آیه 45 سوره طور
<<44 | آیه 45 سوره طور | 46>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
اینان را به (جهل) خود رها کن تا به روز سختشان که آن روز یکسر بیهوش و هلاک میشوند عاقبت برسند.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- يصعقون: يعنى: صيحه زده مىشوند، صاعقه را مرگ، آتشى كه از آسمان آيد و عذاب گفتهاند[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِنْ يَرَوْا كِسْفاً مِنَ السَّماءِ ساقِطاً يَقُولُوا سَحابٌ مَرْكُومٌ «44»
(آنان به قدرى لجوجند كه حتى) اگر ببينند پارهاى از آسمان فرو مىافتد، (باز هم ايمان نمىآورند و) مىگويند: اين ابرى متراكم است (نه قهر خدا).
فَذَرْهُمْ حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي فِيهِ يُصْعَقُونَ «45» يَوْمَ لا يُغْنِي عَنْهُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ «46»
پس آنان را (به حال خود) واگذارشان تا آن روزشان را كه در آن گرفتار صاعقه (و قهر خدا) مىشوند، ببينند. روزى كه نيرنگ و ترفندشان آنان را هيچ سود نبخشد و (از هيچ سوى) يارى نشوند.
نکته ها
«كسف» به معناى قطعه است و مقصود از آن در اين جا، فرود قطعه سنگ از آسمان به عنوان عذاب الهى است. «مَرْكُومٌ» به معناى متراكم و «يُصْعَقُونَ» به معناى هلاكت و بيهوشى است كه در اثر صاعقهى عذاب پديد آيد. اين كلمه در قالب مجهول آمده كه نشانه اضطرار و ناچارى است.
اشخاص لجوج هر دم بهانهاى مىآورند. آنها از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله درخواست سقوط قطعهاى
جلد 9 - صفحه 298
از آسمان را داشتند، فَأَسْقِطْ عَلَيْنا كِسَفاً ... «1» ولى اگر درخواست آنان عملى شود، باز مىگويند: اين ابرى است متراكم. وَ إِنْ يَرَوْا ... يَقُولُوا سَحابٌ مَرْكُومٌ
امر به معروف و نهى از منكر، مراحل و محدوديّتهايى دارد، گاهى تذكر لازم است و گاهى اعراض و ترك. در آيه 29 خوانديم: «فَذَكِّرْ» يعنى به مردم تذكّر بده! ولى در اينجا مىخوانيم: «فَذَرْهُمْ» يعنى آنان را به حال خود رها كن، زيرا ديگر ارشاد تأثيرى ندارد.
پیام ها
1- لجاجت، انسان را به تحليل غلط وامىدارد. كِسْفاً مِنَ السَّماءِ ... يَقُولُوا سَحابٌ مَرْكُومٌ
2- انسانى كه بديهيّات را انكار مىكند و حتّى آنچه را با چشم مىبيند نمىپذيرد، ديگر قابل هدايت نيست. «يَقُولُوا سَحابٌ مَرْكُومٌ فَذَرْهُمْ»
3- همهى افراد لايق ارشاد نيستند. «فَذَرْهُمْ»
4- از ارشاد مردم نبايد زود خسته شد. قرآن بعد از طرح چهارده سؤال و بستن همهى راههاى عذر و بهانه، فرمان رها كردن آنان را مىدهد. أَمْ تَأْمُرُهُمْ ... أَمْ ... أَمْ ... أَمْ ... فَذَرْهُمْ
5- لطف خداوند به قدرى است كه حتّى در هنگام رها كردن انسان به حال خود، هشدار لازم را مىدهد. فَذَرْهُمْ حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي ...
6- كفر و لجاجت سبب بدفرجامى است. حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ ...
7- سنّت خدا در برابر مخالفان، شتاب وعجله نيست. فَذَرْهُمْ حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ ...
8- به هنگام فرا رسيدن قهر الهى، مجرمان ديگر اختيارى از خود ندارند و بايد آن را با ذلّت بپذيرند. «يُصْعَقُونَ»
9- هنگام قهر الهى، نه نيرنگ درونى كارساز است و نه ياور بيرونى. يَوْمَ لا يُغْنِي ...
«1». شعراء، 187.
تفسير نور(10جلدى)، ج9، ص: 299
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص381
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم