آیه 15 سوره نحل
<<14 | آیه 15 سوره نحل | 16>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و نیز کوههای بزرگ را در زمین بنهاد تا زمین شما را به لرزه و اضطراب نیفکند و نهرها جاری کرد و راهها پدیدار ساخت تا مگر هدایت شوید.
و در زمین کوه هایی استوار افکند تا شما را [در حال گردش وضعی و انتقالی] نلرزاند، و نهرها و راه هایی را [پدید آورد] تا [برای رسیدن به اهداف و مقاصد خود] راه یابید.
و در زمين كوههايى استوار افكند تا شما را نجنباند، و رودها و راهها [قرار داد] تا شما راه خود را پيدا كنيد.
و بر زمين كوههاى بزرگ افكند تا شما را نلرزاند. و رودها و راهها پديد آورد. شايد هدايت شويد.
و در زمین، کوههای ثابت و محکمی افکند تا لرزش آن را نسبت به شما بگیرد؛ و نهرها و راههایی ایجاد کرد، تا هدایت شوید.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
رواسى: رسو: ثبوت و رسوخ. راسى: ثابت و راسخ، رواسى جمع آن است.
تميد: ميد: اضطراب چيز بزرگ. طبرسى اضطراب مطلق گفته است: «الميد الميل يمينا و شمالا و هو الاضطراب».[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ أَلْقى فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ وَ أَنْهاراً وَ سُبُلًا لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ «15»
وخداوند در زمين كوههايى استوار افكند تا زمين شما را نلرزاند و نهرهايى و راههايى (قرار داد) تا راه يابيد.
نکته ها
كوهها مايه تعادل و آرامش زمين هستند. «ميد» به معناى حركت به راست و چپ و اضطراب است. جملهى «أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ» يعنى كوهها سبب آرامش شما و جلوگيرى از لرزش زمين هستند.
جلد 4 - صفحه 501
حضرت على عليه السلام درباره كوهها مىفرمايد: خداوند، جنبش زمين را با سنگهاى بزرگ و كوههاى استوار، پايدار نمود. «1» بُن كوهها در جاىجاى آن فرو رفته و در سوراخهاى آن خزيده است.
همانگونه كه اضطرابِ زمين، نياز به كوههاى عميق واستوار دارد، اضطرابِ ساكنان زمين نيز، نياز به انسانهاى استوار وخدايى دارد، تا مايه آرامش جامعه شوند. چنانكه در روايات آمده: «جعلهم الله اركان الارض ان تميد باهلها» «2» خداوند اهلبيت پيامبر عليهم السلام را اركانِ زمين قرار داد تا اهل زمين را از اضطراب نجات دهند.
كوهها، در زندگى انسان نقش عمدهاى دارند. با ذخيرهكردن برفهاى زمستانى در دامنههاى خود، سرچشمهى نهرها وجويبارهاى بهارى مىشوند وبا شكلهاى مختلفى كه دارند همچون علامتِ راه، راهنماى مسافران قرار مىگيرند و اين نكته را وقتى مىفهميم كه فرض كنيم كلّ زمين، مسطّح و صاف بود.
پیام ها
1- كوهها، محصول يك تصادف كور نيست، بلكه بر اساس تدبير حكيمانه است. «أَلْقى فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ»
2- كوهها چون ثابت و استوار هستند، مىتوانند مانع اضطراب و مايه آرامش زمين و ساكنانِ آن شوند. «رَواسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ» (آرى كسى مىتواند جلوى ناآرامى و اضطرابِ جامعه را بگيرد كه خود ثابتقدم و استوار باشد.)
3- كوهها با سراشيبى دامنههاى آن، سبب جريان آب در نهرها مىشوند. «أَنْهاراً»
4- كوهها، بر خلاف آنچه به نظر مىرسد، مانع راه نيستند، بلكه راهنماى راه هستند. «سُبُلًا لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ»
5- كوهها هم مايهى هدايت ظاهرىاند وهم معنوى. «لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ»
«1». نهجالبلاغه، خطبه 91.
«2». تفسير نورالثقلين.
جلد 4 - صفحه 502
(كوهها بهترين علامت راه در بيابان است و همچنين بهترين راه خداشناسى و توجّه به عظمت و قدرتِ خالقاند.)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ أَلْقى فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ وَ أَنْهاراً وَ سُبُلاً لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ «15»
پس در بيان نعمت ديگر مىفرمايد:
وَ أَلْقى فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ: و افكند در زمين كوههاى بلند بزرگ. أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ: جهت كراهت آنكه ميل كند به شما زمين، يعنى مضطرب و متحرك نگردد و شما را نگرداند. چون زمين قبل از خلق كوهها، كره بسيطه حقيقيه بود كه از شأن او تحرك بالاستداره است، لذا كوهها را ايجاد فرمود تا ساكن گرديد.
تنبيه: در تعبير كوهها به رواسى وجوهى است:
1- فخر رازى گويد: وقتى كشتى به روى آب باشد، مايل شود از طرفى به طرفى، اجرام ثقيله كه در آن گذارند قرار يابد؛ همچنين زمين به روى آب متزلزل بود، كوهها سبب استقرار آن شد.
2- علامه مجلسى قدس الله سره فرمايد: مدخليّت كوهها براى رفع تزلزل زمين به سبب اتصال بعض كوهها است به بعض ديگر در اعماق زمين، به قسمى كه مانع گردد از تفرق اجزاى آن، پس كوهها به منزله ميخهاى مثبتهاند در درهائى كه از قطعات چوبهاى زياد ساخته شده به حيثيتى كه موجب بستگى آنها شود. و تجربه شده حفر چاههاى عميق، منتهى به سنگهاى سخت شده، و بيشتر قطعات زمين را كوهها احاطه نموده، بدين سبب تزلزل حاصل نشود.
3- مراد به زمين، بقاع آن باشد نه تمام كره آن، و كوهها مانند ميخها هستند كه نگهدارند از اضطراب.
جلد 7 - صفحه 176
4- مراد به جبال رواسى، انبياء و اولياء، و مراد به زمين دنيا باشد چنانچه كوهها در غايت ثبات و استقرار مانعند از تحرك و تزلزل، همچنين وجود پيغمبر و ائمه معصومين باعث نظام امور عالم و رفع تزلزل باشند.
در كافى «1»- حضرت صادق عليه السّلام فرمايد: انّ اللّه جعل الائمّة اركان الارض ان تميد باهلها. و فى الاكمال «2» عن الباقر عليه السّلام لو انّ الامام رفع من الارض ساعة لماجت باهلها كما يموج البحر باهله.
خداوند تعالى قرار داده ائمه را اركان زمين، به جهت آنكه متزلزل نشود با اهلش.
و در اكمال حضرت باقر عليه السّلام فرمايد: اگر امام آنى از زمين برداشته شود، هرآينه متلاطم شود زمين چنانكه متلاطم گردد دريا با اهلش.
وَ أَنْهاراً: و ديگر بيافريد حق تعالى در زمين نهرها براى جريان آبها به اطراف مانند سيحون و جيحون و فرات و دجله و غيره. وَ سُبُلًا: و ديگر پديد آورد در زمين راهها از مكانى به مكانى به جهت مقاصد شما، يا مراد طرق معرفت الهى است. لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ: براى اينكه شما راه يابيد به منازل و مقاصد خود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ هُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِيًّا وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَها وَ تَرَى الْفُلْكَ مَواخِرَ فِيهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ «14» وَ أَلْقى فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ وَ أَنْهاراً وَ سُبُلاً لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ «15» وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ «16» أَ فَمَنْ يَخْلُقُ كَمَنْ لا يَخْلُقُ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ «17» وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ «18»
ترجمه
و او است آنكه مسخّر نمود دريا را تا بخوريد از آن گوشتى تازه و بيرون آريد از آن پيرايهاى كه ميپوشيد آنرا و ميبينى كشتيها را شكافندگان آب در آن و تا بجوئيد از فضل او و باشد كه شما شكر گذار شويد
و افكند در زمين كوههاى استوار را كه مبادا حركت دهد شما را و نهرها و راهها را باشد كه شما راه يابيد
و نشانهها را و بستاره آنها راه مىيابند
آيا پس كسيكه مىآفريند مانند كسى است كه نمىآفريند آيا پس توجه نميكنيد
و اگر بشماريد نعمت خدا را بشمار نتوانيد آورد آنرا همانا خدا هر آينه آمرزنده مهربان است.
تفسير
خداوند متعال پس از ذكر ادلّه توحيد بيان نعمت و رحمت و بخشش و بخشايش خود را بر بندگان فرموده باين تقريب كه او است آنچنان خداوندى كه درياى با اين عظمت را در اختيار و تصرّف شما در آورده بطوريكه ميتوانيد از آن ماهى صيد كنيد كه گوشت تازه لطيف با طراوت است و بخوريد و بيرون آوريد از قعر آن بشناورى و غوّاصى لؤلؤ و مرجان را و براى زينت بلباس بدوزيد و بپوشيد و پيرايه گردن و بازو كنيد و ميبينى تو كه پيغمبرى و ساير مردم كه كشتيها چگونه بوسيله باد كه مأمور الهى است بسينههاى خودشان آب دريا را ميشكافند و در آن سير ميكنند بمنفعت شما و براى آنكه شما از خدا بخواهيد كه سود تجارتتان از تفضل و عنايت او زياد شود و شكر گذار و فرمانبردار شويد و افكند در طرح زمين كوههاى ثابت استوار را كه بمنزله ميخها است براى استحكام زمين كه مبادا ميل كند از جاى خود و مضطرب شود و شما را متحرّك و مائل و مضطرب نمايد و نيز افكند نهرها و رودهاى جارى را و راههاى آنها و شما را بآباديها و شهرهاتان تا آنها بمزارع و بساتين شما برسند و شما بمقاصد و منازل خودتان در رفتن و بر گشتن راه يابيد و علاوه علائم و نشانههائى براى شناختن راه در طرح زمين افكند از قبيل كوه و دره و تپّه و بلندى و پستى و امثال اينها كه در روز راهنما باشند و در شب بستارهها مردم را خداوند راهنمائى ميكند و آنها راه مىيابند در دريا و صحرا
جلد 3 صفحه 277
در كافى از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه خداوند ائمه را اركان زمين قرار داد كه مبادا حركت دهد اهلش را و در اكمال از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه اگر امام عليه السّلام يك ساعت از زمين برداشته شود موج ميزند زمين باهلش مانند دريا و در كافى و مجمع و قمّى ره و عياشى ره روايات بسيارى نقل نمودهاند از ائمه اطهار كه علامات مائيم و نجم پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است و از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود مراد از نجم در آيه ستاره جدى ميباشد كه هميشه هست و بآن قبله شناخته ميشود و اهل دريا و صحرا هدايت ميشوند و از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه آيه معناى ظاهرى دارد و معناى باطنى جدى نشانه قبله است و راهنماى اهل دريا و صحرا چون هميشگى است فيض ره فرموده يعنى اين معناى ظاهرى است و معناى باطنى آن پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است حقير عرض ميكنم مكرّر ذكر شده كه معناى ظاهرى و باطنى هر دو مراد است و اين از قبيل استعمال لفظ در زيادتر از يك معنى نيست كه مورد اشكال است اگر چه آنهم جائز است و بيان شد آيا پس از ذكر اين همه مخلوقات و نعم الهيه جاى ترديد است كه خداى تعالى مانند بتها و ساير مخلوقات كه خلقى ننمودند و نمينمايند نسبت و شباهتى بآنها ندارد و نبايد آنها را مانند خدا عبادت نمود و از آنها حاجت خواست و آيا نبايد كسيكه خود را عاقل ميداند اندك توجّهى باين موضوع مهم نمايد تا متذكّر شود كه اشتباه بزرگى كرده كه آنها را مانند خدا ستايش نموده و اگر مردم بخواهند بشمارند و تعيين كنند نعمتهاى خدا را كه چه قدر است ممكن نيست و نميتوانند چون از حدّ شمار بيرون است چه رسد بآنكه بخواهند شكر آنها را بجاى آورند چون كسى نمىتواند تمام نعمتهائى را كه در وجود او جمع است از اعضاء و اجزاء و عروق و اعصاب و حواس و انفاس و غيرها تعداد نمايد چه رسد بموجودات ارضيه و سماويّه كه مدخليت در زندگى او دارند و چه رسد بشكر آنها و شكر بر توفيق شكر گذارى كه آنهم نعمت بزرگى است و موجب تسلسل ميشود در اوّل گلستان فرموده: هر نفسى كه فرو ميرود ممدّ حيات است و چون بر ميآيد مفرّح ذات پس در هر نفسى دو نعمت موجود و بر هر نعمتى شكرى واجب. از دست و زبان كه بر آيد. كز عهده شكرش بدر آيد. پس بايد در مقام اداء شكر نعمت كه عقلا واجب
جلد 3 صفحه 278
است ناچار متمسك و متوسل بمغفرت و رحمت الهى شد تا از گناه تقصير در آن بمقتضاى غفوريّت خود بگذرد و بمقتضاى رحيميت خود قطع نعمت و تعجيل در عقوبت نفرمايد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ أَلقي فِي الأَرضِ رَواسِيَ أَن تَمِيدَ بِكُم وَ أَنهاراً وَ سُبُلاً لَعَلَّكُم تَهتَدُونَ «15»
و انداخت در زمين كوههايي از جهت اينكه زمين اگر اينکه كوهها نبود متزلزل ميشد و موجب هلاكت شما ميگرديد و نيز نهرهايي در زمين قرار داد و راههايي باشد
جلد 12 - صفحه 94
که شما هدايت شويد.
توضيح كلام اينكه كره زمين مثل يك كشتي است روي كره آب سه ربع كره زمين را آب گرفته و كره زمين و آب در جوّ هوا است و البتّه تموّجات آب و وزيدن بادها در هوا موجب تكان دادن كره زمين ميشود و باعث اينکه ميشود که اهلش هلاك شوند يا در آب غرق شوند يا از هم پاشيده شود يا در زمين خسف شوند يا در هوا سقوط كنند خداوند بقدرة كامله خود اينکه كوهها را در اطراف زمين فرو برده، چه در اينکه قسمت خارج از آب که ربع مسكون است: و چه در قسمت داخل در آب سه ربع ديگر بمنزل لنگرهاي كشتي که از تموّجات آبها و وزيدن بادها زمين را نگاه دارند لذا ميفرمايد:
وَ أَلقي فِي الأَرضِ رَواسِيَ رواسي جمع راسيه بمعني جبل و كوه است و القاء انداختن است بمعني نصب و جعل است و فرمود في الارض که ريشه آن در زمين فرو رفته و باندازيي که در خارج ظاهر است در داخل زمين است و نفرمود علي الارض أَن تَمِيدَ بِكُم ماد بمعني حركت و تكان است و معني اينست که اگر القاء رواسي نكرده بود زمين متحرك ميشد و تكان ميخورد و براي حفظ آن القاء رواسي شد، پس معني اينکه ميشود که ارض که تميد بكم است القاء رواسي شد، لذا مفسرين گفتند مفاد آن لا تميد بكم است و أنهارا و نهرها در زمين قرار داديم که بساتين و مزارع را آب دهيد و استفاده در مراكز و مساكن خود كنيد و در موقع سيل از خطر سيل شما و مساكن شما محفوظ باشد و سيلاب از رودخانهها و انهار خارج شود و سبلا جمع سبيل است بمعني طريق است که از جايي بجايي بخواهيد برويد از اينکه طرق بتوانيد مساكن و خانهها مانع از سير شما نباشد.
لَعَلَّكُم تَهتَدُونَ يا مراد هدايت بوصول بمقاصد شما باشد که هر نقطه که بخواهيد سير كنيد از اينکه طرق بتوانيد، يا مراد هدايت بدين مقدّس است که اگر بخواهيد تشرف بخدمت رسول و امام و علماء پيدا كنيد يا بحج و زيارت موفق شويد، يا بمساجد و مراكز عبادت برويد بوسيله اينکه سبل و طرق نائل شويد، يا
جلد 12 - صفحه 95
مراد هدايت است که از اينکه آثار پي بوجود حضرت حق و معرفت باو بريد.
و بالجمله بهر چه بنگري خدا ميبيني، چنانچه از امير المؤمنين است که فرمود:
ما رأيت شيئا الا و رأيت اللّه قبله و بعده و معه
موجد و خالق او خدا است مفني و مزيل او خدا است حافظ و نگهبان او خدا است با او خدا است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 15)- پس از بیان نعمت دریاها، به سراغ کوههای سخت و سنگین میرود، میگوید: «و در زمین کوههای ثابت و محکمی افکند تا لرزش آن را نسبت به شما بگیرد» و به شما آرامش بخشد (وَ أَلْقی فِی الْأَرْضِ رَواسِیَ أَنْ تَمِیدَ بِکُمْ).
و از آنجا که کوهها یکی از مخازن اصلی آبها (چه به صورت برف و یخ و چه به صورت آبهای درونی) میباشند بلافاصله بعد از آن، نعمت وجود نهرها را بیان کرده، میگوید: «و (برای شما) نهرهایی قرار دادیم» (وَ أَنْهاراً).
و از آنجا که وجود کوهها ممکن است این توهم را به وجود آورد که بخشهای زمین را از یکدیگر جدا میکند، و راهها را میبندد، چنین اضافه میکند: «و (برای
ج2، ص558
شما) راههائی (قرار داد) تا هدایت شوید» (وَ سُبُلًا لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم