سلیمان بن صرد خزاعی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
 
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{مدخل دائرة المعارف|دانشنامه جهان اسلام}}
 
{{مدخل دائرة المعارف|دانشنامه جهان اسلام}}
  
سليمان‌بن صُرَد خُزاعى ، سليمان‌بن صُرَدبن جَوْن خُزاعى، كنيه‌اش ابومُطَرِّف، از سران مردم عراق در سدۀ نخست هجرى. از وى در شمار صحابۀ پيامبر اكرم و اصحاب امام على و امام حسن عليهماالسلام ياد شده است <ref>رجوع کنید به طوسى، رجال الطوسى، ص40، 66، 94؛ طبرى، تاريخ، المنتخب، ص 523</ref> و گاه او را از بزرگان و زهاد تابعين دانسته‌اند <ref>رجوع کنید به كشى، ص 69</ref>. گفته‌اند كه وى در زمان جاهليت يَسار نام داشت و چون مسلمان شد، پيامبر او را سليمان ناميد. وى به قبيلۀ خُزاعه منتسب بود <ref>ابن‌عبدالبرّ، الاستيعاب فى معرفة الاصحاب، ج ص 649ـ650؛ ابن‌اثير، اسدالغابة فى معرفة الصحابة، ج ص 449؛ ابن‌حجر عسقلانى، الاصابة فى تمييز الصحابة، ج ص 172</ref>.
+
'''سلیمان بن صُرَد خُزاعى'''، [[کنیه|کنیه‌اش]] ابومُطَرِّف و از سران مردم [[عراق]] در سدۀ نخست هجرى است. از وى در شمار صحابۀ [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] و اصحاب [[امام علی علیه السلام|امام على]] و [[امام حسن علیه السلام|امام حسن]] علیهم السلام یاد شده است<ref>رجوع کنید به طوسى، رجال الطوسى، ص۴۰، ۶۶، ۹۴؛ طبرى، تاریخ، المنتخب، ص ۵۲۳</ref> و گاه او را از بزرگان و زهاد [[تابعین|تابعین]] دانسته‌اند.<ref>رجوع کنید به کشى، ص ۶۹</ref> گفته‌اند که وى در زمان [[جاهلیت|جاهلیت]] یسار نام داشت و چون مسلمان شد، پیامبر او را سلیمان نامید. وى به [[قبیله خزاعه|قبیلۀ خُزاعه]] منتسب بود.<ref>ابن‌عبدالبرّ، الاستیعاب فى معرفة الاصحاب، ج ۲، ص ۶۴۹ـ۶۵۰؛ ابن‌اثیر، اسدالغابة فى معرفة الصحابة، ج ۲، ص ۴۴۹؛ ابن‌حجر عسقلانى، الاصابة فى تمییز الصحابة، ج ۳، ص ۱۷۲</ref>
  
بعد از رحلت پيامبر اكرم و گسترش اسلام به خارج از شبه‌جزيره، سليمان، جزو نخستين كسانى بود كه از مدينه خارج و به شهر تازه‌تأسيس كوفه وارد شد و در محلۀ خُزاعيان مسكن گزيد <ref>ابن‌سعد، ج 6، ص 25؛ ابن‌اثير، اسدالغابة فى معرفة الصحابة، ج 2، ص 449</ref>. وى از بزرگان و شيوخ قبيله‌اش بود و نزد آنان منزلت و احترام بسيار داشت <ref>ابن‌سعد، ج ص 25؛ ابن‌اثير، اسدالغابة فى معرفة الصحابة، ج 2، ص</ref>. از فعاليتهاى سياسى وى تا قبل از خلافت امام على عليه‌السلام ذكرى نشده است، اما وى از كسانى بود كه به همراه ديگر فضلاى شيعه با آن حضرت بيعت كرد <ref>مفيد، الجمل او النصرة لسيد العترة فى حرب البصرة، ص 108</ref>.
+
سلیمان‌ بن صرد فاضل، مردی نیکوکار و دین‌دار بود.<ref>ابن‌عبدالبرّ، الاستیعاب فى معرفة الاصحاب، ج ۲، ص۶۵۰</ref> وى از پیامبر اکرم، امام على و عده‌اى از [[صحابی|صحابه]]، [[حدیث|حدیث]] روایت کرده است، از جمله حدیثى درباره [[غزوه احزاب|جنگ احزاب]] که از پیامبر اکرم نقل کرده است.<ref>رجوع کنید به طبرسى، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج ۸، ص ۵۴۱؛ براى روایات دیگر او از پیامبر اکرم رجوع کنید به ابونعیم اصفهانى، معرفةالصحابة، ج ۲، ص ۴۶۱ـ۴۶۲؛ ابن‌اثیر، اسدالغابة فى معرفة الصحابة، ج ۲، ص۴۵۰</ref> کسانى همچون ابو اسحاق سَبیعى، عَدی‌ بن ثابت و ابو عبدالاکرم نیز از او روایت کرده‌اند.<ref>ابن‌ابی‌حاتم رازى، الجرح و التعدیل،ج ۲، قسم ۱، ص ۱۲۳؛ ابن‌حجر عسقلانى، الاصابة فى تمییز الصحابة،ج ۳، ص ۱۷۲</ref>
  
با آغاز درگيريهاى داخلى در دورۀ خلافت امام على، سليمان با آنكه از شيعيان حضرت بود، در جنگ جمل شركت نكرد و همچون عده‌اى ديگر، به‌سبب تشخيص ندادن حق از باطل، دچار ترديد شد و موضع بي‌طرفى اتخاذ كرد. بعد از اين جنگ و بازگشت امام على از بصره، سليمان به خدمت امام رفت و امام وى را به دليل دورى گزيدن از جنگ سرزنش كرد <ref>نصربن مزاحم،  وقعة صفّين، ص 6؛ ابن‌ابي‌الحديد، شرح نهج‌البلاغة، ج 3، ص 105؛ نيز رجوع کنید به بلاذرى، انساب الاشراف،ج 2، ص 191ـ192</ref>. بنابراين، در صحت پاره‌اى از رواياتِ حاكى از حضور سليمان در جنگ جمل <ref>رجوع کنید به طبرى،  تاريخ، المنتخب، ص 577؛ ابن‌اثير، اسدالغابة فى معرفة الصحابة، ج ص 449</ref>، ترديد وجود دارد.
+
بعد از [[رحلت پيامبر اسلام|رحلت پیامبر اکرم]] و گسترش [[اسلام]] به خارج از [[شبه جزیره عربستان|شبه‌جزیره]]، سلیمان بن صرد، جزو نخستین کسانى بود که از [[مدینه|مدینه]] خارج و به شهر تازه‌ تأسیس [[کوفه|کوفه]] وارد شد و در محلۀ خُزاعیان مسکن گزید.<ref>ابن‌سعد، ج ۶، ص ۲۵؛ ابن‌اثیر، اسدالغابة فى معرفة الصحابة، ج ۲، ص ۴۴۹</ref> وى از بزرگان و شیوخ قبیله‌اش بود و نزد آنان منزلت و احترام بسیار داشت.<ref>ابن‌سعد، ج ۶، ص ۲۵؛ ابن‌اثیر، اسدالغابة فى معرفة الصحابة، ج ۲، ص</ref> از فعالیتهاى سیاسى وى تا قبل از [[خلافت]] امام على علیه‌السلام ذکرى نشده است، اما وى از کسانى بود که به همراه دیگر فضلاى [[شیعه|شیعه]] با آن حضرت [[بیعت]] کرد.<ref>مفید، الجمل او النصرة لسید العترة فى حرب البصرة، ص ۱۰۸</ref>
  
سليمان در نبرد صِفّين همراه حضرت على بود و از طرف امام فرماندهى پيادگان ميمنه سپاه عراق را برعهده گرفت <ref>نصربن مزاحم، وقعة صفّين، ص 205؛ ابن‌ابي‌الحديد، شرح نهج‌البلاغة،ج 4، ص 27</ref>. عُقْبَةبن مسعود، عامل امام على در كوفه، به سليمان‌نامه نوشت و وى را به‌كوشش و شكيبايى در جنگ توصيه نمود <ref>رجوع کنید به نصربن مزاحم، وقعة صفّين، ص 313</ref>. سليمان در جنگ صفّين شجاعانه جنگيد و حَوْشَب، پهلوان نامى شاميان و سرور يمانيان سپاه معاويه، را در جنگ تن به تن كشت <ref>رجوع کنید به نصربن مزاحم،وقعة صفّين، ص400ـ401</ref>. پس از پايان نبرد صفّين و پذيرش حكميت از سوى عراقيان، سليمان نزد امام رفت و ضمن ابراز ناخشنودى از خاتمه كار جنگ با عهدنامه حكميت، از ناكامي‌اش در ترغيب سپاهيان به ادامه جنگ سخن گفت <ref>نصربن مزاحم، وقعة صفّين، ص 519</ref>. از پاره‌اى روايات برمي‌آيد كه سليمان از طرف امام، چندى در ناحيه جبل مسئول جمع‌آورى ماليات بوده است <ref>رجوع کنید به بلاذرى، انساب الاشراف، ج ص 121</ref>.
+
با آغاز درگیریهاى داخلى در دورۀ خلافت امام على، سلیمان با آنکه از شیعیان حضرت بود، در [[جنگ جمل]] شرکت نکرد و همچون عده‌اى دیگر، به‌سبب تشخیص ندادن [[حق]] از [[باطل]]، دچار تردید شد و موضع بی‌طرفى اتخاذ کرد. بعد از این جنگ و بازگشت امام على از [[بصره]]، سلیمان به خدمت امام رفت و امام وى را به دلیل دورى گزیدن از جنگ سرزنش کرد.<ref>نصربن مزاحم، وقعة صفّین، ص ۶؛ ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغة، ج ۳، ص ۱۰۵؛ نیز رجوع کنید به بلاذرى، انساب الاشراف،ج ۲، ص ۱۹۱ـ۱۹۲</ref> بنابراین، در صحت پاره‌اى از روایاتِ حاکى از حضور سلیمان در جنگ جمل،<ref>رجوع کنید به طبرى،  تاریخ، المنتخب، ص ۵۷۷؛ ابن‌اثیر، اسدالغابة فى معرفة الصحابة، ج ۲، ص ۴۴۹</ref> تردید وجود دارد.
  
پس از شهادت امام على عليه‌السلام، سليمان همچون ديگر بزرگان شيعى با امام حسن عليه‌السلام بيعت كرد، اما پس از صلح امام حسن و بيعت مردم عراق با معاويه، سليمان كه از بزرگان عراق محسوب مي‌شد و از اين صلح ناخشنود بود، نزد امام رفت و او را خواركننده مؤمنان خواند و امام را به شدت سرزنش كرد. سليمان آمادگى خود و عراقيان را براى شكستن پيمان و از سرگيرى جنگ با شاميان اعلام نمود، اما امام حسن با آرامش سعى كرد وى را با خود همراه سازد. پس از آن، سليمان نزد امام حسين رفت و در اين باره با وى گفتگو كرد، ولى امام حسين نيز بر پايبندى به پيمان برادرش تأكيد كرد و از سليمان خواست مادام كه معاويه زنده است، بر اين پيمان وفادار بماند <ref>رجوع کنید به ابن‌قتيبه دينورى، الامامة و السياسة، ج 1، ص 141ـ142؛ بلاذرى، انساب الاشراف، ج 2، ص390ـ391، 457</ref>. پس از شهادت امام حسن، شيعيان كوفه در خانۀ سليمان، كه در آن زمان شيخ‌الشيعه به‌شمار مي‌رفت، جمع شدند و در نامه‌اى به امام حسين، شهادت امام حسن را تسليت گفتند <ref>يعقوبى،  تاريخ، ج 2، ص 228؛ ابن‌اعثم، الفتوح، ج 6، ص 203ـ204، 208</ref>.
+
سلیمان در نبرد [[جنگ صفین|صِفّین]] همراه حضرت على بود و از طرف امام فرماندهى پیادگان میمنه سپاه [[آقا ضیاءالدین عراقی|عراق]] را برعهده گرفت.<ref>نصربن مزاحم، وقعة صفّین، ص ۲۰۵؛ ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغة،ج ۴، ص ۲۷</ref> عُقْبَة بن مسعود، عامل امام على در [[کوفه|کوفه]]، به سلیمان‌ نامه نوشت و وى را به‌ کوشش و شکیبایى در جنگ توصیه نمود.<ref>رجوع کنید به نصربن مزاحم، وقعة صفّین، ص ۳۱۳</ref> سلیمان در جنگ صفّین شجاعانه جنگید و حَوْشَب، پهلوان نامى شامیان و سرور یمانیان سپاه [[معاویه|معاویه]]، را در جنگ تن به تن کشت.<ref>رجوع کنید به نصربن مزاحم،وقعة صفّین، ص۴۰۰ـ۴۰۱</ref>  
  
پس از مرگ معاويه، بزرگان شيعى از جمله سليمان، با فراخواندن مردم به حمايت از امام حسين، با نامه‌هاى متوالى امام را از حجاز به كوفه دعوت نمودند <ref>ابن‌سعد، ج 6، ص 25؛ نيز رجوع کنید به طبرى، تاريخ، ج 5، ص 352ـ353</ref> و سليمان براى اطمينان از پايبندى كوفيان به حمايت از امام حسين، از آنان پيمان مؤكد گرفت <ref>ابن‌اعثم، الفتوح، ج 5، ص 27</ref>، اما، در واقعۀ كربلا، سليمان خود از كسانى بود كه از يارى امام حسين سر باز زد <ref>ابن‌سعد، ج 6، ص 25؛ ابن‌حجر عسقلانى، الاصابة فى تمييز الصحابة، ج 3، ص 172</ref>. پس از شهادت امام حسين (61)، سليمان همچون عده‌اى ديگر از كوفيان، از همراهى نكردن با امام پشيمان شد و پس از توبه، در سال 65 در زمان خلافت عبدالملك‌بن مروان، قيام توابين را به خون‌خواهى امام حسين و برضد امويان به راه انداخت. وى در جنگ با عبيداللّه‌بن زياد در عَين‌الوَرده به شهادت رسيد. به‌ نوشتۀ ابن‌سعد <ref>ابن‌سعد، ج6، ص 25ـ26</ref>، سليمان هنگام شهادت 93 ساله بوده است.
+
پس از پایان نبرد صفّین و پذیرش حکمیت از سوى عراقیان، سلیمان نزد امام رفت و ضمن ابراز ناخشنودى از خاتمه کار جنگ با عهدنامه حکمیت، از ناکامی‌اش در ترغیب سپاهیان به ادامه جنگ سخن گفت.<ref>نصربن مزاحم، وقعة صفّین، ص ۵۱۹</ref> از پاره‌اى روایات برمی‌آید که سلیمان از طرف امام، چندى در ناحیه جبل مسئول جمع‌آورى مالیات بوده است.<ref>رجوع کنید به بلاذرى، انساب الاشراف، ج ۲، ص ۱۲۱</ref>
  
سليمان‌ بن صرد فاضل، نيكوكار و دين‌دار بود <ref>ابن‌عبدالبرّ، الاستيعاب فى معرفة الاصحاب، ج 2، ص650</ref>. وى از پيامبر اكرم، امام على و عده‌اى از صحابه، حديث روايت كرده است، از جمله حديثى درباره جنگ احزاب كه از پيامبر اكرم <ref>رجوع کنید به طبرسى، مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج ص 541؛ براى روايات ديگر او از پيامبر اكرم رجوع کنید به ابونعيم اصفهانى، معرفةالصحابة، ج ص 461ـ462؛ ابن‌اثير، اسدالغابة فى معرفة الصحابة، ج 2، ص450</ref>. كسانى همچون ابواسحاق سَبيعى، عَدي‌بن ثابت و ابوعبدالاكرم نيز از او روايت كرده‌اند <ref>ابن‌ابي‌حاتم رازى، الجرح و التعديل،ج 2، قسم 1، ص 123؛ ابن‌حجر عسقلانى، الاصابة فى تمييز الصحابة،ج 3، ص 172</ref>.
+
پس از [[شهادت امام علی علیه السلام|شهادت امام على]] علیه‌السلام، سلیمان همچون دیگر بزرگان [[شیعه|شیعى]] با [[امام حسن علیه السلام|امام حسن]] علیه‌السلام بیعت کرد، اما پس از [[صلح امام حسن علیه السلام|صلح امام حسن]] و بیعت مردم عراق با معاویه، سلیمان که از بزرگان عراق محسوب می‌شد و از این صلح ناخشنود بود، نزد امام رفت و او را خوارکننده مؤمنان خواند و امام را به شدت سرزنش کرد. سلیمان آمادگى خود و عراقیان را براى شکستن پیمان و از سرگیرى جنگ با شامیان اعلام نمود، اما امام حسن با آرامش سعى کرد وى را با خود همراه سازد. پس از آن، سلیمان نزد [[امام حسین علیه السلام|امام حسین]] علیه‌السلام رفت و در این باره با وى گفتگو کرد، ولى امام حسین نیز بر پایبندى به پیمان برادرش تأکید کرد و از سلیمان خواست مادام که معاویه زنده است، بر این پیمان وفادار بماند.<ref>رجوع کنید به ابن‌قتیبه دینورى، الامامة و السیاسة، ج ۱، ص ۱۴۱ـ۱۴۲؛ بلاذرى، انساب الاشراف، ج ۲، ص۳۹۰ـ۳۹۱، ۴۵۷</ref>  
 +
 
 +
پس از شهادت امام حسن، شیعیان کوفه در خانۀ سلیمان، که در آن زمان شیخ‌الشیعه به‌شمار می‌رفت، جمع شدند و در نامه‌اى به امام حسین، [[شهادت امام حسن علیه السلام|شهادت امام حسن]] را تسلیت گفتند.<ref>یعقوبى،  تاریخ، ج ۲، ص ۲۲۸؛ ابن‌اعثم، الفتوح، ج ۶، ص ۲۰۳ـ۲۰۴، ۲۰۸</ref>
 +
 
 +
پس از مرگ [[معاویه|معاویه]]، بزرگان شیعى از جمله سلیمان، با فراخواندن مردم به حمایت از [[امام حسین علیه السلام|امام حسین]] علیه‌السلام، با نامه‌هاى متوالى امام را از [[حجاز]] به کوفه دعوت نمودند<ref>ابن‌سعد، ج ۶، ص ۲۵؛ نیز رجوع کنید به طبرى، تاریخ، ج ۵، ص ۳۵۲ـ۳۵۳</ref> و سلیمان براى اطمینان از پایبندى کوفیان به حمایت از امام حسین، از آنان پیمان مؤکد گرفت،<ref>ابن‌اعثم، الفتوح، ج ۵، ص ۲۷</ref> اما در واقعۀ [[کربلا|کربلا]]، سلیمان خود از کسانى بود که از یارى امام حسین سر باز زد.<ref>ابن‌سعد، ج ۶، ص ۲۵؛ ابن‌حجر عسقلانى، الاصابة فى تمییز الصحابة، ج ۳، ص ۱۷۲</ref>  
 +
 
 +
پس از شهادت امام حسین، سلیمان همچون عده‌اى دیگر از کوفیان، از همراهى نکردن با امام پشیمان شد و پس از [[توبه]]، در سال ۶۵ هجری در زمان خلافت [[عبدالملک بن مروان|عبدالملک ‌بن مروان]]، [[قیام توابین|قیام توابین]] را به خون‌خواهى امام حسین و بر ضد [[بنی امیه|امویان]] به راه انداخت. وى در جنگ با سپاه [[عبیدالله بن زیاد|عبیداللّه بن زیاد]] در [[عین الورده|عَین‌الوَرده]] به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسید. به‌ نوشتۀ ابن‌سعد،<ref>ابن‌سعد، ج۶، ص ۲۵ـ۲۶</ref> سلیمان هنگام شهادت ۹۳ ساله بوده است.
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
سطر ۱۹: سطر ۲۵:
  
 
==منابع==
 
==منابع==
*ابن‌ابي‌حاتم رازى، الجرح و التعديل، حيدرآباد دكن 1372/1952؛
+
 
*افست بيروت، ابن‌ابي‌الحديد، شرح نهج‌البلاغة، چاپ محمدابوالفضل ابراهيم، قاهره 1378/1959؛
+
*ابن‌ابی‌حاتم رازى، الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن ۱۳۷۲/۱۹۵۲؛
*ابن‌اثير، اسدالغابة فى معرفة الصحابة، چاپ محمدابراهيم و محمداحمد عاشور و محمد عبدالوهاب فايد، قاهره 1393/1973؛
+
*افست بیروت، ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغة، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۷۸/۱۹۵۹؛
*اعثم كوفى، كتاب الفتوح، چاپ على شيرى، بيروت 1412/1992؛
+
*ابن‌اثیر، اسدالغابة فى معرفة الصحابة، چاپ محمدابراهیم و محمداحمد عاشور و محمد عبدالوهاب فاید، قاهره ۱۳۹۳/۱۹۷۳؛
*حجر عسقلانى، الاصابة فى تمييز الصحابة، چاپ علي‌محمد بجاوى، بيروت 1412/1992؛
+
*اعثم کوفى، کتاب الفتوح، چاپ على شیرى، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲؛
*ابن‌سعد (بيروت
+
*حجر عسقلانى، الاصابة فى تمییز الصحابة، چاپ علی‌محمد بجاوى، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲؛
*ابن‌عبدالبر، الاستيعاب فى معرفة الاصحاب، چاپ علي‌محمد بجاوى، بيروت 1412/1992؛
+
*ابن‌سعد (بیروت
*ابن‌قتيبه دينورى، الامامة و السياسة، چاپ طه محمد زينى، قاهره 1378/1967؛
+
*ابن‌عبدالبر، الاستیعاب فى معرفة الاصحاب، چاپ علی‌محمد بجاوى، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲؛
*ابونعيم اصفهانى، معرفةالصحابة، چاپ محمدحسن محمدحسن اسماعيل و مسعد عبدالحميد سعدنى، بيروت 1422/2002؛
+
*ابن‌قتیبه دینورى، الامامة و السیاسة، چاپ طه محمد زینى، قاهره ۱۳۷۸/۱۹۶۷؛
*احمدبن يحيى بلاذرى، انساب الاشراف، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق 1997ـ2000؛
+
*ابونعیم اصفهانى، معرفةالصحابة، چاپ محمدحسن محمدحسن اسماعیل و مسعد عبدالحمید سعدنى، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲؛
*خليفةبن خياط، كتاب الطبقات، چاپ اكرم ضياء عمرى، بيروت (؟) 1966؛
+
*احمدبن یحیى بلاذرى، انساب الاشراف، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق ۱۹۹۷ـ۲۰۰۰؛
*فضل‌بن حسن طبرسى، مجمع البيان فى تفسير القرآن، چاپ هاشم رسولى محلاتى و فضل‌اللّه يزدى طباطبايى، بيروت 1408/1988؛
+
*خلیفةبن خیاط، کتاب الطبقات، چاپ اکرم ضیاء عمرى، بیروت (؟) ۱۹۶۶؛
*طبرى، تاريخ (بيروت
+
*فضل‌بن حسن طبرسى، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، چاپ هاشم رسولى محلاتى و فضل‌اللّه یزدى طباطبایى، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸؛
*همو، المنتخب من ذيل المذيَّل، چاپ محمدابوالفضل ابراهيم، همراه با تاريخ طبرى، بيروت 1387/1967؛
+
*طبرى، تاریخ (بیروت
*محمدبن حسن طوسى، رجال الطوسى، چاپ جواد قيومى اصفهانى، قم 1415؛
+
*همو، المنتخب من ذیل المذیل، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، همراه با تاریخ طبرى، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷؛
*همو، اختيار معرفة الرجال، چاپ حسن مصطفوى، مشهد 1348ش؛
+
*محمدبن حسن طوسى، رجال الطوسى، چاپ جواد قیومى اصفهانى، قم ۱۴۱۵؛
*محمدبن محمد نعمان مفيد، الجمل او النصرة لسيد العترة فى حرب البصرة، چاپ علي‌مير شريفى، قم 1374ش؛
+
*همو، اختیار معرفة الرجال، چاپ حسن مصطفوى، مشهد ۱۳۴۸ش؛
*نصربن مزاحم مِنْقَرى، وقعة صفّين، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بيروت 1414/1990؛
+
*محمدبن محمد نعمان مفید، الجمل او النصرة لسید العترة فى حرب البصرة، چاپ علی‌میر شریفى، قم ۱۳۷۴ش؛
*يعقوبى، تاريخ.
+
*نصربن مزاحم مِنْقَرى، وقعة صفّین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۰؛
 +
*یعقوبى، تاریخ.
  
 
==منبع==
 
==منبع==
هديه تقوى، مدخل «سلیمان بن صرد» در دانشنامه جهان اسلام، (ج1، 5951)  
+
هدیه تقوى، مدخل «سلیمان بن صرد» در [[دانشنامه جهان اسلام (کتاب)|دانشنامه جهان اسلام]]، ج۱، ۵۹۵۱.
  
 
[[رده:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]]
 
[[رده:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]]
 
[[رده:خونخواهی امام حسین علیه السلام]]
 
[[رده:خونخواهی امام حسین علیه السلام]]
 
{{الگو:واقعه عاشورا}}
 
{{الگو:واقعه عاشورا}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ سپتامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۰۱

Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دانشنامه جهان اسلام است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


سلیمان بن صُرَد خُزاعى، کنیه‌اش ابومُطَرِّف و از سران مردم عراق در سدۀ نخست هجرى است. از وى در شمار صحابۀ پیامبر اکرم و اصحاب امام على و امام حسن علیهم السلام یاد شده است[۱] و گاه او را از بزرگان و زهاد تابعین دانسته‌اند.[۲] گفته‌اند که وى در زمان جاهلیت یسار نام داشت و چون مسلمان شد، پیامبر او را سلیمان نامید. وى به قبیلۀ خُزاعه منتسب بود.[۳]

سلیمان‌ بن صرد فاضل، مردی نیکوکار و دین‌دار بود.[۴] وى از پیامبر اکرم، امام على و عده‌اى از صحابه، حدیث روایت کرده است، از جمله حدیثى درباره جنگ احزاب که از پیامبر اکرم نقل کرده است.[۵] کسانى همچون ابو اسحاق سَبیعى، عَدی‌ بن ثابت و ابو عبدالاکرم نیز از او روایت کرده‌اند.[۶]

بعد از رحلت پیامبر اکرم و گسترش اسلام به خارج از شبه‌جزیره، سلیمان بن صرد، جزو نخستین کسانى بود که از مدینه خارج و به شهر تازه‌ تأسیس کوفه وارد شد و در محلۀ خُزاعیان مسکن گزید.[۷] وى از بزرگان و شیوخ قبیله‌اش بود و نزد آنان منزلت و احترام بسیار داشت.[۸] از فعالیتهاى سیاسى وى تا قبل از خلافت امام على علیه‌السلام ذکرى نشده است، اما وى از کسانى بود که به همراه دیگر فضلاى شیعه با آن حضرت بیعت کرد.[۹]

با آغاز درگیریهاى داخلى در دورۀ خلافت امام على، سلیمان با آنکه از شیعیان حضرت بود، در جنگ جمل شرکت نکرد و همچون عده‌اى دیگر، به‌سبب تشخیص ندادن حق از باطل، دچار تردید شد و موضع بی‌طرفى اتخاذ کرد. بعد از این جنگ و بازگشت امام على از بصره، سلیمان به خدمت امام رفت و امام وى را به دلیل دورى گزیدن از جنگ سرزنش کرد.[۱۰] بنابراین، در صحت پاره‌اى از روایاتِ حاکى از حضور سلیمان در جنگ جمل،[۱۱] تردید وجود دارد.

سلیمان در نبرد صِفّین همراه حضرت على بود و از طرف امام فرماندهى پیادگان میمنه سپاه عراق را برعهده گرفت.[۱۲] عُقْبَة بن مسعود، عامل امام على در کوفه، به سلیمان‌ نامه نوشت و وى را به‌ کوشش و شکیبایى در جنگ توصیه نمود.[۱۳] سلیمان در جنگ صفّین شجاعانه جنگید و حَوْشَب، پهلوان نامى شامیان و سرور یمانیان سپاه معاویه، را در جنگ تن به تن کشت.[۱۴]

پس از پایان نبرد صفّین و پذیرش حکمیت از سوى عراقیان، سلیمان نزد امام رفت و ضمن ابراز ناخشنودى از خاتمه کار جنگ با عهدنامه حکمیت، از ناکامی‌اش در ترغیب سپاهیان به ادامه جنگ سخن گفت.[۱۵] از پاره‌اى روایات برمی‌آید که سلیمان از طرف امام، چندى در ناحیه جبل مسئول جمع‌آورى مالیات بوده است.[۱۶]

پس از شهادت امام على علیه‌السلام، سلیمان همچون دیگر بزرگان شیعى با امام حسن علیه‌السلام بیعت کرد، اما پس از صلح امام حسن و بیعت مردم عراق با معاویه، سلیمان که از بزرگان عراق محسوب می‌شد و از این صلح ناخشنود بود، نزد امام رفت و او را خوارکننده مؤمنان خواند و امام را به شدت سرزنش کرد. سلیمان آمادگى خود و عراقیان را براى شکستن پیمان و از سرگیرى جنگ با شامیان اعلام نمود، اما امام حسن با آرامش سعى کرد وى را با خود همراه سازد. پس از آن، سلیمان نزد امام حسین علیه‌السلام رفت و در این باره با وى گفتگو کرد، ولى امام حسین نیز بر پایبندى به پیمان برادرش تأکید کرد و از سلیمان خواست مادام که معاویه زنده است، بر این پیمان وفادار بماند.[۱۷]

پس از شهادت امام حسن، شیعیان کوفه در خانۀ سلیمان، که در آن زمان شیخ‌الشیعه به‌شمار می‌رفت، جمع شدند و در نامه‌اى به امام حسین، شهادت امام حسن را تسلیت گفتند.[۱۸]

پس از مرگ معاویه، بزرگان شیعى از جمله سلیمان، با فراخواندن مردم به حمایت از امام حسین علیه‌السلام، با نامه‌هاى متوالى امام را از حجاز به کوفه دعوت نمودند[۱۹] و سلیمان براى اطمینان از پایبندى کوفیان به حمایت از امام حسین، از آنان پیمان مؤکد گرفت،[۲۰] اما در واقعۀ کربلا، سلیمان خود از کسانى بود که از یارى امام حسین سر باز زد.[۲۱]

پس از شهادت امام حسین، سلیمان همچون عده‌اى دیگر از کوفیان، از همراهى نکردن با امام پشیمان شد و پس از توبه، در سال ۶۵ هجری در زمان خلافت عبدالملک ‌بن مروان، قیام توابین را به خون‌خواهى امام حسین و بر ضد امویان به راه انداخت. وى در جنگ با سپاه عبیداللّه بن زیاد در عَین‌الوَرده به شهادت رسید. به‌ نوشتۀ ابن‌سعد،[۲۲] سلیمان هنگام شهادت ۹۳ ساله بوده است.

پانویس

  1. رجوع کنید به طوسى، رجال الطوسى، ص۴۰، ۶۶، ۹۴؛ طبرى، تاریخ، المنتخب، ص ۵۲۳
  2. رجوع کنید به کشى، ص ۶۹
  3. ابن‌عبدالبرّ، الاستیعاب فى معرفة الاصحاب، ج ۲، ص ۶۴۹ـ۶۵۰؛ ابن‌اثیر، اسدالغابة فى معرفة الصحابة، ج ۲، ص ۴۴۹؛ ابن‌حجر عسقلانى، الاصابة فى تمییز الصحابة، ج ۳، ص ۱۷۲
  4. ابن‌عبدالبرّ، الاستیعاب فى معرفة الاصحاب، ج ۲، ص۶۵۰
  5. رجوع کنید به طبرسى، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج ۸، ص ۵۴۱؛ براى روایات دیگر او از پیامبر اکرم رجوع کنید به ابونعیم اصفهانى، معرفةالصحابة، ج ۲، ص ۴۶۱ـ۴۶۲؛ ابن‌اثیر، اسدالغابة فى معرفة الصحابة، ج ۲، ص۴۵۰
  6. ابن‌ابی‌حاتم رازى، الجرح و التعدیل،ج ۲، قسم ۱، ص ۱۲۳؛ ابن‌حجر عسقلانى، الاصابة فى تمییز الصحابة،ج ۳، ص ۱۷۲
  7. ابن‌سعد، ج ۶، ص ۲۵؛ ابن‌اثیر، اسدالغابة فى معرفة الصحابة، ج ۲، ص ۴۴۹
  8. ابن‌سعد، ج ۶، ص ۲۵؛ ابن‌اثیر، اسدالغابة فى معرفة الصحابة، ج ۲، ص
  9. مفید، الجمل او النصرة لسید العترة فى حرب البصرة، ص ۱۰۸
  10. نصربن مزاحم، وقعة صفّین، ص ۶؛ ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغة، ج ۳، ص ۱۰۵؛ نیز رجوع کنید به بلاذرى، انساب الاشراف،ج ۲، ص ۱۹۱ـ۱۹۲
  11. رجوع کنید به طبرى، تاریخ، المنتخب، ص ۵۷۷؛ ابن‌اثیر، اسدالغابة فى معرفة الصحابة، ج ۲، ص ۴۴۹
  12. نصربن مزاحم، وقعة صفّین، ص ۲۰۵؛ ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغة،ج ۴، ص ۲۷
  13. رجوع کنید به نصربن مزاحم، وقعة صفّین، ص ۳۱۳
  14. رجوع کنید به نصربن مزاحم،وقعة صفّین، ص۴۰۰ـ۴۰۱
  15. نصربن مزاحم، وقعة صفّین، ص ۵۱۹
  16. رجوع کنید به بلاذرى، انساب الاشراف، ج ۲، ص ۱۲۱
  17. رجوع کنید به ابن‌قتیبه دینورى، الامامة و السیاسة، ج ۱، ص ۱۴۱ـ۱۴۲؛ بلاذرى، انساب الاشراف، ج ۲، ص۳۹۰ـ۳۹۱، ۴۵۷
  18. یعقوبى، تاریخ، ج ۲، ص ۲۲۸؛ ابن‌اعثم، الفتوح، ج ۶، ص ۲۰۳ـ۲۰۴، ۲۰۸
  19. ابن‌سعد، ج ۶، ص ۲۵؛ نیز رجوع کنید به طبرى، تاریخ، ج ۵، ص ۳۵۲ـ۳۵۳
  20. ابن‌اعثم، الفتوح، ج ۵، ص ۲۷
  21. ابن‌سعد، ج ۶، ص ۲۵؛ ابن‌حجر عسقلانى، الاصابة فى تمییز الصحابة، ج ۳، ص ۱۷۲
  22. ابن‌سعد، ج۶، ص ۲۵ـ۲۶


منابع

  • ابن‌ابی‌حاتم رازى، الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن ۱۳۷۲/۱۹۵۲؛
  • افست بیروت، ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغة، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۷۸/۱۹۵۹؛
  • ابن‌اثیر، اسدالغابة فى معرفة الصحابة، چاپ محمدابراهیم و محمداحمد عاشور و محمد عبدالوهاب فاید، قاهره ۱۳۹۳/۱۹۷۳؛
  • اعثم کوفى، کتاب الفتوح، چاپ على شیرى، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲؛
  • حجر عسقلانى، الاصابة فى تمییز الصحابة، چاپ علی‌محمد بجاوى، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲؛
  • ابن‌سعد (بیروت)؛
  • ابن‌عبدالبر، الاستیعاب فى معرفة الاصحاب، چاپ علی‌محمد بجاوى، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲؛
  • ابن‌قتیبه دینورى، الامامة و السیاسة، چاپ طه محمد زینى، قاهره ۱۳۷۸/۱۹۶۷؛
  • ابونعیم اصفهانى، معرفةالصحابة، چاپ محمدحسن محمدحسن اسماعیل و مسعد عبدالحمید سعدنى، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲؛
  • احمدبن یحیى بلاذرى، انساب الاشراف، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق ۱۹۹۷ـ۲۰۰۰؛
  • خلیفةبن خیاط، کتاب الطبقات، چاپ اکرم ضیاء عمرى، بیروت (؟) ۱۹۶۶؛
  • فضل‌بن حسن طبرسى، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، چاپ هاشم رسولى محلاتى و فضل‌اللّه یزدى طباطبایى، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸؛
  • طبرى، تاریخ (بیروت)؛
  • همو، المنتخب من ذیل المذیل، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، همراه با تاریخ طبرى، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷؛
  • محمدبن حسن طوسى، رجال الطوسى، چاپ جواد قیومى اصفهانى، قم ۱۴۱۵؛
  • همو، اختیار معرفة الرجال، چاپ حسن مصطفوى، مشهد ۱۳۴۸ش؛
  • محمدبن محمد نعمان مفید، الجمل او النصرة لسید العترة فى حرب البصرة، چاپ علی‌میر شریفى، قم ۱۳۷۴ش؛
  • نصربن مزاحم مِنْقَرى، وقعة صفّین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۰؛
  • یعقوبى، تاریخ.

منبع

هدیه تقوى، مدخل «سلیمان بن صرد» در دانشنامه جهان اسلام، ج۱، ۵۹۵۱.

11.jpg
واقعه عاشورا
قبل از واقعه
شرح واقعه
پس از واقعه
بازتاب واقعه
وابسته ها
مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه