - از شاگردان صاحب جواهر و شیخ انصاری و از علمای طراز اول گیلان و اعلم علمای رشت و دارای مرجعیت و ریاست شرعیه در آن سامان - چهره‌ای فقیه، اصولی، مبارز متقی بود. (تاریخ علما و شعرای گیلان، ص ۱۱۸).</ref> به رشت کوچ کرد و تا آخر عمر در این شهر سکونت داشت.<ref> نام‌ها و نامداران گیلان، ص ۱۵.</ref>
  
==سید حسن معصومی از دیدگاه علما==
+
==فعالیتهای اجتماعی و سیاسی==
  
آيات بزرگوار و اساتيد برجسته حوزه علميه نجف اشرف در طي اجازات اجتهاد به وي، مقام علمي و منزلت ديني و اجتماعي وي را با عباراتي بسيار مستحكم و ارزشمند و ستودني، اين گونه به رشته تحرير درآورده‌اند:
+
عصر زندگی آیت الله معصومی اشکوری را از دوره‌های پرآشوب و نابسامان تاریخی گیلان و اساساً کشور باید دانست. از این رو زندگی او با نشیب و فرازهای سیاسی و اجتماعی توام بود. در [[ایران|ایران]] نهضت [[مشروطیت|مشروطه]] پاگرفت و تب و تاب مشروطه‌خواهی همه جا را پر کرد. جنگ اول بین الملل، عوارض و آثار تخریبی و جنگی خود را در همه شئون به جای نهاد و از طرفی جوش و خروش نهضت جنگل و انقلاب گیلان به رهبری [[میرزا کوچک خان جنگلی|میرزا کوچک جنگلی]]، این منطقه را تحت پوشش فراگیر قرار داد. در چنین شرایط و موقعیتی، آیت الله سید حسن اشکوری به رشت وارد شد و مورد استقبال علما و اقشار مختلف قرار گرفت و در این شهر رحل اقامت افکند.
  
سيد ابوالحسن اصفهاني: ...و بعد فان جناب العالم الفاضل المهذب الكامل الجليل النبيل صاحب الفكرة القويمة والسليقة المستقيمة السيد حسن نجل المرحوم حجة الاسلام السيد ابوالقاسم الاشكوري اعلي الله مقامه...
+
'''کمیته اتحاد اسلام:'''
  
آيت الله حاج شيخ شعبان گيلاني: ...فان جناب السيد الجليل والعالم النبيل والفاضل الكامل صفوة العلماء الاعلام و مصباح الظلام و ملاذ الاسلام و معدن التقي والسداد و مركز الهداية و الرشاد فرع شجرة النبوة و ثمرة دوحة الامامه مؤيّد الشرع المبين السيد حسن آقا الجيلاني الاشكوري...
+
بعد از اقامت ایشان در رشت، به پیشنهاد کمیته اتحاد اسلام - متشکل از علمای بزرگ رشت، که ریاست آن را آیت الله حاج سید محمود روحانی رشتی به عهده داشت و نهضت جنگل را رهبری و پشتیبانی می‌کرد - آیت الله اشکوری به امر قضا پرداخت و ریاست محکمه عالی استیناف گیلان را عهده‌دار شد. پس از کمرنگ شدن کار کمیته با اشغال گیلان از جانب روس‌ها به سال ۱۳۳۸ هـ.ق، از کار کناره گرفت.<ref> دیوان آذرکده، ص ۳۱.</ref>
  
آيت الله سيد حسين غروي النجفي الاشكوري (عموي بزرگوار معظم‌له): ان العالم والفاضل الورع الكامل علم الاعلام و صفوة العلماء العاملين العظام ملاذ الاسلام والمسلمين حضرة المستطاب السيد السند آقا سيد حسن آقا النجفي الاشكوري...
+
'''تشکیل مجمع علمای گیلان:'''
  
شيخ الواعظين حاج نصرالله لاهوتي اشكوري: در سال 1324 شمسي به عتبات عاليات مشرف شدم و براي درك محضر حضرت آيت الله العظمي حاج سيد ابوالحسن اصفهاني، مرجع اعظم تقليد، با رخصت قبلي شرفيات حضور گرديدم. در مجلس با عظمت آيت الله كه جمعي از علماي عجم و عرب حضور داشتند، آيت الله مرا كه مهماني از اشكور گيلان بودم، در كنار مصطبه (تشك) خويش جاي داد و ضمن تفقد مخصوص از آيت الله سيد حسن اشكوري فرمود: «ايشان اگر در نجف مي‌ماندند، نوبت به ما نمي‌رسيد!».<ref> ديوان آذركده، ص 42.</ref>
+
در زمانی که امیرلشکر گیلان، سرتیپ محمدحسین خان آیروم در رشت مستقر شد و به ارعاب و سرکوب اندیشمندان و مخالفین و قتل و غارت مبادرت ورزید؛ آیت الله معصومی اشکوری «مجمع علما و روحانیون گیلان» را رهبری کرد تا با اعمال قدرت علمی و دینی، مانع از ستم و اجحاف مراکز قدرت و مأموران حکومت و شیطنت سیاسی در عرصه اجتماع باشد.
  
شيخ حسن شمس گيلاني: المولي السيد حسن بن سيد ابوالقاسم الاشكوري الجيلاني كان عالماً فاضلاً اديباً شاعراً؛ آن جناب از برجسته‌ترين علماي گيلان و از اعاظم اهل فضل و دانش است. امروزه در گيلان به مثل آن جناب در ادبيات و سرودن شعر عربي كسي نيست. ذوق شعري آن جناب بسيار عالي است. مولانا مردي است آزاد و غني الطبع و خوش فكر و معاش آن از راه فلاحت است؛ به هيچ وجه از ممر روحانيت ارتزاق ننموده و اشعار عربي و فارسي زياد گفته است.<ref> تاريخ علما و شعراي گيلان، ص 118.</ref>
+
این مجمع متحد و منسجم که مهمترین علمای گیلان در رأس آن بودند، روابط اجتماعی مستحکم و نفوذ فوق‌العاده‌ای در جامعه گیلان داشت و در جهت مصالح و منافع و رفاه و رستگاری مردم به ویژه تشریح اقتدار [[شریعت|شریعت]] و [[احکام]] دین در آن موقعیت خاص، گام‌های بلند و سودمندی برداشت. تشکیل این مجمع و اقدامات قاطعانه آن در امور، برای آیت الله اشکوری پی‌آمدهای ناگوار و رنج‌های فراوانی به بار آورد و منجر به تبعید وی از شهر رشت به روستاهای دورافتاده و فاقد هرگونه امکانات اولیه آن زمان گردید. او سال‌ها تحت نظر بودن و دوری از وطن و خانواده را تحمل کرد و در ماجرای اتحاد شکل و تغییر لباس که روحانیون را هم خلع لباس می‌کردند، ایستادگی کرد و رنج و سختی را به جان خرید و ماهها در منزل منزوی و خانه‌نشین بود و از فشار حکومت پهلوی خم به ابرو نیاورد تا بر اثر اقدامات علمای اعلام و مراجع [[نجف]] اشرف موفق شد خواست خود را به کرسی نشانده و کماکان با مقام شامخ اجتهاد، ملبس به لباس روحانیت باشد.
  
==تأليفات سید حسن معصومی اشکوری==
+
مجمع روحانیون گیلان بعد از پیشبرد نظرات مراجع تقلید نجف اشرف و توفیق آیت الله اشکوری بر تلبّس به لباس روحانیت و عمامه، از این استقامت و پیروزی برای حفظ حرمت سایر روحانیون استفاده کرده و با اتخاذ تدابیری، اجازه صدور جواز پوشش لباس را برای اهل علم بدست می‌آورد و به صدور جواز مبادرت می‌کند. تقاضاها در این مورد زیاد می شود و سرانجام صدور جواز نیز فراگیر می شود. با این کیفیت، همه روحانیون گیلان در هر رده علمی که بوده‌اند، در لباس روحانیت باقی می‌مانند.
  
آيت الله سيد حسن اشكوري تأليفات فقهي و اصولي و ديوان شعري دارد كه برخي از آنان به زيور طبع آراسته شده است. تأليفات ايشان به شرح زير است:
+
'''ملی شدن صنعت نفت:'''
  
*1. حاشيه بر كفاية الاصول استادش آخوند خراساني.
+
در سال ۱۳۲۹ ش. که نهضت ملی [[ایران|ایران]] برای کوتاه کردن دست اجانب از کشور و منابع و ذخائر طبیعی آن، آغاز و موضوع ملی شدن نفت ایران مطرح شد، آیت الله اشکوری به تأیید و همگامی با این نهضت پرداخت و با صدور اعلامیه و فتوای دیگر در تجهیز مردم گیلان و محافل فعال همت گماشت. نظر قاطع و [[فتوا|فتوای]] ایشان بر ملی نمودن نفت و ذخائر دیگر و طرد اجانب، استوار بود و نقش مؤثری در پشتیبانی عمومی از ملی شدن این سرمایه مهم کشور داشت.<ref> آئینه در آفتاب، نوشته فرزند بزرگوارش سید ابوالقاسم معصومی اشکوری، ص ۳۶.</ref>
  
*2. منظومه دوره [[علم اصول]]، با بيش از دو هزار بيت و در يك صد و پنجاه موضوع كه در سلاست و بلاغت و اختصار و انسجام بي‌نظير و نزد اهل علم شاهكاري است.
+
متن فتوای ایشان چنین است: بسم الله الرحمن الرحیم. راجع به ملی کردن صنعت نفت ایران، فتوا و رأی اینجانب را خواسته بودید، لزوماً اعلام می‌دارد چون معدن نفت و همچنین سایر معادن مهمه از ذخایر ارضی و غیره جزء عواید مسلمین ایران و اندوخته [[بیت المال|بیت المال]] است، اصلح به حال مسلمانان ایران آن است که ملی شود و منافع آن صرف حفظ نظم و امنیت حدود و ثغور مملکت و ایجاد رفاه و آسایش جهت ملت و رفع فلاکت و ادبار مردم گردد، چه رسد به مسأله «نفت جنوب» بالخصوص که وسیله مداخلات نامشروع و سوءاستفاده‌ها و پایگاه تبلیغات و تصمیمات و عملیات خانمان سوز اجانب در امور کشور و ملت ایران می‌باشد. تسلیط بیگانگان و کفار بر اموال و نوامیس مسلمین، [[حرام]] و بر تمام مسلمین ایران لازم و واجب و وظیفه ملی و دینی آنان است که با اهتمام مخصوص برای استفاده حق مسلم و حتمی خود از چنگال اجانب سعی و کوشش نمایند. و برای سعادت ایرانیان و رفع تجاوز و تعدی و قلع مظالم و اجحافات ستمکاران باید صنعت نفت در سراسر کشور ملی گردد تا استقلال سیاسی و اقتصادی میسر و از انحطاط و اضمحلال ایران جلوگیری به عمل آید.<ref> همان، ص ۳۷.</ref>
  
*3. آذركده؛ ديوان شعري اين عالم بزرگوار «آذركده» نام دارد و تخلص شعري ايشان «حسيني» است. تمام اشعار اين كتاب كه بالغ بر 213 صفحه است، همه در مدح و مرثيه اهل بيت علیهم السلام مي‌باشد. وي در فارسي اقتدا به هيچ شاعري نكرده و تمام اشعار وي به وجه مُخَمَّس و مُسدّس است كه اگر آن را فرهنگ و ادبيات عاشوراي حسيني بدانيم، چيزي گزاف نگفته‌ايم.
+
==از دیدگاه عالمان==
  
اين ديوان چندين بار چاپ شده و آخرين بار نيز انتشارات هدايت رشت در 4000 نسخه در سال 1374 ش. چاپ نموده است. اين ديوان به دو صورت عربي و فارسي تهيه و تدوين شده است. درباره فصاحت و لطافت ادبي شعر ايشان، مرحوم حاجي مرتضي كسائي (م 1354 ش) - كه علاوه بر دانائي و توانائي در سخن و خطابت، از موهبت الهي حُسن صوت برخوردار بود - گفته است: «اينجانب در سال 1308 ش. با چند تن از علماي [[قم]] و گيلان از جمله آقا شيخ عباس قمي معروف، صاحب [[مفاتيح الجنان]] از راه دريا همراه و همسفر بوديم. به قاعده مرسوم و امكانات زمان ناگزير مي‌بايست صحاري گرم عربستان را با گردونه‌هاي بي‌سقف و راحله به ويژه در شب طي كرد. من هم با ساير راهيان قافله كه اغلب عرب بودند، در گردونه‌اي سرباز از [[مكه]] به منا، كه مسافت متنابهي به نظر مي‌رسيد، مي‌رفتم براي تسلط به اين محفل و رفع خمودي همسفران، مانع را مفقود و مقتضي را موجود ديدم؛ گوشه [[احرام]] را به سر كشيده و در گوشه‌اي از گردونه غنوده با تحريري گيرا و دلچسب قصيده‌اي عربي از قصائد سروده مولانا سيد حسن اشكوري را در مدح حضرت ختمي مرتبت پيغمبر صلی الله علیه و آله با صوتي جلي و رثا شروع به خواندن كردم. در طول مدت، نفس‌ها در سينه ساكت بود و صدا از كسي بلند نمي‌شد مگر در مواقعي كه تجديد نَفَس ضرورت داشت؛ بانگ احسنت احسنت اعراب در فضا طنين انداز مي‌شد و سكوت را مي‌شكست. پس از ختم قصيده، حضار با پي‌جوئي و تفحص خاص پرسش مي‌كردند: اين قصيده غرا از كدام شاعر برجسته عرب است و خواننده آن از كدام كشور عربي است؟ موقعي كه توضيح مي‌دادم سروده، از اديبي است عجمي و خواننده آن عجم، باور نمي‌كردند كه عجمي بدين سلاست و بلاغت و شيوائي شعر عربي بسرايد...».<ref> آذركده، ص 33.</ref>
+
اساتید برجسته حوزه علمیه [[نجف|نجف اشرف]] در طی اجازات [[اجتهاد]] به آیت الله معصومی، مقام علمی و منزلت دینی و اجتماعی وی را با عباراتی بسیار مستحکم و ارزشمند و ستودنی، این گونه به رشته تحریر درآورده‌اند:
  
==وفات ایشان==
+
* [[سید ابوالحسن اصفهانی|سید ابوالحسن اصفهانی]]: «... فان جناب العالم الفاضل المهذب الکامل الجلیل النبیل صاحب الفکرة القویمة والسلیقة المستقیمة السید حسن نجل المرحوم حجة الاسلام السید ابوالقاسم الاشکوری اعلی الله مقامه...».
 +
* آیت الله حاج شیخ شعبان گیلانی: «... فان جناب السید الجلیل والعالم النبیل والفاضل الکامل صفوة العلماء الاعلام و مصباح الظلام و ملاذ الاسلام و معدن التقی والسداد و مرکز الهدایة و الرشاد فرع شجرة النبوة و ثمرة دوحة الامامه مؤید الشرع المبین السید حسن آقا الجیلانی الاشکوری... ».
 +
* آیت الله سید حسین غروی اشکوری (عموی بزرگوار معظم‌له): ان العالم والفاضل الورع الکامل علم الاعلام و صفوة العلماء العاملین العظام ملاذ الاسلام والمسلمین حضرة المستطاب السید السند آقا سید حسن آقا النجفی الاشکوری...».
 +
* شیخ الواعظین حاج نصرالله لاهوتی اشکوری گوید: در سال ۱۳۲۴ شمسی به [[عتبات عالیات|عتبات عالیات]] مشرف شدم و برای درک محضر حضرت آیت الله العظمی حاج سید ابوالحسن اصفهانی، مرجع اعظم تقلید، با رخصت قبلی شرفیات حضور گردیدم. در مجلس با عظمت آیت الله که جمعی از علمای عجم و عرب حضور داشتند، آیت الله مرا که مهمانی از اشکور گیلان بودم، در کنار مصطبه (تشک) خویش جای داد و ضمن تفقد مخصوص از آیت الله '''سید حسن اشکوری''' فرمود: «ایشان اگر در نجف می‌ماندند، نوبت به ما نمی‌رسید!».<ref> دیوان آذرکده، ص ۴۲.</ref>
 +
* شیخ حسن شمس گیلانی: «المولی السید حسن بن سید ابوالقاسم الاشکوری الجیلانی کان عالماً فاضلاً ادیباً شاعراً؛ آن جناب از برجسته‌ترین علمای گیلان و از اعاظم اهل فضل و دانش است. امروزه در گیلان به مثل آن جناب در ادبیات و سرودن شعر عربی کسی نیست. ذوق شعری آن جناب بسیار عالی است. مولانا مردی است آزاد و غنی الطبع و خوش فکر و معاش آن از راه فلاحت است؛ به هیچ وجه از ممر روحانیت ارتزاق ننموده و اشعار عربی و فارسی زیاد گفته است».<ref> تاریخ علما و شعرای گیلان، ص ۱۱۸.</ref>
  
آيت الله حاج سيد حسن معصومي اشكوري قريب به 80 سال در اين جهان زندگي كرد و عمرش را صرف خدمت به [[اسلام]] و مسلمين و همياري به همنوعان خصوصاً محرومان و مبارزه با اجانب و بيگانگان، نمود. سرانجام در طي مدت يك دوره بيماري در سال 1374 ق. (1334 ش) در رشت دارفاني را وداع گفت و با تشييع از سوي اقشار گوناگون آن سامان، پيكر پاكش به [[قم]] منتقل و با حضور كم‌نظير علما و روحانيان در جوار حرم [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها، بالاسر حرم (مقبرة العلماء) مدفون گرديد. مجالس ترحيم و باشكوهي در [[نجف]] اشرف، [[قم]] و خصوصاً در گيلان براي آن مرحوم منعقد گرديد. عاش سعيداً و مات سعيداً.
+
==وفات ==
  
تذكر: پسرعموي اين بزرگوار نيز آيت الله سيد حسن حسيني اشكوري نام داشت. (حدود 1295-1367 ق) و او نيز از شاگردان ميرزاي رشتي و آخوند خراساني و... بود و با وي تشابه اسمي داشته است. وي در سال 1367 ق. در نجف اشرف رحلت كرد و در همان سرزمين پاك مدفون شد.<ref> تراجم الرجال، سيد احمد حسيني اشكوري، ص 257.</ref>
+
مرحوم آیت الله حاج سید حسن معصومی اشکوری قریب به ۸۰ سال در این جهان زندگی کرد و عمرش را صرف خدمت به [[اسلام]] و مسلمین و همیاری به همنوعان خصوصاً محرومان و مبارزه با اجانب و بیگانگان، نمود. سرانجام در سال ۱۳۷۴ قمری (۱۳۳۴ ش) در رشت دار فانی را وداع گفت و پیکر پاکش به [[قم]] منتقل شد و در جوار [[حرم حضرت معصومه علیها السلام|حرم حضرت معصومه]] سلام الله علیها (مقبرة العلماء) مدفون گردید.  
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
<references />
 
<references />
(*). آيت الله حاج سيد احمد محدث اشكوري.
+
==منابع==
  
 +
* محمدتقی ادهم‌نژاد، [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد ۱۵، صفحه ۵۸-۷۷.
  
(''''). فرس ماژور شاهي.'''
 
 
 
==منابع==
 
 
محمدتقي ادهم‌نژاد, ستارگان حرم، جلد 15، صفحه 58-77
 
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]

نسخهٔ ‏۳۰ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۲۹

آیت الله سید حسن معصومی اشکوری (۱۳۷۴-۱۲۹۵ ق)، عالم مجاهد شیعه در قرن ۱۴ هجری و از شاگردان آخوند خراسانی بود. وی دین و سیاست را توأم می‌دانست و معتقد بود که «سلطنت باید مطیع شریعت باشد» و با شجاعت برای ترویج شعائر دین اهتمام می‌ورزید و در حل و فصل امور اجتماعی و سیاسی از جمله «ملی شدن صنعت نفت»، صاحب نظر بود. آیت الله اشکوری، طبعی سرشار داشت و اشعاری در مدح اهل بیت و یک دوره علم اصول به زبان عربی را به نظم کشید.

حسن اشکوری.jpg
نام کامل سید حسن معصومی اشکوری
زادروز ۱۲۹۵ قمری
زادگاه نجف
وفات ۱۳۷۴ قمری
مدفن قم

Line.png

اساتید

جهانگیرخان قشقایی، سید محمدباقر درچه‌ای، آخوند خراسانی، سید محمدکاظم یزدی،...


آثار

حاشیه بر کفایة الاصول، منظومه دوره علم اصول، دیوان شعر آذرکده،...

ولادت و خاندان

سید حسن معصومی در ۳ شوال ۱۲۹۵ قمری در نجف اشرف و در میان خاندانی معروف به علم، فقاهت و سیادت چشم به جهان گشود.

پدرش آیت الله سید ابوالقاسم اشکوری (م، ۱۳۲۵ ق) از فقها و مجتهدان شیعه و از شاگردان برجسته آیات: شیخ مرتضی انصاری (م، ۱۲۸۱ ق) و میرزای شیرازی (م، ۱۳۱۲ ق) بود. از وی تألیفات فقهی و اصولی همانند بغیة الطالب فی حاشیه المکاسب و جواهر العقول فی شرح فرائدالاصول به یادگار مانده است. ضمناً وی در حرم مطهر امام علی علیه السلام شب‌ها به اقامه جماعت می‌‌پرداخت.[۱] همچنین مادرش دختر آیت الله آخوند ملا محمدرفیع بن عبدالمحمد کزازی اراکی بود که در نجف اشرف به فضل، دانش، زهد و تقوا شهرت داشت.[۲]

خاندان آیت الله ‌‌اشکوری بی‌شک یکی از خاندان‌های بزرگ و ریشه‌دار و از سادات عالی نسب حسینی و مورد احترام همگان، خصوصاً اهالی گیلان بوده‌اند.[۳] نسب این خاندان شریف و بافضیلت به امام همام علی بن الحسین علیه السلام می‌‌رسد.

تحصیلات و استادان

سید حسن معصومی تربیت و فراگیری قرآن را در همان اوان کودکی زیر نظر پدر بزرگوارش شروع کرد. سید حسن چند سالی را در جوار حرم مطهر جدش حضرت امام علی علیه السلام ساکن بود تا این که به اتفاق پدر به قصد زیارت مرقد امام رضا علیه السلام و صله ارحام، سفری به ایران داشت و مدتی در زادگاه پدری خود (اشکور) دروس مقدماتی را نزد پدر بزرگوار و نیز عموی گرانقدرش آقا سید جعفر اشکوری فراگرفت.

سید حسن، پدر را که رهسپار نجف اشرف بود، همراهی نکرد و در اشکور ماند و دروس مقدماتی را تا شرح لمعه در همان مکان خوش آب و هوا، نزد اساتید آن روزگار - که از اعمام و بنی اعمام وی بودند - با مهارت خاص و دقت تمام به پایان رسانید و آنگاه برای تحصیل علم و تکمیل معارف، به امر عمویش، اشکور را ترک و به دارالعلم قزوین مهاجرت نمود و دو سالی را در قزوین برای ادامه تحصیل توقف نمود و بعد از چندی به اصفهان که مرکزیت علمی ‌‌خاصی داشت، عازم گردید.

مهمترین اساتید وی در اصفهان: مرحوم جهانگیرخان قشقایی و مرحوم آیت الله سید محمدباقر درچه‌ای بودند که وی به همراه بسیاری از فضلا و علمای گرانقدر همانند آیت الله بروجردی، سید جمال گلپایگانی و... که بعداً از بزرگان و زعمای مهم شیعه شدند، در درس اساتید بزرگوار یاد شده، شرکت می‌جستند.

سید حسن معصومی اشکوری بعد از چهار سال توقف و اتمام سطوح عالی، حوزه اصفهان را به قصد نجف اشرف ترک گفت و در جوار حرم مطهر جدش امیرالمومنین علیه السلام رحل اقامت افکند. وی با استعداد سرشار و حافظه قوی و پشتکار و همت عالی به سرعت نردبان ترقی علم و کمال را طی نمود و به قله مدارج عالیه فقاهت پا گذارد. وی ابتداً به درس میرزا حبیب الله رشتی رفت ولی این درس سودمند دوامی نیافت و سید بیش از دو سال نتوانست از خرمن علم میرزا خوشه‌ها بچیند. بعد از رحلت میرزای رشتی در سال ۱۳۱۲ ق. سید از محضر دانشمندان کم‌نظیر حوزه نجف اشرف بهره‌مند شد؛ همچون آیات عظام:

  • ۱. سید ابوالقاسم معصومی اشکوری (پدرش).
  • ۲. شیخ عبدالله مازندرانی.

سید اشکوری در میان دروس فقه و اصول اساتید مذکور، عشق و علاقه خاصی به درس آخوند خراسانی داشت؛ او با اشکالات خود، استاد را واداشت تا او را به جلسه درس خصوصی خویش فراخواند و از شاگردان خاص وی گردد. سید به واسطه ذوق اصولی و مشرب ادبی و حافظه قدرتمند خویش، مطالب تلگرافی و سنگین استادش آخوند خراسانی را با بیان شیوا و روان خود برای برخی از همشاگردانش بازگو می نمود. وی در مدت چهار سال از درس آخوند بهره جست و اولین اجازه اجتهاد خود را از این استاد گرانقدر دریافت داشت.

آثار و تألیفات

آیت الله سید حسن اشکوری تألیفات فقهی و اصولی و دیوان شعری دارد که برخی از آنان به زیور طبع آراسته شده است. تألیفات ایشان به شرح زیر است:

  • منظومه دوره علم اصول، با بیش از دو هزار بیت و در یک صد و پنجاه موضوع که در سلاست و بلاغت و اختصار و انسجام بی‌نظیر و نزد اهل علم شاهکاری است.
  • آذرکده؛ دیوان شعری این عالم بزرگوار بوده و تخلص شعری ایشان «حسینی» است. تمام اشعار این کتاب که بالغ بر ۲۱۳ صفحه است، همه در مرثیه و مدح اهل بیت علیهم السلام می‌باشد. وی در فارسی اقتدا به هیچ شاعری نکرده و تمام اشعار وی به وجه مُخَمَّس و مُسدّس است که اگر آن را فرهنگ و ادبیات عاشورای حسینی بدانیم، چیزی گزاف نگفته‌ایم.
  • نخبۀ رجال الدین؛ (در دو جلد) این کتاب از شرح حال همه راویان صدر اسلام و عصر ائمه علیهم السلام، و معرفی شخصیت‌های آنان از لحاظ صحت و عدم صحت احادیث در نزد دانشمندان است.

هجرت به ایران

آیت الله اشکوری به حوزه علمیه نجف اشرف علاقه وافری داشت و همواره میل داشت که در جوار حرم علوی برای همیشه سکونت داشته و از دریای بیکران علمی و معنوی بزرگان نامدار و سترگ این حوزه علمیه کهنسال بهره‌مند گردد؛ ولی آب و هوای نجف اشرف با وضع مزاجی وی ناسازگار بود. با این وجود، به واسطه هوش و استعداد و همت عالی خود توانست مراحل علمی را سریع طی نماید و بعد از کسب موفقیت علمی و اخذ اجازات اجتهاد از سوی برجسته‌ترین اساتید، به ناچار نجف اشرف را ترک و در تهران رحل اقامت افکند.

وی چندی هم در تهران به تدریس خارج فقه و اصول در مدرسه مروی همت گماشت ولی آب و هوای تهران نیز با وی سر ناسازگاری داشت و به دستور پزشکان می‌بایستی در مناطق معتدل زندگی می کرد. لذا وی به گیلان رفت و مدتی را در اشکور گذراند و سپس به دعوت علمای بزرگ رشت همانند آیت الله حاج سید محمود مجتهد روحانی[۵] به رشت کوچ کرد و تا آخر عمر در این شهر سکونت داشت.[۶]

فعالیتهای اجتماعی و سیاسی

عصر زندگی آیت الله معصومی اشکوری را از دوره‌های پرآشوب و نابسامان تاریخی گیلان و اساساً کشور باید دانست. از این رو زندگی او با نشیب و فرازهای سیاسی و اجتماعی توام بود. در ایران نهضت مشروطه پاگرفت و تب و تاب مشروطه‌خواهی همه جا را پر کرد. جنگ اول بین الملل، عوارض و آثار تخریبی و جنگی خود را در همه شئون به جای نهاد و از طرفی جوش و خروش نهضت جنگل و انقلاب گیلان به رهبری میرزا کوچک جنگلی، این منطقه را تحت پوشش فراگیر قرار داد. در چنین شرایط و موقعیتی، آیت الله سید حسن اشکوری به رشت وارد شد و مورد استقبال علما و اقشار مختلف قرار گرفت و در این شهر رحل اقامت افکند.

کمیته اتحاد اسلام:

بعد از اقامت ایشان در رشت، به پیشنهاد کمیته اتحاد اسلام - متشکل از علمای بزرگ رشت، که ریاست آن را آیت الله حاج سید محمود روحانی رشتی به عهده داشت و نهضت جنگل را رهبری و پشتیبانی می‌کرد - آیت الله اشکوری به امر قضا پرداخت و ریاست محکمه عالی استیناف گیلان را عهده‌دار شد. پس از کمرنگ شدن کار کمیته با اشغال گیلان از جانب روس‌ها به سال ۱۳۳۸ هـ.ق، از کار کناره گرفت.[۷]

تشکیل مجمع علمای گیلان:

در زمانی که امیرلشکر گیلان، سرتیپ محمدحسین خان آیروم در رشت مستقر شد و به ارعاب و سرکوب اندیشمندان و مخالفین و قتل و غارت مبادرت ورزید؛ آیت الله معصومی اشکوری «مجمع علما و روحانیون گیلان» را رهبری کرد تا با اعمال قدرت علمی و دینی، مانع از ستم و اجحاف مراکز قدرت و مأموران حکومت و شیطنت سیاسی در عرصه اجتماع باشد.

این مجمع متحد و منسجم که مهمترین علمای گیلان در رأس آن بودند، روابط اجتماعی مستحکم و نفوذ فوق‌العاده‌ای در جامعه گیلان داشت و در جهت مصالح و منافع و رفاه و رستگاری مردم به ویژه تشریح اقتدار شریعت و احکام دین در آن موقعیت خاص، گام‌های بلند و سودمندی برداشت. تشکیل این مجمع و اقدامات قاطعانه آن در امور، برای آیت الله اشکوری پی‌آمدهای ناگوار و رنج‌های فراوانی به بار آورد و منجر به تبعید وی از شهر رشت به روستاهای دورافتاده و فاقد هرگونه امکانات اولیه آن زمان گردید. او سال‌ها تحت نظر بودن و دوری از وطن و خانواده را تحمل کرد و در ماجرای اتحاد شکل و تغییر لباس که روحانیون را هم خلع لباس می‌کردند، ایستادگی کرد و رنج و سختی را به جان خرید و ماهها در منزل منزوی و خانه‌نشین بود و از فشار حکومت پهلوی خم به ابرو نیاورد تا بر اثر اقدامات علمای اعلام و مراجع نجف اشرف موفق شد خواست خود را به کرسی نشانده و کماکان با مقام شامخ اجتهاد، ملبس به لباس روحانیت باشد.

مجمع روحانیون گیلان بعد از پیشبرد نظرات مراجع تقلید نجف اشرف و توفیق آیت الله اشکوری بر تلبّس به لباس روحانیت و عمامه، از این استقامت و پیروزی برای حفظ حرمت سایر روحانیون استفاده کرده و با اتخاذ تدابیری، اجازه صدور جواز پوشش لباس را برای اهل علم بدست می‌آورد و به صدور جواز مبادرت می‌کند. تقاضاها در این مورد زیاد می شود و سرانجام صدور جواز نیز فراگیر می شود. با این کیفیت، همه روحانیون گیلان در هر رده علمی که بوده‌اند، در لباس روحانیت باقی می‌مانند.

ملی شدن صنعت نفت:

در سال ۱۳۲۹ ش. که نهضت ملی ایران برای کوتاه کردن دست اجانب از کشور و منابع و ذخائر طبیعی آن، آغاز و موضوع ملی شدن نفت ایران مطرح شد، آیت الله اشکوری به تأیید و همگامی با این نهضت پرداخت و با صدور اعلامیه و فتوای دیگر در تجهیز مردم گیلان و محافل فعال همت گماشت. نظر قاطع و فتوای ایشان بر ملی نمودن نفت و ذخائر دیگر و طرد اجانب، استوار بود و نقش مؤثری در پشتیبانی عمومی از ملی شدن این سرمایه مهم کشور داشت.[۸]

متن فتوای ایشان چنین است: بسم الله الرحمن الرحیم. راجع به ملی کردن صنعت نفت ایران، فتوا و رأی اینجانب را خواسته بودید، لزوماً اعلام می‌دارد چون معدن نفت و همچنین سایر معادن مهمه از ذخایر ارضی و غیره جزء عواید مسلمین ایران و اندوخته بیت المال است، اصلح به حال مسلمانان ایران آن است که ملی شود و منافع آن صرف حفظ نظم و امنیت حدود و ثغور مملکت و ایجاد رفاه و آسایش جهت ملت و رفع فلاکت و ادبار مردم گردد، چه رسد به مسأله «نفت جنوب» بالخصوص که وسیله مداخلات نامشروع و سوءاستفاده‌ها و پایگاه تبلیغات و تصمیمات و عملیات خانمان سوز اجانب در امور کشور و ملت ایران می‌باشد. تسلیط بیگانگان و کفار بر اموال و نوامیس مسلمین، حرام و بر تمام مسلمین ایران لازم و واجب و وظیفه ملی و دینی آنان است که با اهتمام مخصوص برای استفاده حق مسلم و حتمی خود از چنگال اجانب سعی و کوشش نمایند. و برای سعادت ایرانیان و رفع تجاوز و تعدی و قلع مظالم و اجحافات ستمکاران باید صنعت نفت در سراسر کشور ملی گردد تا استقلال سیاسی و اقتصادی میسر و از انحطاط و اضمحلال ایران جلوگیری به عمل آید.[۹]

از دیدگاه عالمان

اساتید برجسته حوزه علمیه نجف اشرف در طی اجازات اجتهاد به آیت الله معصومی، مقام علمی و منزلت دینی و اجتماعی وی را با عباراتی بسیار مستحکم و ارزشمند و ستودنی، این گونه به رشته تحریر درآورده‌اند:

  • سید ابوالحسن اصفهانی: «... فان جناب العالم الفاضل المهذب الکامل الجلیل النبیل صاحب الفکرة القویمة والسلیقة المستقیمة السید حسن نجل المرحوم حجة الاسلام السید ابوالقاسم الاشکوری اعلی الله مقامه...».
  • آیت الله حاج شیخ شعبان گیلانی: «... فان جناب السید الجلیل والعالم النبیل والفاضل الکامل صفوة العلماء الاعلام و مصباح الظلام و ملاذ الاسلام و معدن التقی والسداد و مرکز الهدایة و الرشاد فرع شجرة النبوة و ثمرة دوحة الامامه مؤید الشرع المبین السید حسن آقا الجیلانی الاشکوری... ».
  • آیت الله سید حسین غروی اشکوری (عموی بزرگوار معظم‌له): ان العالم والفاضل الورع الکامل علم الاعلام و صفوة العلماء العاملین العظام ملاذ الاسلام والمسلمین حضرة المستطاب السید السند آقا سید حسن آقا النجفی الاشکوری...».
  • شیخ الواعظین حاج نصرالله لاهوتی اشکوری گوید: در سال ۱۳۲۴ شمسی به عتبات عالیات مشرف شدم و برای درک محضر حضرت آیت الله العظمی حاج سید ابوالحسن اصفهانی، مرجع اعظم تقلید، با رخصت قبلی شرفیات حضور گردیدم. در مجلس با عظمت آیت الله که جمعی از علمای عجم و عرب حضور داشتند، آیت الله مرا که مهمانی از اشکور گیلان بودم، در کنار مصطبه (تشک) خویش جای داد و ضمن تفقد مخصوص از آیت الله سید حسن اشکوری فرمود: «ایشان اگر در نجف می‌ماندند، نوبت به ما نمی‌رسید!».[۱۰]
  • شیخ حسن شمس گیلانی: «المولی السید حسن بن سید ابوالقاسم الاشکوری الجیلانی کان عالماً فاضلاً ادیباً شاعراً؛ آن جناب از برجسته‌ترین علمای گیلان و از اعاظم اهل فضل و دانش است. امروزه در گیلان به مثل آن جناب در ادبیات و سرودن شعر عربی کسی نیست. ذوق شعری آن جناب بسیار عالی است. مولانا مردی است آزاد و غنی الطبع و خوش فکر و معاش آن از راه فلاحت است؛ به هیچ وجه از ممر روحانیت ارتزاق ننموده و اشعار عربی و فارسی زیاد گفته است».[۱۱]

وفات

مرحوم آیت الله حاج سید حسن معصومی اشکوری قریب به ۸۰ سال در این جهان زندگی کرد و عمرش را صرف خدمت به اسلام و مسلمین و همیاری به همنوعان خصوصاً محرومان و مبارزه با اجانب و بیگانگان، نمود. سرانجام در سال ۱۳۷۴ قمری (۱۳۳۴ ش) در رشت دار فانی را وداع گفت و پیکر پاکش به قم منتقل شد و در جوار حرم حضرت معصومه سلام الله علیها (مقبرة العلماء) مدفون گردید.

پانویس

  1. اعیان الشیعه، ج ۲، ص ۴۱۶؛ ریحانة الادب، ج ۱، ص ۱۳۵؛ الذریعه، ج ۳، ص ۱۳۳.
  2. دیوان آذرکده، آیت الله سید حسن اشکوری، ص ۱۵، چاپ هدایت، رشت، سال ۱۳۷۴ ش.
  3. اماکن مذهبی و بقاع متبرکه شهرستان رودسر، اصغر علیزاده رودسری وی نام بیش از ۵۰ نفر از سادات و علمای معصومی اشکوری را در کتابش آورده است.
  4. ریحانة الادب، ج ۱، ص ۷۹؛ تاریخ علما و شعرای گیلان، ص ۱۲۲؛ نام‌ها و نامداران گیلان، جهانگیر سرتیپ پور، ص ۱۵.
  5. آیت الله حاج سید محمود مجتهد روحانی - از شاگردان صاحب جواهر و شیخ انصاری و از علمای طراز اول گیلان و اعلم علمای رشت و دارای مرجعیت و ریاست شرعیه در آن سامان - چهره‌ای فقیه، اصولی، مبارز متقی بود. (تاریخ علما و شعرای گیلان، ص ۱۱۸).
  6. نام‌ها و نامداران گیلان، ص ۱۵.
  7. دیوان آذرکده، ص ۳۱.
  8. آئینه در آفتاب، نوشته فرزند بزرگوارش سید ابوالقاسم معصومی اشکوری، ص ۳۶.
  9. همان، ص ۳۷.
  10. دیوان آذرکده، ص ۴۲.
  11. تاریخ علما و شعرای گیلان، ص ۱۱۸.

منابع