آیه 37 سوره طور: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | *'''مصيطرون''': مصيطر: غالب و قاهر. طبرسى فرموده: مصيطر كسى را گويند كه ديگرى را با قهر به كار ملزم كند، با سين نيز آيد.<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص381</ref> | |
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == |
نسخهٔ کنونی تا ۳۱ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۶:۴۱
<<36 | آیه 37 سوره طور | 38>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آیا گنجهای رحمت پروردگارت نزد آنهاست یا هیچ قدرت و سلطنتی دارند؟
آیا خزانه های [علم و قدرت] پروردگارت نزد آنان است [که هر کس را اینان به پیامبری برگزینند، پیامبر است و چون تو را پیامبر نمی دانند، پس پیامبر نیستی؟] یا بر تدبیر امور هستی و بر خدا مسلط اند [که اگر بخواهند این مقام را از تو سلب کنند، بتوانند؟]
آيا ذخاير پروردگار تو پيش آنهاست؟ يا ايشان تسلط [تام] دارند؟
يا خزاين پروردگارت نزد آنهاست؟ يا بر چيزى تسلط يافتهاند،
آیا خزاین پروردگارت نزد آنهاست؟! یا بر همه چیز عالم سیطره دارند؟!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- مصيطرون: مصيطر: غالب و قاهر. طبرسى فرموده: مصيطر كسى را گويند كه ديگرى را با قهر به كار ملزم كند، با سين نيز آيد.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَمْ عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ «37»
آيا گنجينههاى پروردگارت نزد آنان است يا (بر اين عالم) سيطره و حكومتى دارند؟
أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ يَسْتَمِعُونَ فِيهِ فَلْيَأْتِ مُسْتَمِعُهُمْ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ «38»
آيا نردبانى دارند كه به واسطهى آن (اسرار آسمانها را) مىشنوند؟ (اگر چنين است) پس شنوندهى آنان دليلى روشن بياورد.
أَمْ لَهُ الْبَناتُ وَ لَكُمُ الْبَنُونَ «39»
آيا خداوند را دختران و شما را پسران است (كه به خيال خودتان احساس برترى كنيد)؟
نکته ها
مشركان، آفريدگارىِ خداوند را قبول داشتند ولى او را پروردگار خود و هستى نمىدانستند و زير بار پذيرش پيامبر نمىرفتند. اين آيات به شكل طرح سؤال، آنان را مورد توبيخ قرار مىدهد كه چرا سخن پيامبر را نمىپذيريد؟ آيا ثروت و قدرت خداوند در اختيار شماست و يا خود راهى به آسمانها پيدا كردهايد و وحى را مستقيماً دريافت مىكنيد؟!
در عصر جاهليّت مردم فرشتگان را دختران خدا مىدانستند، خداوند آنان را مورد توبيخ قرار مىدهد كه چگونه در تقسيمبندى براى خدا دختر انتخاب كرديد و براى خودتان پسر،
جلد 9 - صفحه 295
چنانچه در آيات ديگر آمده است: «تِلْكَ إِذاً قِسْمَةٌ ضِيزى»
پیام ها
1- دشمن را بايد خلع سلاح منطقى كرد، لذا قرآن با طرح چند سؤال پوچ، دليل طغيان و ايمان نياوردن آنان را روشن مىشازد؟ أَمْ عِنْدَهُمْ ... أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ ...
2- انسان بايد حرف منطقى را از هر كس بپذيرد. اگر مخالفان هم مطالبى را دريافت كردهاند، ما حاضريم سخنان آنان را بشنويم. «فَلْيَأْتِ مُسْتَمِعُهُمْ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ»
3- اى پيامبر! از تهمت هراسى نداشته باش كه آنان به خداوند هم تهمت مىزنند. «أَمْ لَهُ الْبَناتُ وَ لَكُمُ الْبَنُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَمْ عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ (37)
أَمْ عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَبِّكَ: آيا نزد ايشان است خزينههاى فضل پروردگار تو، بتوانند به هر كه خواهند بدهند، يا خزاين علوم الهى در دست ايشان است تا بدانند لايق منصب نبوت كيست، أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ: آيا ايشان غالبانند و مسلط شدگان بر همه اشياء تا مدبر امور ربوبيت شوند و بناى جميع چيزها را بر اراده و مشيت خود دهند و به جهت آن هر چه خواهند كنند و هر كه را خواهند منصب نبوت دهند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَذَكِّرْ فَما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِكاهِنٍ وَ لا مَجْنُونٍ «29» أَمْ يَقُولُونَ شاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ (30) قُلْ تَرَبَّصُوا فَإِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُتَرَبِّصِينَ (31) أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلامُهُمْ بِهذا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طاغُونَ (32) أَمْ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَلْ لا يُؤْمِنُونَ (33)
فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِثْلِهِ إِنْ كانُوا صادِقِينَ (34) أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخالِقُونَ (35) أَمْ خَلَقُوا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بَلْ لا يُوقِنُونَ (36) أَمْ عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ (37) أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ يَسْتَمِعُونَ فِيهِ فَلْيَأْتِ مُسْتَمِعُهُمْ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ (38)
أَمْ لَهُ الْبَناتُ وَ لَكُمُ الْبَنُونَ (39) أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ (40)
ترجمه
پس تذكّر و پند ده پس نيستى تو بحمد و انعام پروردگارت مخبر از غيب بوسيله جنّ و نه ديوانه
بلكه ميگويند شاعر است انتظار ميبريم براى او حوادث روزگار را
بگو منتظر باشيد پس همانا من با شما از منتظرانم
آيا امر ميكند آنها را عقولشان باين يا آنها گروهى سركش و متجاوزند
يا ميگويند پيش خود ساخته است آنرا بلكه ايمان نمىآورند
پس بياورند سخنى مانند آن اگر راست ميگويند
آيا آفريده شدهاند بدون آفريننده يا آنها آفرينندگانند
آيا آفريدهاند آسمانها و زمين را بلكه يقين نمىكنند
يا نزدشان خزانههاى پروردگار تو است يا آنها تسلّط و غلبه دارندهاند
يا براى آنها نردبانى است كه گوش ميدهند در آن پس بايد بياورد شنونده آنها دليلى واضح
آيا براى او دختران است و براى شما پسران
يا ميخواهى از آنها مزدى پس آنها از غرامت و تاوان گرانبارانند.
جلد 5 صفحه 78
تفسير
خداوند متعال در اين آيات شريفه ابطال فرموده اقوال كفّار مكّه و اثبات فرموده اعجاز قرآن و توحيد و نبوّت عامّه و خاصّه و ساير معارف الهيّه را با بيانات مختصرى باين تقريب كه دستور فرموده به پيغمبر اكرم كه ثابت باش بهدايت و ارشاد و موعظه و پند و اندرز قوم و اعتنا بگفتار و كردار آنها منما تو بحمد اللّه تعالى و فضل و نعمت پروردگار كه شامل حال تو شده كاهن و ديوانه نيستى و اينكه ميگويند محمّد شاعر است ما انتظار داريم حوادث روزگار او را هلاك نمايد و از دستش راحت شويم بگو منهم منتظر چنين روزى هستم كه خدا بر حسب وعده خود مرا بر شما ظفر دهد و من شما را بكشم يا ببخشم يا اسير كنم آيا اين طائفه قريش كه معروف بعقل و فطانت شدند عقلشان اين حكم را ميكند كه كسى مردّد باشد بين كاهن و ديوانه و شاعر در صورتى كه كاهن بايد عاقل و فطن باشد تا تسخير جنّ كند و شاعر بايد با ذوق و هوش و قريحه و سليقه و ذكاوت باشد و ديوانه فاقد عقل و همه چيز است چگونه ميشود معنون بآن دو يا مردّد بين آن سه گردد پس معلوم ميشود اينها قومى طاغى و ياغى با خدا و پيغمبرند عناد و لجاج و تعصّب بيجا وادارشان باين نسبتها نموده است و اينكه ميگويند قرآن را از پيش خود در آورده و نسبت بخدا ميدهد دروغ ميگويند خودشان هم اعتقاد به اين معنى ندارند براى آنكه زير بار حق نروند اين تهمت را بتو ميزنند اگر راست ميگويند اينها كه از فصحاء و بلغاء و ادباء معروف عربند يك قصّه يا مقاله مانند آن بياورند آيا آنها بدون خالق و مقدّر خلق و تقدير شدهاند يا خودشان خودشان را خلق كردهاند يا آسمانها و زمين را آنها خلق كردهاند و ميدانند خالقى ندارد هيچيك از اينها نيست فقط آنستكه يقين ندارند كه خالق آسمانها و زمين و تمام موجودات آنها خداوند يگانه است لذا عبادت او را نميكنند آيا نزد آنها است منابع رزق و معادن علم و رحمت الهى كه بهر كس بخواهند بدهند و او را بمنصب رسالت و امامت برسانند يا آنكه آنها مسلّط بر امور عالمند كه بتوانند خودشان پيغمبر و امام براى خود تعيين كنند و خدا را ملزم بقبول آن نمايند كه ميگويند چرا خدا محمّد را بنبوّت اختيار فرمود و على را جانشين او قرار داد يا نردبانى دارند كه
جلد 5 صفحه 79
بوسيله آن بآسمان صعود نمايند و تكاليف و مقدّرات خودشان را از ملأ اعلى بپرسند كه ميگويند ما اصلا احتياج به پيغمبر و امام نداريم يا گوش دهند بوحى الهى كه بملائكه ميشود اگر چنين است آن شخص را كه بآسمان فرستادهاند براى شنيدن بايد بياورند با دليلى واضح كه رفته و شنيده و راست ميگويد اينها قابليّت و تمكّن اين امور را مسلّما ندارند چون بقدرى بىخردند كه ميگويند ملائكه دختران خدايند آيا سزاوار است عاقلى براى خلق پسران را بپسندد و اختيار كند و براى خدا دختران را اين نهايت سفاهت و بىعقلى آنها است چنانچه قمّى ره نقل فرموده كه قريش قائل باين معنى بودند آيا كسانيكه به اين درجه بىعقل باشند ميتوانند عروج بآسمان نمايند و مطّلع از غيب اينعالم شوند و اخيرا به پيغمبر خود ميفرمايد آيا تو از آنها مزدى براى اداء رسالت تقاضا نمودى كه براى سنگينى آن غرامت و ضرر مالى از قبول رسالت تو اباء و امتناع دارند و احتمالات ديگرى هم در بين هست كه بيايد انشاء اللّه تعالى.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَم عِندَهُم خَزائِنُ رَبِّكَ أَم هُمُ المُصَيطِرُونَ (37)
آيا نزد آنها است خزينههاي پروردگار تو يا آنكه آنها سيطره و تسلط و قدرت دارند بر امري.
أَم عِندَهُم خَزائِنُ رَبِّكَ بعضي مفسرين گفتند مراد تعيين رسول است که هر که را بخواهند تعيين كنند اللّهُ أَعلَمُ حَيثُ يَجعَلُ رِسالَتَهُ انعام آيه 124 و بعضي گفتند: باران و رزق است که بتوانند باران نازل كنند يا از زمين رزق بيرون آورند، اقول: مراد ظاهرا كليه مقدرات الهي است که در لوح محفوظ و
جلد 16 - صفحه 310
محو و اثبات ثبت شده تقدير امور بيد قدرت او است، چه امور تكوينيه از خلق و رزق و اماته و احياء و صحت و مرض و بلاء و نعمت و غني و فقر و غير اينها، و چه امور تشريعيه از ارسال رسل و انزال كتب و جعل احكام و نصب خلفاء و غير اينها در اختيار احدي نيست جز ذات اقدس او.
أَم هُمُ المُصَيطِرُونَ سطر اصلا با سين است و لكن چون بعد او طاء مؤلف است جايز است تبديل بصاد و در آيات شريفه اكثرا بسين قرائت شده مثل وَ ما يَسطُرُونَ قلم آيه 1 أَساطِيرُ در نه مورد از آيات مَسطُورٍ و مَسطُوراً در سه مورد مُستَطَرٌ قمر آيه 53 لكن در دو مورد بعض صحف (به ص) ضبط كردهاند و بعضي (به س) و بعضي باختلاف يكي در اينکه مورد و ديگري در سوره غاشية لَستَ عَلَيهِم بِمُصَيطِرٍ آيه 22 و اكثر (به ص) تدوين شده و مراد كساني که تسلط دارند که ميفرمايد:
آيا اينها تسلط دارند که هر که را بخواهند براي رسالت تعيين كنند يا هر حكمي بخواهند جعل كنند همچه قدرت و سلطه ندارند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 37)- و اگر مدعی این امور نیستند و در امر خلقت نصیبی ندارند «آیا خزائن پروردگارت نزد آنهاست»؟ (أَمْ عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَبِّکَ).
تا هر کس را بخواهند «نعمت نبوت و علم و دانش» یا ارزاق دیگر بخشند، و از هر کس بخواهند دریغ دارند.
«یا بر همه چیز عالم سیطره دارند»؟! (أَمْ هُمُ الْمُصَیْطِرُونَ).
آنها هرگز نمیتوانند ادعا کنند که خزینهدار پروردگارند، و نه سلطهای بر امر تدبیر این جهان دارند، چرا که ضعف و زبونی آنها در برابر یک حادثه، یک بیماری و حتی یک حشره ناچیز، و همچنین نیاز آنها به ابتدائیترین وسائل زندگی، بهترین دلیل بر نفی این قدرتها از آنهاست، تنها هوای نفس و جاهطلبی و خودخواهی و تعصب و لجاج است که آنها را به انکار حقایق کشیده.
«مصیطرون» اشاره به «ارباب انواع» است که جزء خرافات پیشینیان میباشد، آنها معتقد بودند که هر نوع از انواع جهان اعم از انسان و انواع حیوانات و گیاهان و غیر آنها دارای مدبر و مربی خاصی است که آن را ربّ النوع آن مینامیدند، و خدا را «ربّ الأرباب» خطاب میکردند، این عقیده شرکآمیز از نظر
ج4، ص570
اسلام مردود است، و در آیات قرآن تدبیر همه جهان از آن خدا معرفی شده و او را «ربّ العالمین» میخوانیم.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص381
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم