آیه 44 سوره طور: تفاوت بین نسخهها
(←معانی کلمات آیه) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | *'''كسفا''': (بر وزن جسر و عنب) تكهها و قطعهها، مفرد آن كسفه است. آن در آيه به سكون سين است. طبرسى فرموده كسفه تكهاى از ابر است به قدرى كه نور آفتاب را مكسوف مىكند.<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص381</ref> | + | *'''كسفا''': (بر وزن جسر و عنب) تكهها و قطعهها، مفرد آن كسفه است. آن در آيه به سكون سين است. طبرسى فرموده كسفه تكهاى از ابر است به قدرى كه نور آفتاب را مكسوف مىكند. |
+ | *'''مركوم''': متراكم، بعضى بالاى بعضى.<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص381</ref> | ||
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == |
نسخهٔ کنونی تا ۳۱ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۶:۵۳
<<43 | آیه 44 سوره طور | 45>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
این کافران اگر هم سقوط قطعهای از آسمان را به چشم ببینند باز خواهند گفت: این پاره ابری متراکم است.
و اگر پاره سنگی در حال سقوط از آسمان ببینند [فکر نمی کنند عذاب است، بلکه چنان بر انکار حق اصرار دارند که] می گویند: ابری متراکم است!
و اگر پارهسنگى را در حال سقوط از آسمان ببينند مىگويند: «ابرى متراكم است.»
اگر بنگرند كه قطعهاى از آسمان فرومىافتد، مىگويند: ابرى است متراكم.
آنها (چنان لجوجند که) اگر ببینند قطعه سنگی از آسمان (برای عذابشان) سقوط میکند میگویند: «این ابر متراکمی است!»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- كسفا: (بر وزن جسر و عنب) تكهها و قطعهها، مفرد آن كسفه است. آن در آيه به سكون سين است. طبرسى فرموده كسفه تكهاى از ابر است به قدرى كه نور آفتاب را مكسوف مىكند.
- مركوم: متراكم، بعضى بالاى بعضى.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِنْ يَرَوْا كِسْفاً مِنَ السَّماءِ ساقِطاً يَقُولُوا سَحابٌ مَرْكُومٌ «44»
(آنان به قدرى لجوجند كه حتى) اگر ببينند پارهاى از آسمان فرو مىافتد، (باز هم ايمان نمىآورند و) مىگويند: اين ابرى متراكم است (نه قهر خدا).
فَذَرْهُمْ حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي فِيهِ يُصْعَقُونَ «45» يَوْمَ لا يُغْنِي عَنْهُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ «46»
پس آنان را (به حال خود) واگذارشان تا آن روزشان را كه در آن گرفتار صاعقه (و قهر خدا) مىشوند، ببينند. روزى كه نيرنگ و ترفندشان آنان را هيچ سود نبخشد و (از هيچ سوى) يارى نشوند.
نکته ها
«كسف» به معناى قطعه است و مقصود از آن در اين جا، فرود قطعه سنگ از آسمان به عنوان عذاب الهى است. «مَرْكُومٌ» به معناى متراكم و «يُصْعَقُونَ» به معناى هلاكت و بيهوشى است كه در اثر صاعقهى عذاب پديد آيد. اين كلمه در قالب مجهول آمده كه نشانه اضطرار و ناچارى است.
اشخاص لجوج هر دم بهانهاى مىآورند. آنها از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله درخواست سقوط قطعهاى
جلد 9 - صفحه 298
از آسمان را داشتند، فَأَسْقِطْ عَلَيْنا كِسَفاً ... «1» ولى اگر درخواست آنان عملى شود، باز مىگويند: اين ابرى است متراكم. وَ إِنْ يَرَوْا ... يَقُولُوا سَحابٌ مَرْكُومٌ
امر به معروف و نهى از منكر، مراحل و محدوديّتهايى دارد، گاهى تذكر لازم است و گاهى اعراض و ترك. در آيه 29 خوانديم: «فَذَكِّرْ» يعنى به مردم تذكّر بده! ولى در اينجا مىخوانيم: «فَذَرْهُمْ» يعنى آنان را به حال خود رها كن، زيرا ديگر ارشاد تأثيرى ندارد.
پیام ها
1- لجاجت، انسان را به تحليل غلط وامىدارد. كِسْفاً مِنَ السَّماءِ ... يَقُولُوا سَحابٌ مَرْكُومٌ
2- انسانى كه بديهيّات را انكار مىكند و حتّى آنچه را با چشم مىبيند نمىپذيرد، ديگر قابل هدايت نيست. «يَقُولُوا سَحابٌ مَرْكُومٌ فَذَرْهُمْ»
3- همهى افراد لايق ارشاد نيستند. «فَذَرْهُمْ»
4- از ارشاد مردم نبايد زود خسته شد. قرآن بعد از طرح چهارده سؤال و بستن همهى راههاى عذر و بهانه، فرمان رها كردن آنان را مىدهد. أَمْ تَأْمُرُهُمْ ... أَمْ ... أَمْ ... أَمْ ... فَذَرْهُمْ
5- لطف خداوند به قدرى است كه حتّى در هنگام رها كردن انسان به حال خود، هشدار لازم را مىدهد. فَذَرْهُمْ حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي ...
6- كفر و لجاجت سبب بدفرجامى است. حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ ...
7- سنّت خدا در برابر مخالفان، شتاب وعجله نيست. فَذَرْهُمْ حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ ...
8- به هنگام فرا رسيدن قهر الهى، مجرمان ديگر اختيارى از خود ندارند و بايد آن را با ذلّت بپذيرند. «يُصْعَقُونَ»
9- هنگام قهر الهى، نه نيرنگ درونى كارساز است و نه ياور بيرونى. يَوْمَ لا يُغْنِي ...
«1». شعراء، 187.
تفسير نور(10جلدى)، ج9، ص: 299
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِنْ يَرَوْا كِسْفاً مِنَ السَّماءِ ساقِطاً يَقُولُوا سَحابٌ مَرْكُومٌ (44)
وَ إِنْ يَرَوْا كِسْفاً: و اگر ببينند به مشاهده قطعهاى مِنَ السَّماءِ ساقِطاً: از آسمان فرود آينده باشد بر سر ايشان، يَقُولُوا سَحابٌ مَرْكُومٌ: گويند از فرط طغيان و استكبار، اين نه قطعه آسمان است بلكه ابرى است بر هم نشسته و بهم چسبيده، يعنى عناد ايشان به اندازهاى است كه با وجود مشاهده آثار عذاب از كفر و مخالفت باز نايستند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ (41) أَمْ يُرِيدُونَ كَيْداً فَالَّذِينَ كَفَرُوا هُمُ الْمَكِيدُونَ (42) أَمْ لَهُمْ إِلهٌ غَيْرُ اللَّهِ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ (43) وَ إِنْ يَرَوْا كِسْفاً مِنَ السَّماءِ ساقِطاً يَقُولُوا سَحابٌ مَرْكُومٌ (44) فَذَرْهُمْ حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي فِيهِ يُصْعَقُونَ (45)
يَوْمَ لا يُغْنِي عَنْهُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ (46) وَ إِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا عَذاباً دُونَ ذلِكَ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ (47) وَ اصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنا وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ (48) وَ مِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ إِدْبارَ النُّجُومِ (49)
ترجمه
يا نزد آنان علم غيب است پس آنها مىنويسند
يا اراده دارند حيله و مكرى كنند پس آنانكه كافر شدند آنها كيد كرده شدگانند
يا براى آنها معبودى است غير از خدا منزّه است خداوند از آنچه شريك قرار ميدهند
و اگر بهبينند پارهاى از آسمان كه فرود آينده است مىگويند ابرى است متراكم
واگذارشان تا ملاقات كنند روزشان را كه در آن هلاك كرده ميشوند
روز كه بىنياز نميشوند و دفع نميكند از آنها مكرشان چيزى را و نه آنها يارى ميشوند
و همانا براى آنانكه ستم كردند عذابى است غير از اين ولى بيشترشان نميدانند
و صبر كن مر حكم پروردگارت را همانا تو در برابر ديدگان مائى و تسبيح گوى با حمد پروردگارت وقتى كه برميخيزى
و پارهاى از شب پس تسبيح گوى او را و هنگام بازگشتن ستارگان.
جلد 5 صفحه 80
تفسير
خداوند متعال در آيات سابقه احتمالاتى بعد از كلمه ام براى الزام كفّار مكّه بقبول دين اسلام ذكر فرموده بود و اينك تكميل فرموده آنرا بآنكه يا نزد آنها علم غيب است بمصالح و مفاسد امور دنيا و آخرتشان كه خودشان را محتاج به پيغمبر و امام نميدانند پس براى انتظام امورشان قانون مينويسند و معمول ميدارند چنانچه بنظر حقير رسيده يا مراد آنستكه آيا نزد آنها لوح محفوظ سماوى كه در آن مغيبات ثبت شده ميباشد پس آنان از روى آن نسخه بردارى ميكنند و بمردم خبر ميدهند كه گفته شده است يا ميخواهند كيد و مكرى نمايند نسبت بخاندان رسالت كه گفتهاند مراد اجتماعشان در دار النّدوه است بر ضرر پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم و خداوند مكر آنها را بخودشان مسترد فرمود و در بدر كشته يا اسير شدند و محتمل است اعمّ از آن و سقيفه بنى ساعده باشد كه براى بردن حق اهل بيت در آن مجتمع شدند و خداوند از آنها انتقام كشيده و خواهد كشيد يا آنها العياذ باللّه خداى ديگرى غير از خداى يگانه دارند كه آنها را از عذاب الهى حفظ نمايد كه اينطور تجرّى بمعصيت مينمايند منزّه است خدا از آنكه شريك داشته باشد و از آنكه بتها شريك او باشند و اعراض آنها از حقّ و غفلتشان از ياد خدا و عناد و لجاجشان بقدرى است كه اگر بهبينند پاره ابر تيره عذاب را كه از آسمان بر سرشان نازل است ميگويند ابر متراكم باران دار است چنانچه بنظر حقير رسيده يا اگر بهبينند قطعهاى از آسمان را كه ميخواهد بر سر آنها افتد ميگويند ابرى بهم پيوسته است چنانچه گفته شده اين جواب تقاضاى خودشان است كه گفتند اگر راست ميگوئى قطعهاى از آسمان را بر سر ما فرود آورد در هر حال كار عناد و لجاج كه به اين جا كشيد خداوند به پيغمبر خود دستور داد كه از ارشاد و هدايت آنها صرف نظر فرمايد و بگذارد به اين باشند تا بهبينند روزى را كه نفخه اوّل اسرافيل در آنروز براى مردن خلق مقرّر شده و بميرند و دست از عناد بردارند و هر كس بجزاى عملش برسد آنروز ديگر مكر و حيله بدرد نميخورد و بحال كسى فائده ندارد و كسى نميتواند با آنها يارى نموده عذاب خدا را از آنان دفع نمايد چون قابل شفاعت نيستند و بكسى اذن در شفاعت از آنها داده نميشود و از براى خصوص
جلد 5 صفحه 81
ستمكاران بمحمد و آل اطهار او صلوات اللّه عليهم اجمعين عذابى است غير از عذاب آخرت كه قمّى ره نقل فرموده آن در رجعت است بشمشير و سايرين بجنگ بدر و عذاب قبر و قحط سنين و غيرها تفسير نمودهاند در هر حال بيشتر آنها از آتيه خود خبر ندارند كه بعذاب الهى در دنيا گرفتار خواهند شد و اخيرا امر فرموده پيغمبر خود را بصبر و سكون و مدارا با قوم در برابر فرمان الهى و اذيّت و آزار آنها و مطمئن فرموده است آنحضرت را به اين كه تو در برابر چشم ما و محفوظ به حفظ ما ميباشى ما خود ناظر و نگهبان و نگهدار توايم و جمع اعين بمناسبت اضافه بضمير جمع و مبالغه در وجود اسباب حفظ است و نيز امر فرموده او را به تسبيح و اشتغال بحمد الهى وقتى كه برميخيزد براى نماز شب بقرائت پنج آيه از سوره آل عمران كه آخر آنها انّك لا تخلف الميعاد است و در بعضى از شب باشتغال بنماز شب و بعد از غايب شدن ستارگان و طلوع فجر كاذب باشتغال بنافله صبح چنانچه مستفاد از نقل قمّى ره و روايات متعدّده از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم و ائمه اطهار است و با وجود اين باقوال مفسّرين اعتنا نخواهد شد و كلمه ادبار بصيغه جمع نيز قرائت شده و در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره طور را قرائت نمايد خدا خير دنيا و آخرت را براى او جمع خواهد فرمود و الحمد للّه رب العالمين.
جلد 5 صفحه 82
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِن يَرَوا كِسفاً مِنَ السَّماءِ ساقِطاً يَقُولُوا سَحابٌ مَركُومٌ (44)
و اگر به بينند پارهاي از آسمان سقوط كند ميگويند ابريست بهم پيوسته، اشاره به اينكه اينها از قابليت هدايت افتادهاند اگر هر نوع بلائي و مصيبتي و عقوبتي بآنها متوجه شود محملي بر او ميتراشند، يا مستند بطبيعت يا اتفاق يا امور ديگري ميكنند، حتي اگر آسمان هم بر سر آنها خراب شود ميگويند ابر تيرهايست ابدا متنبه نميشوند.
النّاس نيام فاذا ماتوا انتبهوا
چنانچه به چشم خود ميبينيم در اينکه تصادفات که همه روزه اتفاق ميافتد و در اينکه امراض گوناگون که تمام محكمههاي اطباء و بيمارستانها و دارو خانهها را پر كرده و هر روز چه اندازه تلفات ميدهد ابدا متوجه باعمال زشت خود نميشوند و مستند باين فسق و فجورها نميكنند، يا اينكه ميفرمايد: وَ ما أَصابَكُم مِن مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَت أَيدِيكُم شوري آيه 29.
وَ إِن يَرَوا كِسفاً مِنَ السَّماءِ که آسمان بر سر آنها خراب شود.
ساقِطاً مع ذلک متنبّه نميشوند و دست از كفر و شرك و اعمال زشت خود بر نميدارند.
يَقُولُوا سَحابٌ مَركُومٌ ابر بهم پيوسته تيره شديدي است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 44)- به دنبال بحثی که در آیات گذشته با مشرکان و منکران لجوج آمد، بحثی که برای هر انسان حقطلبی حقیقت را روشن میساخت، در اینجا پرده از روی تعصب و لجاجت آنها برداشته، میگوید: «آنها (چنان لجوجند که) اگر ببینند قطعه سنگی از آسمان (برای عذابشان) سقوط میکند میگویند: (اشتباه میکنید، این سنگ نیست) این ابر متراکمی است» که بر زمین فرو میریزد! (وَ إِنْ یَرَوْا کِسْفاً مِنَ السَّماءِ ساقِطاً یَقُولُوا سَحابٌ مَرْکُومٌ).
کسانی که این قدر لجوج باشند که حقایق حسی را منکر شوند و سنگهای آسمانی را به ابرهای متراکم تفسیر کنند، با این که همه کس ابر را به هنگامی که نزدیک به زمین میشود دیده که چیزی جز مجموعه بخار نیست، چگونه این بخار لطیف متراکم میشود و تبدیل به سنگ میگردد؟
این افراد تکلیفشان در برابر حقایق معنوی روشن است.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص381
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم