آیه 14 سوره نحل: تفاوت بین نسخهها
(←معانی کلمات آیه) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | طريا: طرى: تازه. | + | طريا: طرى: تازه. آن فقط دو بار در [[قرآن]] آمده است و از طراوة مى باشد. ([[سوره نحل|نحل]]/ 14، [[سوره فاطر|فاطر]]/ 12) |
− | مواخر: مخر: شكافتن و جريان. طبرسى فرموده: مخر شكافتن آب از چپ و راست. | + | مواخر: مخر: شكافتن و جريان. [[شیخ طبرسی|طبرسى]] فرموده: مخر شكافتن آب از چپ و راست. |
− | اين معنى با قرآن سازگار است كه كشتى آب را از چپ و راست مى شكافد. | + | اين معنى با قرآن سازگار است كه كشتى آب را از چپ و راست مى شكافد. ماخر: شكافنده و جارى شونده .«مواخر» ، جمع ماخر است.<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref> |
− | + | ==تفسیر آیه== | |
− | |||
− | == تفسیر آیه == | ||
<tabber> | <tabber> | ||
تفسیر نور= | تفسیر نور= | ||
سطر ۲۲۱: | سطر ۲۱۹: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <div style="font-size:smaller"><references/></div> | + | <div style="font-size:smaller"><references /></div> |
==منابع== | ==منابع== | ||
− | * [[تفسیر نور]]، [[محسن قرائتی]]، [[تهران]]:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم | + | |
− | * [[اطیب البیان فی تفسیر القرآن]]، [[سید عبدالحسین طیب]]، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم | + | *[[تفسیر نور]]، [[محسن قرائتی]]، [[تهران]]:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم |
− | * [[تفسیر اثنی عشری]]، [[حسین حسینی شاه عبدالعظیمی]]، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول | + | *[[اطیب البیان فی تفسیر القرآن]]، [[سید عبدالحسین طیب]]، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم |
− | * [[تفسیر روان جاوید]]، [[محمد ثقفی تهرانی]]، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم | + | *[[تفسیر اثنی عشری]]، [[حسین حسینی شاه عبدالعظیمی]]، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول |
− | * [[برگزیده تفسیر نمونه]]، [[ناصر مکارم شیرازی]] و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش | + | *[[تفسیر روان جاوید]]، [[محمد ثقفی تهرانی]]، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم |
− | * [[تفسیر راهنما]]، [[علی اکبر هاشمی رفسنجانی]]، [[قم]]:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم | + | *[[برگزیده تفسیر نمونه]]، [[ناصر مکارم شیرازی]] و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش |
+ | *[[تفسیر راهنما]]، [[علی اکبر هاشمی رفسنجانی]]، [[قم]]:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم | ||
[[رده:آیات سوره نحل]] | [[رده:آیات سوره نحل]] | ||
[[رده:ترجمه و تفسیر آیات قرآن]] | [[رده:ترجمه و تفسیر آیات قرآن]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ آوریل ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۵۶
<<13 | آیه 14 سوره نحل | 15>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و هم او خدایی است که دریا را برای شما مسخر کرد تا از گوشت تر و تازه (ماهیان حلال) آن تغذیه کنید و از زیورهای آن (مانند درّ و مرجان) استخراج کرده و تن را بیارایید، و کشتیها را در آن روان بینی که سینه آب را میشکافند (تا به تجارت و سفر رفته) و تا از فضل خدا روزی طلبید، و باشد که شکر خدا به جای آرید.
و اوست که دریا را رام و مسخّر کرد تا از آن گوشت تازه بخورید، و زینتی را که می پوشید از آن بیرون آورید و در آن کشتی ها را می بینی که آب را می شکافند [تا شما را برای حمل کالا، تجارت و داد و ستد جابجا کنند] و برای اینکه از فضل واحسان خدا طلب کنید و [در نهایت] به سپاس گزاری خدا برخیزید.
و اوست كسى كه دريا را مسخر گردانيد تا از آن گوشت تازه بخوريد، و پيرايهاى كه آن را مىپوشيد از آن بيرون آوريد. و كشتيها را در آن، شكافنده [آب] مىبينى، و تا از فضل او بجوييد و باشد كه شما شكر گزاريد.
اوست كه دريا را رام كرد تا از آن گوشت تازه بخوريد و زيورهايى بيرون آريد و خويشتن بدان بياراييد، و كشتيها را بينى كه دريا را مىشكافند و پيش مىروند تا از فضل خدا روزى بطلبيد، باشد كه سپاس گوييد.
او کسی است که دریا را مسخّر (شما) ساخت تا از آن، گوشت تازه بخورید؛ و زیوری برای پوشیدن (مانند مروارید) از آن استخراج کنید؛ و کشتیها را میبینی که سینه دریا را میشکافند تا شما (به تجارت پردازید و) از فضل خدا بهره گیرید؛ شاید شکر نعمتهای او را بجا آورید!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
طريا: طرى: تازه. آن فقط دو بار در قرآن آمده است و از طراوة مى باشد. (نحل/ 14، فاطر/ 12)
مواخر: مخر: شكافتن و جريان. طبرسى فرموده: مخر شكافتن آب از چپ و راست. اين معنى با قرآن سازگار است كه كشتى آب را از چپ و راست مى شكافد. ماخر: شكافنده و جارى شونده .«مواخر» ، جمع ماخر است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ هُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِيًّا وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَها وَ تَرَى الْفُلْكَ مَواخِرَ فِيهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ «14»
و اوست آنكه دريا را رام نمود تا از آن گوشت تازه بخوريد و زيورهايى براى پوشيدن از آن بيرون آوريد و مىبينى كه كشتىها سينه دريا را شكافته (و پيش مىروند، چنين كرد تا از كشتىها، تجارتها، ماهىگيرىها، غوّاصىها وحملونقلها كه همه وسيله درآمد است، استفاده كنيد) وبه سراغ فضل ولطف او رويد وشايد سپاسگزار باشيد.
جلد 4 - صفحه 500
نکته ها
«مَواخِرَ» جمع «مأخرة» از «مخر» به معناى شكافتن از چپ و راست است.
نقش دريا در زندگى انسان بسيار است. آبِ آن مايه بخار و ابر و باران است. عمقِ آن تأمين كنندهى غذاى انسان با لذيذترين ماهىها و سطح آن، ارزانترين و گستردهترين راه براى حمل ونقلِ كالا و مسافر است و همهى اينها، تنها به تدبير و قدرت الهى است و بشر هيچ نقشى در آن ندارد.
پیام ها
1- درياها با آن همه عظمت وخروش، رام ودر خدمت انسان هستند. «سَخَّرَ الْبَحْرَ»
2- دريا، مهمترين منبع تأمين گوشتِ تازه و سالم است. «لَحْماً طَرِيًّا»
3- خداوند، نه فقط نيازهاى اوّليه چون آب و غذا، بلكه حتّى زينتِ انسان را نيز تأمين نموده است. «حِلْيَةً تَلْبَسُونَها»
4- دريا، بهترين زينتهاى طبيعى را به انسان هديه مىكند. «حِلْيَةً تَلْبَسُونَها»
5- تازه بودنِ گوشت، يك ارزش است. «لَحْماً طَرِيًّا»
6- گرچه تلاش براى غذا از انسان است، امّا رزق از خداست. «لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ»
7- كاميابىها بايد هدفدار باشد. «لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ هُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِيًّا وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَها وَ تَرَى الْفُلْكَ مَواخِرَ فِيهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ «14»
وَ هُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ: و او سبحانه ذاتى است كه به قدرت كامله، مسخر گردانيد درياها را به طورى كه متمكنيد بر انتفاع بدان: يكى آنكه در آن صيد كنيد. لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِيًّا: تا بخوريد از آن گوشت تازه را يعنى ماهى.
وصف آن به طراوت به جهت آنكه تازهترين تمام گوشتها، و لطافت آن به اندازهاى است كه زود فاسد شود، و اين يك نوع اظهار قدرت الهى است كه چنين گوشت گوارائى از آب شور ايجاد فرمايد:
تأمل نما در ماهى و اقسام كثيره آن، چون مسكنش در آب است، بجاى پا حق تعالى دو بال در پهلوهاى او آفريده و تا بر آب مىزند حركت مىنمايد مانند
جلد 7 - صفحه 174
دو پرهاى كشتى كه به حركت آنها كشتى جارى شود. و بدنش را از فلسها مانند حلقههاى زره داخل به هم، و از آفات محفوظ باشد، چون آب مانع ديدن است، چشم او را چنان تعبيه نموده كه مىبيند. قوه شامه قوى كه طعمه خود را از مسافت دور پيدا كند، و از دهان به گوشهاى او سوراخ كه آب از دهانش وارد و از گوش خارج و به آن تنفس كند، و چون غذاى حيوانات دريائى و پرندگان و چرندگان بيشتر ماهى مىباشد، لذا خداى سبحان نسل او را بسيار قرار داده كه هرچه صيد كنند تمام نشود.
وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَها: و ديگر: غوص مىكنيد در آن تا بيرون آريد از آن پيرايه و زينتى كه پوشيد آن را مانند لؤلؤ و مرجان و صدف و مرواريد كه مىپوشند، و زينت نمايند آنها را زنان و چون تزيين زنان براى مردان است، لذا نسبت به مردان داده شده. اگر هرآينه تسخير الهى نبودى، غوص در دريا نتوانستى. وَ تَرَى الْفُلْكَ مَواخِرَ فِيهِ: و مىبينى كشتيها را راننده و شكافنده آب در دريا. نزد بعضى مراد صداى جريان كشتى است. وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ: و ديگر تسخير دريا فرمود براى شما تا بجوئيد به سوارى كشتى از منفعت كه سبب وسعت رزق است. وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ: و براى اينكه شكر كنيد خداى تعالى را بر نعمت تسخير دريا و تربيت كشتى.
تنبيه: تخصيص اين نعم به تعقيب شكر، به جهت آنكه اقوى باشد در باب انعام از حيثيت آنكه مهالك را سبب منافع و تحصيل معاش گردانيده.
تبصره: صاحب كشف الاسرار گفته: حق تعالى در عالم صغير درياها آفريد و براى عبور آن كشتيها مقرر فرمود. در عالم كبير نفس انسانى درياها پديد آورد مانند شغل و غم و حرص و غفلت و تفرقه. براى عبور از آن كشتيها تعيين نموده، هر كه در كشتى توكل نشيند از درياى شغل به ساحل فراغت رسد، و هر كه به كشتى رضا در آيد، از بحر غم به ساحل فرح رسد. و هر كه در كشتى قناعت جاى كند از درياى حرص به ساحل زهد رسد، و هر كه در كشتى ذكر نشيند از درياى
جلد 7 - صفحه 175
غفلت به ساحل آگاهى رسد، و هر كه در كشتى توحيد در آيد از درياى تفرقه به ساحل جمعيت رسد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ هُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِيًّا وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَها وَ تَرَى الْفُلْكَ مَواخِرَ فِيهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ «14» وَ أَلْقى فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ وَ أَنْهاراً وَ سُبُلاً لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ «15» وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ «16» أَ فَمَنْ يَخْلُقُ كَمَنْ لا يَخْلُقُ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ «17» وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ «18»
ترجمه
و او است آنكه مسخّر نمود دريا را تا بخوريد از آن گوشتى تازه و بيرون آريد از آن پيرايهاى كه ميپوشيد آنرا و ميبينى كشتيها را شكافندگان آب در آن و تا بجوئيد از فضل او و باشد كه شما شكر گذار شويد
و افكند در زمين كوههاى استوار را كه مبادا حركت دهد شما را و نهرها و راهها را باشد كه شما راه يابيد
و نشانهها را و بستاره آنها راه مىيابند
آيا پس كسيكه مىآفريند مانند كسى است كه نمىآفريند آيا پس توجه نميكنيد
و اگر بشماريد نعمت خدا را بشمار نتوانيد آورد آنرا همانا خدا هر آينه آمرزنده مهربان است.
تفسير
خداوند متعال پس از ذكر ادلّه توحيد بيان نعمت و رحمت و بخشش و بخشايش خود را بر بندگان فرموده باين تقريب كه او است آنچنان خداوندى كه درياى با اين عظمت را در اختيار و تصرّف شما در آورده بطوريكه ميتوانيد از آن ماهى صيد كنيد كه گوشت تازه لطيف با طراوت است و بخوريد و بيرون آوريد از قعر آن بشناورى و غوّاصى لؤلؤ و مرجان را و براى زينت بلباس بدوزيد و بپوشيد و پيرايه گردن و بازو كنيد و ميبينى تو كه پيغمبرى و ساير مردم كه كشتيها چگونه بوسيله باد كه مأمور الهى است بسينههاى خودشان آب دريا را ميشكافند و در آن سير ميكنند بمنفعت شما و براى آنكه شما از خدا بخواهيد كه سود تجارتتان از تفضل و عنايت او زياد شود و شكر گذار و فرمانبردار شويد و افكند در طرح زمين كوههاى ثابت استوار را كه بمنزله ميخها است براى استحكام زمين كه مبادا ميل كند از جاى خود و مضطرب شود و شما را متحرّك و مائل و مضطرب نمايد و نيز افكند نهرها و رودهاى جارى را و راههاى آنها و شما را بآباديها و شهرهاتان تا آنها بمزارع و بساتين شما برسند و شما بمقاصد و منازل خودتان در رفتن و بر گشتن راه يابيد و علاوه علائم و نشانههائى براى شناختن راه در طرح زمين افكند از قبيل كوه و دره و تپّه و بلندى و پستى و امثال اينها كه در روز راهنما باشند و در شب بستارهها مردم را خداوند راهنمائى ميكند و آنها راه مىيابند در دريا و صحرا
جلد 3 صفحه 277
در كافى از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه خداوند ائمه را اركان زمين قرار داد كه مبادا حركت دهد اهلش را و در اكمال از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه اگر امام عليه السّلام يك ساعت از زمين برداشته شود موج ميزند زمين باهلش مانند دريا و در كافى و مجمع و قمّى ره و عياشى ره روايات بسيارى نقل نمودهاند از ائمه اطهار كه علامات مائيم و نجم پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است و از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود مراد از نجم در آيه ستاره جدى ميباشد كه هميشه هست و بآن قبله شناخته ميشود و اهل دريا و صحرا هدايت ميشوند و از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه آيه معناى ظاهرى دارد و معناى باطنى جدى نشانه قبله است و راهنماى اهل دريا و صحرا چون هميشگى است فيض ره فرموده يعنى اين معناى ظاهرى است و معناى باطنى آن پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است حقير عرض ميكنم مكرّر ذكر شده كه معناى ظاهرى و باطنى هر دو مراد است و اين از قبيل استعمال لفظ در زيادتر از يك معنى نيست كه مورد اشكال است اگر چه آنهم جائز است و بيان شد آيا پس از ذكر اين همه مخلوقات و نعم الهيه جاى ترديد است كه خداى تعالى مانند بتها و ساير مخلوقات كه خلقى ننمودند و نمينمايند نسبت و شباهتى بآنها ندارد و نبايد آنها را مانند خدا عبادت نمود و از آنها حاجت خواست و آيا نبايد كسيكه خود را عاقل ميداند اندك توجّهى باين موضوع مهم نمايد تا متذكّر شود كه اشتباه بزرگى كرده كه آنها را مانند خدا ستايش نموده و اگر مردم بخواهند بشمارند و تعيين كنند نعمتهاى خدا را كه چه قدر است ممكن نيست و نميتوانند چون از حدّ شمار بيرون است چه رسد بآنكه بخواهند شكر آنها را بجاى آورند چون كسى نمىتواند تمام نعمتهائى را كه در وجود او جمع است از اعضاء و اجزاء و عروق و اعصاب و حواس و انفاس و غيرها تعداد نمايد چه رسد بموجودات ارضيه و سماويّه كه مدخليت در زندگى او دارند و چه رسد بشكر آنها و شكر بر توفيق شكر گذارى كه آنهم نعمت بزرگى است و موجب تسلسل ميشود در اوّل گلستان فرموده: هر نفسى كه فرو ميرود ممدّ حيات است و چون بر ميآيد مفرّح ذات پس در هر نفسى دو نعمت موجود و بر هر نعمتى شكرى واجب. از دست و زبان كه بر آيد. كز عهده شكرش بدر آيد. پس بايد در مقام اداء شكر نعمت كه عقلا واجب
جلد 3 صفحه 278
است ناچار متمسك و متوسل بمغفرت و رحمت الهى شد تا از گناه تقصير در آن بمقتضاى غفوريّت خود بگذرد و بمقتضاى رحيميت خود قطع نعمت و تعجيل در عقوبت نفرمايد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ هُوَ الَّذِي سَخَّرَ البَحرَ لِتَأكُلُوا مِنهُ لَحماً طَرِيًّا وَ تَستَخرِجُوا مِنهُ حِليَةً تَلبَسُونَها وَ تَرَي الفُلكَ مَواخِرَ فِيهِ وَ لِتَبتَغُوا مِن فَضلِهِ وَ لَعَلَّكُم تَشكُرُونَ «14»
و خداوند آن خدائيست که مسخر فرمود دريا را براي اينكه تناول نمائيد گوشت بسيار لطيف و خوش طعم و استخراج كنيد و بيرون آوريد زينتهايي که خود را متلبس و زينت كنيد بآنها و ميبيني كشتيهايي که در سواحل باشد و در دريا و براي اينكه استفاده كنيد از فضل الهي و باشد که شما شكر گذار باشيد.
وَ هُوَ الَّذِي سَخَّرَ البَحرَ تسخير بحر باينست که انسان بتواند از هر نقطه زمين
جلد 12 - صفحه 93
بنقطه ديگر که بين اينکه نقاط دريا فاصله شده سير كند و بتواند از دريا چيزهايي که در آن خلق شده استخراج كند که از جمله آنها مأكولات است لِتَأكُلُوا مِنهُ براي اينكه طعام خود قرار دهيد.
لحما طريا اقسام ماهيان که صيد ميكنند که با طراوت و خوش طعم و لذيذ باشند و شرط حليت سمك آنست که زنده از آب خارج كنيد وَ تَستَخرِجُوا مِنهُ حِليَةً مرواريدتر که در جوف صدف خداوند خلق فرموده و ساير چيزهايي که از ته دريا استخراج ميشود.
تَلبَسُونَها يعني خود را بآنها زينت ميكنيد مخصوصا براي نساء و معناي تلبس اينست که در گردن بيندازند يا در دست كنند يا گوشوار نمايند.
وَ تَرَي الفُلكَ خطاب بانسان است که شامل جميع افراد باشد نه خصوص نبيّ اكرم و فلك كشتي است مواخر فيه مواخر بر وزن فواعل است ميم فاء الفعل است نه بر وزن مطالب که ميم خارج باشد مثل تفاعل و بمعني بندرات که كنار درياهاست که بتوان از روي خاك در كشتي داخل شوند و روي آب حركت كنند و از مركزي بمركز ديگر سير كنند.
وَ لِتَبتَغُوا ابتغاء تحصيل منافع است که از محلي بمحل ديگر انتقال دهند و أمر معاش خود را تأمين كنند من فضله که تمام نعم الهيه از راه تفضل است بنده استحقاق هيچ ندارد تمام فضل و كرم الهي است.
و لعلكم گفتيم لعل نسبت بخدا ترديد نيست. بلكه بمعني بايد است يعني بايد تشكرون چون شكر نعمت بحكم عقل واجب است و البته شكر منعم توقف بر معرفت او دارد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 14)- نعمت کوهها و دریاها و ستارگان: در اینجا به سراغ بخش مهم دیگری از نعمتهای بیپایان خداوند در مورد انسانها میرود و نخست از دریاها که منبع بسیار مهم حیات و زندگی است آغاز کرده، میگوید: «و او کسی است که دریاها را برای شما تسخیر کرده و به خدمت شما گمارد» (وَ هُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ).
میدانیم قسمت عمده روی زمین را دریاها تشکیل میدهند، و نیز میدانیم نخستین جوانه حیات در دریاها آشکار شده، و قرار دادن آن در خدمت بشر یکی از نعمتهای بزرگ خدا است.
سپس به سه قسمت از منافع دریاها اشاره کرده، میفرماید: «تا از آن گوشت تازه بخورید» (لِتَأْکُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِیًّا).
گوشتی که زحمت پرورش آن را نکشیدهاید تنها دست قدرت خدا آن را در دل اقیانوسها پرورش داده و رایگان در اختیارتان گذارده است.
دیگر از منافع آن مواد زینتی است که از دریاها استخراج میشود لذا اضافه
ج2، ص557
میکند: «و زیوری برای پوشیدن (مانند مروارید) از آن استخراج کنید» (وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْیَةً تَلْبَسُونَها).
یکی از ابعاد معروف چهارگانه روح انسان را حس زیبایی تشکیل میدهد که نقش مؤثری در حیات بشر دارد، لذا باید بطرز صحیح و سالمی- دور از هرگونه افراط و تفریط و اسراف و تبذیر- اشباع گردد.
به همین دلیل در اسلام، استفاده از زینت به صورت معقول و خالی از هرگونه اسراف مانند بهرهگیری از لباسهای خوب، انواع عطریات، بعضی سنگهای قیمتی و مانند آن- مخصوصا در مورد زنان- که نیاز روحیشان به زینت بیشتر است توصیه شده است، ولی باید خالی از اسراف و تبذیر باشد.
بالاخره سومین نعمت دریاها را حرکت کشتیها به عنوان یک وسیله مهم برای انتقال انسان و نیازمندیهای او، ذکر میکند، و میفرماید: «کشتیها را میبینی که آبها را بر صفحه اقیانوسها میشکافند» (وَ تَرَی الْفُلْکَ مَواخِرَ فِیهِ).
صحنهای که در برابر سرنشینان کشتی به هنگام حرکت بر صفحه اقیانوسها ظاهر میشود چقدر دیدنی است خدا این نعمت را به شما داد تا از آن بهره گیرید «و از فضل او در مسیر تجارت خود از کشتیها استفاده کنید» (وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ).
با توجه به این همه نعمت، حس شکرگزاری را در شما زنده کند، «و شاید شکر نعمتهای او را به جا آورید» (وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم